کنکاشی درکلام امام (ره) برارتجاع فمینیسم

آنچه امروزه در ایران اسلامی تحت عنوان «فمنیسم» مطرح می گردد دارای همان ویژگیهای کلی جنبش زنان در دوره طاغوت است که مهمترین شاخصه آن مخالفت با «دینداری» زنان و «حقوق» آنان در عرصه فقه می باشد. در حقیقت فمنیسم وارداتی(۱) مصداق بارزی از روشنفکری مرتجع(۲) است که با گام برداشتن در جهت خلاف دین، خط بطلانی بر کارآیی و واقع نمائی خود کشیده است.

آنچه امروزه در ایران اسلامی تحت عنوان «فمنیسم» مطرح می گردد دارای همان ویژگیهای کلی جنبش زنان در دوره طاغوت است که مهمترین شاخصه آن مخالفت با «دینداری» زنان و «حقوق» آنان در عرصه فقه می باشد. در حقیقت فمنیسم وارداتی(1) مصداق بارزی از روشنفکری مرتجع(2) است که با گام برداشتن در جهت خلاف دین، خط بطلانی بر کارآیی و واقع نمائی خود کشیده است.

حاصل عمر حضرت امام قدس سره، استاد شهید مطهری(ره) در اعتراض به روش متداول روشنفکران ایرانی که فریب خوردن با نام فمنیسم یا همان دفاع از حقوق زنان است که اظهار می کنند: «احیاء حقوق فراوان و متروک زنان در اسلام» نهضت حقیقی زنان مسلمان است «نه اینکه با تقلید و تبعیت کورکورانه از روش مردم غرب که هزاران بدبختی برای خود آنها بوجود آورد. نام قشنگی بر روی یک فرضیه غلط بگذاریم.(3) و با تبعیت از حرکتهای فمنیستی، «بدبختیهای نوع غربی» زن را بر «بدبختی های نوع شرقی»اش اضافه نمائیم.(4)

ادعای اصلی؛ تشابه حقوق زن و مرد

ایده «تشابه حقوق» که با مارک تقلبی «تساوی حقوق زن و مرد» در اواسط دهه پنجاه شمسی در این کشور رایج شد بار دیگر در حرکت ارتجاعی روشنفکران در دهه هشتاد مطرح گردید و این بار که به برکت انقلاب بزرگ اسلامی در کشورمان، زنان از قشرهای مختلف جامعه در سطح وسیعی در صحنه های علمی، فرهنگی و سیاسی و اجتماعی حضور و مشارکت یافته اند، این دیدگاه نیز سعی می کند تا با گسترش مصادیق تشابه حقوق، خود را مجددا مطرح نموده و مطالباتش را از جامعه، انقلاب و اسلام افزایش دهد. اما همچنان با دو اشتباه بزرگ دست به گریبان است یکی اصل تئوری و دیگری مطالبات.

بطلان اصل مدعا را به پاسخهای استاد شهید مطهری (ره) می سپاریم که در سالهای 45 و 46 و شمسی، در مقام پاسخگویی به شبهات چهل گانه روشنفکرمآبان در باب حقوق خانوادگی زن، سلسله مقالاتی را تهیه نمودند که در مجله زن روز آن زمان به چاپ رسید و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به صورت کتابی تحت عنوان «نظام حقوق زن در اسلام» منتشر شد استاد با تبیین اصل «عدل» به عنوان فلسفه حقوق اسلامی، مساوات انسانی زن و مرد و ضرورت عدم مشابهت حقوقی آنها را بررسی می نماید.

1 بازگشت به قانون حمایت از خانواده که به دنبال حرکتهای سال 45 در زمان طاغوت به تصویب رسید و از آن جمله اعطای حق طلاق به زنان و اجرای مجازات برای تعدد زوجات مرد.

2 رجعت به قانون مجازات عمومی زمان طاغوت که زن و مرد در قصاص، دیه و شهادت (گواهی) همانند تلقی می شدند.

3- لغو قانون حضانت اطفال که در زمان طاغوت و بعد از انقلاب به آن عمل شده است.

4- کسب مناصب نخست سیاسی کشور برای زنان.

قبل از پاسخگویی به «مطالبات» فوق لازم است دو نکته را روشن نماییم:

1- مسلّمات و ضروریات حقوقی زنان در صراحت وحی:

حقوقی مانند حق الارث و شهادت زنان به عنوان «محکمات» پذیرفته شده در کلیه فرق اسلامی است و قابل تأویل نمی باشد. فقه پویای جواهری نیز با متدولوژی ویژه خود تطابق با مقتضیات زمان را در فروع و متشابهات جستجو می کند.

نکته ای که لازم است تذکر داده شود این است که اجتهاد به مفهوم واقعی کلمه یعنی تخصص و کارشناسی فنی در مسائل اسلامی و این امر چیزی نیست که به قول استاد مطهری (ره) هر «ازمکتب گریخته ای»(5) به بهانه اینکه چند صباحی در یکی از حوزه های علمیه بسر برده است بتواند ادعا کند. قطعا برای تخصص در مسائل اسلامی و صلاحیت اظهارنظر یک عمر اگر کم نباشد زیاد نیست. آنهم به شرط آنکه شخص از ذوق و استعداد نیرومندی برخوردار و توفیقات الهی شامل حالش بوده باشد.

گذشته از تخصص و اجتهاد، افرادی می توانند مرجع رأی و نظر شناخته شوند که از حداکثر تقوا و خداشناسی و خداترسی بهره مند بوده باشند. تاریخ اسلام افرادی را نشان می دهد که با همه صلاحیت علمی و اخلاقی، هنگامی که می خواسته اند اظهارنظری بکنند مانند بید بر خود می لرزیده اند. حال اگر بر اوراق جراید و نشریات امروز جامعه امان نظری دوباره بیفکنیم می بینیم که چگونه عده ای با اظهارنظرهای غیرکارشناسی (اگر نخواهیم بگوئیم خدانشناسی) در معارف دینی خواهان تغییر ضروریات اسلامی هستند.

2- تعامل «اخلاق» و «حقوق» ضامن سعادت زنان:

باید توجه داشت که مکتب اسلام گرچه دارای سیستم حقوقی دقیقی می باشد ولی راه سعادت دنیا و آخرت بشر را صرفا در «قانون مداری» و تشکیل جامعه مدنی، فارغ از موازین اخلاقی نمی داند که «ان اللّه یأمر بالعدل و الاحسان»(6). اسلام خود را وقف تکمیل مکارم و بزرگواریهای اخلاقی نموده است(7) و در همین جایگاه است که هدیه ای برتر از حقوق به زنان اعطا می کند، تا آنجا که «دوست داشتن» و حب به زن را از اخلاق انبیاء معرفی نموده(8) و بزرگواری مردان را در گرو «اکرام به زنان» می داند.(9)

و این در حالی است که جوامع غربی، زنان کشورهای جهان سوم و بخصوص کشور ما ایران را، نمونه بارز زن مظلوم و تحت ستم به جهان معرفی می کنند و حال آنکه آمار، خلاف این ادعا را نشان می دهد. هتک حرمت، کتک خوردن و سوء استفاده جنسی از زنان و عناوینی از این قبیل در کشورهای غربی به ویژه امریکا و آلمان به گونه ای است که دل هر انسانی را به درد می آورد(10) و در واقع زن در حقوق اولیه انسانی خود از ناحیه مردان اطرافش مورد ستم قرار می گیرد.

حق طلاق زنان و حقوق خانوادگی آنها

پیشینه بحث و گفتگو در این باب به قدمت تاریخ بیست ساله انقلاب اسلامی است. حضرت امام «ره» تنها یکماه پس از ورودشان به میهن اسلامی به صراحت از این موضوع سخن می گویند:(11) «قوانین اسلام همه به صلاح زن و مرد است... و اما مسأله ای که باید توجه داشته باشیم این است که زنانی که می خواهند ازدواج کنند از همان اول می توانند اختیاراتی برای خودشان قرار دهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت خودشان»

و در مورد حق طلاق نیز چنین می گویند: «اسلام همان گونه که حق طلاق را برای مردها قرار داده است این حق را برای زن هم قرار داده است که در وقت ازدواج شرط کند که اگر با من چه کردی و چه کردی من وکیل باشم در طلاق»

و ضمانت اجرایی این شرط «ضمن عقد»: «و اگر این شرط را کرد، مرد دیگر نمی تواند او را معذول کند اگر مردی با زنی بد رفتاری کرد در اسلام او را منع (می)کند و اگر گوش نکرد او را حدّ می زند و اگر گوش نکرد، مجتهد زن را طلاق می دهد.»

ولی سال بعد که مجددا گروهی از زنان درباب حق طلاق از حضرتش استفتاء می گیرند ایشان مجددا همان معنا را تصریح می فرمایند و حق طلاق زنان را به دو صورت وکالت «مطلق» و «مشروط» بیان می فرمایند:(12) «برای زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان ضمام طلاق را به دست گیرند و به این معنی که در ضمن عقد و نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق به صورت مطلق یعنی هر موقعی که دلشان خواست طلاق بگیرند و یا به صورت مشروط یعنی اگر مرد بدرفتاری کرد مثلاً زن دیگری گرفت زن وکیل باشد که خود را طلاق دهد، دیگر هیچ اشکالی برای خانمها پیش نمی آید و می توانند خود را طلاق دهند.»

امام که از ابتدا دستهای پنهان را در دامن زدن به این مسأله می دیدند، پس از طرح دوباره آن در عمر یکساله انقلاب در پایان به زنان هشدار می دهند: «امید است تحت تأثیر مخالفین اسلام و انقلاب اسلامی واقع نشوید که اسلام برای همه مفید است» و ذهنها را متوجه به این مسئله می نماید که طرح این مسئله و مسایلی از این دست برای این است که عدم کارآمدی اسلام را در جامعه القاء کنند و آن را مضر به زنان معرفی نمایند.

دامن زدن به این مسئله توسط روشنفکران به اینجا ختم نمی شود بلکه به گفته حضرتش تبدیل به «توطئه»ای می شود که منجر به رسوایی زنان و مردان روشنفکری می شود که در لوای دفاع از حقوق زنان به مبارزه با اسلام برخاسته اند:(13) «من امیدوارم که این قشرهای مختلفی که هست، همه توجه داشته باشند که این توطئه هایی که الان در بین هست با توجه خودشان خنثی کنند، شما دیدید و خانمهای به اصطلاح خودشان روشنفکر دیدند که یک دروغی در تهران منتشر کردند و این خانمها بدون اینکه رسیدگی کنند به خیابانها می خواستند بریزند در صورتی که اصلاً یک همچو قانونی که آنها خیال می کردند مطرح نبود، معذلک، مع الاسف این روشنفکرها معلوم شد که این قدر بی توجه به مسایل روز هستند و به مسایلی که مربوط به سرنوشتشان هست که مطالبی که در رادیو و تلویزیون، در مطبوعات منتشر شده است اینها را نگاه نمیکنند و فقط به نوشته بعضی اشخاص مفسد نگاه کردند و بدون توجه خواستند ترتیب اثر بدهند. اینها توطئه نیست؟ اینها کثیف اند یک توطئه فاسد نیست که یک مسأله ای که اصلاً مطرح نشده است نسبت بدهند که گذشت در قانون اساسی که زن هیچ حقی ندارد! در صورتی که اصلاً مطرح نشده است. و لذا اموری نیست که مربوط به قانون اساسی باشد. بیدار نمی شوند این جوانهای ما؟ این جوانهای زن و مرد ما بیدار نمی شوند که یک همچو توطئه هایی در کار هست؟ توجه نمی کنند که یک دروغ را که بعد از یک روز کشف می شود معذلک آنها منتشر می کنند و از جهات اشخاص بهره برداری می کنند؟ به کجا باید گفت که شمایی که اینقدر به قول خودتان دانشمند و روشنفکر هستید، به یک قانونی که سرنوشت شما بستگی به آن دارد بی عنایت هستید که نه روزنامه را نگاه کردید، نه رادیو گوش کردید، نه رادیو تلویزیون را و همین طور بی جهت اسباب این شد که ما را سرشکسته کنید که روشنفکرهای ما این طور مردم هستند، این طور جمعیت هستند که تحت تأثیر یک دروغی که بعد از یکی دو روز فاش می شود واقع می شوند و خودشان اینقدر بی اطلاعند که از گزارشها و از چیزهایی که می گذرد در مملکتشان هیچ توجهی ندارند، هیچ اطلاعی ندارند. خودتان را اصلاح کنید، توجه کنید به سرنوشتهای خودتان»

امام ماهیت واقعی این گونه روشنفکران را برای مردم آشکار می کنند: «اینهایی که این دروغها را پخش می کنند اینها برای شما نمی خواهند یک سعادتی ایجاد کنند، اینها همان ها هستند که با اسم «آزادمردان و آزادزنان»، شما را و همه جوانهای ما را به تباهی کشیدند. اینها اشخاصی هستند که آزادی را در آن چیزهایی که تباهی می آورد می دانند و اما آن چیزهایی که تباهی ندارد آن چیزهایی که برای سونوشت ملت است در آن چیزها آزادی نمی دهند. اینها همان طایفه هستند و اینها می خواهند همان مسایل را پیش بیاورند و از چیزهایی که اینها منتشر میکنند شما توجه داشته باشید اسلام برای همه شماست.»

و مجددا مبحث طلاق را چنین تشریح می کنند: «این معنا که از من قبلاً سؤال شده است و جواب دادم که طلاق در صورتی که در ضمن عقد با مرد وقتی که می خواهند عقد کنند شرط بکنند و در ضمن عقد این شرط بشود که وکیل در طلاق خودش یا مطلق یا در شرایطی، یک سؤالی پیش آورده است به اینکه این زنهایی که حالا تحت زوجیت هستند چه؟ این ولایت فقیه را مخالفت می کنند و در صورتی که نمی دانند از شئون فقیه هست که اگر چنانچه یک مردی با زن خودش رفتارش بد باشد اولاً او را نصیحت کند و ثانیا تأدیب کند واگر دید نمی شود اجراء طلاق کند.»

ایشان در ادامه از «جهل مرکب» این گروه روشنفکران مرتجع گلایه می کنند: «از اسلام نترسید و نترسانید مردم را. شماهایی که قلم دستتان می گیرید و هرچه دلتان می خواهد می نویسید یا هر چه دلتان می خواهد صحبت می کنید، شماها اسلام را بی اطلاع از آن هستید. شما یک کلمه اسلامی شنیدید، گاهی هم یک کتابی خواندید که نویسنده اش هم از اسلام اطلاع صحیحی نداشته است، بدون اطلاع از اسلام، بدون اطلاع ازفلسفه احکام اسلام. شماها سمپاشی می کنید و معلوم هم نیست که واقعا مقصدتان این باشد که یک کار صحیحی انجام بدهید.»

و حضرتش مجددا سه ماه پس از این ماجرا بار دیگر موضوع حق طلاق زنان را به عنوان «فصل الخطاب» تصریح و تأکید می کنند.(14)

مشارکت سیاسی زنان و کسب مناصب عالیه کشوری

گروهی از روشنفکران کشور(15) اظهار می کنند(16): که این زنان بودند که با حضور انبوه خود در تظاهرات علیه رژیم پهلوی موجبات متروک شدن موانع شرعی حضورشان را فراهم کردند و چون حضور زنان در این عرصه به نفع سیاستهای آن روز رهبران دینی - سیاسی بوده، فقها نیز مدعی حضور آنها نشده بلکه بر ضرورت این حضور تأکید نموده اند و به این وسیله روایات دالّ بر حرمت حضور اجتماعی زن، بدون بررسی صحت و سقم آنها - و صرفا برای رسیدن به مقاصد سیاسی - متروک واقع شدند.

و نهایتا نتیجه می گیرند که: آنچه محذور داشت و ممنوع بود، نفس حضور زنان بود که تجویز شد، چرا باید در مصادیق این «امر جایز» دچار نوعی امساک و «تنگ نظری» بشویم.

چند سؤال و یک پاسخ:

حضور زنان دستاورد انقلاب اسلامی بود یا انقلاب اسلامی دستاورد حضور زنان؟

امام به عنوان بزرگ رهبر انقلاب اسلامی، حضور زنان را «معجزه بزرگ اسلام» می نامند و نتیجه «نور ایمان» و «قدرت اسلام و قرآن» (17) و علت تحول زنان را «اسلامی بودن انقلاب» می شمارند.(18) این حضور «آتشی الهی» است که خداوند آن را روشن کرده است.(19) تحولی که «بزرگترین ثمره انقلاب»(20) است و حضرتش از آن به «عظمت»(21) یاد می کنند و آنرا بزرگتر از «پیروزی انقلاب»(16) می دانند. سپس به اراده الهی و با قدرت اسلام و «انقلاب اسلامی» بوده است که زنان ایرانی متحول شده اند، احساس وظیفه نموده و در صحنه های مختلف انقلاب حضور یافته اند و از این جهت است که زنان «مدیون» و «وامدار» اسلام و انقلاب اسلامی می باشند.(22)

اما از سوی دیگر، این حضور زنان در عرصه های مختلف است که «تضمین کننده پیروزی»(23) است و اسلام را بیمه می کند.(24) و بدین گونه است که اسلام و انقلاب «مرهون» زنان می گردد.(25) و روایت «حسین منی و انا من حسین» که یک «دور عاشقانه» است - و نه «دور باطل فلسفی» - مصداقی دیگر می یابد که زنان به دست اسلام آزاد می شوند(26) و اسلام به دست آنان آزاد می گردد.(27) آزادی زنان ایرانی مرهون انقلاب اسلامی می گردد و انقلاب اسلامی وامدار زنان متعهد.(28)

حضور اجتماعی زنان، احیاء اسلام است یا پشت پا زدن به آن؟!

این سؤال نیز به کّرات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از شخص حضرت امام (ره) سؤال می شود و از آن جمله، یکی از اساتید دانشگاه «روتکرز» آمریکا، حضرتش در پاسخ می فرمایند:(29) «تبلیغات سوء شاه و کسانی که با پول شاه خریده شده اند چنان موضوع آزادی زن را برای مردم مشتبه کرده اند که خیال می کنند اسلام آمده است که فقط زن را خانه نشین کند چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردن او مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند کارهای دولتی انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن مخالفت کنیم؟ زن چون مرد در تمام اینها آزاد است. زن هرگز با مرد فرقی ندارد.»

امام (ره)بار دیگر هنگامی که هنوز در تبعید بسر می برند در این باره می فرمایند:(30) «این تبلیغات که اگر اسلام پیدا شد مثلاً دیگر زنها باید بروند توی خانه ها بنشینند و قفلی هم درش بزنند که بیرون نیایند، این چه حرف غلطی است که به اسلام نسبت بدهند» و استدلال می فرمایند که «صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند، توی میدانهای جنگ هم می رفتند». ایشان در جای دیگر با اشاره به حضور مؤثر زنان در نهضتهای صدساله اخیر که به رهبری روحانیت شیعه در کشور به وقوع پیوسته می فرمایند:(31) «کسی که تاریخ این صدساله را مطالعه کرده است می داند که در جنبشهایی که در ایران بوده است جنبشهای اصیلی که در ایران بوده است قبل از این دوره رژیم پهلوی، جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت، زنها همدوش با مردها فعالیت می کردند. زنها در جامعه بودند و با مردها راجع به امور سیاسی و امور اجتماعی و گرفتاریهای مملکت خودشان فعالیت می کردند همان طوری که مردها در آن وقت قیام می کردند، قیام می کردند، برای اینکه قضیه تنباکو را که همه چیز ما را به باد داده بود جلوگیری از آن قرارداد بکنند، زنها هم در آن وقت شریک بودند ودر جنبش مشروطیت هم همان طور که مردها فعالیت می کردند زنها هم فعالیت می کردند.»

و نکته ظریفتر آنکه بر این امر تأکید می کنند که این نقش «آن مقداری است که تاریخ به ما گفته است»(32) و نه آن مقدار حقیقی اش که احتمالاً وسیعتر و جدی تر بوده است.

همان گونه که گذشت، حضور سیاسی اجتماعی زنان در نظام اسلامی به عنوان یک فریضه و تکلیف می باشد که بسیار بالاتر از «حق» است بلکه اداء حق متقابل است و حکومت اسلامی و این حضور هنگامی بر زن «فرض» و «واجب» می گردد که «فاسد بودن محیط» یا «مفسده انگیز بودن» نحوه حضور مرتفع شده باشد (33) - که بحمداللّه در اکثر زمینه ها برطرف شده است - و این حکم در باب حرمت منتخَب و منتخِب بودن زنان در انتخابات مجلس شورای ملی زمان طاغوت نیز صدق می کند.

و اما روایات دال بر ممنوعیت حضور اجتماعی زنان نیازمند بحثی مستقل و تخصص در باب احادیث می باشد که خود گفتاری گسترده و مستقل است که در این مقال نمی گنجد.

آیا «جنسیت» مانعی در کسب مناصب عالیه کشور می باشد یا عواملی دیگر؟

افرادی که به دست گرفتن مناصب ریز و درشت سیاسی، نظامی و امنیتی کشور(34) را برای زنان طلب می کنند، خود معترفند که چنانچه زنی واجد «شرایط عمومی» باشد می تواند در این رقابت قرار گیرد. جا دارد تا سؤال شود در مواردی مانند ریاست قوه قضائیه و ریاست دیوان عالی کشور که به حسب قانون اساسی از جمله شروط عمومی و مسلم آن احراز تخصص در مسایل دین مبین اسلام یا همان «درجه اجتهاد» می باشد چه تعداد «زن» به این درجه رسیده اند و از آن میان چه تعداد خود را برای کسب این مناصب «شایسته ترین»(35) می دانند.

البته به این خواسته اشکالات عدیده منطقی، اجتماعی، فقهی و قانونی وارد است که آن را به وقتی دیگر وامی گذاریم. ولی باید توجه داشت این ادعا با مطرح کردن یک «شبهه مفهومی» به جای «شبهه مصداقی» راه سفسطه پیش گرفته و ندای «هل من مبارز» می طلبد.

واپسین سخن آنکه: هم آنان که «سقف طلبکاریهایشان» از انقلاب و نظام شکوهمند اسلامی، که به قیمت خون دادنها و خون دل خوردنهای بسیار به دست آمده است، تا بدانجا می رسد که ادعای به دست گرفتن رهبری یا شورای رهبری(36) (!؟) را دارند و معتقدند زنان عصر پهلوی زنانی متکی به نفس(37) بوده اند درحالی که کشف حجاب رضاشاه را عامل ارتقاء منزلت زنان می دانند(38) و به قول خودشان مفتخرند که در جمهوری اسلامی نیز قانون استفاده از حجاب را برنتابیده اند.(39) به ناچار معترفند که نه روشنفکران بعد از مشروطه کاری برای زنان کردند(40) و نه حضور انتصابی - یا انتخابی (!) - زنان در مجلسین پهلوی توانست حضوری مفید به حال زنان باشد،(41) ولی همچنان چشم طمع بر خوان گسترده انقلاب اسلامی دوخته اند و «سهم الحرب» می طلبند و این همه در حالی است که چشم بر حضور گسترده و سرشار از موفقیت زنان ایران اسلامی در عرصه های فرهنگی، علمی و آموزشی کشور بسته و قوانین مترقی اقتصاد اسلامی را در مورد زنان کم اهمیت جلوه می دهند و ....

شایسته است در پایان، این سخن «بت شکن قرن» را - که خطاب به زنان فرموده اند - به گوش جان شنیده و به آن عمل کنیم: «نگه دارید این تحول را، توجه کنید به اینکه دستهای فاسد و قلبهای فاسد شما را به اغفال نکشاند و شما رابرنگرداند به حال سابق. این راه را شما ادامه بدهید، توده های میلیونی مردان ما هم ادامه بدهند و می دهند و تودههای میلیونی بانوان ما هم ادامه بدهند و می دهند و هیچ توجهی به صحبتها و قلمها و سخنرانیهایی که می شود نکنید و خودتان مستقل فکر کنید و تابع افکار دیگران نباشید و خودتان برای کشور خودتان کوشش کنید که مفید باشید و شما هدایت کنید مردان را و هدایت کنید دولتمردان را»(42)

پی نوشت ها:


1. برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، روزنامه جمهوری اسلامی 1/8/76

2. سخنان مقام معظم رهبری، روزنامه اطلاعات 27/2/77

3. حقوق زن در اسلام، استاد مرتضی مطهری، ص122، تهران1357، چاپ هشتم

4. نظرات مقام معظم رهبری نیزمؤید ایده فوق است، روزنامه جمهوری اسلامی، 1/8/76

5. حقوق زن در اسلام، ص105

6. سوره نحل، آیه 90

7. انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق: رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم

8. حب الناس ء من اخلاق الانبیاء

9. خیارکم الینکم مناکبه و اکرمکم لنسائهم

10. نگاه شود به مقاله خشونت علیه زنان نقض حقوق بشر، ترجمه لیلا عنصری، مجله حقوق زنان، ش 11، ص 52

11. صحیفه نور، ج 5، ص 154، بیانات 15/12/1357

12. صحیفه نور، ج 10، ص 78، استفتاء 7/8/1358

13. صحیفه نور، ج 10، ص 86 تا 88 بیانات 9/8/1358

14. صحیفه نور، ج 11، ص 255 بیانات 12/11/1358

15. همان روشنفکرمآبان ناآگاه از اسلام که با هر ادعای خویش به رسوایی شان می افزایند.

16. مهرانگیز کار، حقوق سیاسی زنان ایران، ص 33 تا 35، چاپ اول، تهران 1376

17. «این یک معجزه اسلام است یک معجزه بزرگ است که شما خواهران و برادران با هم همصدا و با مشتهای گره کرده در مقابل قدرتهای شیطانی ایستاده اید معجزه اسلام است این قدرت اسلام است که در شما تجلی کرده است این قدرت ایمان است که شما را بر این مبارزه پیروز کرد... این معجزه است که خانمها را در مقابل تانک و توپ، در مقابل مسلسلها، در مقابل توپها و تانکها برقرار کرد و از هیچ چیز نهراسیدند. این نور قرآن و اسلام است که در دلهای شما و در قلوب همه ملت ایران جلوه کرده است. این نور ایمان است که شما خانمها هم از شهادت نمی هراسید» صحیفه نور، ج 6، ص 120، بیانات 16/2/1358

18. «برای خاطر اسلامی بودن این انقلاب، این تحول حاصل شده است» صحیفه نور، ج 14، ص 230، بیانات 2/3/1360

19. «شما «خطاب به رژیم پهلوی) سرنیزه های را گذاشتید طرف مردم. ولی مردم آمده اند سینه هایشان را سپر کردند در مقابل سرنیزه های شما. بچه ها هم آمدند، زنها هم آمدند، زنها این بچه های کوچکشان را بغل کردند و آمدند در صف مردم. این یک امر الهی است خدا یک چنین کاری کرده است این آتش را خدا روشن کرده و این روشنی اش هست. مثل خورشید می ماند» صحیفه نور، ج 4، ص 46، بیانات 18/9/1357

20. «آنچه که در ایران بزرگتر از هر چیز بود، تحولی است که در بانوان ایران حاصل شد» صحیفه نور، ج 14، ص 230، بیانات 2/3/1360

21 و 16- «آنچه که عظمت دارد این تحولات روحی است که در ملت پیدا شده و او بالاتر از این پیشبرد و پیروزی است که ملت ما پیدا کرد» صحیفه نور، ج 8، ص 196، بیانات 30/4/1358

22. «بنابراین اسلام که در ایران زنده شد، آن خدمتی را که به بانوان کرده است و خواهد کرد ارزشش به اندازه ای است که نمی توانیم ما توصیف کنیم اگر نبود این انقلاب و نبود این این تغییر و تحولی که در ایران واقع شده بود، بعد از چند سال دیگر اثری از اخلاق اسلامی در ایران نبود» صحیفه نور، ج 18، ص 262، بیانات 19/1/1363

23. «زنانی که در کنار مردان بلکه جلوتر از آنان در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی داشته اند توجه داشته باشند که با شرکت فعالانه خود، پیروزی ملت ایران را هر چه بیشتر تضمین کنند» صحیفه نور، ج 5، ص 207، پیام 4/1/1358

و «شما بودید (که) این پیروزی را نصیب اسلام کردید» صحیفه نور، ج 7، ص 47، بیانات 11/3/1358

و «این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از اینکه از مردها داشته باشیم» صحیفه نور، ج 6، ص 2، بیانات 23/1/1358

و ...

24. «شما بانوان شجاع، دوشادوش مردان، پیروزی را برای اسلام بیمه کردید» صحیفه نور، ج 11، ص 253، بیانات 12/11/1358

25. (خطاب به زنان): «شماها به اسلام خدمت کردید» صحیفه نور، ج 5، ص 261، بیانات 17/1/1358

و «ما بسیاری از موفقیتها را مرهون خدمتهای شما بانوان می دانیم» صحیفه نور، ج 19، ص 120، بیانات 21/12/1363

و ...

26. همان، شماره 17

27. «رحمت خدا بر شما شیردلانی که به همت والای شما اسلام از قید اسارت بیگانه بیرون آمد» صحیفه نور، ج 11، ص 253، بیانات 12/11/1358

و «من در جامعه زنها یک جور تحول عجیبی می بینم که بیشتر از آن تحولی است که در مردها پیدا شده و آنقدری که این جامعه محترم به اسلام خدمت کردند در این زمان بیشتر از آن مقداری است که مردها خدمت کردند، خدمت مردها هم بسیارش مرهون خدمت زنهاست» صحیفه نور، ج 11، ص 62، بیانات 10/10/1358

28. «اسلام شما را حفظ کرد و شما متقابلاً اسلام را حفظ بکنید» صحیفه نور، ج 18، ص 263، بیانات 19/1/1363

29. صحیفه نور، ج 4، ص 103 و 104، مصاحبه با دکتر «ککلورفت»

30. صحیفه نور، ج 5، ص 59، بیانات 20/9/1357

31. صحیفه نور، ج 9، ص 230، بیانات 8/7/1358

32. صحیفه نور، ج 18، ص 263، بیانات 19/1/1363

33. «اسلام زن را مثل مرد در همه شئون همان طوری که مرد در همه شئون دخالت دارد، زن هم دخالت دارد، همانطوری که مرد باید از فساد اجتناب کند زن هم باید از فساد اجتناب کند. زنها نباید ملعبه دست جوانهای هرزه بشوند. زنها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زنها باید انسان باشند، زنها باید تقوا داشته باشند، زنها مقام کرامت دارند، زنها اختیار دارند، همان طوری که مردها اختیار دارند. خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. خداوند همان طوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد، در زنها هم دارد. همه برای صلاح شماست، همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است آنها که زنها را می خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانهای فاسد قرار بدهند، خیانتکارند. زنها نباید گول بخورند زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود، با سرِباز و لخت. این مقام زن نیست، این عروسک بازی است، نه زن. زن باید شجاع باشد، زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند.» صحیفه نور، ج 11 ص 254، بیانات 12/11/1358 و صحیفه نور، ج 5 ص 59 و 60، بیانات 20/9/1357 و صحیفه نور، ج 4 ص 103 و 104

34. مناصبی از مقام عظمای ولایت تا ریاست سازمان صدا و سیما، نگاه کنید به حقوق سیاسی زنان ایران به قلم مهرانگیز کار

35. البته چنانچه به اصل «شایسته سالاری»معتقد باشند و نه «زن سالاری»

36. ظاهرا نویسنده محترم کتاب حقوق سیاسی زنان ایران فراموش کرده اند که بر اساس رفراندم سال 1368 (یعنی هشت سال قبل از تألیف و چاپ کتاب مورد نظر) دیگر شورای رهبری در قانون اساسی وجود ندارد، همان کتاب، ص 56

37. همان، ص 26

38. همان، ص 17

39. مجله زنان، شماره 51، ص 3

40. حقوق سیاسی زنان ایران، ص 24 و 25

41. همان، ص 29

42. صحیفه نور، ج 147 ص 131، بیانات 25/12/1359

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان