در روایت آمده که وقتی با کسی برای نخستین بار برخورد می کنید، اولین سخن شما بعد از سلام این باشد که اسم او را بپرسید. (1) فرض کنیم که تازه با این آقای بزرگوار برخورد کرده ایم. ابتدا به ساحت مقدسش عرض سلام می کنیم. سلام ما عرض ارادت است. عرضه می داریم:
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه و حجته علی عباده.
حالا ببینیم اسم مبارک ایشان چیست؟ حضرت، اسمهای مختلفی دارند که در احادیث و روایات آمده است. در ضمن تفاسیر آیات کریمه هم آمده است.
از جابر جعفی - که از اصحاب عالیقدر ائمه طاهرین است (2) - نقل شده که می گوید:
اقبل رجل الی ابی علیه السلام و انا حاضر.
مردی خدمت حضرت باقر، علیه السلام، آمد و من حضور داشتم آن شخص به امام عرض کرد.
رحمک الله; اقبض هذه الخمسمائة درهم فضعها فی مواضعها. فانه زکاة مالی.
رحمت خدا بر تو باد; این پانصد درهم را بگیر و در راهش خرج کن. این، زکات من است.
فقال له ابو جعفر علیه السلام: بل خذها انت فضعها فی جیرانک والایتام و المساکین و فی اخوانک من المسلمین.
حضرت ابو جعفر، امام باقر، علیه السلام، فرمود: زکاتت را بردار و به مصرف برسان و بده به همسایگانی که داری، ایتامی که می شناسی، مساکینی که می شناسی، و برادران مسلمانت.
یعنی در این دوران، شما شیعیان با اجازه ما می توانید زکات مالتان را خودتان در موارد مناسب مصرف کنید. بعد از آن امام می فرمایند:
انما یکون هذا اذا قام قائمنا.
یعنی اینکه باید حتما زکات را بدهید به دست امام و امام مستقیما مصرف کند، زمانی است که قائم ما قیام کند و ظاهر شود.
فانه یقسم بالسویة.
حضرت قائم بالسویه و به صورت مساوی اموال را تقسیم می کنند.
و یعدل فی خلق الرحمان البر منهم و الفاجر. فمن اطاعه فقد اطاع الله و من عصاه فقد عصی الله.
و در میان خلق خدا، عدالت به خرج می دهد; چه نیکوکار باشد و چه گناهکار. کسی که اطاعت کند از او، خدا را اطاعت کرده و کسی که عصیان کند او را، خدا را عصیان نموده است.
تااین قسمت حدیث به عنوان مقدمه بود، از اینجا به بعد شاهد ماست.
نخستین نام: «مهدی »
بخشی از کتاب «بحارالانوار» که علامه مجلسی این حدیث را در آن روایت کرده چنین عنوانی دارد: «باب اسمائه علیه السلام و القابه و کناه و عللها». یعنی باب اسامی آن حضرت، علیه السلام، و کنیه هایش و علل اینکه وی را به آنها نامیده اند.
یکی از اسماء مبارکه ایشان که در بعضی از روایات این باب آمده، نام مقدس «مهدی » است که در ادامه این حدیث شریف علت تسمیه آن نیز بیان شده است.
چرا به حضرت می گویند «مهدی »؟ این کلمه اسم مفعول است از ماده هدی، یهدی. «هدی » یعنی هدایت کرد و «هدی » مصدر آن است; یعنی: هدایت. در قرآن کریم، در اول سوره بقره می فرماید:
الم × ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین.
هادی یعنی: هدایت کننده; و مهدی یعنی: هدایت شده. حضرت باقرالعلوم، سلام الله علیه، می فرماید:
انما سمی المهدی لانه یهدی لامر خفی. یستخرج التوراة و سائر کتب الله من غار بانطاکیة.
آن حضرت به این جهت «مهدی » نامیده شد که هدایت می کند به سوی کاری که پوشیده شده است و تورات اصلی و سایر کتب الهی را از غاری که در انطاکیه هست [که شهری در ترکیه فعلی است] در می آورد.
چرا به ایشان می گویند «مهدی »؟ مهدی یعنی هدایت شده، کسی که می خواهد هدایت کند، حتما خودش باید قبلا راهنمایی شده باشد. کسی که راهی می خواهد نشان بدهد، قبلا راهنمایی شده باشد. کسی که راهی را می خواهد نشان بدهد، قبلا باید راه را خودش بلد باشد.
بعد از آن، حضرت می فرماید:
فیحکم بین اهل التوراة بالتوراة.
آنگاه بین اهل تورات بر اساس تورات حکم می کند.
و بین اهل الانجیل بالانجیل.
و میان اهل انجیل بر مبنای انجیل.
و بین اهل الزبور بالزبور و بین اهل الفرقان بالفرقان.
و بین اهل زبور به زبور و بین اهل فرقان بر پایه فرقان.
یعنی از خصوصیات حضرت مهدی این است که هدایت می شود به امور پنهانی و سپس هدایت می کند به آنها. امور پنهانی به دست آوردن کتابهای اصلی خدا و پیغمبران است; تورات و انجیل و زبور و فرقان و...
و تجمع الیه اموال الدنیا کلها.
همه اموال از همه نقاط جهان پیش او جمع می شود.
ما فی بطن الارض و ظهرها.
آنچه که در ظاهر زمین و در باطن زمین است.
باطن زمین یعنی گنجها و پنهان شده ها.
و یقول للناس تعالوا الی ما قطعتم فیه الارحام.
آنوقت به مردم می فرماید: بیایید و بگیرید مادیات را; آنچه را که به خاطر آن قطع ارحام می کردید!...
چون بیشتر اختلافات و قطع رحمها به خاطر پول است; به خاطر معنویت نیست! من خیلی کم افرادی را می شناسم که به خاطر مسایل روحی و معنوی با هم اختلاف داشته باشند. اگر هم ظاهر را ما آنطور جلوه دهیم، باطنش چیز دیگری است.
و سفکتم فیه الدماء.
بیایید بگیرید آنچه را به خاطر آن خونریزی کردید.
و رکبتم فیه محارم الله
و برای به دست آوردنش مرتکب محرمات شدید.
فیعطی شیئا لم یعط احد کان قبله.
آنوقت نوعی به مردم بخشش و عطا می کند که پیش از آن کسی آنچنان اعطا ننموده است.
در اینجا امام باقر، علیه السلام، از پیغمبر اکرم، صلی الله علیه وآله، نقل می کند که ایشان فرمودند:
هو رجل منی.
مهدی مردی است از نسل من.
اسمه کاسمی.
نامش مثل نام من است.
یعنی نام اصلی او محمد است.
یحفظنی الله فیه.
خداوند من را (دین مرا) در او حفظ می کند.
یعنی من را به او نگه می دارد. بدین معنی که نگه داشتن من و دین من و نام من، در گرو کار او است.
و یعمل بسنتی.
به سنت و روش من عمل می کند.
یملا الارض قسطا و عدلا و نورا.
زمین را پر از قسط و عدالت و روشنایی و نور می کند.
یعنی کاری می کند که عدل همه جهان را فرا می گیرد. و نور، همه دنیا را پر می کند. «قسط » به معنای عدالت در خصوص مسایل مادی است و «عدل » اعم از آن است. عدل، شامل عدل اجتماعی، عدل اخلاقی و عدل در خانواده هم می شود.
بعد ما تمتلی ء ظلما و جورا و سوءا.
یعنی قبل از اینکه او چنین کند، پر از ظلم و جور و بدی و زشتی است.
این حدیث امام باقر، علیه السلام، مطالب مختلفی دارد و آنچه مستقیما به موضوع بحث ما مربوط است این است که: مهدی گفته می شود، «لانه یهدی لامر خفی.»; به این جهت که هدایت می کند به آن چیزهایی که مخفی است.
بعد از آن، حضرت - چنانکه از ظاهر روایت پیداست - مثالهایی ذکر می کنند برای آن چیزهایی که مخفی است که از آن جمله تورات است که در غار انطاکیه می باشد و حضرت آن را بیرون می آورد; انجیل اصلی است که حضرت بیرون می آورد; زبور اصلی است که حضرت، آن را ظاهر می سازد.
یکی از چیزهای مخفی دیگر - که به دلالت روایات حضرت مهدی، علیه السلام، مردم را به آن هدایت می کند - ذخایر زیرزمینی است (3) که شاید عبارت «ما فی بطن الارض » در این حدیث هم به آن اشاره داشته باشد. حالا این هدایت چگونه است؟ معلوم نیست. آیا بشر طوری متکامل می شود که تمام معادن را می شناسد؟ و یا اینکه به قوه خارق العاده الهی چنین کاری را می کند؟ هر کدامش که باشد، این روایت و روایات دیگر اصل موضوع را تایید می نماید.
در بعضی از احادیث داریم که امام باقر، علیه السلام، می فرماید:
اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد. فجمع بها عقولهم.
هنگامی که قائم ظهور کند، خداوند دست خود را - یا دست حضرت مهدی را - بر سر مردم قرار می دهد.
و با آن عقلهایشان را متمرکز می کند.
شما می دانید که عقل، نور است و نور وقتی جمع می شود متمرکز می گردد. همانطور که وقتی ذره بینی را جلوی نور خورشید بگیریم، اشعه خورشید با عبور از آن، کانون می گیرد; متمرکز می شود و درخشانتر و گرمتر می گردد.
حضرت، عقلهای مردم را جمع می کند; متراکم می کند; کانون می دهد; جان می دهد; از ذره بین ولایت عبور می دهد و در نتیجه، حرارتش، نورش و روشنایی اش زیاد می شود. وقتی اینطور شد، با این عقلها، مردم هدایت می شوند و آنچه را که در ذخایر زیرزمینی است استخراج می کنند; طلا، نقره، فیروزه، مس، اورانیم و... اینها را می آورند فقط؟!... نه خیر! «یهدی لامر خفی ». در زمین دلها هم معدنهایی از معارف توحیدی و مبدا و معادی وجود دارد که حضرت با تربیت و تعلیماتش بیرون می آورد. در کتاب شریف بحارالانوار (4) از خرائج راوندی نقل کرده که یکی از خصوصیات حضرت مهدی این است که وقتی می آید27 حرف علم - یعنی 27 باب علم،27 زمینه علم - را کامل می کند و این در حالی است که:
فجمیع ما جاءت به الرسل حرفان.
یعنی همه علومی که پیامبران از ابتدای آدم تا خاتم و از خاتم تا امام حسن عسکری، علیه السلام، آورده اند و به بشر عرضه کرده اند مجموعا فقط دو حرف از آن 27 حرف علم است و امام زمان وقتی می آید 25 باب دیگر علم را اضافه می کند و علم به 27 باب کامل می شود.
پس، امر پنهان فقط در زمینه های مادی و ظاهری نیست. نه! مهمتر از اینها هم هست و آن معارف مبدایی و معادی و مسایل توحیدی، مسایل اخلاقی و مسایل انسانی است که در زمین دلهاست.