ماهان شبکه ایرانیان

تاملاتی در اسلام و زندگی مدرن

در این مقاله آقای دکتر نصر به بررسی موضوع تقابل میان اسلام و تفکر مدرن می پردازد . ابتدا این مسئله را خاطرنشان می سازد که فقدان تعاریف واضح از واژه های مورد بحث در این موضوع از یک سو، و احساس حقارت و ناتوانی بسیاری از مسلمانان متجدد (مدرن) در مقابل دنیای مدرن از سوی دیگر، سبب عقیم ماندن بحث شده است .

ایران ، 16 - 18/10/81

در این مقاله آقای دکتر نصر به بررسی موضوع تقابل میان اسلام و تفکر مدرن می پردازد . ابتدا این مسئله را خاطرنشان می سازد که فقدان تعاریف واضح از واژه های مورد بحث در این موضوع از یک سو، و احساس حقارت و ناتوانی بسیاری از مسلمانان متجدد (مدرن) در مقابل دنیای مدرن از سوی دیگر، سبب عقیم ماندن بحث شده است .

پس از ذکر این مقدمه به تعریف واژه مدرن می پردازد و می نویسد: «واژه مدرن » نزد ما، به مفهوم معاصر و به روز است، و نه معنای پیروزی و تسلط به عالم طبیعت را در بر دارد; بلکه برای ما «مدرن » هر چیزی است که از عالم بالا، از اصول تغییرناپذیر حاکم بر کائنات - که از طریق وحی (به معنای عام آن) به انسان تعلیم داده شده - بریده و منفک باشد . بدین ترتیب مدرنیزم در تضاد با سنت (دین) قرار می گیرد .

ایشان در مقام مقایسه پیشینه تاریخی سنت با سابقه مدرنیسم، می گوید: دوران کوتاه سلطه مدرنیسم - که از رنسانس اروپای غربی در قرن 15 شروع شده و تا کنون ادامه دارد - در قیاس با تاریخ طولانی و عظیمی که در مسیر آن، انسان همواره در مقام خلیفة الله، تسبیح گوی عظمت و عزت خداوند بر روی زمین بوده است، به پلک زدنی بیش نمی ماند .

در ادامه مقاله، تفکر (1) مدرن به منزله اولین مؤلفه مدرنیزم مورد تحلیل قرار گرفته و این مقوله در مقایسه با واژه های تفکر و اندیشه، فاقد غور و تعمق مندرج در این واژه ها دانسته شده، و آمده است: واژه های تفکر در اندیشه که همواره با غور و تعمق رابطه دارند، در مرتبه ای از جایگاه مدرن واژه thought ] » قرار می گیرند که فعالیتی کاملا انسانی و غیرالاهی را در ذهن تداعی می کند . آن گاه به تبیین شاخص های مهم تفکر مدرن پرداخته شده است . این شاخص ها عبارتند از: طبیعت انسان مدارانه تفکر مدرن که در واقع اصلی متعالی تر از انسان را نفی می کند، فقدان اصول (2) به دلیل مبتنی بودن این تفکر بر طبیعت انسانی که به سبب عدم تعادل، و متغیر و متلاطم بودن آن، شایستگی «اصل » و اساس شدن را ندارد، و بالاخره نظریه ریداکشنیزم (3) که همه پیچیدگی های موجود در پدیده ها و علوم را قابل تحلیل به توضیحات ساده تری می داند .

آقای نصر در خاتمه تحلیل مشخصه های مذکور می نویسد: خصایلی که در باب تفکر بر شمردیم در تقابل کامل با معتقدات مذهبی اسلام اند . تعریف انسان در نگرش مدرن نیز - که منشا این تفکرات است - در تضاد با تلقی اسلام از انسان قرار دارد . طرح همین تضاد اصلی و واضح برای بحث ما کفایت می کند و نیاز به تبیین بیشتر آن نیست .

یکی دیگر از ویژگی های تفکر مدرن که لازم است به آن توجه شود، مسئله فقدان حس قدسی است . انسان مدرن را می توان عملا فاقد حس قدسی توصیف کرد . در تفکر مدرن نیز غفلت از امر قدسی کاملا آشکار است . انسان گرایی مدرن نیز از دنیاگرایی قابل تفکیک نیست . درحالی که در اسلام اساسا مفهوم «مادی » یا «دنیوی » وجود ندارد; چون خدای واحد در بطن همه اجزای دنیای کثرات نفوذ کند و ساحتی خارج از ساحت سنت (دین) باقی نمی ماند .

پی نوشت:

2. lack of principles.

3. Reductionism.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان