چکیده:
علم اقتصاد متعارف پس از آنکه حداقل یک قرن، مستقل از تفکر و دانش دینی گسترش یافت در چند دهه اخیر ارتباطی دوسویه با دین بر قرار نمود . حاصل این ارتباط ظهور و گسترش ادبیات اقتصاد دینی و اقتصاد دین است که اولی در پی تحلیل رفتارهای اقتصادی با توجه به زمینه های دینی و آخری بدنبال تحلیل اقتصادی موضوعات دینی است . این مقاله مقدمه ای در تبیین چگونگی اقتصاد دینی و اقتصاد دین است .
مقدمه
علم اقتصاد مدرن، در عالم تفکر اجتماعی غیردینی (2) دست کم از اواخر قرن نوزدهم، مستقل از تفکر دینی و مطالعه دین گسترش یافت . عالمان الاهیات و روحانیان با این انگیزه که این موضوعات، تراوشات علوم عصر روشنگری و سنن سکولاریزم است، از آن پرهیز کردند و برخی اقتصاددانان مانند کلاسیک ها به طور معمول با این بهانه که علم اقتصاد هیچ کمکی نمی تواند به مطالعه ترجیحات کند و برخی دیگر مانند مارکسیست ها به این اعتقاد که دین آینده ای ندارد، بررسی اندیشه های دینی را از حوزه تفکر اقتصادی کنار گذاشتند; البته دانشجوی دینی به ندرت به موضوعات اصلی علم اقتصاد علاقه نشان می داد و در موضوعاتی نظیر اعتبار برنامه ریزی مرکزی، شایستگی تجارت آزاد و کارایی بازار، وارد می شد; ولی همواره روحانیانی بودند که در صف مقدم مبارزه برضد تبعیضات اجتماعی - اقتصادی قرار داشتند . در امریکا مارتین لوترکینگ از مشهورترین این کشیش ها است یا مؤسسه اسلامی مالزیایی در مبارزه برای بهبود توفیق اقتصادی مالزی نقش رهبری ایفا کرده است . امام خمینی قدس سره و سازمان های اسلامی در کشورهای اسلامی بر ضد تبعیضات و ستم هایی که از سوی حاکمان بر مردم می شد، مبارزات سختی را رهبری کردند; اما ایفای چنین نقش هایی با داشتن تفکر منطقی اقتصادی دینی و شرکت در پالایش نظریه های عمومی درباره توزیع درآمد و ثروت متفاوت است . افراد می توانند بدون داشتن تفکر اقتصادی در مبارزه برضد تبعیضات اقتصادی شرکت کنند; اما در قرن بیستم به ویژه پس از نیمه آن، کوشش هایی از هر دو سو صورت گرفته است; چنان که ما شاهد ادبیات به نسبت گسترده ای در زمینه اقتصاد دینی از یک سو و نیز تلاش اقتصاددانان از سوی دیگر در جهت تحلیل اقتصادی موضوعات دینی هستیم . عالمان دینی کوشیده اند در تحلیل پدیده های اقتصادی و ارائه سیاست ها، نقش اعتقادات و ارزش های دینی را بگنجانند و از سوی دیگر، اقتصاددانان، موضوعات متنوعی نظیر بهداشت، جرم، آموزش، باروری، تبعیض، رای گیری، ازدواج و اعتیاد را تحلیل می کنند که تعدادی از محققان می کوشند دین را به این فهرست بیفزایند . آن ها با سلاح نظریه اقتصادی و مجموعه رو به رشد اطلاعات، متغیرهای مؤثر بر رفتار دینی، ماهیت مؤسسات دینی و اثر اجتماعی و اقتصادی مذهب را بررسی می کنند . تاکنون اقتصاد دین، بزرگ ترین اثر خود را در علوم اجتماعی داشته است; زیرا به طور مستقیم به موضوعات اساسی جامعه های دینی می پردازد; بنابراین، جامعه شناسان سخن از مدل های بازار و نظریه انتخاب عقلانی را به صورت پارادایم جدید در تحقیقات دینی آغاز کرده اند . در یک بررسی کوتاه کوشیدیم با تاکید بر نوشته های موجود، اقتصاد دینی را در بخش دوم بررسی; سپس اقتصاد دین را که مقوله ای جدیدالورود در ادبیات اقتصاد و دین است، معرفی کنیم و در بخش پایانی به نتیجه گیری بپردازیم .
اقتصاد دینی (3)
اقتصاد دینی به دنبال غیر دینی کردن حوزه هایی از زندگی اجتماعی به وسیله مدرنیته و همچنین آموزه های ضد دینی مارکسیست ها ظهور کرد . جنبش های دینی در برابر این هجوم کوشیدند تا تسلط دین را در حوزه های غیر دینی شده احیا کنند . در بخشی از این تلاش، آن ها می کوشند علوم اجتماعی را بازسازی کنند . به سبب این هدف، آن ها به شکست برنامه های سیاسی که جامعه شناسان سکولار ترویج کرده اند، توجه دارند . و نشان می دهند که این شکست ها را می توان با بازگشت به دین که منبع هدایت و الهام در تدوین اندیشه ها و برنامه های اجتماعی است، کاهش داد . بسیاری از این شکست ها که فعالان دینی بر آن تاکید می کنند، به واسطه سیاست ها و نهادهای اقتصادی رایج است; برای مثال، در ایالات متحده، فعالان مسیحی بسیاری اداره نظام رفاهی دولت را به علت مرض های اجتماعی نظیر فقر شهری، جرایم نوجوانی و سست شدن بنیان خانواده سرزنش می کنند . همچنین در سراسر دنیا فعالان اسلامی معتقدند که سیاست های اقتصادی غیر اسلامی، مسؤول مشکلاتی نظیر فقر، فساد اداری و عقب گرد فن آوری هستند . دولت های سکولار، به سبب تعقیب برنامه های اقتصادی غربی به جای برنامه های اسلامی در اشتباه هستند . (4)
به طور قطع، حمله به سیاست های اقتصادی فعلی فقط از جهات دینی نیست . متفکران اجتماعی بسیاری انتقاداتی را در زمینه های متعدد غیر دینی مطرح می کنند; اما نکته مهم این است که اکنون صدای دین میان منتقدان، بلندتر، و اصلاحاتی که هویت دینی دارند، در مقایسه با گذشته، معمول تر است و با اطمینان بیش تری افزایش می یابد; بنابراین، دهه های اخیر شاهد ظهور اشکال متعددی از اقتصاد دینی، یعنی علم اقتصاد با زمینه های اسلامی، مسیحی، بودایی و هندویی است .
اقتصاد اسلامی در قرن بیستم به ویژه در دو سه دهه اخیر، گسترش بسیاری داشته است . امروزه اقتصاد اسلامی به صورت گرایش تحقیقاتی و تحصیلی در بسیاری از دانشگاه ها و مؤسسات علمی جهان اسلام و به ویژه عربستان سعودی، ایران، پاکستان و مالزی مطرح است . دانشجویان بسیاری رساله های فوق لیسانس و دکترای خود را در این زمینه تنظیم کرده اند . اقتصاد اسلامی تاکنون میان شکل های گوناگون اقتصاد دینی، مهم ترین گام ها را برای عملی کردن اندیشه هایش برداشته است . چندین کشور اسلامی (با اکثریت مسلمان) اکنون به طور رسمی، نظام های توزیع مجدد اسلامی را اجرا می کنند . بانک های اسلامی در بیش از 60 کشور کار می کنند . کشورهایی همچون ایران و پاکستان، بانکداری مبتنی بر بهره را غیرقانونی کرده اند; بنابراین، زمینه مطالعات تجربی در موضوعات مهم اقتصادی به ویژه در بانکداری فراهم شده است; البته هنوز اقتصاد اسلامی چنان که در نظریه به آن توجه شده، اجرا نشده است و موانع فراوانی بر سر راه آن قرار دارد . شایان ذکر است که اقتصاد اسلامی در کلیت به دانشی اطلاق می شود که درباره مکتب اقتصادی اسلام، نظام اقتصادی اسلام و حتی علم اقتصاد اسلامی بحث می کند . هر چند مباحث معتقدان به مکتب و نظام اقتصادی اسلام اختلاف بسیاری با هم ندارند، برداشت طرفداران علم اقتصاد اسلامی یک سان نیست; اما آن چه در این بررسی اجمالی می توان گفت، این است که اقتصاد دینی با اعتقاد به این که موضوعات اجتماعی ملهم از ارزش ها و باورها است، می کوشد تا در بررسی پدیده های اجتماعی از جمله رفتارهای اقتصادی بر این عوامل غیر مادی تاکید کند; بنابراین، از مفاهیم دینی مانند نوع دوستی، ایثار، انفاق، . . . و همچنین احکام حقوقی مانند حقوق مالکیت، حرمت اسراف، ربا و . . . در تحلیل اقتصادی استفاده می کنند . دکتر انس زرقاء می گوید:
اقتصاد - چنان که در ذهن های ما وارد کرده اند - فاقد احکام ارزشی نیست و نمی تواند باشد و نیز اسلام از مفاهیم اثباتی درباره اقتصاد عاری نیست . بدین ترتیب، ما می توانیم احکام ارزشی اسلامی را جایگزین احکام ارزشی غیراسلامی کنیم و مفاهیم اسلامی را بر ذخیره مفاهیم اثباتی اقتصاددانان بیفزاییم و به نتایجی دست یابیم . (5)
بسیاری از نوشته های اقتصاد اسلامی با استفاده از متدلوژی اقتصادی متعارف به ویژه ابزارهای آن و با تعدیلاتی که در آن ها صورت گرفته است، به بررسی موضوعات اقتصادی پرداخته اند . دکتر نجات الله صدیقی از پیشگامان طرح اقتصاد اسلامی، کتاب های اقتصادی را که اندیشه وران اسلامی در ربع سوم قرن اخیر در موضوعات گوناگون به ویژه فلسفه و نظام اقتصادی، مالیه عمومی، نظام مالی اسلام به سه زبان انگلیسی، عربی و اردو نوشته اند، بررسی کرده است . (6)
دکتر یدالله دادگر نیز نوشته های معاصر درباره اقتصاد اسلامی را معرفی کرده است . (7) همچنین دکتر سبحانی بیش تر به بررسی متون اقتصاد اسلامی (شامل پایان نامه ها) به ویژه نوشته های نویسندگان شیعی موجود در داخل پرداخته است (8) که از جمله می توان به چند نمونه از این مطالعات به شرح ذیل اشاره کرد: (9)
1 . کتاب مباحثی در اقتصاد خرد، نگرش اسلامی: در این کتاب که مجموعه مقالات سیزده اندیشه ور و اقتصاددان مسلمان است، بیش تر درباره اهداف و انگیزه های مصرف و تولید و تفاوت های عمده رفتار مصرف کننده و تولید کننده مسلمان با افراد غیر دینی بحث شده است; سپس محققان در بیش تر مقالات، با استفاده از همان ابزار منحنی های مطلوبیت و حداکثرسازی، به تحلیل اقتصادی و همچنین به مساله تخصیص منابع و اقتصاد رفاه پرداخته اند . (10)
2 . کتاب اقتصاد کلان با نگرش اسلامی: این کتاب، نتیجه کوشش دو تن از محققان مسلمان عرب زبان است که در هشت فصل تدوین شده و در تفهیم مطالب، همانند علم اقتصاد کلان از تحلیل های اقتصاد کلان در زمینه مصرف، سرمایه گذاری و همچنین از مدل IS-LM در تبیین تعادل کل استفاده کرده است . مؤلفان تقریبا همانند دیگر اقتصاددانان مسلمان در دخالت نقش ارزش ها و اعتقادات در رفتارهای اقتصادی کوشیده اند . (11)
3 . رساله ها و پایان نامه های بسیاری در سطح دکتری به تبیین موضوعات اقتصاد اسلامی پرداخته اند که به چند نمونه از آن ها اشاره می شود:
محمدانور، رساله دکتری خود را در دانشگاه نیوهمشایر امریکا در سال 1985 تحت عنوان «یک مدل اقتصاد کلان برای اقتصادهای بدون بهره: یک مطالعه ادغامی از نظامهای اقتصادی غربی و اسلامی » نوشت . در این رساله، یک مدل غربی، داخل یک مدل معادل که دارای نظام مالی بدون بهره است، استفاده شده است . این مدل نشان می دهد که نسبت های تسهیم سود، نقش بسیار مشابهی با مدل های غربی منتهی بر نرخ بهره ایفا می کند و در این مدل می توان با تغییر سهم در سود به جای تغییر نرخ بهره، به اهداف سیاستی دست یافت . در این رساله نتیجه گیری می شود که با حفظ شرایط دیگر، نظام بدون بهره برای کشورهای کم تر توسعه یافته که اقتصاد تورمی دارند، مناسب تر است .
مهدی رضوی، رساله دکتری خود را در دانشگاه لینکلن نبراسکای امریکا در سال 1983 تحت عنوان «مدلسازی نظام اقتصادی اسلام، یک روش ماتریس انتقالی تعاملی و نمودار جهت دار بولیین » نوشته است . موضوع اصلی این مطالعه، تحلیل امکان فرموله کردن یک چارچوب از نظام اقتصادی مبتنی بر آموزه های اسلامی مستقل از سرمایه داری و سوسیالیسم موجود است .
نادر حبیبی، پیامدهای اقتصادی نظام های بدون بهره بانکداری اسلامی را با استفاده از مدل تعادل عمومی در سال 1987 در دانشگاه دولتی میشیگان بررسی کرده است . او مشاهده کرد که هر چه از نرخ بهره صفر دور شویم، پس انداز خالص فزونی می گیرد و تخصیص ریسک بهبود می یابد . او همچنین مدل اقتصادی کلان مشابهی را به کار برد تا انتخاب های سیاست پولی و مالی را که در دسترس دولت های کشورهای اسلامی است، بررسی کند .
همچنین رساله های متعددی درباره بانکداری اسلامی در سطح خارج و داخل نگارش یافته است . (12)
محمدتقی گیلک حکیم آبادی با استفاده از روش رایج اصابت مالیاتی، آثار توزیعی خمس را با مالیات های متعارف در ایران مقایسه کرده است . (13)
خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دانشجویان علوم دینی و دانشگاهی علاقه مند به اقتصاد اسلامی کوشیدند بر ادبیات آن بیفزایند . پایان نامه هایی در زمینه تعادل اقتصادی، روش شناسی، اقتصاد پولی، نیروی کار، توسعه، مالیه عمومی، نظام مالی و . . . به وسیله دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد در دانشگاه های ایران به ویژه دانشگاه مفید قم، دانشگاه امام صادق علیه السلام تهران و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در قم نوشته شده است .
شایان ذکر است که حاصل کوشش کارگزاران و اندیشه وران داخلی در زمینه ارزیابی اقتصاد اسلامی، گام مؤثری در گسترش اقتصاد اسلامی به شمار می آید .
اقتصاد دین (14)
در سراسر نیمه قرن گذشته، مطالعه علم اجتماعی دین، به سبب فقدان علاقه ضعیف بود . در علومی نظیر جامعه شناسی و مردم شناسی که بنیانگذاران آن، بسیاری از توجه خود را صرف دین کرده اند، دین به موقعیت رکود افتاده است . در علم اقتصاد که هرگز درباره اعتقادات، هنجارها و فرهنگ، چیز بسیاری نگفته است، همه این موضوعات نادیده گرفته شده اند . اگرچه هیچ کس اهمیت تاریخی دین را انکار نکرد، دین به رغم همه این ها، یکی از اساسی ترین، ماندگارترین و رایج ترین ویژگی های فرهنگ انسانی بود . گروهی از محققان، دین معاصر را کمابیش همانند فسیل دانسته، علاقه ای به آن نشان ندادند . بدون این که بیش تر در این باره سخن بگوییم، دانشگاهیان، تز سکولاریزم، دکترینی که تضعیف سریع و اضمحلال نهایی دین را در دنیای جدید اعلام می کند، پذیرفته اند و حتی از آن لذت می برند; (15) البته این روزها، تز سکولاریزم به روزگار سختی افتاده است . احیای سیاسی مسیحیت محافظه کار در امریکا، پیدایش جنبش های اسلامی (آن چه در غرب بنیادگرایی اسلامی نامیده می شود) در خاورمیانه، رشد انفجاری پروتستانتیزم در امریکای لاتین، شورش دینی در اروپای شرقی و اتحاد شوروی سابق و تاثیر دین در اختلافات نژادی در سراسر جهان، مقاومت دین را تایید می کند . در سراسر جهان، دین بیش از آن چه مفسران اعلان کرده اند، زنده تر ادامه دارد . روند سکولاریزم در اروپای غربی بسیار استثنایی به نظر می رسد . سرانجام یک مجموعه فزاینده از تحقیقات تجربی نشان می دهد که هیچ شاهدی درباره افول دین در امریکا و نقاط دیگر وجود ندارد . (16)
نرخ های عضویت در کلیسا در امریکا به طور مداوم در دو قرن گذشته از 17 درصد جمعیت در دوره انقلاب، به 34 درصد در نیمه دوم قرن نوزدهم و به بیش از 60 درصد در زمان فعلی افزایش یافته است .
دین، کالایی پست نیست . نرخ های اعتقاد دینی و فعالیت دینی با افزایش درآمد یا آموزش کاهش نمی یابد . این یافته ای است که هم در اطلاعات مقطعی و هم سری های زمانی کل به دست آمده است . در چهل سال گذشته، انبوه مطالعات جامعه شناختی، رابطه میان درآمد با آموزش را با شاخص های متعددی از دینداری بررسی کرده اند . از نیمه دوم دهه 1970 اقتصاددانان از مدل هایی برای برآورد چنین رابطه ای بهره بردند . هر چند نتایج اساسی این مطالعات بازتاب نتایج جامعه شناسان است، آن ها نشان دادند که آموزش، رابطه ای ضعیف ولی عموما مثبتی با مشارکت در برنامه های دینی دارد و درآمد با اعانات مذهبی، رابطه ای قوی و مثبت دارد; ولی با دیگر شاخصه های فعالیت های دینی مانند حضور در کلیسا، و تکرار عبادت، رابطه ای بسیار ضعیف دارد . (17)
اعانات کلیسا بیش از نیمی از تمام کمک های خیریه در امریکا را تشکیل می دهد (تقریبا 64 میلیارد دلار در سال 1995) و اغلب مؤسسات غیرانتفاعی، یا دینی و یا مبتنی بر دین هستند .
نظریه اقتصادی، چیز فراوانی برای گفتن درباره این حقایق دارد و این حقایق، فکر قدیم غیر جاذب بودن دین را رد می کند . دین، نیرویی در زندگی شخصی، نهادی و سیاسی اغلب مردم در سراسر دنیا ایجاد می کند . عالمان علوم اجتماعی چاره ای ندارند که دین را به شمار آورند; چون هیچ نشانی از رفتن ندارد .
اقتصاد دین با استفاده از ابزار نظریه اقتصادی و با مدلسازی، سعی در بررسی موضوعاتی نظیر اعتقاد و رفتار دینی، ماهیت و رفتار نهادهای دینی و اثر اقتصادی دین دارد که پیش تر به دیگر علوم اجتماعی منحصر بودند; البته ادبیات تحلیل اقتصادی دین در سطح جهانی بسیار نادر و آغاز آن بسیار کند است که شاید دلیل آن، مشاجره درباره اهمیت دین در دنیایی با ویژگی شیوه مدرن زندگی است . (18)
تفاوت اقتصاد دینی و اقتصاد دین - همان گونه که با بررسی بیش تر در ذیل روشن تر می شود - در این است که اقتصاد دینی در تحلیل پدیده ها و رفتارهای اقتصادی، متغیر دین (ارزش ها و آموزه های دینی) را در کنار متغیرهای غیردینی دخالت می دهد; از این رو در کنار علم اقتصاد سیاسی و علم اقتصاد توسعه و در مقابل اقتصاد نئوکلاسیکی قرار می گیرد; اما اقتصاد دین، پدیده ها و رفتارهای دینی را تحلیل اقتصادی می کند; بدین سبب از نظر روش شناختی در کنار تحلیل اقتصادی سیاست (انتخابات عمومی) و تحلیل اقتصادی جرم قرار می گیرد .
شایان ذکر است که اقتصاد دین در قالب دین مسیحیت ظهور یافت; بنابراین به بررسی اقتصادی آموزه های دینی مسیحی و کلیسا می پردازد; اما با مختصر تغییر با ادیان دیگر به ویژه اسلام قابل انطباق است و جا دارد اقتصاددانان کشورهای اسلامی، این بحث را پی بگیرند . این آموزه ها و فعالیت ها به طور عمده در حوزه های فردی و خصوصی متبلور است .
پژوهش های معاصر درباره اقتصاد دین، با مدل تولید حضور در کلیسا و اعانات خانوار به وسیله عزی و اهرنبرگ آغاز شد . (19) چنین نوشته هایی نوعا بر تئوری تولید خانوار بکر مبتنی است . (20) افراد، وقت و کالاهای خود را بین کالاهای دینی و غیردینی به گونه ای تخصیص می دهند که تابع مطلوبیت بین دوره ای، یعنی مطلوبیت در این دنیا و آخرت را حداکثر کنند . حضور در کلیسا و مشارکت دین، هدف مصرفی آخرتی دارند . (21) این فرض هنگامی که کالای دینی وارد توابع مطلوبیت شود، محدودیتی قوی ایجاد می کند .
ترکیب قید بودجه دوره زندگی و فرض عدم نزولی بودن محصول نهایی فعالیت دینی مدل عزی - اهرنبرگ به این نتیجه معمول می انجامد که فعالیت دینی باید با سن افزایش یابد .
این مدل، همچنین جانشینی بین زمان و پولی را که صرف دین می شود، پیش بینی می کند; بنابراین، شرایط کارایی متعارف نشان می دهد خانوارهایی که زمان برای آن ها ارزش کم تری دارد، کالاهای دینی زمان برتری را تولید خواهند کرد و در یک خانوار معین، اعضایی که دستمزدهای پایین تری دارند (نوعا زنان) فعالیت دینی زمان برتری را ارائه می دهند . داده ها نیز از پیش بینی های مدل حمایت می کنند . به ظاهر آشکار است که هزینه فرصت زمان، رفتار دینی را تغییر می دهد و سبب تغییر در عمق، سطح و نیز زمان فعالیت دینی می شود . تحلیل رگرسیونی داده های تحقیق، همواره نشان می دهد که اگر دستمزد افزایش یابد، مشارکت دینی پول برتر خواهد شد که افزایش نرخ اعانات کلیسا در مقایسه با نرخ حضور در کلیسا را در پی خواهد داشت . (22)
به طور شهودی، توانایی شخص در تولید یا تقویت کالاهای دینی نه تنها به داده های زمانی و کالای او بستگی دارد، بلکه به دانش دینی، آشنایی با مکتب و مناسک کلیسا و دوستی با دیگر عبادت کنندگان نیز وابسته است . این عوامل، گسترش طبیعی مدل عزی و اهرنبرگ را پیشنهاد می کند; به طوری که سرمایه انسانی دینی به دست آمده از فعالیت های دینی گذشته را دربرمی گیرد . (23)
ایاناکن (از پیشروان در ادبیات اولیه اقتصاد دین) و همچنین دورکین و گریلی (24) تئوری بکر درباره سرمایه انسانی را به کار بردند تا از رفتار دینی به صورت عادت (عقلانی و نزدیک بینی) به جای توجیه مشارکت براساس انتظارات آخرتی بحث کنند . (25) اعمال دینی را می توان همانند فرایند تولیدی در نظر گرفت . کالاهای خریداری شده، وقت خانوار و سرمایه انسانی توانایی خانواده را در تولید رضایتمندی تغییر می دهد; همان گونه که توانایی آن ها را در تولید لذت بخشی از وعده غذا، سلامت، فرزند و سرگرمی تغییر می دهد . محصولات دینی به یقین، پیچیده و غیرقابل مشاهده اند; اگرچه امکان آن بیش تر از لذت بخشی سرگرمی نیست . با وجود این، داده های تولید دینی قابل اندازه گیری هستند و در واقع از پیش به طور روزمره به وسیله محققان اندازه گیری می شوند . این داده ها شامل کالاهای خریداری شده مانند تن پوش و حمل ونقل در روزهای یک شنبه، هدایای قربانی و کمک های پولی می شود که عملیات کلیسا را تامین مالی، و کارهای خیریه آن را آسان می کند . این داده ها همچنین وقت و نیروی کار اعضای خانواده همانند زمانی که صرف شرکت و رفتن به مراسم کلیسا و برگشت از آن می شود و زمانی که صرف خواندن دعا، مکاشفه و خواندن کتاب های مقدس و زمان تلاش برای خیرات دینی با دیگر اعمالی که انگیزه های دینی دارند را در بر می گیرد . سرمایه انسانی، به ویژه سرمایه انسانی خاص که به سرمایه های دینی متعلق است، نوع سوم از داده ها را تشکیل می دهند . (26)
سرمایه های دینی به سبب این که مکتب، مناسک و انواع عبادات در هر مذهبی فرق می کند، به طور کامل، ویژه آن دین است . افزون بر این، اغلب تجربه ها و آموزش های دینی (برخلاف آموزش های عمومی و آموزش های حرفه ای) به طور مستقیم از والدین و مؤسسات دینی اخذ می شود . این مدل، نتایج گوناگونی را پیش بینی می کند که تقریبا تمام آن ها دارای حمایت تجربی قوی هستند; برای مثال، همان گونه که بچه ها بزرگ تر می شوند و تصمیم های دینی را آغاز می کنند، به سمت اعتقادات و مذاهب والدینشان جذب می شوند و حتی آن ها که مذهبشان را تغییر می دهند، مایلند مذاهبی شبیه کسانی برگزینند که در بین آن ها رشد کرده اند; بنابراین، احتمال تغییر دین در بین گروه های دینی خاص - هر چه گروه ها شبیه تر باشند - بیش تر است و نرخ کل تغییر به سمت گروه خاص یا بیرون رفتن از آن گروه - هر چه گروه، متمایزتر باشد - کم تر است . (27)
این دو نظریه، یک توضیح عقلانی برای ترجیحات و مشارکت دینی ارائه می کنند، و نظریه های طرف تقاضا هستند که حضور عضویت در کلیسا را از نظر اقتصادی توضیح می دهند; اما وجود کلیسا را فی نفسه مطرح نمی کنند . تمرکز کارهای اخیر در زمینه اقتصاد دین از افراد و خانوارها به سمت گروه ها و مؤسسات است . دو مدل عمده طرف عرضه برای توضیح وجود کلیساها توسعه داده شده است . برخی از محققان مانند اندرسون، (28) به همراه اکلوند، (29) هربرت (30) و تولیسون (31) و همچنین دیویدسون (32) کلیسا را بنگاهی تجاری فرض کرده اند که به دنبال حداکثر کردن سود خود است . آن ها عملیات کلیسای کاتولیک رومی ها را بنگاهی تحلیل می کنند که از طریق تنظیم هنجارهای اجتماعی (مثل گناه و فدیه)، حذف رقابت یا کنترل دکترین های ربا و مبادله، ابداعات علمی یا بازار ازدواج، در پی انحصاری کردن بازار دینی است . (33) استارک و بین بریج (34) بر نقش کارآفرین انفرادی در ایجاد مذهب جدید تاکید می کنند . این نوشته ها نقش روحانیان و کلیساها را در جایگاه عرضه کنندگان کالاهای دینی، تحلیل اقتصادی می کنند .
این نوشته ها کلیساها را مانند بنگاه های متعارف و نئوکلاسیکی در نظر می گیرند که تولیدکنندگان در آن ها، کالاها و خدمات دینی را به مصرف کنندگان می فروشند; ولی مقالات دیگر، نظریه باشگاه را به صورت نقطه آغاز کار خود اتخاذ می کنند . مدل های باشگاه دینی را می توان بسط روش تولید خانوار بیان کرد . کالاهای دینی که وارد تابع مطلوبیت خانوار می شوند، نه تنها به داده های زمان، کالاها و سرمایه متعلق به خانوارها بستگی دارد، بلکه به داده های اعضای کلیسا وابسته است; بنابراین، برای مثال، لذت و اعتلای معنوی که من از مراسم عبادی کسب می کنم نه فقط به خدماتی که من (از طریق حضور، توجه، سرود جمعی و غیره) انجام می دهم بستگی دارد، بلکه به مقدار حضور دیگران، میزان محبتی که به من می کنند، نحوه آواز آن ها، عمق تعهد دیگران و غیره نیز وابسته است .
در بسیاری از موارد، این مدل همانند داستان معمول باشگاه است; اما به جای تاکید بر مسائل ازدحام بر پیامدهای مثبت همراه با مشارکت دینی تاکید می کند . در جلسات گروهی، یک عضو فعال که به طور منظم حضور دارد و با تمام عشق سرود می خواند و با حرارت به دیگران احترام می گذارد، مطلوبیت اعضای دیگر را افزایش می دهد . برعکس سواری گیران مجانی (35) که به دفعات کم تر و انرژی کم تری مشارکت می کنند، اعتبار اغلب دین ها را تهدید می کنند . (36)
یکی از محورهای بحث در اقتصاد دین، بازارهای دینی است . اگر فرقه های دینی انفرادی مانند بنگاه های دینی عمل کنند، به طور گروهی، بازار دینی را تشکیل می دهند .
آدام اسمیت در بخشی گسترده از کتاب ثروت ملل که نادیده گرفته شده، اساسی را برای نظریه اقتصادی درباره موسسات دینی بنیان نهاده است . اسمیت نشان داد که نفع پرستی، کشیش ها را همانند تولیدکنندگان غیردینی برمی انگیزد; نیروهای بازار، کلیساها را دقیقا مانند بنگاه های سکولار محدود می کند و این که منافع رقابت بار انحصار و خطرهای تنظیمات دولتی در بخش دین، همانند هر بخش دیگر از اقتصاد واقعیت دارد . اسمیت بر اهمیت ساختار بازار تاکید می کند و بازارهای دینی انحصاری را که از طرف دولت حمایت می شوند و بازارهای رقابتی را به تفصیل بیان می کند . ایاناکن ضمن فرمول بندی کردن مفهوم بازار دینی با استفاده از اطلاعات 17 کشور توسعه یافته درباره ویژگی های دینی ایشان، ادعای اسمیت را آزمون می کند . او نتیجه می گیرد که انحصار و مقررات دولتی، از بازار دینی همانند بازارهای غیردینی جلوگیری می کند . در بین کشورهای پروتستان، نرخ حضور در کلیسا و اعتقاد دینی در کشورهایی که بازارهای رقابتی بالاتری دارند، در مقایسه با کشورهایی که بازارهای دینی به وسیله کلیساهای رسمی، انحصاری شده اند، بسیار بالاتر است . (37)
در پایان شایان ذکر است که درباره اقتصاد دین از سوی اقتصاددانان مسلمان کوششی دیده نشده است; هر چند باید توجه داشت که گویا تحلیل اقتصادی دینی در قالب نظریه های اقتصاد متعارف به ویژه نئوکلاسیکی در تعارض با ضرورت اقتصاد دینی و به طور مشخص اقتصاد اسلامی است; زیرا قوام و وجه مشخصه اقتصاد دینی، لحاظ عوامل دینی مثل باورها، ارزش ها و آموزه های دینی در تبیین رفتارهای اجتماعی و اقتصادی انسان ها است; یعنی همان عواملی که اقتصاد متعارف نئوکلاسیک - همان گونه که در ابتدا اشاره شد - آن را نادیده گرفته است و اقتصاد دین نیز با استفاده از نظریه های متعارف نئوکلاسیک پای در جای آن ها می گذارد با این تفاوت که موضوعات مورد بحث اقتصاد دین بیش تر غیرسکولار هستند; البته اقتصاددانان مسلمان، رفتارهای اسلامی چون انفاق، عدم اسراف، وقف و قرض الحسنه را تحلیل اقتصادی کرده اند; ولی در تحلیل خود به طور عمده از روش اقتصاد اسلامی (اقتصاد دینی) بهره گرفته اند تا این که تحلیلی صرفا اقتصادی به روش نئوکلاسیکی ارائه دهند .
نتیجه گیری
پس از یک دوره جدایی به ظاهر طولانی بین اقتصاددانان و دانشمندان دینی، زمینه های ارتباطی فراهم شد; به طوری که در نیمه دوم قرن بیستم، گام هایی جهت نزدیکی بین علم اقتصاد و دانش دینی برداشته شده است . این ارتباط را می توان به دو نوع بیان کرد: ارتباط اول بیش تر از سوی دین به سمت اقتصاد است . در این ارتباط، موضوعات اقتصادی به ویژه رفتارهای اقتصادی از دیدگاه دین تحلیل می شود و نقش باورها و آموزه های دینی در کنار عوامل غیردینی در مدل ها و تحلیل های اقتصادی وارد شد . در دهه های اخیر، شاهد رشد اقتصاد دینی مانند اقتصاد اسلامی، اقتصاد مسیحی و بودایی و گسترش نوشته های فراوان حتی در سطوح رساله های دانشگاهی در این زمینه بودیم . ارتباط دیگر از سوی اقتصاد به سمت دین است که تحت عنوان اقتصاد دین به تحلیل و بررسی اقتصادی موضوعات دینی مانند مشارکت و حضور در برنامه های دینی و مؤسسات و بازارهای دینی می پردازد . این ارتباط از سوی اقتصاددانان جامعه شناس علاقه مند به حوزه دینی در غرب صورت گرفته است و نگارنده، در موضوعات اسلامی نوشته ای را سراغ ندارد . همچنین در این جا باید از نوشته هایی یاد کرد که اقتصاددانان، آثار موضوعات دینی را به رغم کاستی های اقتصاد دین مطالعه کرده اند; البته به نظر می رسد که تحلیل موضوعات و مؤسسات دینی به ویژه در کشور ما که پس از انقلاب اسلامی ظهور پررنگی یافته اند، ضرور به نظر می رسد . حداقل هزینه فایده کردن آموزش مبلغان دینی و تحلیل عملکرد سازمان های رسمی و غیررسمی که متکفل امور دینی هستند، شاید امری دور از انتظار نباشد; هر چند تحلیل درست، نیازمند نظریه پردازی جدیدتر و مناسب با موضوعات مورد بحث خواهد بود .
پی نوشت ها:
1. عضو هیات علمی دانشگاه مازندران .
2. secular
3. religious economics
4. Timur Kuran (1994), Religious Economics and the Economics of Religion, journal of institutional and theoretical Economics (JITE) 150.4.769-70.
5. انس زرقا: اقتصاد اسلامی: راهی به سوی رفاه انسان، در خورشید احمد، مطالعاتی در اقتصاد اسلامی، ترجمه محمدجواد مهدوی، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1374، ص 20 .
6. نجات الله صدیقی: اندیشه اقتصادی مسلمان: بررسی متون معاصر، در خورشید احمد، همان .
7. یدالله دادگر: ادبیات معاصر اقتصاد اسلامی، فصلنامه پژوهش، انتشارات جهاد دانشگاهی، ش 4، زمستان 1379 ش .
8. حسن سبحانی: طبقه بندی توصیفی ادبیات اقتصاد اسلامی، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران .
9. البته تلاش عالمان دینی مانند آیت الله محمدباقر صدر، در ترسیم مکتب اقتصادی اسلامی را نباید هرگز از خاطره هادور داشت .
10. ر . ک: سیدطاهر و دیگران (ویراستاران): مباحثی در اقتصاد خرد، نگرش اسلامی، مترجم دکتر حسین صادقی، مؤسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس، تهران .
11. یوسف بن عبدالله الزامل و بوعلام بن جیلالی: اقتصاد کلان با نگرش اسلامی، ترجمه نصرالله خلیلی تیرتاشی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1378 ش .
12 .همان .
13. برای دیدن خلاصه رساله هایی که در خارج در این باره نوشته شده است، به سایت مورد نظر در اینترنت می توان رجوع کرد .
14. Economicsof Religion.
15. L.R. Iannaccone, ", Progress in the Economics of Religion" from internet p.1.
16. Ibid, From Finkeand Sturk (1992).
17. Iannaccone (1998), Introduction to the Economics of Religion, JEI, Vol 36, p. 1470.
18. Pitarros Pedro and Nuno Garoupa, (2001), " An Economic theory of church strictness", from internet.
19. Azzi and Ehrenberg (1975), "Household allocation of time and church attendence" Journal of political economy 83 (1), February from Iannaccone (1998), p. 1479.
20. Becker
21. afterlife Consumption.
22. Iannaccone (1998), Ibid, p. 1479-80.
23. Ibid, P 1481.
24. Durkin&Grelly.
25. Pitarros&Garoupa, Ibid, P.
26. Iannaccone (1990), Religious Practice: A Human Capital Approach, Journal for Scientific study of religion, 29:3, pp. 297-314.
27. Iannaccone (1998), Ibid, p. 1481.
28. Anderson.
29. Ekelund.
30. Herbert.
31. Tollison
32. Davidson.
33. Pitarros&Garoupa, Ibid. P.
34. Stark&Baindbridge.
35. Free riders.
36. Iannaccone (1998), p. 1482.
37. Iannaccone (1991), the consequences of Religious Market structure, Rationality and society, Vol 3, No 2, p. 136 and (1992), Religious Markets and the Economics of Religion, Social Compass, 39 (1),p. 128.