گفت وگو با محمدهادی همایون
رسالت، 26/5/83
چکیده: آقای دکتر همایون در این گفت وگو به نقد رویکرد موجود در حوزه جهانگردی جمهوری اسلامی ایران می پردازد و معتقد است پیمودن مسیری که در جهانگردی غربی ترسیم شده است، نه تنها سود اقتصادی برای ما ندارد، که فرهنگ و سنت و میراث اجتماعی و محیط زیست و خیلی چیزهای دیگر را تخریب می کند. به نظر وی، آماری که از سودآوری صنعت جهانگردی ارائه می شود، ناقص و یک سویه است و هزینه های چنین درآمدهایی، مورد ملاحظه قرار نگرفته است.
جهانگردی و گردشگری معمولاً یکی از مقوله هایی است که در کشورهای مختلف جهان مخصوصا کشورهای تاریخی جهان درآمد بالایی دارد و ایران هم جزء ده کشور تاریخی اول دنیا است. ما باید چه رویکردی نسبت به مسئله جهانگردی داشته باشیم؟
جهانگردی در گذشته یک پدیده اقتصادی نبوده است؛ اصطلاحا یک صنعت نبوده است و بلکه یک نیاز طبیعی بشر بوده و در حوزه فرهنگ و ارتباطات اتفاق می افتاده است. یعنی انسان ها نیازهای روان شناختی، علمی، اقتصادی و ارتباطی داشته اند. این نیازها باعث انگیزه ای برای سفر می شده است. از نتایج سفرشان، دستاوردهای فرهنگی، ارتباطی و علمی شان چشمگیر بوده است. تبدیل شدن جهانگردی به صنعت به صورت یک برنامه کاملِ از پیش تعیین شده، مربوط به همین چند دهه اخیر، از 1960 به بعد است. آینده جهانگردی در هزاره سوم، فرهنگی است و ما با سرعت از وضعیت فعلی جهانگردی به عنوان یک پدیده اقتصادی صنعت، و جهانگردی توده که جزء کلمات کلیدی بحث ماست فاصله پیدا می کنیم. البته خیلی هوشیارانه و زیرکانه در پیش بینی های سازمان جهانگردی ذکر می شود که این نوع جهانگردی در کشورهای پیشرفته به وجود می آید و جهانگردی توده همچنان در کشورهای در حال توسعه ادامه حیات خواهد داد. اما این خیلی خباثت است که کشورهای در حال توسعه باید زباله دان کشورهای توسعه یافته باشند. گذشته و آینده آن شاید برای ما خیلی مهم نباشد، اگر چه تصویر درست تری نیز بتوانیم ایجاد کنیم، ولی در وضعیت فعلی به شدت تبلیغ می شود که جهانگردی درآمد بسیار زیادی نصیب کشورهای دنیا می کند.
جهانگردی خارجی ها را همه خوب می فهمند؛ یعنی مطلوب ترین اثری که برای یک کشور دارد، ارزی است که از مسافرت های جهانگردی خارجی نصیب کشور می شود. به این سادگی نیست. در قبال این ارزی که جهانگردی وارد می کند، ما هزینه هایی باید بپردازیم. مهم ترین آن هزینه ها تأسیس زیرساخت ها، هزینه کردن برای تبلیغات، بازاریابی، ارتباطات و خیلی چیزهای دیگر است. کشورهایی که هزینه زیادی برای جهانگردی می کنند، درآمد زیاد هم از جهانگردی دارند؛ به طوری که هزینه جهانگردی در این کشورها بالاتر از درآمد جهانگردی است. همچنین باید جهانگردی خارجی کشور خودتان را هم در این معادله وارد کنید. اگر مجموعه جهانگردی را به عنوان برنامه کاملی ببینید، یعنی عواملی همچون هزینه هایی که برای جلب جهانگرد می شود، درآمدهایی که ورود جهانگرد دارد و ارزی که مسافرین از کشور خارج می کنند را در معادله وارد کنید، حاصل کاملاً منفی می شود. ما با پدیده ای به نام کسر سفر مواجه ایم. یعنی تقریبا در همه کشورها یارانه ای برای سفر و جهانگردی پرداخت می شود. اگر پدیده جهانگردی، یک پدیده کامل باشد، یعنی جهانگردی داخلی، جهانگردی خارجی و جهانگردی خارجی ها، معمولاً تراز این مجموعه، منفی است؛ یعنی آن دولت و نظام برای جهانگردی سرمایه گذاری نمی کند. بنابراین، جهانگردی غیر از کاهش تنش های زندگی روزمره، بحث اشتغال و بحث های دیگر، به نظر می رسد پدیده ای نیست که در مرکز توجه اقتصادی کشور قرار گیرد.
معمولاً مثال زده می شود که جهانگردان به کشور ترکیه زیاد مسافرت می کنند. بعید می دانم قدرت اقتصادی ترکیه آن قدر باشد که بتواند مسافر و توریست به کشورهای اروپایی بفرستد. این را چگونه می شود توجیه کرد؟
کشور ترکیه به حراج گذاشته شده است. سرمایه گردشگری در هر کشوری به زودی تمام می شود. عمر یک منطقه جهانگردپذیر معلوم و محدود است. کشوری مانند ترکیه از سرمایه کشورش خرج می کند. این کشور الگوی توسعه جهانگردی معاصر حاکم را پذیرفته است در صورتی که این شیوه برای کشور ما توصیه نشده و کسی هم آن را دنبال نمی کند.
بهتر می بود موج دوم تجدد، اگر آغاز آن را از قرن نوزده در نظر بگیریم، یعنی گسترش شهرنشینی، سلطه فن آوری و موضوع «تولید انبوه» که می توان آن را تولید توده نیز نامید، با فرهنگ، جامعه و رسانه های توده، یک شکل و یکسان باشد؛ یعنی معلوم باشد اینها یک پدیده هستند. تولید انبوه در بسیاری از جنبه های زندگی بشر تأثیر گذاشت. یعنی جامعه بشر، جامعه توده شد. میلیون ها انسان هویت های خود را از دست دادند و مانند هم شدند و چیزی به نام فرهنگ توده ایجاد کردند. در این میان، این فرآیند توده ای شدن یا صنعتی شدن، در همه جنبه های زندگی نفوذ کرد. هر پدیده ای که می توانست برای این دوره خلق شود یا از اعماق تاریخ بیرون کشیده شود و برای امروز کاربرد داشته باشد، تغییر ماهیت و تغییر شکل داد، از جمله جهانگردی. جهانگردی به سمتی رفت که مکان هایی به نام جاذبه جهانگردی و منطقه توریستی شناخته شد و تعداد انبوهی از جهانگردان به آن سمت هجوم آوردند که طبیعتا در این هجوم، جهانگرد تفریحی و طبیعی، اولویت بسیار بالایی یافت. در همه این اتفاقات که در حوزه های مختلف می افتد، سکس یکی از عوامل جدی تأثیرگزار و از اجزای لاینفک تمدن غرب است. اگر می بینیم تبلیغات تجاری شکل جدیدی پیدا کرده و تبدیل به توده شده، سکس نقش اساسی دارد. اگر صنعت فیلم از قصه، نمایش و تأتر خارج شده و تبدیل به صنعت شده است، سکس در آن سهیم است. در جهانگردی نیز چنین اتفاقی افتاد. ناگهان سواحل آن دریاها پر از جهانگرد شد و جهانگردی توده به این معنا شکل گرفت. اگر به چهل سال گذشته جهان نگاه می کنیم، جهانگردی چیزی جز تخریب میراث فرهنگی، محیط زیست، نهادهای اجتماعی و سنت به همراه نداشته است. اگر هم درآمدی ایجاد کرده، به زودی از دست رفته است. حتی مکانیزمی وجود دارد که این درآمد، به مصرف خود کشورهای فرستنده جهانگرد برسد.
کشورهایی که جهانگردپذیر می شوند، احتیاجات بسیاری پیدا می کنند، از قبیل احتیاج به آموزش و احتیاج به زیرساخت های اجتماعی و اسکان. شما ببینید هتل ها در همه دنیا شکل هم هستند. هتلی که شما می روید ساخت غرب است و زندگی شما در هتل، یک زندگی غربی است و این سرمایه گذاری را معمولاً خود آن کشورها انجام می دهند. یکی از غذاهایی که در هر کشوری وجود دارد، همبرگر است. حتی شرکت مک دونالد در کشورهای غیراسلامی غذای اسلامی دارد و اسمش نیز همبرگر است. جهانی سازی امروز در سطح ظواهر است، یعنی غذا، پوشاک، مد، زندگی و... . توجه کنید که تمام چنین سرمایه گذاری هایی از سوی کشورهای جهانگردپذیر توده نیست؛ بلکه آنها نصیبی جز تخریب فرهنگی و زیست محیطی ندارند.
ما یکی از نظام های موجود جهان را بدون دقت در آن، انتخاب کرده ایم. حتی در نحوه حکومت و کشورداری، شرایطی در نظر گرفته ایم. ما می توانیم طراحی الگوهای بومی و مطابق با فرهنگ اسلامی داشته باشیم؛ یعنی بر اساس ارزش های قرآنی و فرهنگ اسلامی خود راه جدیدی را در جهانگردی تأسیس کنیم. اما سرانجام راهی که امروز به تبعیت از جهانگردی غرب در پیش گرفته ایم به ترکستان است.
برنامه توسعه ما ادعا می کند که رهنمودهای مقام معظم رهبری را عملی می کند. در حالی که آن صدر با این ذیل هماهنگ نیست. یعنی رهنمودهای مقام معظم رهبری جاری نشده است. به علاوه، آنچه اتفاق می افتد و اجرا می شود، به هیچ وجه منطبق با برنامه نیست. سازمان جهانگردی و سازمان حج و زیارت باید یکی شود. اگر می خواهیم با این سرعت به بازار جهانی بپیوندیم، باید حداقل توافق داشته باشیم. اگر می خواهیم مانند ترکیه شویم، توافق کنیم و واقعا هم بشویم. وضعیت فعلی ما بینابین است؛ کشور ما نه مانند ترکیه می شود که حداقل یک قطب جهانگردی به معنای معاصر باشد، نه الگوی بومی طراحی می کنیم که بتوانیم سالم و بی دغدغه به پیش رویم.
الگوی جهانگردی در جهان معاصر ما به سمت جهانی سازی و ایجاد سلطه استکبار می رود. این مکانیزم کاملاً روشن است. الگوی جهانگردی در فرهنگ اسلامی حرکتی است که از سیر بیرونی آغاز می شود و به سیر درونی می رسد و ثمره آن، رشد، تعالی و گشایش فهم و درک است. جهانی سازی مورد نظر ما نیز با آنچه امروز تحت عنوان جهانی سازی مطرح می شود، متفاوت است.
اشاره
1. نکات دقیقی در گفت وگوی آقای همایون مطرح شده اند. از جمله آنها مسئله هزینه هایی است که برای توسعه صنعت جهانگردی بر کشور تحمیل می شود. همچنین هزینه های فرهنگی، اجتماعی و ارزشی است که برای توسعه این صنعت ضرورت دارد. الگوی جهانگردی معاصر را نیز به خوبی تشخیص داده اند که به سمت جهانی سازی و ایجاد سلطه استکبار به پیش می رود. از دست رفتن هویت های فردی و ملی انسان ها نیز یکی از عوارض این الگوست که مورد اشاره ایشان قرار گرفته است.
2. در کنار این آفات و مشکلاتی که جهانگردی معاصر پدید می آورد، آقای همایون به چند حسن و فایده آن اشاره کرده اند. از جمله به ایجاد اشتغال و کاهش تنش های زندگی روزمره. اما به نظر می رسد فواید بیشتری بر اصل جهانگردی مترتب باشد. از جمله فایده فرهنگی و توسعه بینش و آگاهی نسبت به دیگر ملت ها و فرهنگ ها. این موضوع با فرستادن جهانگردِ بیشتر و پذیرش جهانگرد کمتر حاصل می شود. به هر حال، چنین خاصیتی در پذیرش جهانگرد نیز به چشم می خورد.
از جمله دیگر فواید پذیرش جهانگرد، تبلیغ فرهنگ خودی و زدودن بسیاری از تبلیغات منفی دشمنان از ذهن و ضمیر جهانگردان است. جهانگردان خارجی همواره تحت تأثیر میهمان نوازی ایرانیان قرار گرفته اند و این امر خاطرات خوشی از ایران برای آنان بر جای گذاشته است.
3. در محاسبه سود و زیان صنعت جهانگردی، آقای همایون مسئله خروج ارز از کشور به وسیله مسافران ایرانی را ذکر کرده اند. ایشان هزینه های سرمایه گذاری، هزینه هایی که برای جهانگردانی که به خارج می روند صرف می کنیم و هزینه تبلیغات را جمع زده اند و در برابر آن میزان سودی که از ورود ارز توسط جهانگردان خارجی به دست می آید قرار داده اند و در مجموع، تراز منفی یا صفر را به دست آورده اند. این شکل محاسبه زمانی درست است که توسعه صنعت جهانگردی در ایران منوط به افزایش مسافرت ایرانیان به خارج از کشور باشد. اما اگر در هر حال، چه صنعت جهانگردی را در داخل توسعه دهیم و چه ندهیم، ایرانیان به خارج از کشور سفر کنند و ارزی را از کشور خارج سازند، نباید خروج ارز را به پای توسعه صنعت جهانگردی خارجیان بگذاریم. اگر بخواهیم مجموعه جهانگردی داخلی و خارجی و خارجیان را یکسان به حساب آوریم، شکل محاسبه این گونه است که اگر صنعت جهانگردی خارجیان را توسعه ندهیم، میزان کسری تراز بیشتر از هنگامی است که این صنعت را توسعه دهیم.
4. با این حال نکته اساسی و مهم که به هیچ قیمتی نمی توان آن را نادیده گرفت، رویکرد اساسی ما در جهانگردی است. با توجه به محدودیت های فرهنگی و اخلاقی حاکم بر جامعه ما، که به حق هم حاکم است، نمی توانیم از الگوهای جهانگردی غربی که در مناطقی مانند ترکیه، دبی، هنگ کنگ، تایوان، تایلند و... پیاده شده است پیروی کنیم؛ زیرا این الگو علاوه بر تخریب میراث فرهنگی، اجتماعی، دینی و اخلاقی جامعه ما، امکان رقابت را با سایر مناطق به شدت کاهش می دهد. در عوض ما می توانیم ا لگویی متناسب با فرهنگ و ارزش های خود پدید آوریم. جناب دکتر همایون تنها یک اصل کلی از این الگو را بیان کردند و آن سیر از بیرون به درون است. این اصل در صورت پیدا کردن راهکارهای عملی، در واقع برای دسته ای خاص از جهانگردان، که طالب تعالی هستند کارساز است. بسیاری جهانگردان هستند که یا طالب این تعالی نیستند یا نسبت به آن توجهی ندارند. بنابراین، باید در فکر عوامل جاذبه دار دیگری بود که در ایران یافت می شود و با فرهنگ دینی سازگارتر است. به نظر می رسد، مهم ترین جاذبه جهانگردی جهان در ایران وجود دارد و اگر توجه جدی و اصولی به آن شود، می تواند عامل جذب بیشترین جهانگردان خارجی به ایران باشد. این عامل با وضعیت احیای گرایش دینی در کل جهان یا دست کم توجه بیشتر به دین و شناخت آن ارتباط دارد. زمینه مساعدی که در ربع ا نتهایی قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم میلادی در این باره وجود دارد، می تواند به کمک صنعت جهانگردی بیاید و این صنعت را از وضع فعلی خارج کند و به عنوان یک صنعت ارزشی و فرهنگی درآورد.
ایران مهد پیدایش یا رشد بیش از ده دین در طول تاریخ بوده است. به گفته دان کیوپیت «ایران دست کم ده الی دوازده مذهب در خاک خود دیده است که پنج عدد آنها بومی بودند، یعنی آیین آریایی، زردشتی، زروانی، میترایی و در دوران جدید بهایی(1). به اضافه سه دین ابراهیمی یهودی، مسیحی و اسلام و کیش های هندی که گاه به ایران سرایت کرده اند و نیز آیین های دیگری نظیر مندایی و مانوی که در اصل از خاورمیانه برخاستند. این رکورد را بعید است جای دیگری بتواند بشکند».(2) ایران که به گفته این محقق مسیحی رکورددار پیدایش یا رشد ادیان است، استعداد آن را دارد که موزه های تاریخ ادیان را در سطح شهرها و مناطق طبیعی و تاریخی برپا سازد و می تواند با بهره برداری از سابقه حضور ادیان مختلف در خاک خودش، جای جای آن را تبدیل به کلاس تاریخ ادیان کند که بسیار پر مشتری است. البته در هر حال ملاحظات فرهنگی و ارزش های اسلامی باید مدنظر قرار گیرند. در این صورت می توان امیدوار بود که ایران رکورددار جهانگردی فرهنگیِ پیراسته از آلودگی های اخلاقی گردد.
1. بهاییت از نظر ما تقلیدی ناشیانه و منحرفانه از اسلام و دیگر ادیان است و با قصدی سیاسی و استعماری پدید آمد.
2. دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسن بامشاد، طرح نو، تهران، 1376، ص 199.