اشاره
بخش نخست این نوشتار را با اشاره به پاره اى از پرسشهاى موجود هر یک از ما در باره هدف خلقت, فلسفه آفرینش انسان, پایان زندگى ما و همچنین فلسفه وجود بلاها و مصایب در هستى, آغاز کردیم. گسترش برخى از این سوالات ـ همچون پرسش از علت بلایا و سختیها ـ را وسیع دانستیم به گونه اى که با مباحثى چون توحید, عدل الهى و معاد پیوند عمیقى داشته و ناآگاهى از پاسخ آن را موجب آثار ناپسندى در باورها و عقاید برشمردیم که زیر سوال بردن هدفمندى آفرینش, احساس نوعى بى عدالتى در هستى و اعتقاد به جبر, برخى از آنهاست; پدیده اى که در سخنان بسیارى افراد نمود مى یابد و با ضرب المثلها و اشعار ناپسند بیان مى شود! اما براى فرزانگان و نیک اندیشان نوعى تسلیم مقدس, پایمردى و رضایت به تمامى داده ها و نداده ها در چهره ((شکر)) و ((صبر)) دیده مى شود که این دو نگاه متفاوت و حتى متضاد, برگرفته از بینش هر یک خواهد بود.
پرسشهایى که در این باره در بین خانواده ها و اندیشه عموم انسانها مطرح مى شود, فراز بعدى نوشتار نخست بود که با معناى بلا به آزمایش, امتحان, نعمت, فتنه و کهنه شدن به پرسش اول پاسخ دادیم. و در پاسخ به پرسش دوم که فلسفه فرود بلاها و غصه ها با جلوه هاى فقر, مرض و ... چیست ابتدا به چندین نکته اشاره کردیم و آموختیم که در مصایب, هرگز ((خودمحور)) نبوده و خوبى و بدى بلاها را با منافع شخصى مورد سنجش قرار ندهیم که چه بسا آغاز پدیده اى تلخ و طاقت فرساست ولى پایان آن شیرین و پربرکت و یا ظاهر آن جانسوز است اما باطن آن نعمت و لطفى ابدى محسوب مى شود.
با این سخن نکته دوم را بیان کردیم که هر یک از ما با نگاهى از سر ژرف نگرى و وسعت نظر به این حقیقت حتمى باور پیدا کنیم که دنیا سرایى است که امواج تیرهاى بلا و اندوه از هر سو در آن مى بارد و گمان این سخن که زندگى به دور از سختیها و دردسرهاى رنجآور فراهم سازیم, بینشى بیهوده خواهد بود. همان گونه که نگاه مطلق با دید منفى به بلاها نیز نادرست است ـ چنان که در بحثهاى آینده این سخن را پى مى گیریم ـ باید به آثار مثبت مصایب نیز توجه داشته باشیم و بدانیم:
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش مى دهند
پس از بیان این نکته ها به علت اول در وجود بلاها پرداختیم که بخشى عظیم از بلاها دستاورد گفتار و رفتار و پندار آدمى است که در پس پرده قانون علت و معلول و عمل و عکس العمل به چشم مى خورد و لطفى الهى است که هر یک از ما را از مدهوشى و غرور دارایى, توانایى و زیبایى به خود آورده, پاک و پیراسته از گناهان کرده, موجب اصلاح گذشته و تصمیم روشن ترى براى آینده مى نماید.
اینک علت دوم از فلسفه ریزش مصایب و سختیها را با هم پى مى گیریم.
2. آزمون ایمان و سنجش استقامت و استوارى
مجموعه معارف ناب دینى به ما این حقیقت گرانبها را مىآموزد که آفرینش سبزه زار خوردن و نوشیدن, ساحل تفریح و شادى و تالار قهقهه و بدمستى نیست(1) بلکه چونان آموزشگاهى است شبانه روزى که براى تمامى لحظه ها برنامه اى مشخص داشته و تمامى تکلیف و تفریح آن سنجیده و دقیق است; گاه فراوانى نعمتها به چشم مى خورد تا میزان شکر و سپاس انسانها معلوم شود و زمانى هجوم سختیها و مصایب, تلخکامى و اندوه به همراه مىآورد تا مقدار صبر و بردبارى دین باوران آشکار گردد و در این فرازها و فرودها عیار ایمان و استقامت کسانى که خود را در مسیر بندگى مى دانند و نسبت به پیشوایان معصوم(ع) اظهار عشق و دلدادگى مى کنند, خود را نشان مى دهد.(2) از این رو تمامى ((خوبیها)) و ((بدیها)) در نگاه خداوند, عرصه هاى امتحان شمرده شده(3) و هیچ راحتى و اندوهى بدون حکمت, مشیت و قضا و قدر الهى پدید نمى آید تا در پرتو هر یک از این دو, خوبان و بدان جامعه شناخته شده(4), مومنان
حقیقى به آرمانهاى الهى و کافران واقعى به خواستهاى خداوندى آشکار گشته(5), تمامى نیتهاى قلبى در هنگامه هاى حساس و سرنوشت ساز زمینه بروز و ظهور یافته(6), ایمانها سنجیده شده و مجاهدان وارسته و منافقان وارفته در صحنه هاى دشوار زندگى براى تمامى خداجویان شیفته(7) معرفى شوند.
رسول اکرم ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ بخش دیگر از بلاها را پس از ادب سازى ظالمان, امتحان همگان دانسته فرموده است: ان البلإ للظالم ادب و للمومن امتحان ...(8)
همان گونه که شیوه درسآموز آن حضرت چنین بود که از افراد مرفه و بى درد ـ که مصون ماندن از تمامى سختیها و غصه ها را نشان شایستگى خویش مى دانند ـ دورى مى کرد و آنان را محروم از عنایت ویژه خداوند و رحمت خاص حق مى دانست.
در سخنى از امام صادق(ع) ماجرایى شنیدنى از آن حضرت چنین بیان شده است که:
روزى رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد ـ دعوت مردى را پذیرفت و به مهمانى او رفت. ناگاه پیامبر(ص) مرغى را دید که روى دیوار خانه آن مرد تخم گذارد و لحظه اى بعد, آن تخم مرغ غلطید و روى میخى که در دیوار کوبیده شده بود قرار گرفت, بدون آنکه به جاى خود برگردد یا بر زمین افتاده بشکند! تعجب وجود آن حضرت را فرا گرفته بود که صاحبخانه رو به رسول خدا کرد و براى اثبات خوبى و خوشبختى واقعى خود گفت:
((اى پیامبر(ص) از این تخم مرغ تعجب مى کنى؟! سوگند به خدایى که تو را به حق مبعوث کرد, من هرگز بلایى ندیده ام.)) رسول اکرم(ص) از جا برخاسته و بدون آنکه غذایى بخورد از خانه بیرون رفت و فرمود:
((کسى که بلایى نبیند خدا به او نیازى[ و لطف و توجهى] ندارد; خداوند به شخصى که به مال و بدنش بلایى وارد نمى شود, عنایتى ندارد.))(9)
با چنین نگرشى, هجم وسیعى از غصه ها و سختیهاى ما در زندگى جلوه اى مطلوب مى یابد و افزون از پاکسازى وجود از تمامى گناهان, ما را به ضعف خود آگاه ساخته از سرکشى و طغیان که گاه در ارتکاب اعمال ناشایست و زمانى در قالب پندارهاى نادرست همچون غرور, عجب و تکبر نمودار مى شود, جلوگیرى مى کند تا با عمق جان به این نکته پى بریم که ((خیر)) و ((شر)) رسولان خداوندند که براى آزمایش ما آمده اند; سربلند و سعادتمند کسى است که نعمتهاى الهى را ـ که امانتى چند روزه اند ـ با سخاوت و ایثار, شکر و سپاس گوید و رنجها و غصه ها را با تحمل و شکیبایى به قله اى فراتر از صبر رسانده, راضى به رضاى پروردگار شود تا ذره اى از زحماتش دچار توفان ((کفران نعمتها)) و ((خسران زحمتها)) نگردد(10) و این سخن را آویزه گوش خود کند که:
حاصل عمر جز یکى دم نیست
و آن دم از رنج و غم مسلم نیست
در ره عشق او بلاکش باش
همچو ایوب در بلا خوش باش
چون در آید بلا مگردان روى
روى در حق کن و ((رضینا)) گوى(11)
پروردگار مهربان به حضرت موسى ـ علیه السلام ـ فرمود:
((اى موسى! هیچ آفریده اى دوست داشتنى تر از بنده مومن خویش نیافریده ام, زیرا او را به مایه خیرش مبتلا مى سازم, به مایه خیرش عافیت مى بخشم. به مایه خیرش دچار محرومیت مى گردانم; و من دانایم که صلاح بنده ام در چیست. پس بنده من باید بر بلا صبورى کند, نعمتهایم را سپاس بگزارد و به قضاى من خشنود باشد تا نام او را در شمار صدیقین درگاه خویش بنگارم, بدان شرط که در خشنودى من بکوشد و فرمان مرا اطاعت کند.))(12) و ا مام حسین ـ علیه السلام ـ با ورود به سرزمین کربلا به قسم دوم از بلاها اشاره کرده فرمود:
((فان الناس عبید الدنیا و الدین لعق على السنتهم, یحوطونه مادرت معایشهم, فاذا محصوا بالبلإ قل الدیانون)); همانا که مردم بندگان دنیایند و[ شیرینى] دین را تنها بر زبان خود دارند: تا زندگى هایشان پربار است بر محور دین گرد آیند, پس چون با بلاها آزموده و آزرده شوند, دینداران کم شوند.(13)
3ـ زمینه ساز درجات; نشان محبوبیت و عشق والا
شکوفایى استعدادهاى نهفته, پدیدار ساختن زمینه هاى رشد و تکامل, استفاده از تمامى لحظه هاى افراد در زندگى و رساندن یکایک دوستان و علاقه مندان به بهترین مراحل ترقى و کمال, وظیفه مربى در هنگامه هاى تمرین و مسابقه براى دستیابى به بهترین نشانهاى چشمگیر و مقامهاى ارزنده است. از این رو گاه افراد مورد نظر, از خواب خوش بیدار شده در تاریکى ها با تلخ ترین حوادث روبه رو مى شوند, زمانى به پیمودن سنگلاخها و دامنه ها براى رسیدن به قله مإمور مى گردند, و گاهى روزهاى بسیارى وادار به احساس تشنگى و گرسنگى طاقت فرسا مى شوند تا با دورى از غذاهاى لذیذ, نوشیدنیهاى گوارا, رفاه و راحتى دلچسب و سلامتى و شادابى جسمانى به آمادگیهاى لازم و کمال مطلوب دست یابند و لیاقت ایستادن بر سکوى اول و آویختن نشان برترى بر وجود خود را پیدا کنند.
پروردگار آفرینش که مربى هستى است برخى از بندگان برگزیده اش را با بدترین بلاها به بهترین درجات مى رساند, آنان را محبوب خویش مى سازد و عالى ترین مقام بهشتى را ـ که براى بلادیدگان عاشق نهاده ـ به آنان عطا مى کند.
رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد ـ فرمود: بلاى انبیاى الهى[ و رهروان آنان] زمینه ساز درجات خداوندى است.(14) و امام صادق ـ علیه السلام ـ مجموعه معارف قدسى که براى بلادیدگان قسم سوم وجود دارد را بدین گونه بیان فرموده است: ((آنگاه که خداوند بنده اى را دوست داشته باشد او را مبتلا مى سازد و با بلا, مهر و عنایت خویش را به او نشان مى دهد همان گونه که خانواده انسان بیمار با بردن نوبرانه براى او چنین مى کنند. در این حال, خداوند دو فرشته را بر بنده خود مى گمارد و به آن دو فرمان مى دهد: پیکرش را بیمار سازید, معیشتش را سخت گردانید و میان او و خواسته هایش حجابى برکشید تا مرا فرا خواند: که من نواى او را دوست دارم. هر گاه این بنده به دعا برخیزد خداوند مى گوید: ((پاداش آنچه را که از من مى خواهد, برایش یادداشت کنید و بر آن بیفزایید تا آنگاه که نزد من بازآید. و آنچه نزد من است, براى او بهتر است.)) و هر گاه که خداوند بر بنده اى خشم گیرد, دو فرشته را بر او مى گمارد و به آن دو فرمان مى دهد: پیکرش را سلامت بخشید, روزىاش را فراوان سازید, دستیابى اش را به آنچه مى خواهد آسان گردانید و یاد مرا از خاطرش برچینید; که من از صداى او بیزارم, تا آن لحظه که نزد من آید و آنچه نزد من است براى او بدتر است)).(15)
بر اساس چنین دیدگاهى پیشوایان معصوم ما ـ علیهم السلام ـ خود در رتبه اى برتر از دیگران در تمامى صحنه هاى بلا بوده و فرموده اند:
((سخت ترین مردم از نظر بلا و گرفتارى, پیامبرانند, سپس کسانى که پیرو آنان اند و در پى اینان افرادى که بهتر از دیگرانند. اجر بزرگ با بلاى بزرگ است و خداوند هیچ قومى را دوست نداشته مگر اینکه به سختیها و دشواریها مبتلایش ساخته است. بندگان محبوب خداوند کسانى اند که در بلا غوطه ور شده و باران بلا بر سر آنان فرو مى ریزد, هر چه به ایمان اینان افزوده شود, بر بلایشان اضافه مى گردد تا آنکه در بهشت به مقامى که جز با بلا دستیابى بدان محال است, برسند.
اگر دین باوران و صالحان پاداشى که براى اندوهها و گرفتاریهاى خود, وجود دارد, بدانند, آرزو مى کنند که با مقراضى تکه تکه شوند. خداوند به افرادى که با رفاه فراوان و بى دردى بسیار زندگى مى کنند, توجهى نمى کند.))(16)
آثار آسمانى و برکات این بلاها افزون بر قرب الهى, عشق به لقاى خداوند, بى میلى و بیزارى به جلوه هاى زودگذر زندگى(17) و پالایش نفس از هر گونه خطا و ناشایست خواهد بود; ویژگیهاى خیره کننده اى که محبوبان پروردگار لیاقت دستیابى به آنها را مى یابند و با خود این گونه زمزمه مى کنند:
تا درین زندان فانى زندگانى باشدت
کنج عزلت گیر تا گنج معانى باشدت
کام و ناکام این زمان در کام خود در هم شکن
تا به کام خویش فردا کامرانى باشدت
روزکى چندى چو مردان صبر کن در رنج و غم
تا که بعد از رنج, گنج شایگانى باشدت(18)
آیا آثار مثبت و پسندیده اى در هجوم مصایب و بلاها وجود دارد؟
((ادب)), ((امتحان)) و ((تکامل)) فلسفه کلى فرود بلاها و تلخیها در معارف الهى دانسته شد و همراه هر یک آثار و برکات بسیارى بیان گردید. در نگاهى دیگر و با جامع نگرى در مى یابیم مجموعه بلاها, رحمت و عنایت ویژه اى است که رهآورد آنها عبارت است از:
الف) پاکسازى خطاکاران از تیرگى گناهان
فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ یکى از آثار و فلسفه سختیها و غصه ها را این گونه بیان مى فرماید:
((یطهرون من ذنوبهم بالبلایا و الرزایا));(19)
سوزش سختیها و دشوارى بلاها, افراد را از غبار گناهان پاک مى سازد.
ب) بیدارى از خواب غفلت و هوشیارى نسبت به وظایف خود
امام على(ع) فرمود: ((هنگامى که خداوند متعال به گونه اى پى در پى بر تو بلا مى بارد, همانا در صدد بیدارى و هوشیارى تو است و چون انواع نعمتها و خوشیها را به سوى تو روانه ساخت در حالى که اهل گناه هستى, همانا استدراج[ و بى خبرى تدریجى تا موقع مرگ] است.))(20)
ج) توجه به خداوند
پروردگار حکیم, حضرت داوود, سلیمان و ایوب را که از رسولان والامقام اوست با صفت ((اواب)) مى ستاید و به دنبال آن بهشتیان ـ که بندگان شایسته اویند ـ این گونه توصیف مى کند:
((هذا ما توعدون لکل اواب حفیظ));([ (21به بهشتیان گفته مى شود] این همان است که وعده یافته اید[ و] براى هر بازگشت کننده اى به سوى خدا و نگهبان[ حدود الهى] خواهد بود.
با اندکى تإمل درمى یابیم ((اوابین)) کسانى اند که در برابر عواملى که آنان را از خدا دور مى سازد و به وسوسه هاى گوناگون مى کشاند, دورى جسته و بلافاصله به سوى خدا باز مى گردند. این صفت پسندیده براى تمامى بلادیدگان ـ با هر مقام معنوى و درجات ایمانى ـ وجود دارد و به گونه اى زیبا و پنهان عطا مى شود.
د) ایجاد شکیبایى و تمرین بردبارى
صابران انسانهایى هستند که ((درود خداوند)) و ((رحمت ربوبى)) به همراه ((هدایت الهى)) شامل آنان شده و با بشارت پروردگار روبه رو مى شوند زیرا در برابر ناکامیها و سختیهاى زندگى در ابعاد گوناگون, شکیبایى و صبورى را پیشه خود ساخته اند.(22)
ه) فراهم سازى تکامل روحى معنوى
مصایب چونان آسیابى است که چرخش آن, سختیها و تلخیهایى را در پى دارد اما تکامل درخشانى نصیب بلادیدگان مى سازد که شکوفاسازى استعدادها, علاقه به لقاى خداوند, جلوه گر شدن ایمان و عشق صالحان و دستیابى به پاداشى چشمگیر و قرب الهى از جمله آنان است. از این رو در فرازهاى نخستین دعاى ندبه خداوند را بر مصایبى که براى اولیاى الهى پدید آورد و آنان را خالص براى خود و دین خویش قرار داد مى ستاییم و بر نعمتهایى که در هنگامه هاى بلایا بر آنان فرو باریده است و ابدى و جاودان خواهد بود, شکر مى نماییم.(23)
و ـ ورود به بهشت برین و رضوان الهى
پیشواى ششم شیعیان امام صادق(ع) فرمود:
((مقامى در بهشت وجود دارد که تنها بندگان بلادیده و مصیبت زده به آن دست مى یابند, کسانى که در[ میدانهاى مختلف سختیها از جمله] بلاهاى مالى و جسمانى دچار اندوه شدیدى شده اند و پیش از مرگ سختیهاى فراوانى دیده اند.))(24)
اى قصه بهشت ز کویت حکایتى
شرح جمال حور ز رویت روایتى
هر پاره از دل من و از غصه قصه اى
هر سطرى از خصال تو و ز رحمت آیتى
بوى دل کباب من آفاق را گرفت
این آتش درون بکند هم سرایتى
در آتش ار خیال رخش دست مى دهد
ساقى بیا که نیست ز دوزخ شکایتى(25)
انواع بلاها کدامند؟
مجموعه آموزه ها و معارف انواع بلاها را با دو نگاه مطرح مى کند:
الف ـ بیان مصداقهاى مختلف, همانند گرسنگى, ترس, خشکسالى, ضرر مالى, بیمارى, مصایب خانوادگى یا داغ عزیزان, دشوارى مالى و فقر, مرگ, زلزله و توفان و بلاى خانمانسوز الهى شب هنگام.
ب ـ ترسیم اصول و چارچوب کلى بلاها و امتحانات خداوند همچون: ((خیر و شر)); ((قبض)) و ((بسط)). بخش نخست را در آیات نورانى قرآن این گونه مى یابیم که:
((و لنبلونکم بشى من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین));(26)
همانا به یقین شما را به چیزى[ از قبیل] ترس و گرسنگى و کاهش در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و به شکیبایان مژده ده.
همان گونه که در آیه اى دیگر ((خشکسالى)) و ((کمبود محصولات)) را عذاب الهى براى فرعونیان معرفى مى کند(27) و ((گرسنگى و ترس)) را بلاى قریش پیش از اسلام مى داند.(28) در فرازى دیگر از ((زلزله)) سخن به میان آورده و بلایى ویرانگر براى طغیانگران گمراه در قوم موسى بازگو مى کند.(29) ((آفت محصولات)) یا ((آتش غیبى)) نوعى دیگر از بلاهاى خانمانسوز است که براى سرکشان ناسپاس پدید آمده است.(30) ((غرق شدن در آب)) و ((مرگ در توفان)), مصیبتى است که قرآن از آن به ((بلاى عظیم))(31) یاد کرده که گریبان طاغیان بى خرد را گرفته, آنان را نابود مى سازد. گاه از برخى بلاهاى بى خبر نیز خبر داده شده است که ((به هنگام آرامش شب و در حال آرمیدن)) فرو مى بارد و اجازه هیچ حرکتى را به انسان نمى دهد(32) و در برخى آیات سخن از بلایى شده است که ((جسم را فرسوده و ناتوان)) مى سازد و ((رنجها و سختیهاى بسیارى))(33) به همراه مى آورد. ((مرگ)) نیز بلایى از انواع بلاها دانسته شده تا زنگ بیدارباشى براى غافلان و جاهلان باشد.(34)
آنچه در آینه سخنان معصومان ـ علیهم السلام ـ در این باره مى یابیم, همچون آیات قرآن به بلاهایى چون:
((بیمارى جسمى)), ((مصایب خانوادگى یا داغ عزیزان)), ((فقر و دشواریهاى مالى)),(35) ((اندوهگینى دل)),(36) ((بازداشتن از خواسته ها و خوشیها)),(37) ((ناکامى در لذتها و خوراکیها)),(38) ((قرار گرفتن در تیررس دشمنان خداوند))(39) و ((تلخى در ایام زندگى, به رنج افتادن و سختى در دنیا))(40) اشاره شده است.
در برخى از روایات ((بدترین بلاها)) براى بلادیدگان خداجوى; مومن حسود, منافق تنگ نظر و بى اثرکننده اعمال, شیطان گمراهگر و کافر ریاساز اعمال(41) بیان شده است و در بعضى دیگر بلاى, فاقه یعنى بالاترین بلا دانسته شده که ((درد و بیمارى جسمى)) بوده و سخت تر از آن ((مرض قلب))(42) باشد. چنانکه ((فقر نفس))(43) بزرگترین بلایا دانسته شده است و ((نادارى طولانى مدت)), ((محرومیتهاى آشکار و عیان)) و ((دشمن مسلط بر انسان)) از مصایبى بیان شده که افراد در اثر سختى آنها, از خداوند تمناى مرگ مى کنند!(44)
در بخش دوم, که ترسیم اصول کلى بلاهاست, خداوند حکیم تمامى سختیها و تلخیهاى زندگى و یا شادیها و تفریحات آن را زیر مجموعه ((فتنه)) به معناى امتحان دانسته و فرموده:
((نبلوکم بالشر و الخیر فتنه));(45)
شما را از راه آزمایش به بد و نیک مى آزماییم.
چنان که امام على(ع) در شبى که درد و بیمارى, ساعات سختى براى او ایجاد کرده بود, در پاسخ به پرسش اصحاب و عیادت کنندگان که پرسیدند: اى على!
چگونه صبح کردى؟ فرمود: اصبحت بشر; (با شر و بدى صبح کردم) اصحاب شگفت زده گفتند: سبحان الله! این کلام از کسى مانند شماست؟! حضرت فرمود: خداوند متعال مى فرماید: شما را با بدیها و خوبیها آزمایش مى کنیم; پس خیر, سلامتى و بى نیازى است و شر, مریضى و نادارى است که براى ابتلا و امتحان فراهم مى شوند.(46) در سخنان معصومان ـ علیهم السلام ـ مفهوم کلام الهى با واژه هایى همسان بیان شده است که:
هیچ قبض (تنگدستى) و بسطى (گشاده دستى) وجود ندارد مگر آنکه براى خداوند در آن ((منت و امتحان)); ((مشیت و قضاى الهى)) و ((امر الهى و نهى خداوندى)) وجود دارد.(47)
راههاى دفع بلا چیست؟
اینک که مفهوم بلا و فلسفه نزول مصیبتها را دانستیم و ضمن آگاهى از آثار پسندیده سختیها در زندگى, از انواع آنها باخبر شدیم, فرصت آن است که راههاى دفع و رفع گرفتاریها را بدانیم, به این بیان که از تدبیرهاى شایسته اى که پیش از فرود بلایا, از حرکت به سوى ما جلوگیرى مى کند و یا به هنگام غوطه ور شدن در سختیها ما را از آنان مى رهاند و به دنبال آن راه شروع مجدد تلخکامى ها را مسدود مى سازد, آگاهى یابیم که:
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
بلا ندیده دعا را شروع باید کرد
1ـ دعا
بلاها در زندگى همانند ((موج خروشان)) و ((سیل پرهیجان)) ترسیم شده که از بالاى بلندیها و دامنه تپه ها به سوى مومنان حرکت مى کند; آنچه بسان سدى آهنین, از هر گونه اندوه و مصیبتى پیشگیرى مى نماید, ((دعاى خداجویان)) دانسته شده است. دعایى که در حال رفاه و راحتى بر زبان جارى مى شود و خداوند در سختیهاى بلاها از چنین بندگانى دستگیرى مى نماید.
پیشگیرى از بلاهاى دردناک به دعاهاى افراد در حال سلامتى و رفاه وابسته است تا چنین یادى از خداوند, یاد او را در دشواریها به سوى ما جلب و بلاها را دفع کند. (48) حال در صورت غفلت از چنین فرصتهاى ارزشمند و فرود بلا و دیدن مصیبت, نخستین سفارش, آن است که به خداوند مهربان رو کنیم و پیش از هر سخن نادرستى از او مدد بخواهیم که روشن اندیشان خردمند:
((الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون));(49)
کسانى که چون محنت آید به پیش
شکیبایى آرند هر لحظه بیش
بگویند ماییم از کردگار
به او باز گردیم فرجام کار(50)
و در پى آن زبان و دل خود را پیوسته به این ذکر مترنم سازیم که:
لا حول و لا قوه الابالله العلى العظیم;
هیچ نیرو و قدرتى ـ در آفرینش ـ غیر از خداوند بزرگ و پر عظمت نیست.
یا رووف و یا رحیم;(51)
اى رووف و اى مهربان!
و سرانجام پس از رهایى از بلا و روى کردن آسایش و آرامش, باز به یاد خدا, دورى از عصیان و سرکشى و دعا رو کنیم تا دفع کننده بلاها گردند.
2ـ استغفار
امیر مومنان على ـ علیه السلام ـ فرمود:
((بر روى زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهى بود که یکى از آنها برداشته شد, دومى را دریابید و به آن چنگ زنید. اما امانى که برداشته شد ((رسول الله)) بود و اما امانى که باقى مانده است ((استغفار)) است. خداوند تعالى مى فرماید[ :اى رسول ما] خداوند آنها را عذاب نمى کند تا تو در میانشان هستى و خداوند آنها را هرگز عذاب نمى کند در حالى که استغفار مى کنند))(52)
رسول خدا(ص) بهترین دعا را استغفار دانسته و بهترین استغفار را بازگشت از گناهان و پشیمانى معرفى کرده است و فرموده: ((کسى که غصه ها و اندوه هایش فراوان است(53) استغفار کند تا بوى بد گناهان زدوده و آثار آنها ـ که از آن جمله نزول بلا و استمرار غصه هاست ـ برطرف شود.))
3ـ صدقه
صدقه, عبادتى است که ابعاد مختلفى در آن وجود دارد, از یک نظر از وابستگى هاى انسان به مال دنیا کاسته و او را به ذخایر اخروى امیدوار مى سازد و از سوى دیگر با امداد مستمندان, دعاى قلبى و مقدس آنان را به سوى خود پذیرا شده, آتش غضب الهى را خاموش مى سازد. از این رو در سخنان درسآموز معصومان ـ علیهم السلام ـ صدقه دافع دردها و غصه ها و گرفتاریها و دوایى نجات بخش دانسته شده(54) که قضاى حتمى الهى را بر طرف مى سازد!(55) و آتش عذاب الهى را دور مى کند.(56) فقر را زدوده, عمر را طولانى کرده(57) و هفتاد نوع مرگ سوء را بر طرف مى کند(58) و در پى آن قرضها ادا و برکتها جانشین شده و آرامش خاصى در زندگى انسان پدید مىآید.(59)
ماجراهاى بسیارى از تإثیر صدقه در نجات افراد از مرگ حتمى و اندوه مصیبت خانواده ها بیان شده که از آن جمله سلامت داماد در زمان حضرت عیسى(ع) پس از دادن صدقه اى که عروس به نیازمندى پرداخت کرده بود, است.(60)
پرسشهاى دیگر خانواده ها را در باره بلا و ابعاد آن در نوشتار آینده پى مى گیریم.
ادامه دارد.
پی نوشت :
1ـ ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (جن و انسانها را نیافریدم مگر براى عبودیت[ و معرفت]).
2ـ نگاه کنید به: اعراف, ;168 بقره, ;155 آل عمران, 186 و هود, 7 و بنگرید, تفسیر الجدید, ج6, ص;321 تفسیر الکبیر فخر, ج17, ص;50 تفسیر المنار, ج2, ص40 و ج4, ص163 و ج12, ص;157 تفسیر المنیر, ج2, ص41.
3ـ انبیإ, ;35 رک: تفسیر احسن الحدیث, ج4, ص250 و ج9, ص;490 تفسیر التحریر, ج1, ص;493 تفسیر کشف الاسرار, ج2, ص129 و ج3, ص692.
4ـ آل عمران, 179 (... حتى یمیز الخبیث من الطیب; تا بدان از خوبان شناخته شوند).
5ـ آل عمران, 138, 142 (... و لیمحص الله الذین آمنوا منکم و یمحق الکافرین ...; تا دین باوران و خداجویان از کافران تشخیص داده شوند).
6ـ آل عمران, 154 (و لیبتلى الله ما فى صدورکم و لیمحص ما فى قلوبکم; تا خداوند آنچه در سینه هاتان پنهان کرده اید و در قلبهاتان قرار داده اید مورد آزمون قرار دهد).
7ـ محمد, 31 (و لنبلونکم حتى نعلم المجاهدین منکم و الصابرین و نبلوا اخبارکم; همانا به یقین شما را مىآزماییم تا مجاهدین از شما و شکیبایان و بهترین هاتان را بشناسیم).
8ـ بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
9ـ اصول کافى, مجلد 2, باب شده ابتلإ المومن, ص355.
10ـ رک: هدیه اى از دوست, تحقیق سیدخلیل حسینى, نگارش سیدابوالقاسم حسینى (ژرفا).
11ـ سنایى, (پالایش نفس, ص60).
12ـ بحارالانوار, ج72, ص;331 اصول کافى, ج2, ص61, روایت 7.
13ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین ـ علیه السلام ـ , ص;418 بحارالانوار, ج78, ص117.
14ـ بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
15ـ التمحیص, ص55, روایت ;111 بحارالانوار, ج93, ص371, رقم 13. نقل از: هدیه اى از دوست, ص48 و 49.
16ـ اصول کافى, مجلد دوم, باب شدت ابتلاى مومن; بحارالانوار, ج67, ص210 و 222 و 238 و 243 و 236, 212, 216 و ج81, ص174 و ج82, ص167.
17ـ رک: میزان الحکمه, ج اول, ص479 ـ 500.
18ـ فریدالدین محمد عطار نیشابورى.
19ـ نهج الحیاه (مجموعه سخنان فاطمه زهرا(ع)), محمد دشتى, ص207.
20ـ غررالحکم و دررالکلم, رک: نهج البلاغه, کلمات قصار, شماره 387, خطبه 192, فراز 46 و 84, خطبه 192, فراز 62 و 64.
21ـ سوره ق, آیه 32.
22ـ بقره, آیه 150 ـ 155 (و لنبلونکم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرین ...
اولئک علیهم صلوات من ربهم...)
23ـ بحارالانوار, ج102, ص;104 مفاتیح الجنان, دعاى ندبه, فراز نخست.
24ـ بحارالانوار, ج67, ص212 و ;216 ج81, ص;174 ج82, ص167.
25ـ حافظ, برگزیده غزل 428.
26ـ بقره, آیات 100 تا 155.
27ـ اعراف, آیه 130, (و لقد اخذنا آل فرعون بالسنین و نقص من الثمرات لعلهم یذکرون)
28ـ قریش, آیه 4 (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف)
29ـ اعراف, آیه 155 (و اختار موسى قومه سبعین رجلا لمیقاتنا فلما اخذتهم الرجفه قال رب ...)
30ـ قلم, آیات 17 تا 20 (انا بلوناهم کما بلونا اصحاب الجنه اذ إقسموا مصبحین ...)
31ـ انبیا, آیه 76 (و نوحا اذ نادى من قبل فاستجبنا له فنجیناه و اهله من الکرب العظیم)
32ـ اعراف, آیه 97 (افامن اهل القرى ان یإتیهم بإسنا ضحا و هم یلعبون)
33ـ انبیا, آیات 83 و 84 (و ایوب اذ نادى ربه انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمین); ص/ 41 (و اذکر عبدنا ایوب اذ نادى ربه ...)
34ـ مأده, آیه 106 (یا ایها الذین آمنوا شهده بینکم اذا حضر احدکم الموت .
..) 35ـ بحارالانوار, ج67, ص;236 جامع الاخبار, باب 10, روایت 16, ص311. 36ـ همان, ج72, ص48.
37ـ همان, ص;46 روضه الواعظین, ص454.
38ـ همان, ص45 و ;46 التمحیص, ص42.
39ـ اصول کافى, ج2, ص250, روایت ;5 بحارالانوار, ج68, ص221.
40ـ اعلام الدین, ص;146 بحارالانوار, ج81, ص194.
41ـ بحارالانوار, ج68, ص216.
42ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید, ج19, ص337.
43ـ غررالحکم و دررالکلم.
44ـ بحارالانوار, ج78, ص232.
45ـ انبیا, آیه 35.
46ـ بحارالانوار, ج81, ص209.
47ـ التوحید, ص354, (مجموعه اى از سه روایت).
48ـ امام على(ع); (بحارالانوار, ج10, ص99 و ج93, ص289 و ج81, ص203 و ج93, ص301. رک: دعاى کمیل (فراز ((بعد صدق اعترافى و دعأى ...)))
49ـ بقره, آیه 156.
50ـ ترجمه منظوم, امید مجد, ص24.
51ـ امام على(ع) و امام رضا(ع), (بحارالانوار, ج84, ص259 و ج77, ص270 و ج93, ص;272 نهج البلاغه, حکمت 146).
52ـ نهج البلاغه, حکمت ش88.
53ـ کنزالعمال, خطبه ;2085 فروع کافى, ج8, ص93. رک: هود, آیه ;3 آل عمران, آیه ;135 النسإ, آیه ;110 التوبه, آیه ;80 المنافقون, آیه 60.
54ـ رسول اکرم(ص): (بحارالانوار, ج96, ص132).
55ـ حضرت محمد(ص) (کنزالعمال, خ15996).
56ـ رسول اکرم(ص) (بحارالانوار, ج96, ص;132 کنزالعمال, خ16114).
57ـ
58ـ امام على(ع) تفسیر المعین, ص44.
59ـ وسایل الشیعه, ج4, ص255.
60ـ رک: لعالى الاخبار, ج1, ص247.
منبع: ماهنامه پیام زن