شناسه : ۳۷۲۱۶۹ - چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۵۷
سرمقاله - مبادی اصول فهم دین
الف) آدمی به اقتضای حب به ذات خویش، کمال خود را نیز دوست می دارد و برای نیل به آن تلاش می کند.بهترین راه نیل به کمال، دینداری و التزام به احکام خداوند است که خالق جهان هستی است
الف) آدمی به اقتضای حب به ذات خویش، کمال خود را نیز دوست می دارد و برای نیل به آن تلاش می کند.بهترین راه نیل به کمال، دینداری و التزام به احکام خداوند است که خالق جهان هستی است.روشن است که دینداری بدون فهم دین، میسور نیست و فقه مصطلح، دانشی است درجه اول برای رسیدن به احکام دینی و اوامر و نواهی خداوندی. فهم و درک مستدل و مبرهن از احکام شرعی براساس منابع و متون دینی، محتاج قواعد و اصول و فرمول هایی است و علم مشتمل بر این قواعد و اصول، «علم اصول الفقه » نامیده می شود.علم اصول الفقه همچون علم فقه، از نوع معرفت های درجه اول محسوب می شود و موضوع آن، عناصر مشترک در استنباط احکام شرعی است.
ب) امروزه بحث از فلسفه علم اصول در حوزه های علمیه ما یک ضرورت است.فلسفه علم اصول به عنوان معرفتی درجه دوم، در حقیقت به معنای بحث از رؤوس ثمانیه علم اصول است.به تعبیر دیگر، فلسفه یک علم، آشنایی با شناسنامه آن علم است.امروزه بحث از فلسفه علوم در مراکز علمی دنیا از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بجاست که ما نیز در حوزه های علوم دینی به این مبحث بپردازیم و مباحثی را تحت عنوان «فلسفه علم فقه » ، «فلسفه علم اصول » ، «فلسفه علم فلسفه » ، «فلسفه علم منطق » ، «فلسفه علم تفسیر» و... ارائه کنیم.
البته مقالات و رساله های متعددی در برخی از این زمینه ها به طور پراکنده نوشته شده و در مقدمه برخی کتاب های فقهی و اصولی و یا به صورت مستقل منتشر شده است، اما بجاست اساتید دروس خارج، این گونه مباحث را به صورت جدی و با عنایت بیش تر برای طلاب و فضلا مطرح کنند.
ج) «فلسفه اصول فقه » غیر از «فلسفه علم اصول » است، همان طور که «فلسفه اخلاق » غیر از «فلسفه علم اخلاق » است.فلسفه اصول فقه، بحث از مبادی تصوریه و مبادی تصدیقیه اصول فقه است، کما این که فلسفه اخلاق بحث از مبادی تصوریه و تصدیقیه اخلاق است.ما در تعریف علم اصول می گوییم علمی است که مشتمل بر اصول و فرمول های «استنباط » احکام دینی است.اینک این سؤال مطرح است که خود «استنباط » چگونه واقعه ای است و عمل «فهم » چگونه صورت می گیرد؟ عناصر دخیل در وقوع واقعه فهم دین و استنباط حکم شرع، چه عناصری هستند؟ آیا حضور و دخالت این عناصر در واقعه «فهمیدن و استنباط » در خلوص فهم و عینیت آن تاثیری دارد یا نه؟ بحث از ماهیت فهم و کشف واقعه استنباط حکم خدا، از مبادی تصوریه اصول فقه محسوب می شود و بحث از این که عناصر دخیل در حادثه فهم، در خلوص و عینی بودن آن تاثیر می گذارند یا نه، از مبادی تصدیقیه اصول فقه است.همچنین بحث از این که در فهم و استنباط احکام دین باید مفسر محور باشیم یا مؤلف محور و یا متن محور، از مباحث و مبادی تصدیقیه مهم در اصول الفقه است.
فقها و عالمان اصولی ما در طول تاریخ پرفراز و نشیب این دو علم، گام های بلندی در جهت تحول و تکامل فقه و اصول برداشته اند.
اینک پرداختن به مباحث «هرمنوتیک مدرن » و مبتنی ساختن فهم و تفسیر قرآن و استنباط احکام شرعی از متون دینی بر پایه هایی محکم و استوار از گام های بلند و ضروری دیگری است که بایستی توسط مجتهدان و عالمان فرهیخته این عصر برداشته شود.× (1) انشاء الله.
والسلام
سردبیر
×) صاحب این قلم در بحث های خارج اصول خود بر ضرورت طرح این مباحث پای فشرده، ورود عالمان و صاحب نظران حوزوی را در این عرصه جدید علمی، فرض و واجب می داند.