ماهان شبکه ایرانیان

نغمه های عشق

در مدح امام رضا(ع)

 

 

دلم امشب ز غم نالان و زار است

گرفتار غم هجران یار است

ز هجران حبیب نازنینم

دل خونین عاشق، بی قرار است

گرفته قلبم از هجران محبوب

حیات از جسم و جانم در فرار است

نخوردم جام صهبایی ز دستش

فغان این عاشق بی دل خمار است

مه ذیقعده آمد عاشق دوست

سپاه دشمن دین، تار و مار است

مشام جان معطر گشته امشب

سحرگه موسم صوت هزار است

 

به گوش جان رسید این نغمه از غیب

که میلاد ولی کردگار است

رضا در صفحه گیتی قدم زد

که دل از حب و مهرش بی قرار است

به نزد عارف و عامی و نادان

کراماتش عزیزان آشکار است

مشرف شو جوار مرقد او

که او دارای لطفی بی شمار است

کرم ها دیده ام ز الطاف ومهرش

وجود من ز لطفش باردار است

نمود احیای دین و مکتب حق

وجودش در دو عالم افتخار است

برای حفظ راه ومکتب او

بدان ای شیعه فصل کارزار است

نموده حفظ فرهنگ تشیع

تشیع ز اهتمامش استوار است

نموده دشمن اسلام رسوا

نکو از بهر مکتب پاسدار است

نظر کن «باقر» مجنون و بیمار

به الطافش بسی امیدوار است

***

خاکسار دوست

 

باز آمدم به توس و به شهر و دیار دوست

شهر شهادت و حرم مشکبار دوست

شهری که هست قبله عشاق و عارفان

شهری که هست مشتهر از اشتهار دوست

شهر وفا و طور لقا، مشهد رضا(ع)

دارد شرافت از شرف و اعتبار دوست

ز آن طوس گشته شهره آفاق کاندر آن

گردیده دفن، پیکر پرافتخار دوست

می سوختم زآتش سوزان هجر او

شکر آنکه باز کرد نصیبم جوار دوست

آب حیات و عمر ابد کی برابر است

با دولت حضور دمی در کنار دوست

امر جهان و نظم امور جهانیان

ز امر خداست در کف با اقتدار دوست

صف بسته اند خیل ملائک به احترام

در روضه مقدس گردون مدار دوست

ما را سخن ز بیش و کمِ هست و نیست، نیست

بگزیده ایم خطّ و ره اختیار دوست

من کیستم که در ره او جان فدا کنم؟

جانم فدای آن که بود جان نثار دوست

جود و گذشت و مردمی و ذرّه پروری

رحم و وفا و مهر و کرم هست کار دوست

تنها نه خاکسارِ درِ دوست گشته ام

 

 

من خاکسار آن که بود خاکسار دوست

 

در کفشداری حرم شاه دین رضا

من کفشدارِ آن که بود کفشدار دوست

***

 

 

طلوع هشتمین

 

 

آسمان چشم هایت بس اهورایی ست، ماه!

می کشاند هر دلی را سمت صحن و بارگاه

دل به یاد مهربانی ات به شوق اید عزیز!

گوشه چشمت می تکاند هر دل غرق گناه

دست هایم را بگیر ای ضامن آهوی دل!

این دل از خود رمیده، این دل بی سر پناه

بال در بال کبوترها، طوافت می کنم

در هوای چشم های عاشق و غرق نگاه

ای طلوع هشتمین ایینه در ذهن زمین!

تا ابد دل را بخوان پابوس خاکت گاه گاه

***

در مدح حضرت معصومه(س)

 

رحمت کبریاست معصومه

لطف ذات خداست معصومه

حاجت خود طلب نما از او

بحر جود و سخاست معصومه

مشکل خویش را بگو با وی

چون که مشکل گشاست معصومه

دختر پاکِ موسی جعفر

خواهری باوفاست معصومه

کرد هجرت به سوی مشهد دوست

چون که یار رضاست معصومه

رو زیارت کنار مرقد او

رهبر اتقیاست معصومه

دردمندا! برو جوارش قم

دردها را دواست معصومه

مخزن علم و دانش و عرفان

وه! عجب باصفاست معصومه

ای عزیزم! ره خدا پیمای

ز آنکه عبد خداست معصومه

من شنیدم که هاتفی می گفت

وارث کربلاست معصومه

هر کجا روضه رضا(ع) خوانند

آه! صاحب عزاست معصومه

عمّه پاک و نیک ذاتِ جواد

بر جهان مقتداست معصومه

 

 

به خدا نیست هیچ تردیدی

 

که انیس خداست معصومه

به خداوند بهر هر زن و مرد

رهبر و پیشواست معصومه

«باقرِ» عاشقِ ز غم بیمار!

دردها را شفاست معصومه

چنگ بر چادر ولایش زن

مظهر «هل أتی» ست معصومه

***

 

 

سلام بر معصومه(س)

 

 

دختر هفتمین امام، سلام

مظهر ایت همام، سلام

قرة العین موسی جعفر

بر تو هر بامداد و شام، سلام

خاک ایران زمین ز یمن تو شد

موجب فخر و احترام، سلام

شهر قم باصفا چو خلد برین

بر قم و اهل این مقام، سلام

هر که بیند حریم معصومه(س)

لحظه لحظه کند سلام، سلام

مادرت فاطمه، تو فاطمه ای

هم به معصومه هم به مام، سلام

چون پدر حل مشکلات کنی

بر چنین باب و این مرام، سلام

آمدی از مدینه تا ایران

بر رضا آوری پیام، سلام

حسرت دیدن رضا بردی

در دل خاک قم مدام، سلام

گریه کن در عزای معصومه

هم به آمال او تمام، سلام

گفته «حلوائی» این پیام مدام

دختر هفتمین امام، سلام

***

نگین قم

 

 

 

 

 

 

بلند آوازه قم در کشور اینجاست

بهشت جاودانی را در اینجاست

ز یمن مقدم معصومه در قم

حریم اهل بیت اطهر اینجاست

شود جان ها معطر از شمیمش

گل باغ رسول و حیدر اینجاست

حریمش ملجاء درماندگان است

علی موسی الرضا را خواهر اینجاست

دو مهر و مه در این کشور نهان اند

برادر در خراسان، خواهر اینجاست

ز بستان پیمبر یادگاریست

در اقیانوس عصمت، گوهر اینجاست

زیارت کن مزارش را به اخلاص

که دختر یادگار مادر اینجاست

شفاعت می کند او در قیامت

شفیع شیعیان در محشر اینجاست

فروزانم چو «شمع» اندر حریمش

به دل شادم که نسل کوثر اینجاست

***

 

 

مسلم اوّل شه مردان علی

 

 

مسلم اوّل، شه مردان علی

عشق را سرمایه ایمان علی

از ولای دودمانش زنده ام

در جهان مثل گهر تابنده ام

نرگسم، وارفته نظّاره ام

در خیابانش چو بو آواره ام

خاکم و از مهر او ایینه ام

می توان دیدن نوا در سینه ام

از رخ او فال پیغمبر گرفت

ملت حق از شکوهش فر گرفت

قوّت دین مبین فرموده اش

کاینات ایین پذیر از دوده اش

مرسل حق کرد نامش بوتراب

حق یدالله خواند و امّ الکتاب

هر که دانای رموز زندگیست

سرّ اسمای علی داند که چیست

شیر حق این خاک را تسخیر کرد

این گل تاریک را اکسیر کرد

مرتضی کز تیغ او حق روشن است

بوتراب از فتح اقلیم تن است

هر که در آفاق گردد بوتراب

بازگرداند ز مغرب آفتاب

هر که زین بر مرکب تن، تنگ بست

چون نگین بر خاتم دولت نشست

زیر پاش اینجا شکوه خیبر است

دست او آنجا قسیم کوثر است

از خودآگاهی، یداللهی کند

از یداللهی، شهنشاهی کند

ذات او دروازه شهر علوم

زیر فرمانش حجاز و چین و روم

 

 

 

 

 

 

 

***

 

 

بقعه بقیع

 

 

جلوه جنت به چشم خاکیان دارد بقیع

یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع

گر حصار کعبه را جبریل دربانی کند

صد چو موسی و مسیحا پاسبان دارد بقیع

گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است

الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع

گر چه محصولش به ظاهر یک نیستان ناله است

یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع

گر چه می تابد بر او خورشید سوزان حجاز

از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع

می توان گفت از گلاب گریه اهل نظر

بی نهایت چشمه اشک روان دارد بقیع

بشکند بار امانت گر چه پشت کوه را

قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع

شد چو ابراهیم قربان حسین فاطمه

پاس حفظ این امانت را به جان دارد بقیع

فاطمه بنت اسد، عباس عم، امّ البنین

این همه همسایه عرش آشیان دارد بقیع

در پناه مجتبی، در ظلّ زین العابدین

ارتباط معنوی با قدسیان دارد بقیع

باقر علم نبی و صادق علم رسول

خفته اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع

قرن ها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز

داغ هجده ساله زهرای جوان دارد بقیع

کس نمی داند چرا با قرّة العین رسول

منظر فصل غم انگیز خزان دارد بقیع

آخر اینجا قصه گوی رنج بی پایان توست

غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع

راز مخفی بودن قبر تو را با ما نگفت

تا به کی مُهر خموشی بر دهان دارد بقیع

شب که تنها می شود با خلوت روحانی اش

ای مدینه انتظار میهمان دارد بقیع

شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته اند

زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان