برای پرهیز از اشتراک لفظی، ارائه تعریف سه واژه نظریه، مسیحیت و صهیونیسم، ضرورت دارد؛ علاوه بر این، گشودن فضای بحث، نیازمند مقدمه ای است و افزون بر این، در بین خوانندگان ایرانی، مسیحیت صهیونیستی، واژه جدیدی است و از این رو، تعریفی از آن، در ذهن ها نیست.
تئوری
در نام و عنوان مقاله، مسیحیت صهیونیستی را نظریه نامیدیم؛ علت آن، این است که نظریه یا تئوری، به معنای رأی و اندیشه به کار می رود و نیز، نمایان گر کوششی است که برای فهم یک پدیده یا علل رابطه متقابل میان چند پدیده صورت می گیرد. در واقع، تئوری در پی تشریح آن است که چرا پدیده مشخصی رخ داده و به عبارت دیگر،آن، مجموعه یک پارچه از روابطی است که دارای سطح معینی از اعتبارند. هم چنین، نظریه، مجموعه ای از قاعده هاست که به رفتار یا پدیده خاصی مربوط می شود، و البته، نظریه،قابل اثبات نیست؛ اما می توان به آن معتقد بود و از این رو، فرضیه ای ثابت نشده است.1
مسیحیت صهیونیستی را می توان به دو دلیل زیر، یک نظریه دانست:
1. تعاریف مربوط به نظریه و تئوری درباره آن، کم و بیشِ صادق است؛ مثل «مسیحیت صهیونیستی، یک اندیشه است». از دیگر سو، تلاشی برای درک موعودگرایی مسیحی و یهودی به شمار می رود و علاوه بر این، درستی و نادرستی آن، به روشنی قابل اثبات نیست و هنوز تحقق نیافته2 و سیاست های جناح حاکمِ دست راستی آمریکا و اسرائیل را توضیح می دهد.
2. برخی از نویسندگان، نام نظریه را بر آن نهاده اند، که به برخی موارد آن اشاره می شود:
الف) این نظریه (مسیحیت صهیونیستی) که تشکیل دولت یهودی می تواند، نشانه ای بر بازگشت مجدد مسیح باشد، اولین بار در سخنان و نوشته های الیور کرامول و پاول فگلن هاور، از رهبران و ایدئولوگ های پروتستان قرن هفده مطرح شد.3
ب) با توجه به ظهور مسیحیت بنیادگرا در کشور آمریکا و جنگ آمریکا علیه عراق، نظریه پردازان مسیحی (مسیحیت صهیونیستی)، مانند جری فالول، مورگان استرانگ و گری فریزر نظرات خود را که غالبا مبتنی بر مکاشفات یوحنا(بخش پایانی کتاب مقدس) است، به مخاطبان القا می کنند.4
ج) هزاران مسیحی، مانند کشیشان که در تمام زندگی خود به بازگشت قریب الوقوع مسیح... ایمان آورده بودند، از این پس، کشیش های دیگری را تحسین می کردند که آنها نیز، تمام عمر خود، به این نظریه (مسیحیت صهیونیستی) ... در جهان فانی باور داشتند.5
پس می توان مسیحیت صهیونیستی را یک نظریه یا تئوری شمرد.
مسیحیت
مسیحیان کسانی اند که از مسیحیت پیروی می کنند و مسیحیت، دینی است که به عیسی مسیح علیه السلام منسوب است و مانند هر دین دیگری، مشخصه هایی دارد؛ مثل عیسی مسیح، پسر خدا یا تجسد واقعی خالق هستی است که عدالت، آسایش و الگوی خوب زیستن را برای بشریت به ارمغان آورد. او آمد تا فقیران را بشارت، اسیران را رستگاری، کوران را بینایی، سرکوب شوندگان را آزادی دهد. از این رو، عیسی مسیح علیه السلام، محوری ترین عنصر مسیحیت به شمار می آید؛ اگر چه در این که آیا باید او را پرستید یا تنها گرامی اش داشت و از او اطاعت نمود یا فقط او را تحسین کرد و ...، اختلافاتی وجود دارد؛ ولی همه مسیحیان متفقند، ایمانی که از آن دم می زنند، بدون عیسی مسیح، بی معناست و نیز عقیده دارند که عیسی به دلیل مخالفت با دستگاه سیاسی روم، دستگیر و مصلوب شد؛ اما او زنده است و روزی باز می آید. آنان کریسمس (روز تولد مسیح)، جمعه مقدس یا روز به صلیب رفتن عیسی، عید پاک یا هنگامه رستاخیز مسیح و جشن بارداری پاک مریم، را گرامی می دارند، و کتاب عهد قدیم (تورات)و جدید (انجیل) و نیز رساله پولس و چهار انجیلِ متی، مرقس، لوقا و یوحنا را به عنوان حجت دینی پذیرفته اند.6
مسیحیت به سه شاخه کاملاً جدا و مخالف یکدیگر، یعنی کاتولیک (جنوب اروپا و آمریکای لاتین)، ارتدکس (اروپای شرقی) و پروتستان (شمال اروپا و آمریکا) تقسیم یافته است. پروتستان، بر پایه اندیشه مارتین لوتر آلمانی و ژان کالونِ انگلیسی شکل گرفته و طی پنج قرن گذشته، در نزاعِ با کاتولیک ها به سر برده و نمونه زنده این جدال، ایرلند شمالی است. از دیگر ویژگی های پروتستان، رابطه بسیار نزدیک آنها با دولت هاست؛ تا حدی که در انگلیس، ملکه الیزابت، در رأس دولت و کلیسا قرار دارد.7
صهیونیسم
صهیون دارای چهار معنای لغوی، جغرافیایی، دینی و سیاسی است؛ صهیون در عبری، به معنای پُر آفتاب و نیز نام کوهی در جنوب غربی بیت المقدس است که زادگاه داود نبی و جایگاه سلیمان پیامبر بود؛ البته، گاهی این واژه نزد یهودیان به معنای شهر قدس، شهر برگزیده خداوند و شهر مقدس آسمانی به کار می رود و به طور اعم، به سرزمین مقدس، صهیون گفته می شود؛ ولی در متون دینی یهود، صهیون، اشاره به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود و سلیمان و تجدید دولت یهود دارد.8
به دیگر سخن، صهیون برای یهود، سمبل رهایی از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است؛ ولی آنان، بازگشت به سرزمین موعود را به زمانی و شیوه ای که خدا مشخص فرموده، موکول ساخته ،بر آنند که این کار، به دست بشر انجام پذیر نیست.
صهیونیسم دینی و فرهنگی؛ پیروان این اندیشه، گروهی یهودی اند (صهیونیست یهودی) و شماری عیسوی اند (صهیونیست مسیحی) و در عوض، صهیونیسم که منسوب به صهیون و مشتق از آن است، به نهضتی گفته می شود که خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین (ارض موعود) و تشکیل دولت یهود است. در این نوع از صهیونیسم که آن را صهیونیسم لائیک می نامند، کسانی جای دارند که با تکیه بر استدلال های تاریخی، سیاسی و علمی، بر اسکان یهودیان در فلسطین مشروعیت می بخشند. واژه صهیونیسم، نخستین بار توسط تئودور هرتصل به کار رفت و بعد ناحوم ساکولو، مورخ صهیونیستی، آن را در کتاب تاریخ صهیونیسم به کار بُرد.9
مسیحیت صهیونیستی
مسیحیت صهیونیستی، نه مسیحت است و نه صهیونیسمِ کامل و از زاویه ای دیگر، هم مسیحیت است و هم صهیونیسم و در واقع، معجونی از مسیحیت و صهیونیسم است؛ به بیان عمیق تر، مسیحیان، یهودیان و هر آن چه را که به ایجاد دولت یهودی منجر شود، طرد می کنند و حامیان تأسیس دولت یهودی(صهیونیست ها) با این مسیحیان که با تأسیس دولت یهودی مخالفند، دشمنند؛ در حالی که مهم ترین مشخصه مسیحیت صهیونیستی، حمایت از بازگشت یهودیان به ارض موعود (فلسطین) و تأسیس یک دولت یهودی در آن است. مسیحیان صهیونیست، چنین اندیشه ای را با اعتقادات مسیحی و یهودی و با متون عهد عتیق (تورات) و عهد جدید(انجیل) گره زده اند؛ یعنی مسیحیت صهیونیستی از یک سوء با الهیات مسیحی درگیر است و از طرف دیگر، چشم به لاهوت توراتی دارد و با مراجعه به منابع توراتی، خواسته تأسیس دولت یهودیِ صهیونیست را تایید می کند.10
بنابراین، بر پایه شالوده های فکری مسیحیت صهیونیستی، تأسیس دولت یهودی، خواست مسیح است و از این رو، خواست دولت اسرائیل، در حقیقت خواست مسیح خواهد بود و هر عملی که از سوی دولت اسرائیل انجام پذیرد، از سوی مسیح طراحی شده است. تأکید بر تأسیس دولت یهودی اسرائیل، به آن جهت است که تا اسرائیل نباشد، مسیح ظهور نمی کند؛ البته، اسرائیلی که متون دینی وعده آن را داده اند، از نیل تا فرات است؛ از این رو، مسیحیت صهیونیستی با هر گونه مذاکره صلح یا اعطای هر گونه امتیازی به فلسطین که به عدم تحقق اسرائیل بزرگ منجر شود، مخالف است؛ پس، مسیحیت صهیونیستی، یک جریان فکری سیاسی است که بارویکردی خاص به عالم و آدم، پیرو آموزه های توراتی و انجیلی برای آینده بشریت و ظهور مسیح است. مسیحیت صهیونیستی با مسیحیت یهودی و صهیونیسم مسیحی متفاوت است. صهیونیسم مسیحی، به معنای مسیحیتی است که با حفظ باورهای مسیحی، تنها خواهان تأسیس یک دولت یهودی است. مسیحیان یهودی، یهودیانی هستند که رنگ و بوی مسیحی به خود گرفته اند و هیچ گاه به دنبال خلق دولتی یهودی نبوده اند.11
نتیجه این که نظریه مسیحیت صهیونیستی، اندیشه ای است که با حمایت از انتقال یهودیان به فلسطین و تأسیس یک دولت یهودی شکل گرفته است و اینک پس از تأسیس آن، حمایت از اسرائیل را دینی می داند و می کوشد تا با گسترش مرزهای اسرائیل فعلی، به مرزهای توراتی نیل تا فرات، مقدمات ظهور حضرت مسیح را فراهم آورد؛ صرف نظر از درستی، یا پروژه و پروسه بودن آن، واقعیتی است که در دهه های اخیر به اوج بالندگی خود دست یافته است،و اینک پیش روی ما قرار دارد.12