ایران، 27و28/2/83
هدف اصلی مقاله، ترسیم خطوط کلی شیوه تشکیل و زوال خودفهمی ها و هویت های سیاسی در پرتو تحولات داخلی و جهانی است. تحولات سیاسی در ایران پس از انقلاب، فراز و نشیب های قابل ملاحظه ای داشته و از هویت سیاسی غالب برخوردار بوده است. به گونه ای که الگوهای بازشناسی متقابل آن بسیار ضعیف شده و یکی از مظاهر این ضعف، در حوزه اصلی هویت ملی آشکار شده است. از آنجا که این الگوهای بازشناسی متقابل، مبنای جامعه سیاسی را تشکیل می دهند، در نتیجه جامعه سیاسی نیز تضعیف شده است. طبق استدلال ما، بی هنجاری سیاسی و تحولات داخلی به همراه فرآیندهای جهانی شدن در گسترش این ضعف مؤثر بوده اند. بنابراین، از این دیدگاه می توان فرآیند تشکیل و زوال هویت سیاسی در ایران پس از انقلاب را از نظر گفتمانی به سه مرحله اصلی تقسیم کرد:
1.ایدئولوژی انقلاب اسلامی و خودفهمی ها یا هویت اسلامی: در این مرحله، ایدئولوژی اسلامی به عنوان ساختار معنایی، تنها می توانست توانایی خود در تولید معنا را با قطع پیوند عملی با ساختارهای معنایی چون لیبرالیسم، دموکراسی، تجدد و غرب گرایی عملی سازد. اما به تدریج و در عمل، کوشش برای کاربرد این ایدئولوژی در مواجهه با مسائل و مشکلات عمومی، منجر به گسترش نوعی خلأ ارتباطی شد.
2.جهانی شدن، دوران سازندگی و تعدیل در خودفهمی ایدئولوژیک: پس از فروپاشی نظام های بلوک شرق و اتحاد شوروی، در ایران کوشش هایی برای تطبیق با برخی از فرآیندهای جهانی شدن آغاز شد. یکی از انگیزه های این انتخاب که از سال 68 به بعد افزایش یافت، ضرورت بازسازی کشور پس از جنگ و ترمیم وجهه و روابط خارجی ایران بود. علاوه بر این، ایدئولوژیک در این برهه، جهانی را ترسیم می کرد که در عمل وجود نداشت.
3.گفتمان دموکراتیک، خودفهمی ها و هویت های متکثر: در ابتدای این مرحله، شکاف و بیگانگی میان خودفهمی ترسیم شده در ایدئولوژی رایج و خودفهمی هایی که بعضا تحت تأثیر فرآیندهای جهانی در حال گسترش بود، به تدریج ابعاد بحرانی به خود می گرفت. در نتیجه، طرح مفاهیم و گفتمان جدید، راهی برای نوعی گفت وگوی سیاسی در سطح رسانه ها و مطبوعات گشود؛ اما به تدریج خودفهمی ایدئولوژیک و محدود گفتمان رسمی به نحو فزاینده ای با واقعیت فاصله گرفت و جای خود را به خودفهمی های وسیع تر و متکثر داد.
هویت ملی ایران شالوده مرکزی و واحدی ندارد؛ بلکه همچون موزاییکی است که عوامل مختلف از تاریخ و فرهنگ ایرانی، مذهب اسلام و تشیع، فرهنگ و تمدن مدرن و فرآیندهای جهانی شدن در شکل گیری آن مؤثر بوده اند.