ماهان شبکه ایرانیان

مهدی منتظر (عج) و سیر تاریخی و نشانه های ظهور

بیشتر فلاسفه ی پوزیتیویسم به ویژه مارکسیست ها در سده ی نوزدهم و بیستم، درباره ی سنت ها و مرحله های تاریخ به بحث پرداخته اند .

ارتباط مهدی (عج) با پایان سیر تاریخ

بیشتر فلاسفه ی پوزیتیویسم به ویژه مارکسیست ها در سده ی نوزدهم و بیستم، درباره ی سنت ها و مرحله های تاریخ به بحث پرداخته اند .

بهترین دست آوردی که مارکسیسم، به اندیشه ی بشری تقدیم کرد، اصل جبر تاریخی (1) و کوشش برای کشف سنت ها و مراحل تاریخ، نیز اهمیت شناخت قوانین آن برای پیش بینی مسیر حرکت تاریخ و پی آمدهای آن بود . مارکسیسم درباره ی شناخت سنت های تاریخ و نقش آن در ارتقای بینش و آگاهی انسان و تاثیر فعالیت های مثبت در رویکرد مرحله ی تاریخی که انتظار آن می رود، نیز کاوش می کند .

اما مارکسیسم با انکار وجود خدای متعال و تحریف دین الهی در برخورد و تعامل با پیامبران، گرفتار لغزش شد، که پی آمد آن، عدم موفقیت در کشف مراحل کلی حرکت تاریخ و شناخت سنت هایی است که مقطع کنونی و گذار را به مرحله ی آینده انتقال می دهد و در پایان محتومی نگه می دارد .

اندیشه ی بشری از راه افکار مارکسیستی، در سده ی 19 میلادی، جبر تاریخی را درک کرد و به کشف مراحل و مقاطع جبری تاریخ و قوانین کلی آن پرداخت، اما در کشف خود به راه اشتباهی رفت . (2) در مقابل، اندیشه ی نبوی، از آغاز پیدایش در بیش از هزار سال پیش، تصور خود از حرکت جامعه ی بشری را براساس جبر تاریخی نهاد و اندیشه ای روشن از سنت ها و مراحل تاریخ را تقدیم کرد .

میراث دینی یهودیان و مسیحیان و مسلمانان، نصوص مشترکی را درباره ی سنت های تاریخی به گزارش پیامبران، در بر دارد و پژوهشگران می توانند بگویند باور دینی به سنت های تاریخی، از مهم ترین اعتقادات اساسی مشترک میان ادیان سه گانه ی اسلام، یهودیت و مسیحیت است .

مایلم تاکید کنم متون دینی که میراث ادیان سه گانه ی مذکور است، اطلاعات یکسانی توسط شخصیت های تاریخی ارایه می دهد که حرکت و نهایت تاریخ براساس آن پایه ریزی می شود .

بنابراین، در برابر ما فقط اندیشه ی مشترکی درباره ی نهایت سیر تاریخ نیست، بلکه اندیشه های هم خوان شخصیت های تاریخی است که از متون دینی به دست می آید . به سبب وجود متونی که از شخصیت های تاریخی سخن می گوید، قرائت ها و تفسیرهای گوناگونی یافته می شود که ما را در برابر مصداق های مختلفی از یک اندیشه قرار می دهد . البته راه گفت و گوی آرام علمی برای ادیان سه گانه و گرایش ها و مذاهب، برای راه یابی و وصول به قرائتی یکسان از متون، باز است .

پس از این مقدمه می توان گفت:

به اعتقاد شیعه، وجود مهدی موعود، حجت بن الحسن العسکری، فرزند حسین مظلوم و شهید، با مراحل و سنت های سیر تاریخ مرتبط است، چنان که این سخن را تمامی پیامبران توسط متون اساسی مانند قرآن و تورات و انجیل گفته اند .

سیر اعتقادات شیعی، به گواه میراث معتبرش، مدعی است که مهدی موعود (عج)، قهرمان پایان تاریخ است . متون شیعی، مهدی موعود (عج) را «محمد بن الحسن العسکری، فرزند حسین مظلوم شهید» می داند . متون دینی مسیحی و یهودی نیز وی را مشخص کرده اند .

گواه اندیشه ی ما، تاکید قرآن است که پایان درخشان تاریخ، به خواست خدا حتمی است و خداوند در قرآن و کتاب هایی که بر پیامبران پیشین فرستاده، آن را بیان کرده است . قرآن تاکید دارد که خبر بعثت پیامبر مکی، در تورات و انجیل هست . اهل بیت علیهم السلام در سخنان خود تاکید دارند که کتاب های پیشین [تورات و انجیل] به محمد و اهل بیتش بشارت داده است . علی و حسین و مهدی علیهم السلام در این کتاب ها نام برده شده اند، چنان که از پیامبر صلی الله علیه و آله نام برده شده است .

اعتقاد مشترک ادیان سه گانه ی آسمانی درباره ی پایان تاریخ

پیروان ادیان سه گانه ی آسمانی (مسلمانان، مسیحیان و یهودیان) باور دارند آینده ی نهایی مسیر زندگی خاکی، پیروزی ایمان بر کفر، حاکمیت حق و علم و عدالت اجتماعی و عبادت خدای متعال، وراثت زمین به صالحان، پایان خرافات و گمراهی و ستم و تمامی گونه های انحراف است . نیز اتفاق نظر دارند شخصی که خداوند عهد و پیمانش رابه دست او تحقق می بخشد، از فرزندان ابراهیم بوده است و شریعتی که بدان حکومت می کند، آیین موسی نیست، بلکه دین پیامبری است که خداوند در آخر زمان، وی را مبعوث می کند و امی ها [اهالی مکه (ام القری) ] منتظر اویند . (3)

در قرآن کریم، سوره ی انبیا (21) آیه ی 105 آمده است:

و ما بعد از تورات، در زبور داوود نوشتیم [و در کتب انبیای پیشین وعده دادیم ] که بندگان نیکوکار من، ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد .

مزمور 37 کتاب مقدس خطاب به داوود چنین می گوید:

کار اشرار تو را نگران نکند و بر گناه کاران حسرت مبر; زیرا مانند گیاه، زود پژمرده می شوند و مثل علف سبز، تند خشک می گردند . بر پروردگار توکل کن و کار خیر انجام بده . با خیال آسوده، در زمین سکناگزین و امانت دار باش . به پروردگار امیدوار باش تا آرزوی قلبی ات را برآورد . راهت را برای پروردگار خالص ساز و بر او توکل کن تا کارت را بر عهده گیرد و بی گناهی ات را مانند نور، آشکار کند و مثل خورشید تابان، حقت را ظاهر سازد . در پیشگاه پروردگار، آرام گیر و با شکیبایی، در انتظار [فرمان] وی باش و به آن که به کمک نیرنگ، در تلاشش موفق می شود، حسرت مبر . خود را از غضب نگه دار و خشم را ترک کن و برای انجام شر، متهور مباش; زیرا اشرار در می مانند، اما منتظران [فرمان] پروردگار، وارثان خیرات زمین اند . به زودی ، شخص شریر نابود می شود و اگر در پی وی باشی، او را نخواهی یافت . اما نیکوکاران، خیرات زمین را به ارث می برند و به فیض صلح و سلامت می رسند . . . خیر کمی که راستگو داراست، بهتر از ثروت بسیار اشرار است; زیرا دستان اشرار به زودی می شکند، اما پروردگار نیکوکاران را پشتیبانی خواهد کرد . پروردگار به روزگار افراد باکمال ، آگاه است و تا ابد، میراث شان پاینده خواهد بود . . . از شر دور باش و خوبی کن که تا ابد آرام باشی; زیرا پروردگار عدالت را دوست دارد و از پارسایان حمایت و تا ابد آنان را حفظ می کند . اما ذریه ی اشرار نابود می شوند . درستکاران، خیرات زمین را به ارث می برند و تا ابد در آن می مانند . دهان راستگو، همیشه سخن حکمت آمیز می گوید و به سخن حق، برتری می یابد . آیین معبودش، در دلش ثابت است و گام هایش متزلزل نیست . شریر در کمین درستکار است و تلاش در کشتن وی دارد، اما پروردگار نمی گذارد او به چنگ شریر افتد و به وقت محاکمه، محکوم گردد . منتظر [فرمان ] پروردگار باش و همیشه در راهش رو، تا مقامت را رفیع کند و زمین را مالک شوی و شاهد نابودی اشرار باشی .

می بینم شخص شریر [که در دنیا به ظاهر] پرثمر و پرسایه مانند درختی سبز و ریشه دار در زمین اصلی خود است، پس از مدتی، دیده نمی شود . به دنبال آن هستی، ولی اثری از آن نمی یابی .

کمال را در نظر گیر و مستقیم بنگر; که پایان چنین انسانی، سلامت است . اما همگی عصیان گران هلاک می شوند و نهایت اشرار، فناست، لیکن رهایی و رستگاری نیکوکاران، از جانب خداست و او به هنگام تنگی، دژ و امان آنان است . به حق، پروردگار کمک شان می کند و از اشرار نجات شان می دهد و رهایی می بخشد; زیرا زیر حمایت پروردگارند .

اختلاف نظر مسلمانان و مسیحیان و یهود در هویت رهبر موعود الهی و 

در هویت شخصی که خدای متعال به دست وی، رخداد بزرگی را که انتظار می رود، به اجرا می گذارد، اختلاف نظر است . مسلمانان و یهود و مسیحیان، نظر گوناگونی در امتی که رهبر بزرگ الهی، از آن است و شریعت الهی که بدان عمل می کند، دارند .

همگی مسلمانان معتقدند وی از ذریه ی اسماعیل و از فرزندان محمد صلی الله علیه و آله خاتم انبیا و از نوادگان فاطمه، دخت پیامبر است و امت این رهبر [موعود]، امت محمد است و آیینش، شریعت محمد می باشد .

ابی داود و ابن ماجه و ابن حنبل و طبرانی و حاکم در مستدرک و دیگران از قول پیامبر روایت کرده اند:

اگر از دهر (دنیا) جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند مردی از اهل بیتم را برمی انگیزاند که زمین را چنان که پر از ستم شده است ، پر از عدل و داد خواهد کرد .

نیز فرمود:

مهدی از عترت من، از فرزندان فاطمه است .

اما یهود و مسیحیان معتقدند که وی از ذریه ی اسحاق، از فرزندان یعقوب و از نوادگان داود است . مسیحیان می گویند: این رهبر [موعود ] اسراییلی، مسیح عیسی بن مریم است که به دست یهود کشته شد . خدای متعال، وی را زنده کرد و از میان مردگان برانگیزاند و به آسمانش برد و در آخر دنیا، وی را می فرستد تا توسط وی، وعده اش را تحقق بخشد .

یهودیان می گویند: وی [ رهبر موعود] هنوز زاده نشده است .

آیه ی 20 اصحاح [ سوره] 17 سفر تکوین [ پیدایش] به وعده ی خدای متعال به اسماعیل اشاره دارد:

«ای اسماعیل! سخنت را درباره ی وی [ رهبر موعود] شنیدم . منم آن که مبارکش می گردانم و رشدش می دهم و توانش را بسیار بسیار می کنم و دوازده رهبر می زاید و امت عظیمی قرارش می دهم » .

«حنان ایل » ; مفسر یهودی در حاشیه بر این آیه می گوید:

از پیش گویی این آیه، 2337 سال گذشت تا عرب (سلاله ی اسماعیل) [با ظهور اسلام در سال 624 م] امتی عظیم گردند . در این مدت، اسماعیل مشتاقانه منتظر بود وعده ی الهی محقق شود و عرب بر عالم چیره گردند . ولی ما که ذریه ی اسحاق هستیم، تحقق وعده ی الهی که به ما داده شده بود، به سبب گناهان مان، به تاخیر افتاد، اما حتما وعده ی الهی، در آینده محقق خواهد شد . پس نباید نومید شویم . (4)

در سفر اشعیا 111 آمده است:

از تنه ی «یسی » شکوفه می روید و از ریشه اش، شاخه سبز می شود . روح پروردگار، روح حکمت و هوشمندی، روح مشورت و توان، روح معرفت و ترس از پروردگار، بر «یسی » مستقر می شود و شادی اش در تقوای پروردگار خواهد بود . به آن چه چشمانش می بیند، قضاوت نخواهد کرد و به آن چه گوش هایش می شنود، حکم نخواهد نمود . برای مسکینان، به عدل قضاوت می کند و برای بینوایان زمین، به انصاف حکم می نماید . با دهان و زبانش، زمین را مجازات خواهد کرد و به نفسی که از میان لبانش بیرون می شود، منافق را می میراند . او لباس نیکی می پوشد و کمربند امانت داری می بندد . در نتیجه [و در پرتو حکومت عادلانه اش] گرگ با میش خواهد زیست و پلنگ در کنار بره خواهد نشست و گوساله و شیر درنده همدم خواهند شد و همه ی حیوانات با هم چرا خواهند کرد و بچه ی خردسالی، همگی را خواهد راند . گاو و خرس با هم به مرتع خواهند رفت و کره های شان کنار هم خواهند بود . شیر درنده مثل گاو، علف خواهد خورد و کودک شیرخواره، در امنیت، کنار لانه ی مار، بازی خواهد کرد و بچه ی خردسال، دستش را داخل لانه ی افعی می کند و بدو آسیبی نمی رسد . در هر کوه قدسی، آدمیان اذیت نمی شوند و بدی نخواهند کرد; زیرا زمین، از معرفت پروردگار پر خواهد شد، چنان که دریا از آب پر است . در آن روز، اصل و نسب «یسی » پرچم دار [هدایت ] امت خواهد بود و همگی مردم، (Gentiles) زیر پرچم وی خواهند آمد و بدو نظر خواهند داشت و جایگاه «یسی » رفیع خواهد شد .

آیا رهبر موعود از فرزندان اسحاق یا اسماعیل است؟ تفصیل سخن در اختلاف مسلمانان و مسیحیان و یهود، با تحقیق در این مساله ممکن است: پیامبری که امی ها [ مردم یا اهالی ام القری (مکه) ] منتظر اویند، عیسی است یا محمد صلی الله علیه و آله؟ وارث ابدی امامت ابراهیم کیست؟ آیا اسماعیل و ذریه ی برگزیده ی وی هستند یا اسحاق و فرزندان برگزیده ی او؟ و رهبر الهی که بی آن که گناهی کرده باشد، کشته می شود و کشتن وی سبب هدایت بسیاری خواهد شد، کیست؟ چنان که کشته شدن وی سبب حفظ و نشر دین می شود و نسلی از ذریه ی او، روزگار درازی خواهند زیست و آینده ی روشن تاریخ بشریت، به دست آنان محقق خواهد شد .

علمای مسلمان و بسیاری از علمای یهودی و مسیحی، درباره ی «رهبر موعود از نسل کیست » و «پیامبر آخرالزمان کیست » بحث کرده و پیروی خود از پیامبر و اهل بیتش را اعلام نموده اند . (5)

درباره ی «کشته شدن رهبر موعود» ، مسیحیان پیرو «پولس » به تفسیر متونی پرداخته اند که ازمرد دردها و رنج ها سخن می گوید و چنان که قوچ ذبح می شود، کشته خواهد شد . اینان معتقدند وی عیسی بن مریم است . اما تطبیق متون، متناسب با او نیست; زیرا عیسی، ذریه و نسلی نداشت که روزگار دراز یا کوتاهی زندگی کنند .

اختلاف شیعه و سنی در رهبر موعود

شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسکری است که سال 256 هجری متولد شد و والدش [امام] حسن عسکری بر امامت وی تصریح کرده است . سپس به اذن خدا، او غیبت صغری و کبری مانند عیسی نمود . غیبت صغری هنگامی بود که خدا، وی را از نیرنگ حکومت عباسی نجات داد . وی از هنگام تولد، مخفی می زیست و پدرش او را [از دیده ها ] پنهان می کرد . پس از وفات پدرش در 261، شیعیان را توسط وکیلانش (نواب اربعه) راهنمایی می کرد . نیابت اینان 69 سال (261- 329) به طول انجامید .

غیبت کبری، پس از وفات نایب چهارم (علی بن محمد السمری) آغاز شد . به هنگام وفات، وی به شیعه گفت: نایبی خاصی پس از او نخواهد بود تا خدای متعال، ولی اش را در آخر زمان ظاهر کند .

سنی ها معتقدند مهدی هنوز متولد نشده است و در آخرالزمان به دنیا می آید .

تفصیل سخن در اختلاف شیعه و سنی درباره ی ولادت رهبر موعود و این که وی فرزند [امام ] حسن عسکری است یا در آینده متولد می شود، با تحقیق در این مساله ممکن است . پیامبر جانشین و اوصیایی معصوم دارد و نقل سخن پیروان از امامان شان پذیرفته می شود; زیرا مانند پیروان مذاهب دیگرند که به نقل از رهبران مذهبی خود، مسایل فقهی و تاریخی را روایت می کنند .

تمامی شیعه از زمان قدیم، اتفاق نظر دارند که پیامبر از امامان نام برده، شمارشان را گفته و هر امام، امام بعدی را معرفی کرده است . [امام] حسن عسکری خبر داده است فرزندی دارد که وصی وی است و مهدی منتظر می باشد .

گواه شیعه بر بیان امامت الهی اهل بیت توسط پیامبر، حدیث ثقلین [کتاب الله و عترتی ] و حدیث سفینه [مثل اهل بیتی کمثل سفینة نوح . . . ] است . دلیل شیعه بر شمار امامان، حدیث اثنی عشر [اثنی عشر نقیبا] است و گواه بر این که نخستین امامان الهی، علی سپس حسن، بعد حسین اند، حدیث غدیر [من کنت مولاه فعلی مولاه] و حدیث منزلت [انت منی بمنزلة هارون من موسی . . . ] و حدیث کسا و حدیث الحسن و الحسین سبط من الاسباط است که همگی در احادیث معتبر سنی روایت شده اند .

گواه امامت نه فرزند [امام] حسین، احادیث وصیت در کتاب های معتبر شیعه است، مانند فرمایش امام باقر علیه السلام که کلینی روایت کرده است:

یکون تسعة ائمة من ذریة الحسین بن علی، تاسعهم قائمهم .

نه امام از فرزندان حسین بن علی اند، که نهمی قائم است .

امام صادق فرمود:

آیا می پندارید اوصیای ما هر که را بخواهند وصی می کنند؟ نه، والله! این عهد و گفته ای به جا مانده از رسول الله درباره ی امامی پس از امامی دیگر است تا به وی [ مهدی موعود (عج) ] پایان پذیرد .

در خبری دیگر است:

تا به صاحب الامر ختم شود . (6)

مشخصه ی سیره ی ائمه ی نه گانه، در اختیار داشتن کتاب های جامعه و جفر است که امام علی به نقل از پیامبر، در دیدارهای خصوصی که داشتند، نوشت و اخبار غیبی و کراماتی که از امامان دیده شد که جز از برگزیدگان مورد تایید خداوند، ساخته نیست .

برادران اهل سنت کوشیده اند ادعای نام بردن امامان و نخستین امام; علی علیه السلام توسط پیامبر را رد کنند . اینان می گویند: احادیث نبوی که گواه ادعای شیعه است، دلالت ندارد یا سند آن ضعیف است، اما علمای شیعی با سنی ها مناقشه کرده، اشتباه اهل سنت را بیان کرده اند .

برخی فرقه های شیعی به ویژه زیدیه، امامت دوازده امام را نپذیرفته اند، اما علمای شیعی بدانان پاسخ داده اند .

برخی نویسندگان معاصرنیز می گویند: مهدی متولد نشده است; زیرا فقط یک فرقه از دوازده فرقه ی پیرو حسن عسکری، معتقد به ولادت مهدی اند . «نوبختی » در کتاب «فرق الشیعه » و اشعری شیعی در «المقالات و الفرق » چنین گفته اند .

جواب اینان را به تفصیل در کتاب «حول امامة اهل البیت و وجود المهدی » داده ام .

غیبت به معنای وا نهادن عمل به احکام اسلامی نیست

غیبت به معنی توقف عمل به احکام اسلام نیست . چگونه می تواند چنین باشد، در حالی که وجود اوصیای پیامبر، برای حفظ اسلام است تا راهی صحیح برای کسانی باشد که می خواهند به دین عمل کنند . امامان این وظیفه را به بهترین صورت انجام داده اند، بدین سان که گروهی امین را برای فراگیر علوم تربیت کرده اند .

پذیرش حکومت بر جامعه ی اسلامی توسط امامان، جزئی از فعالیت های اینان بود، اما شرط اساسی برای پذیرش حکومت ، که وجود یاورانی شایسته و پیرو امامان است، فراهم نشد . چنان که امیر مؤمنان فرمود:

اما والذی فلق الحبة و براالنسمة، لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکاس اولها .

سوگند به آن که دانه را شکافت و بشر را آفرید! اگر بیعت کنندگان نبودند و یاران، حجت بر من تمام نمی نمودند، رشته ی کار را از دست می گذاشتم و پایانش را چون آغازش می انگاشتم .

غیبت امام، راه چاره ای الهی در برابر مکر عباسی ها بود که خواستند امام را بکشند، اما خدای متعال می خواست او را حفظ و برای روز موعود ذخیره کند . بارزترین حکمت غیبت و سر آشکارش در مورد امت ویژه (شیعه ی اهل بیت) دادن فرصتی به میراث داران ائمه بود که مسؤولیت فکری و علمی و سیاسی خود را بر اساس فهم بشر غیر معصوم، از قرآن اجرا کنند و میراث فکری را که تجربه ی معصومانه ی پیامبر و امامان برجا گذاشته بود، انجام دهند . اندیشه ی بازگشت معصوم غایب در آخر زمان و ظهور دوباره ی وی در صحنه ی اجتماعی و سیاسی، برای ارزیابی تجارب گذشته ی غیرمعصومانه ی بشر است . نیز کشف میزان تاثیر و صدق تعبیر و درستی تجربه های بشر و تحقق وعده ی الهی [در برقراری عدالت کامل و حکومت صالحان] است . (7)

مفهوم انتظار فرج، مربوط به مهدی محمد بن حسن عسکری است که رانده شده و مخفیانه زیست و هنوز وجود شریفش در این حال است . خدایا! در فرج ولی ات; حجت بن الحسن، تعجیل فرما! و ارتباط فرج به امت از آن روست که مهدی موعود (عج)، رهبر معصوم آنان است که برای انجام وظیفه ی خاص الهی آماده شده است . تقدیر خداست که پایان سرنوشت زمین، چنین باشد و حضرت عیسی علیه السلام او را کمک کند . بنابراین، حکمت وجود این اعتقاد در شیعه روشن می شود، گرچه سنیان به مهدی موعود (عج) و غایب که رانده شده و نگران [وضع امت ] است، ایمان ندارند .

نشانه های ظهور

احادیثی که از نشانه های ظهور مهدی سخن می گوید، چه در کتب شیعه و چه سنی، غالبا درباره ی دو موضوع بحث می کند:

نخست: حوادث مستقل و جداگانه ای که رخ خواهد داد .

دوم: وضع اجتماعی و سیاسی و تکنولوژی (فن آوری) که جهان، پیش از ظهور دارد . به عبارت دیگر، وضع دنیای سیاست و اجتماع و فن آوری پیش از ظهور را برای ما ترسیم می کند .

در مورد رویکرد دوم، هر که درباره ی نشانه های ظهور پژوهش کند، درمی یابد که جهان کنونی، از هر وقت دیگری، به زمان ظهور نزدیک تر است .

از جنبه ی تکنولوژی، احادیث از جهانی سخن می گوید که در آن هواپیماهایی است که مسافران را از کشوری به کشور دیگر می برند و ایستگاه های رادیویی به تعداد مردم دنیا وجود دارد که می تواند خبر را در آن واحد، برای تمامی دنیا پخش کند و تلفن های تصویری هست و هر که در مشرق است، صدای برادرش رادر مغرب می شنود و چهره ی او را می بیند و رایانه های دستی وجود دارد که دارای برنامه های گوناگون است و دارنده اش را از همراه داشتن هزاران کتاب، بی نیاز می کند .

از جنبه ی اجتماعی، احادیث از وضع اجتماعی سخن می گوید که زنان، لباس مدی پوشیده یا برهنه اند که گویای کشف حجاب یا آرایش های جاهلانه است و انواع منکرات به ظهور می رسد که پیش از پیدایش، آدمی تصورش را نمی کرد .

از جنبه ی سیاسی، سخن از کشف معبد هیکل سلیمان می گوید که لازمه ی بر پایی دولت اسراییل در دل جهان عرب و اسلام است . نیز وجود جنبش های اسلامی در جوامع مسلمان که تلاش دارد حکومت اسلامی بر پا کند، اما بسیاری از افراد مجاهد زندانی می شوند . هم چنین از تاسیس دولتی در مشرق سخن می گوید که زمینه ساز دولت مهدی است . نیز اختلاف کارگزاران شیعی و چند گانگی سخن شان که با بیعت با مهدی، وحدت کلمه پیدا می کنند . هم چنین مهدیان دروغینی ظاهر می شوند . تمامی آن چه برشمردیم، در احادیث نشانه های ظهور آمده است .

تشخیص مدعیان مهدویت

تنها اصلی که می توان برای شناخت مدعیان دروغ گوی مهدویت، بدان اعتماد کرد، تایید و امداد الهی است که توسط مدعی راست گوی مهدویت نشان داده می شود . وی نبوت خاتم و جنبش اوصیای پیامبر را که پدرانش بودند، تصدیق می کند . این کاری لازم برای مدعی نبوت و رسالت است . امداد و تایید الهی، با ظهور عیسی بن مریم نشان داده می شود که قرآن، قصه ی وی را گفته است که مردگان را زنده می کرد و کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی را شفا می داد . (8)

این اصل، راه را بر هر مدعی دروغینی می بندد، خواه شخص به عمد دروغ گوید یا قربانی مکاشفه ی عرفانی پنداری شود، مانند آن چه برای «مهدی سودانی » پیش آمد که پنداشت مهدی موعود (عج) است . وی خیال کرد پیامبر به او گفته که مهدی موعود (عج) است . مهدی سودانی در یکی از نوشته هایش در تاریخ 16 شعبان 1299 هجری می گوید:

سید وجود صلی الله علیه و آله به من خبر داد: من مهدی منتظرم . پیامبر چندین بار مرا بر کرسی اش نشاند و خلفای چهارگانه [ ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی] و قطب ها [ی دراویش ] و خضر علیه السلام حضور داشتند، و مرا با ملایکه ی مقرب و اولیای زنده و مرده از فرزندان آدم تا زمانی کنون، نیز جنیان مؤمن، تایید و یاری کرد .

در هنگام جنگ، سید وجود صلی الله علیه و آله به عنوان امام و فرمانده ی سپاه حاضر می شود; نیز خلفای چهارگانه و قطب ها و خضر حاضرند . حضرتش، شمشیر نصرت و پیروزی را به من داد و فرمود: با داشتن آن شمشیر، کسی بر من پیروز نمی شود، گرچه گروه انس و جن باشند .

آن گاه سرور وجود فرمود . . . پرچمی از نور برافراشته می شود و در جنگ، همراه من است . عزراییل پرچم دار است . از این رو، یارانم ثابت قدم می شوند و در دل دشمنانم، ترس افکنده می شود و هر که با من دشمنی کند، خداوند خوارش می کند . پس هر که به راستی سعادتمند باشد، می پذیرد من مهدی منتظرم . اما خداوند در دل کسانی که جاه طلب اند، نفاق می افکند . پس به سبب حرص بر جاه طلبی، مرا تصدیق نخواهند کرد . . . سید وجود صلی الله علیه و آله به من دستور داد به منطقه ی «ماسه » در کوه قدیر هجرت کنم و از آن جا به تمامی مکلفان، دستور کلی را بنویسم . ما هم به امیران و بزرگان دینی نوشتیم، اما بدبختان نپذیرفتند و درستکاران تصدیق کردند . . . سید وجود صلی الله علیه و آله سه بار به من خبر داد: آن که در مهدویت تو شک کند، به خدا و رسول کافر شده است .

تمام آن چه درباره ی خلافتم و مهدویت به شما گفتم، در بیداری و در حال صحت، سید وجود صلی الله علیه و آله به من گفت، بی آن که مانعی شرعی باشد . نه خوابی بود و نه ربایشی و نه مستی و نه دیوانگی . . . . (9)

وی در نامه ی دیگری می گوید:

اگر من نوری از جانب خدا نداشتم و رسول الله صلی الله علیه و آله تاییدم نکرده بود، توان کاری نداشتم و روا نبود برایتان سخنی بگویم . آن چه گفتم که پیامبر فرمود، به دستور رسول الله بود . به من اخباری گفت که اولیا و علما از آن خبر ندارند . باید بدانید جز به دستور پیامبر یا فرشته ی الهام که از طرف پیامبر اجازه دارد، کاری نمی کنم . ایشان به من خبر داد: امت به دست من هدایت خواهد شد، بی آن که رنج هایی را که پیامبر تحمل کرد، بر دوش کشم .

من از نور دل پیامبر آفریده شده ام . ایشان به من بشارت داد یارانم مانند اصحاب ایشانند و رتبه و درجه ی [ملت من و] عوام نزد خدا، مانند رتبه ی شیخ عبدالقادر گیلانی است . (10)

محتوای دو نامه نشان می دهد: دلیل راستی مهدی سودانی، مدعی مهدویت، فقط گفته ی خودش است و دلیلی دیگر در تایید وی یافت نمی شود; افزون بر این که پیروزی جنبش وی که ادعا داشت با امداد الهی پشتیبانی می شود، تحقق نیافت .

به تصور شیعه، مهدی، انسان مشخصی است که فرزند [امام] حسن عسکری است و در 255 (یا 256) هجری زاده شده و از قرن سوم تا پانزدهم هجری با مردم زندگی می کند، تا هر وقت که خدا بخواهد . پس باید این مطلب را با دلیل ثابت کند; یعنی معجزه داشته باشد، چنان که آصف بن برخیا; وزیر سلیمان معجزه نشان داد، در حالی که پیامبر نبود . وی تخت ملکه ی سبا را در کم تر از چشم بر هم زدنی حاضر کرد . در آیات 38- 40 سوره ی نمل آمده است:

سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما، تخت او را برای من می آورد، پیش از آن که به حال تسلیم نزد من آیند؟

عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می آورم، پیش از آن که از مجلست برخیزی و من نسبت به این امر توانا و امینم .

اما کسی که دانشی از کتاب [آسمانی] داشت، گفت: پیش از آن که چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!

هنگامی که سلیمان، تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید، گفت: این از فضل پروردگار است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا می آورم یا کفران می کنم و هر کسی شکر کند، به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران کند [به زیان خویش نموده است; که ] پروردگار من غنی و کریم است!» .

طریق دیگر اثبات امامت مهدی (عج) این است که راه های عادی را به کار گیرد که نشان دهنده ی عمر بسیار وی و هویتش باشد . مثلا به اهالی لندن بگوید: در قرن دهم میلادی، از کشورشان عبور کرده و نامه ای را به خط خود بر پوست آهو در فلان منطقه نهاده که در آن زمان کتاب خانه ی شهر بوده است، اما بر اثر عوامل مختلف، کتاب خانه از بین رفته است . سپس به انگلیسی ها بگوید: می توانید چند متر بکنید تا بر کتاب خانه ی از بین رفته، دست یابید که در آن اسناد قابل قبولی است . می توانید فلان پرونده را باز کنید و نامه ی مرا بیابید و این، نسخه ی دوم آن است .

همین کار را با روس ها و ایرانی ها و چینی ها و دیگران که در زمان ظهورش زنده اند، می تواند انجام دهد . می بایست درخواست وی نشان دهنده ی درایت و آگاهی اش از حلقه های گم شده ی مهم برای هر کشوری باشد، تا اهالی را به فعالیت و کنکاش برای کشف حقیقت وا دارد . می بایست از موضع و موقعیتی قوی و برتر، خواسته اش را مطرح کند، کمی پیش از آن که در ظهور دولتش موفق شود، تا ادعا و درخواستش، به عنوان رییس دولتی باشد که داعیه دارد و توانمند است و تحرک می آفریند و شگفتی های بسیار دارد . اگر سال 1455 هجری، 2034 میلادی ظهور کند و ادعا نماید محمد بن حسن عسکری است و عمرش 1200 سال است، در حالی که سی ساله به نظر می رسد، مسلما سیاستمداران آن زمان خواهند پنداشت دیوانه است یا خرفت شده است، اما وقتی ادعا و درخواستش را بشنوند و ببینند وی هزینه ی کنکاش و پی آمدهای جنجال برانگیز را می پردازد و دانشمندان هر کشور، نتایج را ارزیابی خواهند کرد، هر که موافق ادعای وی است، با او همراه خواهد شد و دیگران به آزمایش و کنکاش دست خواهند زد .

ویژگی های دولت مهدی (عج)

دولت مهدی - که انتظار آن می رود - بدان معنا نیست که اسلام معطل بماند، تا پس از ظهور مهدی، دولت اسلامی برپا شود، بلکه به معنای ایجاد دولت خاصی است که نمونه ی کوچک آن، دولت و ملک سلیمان بود . ملک و حکومت سلیمان، با نیروهای جن و باد و حیوانات و نیز انسان های مؤمن، پشتیبانی می شد . مزیت دولت مهدی بر دولت سلیمان، این است که بر تمامی زمین حکم می راند و دولتی پس از آن نیست و به قیامت صغری متصل است، سپس زندگی بر کره ی خاکی پایان می پذیرد . قرآن به قیامت صغری در آخر الزمان در آیات 82- 88 سوره ی نمل اشاره کرده است:

و هنگامی که فرمان عذاب آن ها رسد [و در آستانه ی رستاخیز قرار گیرند]، بنده ای را از زمین برای آن ها خارج می کنیم که با آن ها تکلم می کند [و می گوید: ] مردم به آیات ما ایمان نمی آورند .

[و به خاطر آور] روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند، محشور می کنیم و آن ها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند!

تا زمانی که [به پای حساب] می آیند، [خدا به آنان] می گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید و درصدد تحقیق برنیامدید؟ ! شما چه اعمالی انجام می دادید؟ !

در این هنگام، فرمان عذاب به خاطر ظلم شان بر آن ها واقع می شود و آن ها سخنی ندارند که بگویند .

آیا ندیدید که ما شب را برای آرامش آن ها قرار دادیم و روز را روشنی بخش؟ ! در این امور، نشانه های روشنی است برای کسانی که ایمان می آورند [و آماده ی قبول حق اند] .

[و به خاطر آورند] روزی را که در صور دمیده می شود و تمام کسانی که در آسمان ها و زمین هستند، در وحشت فرو می روند، جز کسانی که خدا خواسته است و همگی با خضوع در پیشگاه او حاضر می شوند .

کوه ها را می بینی و آن ها را ساکن و جامد می پنداری، در حالی که مانند ابر در حرکت اند . این صنع و آفرینش خداوند است که همه چیز را متقن آفرید . او از کارهایی که انجام می دهید، مسلما آگاه است .

توضیح بیشتر آیات

اذا وقع القول علیهم;

یعنی وقت مشخص و حادثه ی موعود رخ نماید .

دابة; به هر جنبنده بر روی زمین می گویند، چنان که در آیه ی 56 هود آمده است:

هیچ جنبنده ای نیست مگر این که خدا بر آن تسلط دارد .

در سوره ی نمل به معنای انسان مرده ای است که خدا زنده اش می کند [و او با مردم سخن می گوید] به قرینه ی اخرجنا من الارض و تکلمهم .

ذکر آیه بدان سبب است که پس از ظهور مهدی و مسیح، بسیاری از مردم، بر دین و مذهب پدری خود که بدان خو و الفت گرفته اند، باقی خواهند ماند، چنان که قرآن درباره ی مردم زمان پیامبران در آیه ی 104 سوره ی مائده گفته است:

و هنگامی که به آن ها گفته شود: به سوی آن چه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید، می گویند: آن چه از پدران خود یافته ایم، ما را بس است; آیا اگر پدران آن ها چیزی نمی دانستند و هدایت نیافته بودند [باز از آن ها پیروی می کنند؟ ! ] .

یوم نحشر من کل امة . . . ;

یعنی از هر امتی، گروهی که آیات ما را تکذیب کنند، محشور می کنیم .

یوم ینفخ فی الصور . . . ;

اشاره به حشر اکبر و قیامت کبری ست .

قیامت صغری که آیات بدان اشاره دارد، بر این اندیشه استوار است که به برپایی دولت عدل مطلق و بهره مندی انسان از امنیت و عدل و خودکفایی اقتصادی و اجتماعی که از پرتو دولت مهدی به دست می آید، نباید بسنده کرد; زیرا تنها هدف مورد انتظار، قیام مهدی (عج) و مسیح نیست، بلکه هدف دیگری وجود دارد، که گفت و گوی میان ادیان و مذاهب و ارزیابی آن ها بر اساس شیوه هایی است که واقعیت ها و حوادث تاریخ را روشن می کند، که لازمه ی آن زنده کردن شهود و مردان تاریخ سازی است که اساس مذاهب و اندیشه ها بودند و خداوند، رسولش عیسی را ذخیره کرد تا شهود تاریخی را در پیشگاه حاکم والا مرتبه، مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله زنده کند .

برخی نمی پذیرند که شیعه به قیامت صغری «رجعت » معتقد باشد، اما شیعیان باور دارند عیسی بن مریم علیه السلام بار دیگر به دنیا برمی گردد و به امام مسلمانان اقتدا می کند، چنان که در روایت بخاری است:

کیف بکم اذا نزل عیسی بن مریم و امامکم منکم .

چگونه خواهید بود آن زمان که عیسی پسر مریم، از آسمان فرو آید و امام از شما باشد؟

آیا اینان نمی پرسند چگونه مردم می فهمند این شخص، عیسی بن مریم است اگر مردگان را زنده نکند و کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی را شفا ندهد؟ ! آیا آنان می پندارند عیسی که مردگان را زنده می کند، انسانی را که تازه مرده است، زنده می کند تا ساعتی زندگی کند، سپس بمیرد؟ یا این که تاثیر وی ماندگارتر و کارش مهم تر است؟ به این که شخصی را که قرن هاست مرده است، زنده کند تا سال ها زندگی کند .

مهم تر این است که شخصیتی مثل علی بن ابی طالب علیه السلام زنده شود که مسلمانان در موقعیت و جایگاه وی پس از رسول الله صلی الله علیه و آله اختلاف نظر دارند . برخی می گویند: موقعیت رسالت و نقش سیاسی وی مانند رسول الله صلی الله علیه و آله است، جز این که پیامبری پس از رسول الله صلی الله علیه و آله نیست و مخالفت با امام علی روا نیست، چنان که نافرمانی پیامبر را نمی توان کرد .

امام از قول پیامبر، کتاب هایی را نوشت که امامان بعدی به ارث بردند تا به مهدی (عج) رسید . اما برخی منکر تمامی این مطالب اند و امام را چهارمین شخص در فضیلت [پس از ابوبکر و عمر و عثمان ] می دانند، بلکه برخی فضیلتی برای امام قایل نیستند! (11)

مهدی (عج) صحیفه ی جامعه ای را که امام علی علیه السلام بر پوست، به خط خود و املای پیامبر نوشت، به مردم نشان می دهد . این کتاب را امامان - به بیان الهی - پس از پیامبر، یکی پس از دیگری به ارث بردند و محتوایش را منتشر کردند . از این طریق یگانه ی مورد اعتماد، سنت نبوی، به نقل از امامان، در کتب شیعه هست و معصوم به نقل از پیامبر می نوشت و معصومی دیگر حدیث را روایت می کرد، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:

اگر ما به رای و میل خود، به مردم فتوا می دادیم، هلاک می شدیم . آن چه می گوییم به نقل از رسول الله صلی الله علیه و آله و دانشی است که یکی پس از دیگری، به ارث برده و ذخیره نموده ایم، چنان که مردم طلا و نقره را ذخیره می کنند . (12)

اما برخی بر اعتقادی که از پدران به ارث برده و بدان خو کرده اند، باقی می مانند .

برای آن که دلیل حسی باشد و بهانه ای دست کسی نماند، نگارنده ی هر کتابی زنده می شود، تا با دست خود، آن چه را نوشته، بنگارد و مردم بدانند وی کتاب را نوشته است و او با مردم، چنان که دیده و پیش آمده، سخن بگوید . مثلا عیسی به مسیحیان خواهد گفت: دینی که در دست شماست، از من نیست، بلکه مثلا از «پولس » [ یکی از حواریون] است . عیسی، پولس را زنده می کند تا به مردم بگوید چگونه رسالت مسیح را که به رسالت محمد و اهل بیتش بشارت می داد، تحریف کرده و مسیح را خاتم رسولان، بلکه یکی از اقالیم [ خدا، پسر و روح القدس] قرار داده است .

بنابراین، دولت مهدی فقط برای اقامه ی عدل مطلق در جامعه ی بشری نیست، بلکه برای ایجاد فکری یکسان و مذهبی واحد است; مذهبی که بر متون درست و معتبر تاریخی استوار است . از این رو، دولت مهدی، پایان جنبش انبیا و رسولان و پیروزی عقل و دانش و توحید بر نادانی و خرافه و شرک است .

یهود و مسیحیت و انتظار رهبر موعود

به رغم دشمنی تاریخی شدید میان یهود و مسیحیان، به پندار کشتن عیسی بن مریم به دست یهود، پیروان هر دو دین در قرن 19 و 20 میلادی، به وحدت نظر در ظهور مسیح و پشتیبانی از برنامه ای سیاسی رسیدند که بر پایی دولت اسراییل بود; از آن رو که به پندارشان مقدمه ی ظهور مسیح به شمار می آمد . بدین بهانه صدها کلیسا و گروه های مسیحی امریکایی و اروپایی برای پشتیبانی دولت اسراییل بسیج شدند . (13) در سال 1980، سازمانی به نام «سفارت بین المللی مسیحیان » در قدس اشغالی تاسیس شد که اهداف مؤسسان آن به اختصار چنین بود:

ما بیش از اسراییلی ها، صهیونیست هستیم و قدس تنها شهری است که مورد نایت خداست و خداوند تا ابد این سرزمین را به اسراییل داده است .

اعضای سفارت معتقدند:

اگر اسراییل نباشد، مکانی برای بازگشت مسیح نیست .

بلافاصله پس از راه اندازی سفارت، جشن بین المللی سالیانه ی یهودی - مسیحی، با نام «عید عریش » برگزار شد و بیش از هزار روحانی مسیحی در آن شرکت کردند و در سال 1982، سه هزار رهبر مذهبی مسیحی در آن حضور داشتند .

«سفارت بین المللی مسیحیان » یکی از سازمان های مهم بود که برای شنیدن مذاکرات کمیسیون های کنگره ی امریکا، به هنگام طرح جریان نبرد عرب ها با اسراییل، به ویژه بر سر قدس، دعوت می شد . در سال 1985، رهبری مسیحیان صهیونیست، کنفرانسی در «بال » سوییس برگزار و اعلام کرد:

ما گروه هایی از دولت های مختلف و نمایندگان کلیساها، در این جا گرد آمده، در این سالن کوچک که در 88 سال پیش دکتر «تئودور هرتزل » به همراه اولین شرکت کنندگان کنفرانس صهیونیستی، در آن تجمع نمودند و سنگ بنای پیدایش دولت اسراییل را نهادند . همگی برای نیایش و خشنودی پروردگار جمع شده ایم، تا اشتیاق خود را به مردم و سرزمین و عقیده ی اسراییل و همراهی خود را اعلام کنیم و بگوییم: دولت اسراییل را تایید می کنیم . (14)

در امریکا، کنیسه ای به نام [Indespensationalism] تاسیس شد که شمار پیروانش به شش میلیون نفر می رسد . اعضا معتقد به بازگشت مسیح اند، که از جمله شرایطش، برپایی دولت صهیونیستی و تجمع یهودیان دنیا در فلسطین است .

از شمار پیروان این کنیسه، «جرج بوش » اول و «ریگان » رؤسای جمهور پیشین امریکا هستند . در اکتبر 1983، ریگان در برابر انجمن دوستی امریکا و اسراییل، گفت:

«من می پرسم: آیا ما همان نسلی هستیم که شاهد نبرد «هرمجیدون » خواهیم بود؟ پیش گویی های زمان گذشته، زمانی را که اکنون در آن به سر می بریم، توصیف می کند» . (15)

گفته ی ریگان مستند به کتاب [ The late grad planet erth ] [سیاره ی فانی بزرگ زمین] نوشته ی «هال لیندسی » ، ( Hal lindsey ) است که نخستین بار در سال 1970 منتشر شد و پانزده میلیون نسخه فروش کرد . در این اثر، مهم ترین فلسفه ی پایان تاریخ و بازگشت مسیح، بازگشت یهود به سرزمین اسراییل، پس از هزاران سال دانسته شده است . هم چنین گفته شده است: قوم یاجوج، اتحاد شوروی است که همراه عربها و هم پیمانان شان، به اسراییل حمله می کند . این کتاب تاکید دارد: ارتش نظامی اسراییل بر نیروهای شر پیروز می شود و پس از نبرد «هرمجیدون » ، وضع برای بازگشت نجات بخش مسیح آماده می شود . هرمجیدون نام منطقه ای در دشت «المجدل » فلسطین است که نیروهای شر و خیر در آن جا نبرد خواهند کرد . (16)

گفت و گوی مسلمانان درباره ی مهدی موعود (عج)

در پرتو عقاید مشترک شیعی و سنی درباره ی برنامه ی الهی در آخرالزمان و این که رهبر موعود; مهدی از ذریه ی پیامبر و فاطمه و از نسل امت اسلامی است و قرآن و سنت، شیوه ی وی می باشد، سنی و شیعه، دو نوع گفت و گو می توانند داشته باشند:

نخست: گفت و گوی شیعی - سنی با هدف ایجاد بنیان محکم وحدت اسلامی که بر وحدت قبله و کتاب و خاتمیت پیامبر و آینده ی مشرق با ظهور مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله استوار است . مسایل اختلافی را با روح محبت و برادری و بحث علمی می توان بررسی کرد . شاید از مهم ترین مسایل رو در روی مسلمانان، نشانه های الهی و ضوابطی است که مهدی موعود (عج) را مشخص می کند . به ویژه آن که دو تجربه ی سیاسی بزرگ، در این باره هست; تجربه ی مهدی اسماعیلی در قرن سوم و چهارم هجری و تجربه ی مهدی سودانی در قرن سیزدهم .

دوم: گفت و گوی اسلامی - مسیحی .

گفت و گوی اسلامی - مسیحی

در بسیاری از اندیشه های دینی، مسیحیان و مسلمانان مشترکند، چه درباره ی خدای متعال یا نبوت یا پایان سعادتمندانه ی زمین و نقش مسیح در این باره . نشر اندیشه های مشترک که بسیاری از مردم مسیحی و اسلامی از آن ناآگاهند، سست بزرگی را که میان مسیحیان و مسلمانان هست، پر می کند . نیز احساسات منفی و سیاست های اشتباهی را که به سبب وضع استثنایی، دولت های دو طرف در طول تاریخ انجام داده اند، کم می کند . اگر شکاف میان پیروان ادیان پر شده و اندیشه ی دشمنی از بین رود و تقدیر و احترام متقابل به جای آن بنشیند، می توان در مسایل اختلافی با روح محبت و احترام بحث کرد .

این مساله سخت و محال نیست; زیرا میان مسلمانان و مسیحیان، مطلبی وجود ندارد که سبب اختلاف شود . برعکس آن چه در طول تاریخ بر روابط مسیحی - یهودی حاکم بوده است; زیرا یهودیان نمی پذیرند عیسی پسر مریم است، بلکه به وی و مادرش، صفات زشتی نسبت می دهند و اعتراف می کنند عیسی را کشته اند! مسیحیان نیز این مطلب را قبول دارند . اما به رغم این وضع، تلاش های یهودیان صهیونیست، نتیجه ی مثبت داده و مسیحیان، هم پیمان قدرتمند اسراییل شده اند و میلیون ها مسیحی، اسراییل را بیش از خود یهود، تایید و حمایت می کنند!

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان