برای رابطه ی بهتر با نوجوانان
همه ی ما می دانیم که انسان ها با هم متفاوت اند و حتی اگر از یک پدر و مادر باشند و در یک خانه بزرگ شوند، تفاوت های چشمگیری با هم دارند. فرزندانی که از یک پدر و مادر زاده شده اند در ظاهر، خصوصیات سرشتی، بهره ی هوشی، نحوه ی ارتباط با دنیای اطراف، باورها، احساسات و رفتارهای شان تفاوت های زیادی با هم دارند. این تفاوت ها حتی در دوقلوهای هم سان یک تخمکی هم دیده می شود. بسیاری از آن ها در دبیرستان رشته های متفاوتی بر می گزینند و بعدها در مشاغل مختلف مشغول کار می شوند.
همه ی ما می دانیم بسیاری از این تفاوت ها عمدی و ارادی نیستند و باز هم می دانیم از مهم ترین عوامل محیطی تفاوت ها، وضعیتی است که ما به عنوان والدین به وجود آورده ایم.
باز همه ی ما می دانیم مقایسه کردن فرزندمان با دیگری، به او کمکی نمی کند بلکه او را خشمگین و فضای ذهنی او را ناامن می کند. هم چنان که خودمان هم طاقت این را نداریم که مثلاً همسرمان ما را با دیگری مقایسه کند و بگوید: «از فلانی یاد بگیر، ببین چه قدر بیش تر از تو کار می کند، چه قدر باهوش تر از توست، چه قدر موفق تر از توست و ...»
همه ی ما این موضوعات را می دانیم و باز هم فرزندان مان را با دیگران مقایسه می کنیم! شاید این باور غلط را داریم که با این کار زودتر به نتیجه می رسیم، یا الگوی موفقی پیش روی او قرار می دهیم یا ... در حالی که او گیج تر و دستپاچه تر می شود و فکر می کند ما آن فرد دیگر را بیش تر از او دوست داریم.
شاید از تلخ ترین خاطرات فرزندان من همین موضوع است. آنان به من می گویند: «مامان، یادت میاد ما رو با فلانی مقایسه می کردی؟» وقتی به گذشته نگاه می کنم می بینم برای شان خیلی خوب وقت صرف می کردم، با آن ها زیاد بازی می کردم، سعی می کردم در حدی که می توانم به آن ها مطالب جدید بیاموزم، اما قطعاً اشتباه هم می کردم. و فکر می کنم مهم ترین اشتباه من این بود که بسیاری از اوقات آن ها را با دیگران مقایسه می کردم.
البته اغلبِ فرزندان، در نهایتِ انصاف و مهربانی با ما برخورد و ما را بر اساس مجموع نکات مثبت و منفی رفتارمان داوری می کنند. فرزندان من هم با توجه به خاطرات مثبت شان داوری مثبتی نسبت به من دارند اما هنوز احساس بد و گیجی آن مقایسه شدن ها را به یاد می آورند.
افسوس که دو بار به دنیا نمی آییم و قادر به استفاده از تجربیات خود نیستیم. گرچه می توانیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم یا لااقل تجربه های منفی خودمان را تکرار نکنیم. من اگر عمر دوباره ای می یافتم که بتوانم از تجربه ی عمر اولم استفاده کنم، این بار، فرزندانم را با دیگران مقایسه نمی کردم؟!
منبع مقاله :
موسوی، شکوفه؛ (1387)، رابطه ی والدین و نوجوان (با نوجوان خود چگونه رفتار کنید؟)، تهران: نشر قطره، چاپ چهارم