ماهان شبکه ایرانیان

مسلمانان صهیونیست

از میان چهار جریان اصلی کلیسای مسیحی یعنی: کاتولیک ها، پروتستان ها، ارتدکس و ارامنه، پروتستان ها به عنوان جریان تلفیقی و دورگة «مسیحی، یهودی»، بیش از سه جریان دیگر بر تبلیغ و تبشیر مسیحیت پای می فشارد و با رویکردی متعصبانه به موضوع «آخرالزمان» و برگزیدگی بنی اسرائیل سعی در جلب و جذب پیروان پیروان سایر فرق مسیحی و حتی سایر ادیان و مذاهب دارد

از میان چهار جریان اصلی کلیسای مسیحی یعنی: کاتولیک ها، پروتستان ها، ارتدکس و ارامنه، پروتستان ها به عنوان جریان تلفیقی و دورگة «مسیحی، یهودی»، بیش از سه جریان دیگر بر تبلیغ و تبشیر مسیحیت پای می فشارد و با رویکردی متعصبانه به موضوع «آخرالزمان» و برگزیدگی بنی اسرائیل سعی در جلب و جذب پیروان پیروان سایر فرق مسیحی و حتی سایر ادیان و مذاهب دارد. تا جایی که نه تنها این «تبلیغ و تبشیر» را پیش شرط ظهور مسیح می شناسد بلکه زمینه سازی، تدارک مقدمات و تسهیل شرایط ظهور را در تکلیف خویش وارد می آورد.

از آن جا که مبلغان این جریان که بیش از چهارصد از عمرش نمی گذرد به تبع بنیانگزارانش یعنی «مارتین لوتر» و دیگران، شیفتگی و دلبستگی زایدالوصفی به بنی اسرائیل دارند نه تنها ظهور دوم حضرت مسیح را لطف آسمانی در حقِ بنی اسرائیل می دانند بلکه برپایی «روز داوری» و عده داده شده در انجیل را هم به معنی «قضاوت و محاکمة جملة اقوام توسط حضرت مسیح و پرسش وی از سنجش میزان خدمتگزاری و اکرام آنان به «بنی اسرائیل» تفسیر می کنند.

مشروط دانستن امر ظهور به «تبلیغ و تبشیر» گستردة مسیحیت یهودی، این جریان را تبدیل به بازوی پرقدرت فرهنگی و رسانه ای «دلتای شوم» یعنی امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی ساخته است که با در اختیار داشتن هزاران شبکه رادیویی، تلویزیونی، ماهواره ای، اینترنتی و کمپانی های فیلم سازی به صورت شبانه روزی میلیون ها ساعت برنامه را تولید و برای جلب و جذب اذهان خام به زبان های گوناگون و رایج پخش می کنند.

امروزه بخش عمده ای از شبه قارة هند، جنوب شرقی آسیا، خاورمیانه و حتی اروپای غربی و امریکا تحت پوشش رسانه ای مبلغان انجیلی یا همان اوانجلیست های وابسته به کلیسای پروتستان قرار دارد.

استفاده از وسایل مدرن، دوری گزیدن از شیوه های تبلیغی محصور در کلیسا و صومعه ها، ترک پوشش مرسوم اربابان کلیسا، ظاهر شدن در هیأت مردان و زنان شیک پوش در صحن استادیوم های بزرگ و حتی استفاده از شعبدة انرژی درمانی و امثال این ها جمع کثیری از مردم مفلوک افریقایی، آسیایی و امریکایی را مجذوب و شیفته ساخته است.

در سال های اولیة حرکت های استعماری، مسیونرهای مذهبی، فراماسونرها و پس از آن ها مستشرقین، زمینه ساز حضور مردان سیاسی و نظامی اروپایی در شرق اسلامی و سایر ممالک بودند. اما، دوران جدید، ما را شاهد حضور مردان سیاسی و نظامی اروپایی و امریکایی ساخته است که جاده صاف کن و زمینه ساز حضور مبلغان انجیلی در صحن و سرای ساکنان شرق اسلامی اند. اینان، با تصرف در جان و ذهن و روان ساکنان کشورهای اسلامی، آن ها را تابع اغراض و اهداف مردان سیاسی و نظامی می سازند.

شایان ذکر است که طی سه دهة اخیر این جماعت گرداننده و سیاستگزار اصلی امریکا بوده اند. آمار حکایت از آن دارد که پس از اشغال عراق بیش از یک میلیون کتاب مقدس این جریان در میان مردم عراق، و قریب به یک میلیون و سیصد هزار نسخه از همین اثر نیز در میان عموم مردم و جوانان ساکن مناطق کردنشین و جنوب ترکیه، توزیع شده است.

طی سال جاری نسخه های بی شماری از کتب و آثار این جماعت به زبان فارسی منتشر شده و رایگان در میادین شهر و ایستگاه های مترو و دانشگاه ها در اختیار مردم نهاده شده است.

این همه در حالی است که شبکه های ماهواره ای کلیساهای انجیلی و تلویزیونی برنامه های خو درا به زبان های عربی و فارسی نیز پخش می کنند و به صورت گسترده مبلغان مذهبی پروتستان سعی در جذب جوانان مسلمان و شیعه نموده و برای تغییر مذهب و دین آن ها را تشویق می کنند.

رویکرد اصلی این جریان در مرحلة نخست تبدیل «مسیحیت» به «مسیحیت صهیونیستی» بود در حالی که امروزه تنها در ایالات متحدة امریکا بیش از 70 میلیون نفر از این جریان پیروی نموده و تمام امکان وعِده وعُده خود را مصروف حمایت از رژیم صهیونیستی می کنند.

در مرحلة جدید، همة همت این جریان مصروف ایجاد جریان «مسلمانان صهیونیست» در دل سرزمین های اسلامی است.

بر بسیاری از اهل خرد و بینش سیاسی پوشیده نیست که زمینة پذیرش و بسط این آموزه در میان برخی از فرق و جریانات مذهبی التقاتی که در دل سرزمین های اسلامی کاشته و پرورده شده وجود دارد.

شاید بتوان مهم ترین اهداف این جریان شبه مذهبی را جعل گروه مسلمانان صهیونیست دانست و سایر اهداف عبارتند از:

1. محتوم جلوه دادن پیش گویی های مجعول و محرف دربارة آیندة خاورمیانه و به ویژه سرنوشت فلسطین اشغالی چنان که می دانید در ادبیات این جماعت، طرف داران جبهه مسیحی یهودی در جنگی هسته ای کلیة مسلمانان، اعراب و حتی کاتولیک ها را در آرماگدون نابود می کنند و حکومتی هزارساله را در زیر پرچمی در بیت المقدس به وجود می آورند.

2. زمینه سازی برای کاهش توان فرهنگی و دفاعی شرق اسلامی در وقت مقابله با تهدیدات دلتای شوم (امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی).

3. دست یابی به جمع کثیری از جواسیس مجانی و مطیع از میان ساکنان کشورهای شرقی و اسلامی که همة همت خود را مصروف خدمت به غرب می کنند.

4. دست یابی به پشتیبانی جمعیت کثیر و میلیونی ساکنان امریکا و اروپا برای اجرای برنامه های نظامی دلتای شوم در خاورمیانه و به نفع رژیم صهیونیستی.

5. ایجاد انحراف در جریان «فرهنگ مهدوی حقیقی» و کاهش نیروی برانگیزانندة مهدویت به نفع گرایش کاذب و محرف مبلغان انجیلی.

6. ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین و کاهش توان آنان در وقت حمایت از موعود مقدس و منجی کل، حضرت صاحب الزمان(ع).

بسیاری از شواهد و مدارک حاکی از آن است که آنان این ظهور را قریب الوقوع می شناسند و بازدارندگی و مقابله پیش دستانه را به عنوان «استراتژی سیاسی و نظامی» دلتای شوم قلمداد می کنند.

7. ایجاد رخنه در میان صفوف ملل مسلمان و به ویژه اغفال جوانان.

8. جلوگیری از رشد روز افزون گرایش به اسلام در جهان.

9. دست یابی به جبهه ای گسترده از درون ممالک اسلامی برای حمایت از اسرائیل و یهود.

10. ایجاد جریانی قوی و متشکل از جوانان برای رویارویی با تصمیمات دول اسلامی و انتشار فرهنگ دینی اسلامی.

11. کاهش نفرت و انزجار موجود میان ملل جهان دربارة اخلاق و عمل یهودیت صهیونیستی و تبدیل آن به انس و علاقه و دوستی.

12. گسترش فساد و تباهی در میان جوانان مسلمان از طریق برگزاری مجالس و محافل به ظاهر مذهبی.

این همه در حالی است که علی رغم طرح مسمتر این موضوع از سوی «موعود» و ابلاغ آن با شیوه های مختلف نه تنها گام جدی و مؤثری از سوی دستگاه های فرهنگی مسئول کشور برای «شناسایی» این جریان برداشته نشده بلکه برای تقویت و حمایت از مراکزی که خودجوش و با احساس مسئولیت به آسیب شناسی، دشمن شناسی و پاسخ گویی به شبهات و نشر معارف حقیقی مشغولند نیز اقدامی صورت نگرفته است.

تجربه نشان می دهد که بسیاری از سازمان های مسئول فرهنگی در برهه های مختلف و در وقت طرح همه گیر یک موضوع، هنر خود را در صدور بیانیه و برگزاری چند همایش رسمی، چاپ چند بولتن نمایان می سازند و دیگربار همه چیز رابه دست فراموشی می سپارند. اما چه باید کرد؟

اگر چه از لابه لای موارد ذکر شده پاسخ این پرسش را می توان یافت اما؛ در حال حاضر تنها باید به شناسایی همة وجوه موضوع و گسترة آن پرداخت و پس از آن دربارة چه باید کرد؟ به گفت وگو نشست.

والسلام

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان