ماهان شبکه ایرانیان

حضور فعال در عصر انتظار (۱)

کتب روایی مسلمانان با شفافیت کم نظیری از انتظار فعال و حضور در عرصه های سیاسی ـ اجتماعی برای تشکیل حکومت جهانی مهدوی و رخداد «ظهور ولی عصر» که بسیاری از متون ادیان به گونه ای بدان اشاره دارد، سخن می گوید

مقدمه

کتب روایی مسلمانان با شفافیت کم نظیری از انتظار فعال و حضور در عرصه های سیاسی ـ اجتماعی برای تشکیل حکومت جهانی مهدوی و رخداد «ظهور ولی عصر» که بسیاری از متون ادیان به گونه ای بدان اشاره دارد، سخن می گوید. این حادثه که شیعه به طور خاص با شیدایی و شیفتگی چشم به راه آن است، تحولات همه جانبه را در عرصه سیاست و مدیریت جامعه آرمانی، بر اساس تعالیم قرآن، به مستضعفان و تشنگان عدالت نوید می دهد.

بارزترین پیام «ظهور حجّت»، جایگزینی عدالت فراگیر به جای ظلم فراگیر است که یک پیام سیاسی ـ اجتماعی مستند به روایت نبوی متواتر و پذیرفته شده شیعه و سنّی است؛ «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ قِسْطا وَعَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما؛ زمین مملوّ از ظلم و بیداد را، پر از عدل و داد می کند.»

این پیام در جوامع روایی شیعه، با صراحتی تردیدناپذیرتر به همراه جزئیات بیشتری قابل بررسی است. امام باقر علیه السلام ضمن اشاره به پیشرفتهای اقتصادی و تکامل اجتماعی پدید آمده در سایه نهضت حضرت مهدی علیه السلام ، تجربه حکومتی آن حضرت را به عنوان تجربه ای بی بدیل و عامل موفقیت مطرح می کند و می فرماید: «... دَوْلَتُنا آخِرُ الدُّوَلِ وَلَمْ یَبْقِ اَهْلُ بَیْتٍ لَهُمْ دَوْلَةً اِلاَّ مَلَکُوا قَبْلَنا لِئَلاّ یَقُولُوا اِذا رَأَوْا سِیرَتَنا اِذا مَلِکْنا سِرْنا مِثْلَ سِیرَةِ هؤُلاءِ؛ حکومت ما آخرین حکومتهاست. هیچ خانواده ای مدعی حکومتی نیست، مگر اینکه پیش از ما حکومت کرده اند تا موقع مشاهده رفتار حکومتی ما، نگویند: ما نیز اگر به حکومت می رسیدیم، مشابه این گروه، رفتار می کردیم.»

در متون مربوط به مهدویت و عصر ظهور، به صورت روشن درباره دستیابی به توسعه فرهنگی، علمی، اقتصادی، قضایی، امنیتی، سیاسی و آموزش و پرورش سخن گفته شده است، تا ماهیت سیاسی ـ اجتماعی این رخداد تاریخی را مورد تأکید بیشتر قرار دهد.

شهرت و آوازه بُعد سیاسی مهدویت، حتی پیش از تولد حضرت مهدی علیه السلام ، به گونه ای جا افتاده و مطرح بود که حکومت وقت با وحشت و نگرانی به هر ترفندی دست می زد تا جلوی وقوع آن را بگیرد. بازداشت و تحت مراقبت قرار دادن حضرت نرجس، اقدام مکرر حاکمیت برای دست گیری حضرت مهدی علیه السلام در سنین نوجوانی و جوانی، بازداشت محمد بن حسن معروف به شمیله به دست معتضد عباسی به اتهام تلاش برای واداشتن مردم به بیعت با امام و به سیخ آهن کشیدن و زنده زنده سوزاندن او، همگی دلایل گویایی است بر این ادعا که خلافت فرعون گونه عباسی، از پیش در جریان انقلاب مهدی قرار داشتند و آن را خطری برای سلطه خود می دانستند و به قصد پیش گیری و دفع خطر، به هر کاری دست می زدند.

آشنایی مسلمانان با ماهیت سیاسی تفکرمهدویت در مسیر تاریخ، به صورت بسیار گسترده ای مطرح بود؛ حتی در جهان اهل سنت باور به اینکه مهدی و مهدویت عامل رهایی از استبداد است، طرفداران بسیاری داشت و فرصت طلبانی با استفاده از چنین زمینه ای، در مقاطع مختلف، پرچم مهدویت را برافراشتند و خود را مهدی موعود معرفی کردند تا بدین وسیله بساط حاکمیتهای موجود را برچینند.

به عنوان نمونه، مهدی سنگال در سال 1828 م به نام مهدی منتظر بر ضدّ قدرت حاکم دست به انقلاب زد. مهدی صومال (محمد بن عبد اللّه) در سال 1899 م با چنین ادعایی قیام کرد و مدت بیست سال با نیروهای انگلیس، ایتالیا و حبشی ها مبارزه کرد. مهدی تهامه (یمن) در سال 1159 م خود را مهدیِ مورد بشارت پیامبر اسلام قلمداد کرد و به حاکمیت حمدانی ها در یمن پایان داد. مهدی سودان در سال 1881 م بر ضد استبداد عثمانی قیام کرد و خود را مهدی و نجات دهنده مردم سودان از فشار و ستم خلافت عثمانی خواند. وی در نبردی، حاکم سودان (رئوف باشای مصری) را شکست داد و حملات پی در پی لشکر مصر را نیز دفع کرد و سرانجام دولت مستقل سودان را تشکیل داد.

ولایت اهل بیت به طور کلی رنگ و بوی سیاسی دارد و به معنای سرپرستی آمیخته به محبت، دلسوزی و هدایت است و در مورد حضرت مهدی علیه السلام این سرپرستی با هویت سیاسی شفاف تر و متکی بر اسلام ناب و تعالیم قرآن، در جوامع حدیثی به ثبت رسیده است.

جمله «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ قِسْطا وَعَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما» که نخستین بار آن را پیامبر، به عنوان دستاورد نهضت حضرت مهدی علیه السلام به مسلمانان گوش زد کرد، پس از آن حضرت نیز یازده امام معصوم هر کدام برای مخاطبان زمان خود یادآوری می کردند که حضرت مهدی علیه السلام ، زمین را پر از عدل و داد می کند، پس از آنکه ستم سراسر آن را گرفته باشد. این کار از این رو بود که چشم انداز آینده به صورت نورانی و امیدوارکننده در افق دید مسلمانان قرار گیرد و همه به فراگیر شدن عدالت بیندیشند.

روایت نبوی «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ» که در کتب حدیثی شیعه و سنی ثبت شده، یادآور این است که هر مسلمانی باید چشم به راه باشد و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را یگانه راه رهایی همیشگی از اسارت تمام غصه ها و گرفتاریها بشناسد و این چشم به راه زیستن را عبادت و مایه کسب رضایت خدا بداند. مطالعه متن روایت، این آرزو را در ضمیر انسان پدید می آورد که از منتظران حضرت مهدی علیه السلام باشد و از این طریق، ثواب با فضیلت ترین عبادت را به دست آورد. تحقق این آرزو و آرمان، بستگی به شناخت دقیق معنا و مفهوم انتظار دارد و در گرو این است که انسان بداند با چه نوع گرایش و تصمیمی باید زندگی کند.

در اینکه آرزوی فرج و گشایش عمومی، یک آرزوی تقریبا عمومی و همگانی است، تردیدی نیست. هر انسانی آگاهانه یا ناخودآگاه آرزو دارد که در جامعه بشری درد و رنج وجود نداشته باشد، یا اینکه هر انسانی دست کم در هوای یک زندگی شخصی توأم با آرامش و امنیت به سر می برد.

در هر دو صورت، اگر آرزومند، مسلمان است، این خواسته را در قالب دعا در پیشگاه خداوند مطرح می کند تا خداوند آن را به صورت مستقیم با مشیت نافذ خود برآورده سازد یا با تعجیل در ظهور حضرت مهدی علیه السلام که برای عینیت بخشیدن به این آرمان بشری ذخیره شده است، این خواست همگانی را تحقق بخشد. آیا معنای انتظار همین است یا اینکه عدم رضایت از وضعیت سیاسی ـ اجتماعی و تمایل به اینکه کاش ستمگران پرتوان تر به صحنه قدم گذارند تا ستم و ستمگری را به حد نصاب لازم برسانند و ظهور حضرت مهدی علیه السلام تحقق یابد! و یا اتخاذ این تصمیم که باید توانمندتر شد و رویارویی با بیدادگری را توسعه داد تا شرایط لازم برای ظهور فراهم آید نیز جزء معنا و مفهوم انتظار است؟ آیا متون دینی به طور عام و متون مربوط به ظهور مهدی علیه السلام به طور خاص، در این باره دلالت و راهنمایی دارند یا نه؟

به هر حال، این مقاله پرسشهای فوق را جدی می داند و یافتن پاسخ واقع بینانه و دقیق برای آنها را وظیفه قطعی و اجتناب ناپذیر طرفداران تفکر مهدویت می شناسد و بر این باور است که خرد انسانی و متون دینی در این باره سخن دارد و باید این سخنان را استخراج کرد و در معرض مطالعه دلباختگان مهدویّت قرار داد.

واحدهای اجتماعی همسو در عصر حضور

جمله «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ قِسْطا وَعَدْلاً» تصور کلی و ترسیم فراگیر از روابط اجتماعی عصر حضور ا ست و می خواهد چشم انداز وضعیت اعتقادی، فکری و اخلاقی و رفتاری مخصوص آن زمان را بنمایاند. می توانیم این بیان کلی را در سه حوزه: اصحاب، انصار و جامعه تحت مدیریت امام زمان علیه السلام در پرتو آیات و روایات مربوطه بررسی کنیم تا منتظر، در گرفتن تصمیم مشکل نداشته باشد و آگاهانه عضویت جمع اصحاب، انصار یا جامعه تحت اداره امام زمان علیه السلام را بپذیرد.

در جامعه عصر حضور، ستم وجود ندارد و روابط متقابل در آن بر اساس عدالت استوار است. جمله «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ قِسْطا وَعَدْلاً» به صورت بسیار روشن، عمق پرهیز از همدیگر آزاری را بیان می کند. در آن زمان کسی نسبت به جان، مال، ناموس، حیثیت و آبروی خود احساس ناامنی نمی کند. امام علی علیه السلام در روایتی می فرماید:

«وَلَذَهَبَتِ الشَّحْناءَ مِنْ قُلُوبِ الْعِبادِ وَاصْطَلَحَتِ السِّباعُ وَالْبَهائِمُ حَتّی تَمْشِی الْمَرْأَةُ بَیْنَ الْعِراقِ اِلَی الشّامِ لا تَضَعُ قَدَمَیْها اِلاَّ عَلَی النَّباتِ وَعَلَی رَأْسِها زِینَتُها وَلا یُهَیِّجُها سَبُعٌ وَلا تَخافُهُ؛ عداوت و کینه از دلهای بندگان [خدا] برچیده می شود و بین چارپایان و درندگان صلح و آشتی برقرار می گردد؛ تا جایی که یک زن بین عراق تا شام سفر می کند، در حالی که قدم جز بر گیاهان نمی گذارد و جواهراتش را همراه دارد و هیچ درنده ای او را نمی ترساند و هیجانی نمی سازد.»

روایت مذکور در پی بیان این مطلب است که در زمان ظهور حضرت حجّت نه تنها ترس انسان از انسان و آزار انسان نسبت به انسان از بین می رود، بلکه درندگان نیز از درنده خویی دست می کشند و به طور کلی، بساط ظلم از صحنه حیات اجتماعی برچیده می شود.

در جامعه تحت امر امام زمان، رفاه و بی نیازی، همگانی می شود و استثمار و شکاف طبقاتی از بین می رود و افزون طلبی، حرص و منفعت پرستی جای خود را به احسان و مددرسانی می دهد. در روایتی امام باقر علیه السلام می فرماید:

«فَحِینَئِذٍ تُظْهِرُ الاَْرْضُ کُنُوزَها وَتُبْدِی بَرَکاتِها وَلا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعا لِصَدَقَتِهِ وَلا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ؛ آن روز زمین ذخایر و برکاتش را آشکار می کند و مردی از شما کسی را نمی یابد تا به او صدقه دهد و احسان کند. چون تمام مؤمنان بی نیاز می شوند.» عدل و غنای فراگیر به صورت خودجوش و با اراده و تصمیم انسانها به وجود می آید و کسی که می خواهد عضو چنین جامعه ای باشد بایستی عدالت پیشه و نیکوکار باشد و همچون سایر اعضا بیندیشد و عمل کند.

انصار در تفکر مهدویت، به کسانی گفته می شود که به ندای امام پاسخ مثبت می دهند و به یاری و دفاع از ایشان می پردازند و با تمام امکانات در خدمت نهضت قرار دارند و از توانایی خاصی برخوردار هستند. کسی که می خواهد در جمع انصار قرار گیرد، شایسته است به خواندن دعای عهد رو بیاورد. تا از پیش با مسئولیتهای خطیر خود آشنا شود. در متن دعا آمده است: «اَللّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذّابِّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعِینَ اِلَیْهِ فِی قَضاءِ حَوائِجِهِ وَالْمُمْتَثِلِینَ لاَِوامِرِهِ وَالْمُحامِینَ عَنْهُ وَالسّابِقِینَ اِلی اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ خدایا! مرا از یاران او، از کمک کاران او، از دفاع کنندگان او، از شتابندگان به سوی او در برآورده کردن حوایج او، از فرمانبران اوامر او، از حمایت کنندگان از او، از پیشروان در انجام اراده او و از شهیدان در رکابش قرار بده!»

انصار از ثبات و پایداری ویژه ای برخوردارند و با توانمندی مخصوصی در میدان مبارزه قدم می گذارند. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «وَجَعَلَ قُلُوبَهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ وَجَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ اَرْبَعِینَ رَجُلاً؛ دلهای آنان را آهنین قرار داده است. توان یک تن از آنان با توان و نیروی چهل نفر برابری می کند.»

از نظر قرآن، افزایش توان مقاومت، پیوند تنگاتنگی با میزان شناخت و معرفت و ایمان انسان دارد. در این باره قرآن دو سطح متفاوت درک و شناخت و ایمان مسلمانان صدر اسلام را گزارش می کند که در یکی، هر مؤمن بر ده نفر نامسلمان، پیروز می شود؛ به ا ین دلیل که نامسلمانان تفقه و درک مناسبی از زندگی و فرجام آن ندارند؛ ولی مسلمانان از شناخت عمیق تری برخوردارند. حال، چنانچه مسلمانان گرفتار ضعف شناخت و ایمان شوند، توان مقاومتشان کاهش می یابد تا آن جا که یک مسلمان فقط بر دو مسلمان چیره می شود: «إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَـبِرُونَ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٌ یَغْلِبُوآاْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّیَفْقَهُونَ *الْـءَـنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوآاْ أَلْفَیْنِ بِاِذْنِ اللّه ِ»؛ «اگر از شما بیست تن باشند و در جنگ پایداری کنند، بر دویست تن غلبه خواهند یافت. و اگر صد تن باشند، بر هزار تن از کافران پیروز می شوند؛ زیرا آنان مردمی عاری از فهمند. اکنون خدا به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی است؛ بنابراین اگر از شما صد تن باشند و در جنگ پای فشرند، بر دویست تن پیروز می شوند. و اگر از شما هزار تن باشند، به یاری خدا بر دو هزار تن پیروز می شوند.»

اصحاب امام علیه السلام نیز که تعدادشان 313 نفر است، در شیعه بودن، شجاعت و قدرت اراده مثل انصار امام هستند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «فَاِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ یُعْطی قُوَّةَ اَرْبَعِینَ رَجُلاً وَاِنَّ قَلْبَهُ لاََشَدُّ مِنْ زُبُرِ الْحَدِیدِ؛ همانا مردی از آنان توان چهل نفر را دارد و قلب اواز پاره های آهن سخت تر است.»

در کنار این مشترکات، اصحاب مزایایی دارند که به موقعیت اجتماعی خدادادی آنان در عصر حضور، نفوذ اراده و سیره زندگی و پرستش آنان مربوط می شود؛ به تعبیر دیگر، آنان به برکت زندگی و بندگی ویژه، به قدرت فکری و مدیریتی رسیده اند که به عنوان فرمانروایان منصوب از طرف امام، جوامع بشری آن روز را براساس عدل و داد اداره می کنند. واداشتن انسانها به اطاعت و رعایت عدالت، بیشتر معلول شخصیت و نفوذ معنوی آنها است و نه ابزار اعمال قدرت و حکومت. این مسئله، یکی از ویژگیهای حکومت حق در عصر حضور است.

به هر حال، نقش اجتماعی، انقلابی و سیاسی، و نیز شخصیت الهی، سیره و رفتار فردی و اجتماعی و حتی احوال شخصی اصحاب امام علیه السلام ، به صورت مشروح در روایات باب مهدویت بیان شده است؛ چنانکه امام صادق علیه السلام فرموده است: «کَأَنِّی أَنْظُرُ اِلَی الْقائِمِ علیه السلام عَلی مِنْبَرِ الْکُوفَةِ وَحَوْلَهُ أَصْحابُهُ ثَلاثُ مِائَةٍ وَثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً عِدَّةُ أَصْحابِ بَدْرٍ وَهُمْ أَصْحابُ الْوِلایَةِ وَهُمْ حُکّامُ اللّهِ فِی أَرْضِهِ عَلی خَلْقِهِ؛ گویا قائم علیه السلام را می بینم که بر منبر کوفه است و سیصد و سیزده نفر اصحابش، به تعداد اهل بدر، اطرافش را گرفته اند. و آنان اصحاب ولایت و حکمرانان خدا در زمین بر خلق اویند.»

و یا امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: «کَأَنِّی بِأَصْحابِ الْقائِمِ علیه السلام وَقَدْ أَحاطُوا بِما بَیْنَ الْخافَقَیْنِ فَلَیْسَ مِنْ شَی ءٍ اِلاّ وَهُوَ مُطِیعٌ لَهُمْ حَتّی سِباعُ الاَْرْضِ وَ سِباعُ الطَیْرِ یَطْلُبُ رِضاهُمْ کُلُّ شَی ءٍ حَتّی تَفْخُرُ الاَْرْضُ عَلَی الأَْرْضِ وَتَقُولُ: مَرَّ بِیَ الْیَوْمَ مِنْ أَصْحابِ الْقائِمِ؛ گویا اصحاب قائم علیه السلام را می بینم که میان مشرق و مغرب را گرفته اند و هیچ چیز نیست، مگر اینکه فرمانبردار آنهاست؛ حتی درندگان زمین و هوا. و هر چیز در مقام تحصیل رضایت آنان است تا جایی که زمینی بر زمین دیگر افتخار کند و گوید: امروز یکی از اصحاب قائم بر من عبور کرد.»

و در روایتی امام علی علیه السلام پس از بیان تعداد اصحاب امام و شجاعت و صلابت آنان می فرماید: «فَهُمُ الَّذِینَ وَحَّدُوا اللّهَ حَقَّ تَوْحِیدِهِ لَهُمْ بِاللَّیْلِ أَصْواتٌ کَأَصْواتِ الثَّواکِلِ خَوْفا وَخَشْیَةً مِنَ اللّهِ تَعالی قَوّامُ اللَّیْلِ، صَوّمُ النَّهارِ، کَأَنَّما رَبّاهُمْ أَبٌ واحِدٌ وَأُمٌّ واحِدَةٌ قُلُوبُهُمْ مُجْتَمَعَةٌ بِالْمَحَبَّةِ وَالنَّصِیحَةِ؛ آنان به یکتایی خداوند به گونه ای که شایسته اوست، عقیده دارند. آنان در شبانگاه چون زنان عزیز از دست داده، از خوف و ترس خدا ضجه و ناله دارند و شبها بیدار و روزها روزه دارند. چونان اند که گویا آنها را یک پدر و مادر تربیت کرده و محبت و خیر خواهی، قلبهایشان را به هم گره زده است.»

آرزوی عضویت در گروههای فعال عصر حضور

فرهنگ مهدویت، منتظران را به خروج از بی تفاوتی تشویق می کند. در دعاهای مختلف با تعبیرهای گوناگون، به اهل ایمان تذکر داده می شود که از خدا بخواهند که توفیق حضور فعال در واحدهای اجتماعی هدفدار عصر حضور را به آنان عنایت کند. این ادعیه به دعاکننده کمک می کند تا در قبال رخداد ظهور حجّت، گرفتار موضع گیری اشتباه نشده، با آرامش خاطر در پی کسب موفقیت در جامعه آن روز باشد؛ از باب نمونه، چند مورد را ذکر می کنیم:

1. «وَأَسْئَلُ اللّهَ... أَنْ یُوَفِّقَنِی لِلطَّلَبِ بِثارِکُمْ مَعَ الاِْمامِ الْمُنْتَظَرِ؛ از خدا می خواهم که توفیق دهد تا همراه امام منتظر از دشمنان شما انتقام بگیرم.»

2. «وَاجْعَلْنِی اللّهُمَّ مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ وَاَتْباعِهِ وَشِیعَتِهِ؛ خدایا! مرا از یاورانش، پشتیبانانش، پیروان و شیعیانش قرار بده!»

3. اللّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ وَالذّابِّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعِینَ اِلَیْهِ فِی قَضاءِ حَوائِجِهِ وَالْمُحامِّینَ عَنْهُ وَالسّابِقِینَ اِلی اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ پروردگارا! مرا از یاوران، یاران، مدافعان، مشتاقان، در برآوردن حوایج او و حمایت کنندگان از او و سبقت گیرندگان به تحقق خواسته های او و شهدای راه حضرتش قرار بده!»

4. «اللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِها الاِْسْلامَ وَأَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِها النِّفاقَ وَأَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فِیها مِنَ الدُّعاةِ اِلی طاعَتِکَ وَالْقادَةِ فِی سَبِیلِکَ وَتَرْزُقُنا فِیها کَرامَةَ الدُّنِیا وَالاْآخِرَةِ؛ پروردگارا! ما اشتیاق داریم که در سایه حکومتی کریمانه بندگی تو را پیشه کنیم؛ حکومتی که به وسیله آن اسلام و مسلمانان را عزت می بخشی و نفاق و منافقان را به ذلت و خواری می کشانی. ما را در آن حکومت از دعوت کنندگان به اطاعتت و از رهبران راهت قرار بده و در سایه آن، کرامت دنیا و آخرت را روزی ما گردان!»

در حقیقت، مضمون دعاهایی که ذکر شد، بیان خواست و آرزوی کسانی است که در حال انتظار به سر می برند؛ به عبارت دیگر، مؤمنان وقتی ظهور زودهنگام امام زمان علیه السلام را از پیشگاه خدا مسألت می کنند، هدفشان این نیست که به زندگی مرفه و بدون تشویش و نگرانی نایل آیند و شاهد پیشرفتهای علمی و صنعتی باشند؛ بلکه دنبال ایفای نقش خود هستند؛ آن هم نقش رهبری، سربازی، جهاد و دعوت به سوی خداوند و اطاعت دستورات او.

ادامه دارد

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان