هویت ایرانی در مواجهه با جهانی شدن

در این گفت وگو دکتر نصر در ابتدا می گوید که بنده اعتقاد ندارم یک فرهنگ بتواند جهانی شود . فرهنگ غرب که مدعی است می تواند در سراسر جهان توسعه یابد و جهانی شود، هر چه بیشتر گسترش می یابد، ضعیف تر و رقیق تر می شود و به این ترتیب قدرت و نفوذ آن کمتر می شود

گفت وگو با حسین نصر

جام جم، 4/12/81

در این گفت وگو دکتر نصر در ابتدا می گوید که بنده اعتقاد ندارم یک فرهنگ بتواند جهانی شود . فرهنگ غرب که مدعی است می تواند در سراسر جهان توسعه یابد و جهانی شود، هر چه بیشتر گسترش می یابد، ضعیف تر و رقیق تر می شود و به این ترتیب قدرت و نفوذ آن کمتر می شود . فرهنگ غربی، بخصوص فرهنگ عامیانه غربی که ادعای گسترش دارد، هر چه گستردگی بیشتری پیدا کند، از عمق کمتری برخوردار خواهد شد و به واسطه همین سطحی بودن و کم عمقی، توانایی تسلط خود را بر فرهنگ های دیگر که از عمق بیشتری برخوردارند، از دست خواهد داد .

وی در ادامه می افزاید: وجود فرهنگ های مختلف، مانند وجود نژادهای مختلف، خواست خداوند است و این تنوع و تکثری که در فرهنگ ها و تمدن ها وجود دارد، به غنای نوع بشر می افزاید و با از بین رفتن فرهنگ های مختلف، از غنای اندیشه و عمل انسان کاسته خواهد شد .

هویت ایرانی مبتنی بر دو رکن اساسی است: رکن اول که مهم تر است، جهان بینی است و برای ایران این جهان بینی طبیعتا همان وحی اسلامی و فرهنگ مبتنی بر وحی اسلامی است; رکن دوم، تجربه مشترک تاریخی است . در ایران، اقوام مختلفی از لحاظ نژاد و زبان زندگی می کنند و همه اینها تجربه ای مشترک داشته اند که مبتنی بر تاریخ مشترک است و این تجربه نسل به نسل منتقل شده است .

یک تمدن بزرگ اسلامی داریم که از وحدتی خاص و بی نظیر برخوردار است . قرائت قرآن، پیروی از شریعت اسلام، پیروی از سنت نبوی عناصر بسیار مهمی هستند که از غرب تا شرق تمدن اسلامی به طور یکسان وجود دارند و به تمدن اسلامی وحدت می بخشند .

دکتر نصر در ادامه گفت وگو درباره علت وحدت فرهنگ ها در عین وجود کثرت در اسلام می گوید: اسلام در هیچ جایی تخریب فرهنگی نکرد; مگر جنبه هایی از فرهنگ های بیگانه که منکر توحید بود . در حقیقت، اسلام موجب شکوفایی فرهنگ های مختلفی شد که در محدوده تمدن اسلامی وجود داشتند و زمینه این شکوفایی را در دامن وحی و توحید فراهم کرد . در تمدن اسلامی، هر چند هر فرهنگی ویژگی های شاخص خود را دارد، این عناصر جدای از اسلام تلقی نمی شوند بلکه آنها را حل شده در فرهنگ بزرگ تر اسلامی می دانیم .

نکته دیگر اینکه یک دین در یک جامعه هیچ گاه نفوذ پیدا نمی کند، مگر اینکه بتواند برای خود یک محیط فرهنگی مناسب درست کند . دین تنها فلسفه، کلام و عرفان نیست، بلکه دین نحوه زیستن است; حتی رفت و آمد و پوشش و غذا خوردن و سخن گفتن و هنر، بخشی از دین و فرهنگ دینی است و دین برای ماندن و نفوذ کردن همیشه به ساختن فرهنگ محتاج است .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر