مونالیزا شاید مشهورترین نقاشی تاریخ باشد. شاهکاری از بزرگ استاد تاریخ نقاشی جهان، لئوناردو داوینچی. قرنهاست که این نقاشی محل بحث و جدل و تئوریهای عجیب و غریب بوده و همچنان نیز هست. در سالهای گذشته پس از انتشار کتاب جنجالی رمز داوینچی، نوشتهی دن براون این تئوریها و افسانهبافیها ادامه پیدا کرد و و در بین مردم هم اشاعهی بیشتری یافت. با بنیتا همراه باشید تا ببینیم مونالیزا کیست.
کار نقاشی مونالیزا که به فرانسوی ژوکوند خوانده میشود، توسط داوینچی در سال 1503 آغاز شد و در نهایت در سال 1507 به پایان رسید. داوینچی این نقاشی را به سفارش فردی به نام فرانسیسکو بارتولومئو از اشراف شهر فلورانس آغاز کرد. بارتولومئو از داوینچی خواست که پرترهی همسر سوم خود یعنی لیزا آنتونیو ماریا را برای او نقاشی کند. داوینچی نزدیک به چهار سال روی این اثر هنری کار کرد و پس از اتمام نقاشی در سال 1507 این تابلوی زیبا را به فرانسیسکو نفروخت، فلورانس را ترک کرد و آن را نزد خود نگاه داشت. داوینچی وقتی که وارد فرانسه شد این تابلو را به فرانسیس اول پادشاه فرانسه فروخت. بعد از آن چندین محل برای تابلو در نظر گرفته شد و در نهایت بعد از انقلاب فرانسه، لوور منزلگاه همیشگی مونالیزا شد. این اثر در سال 1911 از تالار مربع موزهی لوور توسط یک دزد ایتالیایی به سرقت رفت که 2 سال بعد در فلورانش پیدا شد.
جای خالی تابلوی تابلوی مونالیزا بعد از سرقت
در سال 1956 هم یک نفر اقدام به اسیدپاشی به این تابلو کرد که بخشی از آن آسیب دید که سالها طول کشید تا بازسازی شود. بعد از مرمت دوباره، به جای اصلی خود برگردانده شد؛ این بار پشت یک شیشهی ضدگلوله!معروف است که ناپلئون مونالیزا را از لوور برداشته و در اتاق خواب شخصی خود در کاخ تویلری قرار داده بود که بعد از سقوطش از قدرت، دوباره به لوور میزبان مونالیزا شد.
اما افسانههای مربوط به این تابلو چیست؟
برخی میگویند که مونالیزا اصلا زن نیست و وجود خارجی ندارد! این تابلو نسخهی زنانهی چهرهی خود داوینچی است. دلیل طرفداران این نظریه این است که آروارههای مونالیزا کاملا مردانه است. همچنین این گروه با کنار هم قرار دادن طراحی داوینچی از چهرهی خود، در کنار مونالیزا شباهتهایشان را متذکر میشوند.
طراحی داوینچی از چهره خودش
راز بعدی و در واقع مهمترین اسرار این تابلو در لبخند مونالیزاست. خندیدن زن آن هم در زمانی که کلیسا زن را شیطان مجسم میدانست و عامل تحریک و گناه مرد. این که داوینچی چرا مونالیزا را با لبخند نقاشی کرده در ابهام است؛ کما اینکه او سفارشهای پر سودی هم از طرف کلیسا دریافت میکرده تا اثری خلق کند که با کلیسا در تضاد باشد یا زاویه داشته باشد، از نظر مالی ریسک بزرگی محسوب میشده. همچنین شما به هر جایی از نقاشی نگاه کنید خندهی مونالیزا را متوجه می شوید ولی اگر به لبان او خیره شوید این خنده محو می شود.
لباسی که مونالیزا بر تن دارد، با اشکال و منظرهای که در پشتش نقاشی شده، تقریبا در یک راستا قرار دارند و اگر به با دقت بیشتری به موازات آن نگریسته شود، به نظر میرسد که سیلی در جریان است. این موضوع را برخی نشانهای از اعلام پایان جهان و آخرالزمان توسط داوینچی میدانند.
نور پردازی اثر که سعی در برجسته کردن دست ها و صورت را دارد و نگاه مونالیزا که دقیقا به کجا نگاه میکند از سایر رازهای این نقاشی است. در نقاشی کوچکترین اثری از حرکت قلم نیست. این که چگونه داوینچی رنگها را روی بوم کشیده است معلوم نیست.
اینها گوشههایی از تئوریهای توطئه و افسانهبافیهایی است که در مورد این شاهکار تاریخ نقاشی وجود دارد. دلیل همهی اینها هم داستان زندگی عجیب و غریب و تیرهی داوینچی است. مونالیزا سالانه میلیونها نفر را به پاریس میکشاند تا لبخند مرموز و نگاه نافذش را بنگرند.