برای رابطه ی بهتر با نوجوانان
اگر قوانین درست، واضح و کارآمدی برای زندگی خانوادگی گذاشته اید و باور دارید که این قوانین مثبت و به صلاح کل خانواده است در اجرای آن قاطع باشید. قوانین ممکن است در مورد نحوه ی خرج کردن پول باشد، شاید نیاز به صرفه جویی در مرحله ای از زندگی، باعث شود مثلاً یک سری از هزینه ها حذف شوند. قوانین ممکن است راجع به قطع ارتباط با فرد خاصی باشد، ممکن است کم کردن رفت و آمدهای خانواده برای مقاطعِ ویژه، مثل کنکور یکی از فرزندان باشد و ...
خیلی مهم است که قوانین خانواده اجرا شوند و اجرای آن ها پیگیری و نتایج شان ارزیابی شود. تا جای ممکن همه ی اعضای خانواده را در اجرای قوانین درگیر کنید و از آن ها بخواهید با شما همکاری کنند و در صورت نیاز از آن ها کمک بگیرید. اهداف قوانین و منفعت های آن ها را توضیح دهید. خودتان در عمل کردن به قانون پیش قدم و الگو باشید و کمک کنید تا فرزندان شما بتوانند بهتر و مطلوب تر رفتار کنند. به هر تغییری ولو جزئی توجه کنید. احساس مثبت تان را به همکاری و مشارکت آن ها بیان کنید. از وجود اطرافیان محبوب و مورد علاقه ی فرزندان تان برای کمک به اجرای برنامه استفاده کنید. مثلاً از عمو یا خاله یا دوستان خانوادگی که فرزندتان خیلی دوست شان دارد و نظرشان برای او مهم است بخواهید قوانین شما را تأیید کنند.
از فرزندان تان بخواهید راه های بهتری برای اجرای قوانین خانه پیشنهاد کنند و چنان چه به پیشبرد کارتان کمک می کند، آن را بپذیرید. نقش آن ها را برجسته کنید. بگذارید خودشان را افراد مسئولی ببینند که نقش مؤثری در خانه دارند. اشتباهات آن ها و انحراف شان از مسیر را نادیده بگیرید و به رخ شان نکشید، اما مصرانه از آن ها بخواهید که در مسیر درست حرکت کنند.
بسیاری از انسان ها قاطع هستند، وقتی تصمیمی می گیرند با تمام وجود برای اجرای آن می کوشند و هر بهایی را برای آن می پردازند.
البته قاطعیت خیلی زیاد یا سرسختی مانع از آن می شود که وضعیت موجود را در نظر بگیرید؛ مثل والدینی که یک سری از روابط را قدغن می کنند یا در مورد گذران اوقات فراغت فرزندان شان باید و نبایدهای قاطعی دارند. این نوع قاطعیت والدین، لجبازی و مقابله جویی فرزندان خصوصاً نوجوانان را در پی خواهد داشت.
بسیاری از انسان ها انعطاف پذیرند، وضعیت موجود را به خوبی در می یابند و بر اساس آن تصمیم های شان را اتخاذ می کنند. مثلاً تصمیم گرفته اند که فرزندشان سر ساعت خاصی درس بخواند یا بخوابد اما اگر متوجه شوند که او از این قانون ناراحت یا ناراضی است به راحتی از تصمیم شان عدول می کنند. البته انعطاف پذیری زیاد از حد هم به بی ثباتی و بی قانونی منجر می شود.
بعضی از انسان ها نه قاطع اند و نه انعطاف پذیر، یعنی گاهی هیچ قانون خاصی ندارند که بتوان به آن عمل کرد و گاهی قوانینی دارند که شدیداً به آن پایبندند و هیچ انعطافی از خود نشان نمی دهند. یعنی لحظه ای و بر اساس روحیه ی همان لحظه شان عمل می کنند و دیگران را هم وادار می کنند که مطابق میل آن ها رفتار کنند، درس بخوانند، بخوابند، حرف بزنند، ساکت شوند و ... این افراد بدترین وضعیت زندگی را برای اطرافیان شان به وجود می آورند و محیط زندگی و به خصوص روحیه ی فرزندان را بسیار ناامن می کنند.
در مقابل، برخی از افراد به طور هماهنگ و دل نشینی، قاطع و انعطاف پذیرند. یعنی قوانین واضح و روشنی مشخص می کنند که در اجرای آن قاطع و با ثبات هستند، اما با توجه به وضعیت محیطی، اجرای آن را تعدیل می کنند و انعطاف نشان می دهند، خوش به حال خودشان و خانواده شان.
منبع مقاله :
موسوی، شکوفه؛ (1387)، رابطه ی والدین و نوجوان (با نوجوان خود چگونه رفتار کنید؟)، تهران: نشر قطره، چاپ چهارم