وقتی به ملاقات فردی می رویم که به بیماری علاج ناپذیری مبتلا شده، باید چه کنیم؟
- از احساس خود آگاه باشید و به آن احترام بگذارید.
- به او نگاه کنید.
- به جای این که اطرافیانش را مخاطب قرار دهید، رو در رو و مستقیم با او سخن بگویید.
- درمورد به دست آوردن اطلاعات پزشکی و جزئیات بیماری اصرار نورزید.
- در صورت امکان دستش را بگیرید و با او ارتباط برقرار کنید.
- ابراز نگرانی نکنید.
- نصیحت و پند و اندرز را از مکالمه حذف کنید.
- سخنان تسکین دهنده و آرامش بخش به او بگویید.
- برای او چیزی ببرید، هر چیز که فکر می کنید می تواند برایش جالب باشد.
در بیماری که رو به مرگ می رود، چه علایمی دیده می شود؟
دو سه روز پیش از مرگ این علایم پدیدار می شود: دوره هایی از خستگی و ناتوانی شدید که به تناوب جای خود را به دوره هایی از بی قراری و ناآرامی می دهد، ناتوانی در بلع مایعات و هضم غذا، بی اختیاری ادرار یا مدفوع، کاهش حجم ادرار، تورم، پف کردن و کاهش فشارخون، سرد شدن دست ها و پاهای بیمار، احتمال فرو رفتن در اغما و یا به سختی بیدار شدن، تغییر در ریتم تنفس به علّت جمع شدن مایعات در ریه، وجود صداهایی در قفسه ی سینه، بیمار ممکن است از سرما شکایت کند و یا وضعیت بدنی ثابتی به خود بگیرد. گاهی بیمار گر چه هشیار است اما تمایلی به صحبت کردن ندارد. برخی از بیماران می گویند که در حال مرگ اند.
وقتی به ساعت های آخر نزدیک می شوند، گاهی بازگشت ناگهانی انرژی و یا اشتها را می بینیم، مثل این که فرد به شیوه ای معجزه آمیز دوباره به زندگی بازگشته، مانند آخرین شعله ی شمع. پس از آن با تخریب سریع وضعیت بیمار و فرا رسیدن مرگ همه چیز پایان می یابد.
بر بالین بیماری که آخرین لحظه ها را می گذراند، چه کنیم؟
- چند نفس عمیق بکشید. اکنون به سرزمین مقدسی قدم نهاده اید. به آرامی صندلی خود را به بستر بیمار نزدیک کنید. ترس و اضطراب در چنین شرایطی طبیعی است. دست او را در دست تان بگیرید و برای این فرصت شکرگزار باشید، فرصت همراه بودن در آخرین قدم های زندگیِ آن که دوستش دارید.
- حتی در آخرین لحظات زندگی، بیمار قادر به شنیدن است. اگر دوستش دارید و به او نزدیک بوده اید، فرصت برای خداحافظی را ازدست ندهید. بگذارید بداند دوستش دارید و دل تان برایش تنگ می شود، اما می توانید تاب بیاورید و تحمل کنید و دل تان می خواهد او در آرامش به سر ببرد. اگر اشک های تان سرازیر شد، اشکالی ندارد. اگر اشک های تان سرازیر نشد، بازهم اشکالی ندارد.
- به فرد بیمار تا زمانی که زنده است و نفس می کشد به عنوان یک انسان احترام بگذارید. نام او را صدا کنید. اگر می خواهید در مورد او با کسی صحبت کنید، از اتاق بیرون بروید و هر وقت صحبت تان خاتمه یافت، بازگردید.
- با او درباره ی باورها و اعتقاداتش سخن بگویید. از متون مذهبی و یا هر متنی که برای او معنای خاصی دارد، به آرامی بخوانید. می توانید آوازهای آرامش بخشی که عشق و علاقه ی شما را نثار او می کند، بخوانید و یا هر آواز دیگری که برایش خاطره انگیز است.
- سعی کنید حواس خود را متمرکز نمایید. اگر افرادی که در اتاق حضور دارند صبر و بردباری خود را از دست داده اند، آرام شان کنید و یا لحظه ای آن ها را به بیرون هدایت کنید، آرامش را برقرار سازید و سپس آن ها را بازگردانید.
- لحظه ی مرگ برای هرکسی متفاوت است. وقتی این لحظه را می نگرید، سعی کنید با تمام وجود آن را حس کنید و قلب تان را به آن بسپارید. لحظه ای آرام بنشینید و دنیایی را که او دیگر در آن حضور مادی نخواهد داشت، احساس کنید. این لحظه را گرامی بدارید.
- اجازه دهید چشمه ی احساس تان فوران کند، هر چه که باشد؛ اشک، آه، هق هق.
شما اکنون لحظه ی بی نظیری را گذرانده اید: آخرین همراهی با آن که دوستش داشته اید.
منبع مقاله: دیداران، سودابه؛ (1387)، مرگ، سوگ، فقدان: راهنمایی برای گذر از داغدیدگی، تهران: نشر قطره، چاپ اول.