ماهان شبکه ایرانیان

امام و عرفان

فاطی که ز من نامه عرفانی خواست

فاطی که ز من نامه عرفانی خواست

از مورچه ای تخت سلیمانی خواست

گویی نشنید ما عرفناک از آنک

جبریل از او نفخه رحمانی خواست

 

روح اللّه موسوی خمینی

 

 

قسمت چهارم

 

 

آخرین قسمت

 

 

یادآوری:

 

 

در آخرین قسمت از موضوع «امام و عرفان» با بخش دیگری از ویژگیهای عارف و نیز تطبیق عملی آن با زندگی عارف فرزانه حضرت امام خمینی(قده) آشنا می شویم.

با این یادکرد مجدد که این بحث توسط خواهر طباطبایی برای جمعی از دانش پژوهان علوم اسلامی در واحد خواهران دفتر تبلیغات اسلامی انجام شده است و پس از پرداخت آن توسط این واحد به خوانندگان گرامی ارایه شده است.

* * *

 

خدامحوری عارف

 

 

خدا می فرماید: اگر در راه من قدم برداشتید، در همه جا از شما دستگیری خواهم کرد. حضرت امام قدس سره حتی یک قدم برای دنیا، ثروتمند شدن و محبوب بودن در نزد مردم برنداشتند. و در عوض، خداوند بیشترین توفیق انفاق، ایثار، عشق و علاقه مردم را به آن حضرت ارزانی داشت. امام امت(ره) فردی بودند که خود، بیشترین انفاق را در حق محرومان و فقرا کردند. اموال زیادی از داخل و خارج می آوردند که آنها را نذر امام امت کرده بودند و از نظر شرعی این اموال، ملک شخصی آن حضرت محسوب می شد و امام امت تمام آنها را در راه تهیه مسکن برای بیچارگان، خرید دارو برای مریضها و کمک به جبهه های جنگ، مصرف می کردند. من خودم شاهد بودم که از پول شخصی خود برای مستمندان، خانه می خریدند و کسی نمی فهمید و نمی خواستند کسی بفهمد. پس قدم گذاشتن در راه خدا و جلب رضای او در همین دنیا نیز مؤثر است.

اگر گاهی با خانواده محترم شهیدی ملاقات می کردیم و او از گرفتاریهایش برای ما تعریف می کرد، ما را قسم می داد که آنها را برای حضرت امام قدس سره نقل نکنیم، مبادا ایشان ناراحت شوند! می گفتند: همه بچه های ما فدای یک موی حضرت امام(ره) باد. آنچنان عشق و علاقه ای به آن حضرت، نشان می دادند که انسان، مبهوت می شد. دشمنان امام نیز به عظمت و محبوبیت امام در نزد مردم، واقف بودند، هر چند فکر و خط امام امت را قبول نداشتند. این اعتراف، به خوبی از نامه های آنها روشن می شود. در حالی که حضرت امام حتی یک قدم برای عظمت و محبوبیت خود برنداشتند و یک کلمه برای موقعیت پیدا کردن خود بیان نکردند. بدون شک، از رموز موفقیت حضرت امام اخلاص، ایمان و تقید به دستورات الهی بود.

عارف حقیقی، خدامحور است، یعنی در تمام مسایل زندگی، اعم از شخصی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره ملاک و معیارش خداست و در تمام زوایای زندگی، کسی جز خدا را نمی بیند. و امام امت(ره) نمونه بارز و مصداق کامل این ویژگی بودند. این نمونه هایی که بنده عرض می کنم، تنها به خاطر علاقه به حضرت امام قدس سره نیست، بلکه به این دلیل است، که مطالب باید به نسل آینده به بچه های فردا منتقل شود، تا بتوانند این انقلاب را درک کنند.

وظیفه ما در این جهت، بسیار سنگین و خطیر است. ما باید این معنا را به نسل بعدی، منتقل کنیم که انقلابیون چه زجرها و شکنجه هایی برای به ثمر نشاندن این انقلاب کشیدند. این موضوع، حتی برای شما که از نظر سنی با امثال بنده، تفاوت دارید به طور کامل ملموس نیست. بیشتر انقلابیون سالهای قبل از پیروزی انقلاب، وقتی که از خانه بیرون می رفتند، امید برگشتن نداشتند و هر لحظه، خطر جدی، زندگی و خانواده آنها را تهدید می کرد که برای من ملموس و قابل درک بود. امام امت قدس سره تمام این سختیها را برای خدا تحمل کردند. به هر حال، با زحمات فراوانی این انقلاب به ثمر نشست، لکن حفظ انقلاب از انقلاب کردن مشکل تر است.

حضرت امام می فرمودند: انقلاب کردن، آسان است ولیکن انقلابی ماندن، مشکل است. دشمنان قسم خورده انقلاب از لحظه به ثمر رسیدن آن تا کنون، بیکار ننشسته اند و در صدد نابود کردن آن هستند.

جنگ خانمانسوز را بر ما تحمیل کردند که خود، رحمتی از جانب خداوند سبحان بود و بابی گشوده شد که عده زیادی استفاده کردند و به ملا اعلا پیوستند. شهادت، درجه ای است که عارفان و سالکان الی اللّه آن را درک می کنند و با تمام وجود، شیفته و مشتاق آنند.

اگر انسان، دید خدایی و عرفانی داشته باشد، از تمام این مسایل، برداشت دیگری خواهد داشت. به هر حال، ظاهرش مشقت و رنج بود و مشکلاتی به همراه داشته و دارد و وظیفه ما در این زمینه بسیار سنگین است. ما باید روحیه ایثار، شهادت طلبی و برای خدا زندگی کردن را در خود حفظ کرده و این بینش را به نسل آینده منتقل کنیم.

 

نظم عارف

 

 

عارف حقیقی به گونه ای است که به وسیله نظم و برنامه ریزی از تمام ثانیه هایش در جهت خدا استفاده می کند و این ویژگی، یکی از خصوصیات شگفت انگیز امام بود. متأسفانه این خصوصیات در زندگی ما کمتر به چشم می خورد. از این رو، در کارهای خود موفق نیستیم. نظم کاری امام امت(ره) طوری بود که نزدیکان ایشان از رفتار آن حضرت، ساعت را تشخیص می دادند.

حضرت امام با همه مشغله ای که داشتند به تمام کارهای خود حتی ورزش کردن می رسیدند. هر روز، سه بار به مدت نیم ساعت ورزش می کردند. با اینکه رهبر سیاسی بودند و به مشکلات سیاسی، پاسخ می دادند، استفتائات را جواب می دادند، تمام روزنامه ها را می خواندند، بیشتر رادیوها را گوش می دادند، تمام اعمال مستحبی یومیه را نیز انجام می دادند ... و هر یک از اینها وقت مخصوص به خود داشت، که رأس ساعت، انجام می شد.

روزی زانوی ایشان درد گرفته بود و پزشک معالج ایشان یک نوع ورزش مخصوص ماهیچه ها را در حدود هزار بار برای آن حضرت، تجویز کرده بود، ولی در مورد تنظیم وقت آن و موفقیت حضرت امام قدس سره ـ با توجه به مشغله زیاد ایشان ـ مردد مانده بود. بعضی از پزشکان حضرت امام(ره) گفته بودند: خود امام، تنظیم می کنند. به محض اینکه به امام گفتند، برنامه خود را تنظیم کردند. یادم هست هفته بعد که پزشک معالج آمده بود، تعجب کرد که ایشان انجام داده اند. اما چون امام امت(ره) وقت مشخصی برایش تنظیم کرده بودند و در آن زمان، هیچ کار دیگری انجام نمی دادند، موفق می شدند.

 

توصیه های امام خمینی قدس

 

سره

حضرت امام قدس سره سفارشات و توصیه هایی به ما داشتند که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.

انسان با فطرت پاک و مصفا به دنیا می آید و به تدریج، قلب او بر اثر گناه، زنگار گرفته و از فطرتش دور می شود. از این رو، حضرت امام در مورد خودسازی، توصیه می کردند که انسان باید به فطرت اولیه خودش برگردد و رفته رفته گناهانش را جبران نموده، زمینه های مناسب برای درک حقیقت را در خود ایجاد نماید. این بیداری و برگشت به فطرت اولیه را در اصطلاح «یقظه» می نامند.

توصیه دیگر حضرت امام فراگیری علم و پرهیز از جهالت بود. می فرمودند:

مؤمن نمی تواند جاهل باشد، لکن مهم این است که در علم درجا نزنید و بتوانید از آن عبور کنید. اگر در علم ماندید، خواه ناخواه از خدا دور شدن در پی آن خواهد بود. باید علم را یاد بگیرید و با کمک عقل به قلب سرایت دهید و زمینه نورانیت و ایمان قلب را مساعد نمایید. باید قلبتان مؤمن باشد و زبانتان در پس قلب شما حرکت کند. اگر بتوانید آنچه را درک می کنید، به قلب بسپارید، موفق خواهید شد.

کتاب «اربعین حدیث» که حضرت امام در چهل سالگی نوشته اند، خود تجسم آن بودند و تمام مطالب آن، ملکه آن حضرت شده بود. وقتی ملکه انسان شد، از بین رفتنی نیست و در عالم برزخ و قیامت نیز تجسم می یابد همان جملاتی که در چهل سالگی در این کتاب به کار برده بودند، در آخر عمر نیز به کار می بردند، در حالی که مدت زیادی گذشته و کتابهای فراوانی نوشته بودند. سرّ این مطلب در این است که به آن جملاتی که در «اربعین حدیث» نوشته اند، اعتقاد و ایمان داشته اند.

به عبارت دیگر و به قول آن روایت که می فرماید: زبان مؤمن در پس قلب اوست، این مطالب، در پس قلب حضرت امام بوده است. علوم الهی را از طریق عقل به قلب خود داده و ملکه وجودی آن حضرت گردیده بود. کسی که به این مرحله رسید، به مرتبه اطمینان، دست یافته و عظمت حق را درک می کند و شایسته خطاب «إرجِعی اِلی ربّک راضیةً مرضیةً»(2) می گردد.

بدین جهت در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود فرمودند: «من با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.»

البته این اعتراف را در زمان حیات خود نمی کردند و پس از عروج ملکوتی ایشان، روشن گردید.

یکی دیگر از توصیه های آن حضرت این بود که اگر می خواهید موفق باشید، در کارهایتان نظم داشته باشید و از اول صبح تا آخر شب، وقت خود را تنظیم کرده و هر کاری را سر وقت خودش انجام دهید. در این صورت، در مدت کوتاهی، نتیجه آن را خواهید دید.

در جای دیگری می فرمودند: انبیاء آمدند که ما را انسان کنند، پس معلوم می شود که ما وقتی به دنیا می آییم، انسان نیستیم و باید با تعالیم انبیاء و بهره گیری از قرآن که کتاب انسان سازی است، انسان بشویم. اول باید نفس و آفات آن را بشناسیم که این قدم اول را «عزم» گویند. اگر عزم را جزم و عازم کوی دوست شوید، جوهر انسانیت در شما رشد می یابد و الاّ در روز قیامت، معلوم نیست به صورت انسان، محشور شوید. جوهره انسان، عزم است و بعد از آن «مشارَطه»، «مراقبه» و «محاسبه»(3) مطرح می شود. سالک، نه تنها در ابتدای راه، بلکه در طول راه نیز محتاج به مشارطه، محاسبه و مراقبه است، حتی در مرحله «وصل» نیز به این مراحل، نیازمند است.

توصیه دیگر حضرت امام این بود که ما باید نفس اماره را مطیع نفس مطمئنه کنیم. در هر موردی فریب توجیه و مکر نفس اماره را نخورده و خلاف دستورش عمل کنیم. در این صورت، نفس اماره را در طول زمان، رام شده و مطیع نفس مطمئنه می گردد، آن وقت، لیاقتها، معرفتها، توفیقها و کمالات، یکی پس از دیگری نصیب انسان می گردد.

پس دیدیم که حضرت امام علاوه بر اینکه فقیه بودند، فیلسوف، مفسر، اصولی، شاعر و ادیب بودند، عارف باللّه و سالک طریق حقیقت بودند که عرفان ایشان در اوج تمام علوم آن حضرت است، چرا که ـ در مطالب گذشته بیان شد ـ عرفان، اشرف علوم و اکمل آنهاست. این ویژگیها و خصوصیاتی که در باره آن حضرت بیان کردیم، نشان دهنده این مطلب است که رسیدن به این درجات عالی برای ما میسور است، به شرط آنکه در عمل بکوشیم.

امیدواریم با تمسک به راه و هدف حضرت امام قدس سره، خود را آن گونه که شایسته یک مؤمن است، بسازیم و این سازندگی را به همراه ارزشهای انقلاب به نسل آینده منتقل نماییم. از خداوند منان می خواهیم که توفیق کاشتن تخم حقیقت را در قلبها به ما عطا کند که با عبادات، خار و خاشاک آن را زدوده و با رجاء به خداوند در انتظار ثمره آن بنشینیم.

 

پایان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان