ماهان شبکه ایرانیان

سکولاریسم مذهبی، تنها راه رهایی فلسطین

چکیده: نویسنده با ارائه رویکرد مثبت ایرانیان و اسلام به فلسطین، در گذشته تاریخ، به نقد رویکرد امروزی شرق می پردازد و به جای دولت مذهبی، با مثبت ارزیابی کردن برخورد دولت های اروپایی، آزادی مذهبی و دولت سکولار را تنها راه حل مشکل فلسطین برمی شمارد .

شرق، 1/9/82

چکیده: نویسنده با ارائه رویکرد مثبت ایرانیان و اسلام به فلسطین، در گذشته تاریخ، به نقد رویکرد امروزی شرق می پردازد و به جای دولت مذهبی، با مثبت ارزیابی کردن برخورد دولت های اروپایی، آزادی مذهبی و دولت سکولار را تنها راه حل مشکل فلسطین برمی شمارد .

یهودیان که روزگاری نازپرورده ایرانیان و خصم رومیان بودند، اینک نوردیده غربیان و بلای جان شرقیان اند . طنز تاریخ آنجاست که قرن ها بعد، وارثان روم باستان، آمریکا و انگلستان، فریاد بازگشت آوارگان یهود به سرزمین موعود را سر دهند و بکوشند تا فلسطین، اسرائیل شود . انگلوساکسون ها، این کار را برای رهانیدن اروپا و یهود از یکدیگر انجام دادند . چه، بزرگ ترین نسل کشی قوم یهود در اروپا رخ داد; اما، شگفت آنکه این بار قرعه یهود ستیزی به دامان خاورمیانه افتاد . منطقه ای که نه فقط کورش رهایی بخش یهودیان را دارد، که محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا، حکم به همزیستی مسلمان و یهود داده بود . شرقیان گمان می کنند که تنها راه مشروع مخالفت با اسرائیل، تکیه بر فضل تقدم اعراب در منطقه است; ادعایی که، البته، سندیت ندارد . فلسطین، هند موحدان است . تنها راه رهایی فلسطین از چنگال نسل کشی، تاسیس دولتی غیردینی در آنست که به همه ادیان از یک چشم بنگرد . چنین دولتی نمی تواند بی توجه به مذهب باشد; باید به آرامی از کنار نزاع های مذهبی گذر کند و نه فقط حوزه خصوصی، که حوزه عمومی را نیز به مردم بسپرد تا روحانیان مسلمان، عمامه، روحانیان مسیحی، کلاه و روحانیون یهودی، عرق چین بر سر نهند . دادگاه ها در منطقه الفراغ شریعت ها حکم صادر کنند و عرف در جواب شرع قانون بسازد . این گونه است که مهم ترین وظیفه سکولارهای مذهبی، ایجاد آزادی مذهبی خواهد بود، نه تاسیس دولت مذهبی . اسرائیلی ها به این دلیل از سوی غربی ها حمایت می شوند که به خیال غرب، ظاهرا صورت نزدیک تری به دموکراسی غربی دارند: پارلمان و احزاب موافق و مخالف، انتخابات و ... ; دولتی سکولار دارند: در پارلمان خویش از اعراب عضو می پذیرند، علیه دولت یهود نطق می کنند، احزاب مذهبی را از پارلمان بیرون می کنند و قدرت را میان احزاب عرفی، دست به دست می کنند . اما، فلسطینی ها موقعیتی دورتر از دموکراسی غربی دارند و به این دلیل ممکن است، در صورت تاسیس دولت مستقل فلسطین، احزاب بنیادگرا بر سر کار آیند . مسجدالاقصی، هیکل سلیمان و کلیسای مهد، نه فقط نهادهای مذهبی، که نهادهای سیاسی و اجتماعی سرزمین فلسطین اند و پلورالیسم سنتی و مذهبی را پشتوانه حیات این سرزمین مقدس قرار داده اند .

اشاره

آنچه در این مقاله جلب توجه می کند، کاستی ها و نارسایی های فراوان نویسنده در ارائه استدلال و شواهد تاریخی است که به بررسی اجمالی این نارسایی ها می پردازیم:

1 . نویسنده در مقاله خود چنان وانمود کرده است که گویی قدمت تاریخی قوم یهود در سرزمین فلسطین، بیش از اعراب بوده است .

نویسنده در ادعای تاریخی خود، خطای فاحشی را مرتکب شده است . چراکه محققین و مورخینی مانند تویین بی، فریدمن، ماکسیم رودنسون، موشه منوهین، فرانسیس امیلی و ... ، بر این اعتقادند که قبایل عرب در حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح، به فلسطین فعلی مهاجرت کردند که بعدها به اسم «کنعانی ها» معروف شدند . همین کنعانیان برای نخستین بار شهر «بیت المقدس » را بنیان گذاشتند . همچنین، گروهی از آنان، بعدها، تمدن «فنیقی » را در سواحل مدیترانه در لبنان به وجود آوردند . کنعانی ها حدود 1500 سال کنترل این ناحیه را در دست داشتند و شهرهای اریحا، بیسان، شکیم و نابلس توسط آنان ساخته شد . در واقع عبری ها یا اتباع بعدی حکومت اسرائیل، نخستین ساکنان سرزمین فلسطین نبودند; بلکه اسلاف اعراب کنونی جزو اولین ساکنان فلسطین به شمار می رفتند . عبرانی ها حدود هفتصد سال بعد از قبایل عرب (یعنی در حدود 1800 قبل از میلاد)، به ارض کنعان، یعنی «فلسطین » مهاجرت کردند . (1) علاوه بر این حقایق تاریخی، برخی از محققان برجسته یهودی، منکر هرگونه حق تاریخی یهودیان نسبت به فلسطین می شوند . به عنوان مثال، ماکسیم رودنسون، محقق برجسته یهودی - فرانسوی، می گوید: «مردم فلسطین، به تمامی معنی، از نظر بومی، همان فلسطینی های قدیم و فرزندان کنعانی ها و سایر قبایل اولیه فلسطین هستند» . موشه منوهین، یهودی منتقد صهیونیسم، معتقد است که «ساکنان اصلی فلسطین، اعرابی بودند که از چهار هزار سال قبل این سرزمین را در تصرف خود داشتند و هم اکنون در اردوگاه های آوارگان زندگی می کنند» . اسرائیل زانگویل که اصطلاح «فلسطین، سرزمین بدون مردم برای یهودیان بدون سرزمین » را اختراع کرد، بعدها، پس از سفر به فلسطین، اعتراف کرد که این سرزمین، برای خود، ساکنانی دارد و پیشنهاد کرد که یهودیان برای گرفتن فلسطین از ساکنان کنونی آن، مانند پدران خود، به ضرب شمشیر و کشتار به این هدف نایل آیند . آرنولد تویین بی، مورخ سرشناس معاصر، نیز بر این امر تاکید می ورزد که فلسطین یک سرزمین عربی است و یهودیان، چه در زمان قدیم و چه در زمان معاصر، تجاوزکارانه وارد آن شده اند . به گفته او «پیش از آنکه هرتصل، جنبش صهیونیستی خود را آغاز کند، از تاریخ سکونت مردم فلسطین در آنجا، دست کم، 5/17 قرن گذشته بود» . (2)

2 . نویسنده چنان وانمود می کند که گویی، از نظر مدافعان فلسطین، «تنها راه مشروع مخالفت با اسرائیل، تکیه بر فضل تقدم اعراب در منطقه است » . برخلاف نظر نویسنده، قدمت تاریخی و اولویت مردم فلسطین در این سرزمین، هر چند از نظر تاریخی، چنان که نشان داده شد، قطعی و مبرهن است، اما، مهم ترین استدلال و تنها استدلال نیست . در واقع، چنان که عبدالوهاب المسیری، محقق و پژوهشگر معروف در زمینه صهیونیسم و یهود و نویسنده دایرة المعارف الیهود و الیهودیه و الصهیونیه، اظهار می دارد: «اثبات غیرقابل تشکیک این امر که یهودیان هیچ حق تاریخی در فلسطین ندارند، تنها یک امتیاز از بیست امتیاز موجود در دفاع از فلسطین است » . (3)

3 . نویسنده با ذکر شواهد تاریخی که منجر به حمایت اروپاییان از یهودیان در زمان حاضر گردیده است، به نسل کشی یهودیان توسط اروپا و روحیه ضدیهودی و دشمنی با یهودیان در میان آلمانیان اشاره می کند . در رد مورد اول می توان به کتاب های مشهور پروفسور روژه گارودی، به خصوص تاریخ یک ارتداد، اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل، اشاره کرد . محققان دیگری مانند فوریسون ، در اتاق های گاز، با بررسی دقیق جزئیات نشان داده اند که نه تنها نسل کشی مورد ادعای یهودیان و حامیان آنها هرگز در جنگ جهانی دوم اتفاق نیافتاده است، بلکه امکانات فنی و ابزارهایی که آن زمان در ارتش آلمان نازی به کار می رفت، اصولا توان چنین کشتارهایی را نداشته است . (4) در رد مورد دوم نیز باید متذکر شد که بر اساس یافته های محققین، موجی که بر بنیاد عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عدیده در آلمان گسترش یافت و پدیده ای به نام «آنتیمیتیسم » (یهود ستیزی) را آفرید و سرانجام به تاسیس حزب نازی و صعود آدولف هیتلر انجامید، به شکلی عجیب با زرسالاران یهودی و سازمان اطلاعاتی بریتانیا پیوند داشت . این پیوند تا بدان حد مستند و عمیق است که می توان موج فوق را یک حرکت سازمان یافته تبلیغاتی - فرهنگی برای ایجاد توهم در فرهنگ سیاسی جهان و پنهان کردن واقعیت های عینی دانست . (5)

4 . نویسنده در جای جای مقاله خویش از هم زیستی، رواداری و پلورالیسم مذهبی به عنوان شاخصه های زندگی در فلسطین، پیش از دوران جدید یاد می کند و معتقد است که «مردم فلسطین با ضمیری ناخودآگاه و روحی باز، پذیرای پلورالیسم مذهبی بودند» . او معتقد است که از آنجا که پیروان مذاهب مختلف در فلسطین، هرگز نیروی غالب نبوده اند، همواره هم زیستی و رواداری دینی بر پا بوده است .

نویسنده در این ادعای خویش نیز دچار چندین خطا شده است; چراکه اولا، باید بدانیم که منطقه فلسطین پس از فتح آن به دست مسلمین و گرویدن مردم این منطقه به اسلام، به مدت بیش از دوازده قرن تحت حاکمیت فائقه اسلام بوده است (به جز در طول 96 سال جنگ های صلیبی که این منطقه به دست صلیبیون افتاد) . و در این مدت خبری از رواداری دینی به آن مفهوم که نویسنده از آن یاد می کند، نبوده است . (شایان ذکر است که رواداری دینی مفهومی متعلق به دوران پس از رنسانس در غرب برابر با مفهوم tolerance ] » می باشد) . همچنین، پلورالیسم دینی که به زعم نویسنده از دوران کورش تا صلاح الدین بر فلسطین حاکم بوده است، مفهومی جدید و متعلق به دوران پس از رنسانس می باشد و به نظر می رسد که نویسنده در این ارزیابی، خود، از اوضاع تاریخی فلسطین، به جای مراجعه به تاریخ، خواسته های خویش را بر تاریخ تحمیل نموده است; چراکه با مراجعه به تاریخ این منطقه شاهد آن هستیم که مسلمانان در این منطقه دارای قدرت غالب و فائق هستند و اگر به یهودیان و مسیحیان نیز اجازه زندگی مسالمت آمیز داده اند، نه از جهت اعتقاد به پلورالیسم یا رواداری، بلکه به جهت احکام ذمه در اسلام است . به عبارت بهتر، این ادعای نویسنده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به هم زیستی مسلمین با یهود حکم کرده بود، ادعایی ناقص است که می تواند مورد سوء تعبیر قرار گیرد . اسلام به عنوان یک دین اجتماعی، با رعایت قواعد و قوانینی خاص، به پیروان ادیان توحیدی اجازه زندگی تحت حاکمیت اسلام را می دهد، به این شرط که برخلاف قواعد اجتماعی اسلام عمل نکنند و دیگر قواعد این زمینه را (که قواعد ذمه نامیده می شود) رعایت کنند . واضح است که چنین رویکردی، کاملا متفاوت با دولتی سکولار است که پلورالیسم مذهبی را پذیرفته باشد و یا خواهان هم زیستی بدون قید و شرط مسلمانان با دیگر ادیان شده باشد .

5 . نویسنده در ارائه راه حل خود برای مسئله فلسطین دعوت می کند که کار را باید به سیاست سپرد و معتقد است که «تنها راه رهایی فلسطین از چنگال نسل کشی، تاسیس دولتی غیردینی است » . جدای از این بحث که تاسیس دولتی غیردینی، به نوعی نقض غرض اصلی مبارزات علیه اسرائیل، یعنی ایجاد حاکمیت اسلامی است، باید به این مسئله نیز توجه داشت که ناموفق ماندن مسئله فلسطین، به علت همین سیاست بازی ها و دوری از اتخاذ رویکردهای دینی در مسئله فلسطین است . از سوی دیگر، نویسنده، به گونه ای بیان داشته است که گویی در صورت پیروزی مسلمین و ایجاد حاکمیت اسلام، نسل کشی واقع خواهد شد . حال آنکه، سابقه حدود دوازده قرن حاکمیت مسلمین بر سرزمین فلسطین، کاملا خالی از نسل کشی بوده است . تشکیل دولت دینی - اسلامی، هرگز به معنای کشتار غیرمسلمین (یهودیان و یا مسیحیان) نمی باشد . نویسنده به اشتباه مدعی است که «تنها دولت تاریخی که بر سرزمین فلسطین با پشتوانه مذهبی خاص » سلطه یافته اسرائیل است » ; حال آنکه، دوازده قرن حکومت مسلمین و حاکمیت اسلام در فلسطین به سادگی از سوی نویسنده مغفول واقع شده است .

6 . حمایت غرب از اسرائیل را نمی توان به علت نزدیک تر بودن رژیم صهیونیستی به دموکراسی دانست; چراکه غربیان از دولت هایی حمایت می کنند که در جهت منافع آنان عمل کنند و در این میان دیکتاتورها، پادشاهی های مطلقه و نظام های کاملا ضد دموکراتیک و غیردموکراتیکی را هم می توان یافت که مورد حمایت غرب قرار گرفته باشند و حتی به عنوان متحد استراتژیک غرب شناسایی شده باشند (صدام و شاه معدوم در دوره هایی از حکومت خود، بهترین مثال ها در این زمینه اند) .

از سوی دیگر، نویسنده مدعی شده است که اسرائیل، دولتی سکولار دارد و شواهدی را برای آن ارائه کرده است . صرف نظر از اینکه سکولار بودن از منظر ما به هیچ وجه یک خصیصه مثبت ارزیابی نمی شود، باید گفت که اسرائیل از درون به شدت به عنوان یک دولت یهودی عمل می کند . چنان که نویسندگانی از قبیل اسرائیل شاهاک، پل فیندلی، و آلفرد لیلیانتال نشان داده اند، رژیم اسرائیل به نوعی عمل می کند که کاملا برازنده نام «دولت یهود» است . (6)

در این مورد که صهیونیست ها در پارلمان خود از اعراب عضو می پذیرند، ذکر این نکات قابل توجه است که در حال حاضر از مجموع بیش از هشت میلیون فلسطینی، صرفا در حدود ده درصد از آنها (فلسطینیانی که در سرزمین های اشغالی 1948 ساکن هستند) حق رای دارند . از این میان نیز تنها کسانی می توانند به نمایندگی پارلمان رژیم صهیونیستی دست یابند که از کانال های متفاوت سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی این کشور (موساد، شین بت و . .). عبور کنند و هیچ گونه گرایشی در جهت احقاق حقوق فلسطینیان نداشته باشند . نویسنده، صحبت کردن علیه دولت یهود در پارلمان این کشور را نمادی از سکولاریسم و احتمالا آزادی بیان در رژیم صهیونیستی در نظر گرفته است . حال آنکه، نه تنها در اسرائیل، بلکه در ایالات متحده و حتی برخی از کشورهای اروپایی نیز، اگر کسی علیه دولت یهود صحبت کند، در هر منزلت از سامان اجتماعی که قرار داشته باشد، از همه مقامات خود برکنار می گردد . یک نمونه آشکار در این زمینه، قانون «گسو» در فرانسه است که مطابق آن: «زیر سؤال بردن مسئله هولوکاست در سه فرضیه اساسی مربوط به آن، یعنی کشتار ادعایی یهودی ها، اتاق های ادعایی کشتار با گاز و آمار ادعایی شش میلیون کشته یهودی در جنگ های دوم، جرم تلقی می شود . هر کس در فرانسه از این قانون تخلف کند، به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت خسارت و جریمه بین دو تا سیصد هزار فرانک محکوم می شود» . (7) چنین قانونی در کشورهایی نظیر آلمان، اتریش، بلژیک، سوئیس، اسپانیا و لیتوانی نیز تصویب شده است .

دیگر ادعای نویسنده مبنی بر بیرون کردن احزاب مذهبی از پارلمان از سوی دولت صهیونیستی قابل توجیه نیست . گویا نویسنده، اطلاعی از حزب مهم و تاثیرگذار «شاس » که حزبی کاملا مذهبی و تندرو در پارلمان اسرائیل است، ندارد . احزاب مذهبی اسرائیل، از جمله مهم ترین عوامل فشار بر حکومت هستند که با برقراری ائتلاف می توانند به تشکیل و یا انحلال یک دولت اقدام نمایند .

7 . نویسنده با برشمردن هیکل سلیمان در کنار مسجدالاقصی و کلیسای مهد و معرفی کردن آنها به عنوان پشتوانه های مذهبی حیات فلسطین، همه آنها را برای این سرزمین ضروری می خواند . حال آنکه در حال حاضر، بنایی به نام هیکل سلیمان وجود ندارد و یهودیان تندرو، خواهان تخریب مسجدالاقصی و ساختن هیکل سلیمان به جای آن هستند .

8 . مدعای اصلی نویسنده آن است که سکولاریسم مذهبی تنها راه رهائی فلسطین است . به عبارت بهتر، ایجاد دولتی غیردینی که در آن حاکمان سکولار - مذهبی، ایجاد آزادی مذهبی را بر عهده گرفته اند، می تواند به مسئله فلسطین به نحو مسالمت آمیز خاتمه دهد و پلورالیسم مذهبی را که سابقه ای طولانی در شرق دارد، حاکم نماید .

به رغم آنکه نویسنده کوشیده است که با مطرح کردن فلسطین به عنوان هند موحدان و نیز بیان این امر که دولت سکولار - مذهبی مورد ادعای او، دین ستیز نخواهد بود، حوزه عمومی را به مردم می سپارد و در منطقه الفراغ شریعت ها حکم می کند و ... ، باز هم تناقض درونی مفهوم سکولار - مذهبی، کاملا، رخ می نمایاند . به هر روی، یک حکومت یا باید دین را از حیطه مسائل اجتماعی دور سازد و دنیای مردم را بدون دین اداره کند (معنای مرسوم سکولاریسم) (8) ، و یا دین را در این زمینه دخالت دهد (و مذهبی باشد) . حال آنکه، نویسنده با جمع این دو، خود را گرفتار تناقض کرده است .

9 . دولت بی طرفی که بتواند در همه مناقشات اجتماعی، مذهبی و ... کاملا خنثی باشد، از جمله ایدئال های گذشته در اندیشه دموکرات ها بوده است که هم اکنون با چالش های جدی ای مواجه است . اندیشمندان معاصری مانند مایکل سندل، از نظریه پردازان مشهور اندیشه لیبرال - دموکراسی، نه تنها چنین بی طرفی ای را مفید ارزیابی نمی کنند، بلکه آن را غیرممکن می دانند . با توجه به این مقدمه، پیشنهاد بر سر کار آمدن یک دولت کاملا بی طرف در اوضاع کاملا استثنایی فلسطین اشغالی، برای اجرا شدن، به چیزی بیش از یک معجزه نیازمند است! به عبارت بهتر، چنین راه حلی را صرفا باید یک آرزوی خام دانست که ناشی از ساده انگاری نویسنده در ارائه راه حل برای چنین مسئله بغرنجی است .

پی نوشت:

1) حمید احمدی، ریشه های بحران در خاورمیانه، صص 8 و 9 .

2) همان، صص 10و11; رک: هنری کتان، فلسطین و حقوق بین الملل; رفیق شاکر، اسلام و فلسطین; اکرم زعیتر، سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار

- Moshe Menuhin, The Decadence of the Judaism in our time

- Ibrahim Al-Abid, A hand book to the Palestine questions

3) مصاحبه المسیری با هفته نامه «الکفاح العربی » که با عنوان «صهیونیسم، محصول مشترک هرتصل و هیتلر» در ماهنامه پگاه حوزه و نیز ویژه نامه روزنامه رسالت به مناسبت روز جهانی قدس (آبان 82) منتشر شده است .

4) رک: روژه گاردی، تاریخ یک ارتداد; اسطوره های بنیان گذار سیاست اسرائیل; پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی و روبر فوریسون، ترجمه ضیاءالدینی، اتاق های گاز .

5) رک: www.Shahbazi.org

6) رک: ;www.tikkun.org

اسرائیل شاهاک، دولت یهود ،

اثر پل فیندلی، آنها بی پرده سخن می گویند ;

همو، فریب های عمدی;

آلفرد لیلیانتال، ارتباط صهیونیستی .

7) روبر فوریسون، بازنگری تاریخی، ژانویه - فوریه 2000 .

8) رک: عبدالکریم سروش، مدارا و مدیریت، در معنا و مبنای سکولاریسم، محمدتقی جعفری، صراط و سکولاریسم، از سری کتاب های جیبی .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان