ماهان شبکه ایرانیان

واکاوی آسیب‎های فرهنگی علیه زنان(قسمت دوم)

هرچند آسیب رسانی علیه زنان به واسطه ابزارهای فرهنگی پدیدة نوظهوری نمی باشد، اما در قرن حاضر از پیچیدگی و اهمیت خاصی برخوردار است

چکیده:

هرچند آسیب رسانی علیه زنان به واسطه ابزارهای فرهنگی پدیدة نوظهوری نمی باشد، اما در قرن حاضر از پیچیدگی و اهمیت خاصی برخوردار است. از یک سو مصادیق آسیب ها برحسب انواع مبانی فکری و مکاتب نظری متفاوت است و از سوی دیگر این عوامل آسیب زا، پنهان و مبهم می باشد. در این مجال در ادامة مبحث مصادیق آسیب های فرهنگی علیه زنان، انگیزه های عاملان آسیب رسانی فرهنگی علیه زنان در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بررسی شده است. در شماره آتی، پیامدهای خشونت زای آسیب های فرهنگی علیه زنان، بحث و بررسی خواهد شد.

واژگان کلیدی:

آسیب های فرهنگی، زنان، مردان، انحرافات اجتماعی، کجرفتاری، ابزارهای فرهنگی، انحرافات جنسی.

هرچند که برخی افراد جهت درک اهداف و انگیزة کنشگران از جمله کنش های آسیب زا و مجرمانه به بررسی شواهد و قرائن بسنده می کنند؛ اما به نظر می رسد که توجه به ارتباط مستقیم باورها و ارزش ها با کنش ها ضروری است. با التفات بر این نکته، مبانی نظری آسیب رسانی فرهنگی علیه زنان، در طیفی از نگرش سودجویانه نسبت به کل هستی از جمله نگرش سودجویانه نسبت به زن و شئ انگاری او از یکسو و زن محوری ظاهرگرایانه از سوی دیگر قرار دارد.

نگرش سودجویانه در عرصه تولیدات فرهنگی جهت جلب مخاطب و جذب سرمایه مادی وی، از روحیه رمانتیک دختران تا نقش های سکسوال آنان بهره می گیرد و نگرش زن سالارانه، حقوق و مسئولیت زن را مشابه مرد!! تعریف می کند؛ تا بدانجا که تولیدات سینمایی را نیز حول چنین باز تعریفی قرار می دهد.[1] در حالی که چنین تعریف هایی نه تنها هیچ خدمتی را به زن ننموده است، بلکه خیانتی جدید در قالبی نوین، علیه جنس زن محسوب می شود. این بهره مندی سوء از رسانه های شنیداری، نوشتاری و دیداری، به واسطه مشابه سازی زن و مرد، حریم و حرمت و شأن زن را درهم می شکند و در فرمتی جدید و جذاب به جامعه می باوراند. بدین جهت شناسایی علل و عوامل این آسیب ها به عنوان شایع ترین آسیب های معاصر علیه زنان حائز اهمیت است.

1) علل زیستی

تحلیل رفتار برمبنای زیستشناسی از جمله رویکردهای شایع در تبیین انحرافات و آسیبهای فرهنگی است. از جمله مباحث زیستشناسی در تحلیل رفتار مجرمانه، موضوع میزان تأثیر هورمونهای جنسی بر رفتار است. نتایج تحقیق «آلن بون»[2] و «وان آس گود»[3] (1993) در مورد رابطة تستوسترون با یکپارچگی اجتماعی و بزهکاری نشان می دهد که بین تستوسترون و کجرفتاری بزرگسالان همبستگی اولیه قویی وجود دارد، به نحوی که در هنگام کنترل یکپارچگی اجتماعی، تأثیر آن کاهش مییابد و افزون بر آن دریافتهاند که بین تستوسترون و بزهکاری نوجوانان نیز همبستگی وجود دارد.»[4]

2) علل روانی

روانشناسان در تحلیل رابطه بین شخصیت و جرم، «رفتارهای مجرمانه را بر حسب رفتار پایدار و «شخصیت» فرد تبیین میکنند، لذا مطابق تبیین های روانشناختی، «شحصیت مجرم» در رفتار مجرمانه مؤثر است.»[5] گاهی کجرفتاری می تواند حاصل اختلال شخصیت و عدم جامعه پذیری فرد باشد، به حدی که نقض حقوق دیگران، شخصیت ثانوی فرد می شود. این حالت معمولاً در دوران کودکی درونی شده و در دوران بزرگسالی، فعال و عملیاتی گردیده است.[6] به بیان گلن والترز «این افراد، با یک حس فراگیر بیمسئولیتی، منافع خودخواهانه و نقض همیشگی قواعد، قوانین و آداب و رسوم جامعه مشخص میشوند.»[7] هریک از عوامل فوق میتواند زمینهساز و یا حتی عامل رفتارهای انحرافی و آسیبزا باشد.

12) سادیسم[8]

سادیسم یا دگرآزاری، نوعی انحراف است که شخص کجرو، شریک جنسی خود را آزار میدهد و از آن لذّت میبرد. به اعتقاد برخی صاحبنظران، این انحراف به علت سرخوردگی و عدم ارضای خواستههای جنسی فرد کجرو ایجاد میشود.[9] فرد دگرآزار، عقده خود را به صورت بیان کتبی و شفاهی، صوتی یا تصویری، نظم و نثر، فیلم، نمایش علائم جنسی جنس مخالف تخلیه مینماید و به تشفّی روانی دست مییابد، حتی به آن عادت نموده و احساس رضایت جنسی می کند و از این طریق، به جنس مخالف آزار رسانده و از آن کامجوئی می کند.

22) فتیشیسم

در فتیشیسم[10] یا بتپرستی جنسی، شخص کجرو از مشاهدة شی یا عنصری از جنس مخالف، تحریک شده و از آن لذّت می برد، فرد منحرف به جای آنکه به جنس مخالف خود عشق بورزد و با او رابطه طبیعی داشته باشد، به یکی از اعضای بدن او [مثل مو، ناخن و...] یا شی متعلق به او یا تصویر مجسمهای شبیه به او عشق میورزد و هرگاه به آن دست یابد، از آن لذّت میجوید.[11] این گروه از منحرفین با ورود در عرصه فرهنگی، با بهرهگیری از ابزارهای فرهنگی، کالاهایی را در راستای ارضای نیاز خودشان تولید می کنند.

32) تماشاگری جنسی

تماشاگری جنسی،[12] بیماریی است که فرد فقط از راه نگاه به اعضای بدن دیگران لذّت میبرد و در صورت محرومیت واقعی از دیدن جنس مخالف، به تصویر اندام او پناه میبرد. لذا در عرصه تولید کالاهای فرهنگی به اقتضای طبع خود یا طبع مخاطبین ناسالم، از ابزارهای فرهنگی بهره های غیراخلاقی می برد. این نوع کجروی جنسی عمدتاً توسط مردان صورت میگیرد و زنان به جهت روحیه خویشتن داری بیشتر، کمتر مرتکب این جرائم میشوند.

3) علل فرهنگی اجتماعی

13) تفکر برتری و سلطه مردان

تفکر سلطهجوئی مردان، کهنترین عامل و به لحاظ گستره، غیر مکانمندترین عامل است؛ البته شیوههای اعمال این تفکر، متفاوت و حائز اهمیت است. زیرا هرگاه زنان نسبت به حقوق خویش آگاهی یافته و برای رفع سلطه اقدام می کنند، سلطه جویان با تغییر تاکتیک یا ابزار، راه جدیدی را برای استمرار یا تقویت سلطه اتخاذ میکنند؛ به طور نمونه در دورههای گذشته که فرهنگ علم آموزی و کسب معرفت، در میان ملل، حتی در جوامع غربی شایع نبود، نگرش مثبتی نسبت به شأن و منزلت زن وجود نداشت و از طریق قدرت مردانه، زنان را به بند میکشیدند، اما در دورة مابعدصنعتی و تخصصی شدن کارها، علمآموزی در بین زنان نیز توسعه یافت و زمینه ورود آنان به مسئولیتهای اجتماعی فراهم شد. در نتیجه زنان فرصتهای جدیدی برای کسب قدرت و احقاق حقوق خود یافتند. اما صنعتی شدن، تنها یک فرصت برای استثمار شدگان نبود، بلکه برای استثمار کنندگان نیز فرصتی فراهم آورد تا با فرهنگسازی و تولید ارزشها و هنجارهای جدید و تکثیر و انتشار آن در کوتاهترین زمان، مخاطبین را در راستای اهداف خود که مهمترین این اهداف، خود فراموشی و اشتغال ذهنی نسبت به مسائل غیر مهم میباشد متحول نماید تا آنان بهسوی مسائل حاشیهای زندگی نظیر مادیات و تجملات در لباس، دکورخانه، آرایش و مسائل نظیر آن سوق داده شوند. بدین منظور از تمام ابزارها اعم از نمایشنامه و فیلم استفاده نمودند تا زن را موجودی بدون دغدغه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و مرد را «موجودی قاطع، مجری قانون، دانشمند برجسته، پزشک حاذق و وکیل ماهر» معرفی کنند. ولی به زعم آنان، زنان، موجوداتی هستند که فقط به دنبال امور سطحی نظیر «دکوراسیون، زیباسازی اندام، لباس و نظافت منزل» میباشند و موجوداتی «عقب مانده» هستند. بدین ترتیب به زن آموخته شد که تنها وظیفهاش، عشوهگری و جلوهنمایی است.[13] استحالة هویت زن، به او تلقین نمود که باید «چنان خود را بیاراید که مردان او را قبول کنند». نتیجه این تفکر، چیزی جز استمرار سلطه قدیمی مردان بر زنان نبود، امروزه زمینه اجرای این هدف، از سوی رسانهها، ابزارها و کالاهای فرهنگی فراهم شده است، به حدی که این نوع ابزارها، وسیلهای برای توجیه و زیبا جلوه دادن اندیشههای مسخ کننده گردیده اند. رسانههای نوشتاری، شفاهی و تصویری، ابزار انتشار افکار مسخ کنندة هویت زن شده اند. شاهد بر این مدعا، اعترافات برخی نخبگان غربی از جمله، «مونا شارن» است. به بیان او، برخی افراد به واسطه به کارگیری انواع رسانهها، در پی آزادی زنان هستند؛ هرچند «آزادی زنان، افزایش درآمد، سیگار ویژه زنان، حق انتخاب برای تنها زیستن... را به ارمغان آورده، لکن در ازای آن چیزی را به غارت برده است که خوشبختی بسیاری از زنان در گرو اوست و آن وجود «همسر و خانواده است». امروزه ممکن است که برخی زنان مطابق این مفهوم، به آزادی و برابری رسیده باشند، لکن هیچگاه به این فلاکت و بدبختی نبودهاند.»[14] یعنی موجودی بیپناه که مردان سلطه جو، او را به یوغ کشیدهاند.

23) سلطه فرهنگی

یکی دیگر از اهداف و انگیزههای آسیبسازان، سلطه فرهنگی، ترویج عریانگری و استفاده ابزاری از زن به عنوان کالایی جنسی است. این سیطرة فرهنگی در فضای جامعه، اغلب از طریق مروّجان ابتذال که در دورة طاغوت فعال بودند، اجرا میشود تا با سلطه فرهنگی و ترویج ابتذال، دوباره به قدرت بازگردند. حتی زنان و مردانی که از کشور فرار کردهاند، در پشت صحنة این حرکات قرار دارند. انگیزه اصلی این گروه، تغییر حکومت اسلامی است و از سلطه فرهنگی به عنوان ابزاری جهت رسیدن به این مقصود استفاده میکنند، لذا با صراحت میگویند: «مبارزه با حجاب به عنوان یکی از محوری ترین موضوعات جنبش زنان ایرانی است.»[15] در حالی که حجاب قبل از هرچیز، فرد محجبه را از منافع امنیتی آن بهره مند میکند، اما معارضین تلاش دارند تا با تغییر ذائقه فرهنگی، سلطه فرهنگی خویش را تحمیل کنند و به تبع آن سلطه سیاسی را محقق سازند. حتی از این ابزار برای ترویج همجنس گرائی بهره می جویند[16] و در این راستا با طرح «تاریخ شفاهی زنان»، عریانی زنان گذشته را احیاء می کنند، تا با ترویج نمادهای بی بندوباری، دیگران را به این راه بکشانند. اوج ترویج این سلطه فرهنگی، القای برتری قواعد، هنجارها و ارزش های غربی در قالب کنوانسیون مدعی محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان است. کنوانسیونی که زن را از طبیعی ترین حق خود محروم می کند و مادر را از کودکی که با شیره جان خود و در مدت 9 ماه پرورش داده است، جدا میکند و او را از نعمت مادری و فرزندی، به بهانه اینکه «مادری» امری اجتماعی است و در اثر جامعه پذیری، جزء وظایف زن محسوب گردیده است، محروم میکند، در حالی که دین اسلام، ضمن حفظ حق مادری و تأمین عاطفة زن، برای زحمت او ارزش قائل است و حق طلب اجرت را برای او محفوظ داشته است، اما مدعیان عرصه های فرهنگی، در پی حذف این حق می باشند و می خواهند با بسترسازی فرهنگی و ایجاد سلطه فرهنگی، اندیشه او را تغییر دهند و برای این تغییر از هیچ گونه پرده پوشی ابائی ندارند.[17]

33) ضعف مقابله با آسیب ها

در شرایطی که کشورهای غیرمسلمان، هر روز بر کنترل رسانه های جمعی میافزایند و در ایالات متحدة امریکا، برخی انسان های متعهد موضوع فیلترگذاری بر رسانه ها و سایت های غیراخلاقی را (حتی در کتابخانه های عمومی آمریکا)[18] با استفاده از اهرم قوه قضائیه پیجوئی میکنند و برخی اندیشمندان غربی بر ضرورت کنترل مراکز فرهنگی اصرار دارند،[19] در کشور اسلامی ایران، از تیتر روزنامه ها، ترویج و آزادی بی حد و حصر اینترنت و ماهواره را مشاهده میکنیم.[20] در حالی که هر روز شاهد ده ها خبر تأسف انگیز اغفال دختران و پسران از طریق اینترنت و ماهواره می باشیم[21] و تأسفانگیزتر، تلاش بیوقفة برخی مدعیان فضیلت و معرفت که برای ترویج مفاسد فرهنگی، مبانی نظری نظیر نظریة پلورالیسم الکترونیکی را طرح می کنند و به بهانه آن اظهار میدارند که: «به نظر می رسد دستگاه ها و نهادهای مختلف، از دستگاه های آموزشی و پژوهشی گرفته تا نهادهای حافظ امنیت و نظم، باید با نگاهی متفاوت و پژوهشگرانه به مقوله پلورالیسم الکترونیکی، نتایج فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن را مد نظر قرار دهند. منع و حذف، دیگر تنها راه موجود و ممکن نیست، توجه به اصل آزادی انتخاب یا انتخاب آزاد، می تواند در استواری الگوها و قواعد رفتارهای اجتماعی مؤثر باشد.»[22]

«اگر اراده خداوند حکیم براین استوار بود که همه راههای تمسک به شر بسته باشد، مسلماً او بر انجامش از همه تواناتر بود و نیازی نمی ماند که هزار و چند صد سال پس از خاتم، عده ای برای بهشت و جهنم مردم سینه چاک کنند.»[23]

این افراد، با چنین مغالطاتی[24] عزم خود را بر ممانعت از برخورد قانونی، جزم کرده اند، تا اراده مسئولان فرهنگی و قضایی را در برخورد با آسیب های فرهنگی تضعیف کنند.

43) عدم شفافیت قانون

گاه سوداگران با تفسیر به رأی و بهره گیری از گریزگاههای قانونی، محملی برای رهاسازی فرهنگی مییابند. آسیب سازاان فرهنگی، به هنگام شفاف سازی قانون مطبوعات، با انواع ترفندها تلاش کردند تا مانع شفاف سازی شده و راههای فرار قانونی را حفظ کنند. این عدم شفافیت قانون، میتواند به کمبود قانون منجر گردد. چنان که کارشناسان حقوقی در خصوص جرائم اینترنتی تصریح کرده اند که هنوز در زمینه جرائم اینترنتی در ایران، قوانینی تدوین نشده است.

4) علل اقتصادی

برخی افراد به دلیل مشکلات اقتصادی، عدهای را وادار میکنند تا با بهرهگیری از امکانات فرهنگی، آسیب های فرهنگی علیه زنان را ایجاد کنند.

14) سودآوری

نگرش اصلی انسانهای فاقد بینش توحیدی نسبت به زن، معطوف به کارکرد اقتصادی و جنسی زنان میباشد، به این مفهوم که زنان یا شریک جنسی مردان یا مولّد نیروی کار یا خود نیروی کار هستند. در دوران کشاورزی و دامداری، از وجود زن در انجام کار یا تولید نیروی کار بهره میجستند و او را فقط شریک جنسی میدانستند؛ بدون آنکه وی را در مقولة قدرت، اقتدار و منزلت، شریک بدانند. در دورة صنعتی، زنان جهت کار در کارخانهها، تولید فرزند و لذت بخشی جنسی برای مردان مورد توجه بودند. در اواخر دوره صنعتی با حضور رسانههای مدرن، وظیفة عرضة زیبائیهای زنانه از طریق رسانههای نوشتاری، صوتی و تصویری به او محول شد. بدینترتیب علاوه بر کامجوئی از جسم زن، از تصویر او نیز کامجوئی شد و زن، به محور التذاذ بخشی رسانهای تبدیل گردید. به تدریج حریم کامرسانی و زندگی شخصی زنان شکسته شد. کتب، مجلات و تبلیغات بازرگانی، برای جذب هرچهبیشتر مشتری و سودآوری، وظیفهای مضاعف را نصیب زن در دورة مدرنیته نمودند؛ به حدی که تصاویر ارسالی از شرکتهای تجاری انتفاعی، دارای وضوح سکسی بیشتری بود. بعدها پورنوگرافی تبدیل به یک حرفة تجاری گردید و فروشندگان پورنوگرافی به این نتیجه رسیدند که می توانند مطالب و تصاویر پورنوگرافی را از طریق اینترنت عرضه کنند و از این راه سود سرشاری ببرند و حتی در یک گزارش تحقیقی مشخص گردید که تجارت صریح جنسی، یکی از بزرگترین و شاید کاربردیترین شبکههای کامپیوتری برای کاربران است.[25] «مارگارت مارکوس» معتقد است که امروزه بهرهبرداری تجاری از جنس لطیف زن، شغل بزرگی است. عکسهای جنسی، در کتابها و مجلات و روزنامهها و تلویزیون و سینما، پلیدترین لکههای کثافت را روی صورت ما پخش میکند.[26]

24) فقر و بیکاری

اگرچه پژوهشهای بیشماری در مورد ارتباط میان کجروی با شرایط اقتصادی صورت گرفته است؛ لکن به عقیده برخی محققان «نتایج این پژوهشها با یکدیگر ناسازگار است»، زیرا به نظر برخی محققان، فقر و بیکاری و از دیدگاه عدهای، توانمندی اقتصادی، عامل انحرافات میباشد. مطابق نظر گروه اول، فقر عامل خودفروشی و یا واسطهگری برای کارهای خلاف است، از اینرو فرد برای دستیابی به امکانات رفاهی منحرف می شود و در درازمدت این رویه تبدیل به عادت ثانویه می گردد.[27]

مطابق دیدگاه دسته دوم برخورداری مادی موجب میشود تا شخص آسانتر به وسائل جرمزائی دست یابد، ولی حضرت علی (ع) میفرماید: «هرگاه عوامل کنترل کننده درونی و بیرونی به هدایت و ارشاد انسان نپردازد، هر دو عنصر فقر و ثروت آسیبزاست و عامل فساد میگردند.»[28]

5) علل سیاسی

15) مخالفت با نظام سیاسی

دیدگاه فمینیسم، از حیث حاکمیت مردان در مسندهای سیاسی، دارای رویکردی سیاسی است و در مقابل نظامهای سیاسی مرد محور قرار دارد. معتقدان این نگرش اظهار می دارند که «امر رهائی زن، امری سیاسی است. زنان برای رسیدن به حقوق خود، راهی جز مبارزه با دولتها ندارند.» [29] این دیدگاه در نشریاتی نظیر «آوای زن» و «نیمه دیگر» مشهود است. آنان مدعی هستند که مطلق نظامهای سیاسی، مرد سالار هستند، لذا باید با مطلق نظامهای سیاسی حاکم مبارزه کرد.

25) ضدیت با نظام اسلامی

گروهی از مخالفان نظام اسلامی ایران میکوشند به خاطر عدم برخورداری از مشروعیت اجتماعی، از ابزارهای مختلف برای جلب آرای عمومی بهره ببرند. زنان، مخاطبین اصلی آنان هستند، لذا از تمام امکانات رسانهای و تبلیغی بهره میجویند تا نظام اسلامی را به تضییع حقوق زن متهم نمایند[30] و حتی گاهی با صراحت در ادبیات نوشتاری، اسلام را عاملی برای فرودستی زنان میشمارند و معتقدند که دین رویکردی جنسیتی دارد[31]و بدین طریق توجه زنان را از حمایت نظام برمیگردانند و به بهانه دفاع از حقوق زن مینویسند: «یکی از مسائل عمده و عاجل جنبش زنان، مبارزه با حکومت بنیادگرای اسلامی زن ستیز در ایران است.»[32] این افراد به هنگام کارهای فرهنگی تبلیغی در داخل کشور به جهت آنکه اکثریت قاطع مردم ایران مسلمان هستند، خود را مسلمان معرفی میکنند، ولی در خارج از کشور به طور صریح معتقدند که «من به عنوان یک زن و یک حقوقدان، هر زمانی که قانون اساسی (ج.ا.ا) را میخوانم گریه میکنم و اگر کسی ایران را نشناسد و این قوانین را ببیند، فکر میکند که ایران یک ده کوره ماقبل تاریخ است.»[33]

البته بهرهگیری از ابزارهای فرهنگی برای تخریب چهرة نظام اسلامی، به بهانه دفاع از حقوق زن تنها شیوة مبارزاتی علیه نظام اسلامی نیست، بلکه گاهی از این ابزار برای اغفال و تخدیر اذهان مردم به ویژه نسل جوان نیز استفاده میشود.

35) تضعیف مشارکت سیاسی

حاکمان، رهبران سیاسی و گروههای منفعت طلب، تلاش دارند تا آرای زنان را به صورت آشکار و پنهان، در اختیار داشته باشند. برای کسب پنهانی آرای زنان، آنها را با تولیدات صوتی تصویری به مسائل جزئی سرگرم میکنند تا از این طریق، توجه نیمی از اعضای جامعه را از اهداف حکومت منحرف سازند. در شیوه مستقیم با ادعای جانبداری از حقوق و آزادی آنها، تلاش میشود تا آنان را به نفع خود به پای صندوقهای رأی بکشانند. برای این دو منظور از انواع رسانهها و کالاهای فرهنگی بهره میجویند، اگرچه به تعبیر «گاندی» زنان در قبال آزادی ظاهری، «در خطر جدید قرار گرفتهاند.»[34]

یکی از تحلیلگران اجتماعی در خصوص دور نمودن زنان از مشارکت سیاسی، با استفاده از سکس گرائی رسانهها و کالاهای فرهنگی هنری نوشته است: «زمانی که تمام فکر مردم متوجه سکس و تلذذ جنسی شود، آنها تنها در اندیشة تجربه انواع و اقسام انحرافات جنسی میگردند و در این راه، تمامی انرژی معنوی و مادی خود را از دست میدهند، در این وضعیت نه دیگر کسی به فکر همبستگیهای ملی [اجتماعی] است، نه کسی به آگاهی سیاسی میاندیشد، نه کسی برای فداکاری در راه اهداف ملی ارزش قائل میشود و نه متوجه نابودی ارزشهای فرهنگی میگردد. شخص نسبت به مشارکت سیاسی و تصمیمگیری سیاسی بیتفاوت خواهد بود. او تنها در این اندیشه است که چگونه باید مانند فلان هنرپیشة مرد گرممزاج باشد یا مانند فلان هنرپیشه دختر فرانسوی آتشین مزاج باشد.»[35]

45) کسب قدرت

بهرهگیری منفی از ابزار و کالاهای فرهنگی جهت حفظ یا تولید قدرت جدید، میتواند یکی دیگر از انگیزههای آسیبسازان باشد. آنها تلاش میکنند تا از طریق کالاهای مدرن فرهنگی و ترویج رفتار ضد اخلاقی، در قالب رفتار به ظاهر مثبت و یا در قالب رفتار کاملاً منفی و زشت، به اهداف خود دست یابند. نمونهای از رفتار به ظاهر مثبت، ولی با انگیزة قدرت طلبی را میتوان از طریق رسانههای غربی در جنگ آمریکا با عراق مشاهده کرد که حضور دختران و زنان جوان آمریکائی را در شغل نظامیگری به طور کامل پوشش دادند تا نشانة آزادی کامل زنان باشد. همچنین در یک تبلیغات سیاسی، از چهره و شجاعت خیالی دختری سرباز و تفنگدار آمریکایی، به نام «جسیکا استالونه» استفاده میشود. این دختر در جنگ نفت، کنار متجاوزین آمریکایی در عراق حضور یافته است و در درگیری زخم سطحی برداشته و توسط نیروهای خسته عراقی به اسارت در آمده است. اما رسانه های غربی به دلائل مختلف سعی کردند که او را دختری شجاع معرفی نمایند و برای رسیدن به این مقصود از تمام ابزارهای رسانه ای بهره جستند؛ اما جسیکا بعد از مدتی از این بازی تبلیغاتی خسته شده و ابراز داشت که مقاومت او و شکنجة عراقیها صحت ندارد. بلافاصله پس از این موضوع، پنتاگون او را از ارتش اخراج نمود و وی را فردی موجی معرفی کرد که در حالت عادی و تعادل قرار ندارد و اعترافاتش ارزش حقوقی ندارد. در حالی که او در مصاحبه با «روزنامه گاردین» اعتراف نموده بود که در هنگام اسارت هیچ مقاومتی نداشته و هیچ شکنجهای نشده است، بنابر گزارش همین نشریه غربی، آمریکا با استفاده از بدلکاران حرفهای سینمایی، صحنههایی از شکنجه و مقاومت و رهائی وی تهیه کرده و به عنوان صحنههای مقاومت «جسیکا» پخش نموده بود. حتی کمپانیهای تولید وسائل و کالاهای مصرفی، (نظیر تولید دسته کلید) تصویر او را به عنوان نماد مقاومت ملی در ابزارهای تولیدی حک کرده بودند.[36]

انگیزه این حرکتهای تبلیغی چیزی جز ترویج روحیه شجاعت و جلب حضور هرچه بیشتر سربازان در جبههها نبود تا هم قدرت قبلی را استمرار بخشند و هم نیروی جدید را جایگزین کنند.

فهرست منابع:

بنت، ویلیام جی: «شاخصهای فرهنگی در ایالات متحدة آمریکا در پایان قرن بیستم»، ترجمه فاطمه فراهانی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381.

جمعی از فضلا و روحانیان: «آزادی یا توطئه»، انتشارات فیضیه، (قم)، 1379.

دوست محمدی، هادی: «نامههایی به یک دختر»، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1369.

رسائی، سیدحمید: «پایان داستان غمانگیز»، انتشارات وثوق، (قم)، 1379.

ستوده، هدایتالله: «مقدمهای بر آسیبشناسی اجتماعی»، موسسه انتشارات آوای نور، 1374.

شفیعی سروستانی: «مقابله با تهاجم فرهنگی»، کیهان 10/3/79.

شیخی یگانه، وحید: «اگر حریمها شکسته شود»، کیهان، 9/5/1382.

صدیقی، مرضیه: «نگاهی به روند جهانی جنبش زنان»، کتاب نقد، ش 12، پائیز 1378.

غفاریفر، حسن: «رابطه جامعه و معرفت از دیدگاه نهجالبلاغه»، نشریه اندیشه، ش 17، 1382.

قائم مقامی، فرهت: «مقدمهای بر جامعهشناسی وسائل ارتباطات جمعی»، نشر سازمان فرهنگ انسانی، چاپ اول، تهران 1355.

کار، مهرانگیز: «حقوق زن در خطر نسبیگرایی»، مجله زنان، شماره 54.

گلابی، جعفر: «پیرامون ماهواره»، آفتاب یزد، 19/8/1380.

نیلی، هادی: «قهرمان سازی به سبک آمریکایی»، جام جم، 5/5/82.

ولد، جرج: «جرمشناسی نظری»، ترجمه علی شجاعی، انتشارات سمت، 1380.

ولش، پاتریشیا: «روانشناسی اینترنت»، ترجمه بهنام اوحدی، نشر نقش خورشید، 1382.

: «نمای آبگینه (مجموعه مقالات همایش زن و سینما)»، انتشارات سفیر صبح، چاپ اول، 1379.

Ø Steven E.stern; sexuality and media. Journal sex research, 2001, Jan.

پی نوشتها

* - کارشناس ارشد جامعه شناسی، مدرس حوزه و دانشگاه.

[1] - رک. نمای آبگینه، صص 270-269.

[2]- Alon both

[3] - Wajne osgood

[4] - ولد، ص 115.

[5] - همان، ص 135.

[6] - همان، ص 144.

[7] - همان، ص 149.

[8] - Sadism.

[9] - ستوده، ص 184.

[10] - Fetishism.

[11] - ستوده، ص 182.

[12] - vijeurism.

[13] - رک. نمای آبگینه، صص 254-241.

[14] - صدیقی، ص 69.

[15] - همان.

[16] - شفیعی سروستانی، کیهان 10/3/79.

[17] - رک. کار، صص 18-17.

[18]- حیات نو، 16/10/81 (فیلتر گذاری در فرانسه)، کیهان، 7/4/1382، ص 9، (گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از روزنامه واشنگتن پست).

[19]- بنت، صص 13-9؛ ولش، ص291، صص 302-300 و ص391.

[20]- همشهری، 18/6/81 و 2/11/81، توسعه، 27/7/81، حیات نو، 16/1081، خراسان،

27/3/81.

[21] - صدای عدالت12/12/81 و 31/4//81، کیهان 4/12/81 و 13/12/81 و 13/3/82 ، جمهوری اسلامی 6/5/82 .

[22] - محبی نیا، روزنامه آفتاب امروز، مهرماه 1378.

[23] - گلابی، آفتاب یزد 19/8/80 .

[24]- این نظریه بسیار بیپایه و غیرعالمانه است، زیرا ارادة تشریعی خداوند در آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر، برخورد با مرتکبان مفاسد اخلاقی و نهی از ترویج عقاید و اخلاق فاسد در زمان خاتم (ص) مشخص است.

[25] - ولش، صص 289-288 و ص291.

[26] - دوست محمدی، ص 51.

[27] - ولد، صص 171-154.

[28] - غفاریفر، صص 57-55.

[29] - شفیعی سروستانی، کیهان 10/3/79.

[30]- گاهی با زیر سؤال بردن بنیانهای دینی از طریق تهیه فیلمهایی با محوریت مسائل جنسی، با نظام اسلامی مبارزه میکنند. رک. شیخی یگانه، کیهان 9/5/82.

[31]- شفیعی سروستانی، کیهان 3010/79.

[32]- همان.

[33]- رک. جمعی از فضلا و روحانیون، صص 121-119، صص 138-137. رسائی، صص 133-122.

[34] - دوست محمدی، ص 60.

[35] - رک. قائم مقامی، صص 18-16.

[36] - نیلی، ص 11.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان