قم تا عصر صفوی
شهرستان قم که در خرداد سال 1375 شمسی به استان تبدیل شد ، شهری است در حاشیه کویر که در فاصله 140 کیلومتری جنوب شهر تهران قرار دارد. این شهر، قرنها پیش از ورود اسلام به آن، به صورت روستایی بزرگ، در میان روستاهای فراوانِ اطراف، منطقهای مسکونی بوده و روایتهای تاریخی متعددی در چگونگی تأسیس آن نقل شده است. یکی از علمیترین آن روایات، تبدیل کلمه «کومه» (به معنای خانههای کوچک کنار هم) به کُم و سپس تبدیل آن به قم توسط اعراب مهاجر است. برخی نیز قم را برگرفته از کَمیدان که نام بخشی از این منطقه بوده و به اختصار کُم نامیده شده و سپس اعراب مهاجر، آن را به قم تغییر دادهاند توجیه کردهاند.
این روستاهای پراکنده، با هجوم اعراب مسلمان به ایران، در اختیار آنان قرار گرفت و همانند بسیاری از شهرهای ایران، شماری از اعراب در آنجا اسکان یافتند. طبعا این اقدام، پس از غلبه آنان بر مردم بومی بوده است که در این روستاها سکونت داشتهاند. برخی از داستانهای منازعه اعراب و ایرانیان در منابع، از جمله، تاریخ قم (مهمترین اثر جغرافیای محلی و تألیف شده توسط حسن بن محمد بن حسن قمی در سال 379 هجری) آمده است.
عمدهترین تغییر در وضعیت شهر، پیش از آمدن اعراب و پس از آن، تبدیل بخش مرکزی آن به یک شهر، طی قرون دوم و سوم هجری بوده و از آن پس، نام این مرکز یعنی قم، در بسیاری از کتابهای جغرافیایی قرن چهارم هجری و پس از آن آمده است. شهرت این شهر در منابع جغرافیایی تألیف شده در قرن چهارم هجری، به دلیل داشتن گرایش مذهبی تشیع، برخلاف گرایش مذهبی سایر شهرهای اطراف، بوده است. اعراب ساکن این شهر، از طوایف مختلف بوده و عمده آنان از تیره اشعری های یمنیِ ساکن عراق (از نسل سائب بن مالک اشعری و عمو زادگان وی) بودند که در دهه هفتاد تا هشتاد قرن اول هجری از عراق به این دیار نقل مکان کردند. اختلافات مذهبی و سیاسی آنان با دولت اموی، از جمله دلایل دور شدن آنان از عراق و سکونتشان در این ناحیه است. اشعریان شیعه مذهب، شهر را در اختیار گرفتند و بر مذهب تشیع استوار ماندند. بعدها، پس از دفن فاطمه معصومه در سال 201 هجری در این شهر، مرکزیت مذهبی آن بیش از پیش استوار شد.
اعراب اشعری که در یمن و عراق یکجانشینی و طبعا کشاورزی را تجربه کرده بودند، روستاهای زیادی را در اطراف قم تأسیس کردند؛ به طوری که نام شمار زیادی از روستاها و نهرهای قم در قرن چهارم، به نام افراد وابسته به خاندان اشعری، نامگذاری شده است.(1)
از قرن چهارم به این سو، شهر قم به لحاظ تقسیم بندی جغرافیایی، جزو ایالت جبال ایران بوده است. مرزهای این ایالت، در سمت غرب، همدان، در جنوب، اصفهان و در شمال، شهر ری و قزوین بوده است. آبِ شهر، بخشی از طریق قنوات و بخشی از طریق رودخانه قم، که از ارتفاعات خوانسار و گلپایگان سرچشمه میگیرد، تأمین میشده است. طبق گفته مؤلف تاریخ قم، در روزگار کهن، آب شهر شیرین بوده، اما در چند قرن اخیر، به دلیل در آمیختن آبهای زیر زمینی با معادن نمک، آب آن شور شده و امروزه این امر مهمترین مشکل شهر است. پس از ایجاد سد پانزده خرداد (افتتاح در سال 1373 ش) برای تأمین آب قم در دهه دوم پس از انقلاب، رودخانه شهر عملا خشک شده و از آن به عنوان محل عبور سیلهای احتمالی و در وقتهای دیگر، برای توقفگاه از آن استفاده میشود. رودخانه، شهر را به دو بخش غربی و شرقی تقسیم کرده است.
قم در دوره آل بویه (قرن چهارم هجری)، به دلیل گرایش به تشیع اندکی مورد توجه قرار میگیرد. پس از آن در دوره سلجوقیان (قرنهای پنجم و ششم هجری)، این شهر در کنار دیگر شهرهای منطقه جبال، ادیبان و دبیرانی را تربیت کرده در این دولت به کار مشغول میشوند.(2) مسجد جامع این شهر، یادگاری از دوره سلجوقی است. در تمام این دوره، شهر قم به عنوان شهری شیعی با شهر ری، کاشان، آوه و فراهان در تماس بوده و مذهب شیعه را در آن مناطق ترویج میکند. این شهر در جریان حمله مغول مورد حمله و قتل و غارت قرار گرفته است.
قم در قرنهای هشتم و نهم هجری، گرچه شهر کوچکی بود، اما به سبب آستانه مبارکه حضرت معصومه علیهاالسلام ، کمابیش مورد توجه حاکمان و امیران بود. در قرن هشتم، خاندانهای برجستهای از جمله خاندان صفی(3) در شهر وجود داشتند که در حکم امیران محلی بوده و با ایجاد ارتباط با دولتهای بزرگ، قدرت خویش را در این شهر حفظ میکردند. البته، گاهی هم به سبب همین رقابتها شهر قم گرفتار حمله و هجوم میشده است.(4)
در زمان دولت قراقویونلو و آق قویونلو در قرن نهم هجری، شهر قم، مورد توجه سران این سلسله قرار داشت. به عنوان مثال، اوزون حسن، در زمستان و گاه بهار، در این شهر اقامت میگزید و شهرت داشت که این شهر اقامتگاه زمستانی شاهان این سلسله بوده است. همچنین از سوی شاهان این سلسله، فرامینی درباره تولیت آستانه حضرت معصومه در دست است.(5)
قم در دوره صفوی
شاه اسماعیل صفوی که آمدن و سکونت موقت را در ایالت جبال، به ویژه قم و اصفهان، از قراقویونلوها به ارث برده بود، به دلیل داشتن مذهب تشیع، به این شهر اعتنای بیشتری کرد. یادگار معماری شاه اسماعیل در شهر قم، ایوان شمالی آستانه حضرت معصومه است که به سال 925، در روزگار سلطنت شاه اسماعیل ساخته شده و کتیبه آن موجود است. پس از آن، شهر قم، مورد توجه بیشتر قرار گرفت و به دلیل قداست محیط حرم، از آن به عنوان مرکزی برای دفن برخی از سلاطین صفوی استفاده شد. قبر پنج تن از سلاطین صفوی با نامهای شاه صفی (م1052)، شاه عباس دوم (م1077)، شاه سلیمان (م1105) و شاه سلطان حسین (خلع در 1135) شاه طهماسب دوم (خلع در 1144) و شماری دیگر از شاهزادگان و امرای این دولت، در اطراف حرم است.(6) مسأله انتقال مردگان برای دفن به قم، گرچه از پیش از این زمان سابقه داشت، اما از دوره صفوی، به صورت رسمی رایج درآمد که تا سالهای اخیر ادامه داشت و اکنون کاهش یافته است.
آمد و شد شاه عباس دوم به قم برای زیارت و دیدار با فیض کاشانی (م 1091) نیز اهمیت این شهر را در این دوره نشان میدهد. کما این که برآمدن عالمانی چون ملاصدرای شیرازی (979 1050)، قاضی سعید قمی و سکونت ملا محمد طاهر قمی (م 1098) و فیاض لاهیجی (م 1072) در آن، نشانگر اهمیت علمی این شهر در این دوره است.
قم در دوره قاجاری
بدون تردید، شهر قم، رشد فیزیکی و فرهنگی خود را در دوره اخیر، مدیون توجه سلاطین قاجاری به ویژه فتحعلی شاه قاجار (سلطنت از 1212 تا 1250) فرزندان و برخی از وزیران وی و سلاطین بعدی است. فتحعلی شاه در آغاز سلطنت خود نذر کرده بود تا یک صد هزار تومان زر در تجدید بنای آستانه حضرت معصومه صرف کند(7). در این دوره، میرزای قمی (م 1232) در این شهر زندگی میکرد که سخت مورد توجه شاه قاجار بوده و وی به دفعات به قصد زیارت این شهر و دیدار با میرزای قمی وارد این شهر شده، برای مدتی در آنجا میماند. این توجه در درجه نخست معطوف به تجدید بنای آستانه مبارکه حضرت معصومه علیهاالسلام بود؛ به طوری که بنای فعلی آن به طور عمده، از دوره قاجاری است؛ چنان که کتیبههای موجود کاملاً بر این امر گواه است.
به لحاظ عمرانی، قم در دوره ناصری، تجربه جدیدی را پشت سرگذاشت. افزون بر ایجاد یک رشته قنات جدید، بناهای تازهای با همت برخی از اربابان محلی و امرای دولتی، ساخته شد.
مقبره بسیاری از اعضای سلطنتی خاندان قاجار در صحن عتیق یا کهنه آستانه مقدسه است. معروفترین آنها مقبره فتحعلی شاه قاجار است که سنگ مرمر بسیار زیبایی بر آن نهاده شده و حجرهای مستقل و زیبا به آن اختصاص یافته که شمار زیادی از شاهزادگان قاجاری نیز در آنجا مدفونند. مقبره محمد شاه قاجار نیز در صحن عتیق واقع شده است. همچنین میتوان به مقبره مَهْد عُلْیا، مادر ناصر الدین شاه، فخر الدوله، دختر ناصر الدین شاه، معتمد الدوله گرجی، از چهرههای سیاسی برجسته دوره قاجار و بسیاری دیگر یاد کرد.(8) مقبره میرزا حسن خان مستوفی الممالک نیز یکی از مقابر زیبای قاجاری در محدوده صحن کهنه آستانه حضرت معصومه است.(9)
در عصر قاجاری، یک تحول جمعیتی تازهای در قم روی داد که ترکیب قومی شهر را عوض کرد. طوایف متعددی به صورت کوچهای دسته جمعی، از سمت غرب، راهی قم و اطراف آن شده و با ورود تدریجی به داخل شهر، ترکیب جمعیتی آن را تغییر دادند، به طوری که ساکنان اصلی شهر، جز در بخش محلات بسیار قدیمی شهر در فاصله حرم تا مسجد جامع، از میان رفتند. طوایف مهمی که بدین ترتیب در قم اسکان یافتند، عبارتند از طوایف: بیگدلی، زَنْدیه، سَعْدوند، گائینی، کَلْهُر، لَشَنی، کُرْزهبر، عبدالمَلِکی، خَلَج و شادْقُلی(10).
به دلیل تلاشهای علمی خاصی که در ثبت اطلاعات مربوط به شهر قم در دوره ناصری صورت گرفت و به یمن تألیف آثاری چون تاریخ دارالایمان قم و جز آن، میتوان شناخت دقیقی نسبت به وضعیت این شهر در دوره ناصری به دست آورد.(11)
قم در دوره پهلوی
در قم، سه حوزه قدرت جدای از هم در دوره پهلوی وجود داشته است: نخست حاکم شهر که نماینده دولت در شهر بوده، دوم تولیت(12) آستانه قم که موقوفات زیادی از املاک را در اختیار داشته و خود نیز صاحب املاک و ثروت فراوان و طبعا صاحب نفوذ قابل ملاحظهای بوده؛ سوم، رهبری دینی و روحانی که شمار زیادی از طلاب و سایر مردم از آن تبعیت میکردهاند. این سه منبع قدرت، در دوره پهلوی در این شهر فعال بودهاند.
در دوره پهلوی، قم نیز بسان سایر شهرها، وارد عرصه تجدد شد. نخستین بار همسر و دختران رضاشاه، در سال 1305 ش بدون حجاب به قم آمدند که سبب اعتراض یکی از روحانیون با نام شیخ محمد تقی بافقی (م 1365 ق) به آنان شد و روزهای بعد، رضاشاه به قم آمده، فرد معترض را کتک زد. این نخستین برخورد سیاسی در شهر قم بر ضد حکومت پهلوی است که در سال بعد، با قیام آقا نوراللّه نجفی از رهبران مشروطه اصفهان (م 1360 ش) بر ضد دولت رضاخان ادامه مییابد و پس از آن با آغاز سختگیریهای دولت، متوقف میگردد.
پیشرفت عمرانی در قم، در این دوره با آرامی ادامه یافت. نخستین خیابانهای جدید شهر در سال 1307 ایجاد شد. پس از آن در سال 1316 ش راه آهن از مسیر قم گذشت. از سال 1344 ش به بعد راههای ارتباطی بین شهری از یک سو به تهران و از سوی دیگر به سمت اراک، اصفهان و کاشان، توسعه یافت. اهمیت شهر قم، به عنوان نقطه عبور از مسیرهای جنوبی به سمت تهران از اواخر دوره قاجار به این سو، بیشتر آشکار میشود. فشار دولت برای پیشبرد اهداف تجدد گرایانه خود در قم، با اعتراض آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری (م 1315 ش) روبرو میشود، اما دولت، بی توجه به آنان با قاطعیت در تعطیلی مدارس دینی، خلع لباس روحانیون و مبارزه با روضه خوانی و تلاش برای کشف حجاب از زنان ادامه میدهد و به این ترتیب، خشم روحانیون را به صورت نهفته، بر میانگیزد.
در تمام دوره پهلوی ترکیب معماری آستانه حضرت معصومه در قم، تغییری نمییابد، جز آن که بخش مهمی از قبرستان سمت شمال شرقی آستانه که در قرنهای نخست هجری به قبرستان بابلان شهرت داشت به جز آنچه که امروزه به نام قبرستان شیخان از آن برجای مانده، بخشی به صورت زمین مسطح و بخشی به صورت پارک در میآید.
بخشی از توسعه عمرانی شهر، توسط تولیت و نیز مراجع تقلید صورت میگرفت که از آن جمله تأسیس کتابخانه بزرگ شهر توسط یکی از مراجع تقلید به نام آیة اللّه شهاب الدین مرعشی نجفی در سال 1353 ش، بود. این کتابخانه، در حال حاضر، بزرگترین مجموعه خطی را در میان کتابخانههای ایران، در اختیار دارد.
ویژگی سیاسی عمده این شهر ورود آن به صحنه سیاسی در اواخر سال 1339 و اوایل سال 1340 است. ورود امام خمینی (1282 1368 ش) به عرصه سیاست، و روش انقلابی وی که همراهی شمار زیادی از روحانیون جوان را با خود داشت، سبب پدید آمدن فضای مبارزاتی تازهای در برابر رژیم پهلوی شد. خشونتهای سیاسی طی چهار سال ادامه داشت تا آن که رژیم، با تبعید ایشان به ترکیه و عراق، و با تکیه به روشهای استبدادی، اوضاع را آرام کرد؛ اما پس از آن، همواره این شهر، کانون اعتراض بر ضد رژیم بوده و با نشر کتاب و اعلامیه و اعزام روحانیون برای تبلیغ در ایام محرم و رمضان به روستاها، در نشر اندیشههای انقلابی میکوشید. طی سالها، شمار زیادی از علمای این شهر دستگیر و زندانی شدند. پس از درگیری طلاب با مأموران دولتی در خرداد 1354 و بسته شدن مدرسه فیضیه، نخستین جرقه انقلاب در 19 دی ماه 1356 در همین شهر زده شد و پس از آن، دامنهاش به شهرهای دیگر کشیده شد تا آن که در بهمن 1357 رژیم پهلوی سرنگون شده و دولت دینی که مرکزیت علمی آن در شهر قم بود، جایگزین آن شد.
به لحاظ فرهنگی، شهر قم پیش از انقلاب، چندین دبیرستان و تعدادی مدرسه ابتدایی و راهنمایی داشت. همچنین یک مدرسه عالی وابسته به دانشگاه تهران، در این شهر تأسیس شد. سایر مراکز فرهنگی شهر عبارت از مراکز علمی دینی بودند. در این مراکز افزون بر تعلیم و تربیت، چندین نشریه نیز انتشار مییافت.
قم پس از انقلاب اسلامی
همزمان با مرکزیت یافتن قم در سالهای پس از انقلاب اسلامی، این شهر، مورد توجه بیشتر دولت قرار گرفت. با افزایش شمار مهاجرت به قم، بر محدوده جغرافیایی شهر افزوده شد و چندین شهرک در اطراف آن با نامهای شهر قائم، یزدان شهر، شهرک امام خمینی، و صفا شهر افزوده شده و از هر سوی، دامنه محلات آن توسعه یافت. به علاوه، تعدادی مدرسه علمیه و مرکز فرهنگی و کتابخانه طی دو دهه اخیر در قم تأسیس شده، که به نوبه خود شهر را توسعه داده است. جمعیت شهر قم در سال 1335ش، 96499 نفر و در سال 1370ش، 681253 نفر بوده است. جمعیت شهر قم در پایان سال 1379ش، 825627 نفر است که در جمع در بخشها و روستاهای اطراف قم نیز جمعیتی در حدود چهل هزار نفر زندگی میکنند.
مهاجرتهای اخیر در قم، در چهار بخش صورت گرفته است: تعدادی از آنان افرادی هستند که به قصد تحصیل به قم آمده و به مرور، به ساکنان دایمی این شهر تبدیل شدهاند. بخش دیگر، مربوط به مهاجرت عراقیهاست که طی سالهای جنگ از عراق رانده شده و به دلایلی در قم اسکان یافته و هم اکنون بازار ویژه خود را در گذرخان داشته و شمار فراوانی از آنان در شهرک یزدان شهر سکونت دارند. بخش سوم مربوط به شمار فراوانی از مردم افغانستان میشود که طی بیست و دو سال گذشته در شهر قم سکونت گزیدهاند. چهارم مهاجرت روستاییان، به ویژه روستاییان نواحی همدان، زنجان، و آذربایجان شرقی که بیشترین بخش مهاجران را تشکیل داده و محله فقیر نشین و کوچکی را که پیش از انقلاب تحت عنوان نیروگاه ایجاد کرده بودند، تبدیل به بخش بزرگی از شهر کنونی کردهاند. مهاجرین یاد شده، در محلات دیگر نیز سکونت دارند و به طور معمول به کارگری و احیانا فروشندگی اشتغال میورزند.
قم و مرکزیت علمی آن
شهر قم که نخستین مرکز مستقل برای مذهب تشیع دوازده امامی است، از قرن دوم به این سو، به طور کامل در اختیار پیروان این مذهب قرار داشته است. مردم این شهر به دلیل پیروی از امامان، احادیث آنان را نگاه میداشتند و به جز بغداد چون مرکز دیگری نداشتند، این شهر را به صورت مرکزِ حدیث شیعی درآوردند. شمار زیادی از اشعریان قم، نامشان در کتاب رجال النجاشی که فهرست مؤلفان شیعه تا قرن چهارم است آمده است. همین طور، نام بسیاری از ساکنان این شهر را، در اسناد کتاب کافی به عنوان راوی اخبار امامان، مشاهده میکنیم.
شهرت علمی شهر، از قرن پنجم به این سوی، از میان رفت و مرکزیت علمی شیعه در ایران به ری و شهرهای شمالی ایران انتقال یافت. به رغم آن که، بنا به گزارش عبدالجلیل رازی، در قرن ششم، مدارسی در این شهر بوده(13) و در دوره صفوی نیز عالمانی مثل فیض کاشانی (م 1091) یا ملا محمد طاهر قمی (م 1098) در این شهر بودهاند، اما آثار علمی و چهرههای برجسته شناخته شده چندانی در میان قرون پنجم تا دوازدهم وجود ندارد.
رشد علمی مجدد قم ، همزمان با توجه خاص دولتمردان قاجاری به این شهر بوده است. یک چهره جهانی در شیعه، میرزای قمی (م 1232) است که روابط خوبی با فتحعلی شاه قاجار داشته و به خاطر مرجعیت علمی و تألیفات مهمش، به عنوان یک نقطه عطف در مرکزیت علمی این شهر به حساب میآید. با این حال، در تمام دوره قاجاریه، شهر قم، همچنان مرکزیت زیارتی داشت، نه علمی.
دوره جدید مرکزیت علمی این شهر برای مذهب شیعه، از مهاجرت آیة اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (1276 1355 ق) در سال 1340 ق به شهر قم آغاز میشود. درست در سالهایی که دولت قاجاری رو به انحلال رفته و دولت پهلوی شکل میگرفت، حوزه علمیه قم، با یک اتفاق ساده، یعنی مهاجرت این عالم آغاز شد. پیش از آن و همزمان با آن، شهر نجف، مهمترین مرکز تربیت عالمان شیعه به حساب میآمد.
آیة اللّه حائری، تحصیل کرده عتبات عالیات بوده و پس از تکمیل تحصیلات، برای ارشاد مردم و تدریس علوم دینی به طلاب، در سال 1332 ق، به سلطان آباد اراک آمد؛ اما وی دریافت که موقعیت قم، که همانند نجف جنبه زیارتی داشت، بهتر میتواند برای تأسیس یک حوزه درسی مناسب باشد. بنابراین در رجب سال 1340ق،(دقیقا از نوروز سال 1301) به دعوت علمای قم در این شهر رحل اقامت افکند و حوزه علمیه قم را تأسیس کرد. وی تا پانزده سال بعد از آن که زنده بود، توانست عده دیگری از علما را به این شهر دعوت کند؛ مدرسه فیضیه قم را توسعه بدهد؛ به طلاب شهریه مختصری بپردازد، و با سیاست پرهیز دادن طلاب برای ورود در عرصه سیاست، از فشار رضاشاه پهلوی بر قم بکاهد. شهرت فیضیه، که مدرسهای کهن از قرن ششم هجری بود،(14) و بعدها در عصر صفوی (توسط طهماسب اول در سال 934 ق) و قاجاری (توسط فتحعلی شاه در سال 1213 و 1214 ق) توسعه و تجدید گردید و این زمان، به دستور مرحوم حائری طبقه فوقانی و کتابخانه بر آن افزوده و تعمیرات اساسی در آن صورت گرفت، از همین زمان آغاز میشود.
حوزه علمیه قم، پس از درگذشت آیة اللّه حائری (17 ذی قعده 1355 / 10 بهمن 1315) تا آمدن مرحوم آیة اللّه بروجردی (1323 ش) و رسمیت یافتن وی با درگذشت آیة اللّه سید ابوالحسن اصفهانی، در نجف (1325) دوره فترتی را میگذراند. البته با رفتن رضاشاه از ایران در شهریور 1320 و برداشته شدن فشارهای مذهبی، تعداد زیادی از جوانان، طلبه میشوند. با آمدن مرحوم آیة اللّه بروجردی از بروجرد به قم، حوزه علمیه رشد سریع خود را آغاز میکند. این زمان برخی از شاگردان آیة اللّه حائری نیز هر کدام تدریس میکنند که از آ ن جمله امام خمینی است که بعدها انقلاب اسلامی ایران را رهبری کرد. به مرور از زمان مرحوم آیةاللّه حائری به بعد، شماری از روحانیون ایرانی مقیم نجف نیز به قم عزیمت کرده و در این فعالیت مشارکت مینمودند.(15)
در دوره مرحوم آیة اللّه بروجردی، اندک اندک، روحانیون به مداخله در سیاست پرداختند؛ چرا که سختگیری گذشته از میان رفته بود و با توجه به رواج افکار ضد دینی، چه از سوی دربار پهلوی و چه احزاب کمونیست، موقعیت سیاسی و اجتماعی روحانیون در میان دینداران افزایش یافت.
به هر روی، آیة اللّه بروجردی، افزون بر آن که به وضعیت عمرانی بسیاری از مدارس رسیدگی کرد، مسجد بزرگی هم با عنوان مسجد اعظم (آغاز بنا 1374 ق / 1333 ش) در کنار حرم ساخت که از همان زمان تا امروز، مرکز برگزاری مهمترین درسهای حوزه علمیه و بهترین استادان است. در این دوره، دو مجله مذهبی نیز انتشار مییافتند.
مرحوم بروجردی در فروردین 1340 درگذشت و پس از وی، چندین نفر از علما به مقام مرجعیت دست یافتند. از میان آنها امام خمینی با ورود به صحنه سیاست و درگیر شدن با نظام پهلوی در سال 43، ابتدا به ترکیه و سپس به عراق تبعید شد و در نجف اقامت گزید. ورود دوباره روحانیت به عرصه سیاست پس از تجربه انقلاب مشروطه از زمان آیة اللّه بروجردی به صورت خفیف آغاز شد. دوران پر التهاب اعتراضات سیاسی در قم، در میانه سالهای 1340 تا 1343ش، بود؛ زمانی که روحانیون به مخالفت با اصلاحات ارضی شاه، لوایح ششگانه انقلاب سفید، کاپیتولاسیون و دیگر تغییراتی که در قانون اساسی داده میشد، مخالفت کردند. خونینترین این درگیریها که نه تنها در قم، بلکه در تهران و بسیاری از شهرها صورت گرفت و سبب برآشفتن مردم بر ضد دربار شد، در پانزدهم خرداد 1342 در اعتراض به زندانی کردن امامخمینی قدسسره روی داد.
پس از تبعید امام خمینی از قم، در سال 1343، مرجعیت دینی به طور عملی در شهر قم در اختیار آیة اللّه محمد کاظم شریعتمداری (م 15 فروردین 1365 ش / 24 رجب 1406 ق) آیة اللّه محمد رضا گلپایگانی (م 18 آذر 1372 ش / 24 جمادی الثانیه 1414 ق) و آیة اللّه شهاب الدین مرعشی نجفی (م 5 شهریور 1369 ش) قرار گرفت که هر کدام چند مرکز علمی و تدریسی و تبلیغی و کتابخانهای تأسیس کردند. مجموع طلاب دینی ساکن در قم، در اواخر دوره رضاخان در حدود پانصد نفر بوده است.(16)
این رقم در سال 1354 بالغ بر شش هزار نفر و در سال 1370، بالغ بر 23 هزار نفر بوده است. در حال حاضر، رقم طلاب ایرانی و غیر ایرانی در قم بالغ بر 35 هزار نفر است. در سالهای پیش از انقلاب، مدارسی به سبک جدید در قم ایجاد شد، که نمونه معروف آن، مدرسه حقانی است. پس از انقلاب، بسیاری از فارغ التحصیلان آن مدرسه در قوه قضاییه به کار مشغول شدند. مدارسی نیز زیر نظر آیت اللّه گلپایگانی فعالیت خود را در سالهای پیش از انقلاب آغاز کرد که سنتیتر بود.
بعد از انقلاب اسلامی، حوزه علمیه قم، با هجوم شمار زیادی طلبه جوان رونق گرفت و مدارس تازهای افتتاح شد. به تدریج مرکز ویژهای برای برنامه ریزی یکسان مدارس آغاز شد که آن را شورای مدیریت حوزه علمیه قم نامیدند. در سالهای اخیر یک شورای عالی برنامه ریزی و یک مدیریت متمرکز ایجاد شده است که مدارس فراوان این شهر و سایر شهرها را اداره میکند. طلاب، پس از گذراندن هشت تا ده سال تعلیم، به طور آزاد به بازار کار خود روانه میشوند. شماری از آنان برای تکمیل تحصیلات در حوزه میمانند که به مرور به سمت مُدرّسی رسیده و از میان آنان، شمار اندکی واجد شرایط مرجعیت میشوند. انتخاب شدن به عنوان مرجع، بیش از هرچیز بسته به تحصیلات، مشی اخلاقی و دست یافتن به جلب اعتماد مردم و در واقع به دست آوردن محبوبیت مردمی است.
طلاب کشورهای عربی مانند کشور سعودی، بحرین و غیره، مدارس مستقل و اختصاصی خود را داشته و دارند.
افزون بر مدارس، در قم دانشگاه دولتی نیز وجود دارد که حاصل تبدیل نوعی مرکز علمی دینی بود که اوایل به نام مدرسه عالی قضایی، قضات روحانی تربیت میکرد و به مرور تبدیل به دانشگاه قم برای تربیت دانشجو در رشتههای مختلف علوم انسانی شد. یک مجتمع آموزش عالی وابسته به دانشگاه تهران و نیز دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه فاطمیه نیز در این شهر با شمار زیادی دانشجو فعالیت میکنند. مجموع اینها شهر قم را به صورت یک شهر فرهنگی در آورده است. در حال حاضر، دانشگاهها و مراکز پژوهشی دولتی حوزهای نیز در قم وجود دارد که به نوعی به تربیت دانشجو طلبه اختصاص دارد. از آن جمله میتوان به دانشگاه مفید، دانشکده باقر العلوم، دانشکده شهید محلاتی (متعلق به سپاه پاسداران) و دانشکده صدا و سیما اشاره کرد. این مراکز در رشتههای متنوعی از علوم انسانی فعالیت میکنند.
شهر قم، پس از شهر تهران، بیشترین چاپخانه، ناشر و کتابفروشی را داشته و بیشتر در زمینههای علمی دینی، به نشر کتاب اشتغال دارد. همچنین مراکز فرهنگی تحقیقاتی متعددی در قم وجود داد که در سالهای اخیر، با استفاده از ابزارهای پیشرفته، به کار پژوهش در زمینههای مختلف علمی دینی اشتغال دارند.(17) بسیاری از این مراکز مجلاتی را منتشر میکنند که شمار مجموع آنها، بالغ بر 30 عنوان است. بیشتر آنها مجلات تخصصی در موضوعات ویژه هستند که به نوعی به تحقیقات دینی فرهنگی، و دینی سیاسی مشغولاند.(18)
قم و جنبه زیارتی آن
اهمّیت زیارتی شهر قم، در درجه نخست مربوط به آستانه حضرت معصومه، فاطمه دختر موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان و سپس به دلیل مزارهای متعدد علویان در این شهر و نیز مسجد جمکران است که به ترتیب توضیحی درباره هر کدام خواهیم داشت. آنچه مسلم است این که مجموعه این عوامل و روایات متعددی که در فضیلت شهر قم و زیارت قبر فاطمه معصومه از امامان معصوم علیهمالسلام نقل شده، این شهر را به صورت دومین شهر مقدس ایران پس از شهر مشهد در آورده است. طبعا به دلیل کم شدن ارتباط ایرانیان با عتبات عراق از یک سو، و دور بودن مشهد از نقاط مرکزی و جنوبی ایران، از دوره صفوی به این سو، شهر قم اهمیت بیشتری به دست آورده است.
فاطمه معصومه، در سال 201 که برادرشان هنوز در مرو بود، به قصد دیدار با ایشان به سمت ایران حرکت کرد. ایشان در نزدیکی ساوه بیمار شده و پس از انتقال به قم و گذشت هفده روز از اقامت ایشان، رحلت کردند. محل اقامت ایشان، خانه یکی از بزرگان طایفه اشعری با نام موسی بن خزرج بود که همانجا دفن شده و به تدریج بر مقبره ایشان سایبانی نصب شد. زینب، نواده امام جواد که پس از سال 256 به قم آمد، قبّهای روی قبر ایشان بنا کرد تا آن که در سال 350 بنای تازهای به جای آن ساخته شد. به تدریج شمار زیادی از سادات برجسته قم نیز در کنار قبر ایشان مدفون گشتند. ابوالفضل عراقی، از وزرای برجسته روزگار طغرل، بنای بزرگتری روی قبر فاطمه معصومه علیهاالسلام ساخت(19) و به گواهی عبدالجلیل رازی، در این قرن، عده زیادی به زیارت قبر ایشان میرفتند. طی قرون بعد، تا روی کار آمدن صفویان، تعمیراتی در بنای برپا شده بر قبر فاطمه معصومه صورت گرفت.(20) اهمیت زیارتی این شهر در دوره صفویه رو به ازدیاد نهاد و با شیعه شدن غالب مردم نواحی مرکزی ایران، مسافرت زائران به این شهر در دوره قاجاری و سپس پهلوی، بیشتر شد. در حال حاضر نیز اهمیت زیارتی شهر قم، در رتبهای پس از مشهد قرار دارد.
صحن عتیق که حد فاصل مدرسه فیضیه و حرم قرار دارد، ابتدا توسط شاه اسماعیل صفوی و سپس توسط فرزندش طهماسب بنا شد. بعدها این صحن در دوره قاجاری تجدید بنا شد. همچنین صحن بزرگی که به صحن اتابکی شهرت دارد، در شرق حرم، توسط میرزا علی اصغر خان اتابک بنا گردید. در سمت غرب حرم، مسجد اعظم قرار دارد که قبلاً از صحن عتیق راهی به آن وجود داشت و اخیرا از داخل حرم، دیوار میان حرم و مسجد برداشته شده است. برجستهترین کار فتحعلی شاه در آستانه معصومه، برداشتن گنبد پیشین و تبدیل آن به گنبدی زرین است که سطح فوقانی آن از طلاست.
زیارتی بودن شهر قم، بر اوضاع و احوال این شهر تأثیرات مهمی داشته است. نخست آن که شماری از ساکنان شهر، غیر بومی هستند که به قصد سکونت در یک محیط مذهبی و مقدس به این شهر آمدهاند. به علاوه، تعداد زیادی هتل و مسافر خانه جهت اقامت مسافران در این شهر ایجاد شده است. در حال حاضر، در داخل حرم، شمار زیادی از عالمان تازه گذشته دفن میشوند که خود به نوعی توجه بیشتر مردم را به آن معطوف میدارد. برخی مقبرههای کوچکی که تنها در حد یک سنگ قبر در داخل حرم قرار دارند و زیارت میشوند، عبارتند از قبر آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری، استاد شهید مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و عدهای دیگر که بیشتر از شخصیتهای علمی سیاسی بودهاند که پس از انقلاب اسلامی درگذشتهاند. مجموعه بنای حرم و بناهای وابسته به آن، در مساحت تقریبی 13527 متر مربع است.
طی پنج سال گذشته، طرح جدیدی برای توسعه اطراف حرم در حال اجراست که محدوده وسیعی از بازارها و خانههای اطراف حرم را در برگرفته، و در حال حاضر، در مرحله تخریب است. همچنین طرحی برای تعویض طلای گنبد نیز آغاز شده که بر اساس اعلام مدیران آستانه برای آن نیاز به 200 کیلو طلای 24 عیار است.
آستانه حضرت معصومه، که بخش زیادی از زمینهای قم را به عنوان موقوفه در اختیار دارد، مجموعهای گسترده است که در کنار آن مراکز دیگری مانند کتابخانه (با شمار زیادی نسخه خطی)، موزه، درمانگاه، مرکز پژوهشی فعالند. آستانه یک مجله ماهانه زائر و یک نشریه خبری با نام پیام آستانه دارد. به علاوه یک مدرسه بزرگ با نام مدرسه معصومیه، پس از انقلاب ساخته شده و به مدیریت حوزه واگذار شده است.
پیوند مراسم سوگواری با بقاع متبرکه، امری است که در سراسر ایران و عراق وجود دارد. در ایام سوگواری دستههای عزادار، از هر نقطه شهر قم به آستانه معصومه میآیند. طبعا به دلیل قدمت تشیع شهر قم، و زیارتی بودن آن، و آمد و شد زائران شیعه از سایر نقاط، آیینهای سوگواری در این شهر به نقاط دیگر انتقال مییافته است. تعداد فراوانی تکیه و حسینیه در این شهر برای عزاداری وجود دارد که در مقایسه با شهرهای دیگر، بیش از آنهاست.(21)
به جز آستانه فاطمه معصومه، تعداد فراوانی امامزاده در گوشه و کنار شهر وجود دارد که شماری از زائران به ویژه شیعیان پاکستانی و هندی و ساکنان کشورهای حاشیه خلیج فارس به زیارت آنها نیز میروند. افزون بر اینها، مسجد جمکران، از مراکزی است که رونق خاصی به جنبه زیارتی این شهر داده و به دلیل اهمیت آن، لازم است تا درباره آن توضیح کوتاهی داشته باشیم.
جمکران و قم
یکی از اماکن زیارتی در نزدیکی شهر قم، مسجد جمکران است. جمکران روستایی است در فاصله پنج کیلومتری شرق شهر قم که در قرن چهارم هجری از روستاهای بنام این منطقه بوده و بارها در تاریخ قم (ص 34 و 35) از آن به عنوان روستایی که پیش از آمدن اشعریان به قم اهمیت داشته، یاد شده است. همانجا ذکر شده است که طایفه بنی اسد در جمکران قم استقرار یافتند.(22) در آن کتاب، روایات مختلفی درباره بنای این روستا آمده که از آن جمله، آن است که روستای جمکران را داوود بن سلیمان بنا کرده است. این نقلها نشان از تقدس این روستا از ایامی دیرین دارد.
بنای این مسجد، بنا به روایتی که قدمت آن و مأخذ معرفی شده، محل تردید واقع شده(23)، به دستور امام زمان علیهالسلام صورت گرفته و ایشان به یکی از شیعیان جمکران دستور بنای آن را دادهاند. به همین دلیل، مسجد یاد شده، تقدیس شده و در حال حاضر با عنوان مسجد مقدس جمکران از آن یاد میشود. کهنترین تاریخی که در آن ثبت شده، سنگی است با تاریخ 1158 که اشعاری روی آن حک شده و نام آقا علی اکبر جمکرانی را به عنوان بانی مسجد میشناساند.(24) ویژگی مسجد جمکران آن است که زائران فراوانی در شبها، چهارشنبه و جمعه داشته و هزاران نفر برای خواندن نمازی مخصوص به این مسجد میآیند. عقیده عمومی بر آن است که اگر کسی چهل شب متوالی به این مسجد آمده و نماز امام زمان را بخواند، موفق به دیدن امام زمان خواهد شد. طی دو دهه پس از انقلاب اسلامی در ایران، بنای این مسجد توسعه عظیمی یافته و مسجد و صحنهای اطراف آن، طی شبهای یاد شده، میزبان چندین هزار نفر زائر میباشد. آمار زائرین سالیانه این مسجد، بالغ بر ده میلیون نفر برآورد میشود. به دلیل ورود این زائرین، وضعیت زیارتی شهر قم در دو شب یاد شده، به ویژه اطراف حرم، کاملاً متفاوت با ایام دیگر است.