سلبریتیها هم افرادی کاملا عادی هستند. آنها هم بیمار یا دلشکسته میشوند یا مقدار زیادی بدهی بالا میآورند. آنها هم ممکن است حوادث تلخی را تجربه کنند و یا حتی تا پای مرگ پیش بروند. امروز در بنیتا داستان چند سلبریتی که تا پای مرگ رفتند را میخوانید. در ادامه با ما همراه باشید.
الویس پرسلی
در آوریل سال 1936، طوفان عظیمی در جورجیا و میسیسیپی رخ داد که به مدت چند روز طول کشید و جان 466 نفر را گرفت و باعث مجروح شدن هزاران نفر شد. این طوفان به عنوان یکی از فجیعترین بلایای طبیعی در تاریخ آمریکا شناخته شده است. در میان افرادی که جان سالم به در بردند، نوزاد یک سالهای به همراه خانوادهاش وجود داشت. این نوزاد همان الویس پرسلی بود که بعدها به یکی از بزرگترین هنرمندان تاریخ و سلطان راک اند رول تبدیل شد.
درو باریمور
در فوریهی 2001، درو باریمور با پارس کردن سگش که در حال چنگ زدن به در اتاق خواب او بود از خواب بیدار شد. او از خواب بیدار شد تا ببیند دلیل ناآرامی سگش چه بوده و متوجه شد که خانه در آتش میسوزد. هر دو طبقهی خانه به سرعت آتش گرفت و خوشبختانه درو باریمور و سگش موفق شدند به موقع از خانه فرار کنند. بیش از 50 آتشنشان برای خاموش کردن آتش جمع شدند اما در نهایت از آن عمارت زیبا چیزی باقی نماند.
الیزابت تیلور و کرک داگلاس
مایک تاد، کارگردان و تهیه کنندهی سینما بود اما شاید شهرت او بیشتر به دلیل این بود که همسر سوم الیزابت تیلور بود و تنها همسری که الیزابت از او جدا نشد. البته دلیل این مسئله خیلی غمانگیز است. در سال 1958، یک سال پس از اینکه این دو ازدواج کردند مایک با هواپیمای خصوصی خود به نیویورک سفر کرد تا جایزهای را دریافت کند. الیزابت از او خواهش کرد تا اجازه دهد همراهیاش کند اما مایک نپذیرفت زیرا میخواست همسرش که به سختی سرما خورده بود در خانه استراحت کند. چند ساعت بعد مایک از دوست خود، کرک داگلاس درخواست کرد که همراه او بیاید و حتی به شوخی گفت که اجازه نمیدهد هواپیما سقوط کند اما در نهایت کرک داگلاس او را همراهی نکرد. متاسفانه شوخی او به حقیقت پیوست و هواپیما در نیومکزیکو سقوط کرد و هر چهار سرنشین آن کشته شدند. اگر الیزابت تیلور و کرک داگلاس هم در آن هواپیما بودند مرگ آنها حتمی بود. الیزابت تیلور در سن 79 سالگی در گذشت اما کرک داگلاس همچنان زنده و در آستانهی 100 سالگی است.
مایکل جی فاکس
پیشبینی میشد که موفقیت فیلم بازگشت به آینده ساخت قسمتهای بعدی این فیلم را نیز به دنبال داشته باشد. قسمت سوم این فیلم بود که یک خاطرهی تلخ برای مایکل جی فاکس، هنرپیشهی این فیلم به یادگار گذاشت. در یکی از صحنههای این فیلم، کاراکتر مایکل جی فاکس حلقآویز میشود. در برداشتهای اول او روی یک جعبه ایستاده بود درحالیکه طنابی به دور گردنش بسته شده بود. آنها تنها بالاتنهی او را در فیلم نشان میدادند اما او تصور میکرد حسی که در آن لحظه نشان میدهد به اندازهی کافی واقعی نیست. پس تصمیم گرفت یک صحنه را بدون کمک جعبه بازی کند. او سه بار تلاش کرد و بار آخر طناب به دور گردنش محکم شد و باعث بریده شدن سرخرگ کاروتید او شد. او بیهوش شد و از به حال حلقآویز باقی ماند و چند لحظه طول کشید تا کارگردان متوجه شود که اشکالی در کار است. فاکس یک سال پس از این فیلم به بیماری پارکینسون دچار شد.
رایان رینولدز
رایان رینولدز در سن 17 سالگی تصمیم به چتربازی و پرش از ارتفاع گرفت. هنگامی که مشغول انجام این کار بود و از ارتفاع پرید چتر باز نشد. تلاشهای مداوم نتیجهای نداشت و چتر باز نمیشد. او به خاطر آورد که طناب پاراکورد میتواند جانش را نجات دهد اما آنقدر ترسیده بود که نمیتوانست تصمیم بگیرد. بالاخره کمی پیش از آنکه سقوط مرگباری داشته باشد طناب را باز کرد و توانست فرودی موفقیت آمیز داشته باشد. کمی بعد از این ماجرا مربیاش بر اثر حادثهای در چتربازی از دنیا رفت و همین باعث شد او این کار را کنار بگذارد.
جت لی
جت لی در سال 2004 در حال گذراندن تعطیلات به همراه خانوادهاش در مالدیو بود که یکی از ترسناکترین لحظات عمرش را تجربه کرد؛ سونامی سال 2004. او تنها به یاد میآورد که چطور توانست دخترانش را بگیرد و به همراه پرستار آنها به سرعت از موجهای عظیم فرار کنند. او تنها چند قدم رفته بود و آب تا کمرش رسیده بود اما به دویدن ادامه میداد. همهچیز در اطراف آنها توسط آب نابود شده بود و آب در نهایت به صورتش رسید. لی و خانوادهاش توانستند به هتل برسند، جلیقههایشان را بپوشند و خود را برای موج بزرگتری که در حال رسیدن به آنها بود آماده کنند. او که خود در این حادثه وجود داشت و از نزدیک این ترس را تجربه کرده بود برای همدردی با خانوادههای قربانیان، بیش از 150000 دلار برای کمک به آنها کمک کرد.
جورج کلونی
جورج کلونی در سال 2005، در طول فیلمبرداری فیلم سینمایی سیریانا، در صحنهای که به صندلی بسته شده بود و در حال سقوط بود از ناحیهی سر آسیب شدیدی دید و تا مدتها از سردرد و از دست دادن حافظه رنج میبرد. پزشکان در تلاش بودند تا بفهمند منشا درد کجاست. جورج کلونی از ترس اعتیاد به داروهای مسکن هیچ دارویی مصرف نکرد. یک سال پس از این حادثه، یک عصبشناس علت درد را متوجه شد. او از ناحیهی سخت شامه یا دورا ماتر آسیب دیده بود. از آنجاییکه نمیتوانست درد را تحمل کند به فکر خودکشی نیز افتاده بود. او در همان سال دو نفر از اعضای خانوادهاش و سگ محبوبش را از دست داد و از آن دوران به عنوان تجربهای وحشتناک یاد میکند. خوشبختانه عملهای جراحی متعدد توانست درد و سردردها را از بین ببرد. او و همسرش امل کلونی اکنون صاحب دوقولوهایی با نامهای الکساندر و الا هستند.
اگر به حقایقی از سلبریتیها علاقه دارید میتوانید سری به مطلب « سوپراستارها قبل از معروف شدن چه کاره بودهاند» بزنید.