ماهان شبکه ایرانیان

حکمت های تحریم ربا

این مقاله که از بخش های متعدّد تشکیل شده، ابتدا با استفاده از آیات و روایاتِ ربا، حکمت های زیر را به صورت فلسفه تحریم ربا معرّفی می کند:

 چکیده

این مقاله که از بخش های متعدّد تشکیل شده، ابتدا با استفاده از آیات و روایاتِ ربا، حکمت های زیر را به صورت فلسفه تحریم ربا معرّفی می کند:

1. هدایت سرمایه ها به سمت فعّالیت های مولّد

2. هدایت سرمایه ها به سمت فعّالیت های مفید

3. هدایت انسان ها به سمت تعادل روحی و روانی.

در بخش دوم، به تبیین عظمت گناه ربا در اسلام می پردازد و در بخش سوم، با ردّ عقلایی بودن ربا در اقتصاد، راه کارهای اسلامی برای جریان پول و سرمایه را تبیین می کند و به مواردی چون قرض الحسنه، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، جعاله، مصالحه، وقف، وصیّت و هبه می پردازد و در پایان، پیشنهادهایی اجرایی برای اقتصادهای بدون ربا ارائه می کند.

مقدّمه

در نگرش دین، جامعه ای که فعّالیت های اقتصادی و معیشتی خود را بر پایه ربا سامان دهد، به سوی نابودی گام برمی دارد،(1) و در مسیر عصیانگری و ناسپاسی است.(2) از رستگاری و شکوفایی واقعی باز می ماند و انواع آشفتگی ها، بی عدالتی ها و فسادگری ها در آن رواج می یابد، و در این روش، توده های مردم از نعمت های گوارا و لذّت بخش زندگی محروم می شوند.(3)

در نگرش دین، بدترین،(4) پلیدترین(5) و خطرناک ترین(6) شیوه کسب درآمد و تأمین زندگی، آن است که آدمیان از طریق درآمد حاصل از ربا، توان و رشد اقتصادی خود را افزایش دهند؛ از این رو به مؤمنان یادآور می شود که از رباخواری و ترویج فرهنگ ربا، و ساماندهی اقتصاد جامعه بر اساس آن به شدّت بپرهیزند، و به تقوا و حاکمیّت ارزش های دینی در جامعه روی آورند،(7) و با دلیل تراشی ها و توجیهات گوناگون،(8) خود و جامعه را به این دشمن پنهانی(9) و فریبنده نیالایند.

حکمت های تحریم ربا

1. هدایت سرمایه ها به سمت فعّالیت های مولّد

از جمله حکمت های تحریم ربا در اسلام، شرکت عینی مردم در فعّالیت های بازرگانی و تولیدی با حضور محسوس در اقتصاد واقعی است.(10) در بینش اسلام، اقتصاد ربوی، عامل گرایش به سودپرستی(11) و فراموشی کمک های انسان دوستانه به دیگران(12) است، و به شکاف روزافزون زندگی ها و شکل گیری فاصله طبقاتی و ثروت های افسانه ای نزد گروهی از افراد می انجامد، و اسباب تباهی انسان ها را فراهم می آورد،(13) و کسان بسیاری را به تحمّل ستمی فرساینده و جانکاه وامی دارد؛(14) ستمی که جسم و روان آدمی را می آزارد، و او را از مسیر تکامل و تعالی و زندگی درست و سازنده باز می دارد.

2. هدایت سرمایه ها به سمت فعّالیت های مفید

با حاکمیّت فرهنگ ربا، انجام کارهای نیک و اساسی برای پایداری حیات اجتماعی رنگ می بازد(15) و به استوارسازی زیربناهای اقتصادی توجه نمی شود.(16) انسان، رسالت و مسؤولیت مهمّ و بزرگ خود را در این زمینه ها از یاد می برد و سرمایه گذاری و گردش درست دارایی ها در گردونه انحرافی و ویرانگر می افتد و جایگاه بایسته خود را نمی یابد. آن چه سود آنی و سرشار دارد، به جای آن چه مورد نیاز واقعی است، تولید می شود(17) و در نتیجه، نظام اقتصادی روندی ویرانگر می یابد. چنین است که قرآن، پدیده ربا را جنون سرمایه داری می شناساند که حالتی نامتعادل پدید می آورد؛ حالتی که در آن، اهداف، تابع امیال نفسانی فزونخواهی است، و حرکت ها سمت و سوی هدفمند (به معنای درست دینی و انسانی آن) ندارد.(18)

3. هدایت انسان ها به سمت تعادل روحی و روانی

در آموزه های اسلامی، یکی از مهم ترین ویژگی های نظام اقتصادی ربوی، به صورتِ تمثیلی لطیف و پرمعنا، نمایانده شده است. رباخوار در قالب انسانی تمثّل یافته که بزرگی شکمش چون خانه و نامتناسب با دیگر اندام ها است، و توان تحّرک و حیات قوامی خود را بر اثر حجم بزرگ و سنگینی شکم از دست داده است.(19) این تمثیل بیانگر عینیّت نمادین و بازگوکننده چهره واقعی جامعه ای به شمار می رود که در آن، ربا محور و اساس حرکت های اقتصادی قرار گرفته است.

بزرگی گناه ربا در اسلام

دین اسلام، ربا را همتای بزرگ ترین گناهان دانسته،(20) و آن را به شدّت نکوهیده است(21) و نظریّه پردازان، مدیران، برنامه ریزان و همه دست اندرکارانِ آن لعنت شده اند.(22) در آموزه های دین، از دین باوران خواسته شده تا در برابر این پدیده شوم بایستند،(23) و رواج دهندگان آن را به ویژه کسانی که آن را مایه حیات و رشد اقتصادی می دانند (24) نابود کنند؛ زیرا در جامعه اسلامی، اعتقاد به کارایی نظام ربوی در سلامت زیست مردم و سعادت آن ها، مانند شرک و گرایش به بی دینی است.(25)

راه کارهای دینی برای جریان سرمایه

روشن است که در اندیشه دینی، توانمندی اقتصادی، اساس دیگر توانایی ها و اقدام ها است، و رکود سرمایه و اندوخته ها نیز امری نابایست به شمار می آید و به فقر و درماندگی می انجامد. مال همچون خون، مایه حیات است و باید به گردش افتد و همچون خون که به میلیاردها سلول انسان به طور منظم و حساب شده، قوام متناسب می دهد و هر یک از سلول ها را برای انجام وظایف لازم آماده می سازد، یکایک افراد جامعه را از توان اقتصادی بایسته برای فعّالیت های درست و سازنده برخوردار سازد تا استعدادها و توانمندی های بالقوّه مردم شکوفا شوند، و حاصل کوشش هر کس برگ زریّنی در تاریخ زیست آدمی و اندوخته ای ارزشمند برای حیات جاودانی اش شود. دین در این جهت، رهنمودهای فراوانی دارد که به تناسب مقاله، به معرّفی برخی از آن ها می پردازیم:

پرداخت وام بدون بهره (قرض الحسنه) به نیازمندان و کسانی که مشکلات مالی دارند(26) و نیز آنان که می خواهند دستاوردهای ثمربخش و ارزنده ای را عاید جامعه کنند،(27) و همچنین پرداخت ها و کمک های بلاعوض،(28) از آن جمله است. انجام فعّالیت های اقتصادی از طریق قراردادهای گوناگونی چون شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، جعاله، مصالحه، و بیع در آموزه های دین، قلمرو گسترده اقتصاد اسلامی را در فعّالیت های تولیدی و بازرگانی و خدماتی می نمایاند. گذشته از این، مسائل ارزشی اقتصادی چون وقف نذورات، وصیّت، هبه و انواع انفاق های مالی، و مالیات هایی که در اسلام مقرّر گشته، و وظایفی که دین بر عهده حاکم اسلامی گذاشته است، تکافل و تعاون اجتماعی که در جاهای فراوان مطرح است و نیز مسائل بسیار دیگری مانند اصل اخوّت، مساوات و ... و حدود و شرایط مالکیّت در اسلام، نظام اسلامی را قوامی خاص می بخشد که در عین برخورداری از مزایای واقعی بسیاری از مکاتب، با هیچ کدام از آن ها عینیّت ندارد و مدینه فاضله ای را در افق دید قرار می دهد که مؤمنان در کوششی همه جانبه باید به سوی آن حرکت کنند و رشد فردی و اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خویش را اعتلا بخشند. در پرتو این آموزه ها، نرخ بهره، معنای سودپرستانه و مادّی کنونی خود را از دست می دهد، و اهداف بسی برتر جلوه گر می شود.

این رهنمودها، هر گاه درست و اصولی عملی شود می تواند حیات اجتماعی اقتصادی را به سوی شکوفایی پایدار و مستمر سوق دهد. ملاک قراردادن عدل در هر حرکت و سکون انسان و در همه امور، و رعایت انصاف در همه حال و با همه، پشتوانه این امر است؛ به ویژه آن که دیگر ارزش های والای اسلام، نظام وار در جامعه نهادینه، و اساس فرهنگ و زندگی مردم شود.

موارد استثنای ربا

ربا جز در موارد استثنایی،(29) و در محدوده زندگی خصوصی خانواده،(30) در دیگر موارد مشروعیّت ندارد، و آن چه کارکرد ربا را در پی داشته باشد، و با آن تفاوتِ اساسی نیابد، اگرچه در قالب عقود اسلامی ارائه شود، مشروع به نظر نمی رسد؛(31) زیرا پدیده ای را که با این شدّت در دین حرام شده، و تمایز اصلی بین نظام اسلامی و غیراسلامی است نمی توان با تغییر الفاظ، رنگ دینی بخشید بدون آن که ماهیّت آن تغییر کند؛ از این رو لازم است برای استوارسازی نظام اقتصادی و نظام بانکی اسلامی بر پایه اقتصاد غیرربوی، در جامعه تحوّلات بنیادین صورت گیرد. از نخستین گام ها در این جهت، شکل گیری جامعه بر اساس ارزش ها و آموزه های اسلام است. پیش فرض های چندی باید به تدریج در جامعه به صورت اصولی خدشه ناپذیر درآید، و فرهنگ ناب دین در مردم نهادینه شود، و با برنامه ریزی و مدیریّت درست، زمینه هر نوع سوءاستفاده از آموزه های اسلام برچیده شود.

نتایج و پیشنهادها

با توجّه به مجموعه ای از آیات و روایات که در جاهای گوناگون به آن اشاره شده، آن چه در بررسی پدیده ربا در پرتو تعالیم دین شایان توجّه می نماید، امور ذیل است:

1. می توان ادّعا کرد که در پیکر دین، نظام اقتصادی، نقش دستگاه تغذیه دیگر اندام ها را بر عهده دارد که نظام پیچیده ای آن را در برگرفته است. میزان عملکرد آن از سویی به کارایی درست نظام کنترل کننده و جهت دهنده وابسته است، و از دیگر سو به داده هایی که این دستگاه می گیرد. نقش ربا در این میان، نقش خوراک نامناسبی است که به این دستگاه وارد می شود، و از طریق تغذیه نادرست دیگر بخش ها، کارآمدی درست آن ها را از بین می برد، و با بیمار ساختن کلّ مجموعه، با ایجاد پیام های انحرافی به جای رشد کلّ اندام ها، فقط بخش خاصّی از آن را بیمار گونه رشد می دهد و به تدریج، دیگر نظام و اندام ها را بی رمق می سازد.

2. آموزه های دین، پول را وسیله ای برمی شمرد که می تواند نیازهای گوناگون را برآورد، و کارها را درست به جریان اندازد، و به فرد و جامعه قوام بایسته دهد. روشن است که هر آن چه در این نقش محوری و اساسی پول، خلل وارد سازد، بر خلافِ آموزه های دین است و ربا با ایجاد انحراف در نقش پول و بهره گیری از آن به صورت راه درآمدی بدون کوشش اقتصادی، جامعه را از سامان یابی اساسی و پایدار و رسیدن به سعادت واقعی باز می دارد و اگر ادّعا شود ربا بازده سرمایه است که صاحب سرمایه به ازای مدّت استفاده از پولش دریافت می کند باید گفت: اسلام، به جهت ظالمانه بودن، این شیوه را منع کرده، راه های دیگری برای بهره برداری از سرمایه پیشنهاد می کند.

3. با حاکمیّت ربا و رونق یافتن آن، ارزش های اصیل اسلامی که فرهنگ دین بر پایه آن ها استوار است، کمرنگ می شود، و مسائلی چون شریک دانستن تهیدستان در دارایی ثروتمندان، قرض الحسنه (وام بدون بهره)، و پاداش های فراوان آن و نیز ارزش های انسانی آن، انفاق های مالی، حقّ معلوم، تکافل اجتماعی، مساوات مالی، یاری نیازمندان و تکلیف همگانی در برابر نیازهای عمومی جامعه (مانند سرمایه گذاری برای طرح های اجتماعی و عمومی) جنبه آرمانی و حاشیه ای می یابد.

4. بررسی آیات روشن می سازد که ربا به صورت نوعی راه کسب درآمد، و افزون سازی ثروت، فعّالیت اقتصادی نامشروع است. از نظر قرآن، منطق رباخواران و ربادهندگان این است که ربا همچون بیع (فعّالیت های تجاری و بازرگانی) است؛ در حالی که اسلام خطر سود و زیان حاصل از معاملات را می پذیرد، و آن را جریان طبیعی و عادی می داند؛ ولی ربا را بر نمی تابد و آن را باعث نابودی کوشش های مثبت می داند که انسان را فقط به سودطلبی می کشاند و تحمّل سود و زیان در کارهای اقتصادی را از او می گیرد و این در حالی است که می دانیم و به تجربه تاریخ ثابت است که هر فعّالیت اقتصادی با انواع نگرانی ها آمیخته و با سود و زیان های احتمالی همراه است.

5. معیار اساسی در حرمت ربا، ستم به وام گیرنده نیست، و در هیچ یک از آیات به صراحت، علّت حرمت، ستم به وام گیرنده عنوان نشده است. ملاک اصلی در حرمت، این است که به جریان افتادن ربا، جامعه را از تعادل اقتصادی و ثبات لازم و هدفمندی و همسانی در سطح درآمدها و رشد و توسعه مناسب و انسانی و تحمّل سود و زیان، خارج می کند، و به شکاف طبقاتی می انجامد و سرمایه هایی افسانه ای در بخش هایی اندک پدید می آورد. عدل و انصاف از میان می رود، و هر کس به حقّ خود آن گونه که باید نمی رسد و این ملاک، اقتصاد سنّتی و مدرن نمی شناسد. وام مصرفی و وام سرمایه ای (تولیدی) نمی شناسد. پول اعتباری و پولِ فلزی در آن دخالت ندارد. گذشت زمان در آن تغییر ایجاد نمی کند. رشد جمعیّت، تقسیم کار، تخصّصی شدن تولید، رشد روزافزون فن آوری و ... نمی تواند در آن دگرگونی اصولی پدید آورد.

6. رساندن حق به صاحب حق، و اصل خدشه ناپذیر رعایت عدالت، در همه حال، برای همه کس، و در هر جا و زمان، روح و اساس دین است. هر وجدان سالمی آن را می پذیرد و هر کس از عدم دستیابی به حقوق و بی عدالتی در سطح خانواده، جامعه و جهان می رنجد. این دو اصل از اصولِ موضوعه و ملاک برای ارزیابی عملکردها و رفتارها و دیگر اصول دانسته می شود، و حجّیّت آن ها از دلیل بی نیاز است. استواری آن ها به حدّی است که هر امری متضاد با خود را از هستی ساقط می کند. بر اساس این دو اصل و نیز بر محور پیام قرآن که پاداش احسان جز احسان نباید باشد، در جامعه ای که نرخ تورّم همچنان رو به فزونی می رود، لازم است در قرض الحسنه ها و وام ها، هنگام بازپرداخت، محاسبه نرخ تورّم منظور شود، و قرض الحسنه بر اساس قدرت خرید پول و ارزش زمان پرداخت آن انجام گیرد تا این سنّت ارزنده و نیک در جامعه پایدار بماند، و نیکوکاران از این ناحیه، جز در مواردی که خود آگاهانه به آن اقدام کنند، به ستمی ناخواسته گرفتار نیایند، و پاداش نیکوکاری خود را از دست رفتن توان قدرت خرید پول، و ناتوانی و درماندگی نیابند، و تهیدست و بی چیز نشوند.

7. مسأله گردآوری پس اندازها و سرمایه گذاری برای طرح های بزرگ تولیدی، و ایجاد اصلاحات زیربنایی و سامان یابی اقتصادی در نظام اسلامی به وسیله عقدهایی چون شرکت، مضاربه، جعاله، مزارعه و مساقات قابل حل است، و در این میان، عقد شرکت، شیوه ای عادلانه و اساسی است که هر گاه به گونه ای واقعی از آن استفاده شود، بازده و رشد اقتصادی حاصل از آن بسی بیش تر از نظام ربوی است. با برنامه ریزی درست و معرّفی نهادها و افراد به وسیله دولت و با نظارت و کنترل مناسب و اصولی می توان افزون بر بانک ها، شرکت های تعاونی سرمایه گذاری را پدید آورد، و از این طریق، گذشته از ایجاد اشتغال، به اهداف بزرگ اقتصادی دست یافت، و رشد افراد جامعه را به گونه ای همگون و بر اساس حقّ آنان تأمین کرد. آرزوهای مردم کم درآمد و صاحبان پس اندازهای اندک، شکل گیری واقعی چنین شرکت ها و بانک هایی است؛ امینان دلسوزی که سپرده های آنان را در روندی سودآور و بسامان و هدفمند به کار اندازند و منافع آنان در جامعه پاس داشته شود.

طبیعی است که این امر در مواردی ممکن است با خطرهایی همراه باشد، و به شکست هایی بینجامد، و در نتیجه، سرمایه ها و اندوخته های مردم تلف شود. در چنین مواردی، دولت اسلامی پشتوانه این امر است، و ضامن پرداخت مالی که به حیات آن ها قوام دهد.

پی نوشت ها



1. یَمْحَقُ اللّه ُ الرَّبا (بقره (2): 276. خدا مال ربا را نابود می کند.

امام علی علیه السلام : «اذا اراداللّه ُ بقریةٍ هلاکا، ظَهَر فیهم الرّبا؛ چون خدا هلاک [مردم] آبادی را بخواهد، در میان ایشان رباخواری رایج می شود». (ترجمه الحیاة ج 5، ص 620)

2. یَمْحَقُ اللّه ُ الرِّبا، ... و اللّه ُ لا یُحِبُّ کلَّ کفَّارِ أثیمٍ. بقره (2): ص 276 خدا مال ربا را نابود می کند و ... و خداوند ناسپاسان و بزه کاران را دوست نمی دارد.

3. فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَب ... أخذِهم الرّبا و قد نُهُواعنه و أکْلِهِم اموالَ النّاسِ بِالْباطلِ. نساء (4): 160 و 161. به سبب ظلمی که از یهودیان سرزد، نعمت های پاکیزه و حلال را بر آنان حرام کردیم،... و نیز بدان جهت که به رباخواری پرداختند، با آن که از آن منع شده بودند، و به شیوه های نادرست اموال مردم را در اختیار گرفتند.

4. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم : «شرّالمکاسب کَسبُ الرّبا؛ بدترین کسب ها، کسب ربا است». (ترجمه الحیاة: ج 5، ص 602)

5. امام باقر علیه السلام : «اخبثُ المکاسبِ کسبُ الرّبا؛ پلیدترین کسب ها، رباخواری است». (همان، ص 607)

6. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم : «إنّ اخوفَ ما أخافُ علی اُمّتی من بعدی ... الرّبا؛ یکی از ترسناک ترین چیزی که درباره اُمتم از آن بیمناکم، ... ربا است». (همان، ص 608 و 609)

7. یا ایُّهاالذّینَ آمنوا، اتّقوااللّه َ و ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرّبا، إنْ کُنتُم مؤمنینَ. بقره (2): 278. ای مؤمنان! از خدا بترسید، و ربای باقیمانده را واگذارید [و فقط اصل مال خویش را بگیرید]، اگر [به راستی [مؤمنید.

8. الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا ... قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا. بقره (2): ص 275. کسانی که ربا می خورند، ... گویند: داد و ستد نیز مانند ربا است.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم : «... إنَّ القومَ سَیَفْتِنُونَ بعدی بأموالهم، ... و یستحلُّونَ حرام اللّه بالشّبهاتِ الکاذبة و الاهواءِ الساهیةِ، فیستحلّونَ ... الرّبا بالبیع؛ ... پس از من این قوم [مسلمان] با اموالشان آزموده می شوند ... و با شبهه های کاذب و هواهای اغفال کننده، حرام خدا را حلال شمارند؛ پس ... ربا را با [کلاه شرعی در] معامله برخود حلال کنند». (ترجمه الحیاة، ج 5، ص 609)

9. امام علی علیه السلام : «واللّه ِ الرّبا فی هذه الاُمّةِ اَخفی من دبیب النملِ علی الصفا. (محمدباقر مجلسی: بحارالانوار، ج 100، ص 117) به خدا سوگند! ربا در میان مسلمانان، پنهانی تر از خزیدن مورچه روی سنگ صاف است.

10. امام صادق علیه السلام : «فحرّم اللّه ُالربا، لَتِفرَّ النّاسُ عَنِ الحرامِ الی التّجاراتِ، و الی البیعِ و الشراءِ ... خداوند ربا را حرام کرد تا مردم از حرام به کسب و کار روی آورند و به خرید و فروش بپردازند». (ترجمه الحیاة، ج 5، ص 610)

11. امام رضا علیه السلام : «علّةُ تحریمِ الرّبا ... رغبةُ النّاسِ فی الرّبح؛ علّت تحریم ربا ... تمایل یافتن مردم به سودخواری است». (همان، ص 610 و 611)

12. امام رضا علیه السلام : «علةُ تحریمِ الرّبا ... ذهابُ المعروف، ... و ترکهمُ القرض؛ علّت تحریم ربا ... بر افتادن کار خیر ... و ترک قرض دادن به نیازمندان است». (همان)

13. امام رضا علیه السلام : «علةُ تحریمُ الربا لما فیه من فَسادِالأْموالِ ... فبیعُ الرّبا و شراوه وَ کَسٌ علی کلّ حال، علی المشتری و البایع؛ ... علّت حرام بودن ربا ... این است که مایه تباهی اموال می شود. ... خرید و فروش ربوی در هر حال به زیان خریدار و فروشنده خواهد بود». (همان)

14. امام رضا علیه السلام : «... علةُ تحریمِ الرّبا ... لما فی ذلک من الفساد و الظُّلم؛ ... علّت تحریم ربا ... وجود فساد و شیوع ظلم در آن است». (همان)

15. امام باقر علیه السلام : «إنّما حَرَّمّ اللّه ُ الرّبا لئلا یذهبَ المعروفُ؛ ... خدا ربا را از آن جهت حرام کرد که نیکوکاری از میان نرود». (همان، ص 618)

16. امام صادق علیه السلام : «إنّما حرّم اللّه ُ عزّوجّل الرّبا لئّلا تمتنعوا عنِ اصطناعِ المعروف؛ ... خدای بزرگ ربا را از آن جهت حرام کرد تا شما از پرداختن به کارهای نیک باز نمانید». (همان، ص 619)

17. امام صادق علیه السلام : «... لوکان الرّبا حَلالاً لَتَرکَ النّاس التَّجاراتِ و ما یحتاجُونَ الیه؛ اگر ربا حلال باشد، مردم تولید و تجارت [اصولی و درست] را رها می کنند، و نیازهای واقعی خویش و جامعه را از یاد می برند». (همان، ص 404)

18. الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ... . بقره (2): 275 کسانی که ربا می خورند، قوامی روان پریش و رفتاری جنون آمیز دارند.

19. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به روایت امام صادق علیه السلام : «لَمّا اُسرِیَ بی الی السّماءِ، رأیتُ اقواما یُرید أحَدُهُم اَن یَقومَ و لا یقدرُ علیه من عِظَم بِطنِه. فقُلتُ: مَن هؤلاء یا جبرائیل؟ قال: هؤلاء الّذین یأکلون الرّبا...؛ چون مرا شبانه به آسمان بردند، کسانی را دیدم که می خواستند از جای برخیزند؛ ولی توانایی آن را نداشتند، و این به سبب بزرگی شکم آنان بود. گفتم: ای جبرئیل! اینان کیانند؟ گفت: اینان آن کسانند که ربا می خوردند». (ترجمه الحیاة، ج 5 ص 617)

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم : «لَمّا أُسْرِیَ بی إلی السَّماءِ رأیتُ رجالاً بطونُهم کالبیوت، فیها الحیّات، تُری من خارج بُطُونهم، فقلتُ: من هُولاء یا جبرائیل؟ قال: هؤلاء آکلةُ الرّبا؛ ... چون مرا شبانه به آسمان بردند، مردانی را دیدم که شکم هایی مانند خانه داشتند و در آن ها مارهایی بود که از بیرون شکم هایشان دیده می شد. گفتم: ای جبرائیل! اینان کیانند؟ گفت: اینان رباخوارانند». (همان)

20. امام صادق علیه السلام : «انّ للرّبا سبعین جزءأ اَیْسَرُهُ اَن ینکِحَ الرجلُ أَمَّه فی بیتِ اللّه ِالحرام ... [گناه و پلیدی [ربا دارای هفتاد جزء [= درجه] است، که ساده ترین آن ها چنان است که مردی با مادر خویش در خانه خدا درآمیزد». (همان، ص 608)

21. فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّه ِ وَرَسُولِهِ. بقره (2): ص 279. و اگر چنین نکنید [و دست از رباخواری برندارید]، اعلان جنگ با خدا و رسول خدا بدهید.

22. امام علی علیه السلام : «لَعَنَ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله وسلم الرّبا، و آکلَه، و بایعه، و مشتریَه، و کاتبه، و شاهدیه؛ ... پیامبر خدا، ربا و خورنده و خریدار و فروشنده و نویسنده و گواهان آن را لعنت کرده است». (همان، ص 612)

23. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم : «من أخذ الرّبا وَجَبَ علیه القْتَلُ؛ ... هر کس ربا گرفت، کشتن او واجب است». (همان)

24. امام صادق علیه السلام : «... عن ابن بکیر قال: بَلَغَ اباعبداللّه علیه السلام عن رجلٍ، أنّه کان یأکُلُ الرّبا، و یُسَمّیه اللّبا، فقال: لئن أمکَنِنی اللّه منه لاضرِبَنَّ عُنقَه؛ ... به امام صادق علیه السلام خبر رسید که مردی ربا می خورد و آن را «لِبا» (فله، آغوز) می نامد. فرمود: «اگر خدا مرا بر او قدرت می داد، گردن او را می زدم». (همان، ص 613)

25. امام باقر علیه السلام : «یُستتابُ آکل الرّبا، کما یُستتابُ من الشرک؛ ... ربا خوار را چنان باید توبه داد که مشرک را توبه می دهند». (همان، ص 614)

26. مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّه َ قَرْضا حَسَنا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ. حدید (51): 11 کیست آن که خدا را قرض بایسته دهد تا آن که خدا توانمندی اش را دو چندان سازد، و پاداشی کریمانه برایش منظور دارد.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم : «... و من اَقرضَ ملهوفا فأحسن طِلْبَتَه ... أعطاهُ اللّه بکلِّ درهمٍ اَلفَ قنطار من الجنّة؛ هر کس به نیازمند ورشکسته مالی وام دهد، و به نیکی باز پرداخت آن را بخواهد، ... خداوند برای هر درهمش، میلیون ها برابر، از بهشت به او می دهد». (الحیاة، ج 6، ص 97)

27. امام صادق علیه السلام : «جمیل بن درّاج قال: قلت له: ... انّا نخالطُ نفرا من اهل السوادِ فنقرضُهم القرضَ، و یَصرِفونَ الینا غلاّتهم فنبیعَها لهم باَجر و لنا فی ذلک منفعة ... فقال: لابأس ... . جمیل بن دّراج می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: ما با گروهی از روستائیان معاشرت داریم و به آنان قرض [وام بدون بهره] می پردازیم: از این رو آنان محصولاتشان را نزد ما می آورند، و ما با درصدی کارمزد برای آن ها می فروشیم، و از این کار سود می بریم. امام علیه السلام فرمود: اشکالی ندارد. (حرّ عاملی: وسائل الشیعه، ج 3، ص 106)

28. لَیُنفق ذوسَعَةٍ مِنْ سَعتِه. طلاق (65): 7. هر کس توانایی مالی [و امکانات اقتصادی] دارد، باید از دارایی های خود [به افراد ناتوان و کم درآمد] انفاق [= کمک بلاعوض] کند.

29. مانند مواردی که در اثر پاره ای از بحران های اقتصادی، کیان نظام اسلامی به خطر افتد یا به سبب وضعیّت خاص جامعه و نظام ربوی حاکم بر روابط بین المللی، چاره ای جز به کارگیری آن باقی نماند. در این موارد تا زمانی که موقعیّت بحرانی حاکم است، بر اساس روایات اضطرار می توان به طور موقّت وجود ربا را در نظام اقتصادی و بانکی پذیرفت.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم : «رُفع عن اُمّتی ... ما اضطرّوا إلیه؛ هر گاه مردم چاره ای جز ارتکاب حرام نیابند، حکم حرمت از آنان برداشته می شود. (محمد ری شهری: میزان الحکمه، ج 8، ص 426)

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم : «کلّما اضطّرالیه العبد فقد احلّه اللّه له، و اَباحه أیاه؛ به آن چه انسان مضطر شود، خداوند آن را برایش حلال می کند، و آن را برای او مباح می گرداند. (همان، ج 5، ص 496)

30. امام علی علیه السلام به روایت امام صادق علیه السلام : «لیسَ بینَ الرجلِ وَ وَلَدِهِ ربا؛ بین پدر و فرزند ربا جایز است. (حرّ عاملی: وسائل الشیعه، ج 12، ص 436)

امام صادق علیه السلام : لیسَ ... بینَ المرأةِ و بینَ زَوْجِها ربا؛ بین زن و شوهر ربا نیست. (همان، ص 437)

31. امام باقر علیه السلام : «من اقرض رجلاً ورقا فلا یشترط الاّ مثلها، ... و لا یأخذ منکم رکوب دابة او عاریة متاعٍ، یشترط من اجل قرضه؛ هر کس به فردی پول قرض دهد، جز مثل آن را نستاند، ... و نمی تواند به سبب قرضی که داده است، استفاده از وسیله نقلیه وام گیرنده، یا عاریه گرفتن کالایی را از او شرط کند. (همان، ج 13، ص 106)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان