پایگاه آزادی
یکشنبه 15 شهریور ماه 77
ساعات اندک شب با سرعت سپری می شود. خستگی بسیار، لذت خواب رادو چندان می کند. هنوز از این خواب لذت بخش و عمیق اشباع نشده ام که زنگ ساعت به صدا در می آید و از موعد دیدار خبرمی دهد. شیرینی ملاقات آن هم دیدار سیدالشهدا(ع) هر لذت وشیرینی دیگر را از یاد می برد. شتابان حاضر می شوم، غسل زیارت ووضویی می سازم و به سالن انتظار هتل می آیم. عده ای از زائران آماده اند. گروهی دیگر را هم صدا می زنیم و در تیرگی شب و هوای نسبتا سرد و بسیار مناسب کربلا به طرف حرم حرکت می کنیم. بازقصه حرم همان قصه همیشگی و قدیمی سوز و ساز، آه و اشک و ناله و نجوی و زیارت است.
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
امروز، پس از زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) و فرزند گرامی اش و سایرشهدای کربلا، فرصت اندکی است تا حرم و اماکن مختلف آن را به زائران معرفی کنیم. بنا بر این، آنان را فرا می خوانم ومی گویم: کربلا شهر کوچکی است که در وسط عراق و در هشتاد و هشت کیلومتری بغداد واقع شده است. کتاب «الموسوعه المورد» که درتاریخ 1981 میلادی به چاپ رسیده، ساکنان کربلا را یکصد و پنجاه هزار نفر ذکر می کند. در آغاز روستاهای پراکنده ای به نامهای غاضریه و نینوا در کنار فرات وجود داشت. وقتی کاروان حسین(ع)به این مکان رسید و حر از حرکت آن حضرت به طرف کوفه جلوگیری کرد، امام حسین(ع) با مشورت برخی اصحاب، آهنگ این روستاهاکرد; ولی حر امام را از حرکت به طرف این روستاها نیز بازداشت.
امام (ع) در سرزمین کنونی کربلا که هیچ آبادی در آن وجودنداشت. فرود آمد و برای همیشه در آغوش این سرزمین مقدس غنود.
امویان و حتی عباسیان سالیانی دراز در محو آثار این قبر مطهرکوشیدند و دلدادگان حسین(ع) در راه زیارت حرمش جانها و مالهاو آبروها فدا کردند. در کربلا کسی ساکن نبود و چنانکه درروایات آمده، زائران با ترس سیدالشهدا را زیارت کرده; خود رابه روستاهای اطراف می رساندند. اولین کسی که کربلا را به عنوان مسکن برگزید و در کنار قبر مطهر حسین(ع) ساکن شد، ابراهیم مجاب بود که بعدها به معرفی اش خواهیم پرداخت.
اکنون حرم مطهر حسین(ع) با گنبدی زرین و صحن و سرایی بسیارروح انگیز و روان پرور قبله آزادگان جهان است و زیارتگاه رندان جرعه نوش ولایت. کربلا شهری است بسیار آباد و حاصل خیز و با آب و هوایی خوب و به سبب وجود آب و درختان بسیار از نجف اشرف بسی بهتر است. ناگفته نماند که امروزه، در سایه سیاست حاکمان بغداد، به اوضاع بهداشتی و اقتصادی کربلا به هیچ وجه رسیدگی نمی شود. از این رو، بهداشت و امکانات رفاهی که با اهمیت وجمعیت شهر و زائران فراوانش تناسب داشته باشد، در آن به چشم نمی خورد. کربلا بازهم مغضوب ادامه دهندگان سیاست اموی و عباسی است. حرم مطهر حسین(ع) و حرم مطهر ابوالفضل(ع) که در گذشته درانبوه مغازه ها و خانه ها فرو رفته بود، سالیان درازی است که از آن شلوغی بیرون آمده و اطرافش تخریب شده است. حرم اکنون درمیدان وسیعی قرار دارد و تمام اطراف این دو حرم را خیابان دورمی زند. بازار مشهور بین الحرمین، که در گذشته بین حرم حسین(ع)و ابوالفضل(ع) وجود داشت، اکنون جای خود را به یک بلوار وسیع و سرسبز داده است. در محل حرم مطهر حسینی(ع) اماکن مقدسی است که به اختصار معرفی می شوند:
1 ابتدا ضریح مطهر اباعبدالله (ع) است که بر خلاف ضریحهای معمول دارای شش گوشه است:
زیرا قبر مطهر حضرت علی اکبر(ع) در پایین پای امام(ع) قراردارد و هر دو قبر در یک ضریح به صورت دو مستطیل متصل به هم(یکی کوچک و دیگری بزرگتر)، قرار گرفته اند.
در سمت چپ قبله ضریح مطهر، مدفن آزادگان و سر فرازانی است که سر بر پای حسین(ع) نهاده و جان در راه عقیده داده اند. اسامی آنان بر لوحه ای زرین، بر بالای ضریحی که برای همه شهدا دردیوار نصب شده است، نگاشته شده است. البته تعداد این شهدای سرفراز به طور یقینی معلوم نیست. هرچند میان مردم مشهور است که آنان هفتادو دو نفر بودند; ولی در این جایگاه نام یکصدو بیست نفر نگاشته شده است و به نظر می رسد چون هفتادو دو سر از کربلابه کوفه برده شد، برخی این تعداد را عدد اصحاب امام حسین(ع)در کربلا دانسته اند. در حقیقت تعداد شهدا بیش از صد نفر است.
مرحوم محلاتی در کتاب «فرسان الهیجاء» می گوید: اصحاب امام حسین(ع) 228 نفر بوده اند که از این گروه یک نفر در بصره،دوازده نفر در کربلا و دویست و هفده نفر در کربلا به شهادت رسیدند. مرحوم سماوی در کتاب «ابصار العین » می گوید: ازمجموع اصحاب سیدالشهدا پانزده تن از اصحاب حضرت رسول اکرم(ص)و پانزده نفر از موالی (مسلمانان غیر عرب ایرانی و غیره)بودند. پنج تن کودک نا بالغ در کربلا به شهادت رسیدند و هفت پدر همراه پسرانشان شربت شهادت نوشیدند. دو زن نیز در کناراصحاب سیدالشهدا(ع) جنگیدند و به مردان روزگار درس جوانمردی ومردانگی آموختند; و یک زن در این دولت سرای عشق جام گوارای شهادت را یکباره سرکشید. مجموع این شهدا تقریبا در یک قسمت حرم مطهر دفن شده اند. زائران در کنار ضریحی که به یاد همه آنان نصب شده است، آنان را زیارت می کنند. در دست راست قبله ضریح مطهر و اندکی جلوتر از قبر مطهر حسین(ع)، ضریح حبیب بن مظاهر قرار دارد. این کهنسال با اخلاص که به شدت مورد علاقه امام حسین(ع) بود، از صحابه رسول اکرم(ص) به شمار می رفت وامام (ع) در نامه ای او را با این کلمات ستوده: من الحسین بن علی الی الرجل الفقیه... از حسین بن علی به مرد فقیه و دین شناس. ..
چون حبیب به شهادت رسید، حضرت کنار پیکر مطهرش قرار گرفت وفرمود: «لله درک یا حبیب لقد کنت فاضلا تختم القرآن فی لیله واحده;» خدای پاداش خیرت دهد، ای حبیب; تو دانشمندی بودی که هر شب تمامی قرآن را تلاوت می کردی. حبیب بن مظاهر، پس ازشهادت، جدا از دیگر شهدا دفن شد. قبلا قبر او جلو دری بود که زائران از آنجا وارد حرم مطهر می شدند. از اینرو، گفته می شد که حبیب پس از شهادت نیز همچون نگاهبانی بر در سرای حسین(ع)ایستاده است و زائران او را دو بار زیارت می کنند; یک بارهنگام ورود به حرم و دیگر بار هنگام خروج; ولی اکنون آن درتعویض شده است. در کنونی حرم مطهر از ایوان به سوی خود ضریح گشوده می شود و قبر حبیب در سمت چپ زائران است که از در واردمی شوند. بر قبر او ضریح کوچکی قرار دارد که بوسه گاه عاشقان کربلا و کربلاییان است. اندکی جلوتر از قبر حبیب، راهروی کوچکی است که به اتاقی و ضریحی کوچک می پیوندد. این جا معراج حسینی وجایگاه بار یافتن اباعبدالله به محضر خدای مهربان است. از سوی دیگر، اینجا محل یکی از بزرگترین فاجعه های تاریخ بشری است.
اینجا قتلگاه حسین بن علی (ع) است.
می توان قتلگاه را روضه ای مجسم خواند که اشکها را بی هیچ حرفی به صورت می کشاند و دلها را بی هیچ دستی به سختی می فشارد. درمقابل ضریح، راهرویی است که اکنون پوشیده است و از آن می توان به سردابی که به محل اصلی شهادت منتهی می شود، راه یافت.
در قسمت بالای سر ضریح مطهر حسینی(ع)، سنگ قرمزی است که گفته می شود سر مطهر، پس از سفر کوفه و شام، دوباره به وسیله ای امام سجاد(ع) به کربلا برگردانده و در این مکان شریف گذاشته شد تاکنار بدن مطهر دفن شود. در زاویه شمال غربی حرم مطهر، قبرابراهیم مجاب قرار دارد; یعنی هنگامی که بالای سر مطهراباعبدالله (ع) رو به قبله بایستی، این قبر مطهر پشت سرت قرارمی گیرد. به نوشته سیدعبدالجواد کلید دار در کتاب «تاریخ کربلا» این قبر قبلا در صحن حرم مطهر قرار داشت و با تعمیرات بعدی جزو رواقهای حرم شده است. ابراهیم مجاب، که در کتب تاریخی ابراهیم ضریر کوفی معرفی شده است، از فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) است. سید بحرالعلوم در کتاب رجال خود او راجد سید رضی و سید مرتضی می داند. می گویند: از این روی او رامجاب (پاسخ داده شده) می نامند که چون به حرم مطهر حسینی(ع)وارد شد و به حضرت سلام گفت، از قبر مقدس صدایی سلامش را پاسخ گفت او اولین کسی است که جوار قبر مطهر اباعبدالله (ع) را به عنوان محل سکونت، انتخاب کرد و در سال 274 ه ق در زمان منتصرعباسی در این مکان منزل گزید. بنا بر این، می توان او رابنیانگذار شهر کربلا دانست.
سرا پرده سردار
عباس لوای همت افراشته است وین راز به خون خویش بنگاشته است او پرچم انقلاب عاشورا را با دست بریده اش به پا داشته است
از حرم مطهر حسینی(ع) تا حرم حضرت ابوالفضل(ع) تقریبا سیصدمترفاصله است. گنبد و گلدسته های زرین ابوالفضل (ع)، که سر برآسمان می سایند، یاد آور پرچمی است که روز عاشورا به ظاهر ازدست پرچمدار کربلا بر زمین افتاد، ولی خدای آن را بر افراشت وتا قیام قیامت بر افراشته خواهد ماند.
حرم مطهر ابوالفضل از سطح زمین اطراف گودتر است. از این رو،چند پله پایین می رویم تا به صحن بسیار بزرگ حرم مطهر واردشویم.
آنگونه که در تاریخ آمده است: حضرت اباعبدالله(ع) بدنهای مقدس تمامی شهدا را به محلی به نام خیمه دارالحرب می برد.
از این رو، تمامی آنها نیز توسط بنی اسد در یک مکان دفن شدند.
اما حضرت ابوالفضل(ع)، برای آوردن آب، از خیمه گاه بسیار دورشده بود و هنگام شهادت، پیکر مبارکش چنان قطعه قطعه می نمود که کسی نمی توانست آن را به خیمه ها باز گرداند. از این رو، درکنار نهر فرات باقی ماند و در همان مکان نیز دفن شد. نهرعلقمه همان شریعه فرات است. رود بزرگ فرات در سراسر عراق به شعبه ها و نهرهای کوچکی تقسیم می گردد.
امروزه یکی از این نهرهای کوچک به نام نهر حسینیه از کنارکربلا می گذرد و دیگری به نام مصیب نیز کمی دورتر از کنار قبرحر و طفلان مسلم عبور می کنند. در آن روزگار نهری به نام علقمه در کربلا جریان داشت که برای برداشتن آب از آن محلی مخصوص کنارش ایجاد کرده بودند و آن را شریعه فرات یا شریعه علقمه می نامیدند. اکنون اثری از این نهر وجود ندارد; ولی حرم مطهرابوالفضل(ع) در کنار گذرگاه این رود قدیمی بنا شده است. آثاراولیه حرم مطهر ابوالفضل(ع) به زمانهای بسیار دور بر می گردد،از روایات امام صادق(ع) فهمیده می شود که قبر مطهر ابوالفضل(ع)در زمان آن حضرت دارای گنبد و بارگاهی بوده است. چنانکه دربرخی روایات و زیارات آمده است:
بر در حرم بایست و بگو... سپس داخل شو و بگو... گویند اولین بنا بر قبر اباعبدالله(ع) و ابوالفضل(ع) به دست قبیله بنی اسدیا به دست مختار بن ابی عبیده ثقفی انتقام گیرنده «عاشورا»ساخته شد و بعدها توسط دیلمیان و دیگران تجدید عمارت یافت.
اکنون این حرم دارای صحنی وسیع و درهای متعدد و بسیار دل انگیزو روح نواز است. مسلمانان عراق، حتی آنان که با ولایت سرو کاری ندارند، بر اثر دیدن کرامات بسیار از حضرت ابوالفضل(ع)، به آن حضرت سخت نیک اعتقاد دارند. پس از زیارت حرم حضرت ابوالفضل(ع)با جمع آوری زائران به هتل برگشتیم تا صبحانه را صرف کرده،آماده زیارت اماکن بعدی شویم.
دیدار با ساحل نشینان فرات
با قطره های اشک از آن همسفر شدم کاین کاروان به کوی صفا می برد مرا
زائران که از قبل از اذان صبح مشغول نماز و دعا و گریه وزیارت بوده اند، به طور طبیعی به استراحتی طولانی نیاز دارند، بویژه که اکثریت آنان را افراد سالمند تشکیل می دهد. اما شوق دیدار و زیارت چنان در دل آنان به وجود آمده است که با کمترین استراحت ممکن همیشه پای در رکاب برای رفتن به اماکن متبرک وزیارتگاههای این دیار آماده اند. مسوولان عراقی برنامه امروز راچنین اعلام می کنند: زیارت طفلان مسلم و زیارت حر بن یزید ریاحی و زیارت عون بن عبدالله.
برای زیارت این بزرگواران باید از شهر کربلا خارج شویم و به شهرکی در شش کیلومتری کربلا به نام مصیبب برویم. اکنون سوار براتوبوس سمت شهرک مصیب و حرم طفلان مسلم حرکت می کنیم. در این مسیر، از روی رود بزرگ فرات می گذریم. قبلا زئران ایرانی به کنار فرات برده می شدند تا در این آب آتش خیز و خاطره انگیز وضوسازند; ولی اکنون این برنامه لغو شده است و ما تنها از درون اتوبوس می توانیم نظارگر فرات باشیم.
آب یک آب است اما در صفات هست بهتر از همه آب فرات
در باره فرات و فضلیت آب این رود روایات بسیار وارد شده است.
امیرمومنان(ع) فرمود: آب فرات سرور تمامی آبهای دنیا و آخرت است.
امام سجاد(ع) نیز فرمود: در شرق و غرب زمین هیچ نهری بابرکت تر از فرات نیست. امام باقر(ع) فرمود: اگر فاصله میان ماو آب فرات چندین میل بود، باز سراغ آب فرات می رفتیم.
امام صادق(ع) فرمود: هر روز قطراتی از آب بهشت در این نهرریخته می شود. گذشته از همه این روایات، فرات با ذهن و دل شیعه رابطه ای پنهان دارد. یادی را در ذهنها زنده می کند که اشکها راجاری می سازد و قلبها را می فشرد. از این رو، زائران از من خواستند با مامورین عراقی صحبت کنم و از آنان بخواهم اندکی بر کناره فرات توقف کنند; ولی آنان این در خواست را نپذیرفتندو وعده دادند که هنگام عبور از فرات اتوبوس آرامتر حرکت کندتا زائران با نگاهشان از این دریای مواج آب و خاطره و سوز وگذاز توشه بردارند. تقریبا هفت هشت دقیقه اتوبوس آرام آرام ازروی پل می گذشت و فرات هم موج زنان از زیر پل در حرکت بود.
بچه های کوچک عراقی شیشه هایی را از آب فرات پرکرده به قیمت نسبتا زیادی به زائران می فروختند. زائرانی که حق توقف و پیاده شدن در ساحل فرات را نداشتند، می توانستند از پنجره های ماشین در حال حرکت پول داده، آب را دریافت کنند. هنگام رسیدن به فرات، تمامی روضه های تشنگی امام حسین(ع) و کودکان و اصحابش درذهن جان می گیرد و قلب را می سوزاند. راستی تشنه کامی، آن هم درکنار این دریای مواج جانکاه است. دریغ کردن آب از مهمان، حتی به اندازه سیراب کردن کودک شش ماهه، آن هم در ساحل این آب مواج و غلطان و فراوان قلب را می فشرد و اشک را جاری می سازد وناله را اوج می بخشد. گویا خود نظاره گر لبهای تشنه و ترک خورده تشنگان کربلا هستی. صدای العطش کودکان حسین از ورای هزار واندی سال به گوش می رسد و تاریخ بشر را غرق شرمساری می کند. ازاین رو، زائران با دیدن فرات شروع به گریه می کنند آن هم با چه سوز و گدازی. روز بعدهم، که عازم بغداد بودیم، دوباره از کنارفرات گذشتیم و باز همین سوز و گداز و گریه و ناله شروع شد.
یادم نمی رود مادر شهیدی از زمانی که به نزدیکی فرات رسیدیم گریه و ناله را آغاز کرد و شاید تا بیش از نیم ساعت که ازفرات فاصله گرفتیم، هنوز آرام نمی گرفت. یکی از عراقی ها که ازاین همه گریه و اظهار اندوه شگفت زده شده بود، با اشاره به منظره بسیار زیبای ساحل فرات و نی های بر آمده بر کرانه های آن،گفت: آیا در ایران منظره ای بدین زیبایی وجود دارد؟ من پاسخ دادم: منظره های بسیار زیباتر از این در شمال و جنوب ایران وجود دارد، ولی آنچه ما را شیفته فرات ساخته و این گونه ولوله در جمعیت انداخته است، تاریخ شگفت و جان سوز این رود و شطجهالت و قساوتی است که از دل انسانهای بیدادگر در کناره این رود جریان یافته است.
دیدار با طفلان مسلم
بالاخره اندک اندک از فرات گذشتیم و به حرم طفلان مسلم نزدیک شدیم. هنگامی که به نزدیکی حرم طفلان مسلم می رسی، دو گنبد کاشی آبی رنگ کوچک را می بینی که سر در آغوش ابرها و آسمان آبی برده اند یا این دو گنبد همان دو طفل معصوم و مظلومند که یکدیگر را در آغوش گرفته اند; با نگاه معصومانه شان ورود تو رابه حرم خویش خوش آمد می گویند و با مظلومیت تمام از قساوتی که بر آنان رفته است، حکایت می کنند.
در باره تایخ زندگی این دو کودک «محمد و ابراهیم » سخنهای گوناگونی گفته شده است. گروهی از مورخان می گویند: این دو کودک همراه با کاروان کربلا بودند و هنگامی که اسرای آل محمد(ص) رابه شهر کوفه بردند، فرار کرده، به شخصی پناه بردند و سر انجام دستگیر و به زندان کوفه منتقل شدند. برخی دیگر گفته اند: این دو کودک از لشکرگاه امام حسین(ع) در کربلا فرار کرده به مردی کوفی پناهنده شدند. او به امید جایزه آنان را نزد عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه برد.
ولی مشهورتر آن است که این دو کودک همراه پدر بزرگوارشان مسلم بن عقیل به شهر کوفه آمدند. چون مسلم بن عقیل احساس کرد به زودی به دست دشمن گرفتار خواهد شد، آن را به دست شریح قاضی سپرد. شریح نیز، چون احساس خطر کرد، آن را به فرزند خود سپردتا با قافله ای که به سوی مدینه می رفت، همراه سازد; ولی فرزندشریح، وقتی این دو کودک را به محل توقف قافله رساند، مشاهده کرد که قافله حرکت کرده است. از این رو، مسیر قافله را به آنان نشان داد و گفت اگر بشتابید، می توانید به زودی به قافله برسید. آنان نیز، بر اساس راهنمایی های پسر شریح، در همان مسیرحرکت کردند. دو کودک خردسال به طور طبیعی به قافله ای که باسرعت حرکت می کرد نرسیدند. آنان مقدار بسیاری راه پیمودند و سرانجام راه را گم کردند و در نهایت به دست مزدوران عبیدالله بن زیاد دستگیر و زندانی شدند.
این دو کودک مدتی طولانی در زندان کوفه به سر بردند تا اینکه زندانبان آنان، که از ارادتمندان امیرمومنان بود، بر اثرحادثه ای به هویت زندانیان گرامی خود پی برد; بر اساس ایمان وعلاقه درونی اش، آنان را آزاد ساخت و خود در پی این اقدام فداکارانه به شهادت رسید. این دو کودک، پس از آزادی از زندان،شبها حرکت می کردند و روزها پنهان می شدند تا به دست عمال ابن زیاد گرفتار نیایند. آنها، بدین شیوه مسیر نسبتا طولانی بین کوفه و مصیب را پیمودند. در این مکان زنی آنان را مشاهده کرد،با خود به خانه اش برد و از آنها پذیرایی کرد.
حارث، فرزند یا دامادش که از مزدوران رژیم یزیدی بود، هویت آنان را دریافت. او، برای جایزه، آنان را به شهادت رساند; بدن بی سرآنان را کنار فرات افکند و سرهای آنان را به در بارعبیدالله بن زیاد برد. منظره دو سر بریده این کودکان مظلوم وبی پناه آن قدر رقت بار و ناراحت کننده بود که وجدان خفته وعاطفه مرده اطرافیان عبیدالله بن زیاد را نیز تحت تاثیر قرارداد. عبیدالله بن زیاد از این منظره تاثرآور و جان سوز تحریک احساسات اطرافیانش ناخشنود شد و دستور کشتن حارث را صادر کرد.
فردی از شیعیان که در دربار عبیدالله حاضر بود و تشیع خویش رامخفی می داشت، انجام این ماموریت را به عهده گرفت و حارث رابه محل شهادت این دو طفل معصوم برد و او را به سزای کردارزشتش رساند. وضعیت خاص حرم و دو ضریح کوچک که به فاصله یکی دومتری از یکدیگر قرار دارد، بسیار تاثرانگیز و جان سوز است.
حرم فعلی دارای صحن نسبتا بزرگی است و زائران آن را تقریبا به طور کلی ایرانیان تشکیل می دهند. تنها چند عراقی به عنوان خادم و دریافت کننده کمک از زائران در حرم حضور دارند. سماور بزرگی در گوشه صحن رو به راه است و با اصرار به زئران چای می دهد. (یالا اقل به ما خیلی اصرار و تعارف کردند) وضعیت سماور واستکانها خیلی تمیز و بهداشتی نیست، ولی بالاخره با آب فرات وخستگی راه و گریه و روضه، چای خیلی می چسبد. البته فراموش نشودوقتی یک چای خوردی، باید به چند تن که دور و بر بساط چای پرسه می زنند و هرکدام متصدی کاری هستند، کمک کنی. مصیب، شهرکی است که حرم طفلان مسلم در آن قرار دارد، شهرکی بسیار آباد و حاصل خیز است; زیرا آب و زمین به بهترین وجه در اخیتار آنهاست. آب فراوان فرات از یک سو و زمین حاصل خیز منطقه کربلا از سوی دیگر; ولی اکنون این شهرک و مردم آن، در این دیدار کوتاه زیارتشان کردیم، در تنگدستی به سر می برند. در خواست کنندگان کمک همانند همه جای عراق اینجا هم بسیارند، تا آن جا که پس ازحرکت اتوبوس ما پسر بچه ای حدود یکی دو کیلومتر به دنبال اتوبوس می دود تا کمکهایی که زائران بیرون می افکنند، دریافت کند.
در جلو در حرم، جز خیل مستمندان و پرسشگران، بسیاری نیز مشغول فروختن میوه به زائرانند. برخی نیز عکسهای زیبایی از مشاهدمشرفه را به قیمتهای مناسبی عرضه می کنند. در حرم طفلان مسلم،گزارشی از تاریخ این دو بزرگوار داده شد. سپس ورضه ای و اشکی وزیارتی و چند رکعت نماز. آنگاه به سوی حرم حر راه افتادیم.