دفاع از اسلام و آرمانهای ملی همواره کانون پرورش شخصیتهای بزرگ و اسطوره های تاریخ جوامع اسلامی را تشکیل داده است.
شهید «احمد شاه مسعود» در سال 1332 در بین کوههای سر به فلک کشیدة سلسله جبال هندوکش چشم به جهان گشود. وی با توجه به تغییر محل مأموریت پدرش که از صاحب منصبان و نظامیان افغانستان بود دوران ابتدایی تحصیلات خودش را در شهر هرات گذراند و در کنار دروس رسمی مشغول فراگرفتن دروس دینی در مدرسة جامع هرات شد. دوران متوسطه و عالی را در مکتب استقلال کابل که به وسیلة فرانسوی ها تأسیس و اداره می شد به پایان رساند و در سال 1352 با شرکت در امتحان کنکور وارد دانشکدة پلی تکنیک شد و تا سال 1354 که تحت تعقیب پلیس داودخان قرار گرفت به تحصیل خویش ادامه داد.
در نوجوانی علاقة فراوان به تحصیل در دانشکدة افسری داشت وگویا از اول، ضمیر ناخودآگاه او مسیر زندگی اش را مشخص کرده بود؛ اما به توصیه دوستان پدرش که سرخورده از نظام عسکری (ارتش) و ناراضی از مشکلات معیشتی بوده، از روزگار شکایت داشتند، تشویق به ادامة تحصیل در دانشکده های طب یا مهندسی می شود و زمانی که یکی از دوستان جوانش عمارت زیبای پلی تکنیک کابل را نشان می دهد، علاقه مندی خود را برای ورود به آن دانشگاه کتمان نمی کند و به این ترتیب وارد دانشکدة پلی تکنیک کابل می شود.
همزمان با ورود به این دانشکده در سال 1352 رسماً عضویت نهضت اسلامی افغانستان را می پذیرد و در سال 1354 رهبری مبارزه در نخستین قیام پنجشیر در برابر حکومت وقت را به عهده می گیرد و در اولین قیام و مقاومت خود ناکام می ماند.
با وقوع کودتای منفور کمونیستی در اردیبهشت 1357 و آغاز جهاد علیه ملحدان، عصر دیگری در حیات سیاسی و مبارزاتی «احمد شاه مسعود» آغاز شده و با رهبری دسته های کوچک مجاهدین، عملاً در رهبری و زعامت جهاد شرکت می جوید.
مسعود در خرداد 1358 در رأس یک گروه از مجاهدین عازم پنجشیر شده و در 17 تیرماه 1358 با ایجاد نخستین هستة منظم چریکی، فصل جدیدی را در تاریخ جهاد افغانستان می گشاید؛ در سال 1361 در پی شکست کامل دو تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق به پنجشیر، فرماندة کل نظامی روسها در افغانستان برای توافق آتش بس با احمدشاه مسعود وارد مذاکره شد که در واقع روسها با این توافق، مجاهدین را به عنوان یک طرف سیاسی رسماً پذیرفتند.
مسعود از فرصت به دست آمده حداکثر استفاده را می برد و در جهت تثبیت موقعیت مجاهدین و بالا بردن توان رزمی نیروهای جهادی، تلاش خستگی ناپذیری را آغاز می نماید. در ادامة این فعالیت ها در سال 1363 شورای نظار را با دعوت و مشارکت فرماندهان ارشد 9 ولایت بنیان می نهد.
از سال 1358 تا سال 1367، 8 حملة ارتش متجاوز اتحاد شوروی سابق به درة پنجشیر منجر به ناکامی و شکست کامل دشمن شد و بدین ترتیب از سال 1367 به بعد پنجشیر برای همیشه در امان می ماند و متجاوز نیز دیگر جرأت ورود به درة استراتژیک پنجشیر را نیافت.
یک سال بعد از خروج آخرین نیروهای اتحاد شوروی از خاک افغانستان یعنی در سال 1990، به ابتکار احمدشاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی کشور در شاه سلیم ولایت بدخشان تشکیل و تصمیمات مهمی را جهت اقدامات گستردة بعدی اتخاذ می نماید. در پی برگزاری اجلاس شاه سلیم در سال 1369 و بنا به دعوت رئیس ستاد ارتش پاکستان احمدشاه مسعود سفر کوتاه و تشریفاتی به پاکستان داشت که در آن زمان از جهات بسیار مهم و سرنوشت ساز بود.
در آوریل 1992، احمدشاه مسعود به عنوان فاتح کابل و قهرمان ملی کشور در میان شور و شعف زایدالوصف مردم پایتخت وارد کابل شد و چهار سال بعد یعنی در ساعت 3 بعدازظهر 26 سپتامبر 1996 برای جلوگیری از قتل و ویرانی بیشتر، دستور عقب نشینی از کابل را صادر نمود و با درایت خاص نظامی از تلفات و فروپاشی نیروی نظامی جلوگیری نمود.
در مرداد ماه 1378 زمانیکه کابلِ ویران سقوط نمود و همة امیدها و آرزوها بر باد می رفت، وی یکی از عملیات نظامی منحصر به فرد خویش را سامان داد و در مدت چند ساعت تمام مناطق از دست رفته را باز پس گرفت و از بزرگترین فاجعة انسانی و ملی جلوگیری نمود.
در فروردین 1380 بنا به دعوت رسمی رئیس پارلمان اروپا «نیکول فونتن» عازم فرانسه شد که این سفر را می توان طلوع زیبا و درخشان او در کهکشان سیاست بین المللی برشمرد و تأثیر شگرف و مهم آن را در سراسر جهان به خصوص در میان هموطنان نمی توان انکار کرد.
احمدشاه مسعود دارای چشمان نافذ، چهرة جذاب، ارادة قوی و اندام متناسب بود، رفتارش موقر و عطر معنویت در فضای حضورش به دلها آرامش و به روانها امید و اطمینان می بخشید.
او به اشعار حضرت حافظ لسان الغیب شیراز علاقة فراوان داشت و به مولانا خداوندگار بلخ عشق می ورزید، سیر زندگی امام ابومحمد غزالی او را به تأمل و تفکر وامی داشت و به حکیم طوس ابوالقاسم فردوسی به دیدة احترام می نگریست.
او یک شریعت مدار متدین و عارف عابد بود، هیچگاه نماز شب و ذکر سحرش ترک نمی شد. در همة احوال به خدایش توکل داشت، انسانی پارسا و مجاهدی متقی بود، متأسفانه اشتهار بین المللی اش در عرصة نظامی و سیاست باعث شد ابعاد گستردة معنوی شخصیت اش از نظرها پنهان بماند.
زبان مادری اش دری بود، زبان فرانسه را به روانی صحبت می کرد، به اردو و پشتو تکلم می نمود و با زبان عربی آشنایی داشت. کارشناسان نظامی و متخصصین بین المللی امور جنگ، او را در شمار نوابغ تاریخ نظامی جهان برشمرده و او را یکی از چریک های بزرگ قرن حاضر دانسته اند.
سپهبد احمدشاه مسعود می توانست کشتی طوفان زدة افغانستان را علی رغم تلاطمات خشن و بی رحم به ساحل امن و نجات هدایت کند.
او می توانست نوید فتح و ظفر پایتخت افغانستان را همانند فتح افسانه ای کابل از یوغ چکمه پوشان ارتش سرخ یکبار دیگر از سلطة طالبان دگراندیش و تروریست به دست خویش برای مجاهدین اسلام بشارت دهد، افسوس که دستهای نامیمون خفاشان شب پرست نگذاشتند تا میوة شیرین این درخت تنومند جهاد و مقاومت اسلامی افغانستان به بار نشیند و آن مجاهد بزرگ سرانجام در ساعت 12:30 دقیقة 18 شهریور 1380 در خواجه بهاءالدین ولایت تخار در حال مصاحبه با دو تروریست عرب که خود را در لباس خبرنگار معرفی نموده بودند، در اثر یک سوء قصد انتحاری به شدت زخمی گردیده و در روز 24 شهریور به درجة رفیع شهادت نایل آمد و فردای آن روز پیکر پاک و مطهر اسطورة جاویدان و شهید عالی قدر راه استقلال و آزادی را، در حالی که هزاران تن از همرزمان مجاهدش همراهی می نمودند، با تشریفات کامل نظامی و با حضور مقامات عالی رتبة دولت اسلامی افغانستان در سریچة پنجشیر به خاک سپردند.
ظاهراً مسعود رفت و ما مانده ایم. اما او جاودانه شد، ما چگونه خواهیم شد.
سلامٌ عَلیه یَوْم وُلِدَ و یَوم یَموتَ و یَومَ یُبْعثُ حیّاً.
____________________________
* دبیر دوم سفارت افغانستان در ایران و دبیر سیاسی شورای انسجام ملی افغانستان.