فخرالدین بن محمدعلی طریحی (1085ق)
درآمد
سخن گفتن از شخصیت و فضایل و مناقب امیرمؤمنان ، سخن از زندگانی انسانی کامل و شامل تمام فضایل و مناقب است و غوص و غور در ابعاد وجودی این شخصیت الهی ، گسترده تر و عمیق تر از آن است که به تصور بیاید . هرچند بزرگان و اندیشمندان نام آوری در این عرصه گام نهاده اند ، ولی در نهایت ، همگان به قصور درک و فهم خود از شناخت کنه ذات او و فضایل نفسی و کمالات روحی او اعتراف نموده اند ، لکن به قدر توان وفهم خود از شناخت وجود شریفش قلم زده اند و تلاش کرده اند تا شاید از این دریای مواج و عمیق ، دری برگیرند و ذخیره دنیا و آخرت خود سازند .
تالیفات و تحقیقات انجام شده در باره ابعاد وجودی آن شخصیت نورانی ، هر کدام ، مسیر خاصی را پیموده و گامی برداشته اند ; چه تالیفاتی که جنبه تاریخی دارند و سرگذشت آن حضرت را بازگو می نمایند ، و چه آنهایی که جنبه روایی دارند و برگرفته از سخنان گهربار سایر معصومان در باب فضایل و مناقب آن وجود شریف اند .
مجموعه های حدیثی ای که در آنها احادیث فضایل و مناقب علی علیه السلام گردآوری شده ، سه دسته اند:
برخی شامل روایات وارد شده در باب امامت و خلافت علی علیه السلام هستند که دربرگیرنده احادیثی همچون: حدیث اخوت ، نصرت ، ولایت ، وصایت ، منزلت ، ثقلین ، سفینه ، غدیر و ... اند .
برخی دیگر ، شامل احادیثی درباره فضایل نفسانی و کمالات روحی آن حضرت هستند ، که مشتمل اند بر احادیثی در زمینه: چگونگی خلقت حضرت ، یگانگی نور ایشان با نور پیامبر صلی الله علیه و آله ، عصمت وطهارت او ، سبقت او به اسلام ، هجرت آن حضرت ، عشق ورزیدن ملائک به ایشان ، وجوب محبت ورزیدن به او و دشمنی با دشمنانش ، و روایات درباره کمالات نفسانی او از جمله عبادات و خوفش از خدا ، سخاوتش ، ایثارش و حسن خلقش است .
برخی تالیفات نیز در مورد رفتار و سیره او نسبت به خانواده و افراد اجتماع است که آشنایی با این دسته از آثار ، نه تنها بر امت اسلامی ، بلکه بر تمامی ملل و مذاهب ، ضروری است .
کتاب حاضر ، شامل هر سه دسته احادیث یادشده است . در این کتاب ، آیات و اخبار صریح در شان امام علی علیه السلام و فضایل و مناقب او ، و برتری اش بر دیگران ، گرد آمده اند و مؤلف ، تمام کوشش خود را در باب جمع آوری احادیث این باب از کتب فریقین نموده است و با دید انصاف می توان به این امر پی برد .
مؤلف
نویسنده این اثر ، شیخ فخرالدین بن محمدعلی طریحی نجفی (متولد 979 و متوفای 1085ق) است . اثر مشهور طریحی ، کتاب مجمع البحرین است و شرح حالش در مصادر متعدد ، مندرج است و نیازی به تکرار آن در این جا نیست . (1)
جواهر المطالب
یکی از آثار منتشر نشده طریحی ، کتاب جواهر المطالب فی فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام » است . شیخ آغا بزرگ تهرانی در الذریعه عنوان نموده که طریحی در فهرست آثارش از این کتاب یاد کرده ، ولی نسخه ای از آن را معرفی ننموده است . (2)
مؤلف در این کتاب ، احادیث مربوط به فضایل علی علیه السلام را با استناد به کتاب های شیعه و اهل سنت ، جمع آوری نموده است . او همچنین در این کتاب از کتاب توضیح الدلائل علی تصحیح الفضائل تالیف شهاب الدین احمد ایجی شافعی در موارد متعدد ، مطالبی را نقل نموده است .
نسخه های کتاب
تاکنون دو نسخه از این کتاب شناسایی شده است:
1 - کتاب خانه حضرت آیة الله گلپایگانی ، نسخه شماره 1108 ، کاتب محمدجعفر ، تحریر شده در سال 1258ق .
2 . کتاب خانه حضرت آیة الله مرعشی نجفی ، نسخه شماره 9548 ، بدون تاریخ کتابت و نام کاتب ، تحریر شده در عصر مؤلف . (3)
روش تصحیح و تحقیق
تصحیح کتاب بر اساس نسخه کتاب خانه آیة الله گلپایگانی صورت گرفته (4) و ضمن مستند نمودن احادیث و اقوال با ارجاع دقیق به مصادر و مراجع یاد شده از طرف مؤلف ، مصادر دیگری بر آنها افزوده شده و با تطبیق و مقابله احادیث با مصادر ، نسخه بدل ها و اختلاف الفاظ ، در پاورقی ، ذکر شده است .
بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین
اما بعد حمد الله والصلاة علی محمد و آله الطاهرین ، فیقول الفقیر الی الله الغنی عبده ، فخر الدین النجفی: قال صاحب توضیح الدلائل فی ترجیح الفضائل (5) :
[ما نقله المؤلف من کتاب توضیح الدلائل]
اعلم - اعزک الله - ان الموالاة نعمة کریمة عظیمة المنال ، ومنحة جسیمة ما رام مریدها درجة الا ونال ، فطوبی بجماعة تملکوا هذه البضاعة ، ثم طوبی لهم وحسن مآب ، وبشری لهم ثم بشری لهم من الله العزیز الوهاب .
ثم اعلم ان احق من یوالی ، اولوا القربی المشار الیهم بقوله - عز من قائل -: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی » (6) اهل بیت النبوة والرسالة ، الذین مثلهم کمثل سفینة نوح من رکبها نجی ، ومن تخلف عنها هلک وهوی ، والذین ارتفعت شؤونهم الرفیعة فی سماء المجد والعلی ، وجلت اقدارهم المنیعة عند العلی الاعلی .
هم القوم من اصفاهم الود مخلصا
تمسک فی اخراه بالسبب الاقوی
هم القوم فاقوا العالمین مآثرا
محاسنها تجلی وآیاتها تروی
موالاتهم فرض وحبهم هدی
وطاعتهم قربی وودهم تقوی (7)
ومن تحلی بهداهم فقد فاز واهتدی ، ومن تخلی عنهم فقد خاب وتردی فی مهاوی الردی ; هم النازلون فی محال الهدایة ارفعها واعلاها ، الباذلون فی الله ارواحهم فما سواها ; هم الذین علا علاهم فی سماء المعالی والفضائل ، وهم الافاضل الذین کانوا کما قال القائل:
یا اهل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم
من لم یصل علیکم لا صلاة له (8)
ثم قال: هذا ، وان اولی الاولی بالمجد والعلی ، الذی هو مولی من کان النبی مولاه ، الامام الهمام العالی المطالب ، امیر المؤمنین علی بن ابی طالب ، المفروضة محبته علی کل حاضر وغائب ، من فاز بمحبته فاز بسعادة الابد ، ومن نای عنه فقد شقی شقاوة لا یسعد بعدها وان صلی وصام وعبد ، وکانی باناس اذا سمعوا ما انزل علی الرسول فی حقه حکموا علیه بالرفض ، کانهم یقولون نؤمن ببعض الکتاب ونکفر ببعض ، «یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون » (9) .
ولعمری لقد انصف الشیخ الشافعی فی الولایة لعلی حیث یقول:
قالوا ترفضت قلت کلا
ما الرفض دینی ولا اعتقادی
لکن تولیت لغیر شک
خیر امام وخیر هاد
ان کان حب الولی رفضا
فاننی ارفض العباد (10)
وانصف الشیخ الکبیر الودعی ابو حنیفة الکوفی النعمانی حیث یقول:
علی امیر المؤمنین وحبه
من الله مفروض علی کل مسلم
علی وصی المصطفی وابن عمه
واول من صلی وزکی بخاتم (11)
حب الیهود لآل موسی ظاهر
وولاهم لبنی اخیه بادی
وامامهم من نسل هارون الاولی
بهم اقتدوا ولکل قوم هاد
وکذا النصاری یکرمون محبة
لمسیحهم نجرا من الاعواد
فمتی یوالی آل احمد مسلم
قتلوه او رسموه بالالحاد
هذا هو الداء العضال ، لمثله
خلت القرون حواضر وبواد
لم یحفظوا حق النبی محمد
فی آله ، والله فی المرصاد (12)
ثم ذکر غیر ذلک مما هو مسطور فی مصنفاتهم ; من انه لم یزل اصحاب العلم والفرقان لا یبرحون عن ظل موالاته فی القرون والاعصار ، وارباب الحق والایقان یبوحون بفضل مصافاته فی البلدان والامصار ، ویجهرون بتخصیصه بالمدائح والمناقب نثرا ونظما ، ویشیرون الی ما له من المنائح والمراتب ارغاما وهضما .
وکفاه ما رواه معنعنا باسناده الامام المحدث المتقن سعد الدین ابو حامد محمود بن محمد الصالحانی ، عن الامام جعفر بن محمد بن الامام زین العابدین علی بن الامام الحسین الشهید بکربلاء ، ابن الامیر الامام والکبیر التمام علی المرتضی - علیه و علیهم من التحیة والسلام اولی وارضی - عن ابیه ، عن جده ، عن ابیه ، عن علی - کرم الله وجهه - ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ان الله جعل لاخی علی فضائل لا تحصی کثرة ، فمن ذکر فضیلة من فضائله مقرا بها غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر ، ومن کتب فضیلة من فضائله لم تزل الملائکة تستغفر له ما بقی لتلک الکتابة رسم ، ومن استمع الی فضیلة من فضائله غفر الله له الذنوب التی اکتسبها بالسماع ، ومن نظر الی کتاب من فضائله غفر الله له الذنوب التی اکتسبها بالنظر .
ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم: «النظر الی علی بن ابی طالب عبادة » (13) .
وعن جابر: ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم کان بعرفات ، وعلی علیه السلام تجاهه ، فقال: یا علی ، ادن منی ، ضع خمسک فی خمسی . یا علی ، خلقت انا وانت من شجرة انا اصلها ، وانت فرعها ، والحسن والحسین اغصانها ; من تعلق بغصن منها ادخله الله الجنة (14) .
الی ان قال - یعنی صاحب توضیح الدلائل -:
اما امه علیه السلام فهی فاطمة بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف ، اول هاشمیة ولدت هاشمیا ، اسلمت وهاجرت وتوفیت بالمدینة ، وشهدها النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، وتولی دفنها ، ونزع قمیصه والبسها ایاها ، واضطجع فی قبرها (15) .
واما ابوه ابوطالب ، والاصح کما رواه الثقات: انه مات مؤمنا (16) ، وبعض اقواله وافعاله دلیل علی ایمانه صریح .
ولدت فاطمة لابی طالب طالبا وعقیلا وجعفرا وعلیا وام هانی ، واسمها فاختة وحمامة ، وکان علی علیه السلام اصغر من طالب بعشر سنین .
ثم ذکر اسماءه والقابه وکناه ، وعد منها: علی وحیدر والمرتضی والرضا وولی الله وحبیب الله ووصی رسول الله وخلیفة الله وعبدالله واسد الله وسیف الله ومقیم الحجة ; [قال:]
لما روی عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: لما خلق الله تعالی آدم ونفخ فیه من روحه عطس آدم ، فقال: الحمد لله . فاوحی الله الیه وبشره بالمغفرة ، وقال: یا آدم ، ارفع راسک ! فاذا مکتوب علی العرش: لا اله الا الله ، محمد نبی الرحمة ، علی مقیم الحجة ، ومن عرف حق علی زکی وطاب ، ومن انکر حقه لعن وخاب ، اقسمت بعزتی وجلالی ان ادخل [الجنة من اطاعه وان عصانی ، وان ادخل] النار من عصاه وان اطاعنی (17) .
ومنها: «اخو رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم » ; لما روی عن جابر قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: دخلت الجنة فرایت علی باب الجنة مکتوب لا اله الا الله محمد رسول الله علی اخو رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (18) .
وفی روایة اخری: مکتوب علی باب الجنة: «محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، علی اخو رسول الله » قبل ان یخلق الله السماوات بالفی سنة (19) .
ومنها: «افضل العرب » ; لانه لم یحصل لغیره من المناقب والمناصب والمفاخر والمآثر ، فی الدین والدنیا والحسب والنسب والموروث والمکتب ، من المجد والشرف ما حصل له .
ومنها: «سید العرب » ; لما روی عن عائشة ، قالت: کنت مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم جالسة اذ اقبل علی بن ابی طالب ، فقال: یا عائشة ، ان سرک ان تنظری الی سید العرب فانظری الی علی بن ابی طالب (20) .
ومنها: «فتی قریش » ; لما روی عن جعفر بن محمد الصادق علیه السلام ، قال: نادی ملک من السماء یوم بدر یقال له رضوان: لا سیف الا ذوالفقار ، ولا فتی الا علی (21) .
ومنها: «شبیه آدم » ، وذکر عدة اشیاء لوجه الشبه .
منها: فی کثرة الاولاد والبرکة .
ومنها: بالتسمیة بابی تراب ، وآدم خلق منه .
ومنها: للجمع بین قضیتهما فی هل اتی .
ومنها: کونه خلیفة فی الارض بالحق .
ومنها: آدم اول من دخل الجنة ، وعلی اول من یدخل الجنة من امة محمد صلی الله علیه و آله وسلم .
ومنها: التزویج ; لان تزویجه علیه السلام بفاطمة کان فی الجنة ، وتزویج آدم کان فی الجنة .
ومنها: ان الله اصطفی آدم ، وطهر علیا من الرجس ، واذهب عنه الرجس .
الی غیر ذلک .
ومنها: «ذوالقرنین » ، وقصته مشهورة .
ومنها: «قسیم الجنة والنار» ; لانه یدخل اولیاءه الجنة ، واعداءه النار .
فعن ابی الصلت الهروی قال: قال المامون یوما للرضا علیه السلام: بای وجه علی قسیم الجنة والنار ، وبای معنی ; فقد کثر فکری فی ذلک ؟ فقال الرضا علیه السلام: یا امیرالمؤمنین ، الم ترو عن ابیک عن آبائه عن عبد الله بن عباس انه قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انه یقول: حب علی ایمان ، وبغضه کفر ؟ فقال: بلی ، فقال الرضا علیه السلام: فقسمة الجنة والنار کانت علی حبه وبغضه ، فهو قسیم الجنة والنار ، فقال المامون: لا ابقانی الله بعدک یا ابا الحسن ! اشهد انک وارث علم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (22) .
ومنها: «باب مدینة العلم » ; قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: انا مدینة العلم ، وعلی بابها ، فمن اراد العلم فیاتیه من بابه (23) .
وکان علی علیه السلام مشهورا بذلک من بین الصحابة ، فباب العلم وروایته واستنباطه من علی علیه السلام ، وهو کان باجماع الصحابة مرجوعا الیه فی علمه وحکمه ، والصحابة کلهم یراجعونه فیما اشکل علیهم ، ولا یسبقونه ; ومن هذا قال عمر: لولا علی لهلک عمر (24) .
ومنها: «ولی کل مؤمن » .
ومنها: «الصدیق الاکبر» ، فعن ابی ذر ، قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول لعلی: انت الصدیق الاکبر ، انت الفاروق الاعظم الذی فرق بین الحق والباطل ، وانت یعسوب الدین (25) .
ثم وجه الصدیقیة بوجوه: احدها فی الاموال ، والثانی فی العقائد ، والثالث فی الاحوال ، والرابع فی الاعمال ; ثم قال:
اعلم انه قد ثبت فی الاخبار عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه » (26) ، وانه قال کذا ، وانه قال کذا .
وعد عدة احادیث ، واستدل بها علی ما ادعاه من خصوصیة الصدیقیة بامیر المؤمنین علیه السلام ، ثم قال:
وقد نشا - کرم الله وجهه - وتربی فی حجر النبی صلی الله علیه و آله وسلم من الصغر ، وما فی السابقین الاولین من المهاجرین من لم یعبد غیر الله الا هو ، وهو فی هذا الدین اول شاب نشا فی عبادة الله واتباع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ... الی ان قال: ثم ان التی ذکرناها ، مما اختص هو به دون غیره ، وهو دلیل علی قوة اتصاله بالنبی واعتنائه به ، وانه کنفسه او کبعض من ابعاضه ، وعلی فرط محبته له ومیله الیه .
ومثل هذه الاشیاء ما صدرت من النبی صلی الله علیه و آله وسلم الی غیره ، والنبی صلی الله علیه و آله وسلم معصوم من طغیان الطبع ، وهوی النفس ، فعلة هذه الاشیاء ما هی القرابة النسبیة ; لانه کم له من قریب ، وانما فهی قوة القرابة الدینیة ، وحسن تصحیح النسبة المعنویة ، وصدق الوفاء ، وحسن الاستعداد ، وصدق المحبة والاستسلام ; وکل ذلک بالعنایة الاولی من ذی الجلال والاکرام .
ثم ذکر وجه الجمع بین الصدیقیة التی فی علی وبین الصدیقیة العتیقیة ، وانی ذلک ، وما هو الا کما قال الذی علیه من الله الرحمة والرضوان فی قصیدة له یمدح بها الرضا:
ایا قائسا فیهم سواهم سفاهة
عدمت الهدی من الثری بن الثریا (27)
قال:
واما الکنی ، منها ابو الحسنین ، ابوالسبطین ، ابو الریحانتین ، ابو تراب ;
وذلک لما روی ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم اتی فاطمة علیها السلام فقال لها: این ابن عمک ؟ فقالت: «هو ذا مضطجع فی المسجد» ، فخرج النبی صلی الله علیه و آله وسلم فلما رآه نائما علی التراب مسح التراب عن ظهره وقال: اجلس اباتراب ، فوالله ما کان اسم احب علی علی علیه السلام منه (28) .
انتهی کلام صاحب توضیح الدلائل .
وفیه کفایة عما اردنا تصدیره هنا ، و حیث آن الشروع فی کتابی هذا المسمی بجواهر المطالب فی فضل علی بن ابی طالب علیه السلام ;
[ما نقله المؤلف من امالی الصدوق]
فاقول - والله الثقة والمامول -:
[1] بانی قد رویت عن مشایخی باسانیدهم الی مشایخهم الی الشیخ الصدوق - علیه الرحمة - ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی سندا الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: معاشر الناس ، من احسن من الله قیلا ، واصدق حدیثا ؟
معاشر الناس ، ان ربکم - جل جلاله - امرنی ان اقیم لکم علیا: علما واماما وخلیفة [و] وصیا وان اتخذه اخا ووزیرا .
معاشر الناس ، ان علیا باب الهدی بعدی والداعی الی ربی ، وهو صالح المؤمنین ، «ومن احسن قولا ممن دعا الی الله وعمل صالحا وقال اننی من المسلمین » (29) .
معاشر الناس ، ان علیا منی ، ولده ولدی ، وهو زوج حبیبتی ، امره امری (30) .
معاشر الناس ، علیکم بطاعته واجتناب معصیته ; فان طاعته طاعتی ، ومعصیته معصیتی .
معاشر الناس ، ان علیا صدیق هذه الامة وفاروقها ومحدثها ، انه هارونها ویوشعها وآصفها وشمعونها ، انه باب حطتها وسفینة نجاتها ، انه طالوتها وذوقرنیها .
معاشر الناس ، انه محنة الوری ، والحجة العظمی علی اهل الدنیا (31) ، والآیة الکبری ، وامام اهل الدنیا ، والعروة الوثقی .
معاشر الناس ، ان علیا مع الحق ، والحق معه ، وعلی لسانه .
معاشر الناس ، ان علیا قسیم النار ، لا یدخل النار ولی له ، ولا ینجو منها عدو له ، انه قسیم الجنة ، لا یدخلها عدو له ، ولا یزحزح عنها ولی له .
معاشر اصحابی ، قد نصحت لکم وبلغتکم رسالة ربی «ولکن لاتحبون الناصحین » (32) ، اقول قولی هذا ، واستغفر الله لی ولکم (33) .
[2] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: علی ولی کل مؤمن بعدی (34) .
[3] وبالاسناد المتقدم عنه سندا الی سلمة بن قیس قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: علی فی السماء السابعة کالشمس بالنهار فی الارض (35) . اعطی الله علیا من الفضل جزءا لو قسم علی اهل الارض لوسعهم ، واعطاه الله من الفهم جزءا لو قسم علی اهل الارض لوسعهم . شبهت لینه بلین لوط ، وخلقه بخلق یحیی ، وزهده بزهد ایوب ، وسخاه بسخاء ابراهیم ، وبهجته ببهجة سلیمان بن داود ، وقوته بقوة داود ، وله اسم مکتوب علی کل حجاب فی الجنة . بشرنی ربی به ، وکانت له البشارة عندی . علی محمود عند الخلق (36) ، مزکی عند الملائکة ، وخاصتی وخالصتی ، وظاهرتی (37) ومصباحی ، وجنتی ورفیقی ، آنسنی به ربی فسالت ربی الا یقبضه قبلی ، وسالته ان یقبضه بعدی شهیدا ، ادخلت الجنة فرایت حور علی اکثر من ورق الشجر ، وقصور علی کعدد البشر . علی منی وانا من علی ، من تولی علیا فقد تولانی ، حب علی نعمة ، واتباعه فضیلة ، دان به الملائکة ، وحفت (38) به الجن الصالحون ، لم یمش علی الارض ماش بعدی الا [کان] هو اکرم منه عشیرا (39) وفخرا ومنهاجا ، لم یک فظا قط ولا عجولا ، ولا مترسلا لفساد ولا متعندا ، حملته الارض فاکرمته ، لم یخرج من بطن انثی بعدی احد کان اکرم خروجا منه ، ولم ینزل منزلا الا کان میمونا ، انزل الله علیه بحکمته و زاده (40) بالفهم ، تجالسه الملائکة ولا یراها ، ولو اوحی الله الی احد بعدی لاوحی الیه ، زین الله به المحافل ، واکرم به العساکر ، واخصب به البلاد ، واعز به الاجناد ، ومثله کمثل بیت الله الحرام: یزار ولا یزور ، مثله کمثل القمر اذا طلع اضاء الظلمة ، ومثله کمثل الشمس: اذا طلعت انارت الدنیا ، وصفه الله فی کتابه ومدحه بآیاته ، ووصف فیه آثاره ، واجری منازله ، فهو الکریم حیا والشهید میتا (41) .
[4] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: المخالف [علی] علی بن ابی طالب بعدی کافر ، والمشرک به مشرک ، والمحب له مؤمن ، والمبغض له منافق ، والمقتفی لاثره لاحق ، والمحارب له مارق ، والراد علیه زاهق ، علی نور الله فی بلاده ، وحجته علی عباده ، وسیف [الله] علی اعدائه ، ووارث علم انبیائه ، علی کلمة الله العلیا ، وکلمة اعدائه السفلی ، علی سید الاوصیاء ، ووصی سید الانبیاء ، علی امیر المؤمنین ، وقائد الغر المحجلین ، وامام المسلمین ، لا یقبل الله الایمان الا بولایته وطاعته ، والبراءة من اعدائه (42) .
[5] وبالاسناد الی علی بن الحسین علیه السلام قال: سمعت ابی یحدث عن ابیه امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: یا علی ، والذی فلق الحبة وبرئ النسمة ، انک لافضل الخلیقة بعدی . یا علی ، انت وصیی وامام امتی ، من اطاعک اطاعنی ، ومن عصاک عصانی (43) .
[6] وبالاسناد الی سلمان الفارسی ، قال: سالت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من وصیک من امتک ; فانه لم یبعث نبی الا کان له وصی من امته ؟ فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لم یبین لی بعد ، فمکثت ما شاء الله ان امکث ، ثم دخلت المسجد ، فنادانی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فقال: یا سلمان ، سالتنی عن وصیی من امتی ، فهل تدری من کان وصی موسی من امته ؟ فقلت: کان وصیه یوشع بن نون فتاه . قال: وهل تدری لم کان اوصی الیه ؟ فقلت: الله ورسوله اعلم . قال: اوصی الیه لانه کان اعلم امته بعده ، ووصیی اعلم امتی بعدی علی بن ابی طالب علیه السلام (44) .
[7] وبالاسناد الی لیث بن ابی سلیم ، قال: اتی النبی صلی الله علیه و آله وسلم علی وفاطمة والحسن والحسین علیهم السلام کلهم یقول: انا احب الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فاخذ علیه السلام فاطمة مما یلی بطنه ، وعلیا مما یلی ظهره ، والحسن عن یمینه ، والحسین عن یساره ، ثم قال: انتم منی ، وانا منکم (45) .
[8] وبالاسناد الی سید العابدین ، عن ابیه سید الشهداء ، عن سید الوصیین علی بن ابی طالب علیهم السلام ، عن سید النبیین صلی الله علیه و آله ، انه قال: ان الله - تبارک وتعالی - فرض علیکم طاعتی ، ونهاکم عن معصیتی ، واوجب علیکم اتباع امری ، وفرض علیکم من طاعة علی بعدی ما فرضه من طاعتی ، ونهاکم عن معصیته عما نهاکم عنه من معصیتی ، وجعله اخی ووزیری ووصیی ووارث علمی (46) ، وهو منی وانا منه ، حبه ایمان وبغضه کفر ، ومحبه محبی ومبغضه مبغضی ، وهو مولی من انا مولاه ، وانا مولی کل مسلم ومسلمة ، وانا وایاه ابوا هذه الامة (47) .
[9] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لعلی علیه السلام: یا علی ، شیعتک هم الفائزون یوم القیامة ، فمن اهان واحدا منهم فقد اهانک ، ومن اهانک فقد اهاننی ، ومن اهاننی ادخله الله نار جهنم خالدا فیها وبئس المصیر . یا علی ، انت منی وانا منک ، روحی من روحک ، وطینتک من طینتی ، وشیعتک خلقوا من فضل طینتنا ، فمن احبهم فقد احبنا ، ومن ابغضهم فقد ابغضنا ، ومن عاداهم فقد عادانا ، ومن آذاهم فقد آذانا . یا علی ، ان شیعتک مغفور لهم علی ما کان فیهم من ذنوب وعیوب . یا علی ، انا الشفیع لشیعتک غدا اذا قمت مقام المحمود فبشرهم بذلک . یا علی ، شیعتک شیعة الله ، وانصارک انصار الله ، واولیاؤک اولیاء الله ، وحزبک حزب الله . یا علی ، سعد من توالاک ، وشقی من عاداک (48) .
[10] وبالاسناد الی ابی الحسن علی بن موسی عن ابیه عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من احب ان یرکب سفینة النجاة ، ویتمسک بالعروة الوثقی ، ویعتصم بحبل الله المتین ، فلیوال علیا علیه السلام ، ویعادی عدوه ، ولیاتم بالائمة علیهم السلام من ولده ; فانهم اوصیائی وخلفائی ، وحجج الله علی الخلق بعدی ، وسادة امتی ، وقادة الاتقیاء الی الجنة ; حزبهم حزبی ، وحزبی حزب الله ، وحزب اعدائهم حزب الشیطان (49) .
[11] وبالاسناد الی جابر بن عبد الله الانصاری ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ان الله - تبارک وتعالی - اصطفانی واختارنی وجعلنی رسولا ، وانزل علی سید الکتب ، فقلت: الهی وسیدی ، انک ارسلت موسی الی فرعون ، فسالک ان تجعل معه اخاه هارون وزیرا تشد به عضده ، وتصدق به قوله ، وانی اسالک - یا سیدی والهی - ان تجعل لی وزیرا من اهلی اشد به عضدی ، فجعل الله [لی] علیا وزیرا واخا ، وجعل الشجاعة فی قلبه ، والبسه الهیبة علی عدوه ، وهو اول من آمن بی وصدقنی ، واول من وحد الله تعالی معی ، وانی سالت ذلک ربی عزوجل فاعطانی ، وهو سید الاوصیاء ، اللحوق به سعادة ، والموت فی طاعته شهادة ، واسمه فی التوراة مقرون الی اسمی ، وزوجته الصدیقة الکبری ابنتی ، وابناه سیدا شباب اهل الجنة ابنائی ، وهو وهما والائمة من بعدهم حجج الله علی خلقه بعد النبیین ، وهم ابواب العلم فی امتی ، من تبعهم نجا ، ومن اقتدی بهم اهتدی الی الصراط المستقیم ، لم یهدی (50) الله عزوجل حجتهم لعبد الا وادخله الجنة (51) .
[12] وبالاسناد الی اصبغ بن نباتة ، قال: قال امیر المؤمنین علیه السلام ذات یوم علی منبر الکوفة: انا سید الوصیین ، ووصی سید النبیین ، انا امام المسلمین ، وقائد المتقین ، وولی المؤمنین ، وزوج سیدة نساء العالمین ، انا المتختم بالیمین ، والمعفر للجبین ، انا الذی هاجرت الهجرتین ، وبایعت البیعتین ، انا صاحب بدر وحنین ، انا الضارب بالسیفین ، والحامل علی فرسین ، انا وارث علم الاولین ، وحجة الله علی العالمین بعد الانبیاء ، ومحمد بن عبد الله خاتم النبیین . اهل موالاتی مرحومون ، واهل معاداتی ملعونون ، ولقد کان حبیبی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کثیرا ما یقول: یا علی ، حبک تقوی وایمان ، وبغضک کفر ونفاق ، وانا بیت الحکمة ، وانت مفتاحها ، وکذب من زعم انه یحبنی ویبغضک (52) .
[13] وبالاسناد الی الصادق علیه السلام عن ابیه ، عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لعلی بن ابی طالب: یا علی ، انت منی بمنزلة هبة الله من آدم ، وبمنزلة سام من نوح ، وبمنزلة اسحاق من ابراهیم ، وبمنزلة هارون من موسی ، وبمنزلة شمعون من عیسی ، الا انه لا نبی بعدی ، یا علی ، انت وصیی وخلیفتی ، من جحد وصیتک وخلافتک فلیس منی ولست منه ، وانا خصمه یوم القیامة . یا علی ، انت افضل امتی فضلا ، واقدمهم سلما ، واکثرهم علما ، واوفرهم حلما ، واشجعهم قلبا ، واسخاهم کفا . یا علی ، انت الامام بعدی والامیر ، وانت الصاحب بعدی والوزیر ، وما لک فی امتی من نظیر . یا علی ، انت قسیم الجنة والنار ، بمحبتک تعرف الابرار من الفجار ، ویمیز بین الاخیار والاشرار ، وبین المؤمنین والکافرین (53) .
[14] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: صعد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم المنبر ، فخطب واجتمع الناس الیه فقال صلی الله علیه و آله: یا معاشر المؤمنین ، ان الله عزوجل اوحی الی انی مقبوض ، وان ابن عمی علی مقتول ، وانی - ایها الناس - اخبرکم خبرا ان عملتم به سلمتم ، وان ترکتموه هلکتم ، ان ابن عمی علیا هو اخی ووزیری وخلیفتی ، وهو المبلغ عنی ، وهو امام المتقین ، وقائد الغر المحجلین ، ان استرشدتموه ارشدکم ، وان تبعتموه نجوتم ، وان خالفتموه ضللتم ، وان اطعتموه فالله اطعتم ، وان عصیتموه فالله عصیتم ، وان بایعتموه فالله بایعتم ، وان نکثتم بیعته فبیعة الله نکثتم . ان الله عزوجل انزل علی القرآن ، وهو الذی من خالفه ضل ، ومن ابتغی علمه عند غیر علی هلک .
ایها الناس ، اسمعوا قولی ، واعرفوا حق نصیحتی ، ولا تخلفونی فی اهل بیتی الا بالذی امرتم به ، من حفظهم حفظنی ، ومن ظلمهم ظلمنی ، ومن آذاهم آذانی ، ومن اذلهم اذلنی (54) ; فانهم حامتی وقرابتی واخوتی واولادی ، وانکم مجموعون ومسائلون عن الثقلین ، فانظروا کیف تخلفونی فیها ، انهم اهل بیتی ، فمن آذاهم فقد آذانی ، ومن اعزهم فقد اعزنی ، ومن اکرمهم فقد اکرمنی ، ومن نصرهم فقد نصرنی ، ومن خذلهم فقد خذلنی ، ومن طلب الهدی من غیرهم فقد کذبنی .
ایها الناس ، اتقوا الله ، وانظروا ما انتم قائلون اذا لقیتموه ; فانی خصم لمن آذاهم ، ومن کنت خصمه خصمته ، اقول قولی هذا ، واستغفر الله لی ولکم (55) .
[15] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من دان بدینی ، وسلک منهاجی ، واتبع سنتی ، فلیدن بتفضیل الائمة من اهل بیتی علی جمیع امتی ; فان مثلهم فی هذه الامة مثل باب حطة فی بنی اسرائیل (56) .
[16] وبالاسناد الی الصادق علیه السلام ، عن ابیه ، عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی ، وهو الیوم التی امرنی الله - تعالی ذکره - [فیه] بنصب اخی علی بن ابی طالب علیه السلام علما لامتی یهتدون به من بعدی ، وهو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین ، واتم علی امتی فیه النعمة ، ورضی لهم الاسلام دینا .
ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم: معاشر المسلمین ، ان علیا منی وانا منه ، علی خلق من طینتی ، وهو امام الخلق بعدی ، یبین لهم ما اختلفوا فیه من سنتی ، وهو امیر المؤمنین ، وقائد الغر المحجلین ، ویعسوب الدین (57) ، وهو خیر الوصیین ، وزوج سیدة نساء العالمین ، وابو الائمة الهداة المهدیین .
معاشر الناس ، من احب علیا احببته ، ومن ابغض علیا ابغضته ، ومن وصل علیا وصلته ، ومن قطع علیا قطعته ، ومن جفا علیا جفوته ، ومن والی علیا والیته ، ومن عادی علیا عادیته .
معاشر الناس ، انا مدینة العلم وعلی بابها (58) ، ولن تؤتی المدینة الا من قبل الباب ، وکذب من زعم انه یحبنی ، ویبغضک یا علی .
معاشر الناس ، والذی بعثنی بالنبوة واصطفانی علی جمیع البریة ، ما نصبت علیا علما لامتی فی الارض حتی نوه الله باسمه فی سماواته ، واوجب ولایته علی ملائکته (59) .
[17] وبالاسناد الی علی بن الحسین علیه السلام ، عن ابیه ، عن امیر المؤمنین علیه السلام ، انه جاء الیه رجل فقال: یا علی ، انک تدعی امیر المؤمنین ، فمن امرک علیهم ؟ قال: الله - جل جلاله - امرنی علیهم ، فجاء الرجل الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فقال: یا رسول الله ، ایصدق علی فیما یقول ، ان الله امره علی خلقه ؟ فغضب النبی صلی الله علیه و آله وسلم وقال: ان علیا امیر المؤمنین بولایة من الله ، عقدها له فوق عرشه ، واشهد علی ذلک ملائکته ، ان علیا خلیفة الله وحجة الله ، وانه لامام المسلمین ، طاعته مقرونة بطاعة الله ، ومعصیته مقرونة بمعصیة الله ، ومن جهله فقد جهلنی ، ومن عرفه فقد عرفنی ، ومن انکر امامته فقد انکر نبوتی ، ومن جحد امرته فقد جحد رسالتی ، ومن دفع فضله فقد تنقصنی ، ومن قاتله فقد قاتلنی ، ومن سبه فقد سبنی ; لانه منی ، خلق من طینتی ، وهو زوج ابنتی فاطمة ، وابو ولدی الحسن والحسین .
ثم قال علیه السلام: انا وعلی وفاطمة والحسن والحسین وتسعة من ولد الحسین حجج الله علی خلقه ، اعداؤنا اعداء الله ، واولیاؤنا اولیاء الله (60) .
[18] وبالاسناد الی یزید بن قعنب ، قال: کنت جالسا مع العباس بن عبد المطلب وفریق من عبد العزی بازاء بیت الله الحرام ، اذ اقبلت فاطمة بنت اسد ام امیر المؤمنین علیه السلام ، وکانت حاملة به لتسعة اشهر ، وقد اخذها الطلق ، فوقفت بازاء البیت وقالت: رب ، انی مؤمنة بک وبما جاء من عندک من رسل وکتب ، وانی مصدقة بکلام جدی ابراهیم الخلیل ، انه بنی البیت العتیق ، فبحق الذی بنی هذا البیت ، وبحق المولود الذی فی بطنی لما یسرت علی ولادتی .
قال یزید بن قعنب: فراینا البیت وقد انفتح عن ظهره ، ودخلت فاطمة فیه ، وغابت عن ابصارنا ، والتزق الحائط ، فرمنا ان یفتح لنا قفل الباب فلم ینفتح ، فعلمنا ان ذلک امر من امر الله تعالی .
ثم خرجت بعد الرابع وعلی علی ایدیها ، ثم قالت: انی فضلت علی من تقدمنی من النساء ، لان آسیة بنت مزاحم عبدت الله سرا فی موضع لا یحب ان یعبد الله فیه الا اضطرارا ، وان مریم بنت عمران هزت النخلة الیابسة حتی اکلت منها رطبا جنیا ، وانی خلت بیت الله الحرام فاکلت من ثمار الجنة واوراقها (61) ، فلما اردت ان اخرج هتف بی هاتف: سمیه علیا ، فهو علی ، والله العلی الاعلی یقول: انی شققت اسمه من اسمی ، وادبته بادبی ، ووقفته علی غامض علمی ، وهو الذی یکسر الاصنام عن بیتی ، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی ، ویقدسنی ویمجدنی ، طوبی لمن احبه واطاعه ، وویل لمن ابغضه وعصاه (62) .
[19] وبالاسناد الی [ابی] جعفر الباقر علیه السلام عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ان علی بن ابی طالب علیه السلام خلیفة الله وخلیفتی ، وحجة الله وحجتی ، وباب الله وبابی ، وصفی الله وصفیی ، وحبیب الله وحبیبی ، وخلیل الله وخلیلی ، وسیف الله وسیفی ، وهو اخی وصاحبی ووزیری ووصیی ، ومحبه محبی ، ومبغضه مبغضی ، وولیه ولیی ، وعدوه عدوی ، وحربه حربی ، وسلمه سلمی ، وقوله قولی ، وامره امری ، وزوجته ابنتی ، وولده ولدی ، وهو سید الوصیین ، وخیر امتی اجمعین (63) .
[20] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: خرج رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ذات یوم وهو آخذ بید علی بن ابی طالب علیه السلام ، وهو یقول: یا معشر الانصار ، یا معشر بنی هاشم ، یا معشر بنی عبد المطلب ، انا محمد رسول الله ، انی خلقت من طینة آدم (64) ، مرحومة فی اربعة من اهل بیتی: انا وعلی وحمزة وجعفر ، فقال رجل: یا رسول الله ، هؤلاء معک رکبان یوم القیامة ؟ فقال: ثکلتک امک ! لن یرکب یومئذ الا اربعة: انا وعلی وفاطمة وصالح نبی الله ; فاما انا فعلی البراق ، واما فاطمة ابنتی فعلی ناقتی العضباء ، واما صالح فعلی ناقة الله التی عقرت ، واما علی فعلی ناقة من نور (65) زمامها من یاقوت ، علیه حلتان خضراوان ، فیقف بین الجنة [والنار]، وقد الجم الناس العرق یومئذ ، فتهب ریح من قبل العرش فتنشف عنهم عرقهم ، فیقول الملائکة المقربون والانبیاء والصدیقون: ما هذا الا ملک مقرب او نبی مرسل ! فینادی مناد من قبل العرش: معشر الخلائق ، ان هذا لیس بملک مقرب ، ولا نبی مرسل ، ولکنه علی بن ابی طالب ، اخو رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی الدنیا والآخرة (66) .
[21] وبالاسناد الی انس بن مالک ، قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: یدخل علیکم من هذا الباب خیر الاوصیاء ، وسید الشهداء ، واقرب الناس منزلة من الانبیاء ، فدخل علی بن ابی طالب ، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: وما لی لا اقول هذا یا ابا الحسن ، وانت صاحب حوضی ، والوافی بذمتی ، والمؤدی عنی دینی (67) ؟
[22] وبالاسناد الی ابی هریرة عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: مکتوب علی العرش: انا الله لا اله الا انا ، وحدی لا شریک لی ، محمد عبدی ورسولی ، ایدته بعلی بن ابی طالب ، فانزل الله عزوجل : « هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین » (68) ، وکان النصر علیا علیه السلام ، ودخل مع المؤمنین ، فدخل فی الوجهین جمیعا (69) .
[23] وبالاسناد الی ابی حمزة الثمالی ، قال: قال الباقر علیه السلام: یا ابا حمزة ، لا تضعوا علیا دون ما وضعه الله ، ولا ترفعوا علیا فوق ما رفعه الله ، کفی بعلی ان یقاتل اهل الکفرة (70) ، وان یزوج اهل الجنة (71) .
[24] وبالاسناد الی ابی الحمراء ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لقد رایت لیلة الاسراء مکتوبا علی قائمة من قوائم العرش: انا الله لا اله الا انا وحدی ، خلقت جنة عدن بیدی ، محمد صفوتی من خلقی ، ایدته بعلی ، ونصرته بعلی (72) .
[25] وبالاسناد الی الباقر علیه السلام ، عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: خذوا بحجزة (73) هذا الانزع - یعنی علیا - ; فانه الصدیق الاکبر ، والفاروق الذی یفرق بین الحق والباطل ; من احبه هداه الله ، ومن ابغضه ابغضه الله ، ومن تخلف عنه محقه الله ، ومنه سبطا امتی: الحسن والحسین ، وهما ابنای ، ومن الحسین ائمة هداة ، اعطاهم الله علمی وفهمی ، فتولوهم ولا تتخذوا ولیجة من دونهم ، فیحل علیکم غضب من ربکم ، ومن یحلل علیه غضب من ربه فقد هوی ، وما الحیوة الدنیا الا متاع الغرور (74) .
[26] وبالاسناد الی علی بن موسی الرضا علیه السلام ، عن آبائه علیهم السلام ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، عن جبرئیل ، عن میکائیل ، عن اسرافیل ، عن الله - جل جلاله - قال: انا الله لا اله الا انا ، خلقت الخلق بقدرتی ، واخترت منهم من شئت من انبیائی ، واخترت من جمیعهم محمدا صلی الله علیه و آله وسلم حبیبا وخلیلا وصفیا ، فبعثته رسولا الی خلقی ، واصطفیت له علیا ، فجعلته له اخا ووصیا ووزیرا ومؤدیا عنه من بعده الی خلقی ، وخلیفتی علی عبادی، لیبین لهم کتابی ، ویسیر فیهم بحکمی ، وجعلته العلم الهادی من الضلالة ، وبابی الذی اوتی منه ، وبیتی الذی من دخله کان آمنا من ناری ، وحصنی الذی من لجا الیه حصنته من مکروه الدنیا والآخرة ، ووجهی الذی من توجه الیه لم اصرف وجهی عنه ، وحجتی فی السماوات والارضین علی جمیع من فیهن من خلقی ، لا اقبل عمل عامل منهم الا بالاقرار بولایته مع نبوة احمد رسولی ، وهو یدی المبسوطة علی عبادی ، [وهو النعمة التی انعمت بها علی من احببته من عبادی ،] فمن احببته من عبادی وتولیته عرفته بولایته ومعرفته ، ومن ابغضته من عبادی ابغضته لانصرافه عن معرفته وولایته ، فبعزتی حلفت وبجلالی اقسمت انه لا یتولی علیا عبد من عبادی الا اخرجته (75) عن النار ، وادخلته الجنة ، ولا [یبغضه عبد] من عبادی ویعدل من ولایته الا ابغضته وادخلته النار ، وبئس المصیر (76) .
[27] وبالاسناد الی علی بن موسی الرضا علیه السلام ، عن آبائه علی بن ابی طالب علیه السلام ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، عن جبرئیل ، عن میکائیل ، عن اسرافیل ، عن اللوح ، عن القلم ، قال: یقول الله عزوجل : ولایة علی بن ابی طالب حصنی ، فمن دخل حصنی امن من ناری (77) .
[28] وبالاسناد الی علی بن موسی الرضا ، عن آبائه علیهم السلام ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: [خلق الله عزوجل مئة الف نبی ، واربعة وعشرین الف نبی انا اکرمهم علی الله ولا فخر ، و] خلق الله مئة الف وصی ، واربعة وعشرین الف وصی ، وعلی اکرمهم علی الله ، وافضلهم (78) .
[29] وبالاسناد الی جابر بن عبد الله ، قال: استبشرت الملائکة یوم بدر وحنین بکشف علی علیه السلام الاحزاب عن وجه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فمن لم یستبشر برؤیة علی علیه السلام فعلیه لعنة الله (79) .
[30] وبالاسناد الی انس بن مالک ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ان الله - تبارک وتعالی - یبعث اناسا وجوههم من نور ، علی کراسی من نور ، علیهم ثیاب من نور ، فی ظل العرش ، بمنزلة الانبیاء ولیسوا بانبیاء ، وبمنزلة الشهداء ولیسوا بشهداء ، فقال رجل: انا منهم یا رسول الله ؟ قال: لا ، قال آخر: انا منهم یا رسول الله ؟ قال: لا ، قال: من هم یا رسول الله ؟ قال: فوضع یده علی راس علی بن ابی طالب علیه السلام ، وقال: هذا وشیعته (80) .
[31] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ان الله عزوجل آخا بینی وبین علی بن ابی طالب ، وزوجه ابنتی من فوق سبع سماواته ، واشهد علی ذلک مقربی ملائکته ، وجعله لی وصیا وخلیفة ، فعلی منی وانا منه ، محبه محبی ، ومبغضه مبغضی ، وان الملائکة لتقرب الی الله بمحبته (81) .
[32] وبالاسناد الی الصادق علیه السلام ، عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ذات یوم لاصحابه: معاشر اصحابی ، ان الله - جل جلاله - یامرکم بولایة علی بن ابی طالب والاقتداء به ، فهو ولیکم وامامکم من بعدی ، لا تخالفوه فتکفروا ، ولا تفارقوه فتضلوا . ان الله - جل جلاله - جعل علیا علما بین الایمان والنفاق ، فمن احبه کان مؤمنا ، ومن ابغضه کان منافقا . ان الله جعل علیا وصیی ، ومنار الهدی بعدی ، فهو موضع سری ، وعیبة علمی ، وخلیفتی فی اهلی ; الی الله اشکو ظالمیه من امتی (82) .
[33] وبالاسناد الی [ابی] جعفر الباقر علیه السلام ، عن جده صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من سره ان یجوز علی الصراط کالریح العاصف ، ویلج الجنة بغیر حساب، فیتول ولیی ووصیی وخاصتی (83) وخلیفتی علی اهل بیتی وامتی، علی بن ابی طالب، ومن سره ان یلج النار فلیترک ولایته ، فوعزة ربی وجلاله ، انه لباب الله الذی لا یؤتی الا منه ، وانه الصراط المستقیم ، وانه الذی یسال الله عن ولایته یوم القیامة (84) .
[34] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: انا سید الانبیاء والمرسلین ، وافضل من الملائکة المقربین ، واوصیائی افضل اوصیاء النبیین والمرسلین ، وذریاتی افضل ذریات الانبیاء والمرسلین ، [واصحابی الذین سلکوا منهاجی افضل اصحاب النبیین والمرسلین]، وابنتی فاطمة سیدة نساء العالمین ، والطاهرات من ازواجی امهات المؤمنین ، وامتی خیر امة اخرجت للناس ، وانا اکثر النبیین تبعا یوم القیامة ، و لی حوض عرضه ما بین بصری (85) وصنعاء ، فیه من الاباریق عدد نجوم السماء ، وخلیفتی علی الحوض یومئذ خلیفتی فی الدنیا .
فقیل له: ومن ذلک یا رسول الله ؟ قال: امام المسلمین ، وامیر المؤمنین ، ومولاهم بعدی علی بن ابی طالب ، یسقی منه اولیاءه ، ویذود عنه اعداءه ، کما یذود احدکم الغریبة من الابل عن الماء .
ثم قال: من احب علیا واطاعه فی دار الدنیا ، ورد علی حوضی غدا ، وکان معی فی درجتی فی الجنة ، ومن [ابغض] علیا فی دار الدنیا وعصاه لم اره ولم یرنی یوم القیامة ، واختلس (86) دونی ، اخذته الشمال الی النار (87) .
[35] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، انت امام المسلمین ، وامیر المؤمنین ، وقائد الغر المحجلین ، وحجة الله بعدی علی الخلائق اجمعین ، وسید الوصیین ، ووصی سید النبیین . یا علی ، انه لما عرج بی الی السماء السابعة ، ومنها الی سدرة المنتهی ، ومنها الی حجب النور ، واکرمنی ربی - جل جلاله - بمناجاته ; قال: یا محمد ، قلت: لبیک ربی وسعدیک ، تبارکت وتعالیت .
قال: ان علیا امام اولیائی ، ونور لمن اطاعنی ، وهو الکلمة التی الزمتها المتقین ، من اطاعه اطاعنی ، ومن عصاه عصانی ، فبشره بذلک .
فقال علی علیه السلام: یا رسول الله ، بلغ من قدری حتی انی اذکر هناک ؟! فقال: «نعم یا علی ، فاشکر ربک » ، فخر علی علیه السلام ساجدا شکرا لله علی ما انعم الله علیه ، فقال له رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ارفع راسک یا علی ; فان الله قد باهی بک ملائکته (88) .
[36] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لعلی بن ابی طالب علیه السلام: یا علی ، انت صاحب حوضی وصاحب لوائی ومنجز عداتی وزوج حبیبة قلبی ، ووارث علمی ، وانت مستودع مواریث الانبیاء ، وانت امین الله فی ارضه ، وانت حجة الله علی بریته ، وانت رکن الایمان ، وانت مصباح الدجی ، وانت منار الهدی ، وانت العلم المرفوع لاهل الدنیا ، من تبعک نجی ، ومن تخلف عنک هلک ، وانت الطریق الواضح ، وانت الصراط المستقیم ، وانت قائد الغر المحجلین ، وانت یعسوب المؤمنین ، فانت مولی من انا مولاه ، وانت مولی کل مؤمن ومؤمنة ، لا یحبک الا طاهر الولادة ، ولا یبغضک الا خبیث الولادة ، وما عرج بی ربی الی السماء قط وکلمنی ربی الا قال: اقرا علیا منی السلام ، وعرفه انه امام اولیائی ، ونور اهل طاعتی ، فهنیئا لک - یا علی - بهذه الکرامة (89) .
[37] وبالاسناد الی ابی مسلم ، قال: خرجت مع الحسن البصری وانس بن مالک ، حتی اتینا باب ام سلمة ، فقعد انس علی الباب ، ودخلت مع الحسن البصری ، فسمعت الحسن وهو یقول: السلام علیک یا اماه ، ورحمة الله وبرکاته ، فقالت له: وعلیک السلام ، من انت یا بنی ؟ فقال: [انا] الحسن البصری ، قالت: فیم جئت یا حسن ؟ فقال: جئت لتحدثینی بحدیث سمعته من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی علی بن ابی طالب ، فقالت ام سلمة: والله لاحدثنک بحدیث سمعته اذنای من رسول الله والا فصمتا ، وراته عینای والا فعمتا ، ووعاه قلبی والا فطبع الله علیه واخرس لسانی ان لم یکن .
سمعت من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول لعلی بن ابی طالب: یا علی ، ما من عبد لقی الله یوم القیامة جاحدا لولایتک الا لقی الله بعبادة صنم او وثن ، قال: سمعت الحسن البصری یقول: الله اکبر، اشهد ان علیا مولای، ومولی المؤمنین ، فلما خرج قال انس بن مالک: اراک تکبر ؟ قال: سالت ام سلمة ان تحدثنی بحدیث سمعته من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی علی ، فقالت کذا وکذا ، فقلت: الله اکبر ، اشهد ان علیا مولای ومولی کل مؤمن ، قال: فسمعت عند ذلک من انس بن مالک وهو یقول: اشهد علی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انه قال هذه المقالة ثلاث مرات، او اربع مرات (90) .
[38] وبالاسناد الی محدوح بن یزید الدهلی (91) ، ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آخا بین المسلمین ، ثم قال: یا علی ، انت اخی ، وانت منی بمنزلة هارون من موسی ، غیر انه لا نبی بعدی . اما علمت - یا علی - ان اول ما یدعی به یوم القیامة انا؟ فاقوم عن یمین العرش فاکسی حلة خضراء من حلل الجنة ، ثم یدعی بابینا ابراهیم علیه السلام فیقوم عن یمین العرش فیکسی حلة خضراء من حلل الجنة ، ثم یدعی بالنبیین بعضهم علی اثر بعض ، فیقومون سماطین (92) عن یمین العرش فی ظله ، ویکسون حللا خضرا من حلل الجنة .
الا وانی اخبرک - یا علی - ان امتی اول الامم یحاسبون یوم القیامة ، ثم ابشرک - یا علی - ان اول من یدعی یوم القیامة بعدنا انت ; لقرابتک منی ومنزلتک عندی ، فیدفع الیک لوائی ، وهو لواء الحمد ، فتسیر به بین السماطین ، وان آدم وجمیع من خلق الله یستظلون بظل لوائی یوم القیامة ، وطوله مسیرة الف سنة ، سنانه یاقوتة حمراء ، قضیبه فضة بیضاء ، زجه (93) درة خضراء ، له ثلاث ذوائب من نور ، ذوابة فی المشرق ، وذوابة فی المغرب ، وذوابة فی وسط الدنیا ، مکتوب علیها ثلاثة اسطر:
السطر الاول: بسم الله الرحمن الرحیم ، والثانی: الحمد لله رب العالمین ، والثالث: لا اله الا الله ، محمد رسول الله . طول کل سطر مسیرة الف سنة ، وعرضه مسیرة الف سنة ، فتسیر باللواء والحسن عن یمینک ، والحسین عن یسارک ، حتی تقف بینی وبین ابراهیم علیه السلام فی ظل العرش ، فتکسی حلة خضراء من حلل الجنة ، ثم ینادی مناد من عند العرش: «نعم الاب ابوک یا محمد (94) ، ونعم الاخ اخوک علی » . الا انی ابشرک - یا علی - انک تدعی اذا دعیت ، وتکسی اذا کسیت ، وتحیی اذا حییت (95) .
[39] وبالاسناد الی سید الشهداء الحسین بن علی ، عن ابیه سید الاوصیاء ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، انت اخی ، وانا اخوک ، انا المصطفی للنبوة ، وانت المختار (96) للامامة ، وانا صاحب التنزیل ، وانت صاحب التاویل ، وانا وانت ابوا هذه الامة . یا علی ، انت وصیی وخلیفتی ووزیری ووارثی وابو ولدی ، شیعتک شیعتی ، وانصارک انصاری ، واولیاؤک اولیائی ، واعداؤک اعدائی . یا علی ، انت صاحبی علی الحوض غدا ، وانت صاحبی فی المقام المحمود ، و [انت صاحب لوائی فی الآخرة کما] انت صاحب لوائی فی الدنیا ، لقد سعد من توالاک ، وشقی من عاداک ، وان الملائکة لتقرب الی الله تعالی بمحبتک وولایتک ، والله ان اهل مودتک فی السماء لاکثر منهم فی الارض . یا علی ، انت امیر المؤمنین ، وانت امین امتی ، وحجة الله علیها بعدی ، قولک قولی ، وامرک امری ، وطاعتک طاعتی ، وزجرک زجری ، ونهیک نهیی ، ومعصیتک معصیتی ، وحزبک حزبی ، وحزبی حزب الله ، «ومن یتولی الله ورسوله والذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون » (97) . (98)
[40] وبالاسناد الی علی بن الحسین علیه السلام ، قال سلمان الفارسی رضی الله عنه: کنت ذات یوم جالسا عند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، اذ اقبل علی بن ابی طالب علیه السلام ، فقال له: یا علی ، ابشرک ؟ قال: بلی یا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: هذا حبیبی جبرئیل یخبرنی عن الله - جل جلاله - انه قد اعطی محبیک وشیعتک سبع خصال: الرفق عند الموت ، والانس عند الوحشة ، والنور عند الظلمة ، والامن عند الفزع ، والقسط عند المیزان ، والجواز علی الصراط ، ودخول الجنة قبل سائر الناس من الامم بثمانین عاما (99) .
[41] وبالاسناد الی عبد الله بن [ابی] اوفی ، قال: آخی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بین اصحابه وترک علیا علیه السلام ، فقال له: آخیت بین اصحابک وترکتنی ؟ فقال: والذی نفسی بیده ما اخرتک الا لنفسی ، انت اخی ووصیی ووارثی . قال: ما ارث منک یا رسول الله ؟ قال: ما ورث النبیون قبلی ، اورثوا کتاب ربهم وسنة نبیهم ، وانت وابناک معی فی قصری فی الجنة (100) .
[42] وبالاسناد الی سلمان الفارسی رضی الله عنه انه سمع نبی الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: ان اخی ووزیری وخیر من اخلفه بعدی علی بن ابی طالب علیه السلام (101) .
[43] وبالاسناد الی سلمان الفارسی ، قال: مر ابلیس - لعنه الله - بنفر یتناولون امیر المؤمنین علیا علیه السلام فوقف امامهم ، فقال القوم: من الذی وقف امامنا ؟ فقال: ابو مرة ، فقالوا: یا ابا مرة ، ا ما تسمع کلامنا ؟ فقال: سواة لکم ، تسبون مولاکم علی بن ابی طالب ، فقالوا له: من این علمت انه مولانا ؟ فقال: من قول نبیکم صلی الله علیه و آله وسلم: من کنت مولاه فعلی مولاه ، اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وانصر من نصره ، واخذل من خذله . قالوا له: انت من موالیه وشیعته ؟ فقال: ما انا من موالیه ولا من شیعته ، ولکننی احبه ، وما یبغضه احد الا شارکته فی المال والولد ، فقالوا: یا ابا مرة ، فتقول فی علی شیئا ؟ فقال لهم: اسمعوا عنی معاشر الناکثین والقاسطین والمارقین ، عبدت الله عزوجل فی الجان اثنی عشر الف سنة ، فلما اهلک الله الجان شکوت الی الله عزوجل الوحدة ، فعرج بی الی السماء الدنیا ، فعبدت الله فی السماء اثنی عشر الف سنة اخری فی جملة الملائکة ، فبینا نحن کذلک نسبح الله عزوجل ونقدسه ، اذ مر بنا نور شعشعانی ، فخرت الملائکة لذلک النور سجدا ، فقالوا: سبوح قدوس ، نور ملک مقرب او نبی مرسل ، فاذا النداء من قبل الله عزوجل : لا نور ملک مقرب ، ولا نور نبی مرسل ، هذا نور طینة علی بن ابی طالب علیه السلام (102) .
[44] وبالاسناد الی ابی جعفر الباقر علیه السلام ، قال: بعث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علیا الی الیمن ، فانفلت (103) فرس لرجل من اهل الیمن ، فنطح (104) رجلا برجله فقتل ، فاخذه اولیاء المقتول فدفعوه الی علی علیه السلام ، فاقام صاحب الفرس البینة ان الفرس انفلت من داره فنفح الرجل ، فابطل علی علیه السلام دم الرجل ، فجاء اولیاء المقتول من الیمن الی النبی صلی الله علیه و آله وسلم یشکون علیا فیما حکم علیهم ، فقالوا: ان علیا ظلمنا ، فابطل دم صاحبنا ، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله: ان علیا لیس بظلام ، ولم یخلق علی للظلم ، وان الولایة من بعدی لعلی ، والحکم حکمه ، والقول قوله ، لا یرد قوله وحکمه وولایته الا کافر ، ولا یرضی بقوله وحکمه وولایته الا مؤمن ، فلما سمع الیمانیون قوله صلی الله علیه و آله وسلم فی علی علیه السلام قالوا: یا رسول الله ، رضینا بقول علی وحکمه ، فقال رسول الله: هو توبتکم مما قلتم (105) .
[45] وبالاسناد الی عبد الله بن عمر ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لعلی بن ابی طالب علیه السلام: اذا کان یوم القیامة یؤتی بک - یا علی - علی نجیب من نور ، علی راسک تاج قد اضاء نوره ، وکاد یخطف ابصار اهل الموقف ! فیاتی النداء من عند الله - جل جلاله -: این خلیفة محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ؟ فیقول: ها انا ذا . قال: فینادی المنادی: یا علی ، ادخل من احبک الجنة ومن عاداک النار ، فانت قسیم الجنة ، وانت قسیم النار (106) .
[46] وبالاسناد الی ابی هریرة ، قال: غزا النبی صلی الله علیه و آله وسلم غزاة ، فلما رجع الی المدینة کان علی علیه السلام تخلف علی اهله ، فقسم المغنم ، فدفع الی علی بن ابی طالب سهمین ، فقال الناس: یا رسول الله ، دفعت الی علی سهمین وهو بالمدینة متخلف ! فقال: معاشر الناس ، ناشدتکم بالله وبرسوله ، ا لم تروا الی الفارس الذی حمل علی المشرکین عن یمین العسکر فهزمهم ، ثم رجع الی فقال لی: یا محمد ، ان لی معک سهما ، وقد جعلته لعلی بن ابی طالب ؟ وهو جبرئیل .
معاشر الناس ، نشدتکم بالله وبرسوله ، هل رایتم الفارس الذی حمل علی المشرکین عن یسار العسکر فهزمهم ، ثم رجع فکلمنی فقال لی: یا محمد ، ان لی معک سهما ، وقد جعلته لعلی بن ابی طالب ؟ وهو میکائیل ، والله ما دفعت الی علی الا سهم جبرئیل ومیکائیل علیهما السلام ، فکبر الناس باجمعهم (107) .
[47] وبالاسناد الی ابی عبد الله علیه السلام ، عن ابیه ، عن جده ، قال: بلغ ام سلمة زوج النبی ان مولی لها یتنقص علیا ویتناوله ، فارسلت الیه ، فلما ان صار الیها قالت له: یا بنی ، بلغنی انک تتنقص علیا وتتناوله ! فقال لها: نعم یا اماه ، قالت له: اقعد ثکلتک امک حتی احدثک بحدیث سمعته من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ; انا کنا عند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم تسع نسوة ، وکانت لیلتی ویومی من رسول الله ، [فدخل النبی صلی الله علیه و آله وهو متهلل ، اصابعه فی اصابع علی ، واضعا یده علیه ، فقال: یا ام سلمة ، اخرجی من البیت ، واخلیه لنا ، فخرجت واقبلا یناجیان ، اسمع الکلام ، وما ادری ما یقولان ، حتی اذا انتصف النهار]، فاتیت الباب فقلت: ادخل یا رسول الله ؟ قال: لا ، فکبوت (108) کبوة شدیدة مخافة ان یکون ردنی من سخطه ، او نزل فی شی ء من السماء ، ثم لم البث الی ان اتیت الباب الثانیة فقلت: ادخل یا رسول الله ؟ قال: لا ، فکبوت کبوة اشد من الاولی ، ثم لم البث الی ان اتیت الباب الثالثة ، فقلت: ادخل یا رسول الله ؟ قال: ادخلی یا ام سلمة ، فدخلت وعلی علیه السلام جاث بین یدیه وهو یقول: فداک ابی وامی یا رسول الله ، اذا کان کذا فما تامرنی ؟ قال: آمرک بالصبر ، ثم اعاد علیه القول الثانیة ، فامره بالصبر ، ثم اعاد علیه القول الثالثة ، فقال له: یا علی ، یا اخی ، اذا کان ذلک منهم فسل سیفک شاهرا ، وضعه علی عاتقک ، واضرب به قدما قدما (109) حتی تلقانی وسیفک شاهر ، یقطر من دمائهم .
ثم التفت الی فقال: ما هذه الکآبة یا ام سلمة ؟ قلت: الذی کان من ردک یا رسول الله ، فقال لی: والله ما رددتک من موجدة (110) ، وانک لعلی خیر من الله ورسوله ، ولکن اتیتنی وجبرئیل عن یمینی ، وعلی عن یساری ، وجبرئیل یخبرنی بالاحداث التی یکون بعدی ، وامرنی ان اوصی بذلک علیا . یا ام سلمة ، اسمعی واشهدی ، هذا علی بن ابی طالب اخی فی الدنیا واخی فی الآخرة . یا ام سلمة ، اسمعی واشهدی ، هذا علی بن ابی طالب وزیری فی الدنیا ووزیری فی الآخرة . یا ام سلمة ، اسمعی واشهدی ، هذا علی بن ابی طالب حامل لوائی فی الدنیا وحامل لوائی فی الآخرة .
یا ام سلمة ، اسمعی واشهدی ، هذا علی بن ابی طالب وصیی وخلیفتی من بعدی وقاضی عداتی والذائد عن حوضی . یا ام سلمة ، اسمعی واشهدی ، هذا علی بن ابی طالب سید المسلمین ، وامام المتقین ، وقائد الغر المحجلین ، وقاتل الناکثین والقاسطین والمارقین . قلت: یا رسول الله ، من الناکثون ؟ قال: الذین یبایعون بالمدینة وینکثون بالبصرة . قلت: من القاسطون ؟ قال: معاویة واصحابه من اهل الشام . قلت: من المارقون ؟ قال: اصحاب النهروان .
فقال مولی ام سلمة: فرجت عنی یفرج الله عنک ، والله لا سببت [علیا (111) ] ابدا (112) .
[48] وبالاسناد الی شیخ من ثمالة ، قال: دخلت علی امراة من تمیم عجوزة کبیرة وهی تحدث الناس ، فقلت لها: یرحمک الله ، حدثینی فی بعض فضائل امیر المؤمنین علیه السلام ، فقالت: احدثک [و] هذا الشیخ کما تری بین یدی نائم ، فقلت لها: ومن هذا ؟ فقالت: «ابو الحمراء ، خادم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم » ، فجلست الیه ، فلما سمع حسی استوی جالسا فقال: ما ترید ؟ فقلت: رحمک الله ، حدثنی بما رایت من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یصنعه بعلی علیه السلام ; فان الله یسالک عنه ، قال: علی الخبیر وقعت ، اما ما رایت النبی صلی الله علیه و آله وسلم یصنعه بعلی علیه السلام فانه قال لی ذات یوم: یا ابا الحمراء انطلق وادع لی مئة رجل من العرب ، وخمسین رجلا من العجم ، وثلاثین رجلا من القبط ، وعشرین رجلا من الحبشة .
فاتیت بهم ، فقام رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فصف العرب ، ثم صف العجم خلف العرب ، وصف القبط خلف العجم ، وصف الحبشة خلف القبط ، ثم قام فحمد الله واثنی علیه ، ومجد الله بتمجید لم یسمع الخلائق بمثله ، ثم قال: یا معشر العرب والعجم والقبط والحبشة ، اقررتم بشهادة ان لا اله الا الله ، وحده لا شریک له ، وان محمدا عبده ورسوله ؟ قالوا: نعم . قال: «اللهم اشهد» ، حتی قالها ثلاثا ، وقال فی الثالث: اقررتم بشهادة ان لا اله الا الله ، وان محمدا عبده ورسوله ، وان علی بن ابی طالب امیر المؤمنین ، وولی امرهم بعدی ؟ قالوا: اللهم نعم ، قال: «اللهم اشهد» ، حتی قالها ثلاثا ، ثم قال لعلی علیه السلام: یا ابا الحسن ، انطلق فاتنی بصحیفة ودواة ، فاتاه بها ، فدفعها الی علی بن ابی طالب ، فقال: اکتب ، فقال: وما اکتب ؟ قال: اکتب: بسم الله الرحمان الرحیم ، هذا ما اقرت به العرب والعجم والقبط والحبشة ، اقروا بشهادة ان لا اله الا الله ، وان محمدا عبده ورسوله ، وان علی بن ابی طالب امیر المؤمنین ، وولی امرهم من بعدی .
ثم ختم الصحیفة ودفعها الی علی ، فما رایتها الی الساعة ، فقلت: یرحمک الله زدنی ، قال: نعم ، خرج رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یوم عرفة وهو آخذ بید علی علیه السلام فقال: یا معشر الخلائق ، الله - تبارک وتعالی - باهی بکم فی هذا الیوم لیغفر لکم عامة ، ثم التفت الی علی علیه السلام فقال له: وغفر الله لشیعتک - یا علی - خاصة ، ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، ادن منی . فدنا منه ، فقال: ان السعید حق السعید من احبک واطاعک ، وان الشقی کل الشقی من عاداک ونصب لک وابغضک . یا علی ، کذب من زعم انه یحبنی ویبغضک . یا علی ، من حاربک فقد حاربنی ، ومن حاربنی فقد حارب الله . یا علی ، من ابغضک فقد ابغضنی ، ومن ابغضنی فقد اتعس الله ، ومن ابغض الله فقد اتعس الله جده ، وادخله نار جهنم (113) .
[49] وبالاسناد الی ابی عبد الله الصادق علیه السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: انا سید النبیین ، ووصیی سید الوصیین ، واوصیائی سادة الاوصیاء . ان آدم علیه السلام سال الله عزوجل ان یجعل له وصیا صالحا ، فاوحی الله الیه: انی اکرمت الانبیاء بالنبوة ، ثم اخترت خلقی ، وجعلت خیارهم الاوصیاء ، [فقال آدم علیه السلام: یا رب ، اجعل وصیی خیر الاوصیاء]، ثم اوحی الله الیه: یا آدم ، اوص الی شیث ، فاوصی آدم الی شیث ، وهو هبة الله بن آدم ، واوصی شیث الی ابنه شبان ، وهو ابن نزلة الحوراء التی انزلها الله علی آدم علیه السلام من الجنة ، فزوجها الله شیثا ، واوصی شبان الی مجلث (114) ، واوصی مجلث الی محوق ، واوصی محوق الی عثمیثا ، واوصی عثمیثا الی اخنوخ وهو ادریس النبی علیه السلام ، واوصی ادریس الی ناخور ، ودفعها ناخور الی نوح النبی علیه السلام ، واوصی نوح الی سام ، واوصی سام الی غثامر ، واوصی غثامر الی برعیشاشا (115) ، واوصی برعیشاشا الی یافث ، واوصی یافث الی برة ، واوصی برة الی جفیسیه (116) ، واوصی جفیسیه الی عمران ، ودفعها عمران الی ابراهیم الخلیل ، واوصی ابراهیم الخلیل الی ابنه اسماعیل ، واوصی اسماعیل الی اسحاق ، واوصی اسحاق الی یعقوب ، واوصی یعقوب الی یوسف ، واوصی یوسف الی ثبریا ، واوصی ثبریا الی شعیب ، ودفعها شعیب الی موسی بن عمران ، [واوصی موسی] الی یوشع بن نون ، واوصی یوشع بن نون الی داود علیه السلام ، واوصی داود الی سلیمان ، واوصی سلیمان الی آصف بن برخیا ، واوصی آصف بن برخیا الی زکریا علیه السلام ، واوصی زکریا الی عیسی بن مریم ، ودفعها عیسی علیه السلام الی شمعون بن حمون الضیفی (117) ، واوصی شمعون الی یحیی ، واوصی یحیی الی منذر ، واوصی منذر الی سلیمة ، واوصی سلیمة الی بردة ، وانا ادفعها الیک یا علی ، وانت تدفعها الی وصیک ، ویدفعها وصیک الی اوصیائک من ولدک واحدا بعد واحد ، حتی تدفع الی خیر اهل الارض بعدک ، ولتکفرن بک الامة ، ولتخلفن علیک اختلافا [کثیرا] شدیدا ، الثابت علیک کالمقیم معی ، والشاذ عنک فی النار ، والنار مثوی الکافرین (118) .
[50] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وهو علی المنبر ، وقد بلغه عن اناس من قریش انکار تسمیة علی بن ابی طالب امیر المؤمنین ، فقال: معاشر الناس ، ان الله عزوجل بعثنی الیکم رسولا ، وامرنی ان استخلف علیکم علیا امیرا ; الا من کنت نبیه فعلی امیره ، تامیرا امره الله عزوجل علیکم ، وامرنی ان اعلمکم ذلک ; لتسمعوا [له] وتطیعوه ، اذا امرکم تاتمرون ، واذا نهاکم عن امره تنتهون . الا فلا یاتمرن احد منکم علی علی فی حیاتی ولا بعد وفاتی ; فان الله - تبارک وتعالی - امره علیکم ، وسماه امیر المؤمنین ، ولم یسم احدا قبله بهذا الاسم ، وقد ابلغتکم ما ارسلت به الیکم فی علی ، فمن اطاعنی فیه فقد اطاع الله ، ومن عصانی فیه فقد عصی الله عزوجل ، ولا حجة له عند الله ، وکان مصیره الی ما قال الله فی کتابه ، «ومن یعص الله ورسوله ویتعد حدوده یدخله نارا خالدا فیها» (119) . (120)
[51] وبالاسناد الی منذر بن علی الغیزی (121) عن الاعمش ، قال: بعث الی ابو جعفر الدوانیقی فی جوف اللیل ان اجب ، قال: فبقیت متفکرا فیما بینی وبین نفسی ، وقلت: ما بعث الی امیر المؤمنین فی هذه الساعة الا لیسالنی عن فضائل علی ، ولعلی ان اجبته قتلنی ! قال: فکتبت وصیتی ، ولبست کفنی ، ودخلت علیه ، فقال لی: ادن ، فدنوت وعنده عمر بن عبید (122) ، فلما رایته طابت نفسی ، ثم قال: ادن ، فدنوت حتی کاد تمس رکبتی رکبتیه . قال: فوجد منی رائحة الحنوط ، فقال: والله لتصدقنی او لاصلبنک ! قلت: ما حاجتک یا امیر المؤمنین ؟ قال: ما شانک متحنطا ؟ قلت: اتانی رسولک [فی جوف اللیل] ان اجب ، فقلت: عسی ان یکون امیر المؤمنین بعث الی فی هذه الساعة لیسالنی عن فضائل علی ، ولعلی ان اخبرته قتلنی ، فکتبت وصیتی ولبست کفنی .
قال: فکان متکئا ، فاستوی جالسا ، وقال: لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم ، سالتک بالله یا سلیمان ، کم حدیث ترویه فی فضائل امیر المؤمنین علیه السلام ؟ قال: قلت: یسیر یا امیر المؤمنین ، قال: کم ؟ قلت: عشرة آلاف حدیث ، وما زاد ، فقال: یا سلیمان ، والله لاحدثنک بحدیث فی فضائل علی تنسی کل حدیث سمعته ، قلت: حدثنی یا امیر المؤمنین ، قال: نعم ، کنت هاربا من بنی امیة ، وکنت اتردد فی البلدان ، واتقرب الی الناس بفضائل علی ، وکانوا یطعمونی ویزودونی ، حین وردت بلاد الشام ، وانی لفی کساء خلق ما علی غیره ، فسمعت الاقامة وانا جائع ، فدخلت المسجد لاصلی ، وفی نفسی ان اکلم الناس فی عشاء یعشونی ، فلما سلم الامام دخل المسجد صبیان ، فالتفت الامام الیهما وقال: مرحبا بکما ، ومرحبا بمن اسمکما علی اسمهما ، وکان الی جنبی شاب ، فقلت: یا شاب ، ما الصبیان من الشیخ ؟ قال: هو جدهما ، ولیس بالمدینة احد یحب علیا غیر هذا الشیخ ، فلذلک سمی احدهما الحسن والآخر الحسین ، فقمت فرحا ، فقلت للشیخ: هل لک فی حدیث اقر به عینیک ، قال: ان اقررت [عینی اقررت] عینیک . قال: قلت: حدثنی والدی عن ابیه عن جده قال: کنا قعودا عند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، اذ جاءت فاطمة علیها السلام تبکی ، فقال لها النبی صلی الله علیه و آله وسلم: ما یبکیک یا فاطمة ؟ قالت: یا ابت ، خرج الحسن والحسین ، فما ادری این باتا ؟ فقال لها النبی صلی الله علیه و آله وسلم: یا فاطمة ، لا تبکی ، والله الذی خلقهما الطف بهما منک ، ورفع یده الی السماء وقال: اللهم ان کان اخذا برا وبحرا فاحفظهما وسلمهما ، فنزل جبرئیل علیه السلام من السماء ، وقال: یا محمد ، ان الله یقرئک السلام ویقول لک: لا تحزن ولا تغتم لهما ; فانهما فاضلان فی الدنیا ، فاضلان فی الآخرة ، وابوهما افضل منهما ، هما نائمان فی حظیرة بنی النجار ، وقد وکل الله بهما ملکا ، قال: فقام النبی فرحا ومعه اصحابه ، حتی اتوا حظیرة بنی النجار ، فاذا هم بالحسن معانقا للحسین ، واذا الملک الموکل بهما قد فرش احد جناحیه تحتهما وغطاهما بالآخر ، قال: وانکب النبی صلی الله علیه و آله وسلم علیهما فقبلهما حتی انتبها ، فلما استیقظا حمل النبی صلی الله علیه و آله وسلم الحسن وحمل جبرئیل علیه السلام الحسین ، وخرج من الحظیرة وهو یقول: والله لاشرفنکما کما شرفکما الله عزوجل ، فقال له ابوبکر: ناولنی احد الصبیین لاخفف عنک ، فقال: یا ابابکر ، نعم الحاملان ، ونعم الراکبان ، وابوهما افضل منهما ، فلما اتی باب المسجد قال: یا بلال ، هلم علی بالناس فی المسجد ، فنادی منادی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بالمدینة ، فاجتمع الناس عند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی المسجد ، فقام علی قدمیه وقال: یا معشر الناس ، ا لا ادلکم علی خیر الناس جدا وجدة ؟ قالوا: بلی یا رسول الله ، قال: الحسن والحسین ; فان جدهما محمد ، وجدتهما خدیجة [بنت] خویلد . یا معشر الناس ، ا لا ادلکم علی خیر الناس اما وابا ؟ فقالوا: بلی یا رسول الله ، قال: الحسن والحسین ; فان اباهما [علی] یحب الله ورسوله ، ویحبه الله ورسوله ، وامهما فاطمة بنت رسول الله . یا معشر الناس ، ا لا ادلکم علی خیر الناس عما وعمة ؟ قالوا: بلی یا رسول الله ، قال: الحسن والحسین ; فان عمهما جعفر بن ابی طالب الطیار فی الجنة مع الملائکة ، وعمتهما ام هانی بنت ابی طالب . یا معشر الناس ، ا لا ادلکم علی خیر الناس خالا وخالة ؟ قالوا: بلی یا رسول الله ، قال: الحسن والحسین ; فان خالهما القاسم بن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، وخالتهما زینب بنت رسول الله .
ثم قال (123) بیده: هکذا یحشرنا الله ، ثم قال: اللهم انک تعلم ان الحسن فی الجنة ، والحسین فی الجنة ، وجدهما فی الجنة ، وجدتهما فی الجنة ، واباهما فی الجنة ، وامهما فی الجنة ، وعمهما فی الجنة ، وعمتهما فی الجنة ، وخالهما فی الجنة ، وخالتهما فی الجنة . اللهم انک تعلم: من یحبهما فی الجنة ، ومن یبغضهما فی النار .
قال: فلما قلت ذلک للشیخ ، قال: من انت یا فتی ؟ قلت: من اهل الکوفة ، قال: ا عربی انت ام مولی ؟ قلت: بل عربی ، قال: فانت تحدث بهذا الحدیث ، وانت فی هذه الکساء ! فکسانی خلعة ، وحملنی علی بغلته ، فبعتها بمئة دینار ، وقال: یا فتی ، اقررت عینی ، فوالله لاقررت عینک ، ولارشدتک الی شاب یقر عینک الیوم . قال: فقلت: ارشدنی . قال: لی اخوان ; احدهما امام ، والآخر مؤذن ، اما الامام فانه یحب علیا علیه السلام منذ خرج من بطن امه ، واما المؤذن فانه یبغض علیا منذ خرج من بطن امه . قال: قلت: ارشدنی ، فاخذ بیدی حتی اتی باب الامام ، فاذا انا برجل قد خرج الی ، قال: اما البغلة والکسوة فاعرفهما ، والله ما کان فلان یحملک ویکسوک الا انک تحب الله عزوجل ورسوله صلی الله علیه و آله وسلم ، فحدثنی بحدیث فی فضائل علی علیه السلام .
قال: فقلت: اخبرنی [ابی ، عن] ابیه ، عن جده ، قال: کنا جلوسا عند النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، اذ جاءت فاطمة علیها السلام تبکی بکاءا شدیدا ، فقال لها رسول الله: ما یبکیک یا فاطمة ؟ قالت: یا ابت ، عیرتنی نساء قریش وقلن: ان اباک زوجک من معدم (124) لا مال له ، فقال لها النبی صلی الله علیه و آله وسلم: لا تبکی ، فوالله ما زوجتک حتی زوجک الله من فوق عرشه ، واشهد بذلک جبرئیل ومیکائیل ، وان الله اطلع علی اهل الدنیا ، فاختار من الخلائق اباک فبعثه نبیا ، ثم اطلع الثانیة ، فاختار من الخلائق علیا فزوجک ایاه ، فاتخذه وصیا ، فعلی اشجع الناس قلبا ، واعظم الناس حلما ، واسمع الناس کفا ، واقدم الناس سلما ، واعلم الناس علما ، والحسن والحسین ابناه ، فهما سیدا شباب اهل الجنة ، واسمهما فی التوراة شبیر وشبر ; لکرامتهما علی الله . عزوجل
یا فاطمة ، لا تبکی ; فوالله انه اذا کان یوم القیامة یکسی ابوک حلتین ، وعلی حلتین ، ولواء الحمد بیدی ، فاناوله علیا ; لکرامته علی الله . یا فاطمة ، لا تبکی ; فانی اذا دعیت الی رب العالمین یجی ء علی معی ، واذا شفعنی الله شفع علیا معی .
یا فاطمة ، لا تبکی ; اذا کان یوم القیامة ینادی مناد فی اهوال ذلک الیوم: یا محمد ، نعم الجد جدک ابراهیم خلیل الرحمان ، ونعم الاخ اخوک علی بن ابی طالب . یا فاطمة ، علی یعیننی علی مفاتیح الجنة ، وشیعته هم الفائزون یوم القیامة غدا فی الجنة .
قال: فلما قلت ذلک قال: یا بنی ، ممن انت ؟ قلت: من اهل الکوفة ، قال: ا عربی انت ام مولی ؟ قلت: «بل عربی » ، فکسانی ثلاثین ثوبا ، واعطانی عشرة آلاف درهم ، ثم قال: یا شاب ، قد اقررت عینی ، و لی الیک حاجة ، قلت: قضیت ان شاء الله ، قال: اذا کان غدا فات الی مسجد آل فلان ، کیما تری اخی المبغض لعلی علیه السلام ، قال: وطالت علی تلک اللیلة ، فلما اصبحت اتیت المسجد الذی وصف لی ، فقمت فی الصف الاول ، فاذا الی جنبی شاب متعمم ، فذهب لیرکع ، فسقطت عمامته ، فنظرت الی وجهه ، فاذا راسه راس خنزیر ، ووجهه وجه خنزیر ، فوالله ما علمت ما تکلمت به فی صلاتی حتی سلم الامام ، فقلت: یا ویحک ، ما الذی اری بک ، فبکی وقال: انظر الی هذه الدار ، فنظرت ، فقال لی: ادخل ، فدخلت وهو معی ، کلما استقر بنا المجلس قال: اعلم انی کنت مؤذنا لآل فلان ، کلما اصبحت لعنت علیا علیه السلام الف مرة بین الاذان والاقامة ، وکلما کان یوم الجمعة لعنته اربعة آلاف مرة .
فخرجت یوما من مسجدی ، فاتیت داری ، فاتکات علی هذا الدکان الذی تری ، فرایت فی منامی کانی بالجنة وفیها رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وعلی علیه السلام فرحین، ورایت کان النبی صلی الله علیه و آله وسلم عن یمینه الحسن وعن یساره الحسین [و] معه کاس ، فقال: یا حسن اسقنی ، فسقاه ، ثم قال: اسق الجماعة ، فشربوا ، ثم رایت کانه قال: اسق المتکئ علی هذا الدکان ، فقال له الحسن علیه السلام: یا جد ، ا تامرنی ان اسقی هذا وهو یلعن والدی فی کل یوم الف مرة بین الاذان والاقامة ؟! وقد لعنه فی هذا الیوم اربعة آلاف مرة بین الاذان والاقامة !
فاتانی النبی صلی الله علیه و آله وسلم فقال لی: ما لک - علیک لعنة الله - تلعن علیا وعلی منی ، ورایت کانه تفل فی وجهی وضربنی برجله ، وقال لی: قم - غیر الله ما بک من نعمة - ، فانتبهت من نومی فاذا راسی راس خنزیر ، ووجهی وجه خنزیر ! فقال لی ابو جعفر الدوانیقی: ا هذان الحدیثان فی یدک ؟ قلت: لا ، فقال: یا سلیمان ، حب علی ایمان ، وبغضه نفاق ، والله لا یحبه الا مؤمن ، ولا یبغضه الا منافق . قال: قلت: الامان یا امیر المؤمنین ؟ قال: لک الامان . قلت: فما تقول فی قاتل الحسین علیه السلام ؟ قال: الی النار ، وکذلک کل من یقتل ولد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم الی النار وفی النار . قال: الملک عقیم یا سلیمان ، اخرج [فحدث] بما سمعت (125) .
[52] وبالاسناد الی خالد بن ربعی ، قال: ان امیر المؤمنین علیه السلام دخل مکة فی بعض حوائجه ، فوجد اعرابیا متعلقا باستار الکعبة وهو یقول: یا صاحب البیت ، البیت بیتک ، والضیف ضیفک ، ولکل ضیف من مضیفه قری (126) ، فاجعل قرای منک اللیلة المغفرة ! فقال امیر المؤمنین علیه السلام لاصحابه: ا ما تسمعون کلام الاعرابی ؟ قالوا: نعم . قال: الله اکرم من ان یرد ضیفه ! قال: فلما کان فی اللیلة الثانیة وجده متعلقا بذلک الرکن وهو یقول: یا عزیزا فی عزک ، فلا اعز منک فی عزک ، اعزنی بعز عزک ، فی عز لا یعلم احد کیف هو ، اتوجه الیک ، واتوسل الیک بحق محمد وآل محمد علیک ، اعطنی ما لا یعطینی احد غیرک ، واصرف عنی ما لا یصرفه احد غیرک .
قال: فقال امیر المؤمنین علیه السلام لاصحابه: هذا - والله - الاسم الاکبر بالسریانیة ، اخبرنی به حبیبی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ; ساله الجنة فاعطاه ، وساله صرف النار فصرفها عنه . قال: فلما کان فی اللیلة الثالثة وجده وهو متعلق بذلک الرکن ، وهو یقول: یا من لا یحویه مکان ، ولا یخلو منه مکان ، بلا کیفیة کان ، ارزق الاعرابی اربعة آلاف درهم !
قال: فتقدم الیه امیر المؤمنین ، فقال: یا اعرابی ، سالت ربک القری فقراک ، وسالت الجنة فاعطاک ، وسالته ان یصرف عنک النار وقد صرفها عنک ، وفی هذه اللیلة تساله اربعة آلاف درهم ! فقال الاعرابی: من انت ؟ قال: انا علی بن ابی طالب . قال الاعرابی: انت - والله - بغیتی ، وبک انزلت حاجتی ! قال: سل یا اعرابی . قال: ارید الف درهم للصداق ، والف درهم اقضی بها دینی ، والف درهم اشتری بها دارا ، والف درهم اتعیش بها . قال: انصفت یا اعرابی ، فاذا خرجت من مکة فاسال عن داری بمدینة الرسول صلی الله علیه و آله وسلم . فاقام الاعرابی بمکة اسبوعا ، وخرج فی طلب امیر المؤمنین علیه السلام بمدینة الرسول صلی الله علیه و آله وسلم [ونادی: من یدلنی علی دار امیر المؤمنین علی علیه السلام ؟ فقال الحسین بن علی علیهما السلام] من بین الصبیان: انا ادلک علی دار امیر المؤمنین ، وانا ابنه الحسین بن علی ، فقال الاعرابی: من ابوک ؟ فقال: علی بن ابی طالب ، قال: من امک ؟ قال: فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین . قال: من جدک ؟ قال: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم محمد بن عبد الله بن عبد المطلب . قال: من جدتک ؟ قال: خدیجة بنت خویلد . قال: من اخوک ؟ قال: ابو محمد [الحسن] بن علی . قال: قد اخذت الدنیا بطرفیها ، امش الی امیرالمؤمنین ، فقال: قل له: ان الاعرابی صاحب الضمان بمکة علی الباب ، قال: فدخل الحسین بن علی فقال: یا ابت ، اعرابی بالباب یزعم انه صاحب الضمان بمکة . قال: فقال: یا فاطمة ، عندک شی ء یاکل الاعرابی ؟ قالت: اللهم لا ! قال: فتلبس امیر المؤمنین علیه السلام وخرج ، وقال: ادعوا الی ابا عبد الله سلمان الفارسی ، فقال: یا ابا عبد الله ، اعرض الحدیقة التی غرسها رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لی علی التجار . قال: فدخل سلمان رضی الله عنه السوق ، وعرض الحدیقة ، فباعها باثنی عشر الف درهم ، واحضر المال ، واحضر الاعرابی ، فاعطاه اربعة الف درهم واربعین نفقة ، ورفع [الخبر] الی سؤال المدینة فاجتمعوا الیه ، ومضی رجل من الانصار الی فاطمة علیها السلام فاخبرها بذلک ، فقالت: آجرک الله علی ممشاک ، فجلس علی علیه السلام والدراهم مصبوبة بین یدیه ، حتی اجتمع الیه اصحابه ، فقبض قبضة قبضة وجعل یعطی رجلا رجلا ، حتی لم یبق معه درهم واحد ، فلما اتی المنزل قالت له فاطمة علیها السلام: یا ابن عم ، بعت الحائط التی غرسه لک والدی ؟ قال: نعم ، بخیر منه عاجلا وآجلا ، قالت: واین ثمنه ؟ قال: دفعته الی اعین استحییت ان اذلها بذل المسالة قبل ان تسالنی . قالت فاطمة علیها السلام: وانا جائعة ، وابنای جائعان ، ولاشک انک مثلنا فی الجوع ، لم تترک لنا درهما واحدا ؟! واخذت بثوب علی علیه السلام ، فقال علی: یا فاطمة ، خلینی . فقالت: لا والله ، او یحکم بینی وبینک ابی !
فهبط جبرئیل علیه السلام علی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فقال: یا محمد ، الله یقرئک السلام ، ویقول لک: اقرئ علیا منی السلام ، وقل لفاطمة: لیس لک ان تضربی علی یدیه ، ولا تلزمی ثوبه ، فلما اتی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم الی منزل علی وجد فاطمة ملازمة لعلی علیه السلام ، فقال لها: یا فاطمة ، ما لک ملازمة علی ؟ قالت: یا ابت ، باع الحائط الذی غرسته [له] باثنی عشر الف درهم ، ولم یحبس لنا منه درهما واحدا نشتری به طعاما ! فقال: یا بنیة ، جبرئیل یقرئنی من ربی السلام ویقول: «اقرئ علیا من ربه السلام » ، وامرنی ان اقول: لیس لک ان تضربی علی یدیه ولا تلزمی ثوبه . [قالت فاطمة علیها السلام: فانی استغفر الله ، ولا اعود ابدا] . قالت فاطمة علیها السلام: وخرج ابی فی ناحیة وزوجی [علی] فی ناحیة ، فما لبثت ان اتی ابی صلی الله علیه و آله وسلم ومعه سبعة دراهم سود هجریة ، فقال: یا فاطمة ، این ابن عمک ؟ فقالت له: خرج ، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: هاک هذه الدراهم ، واذا جاء ابن عمی فقولی له یبتاع لکم به طعاما ، فما لبثت بها الا یسیرا حتی جاء علی علیه السلام ، فقال: ا رجع ابن عمی ; فانی اجد رائحة طیبة ؟ قالت: نعم ، وقد دفع لی شیئا تبتاع به طعاما ، فقال علی علیه السلام: هاتیه ، فدفعت الیه سبعة دراهم سود هجریة ، فقال: بسم الله ، والحمد لله کثیرا طیبا ، هذا من رزق الله ، ثم قال: یا حسن ، قم معی ، فاتیا السوق ، فاذا هما برجل واقف وهو یقول: من یقرض الملی الوفی ؟ قال: یا بنی ، تعطیه ؟ قال: ای والله یا ابت ، فاعطاه علی علیه السلام الدراهم ، فقال الحسن: یا ابتاه ، اعطیه الدراهم کلها ؟ فقال: نعم یا بنی ; ان الذی یعطی القلیل قادر علی ان یعطی الکثیر . قال: ومضی علی علیه السلام فوقف بباب رجل یستقرض منه شیئا ، فلقیه اعرابی ومعه ناقة ، فقال: یا علی ، تشتری هذه الناقة ؟ قال: لیس معی ثمنها . قال: فانی انظرک به الی المقیظ (127) . قال: بکم هی ؟ قال الاعرابی: بمئة درهم . قال علی علیه السلام: خذها یا حسن ، فاخذها ومضی علی علیه السلام ، فلقیه اعرابی آخر - المثال واحد ، والثیاب مختلفة - فقال: یا علی ، تبیع الناقة ؟ قال: وما تصنع بها ؟ قال: اغزوا علیها اول غزوة یغزوها ابن عمک . قال: فهی لک ان قبلتها بلا ثمن . قال: معی ثمنها ، وبالثمن اشتریتها . قال: بمئة درهم . قال الاعرابی: ولک سبعون ومئة درهم . قال علی علیه السلام: خذ السبعین والمئة [و] سلم الناقة ; [المئة] للاعرابی الذی باعنا الناقة ، والسبعین لنا نبتاع بها شیئا ، فاخذ الحسن علیه السلام الدراهم وسلم الناقة .
قال علی علیه السلام: فمضیت اطلب الاعرابی الذی ابتعت منه الناقة لاعطیه ثمنها ، فرایت النبی صلی الله علیه و آله وسلم جالسا فی مکان لم اره فیه قبل ذلک ولا بعده علی قارعة الطریق ، فلما نظر النبی صلی الله علیه و آله وسلم الی تبسم ضاحکا حتی بدت نواجذه ، فقلت: اضحک الله سنک ، وبشرک بیومک . قال: یا ابا الحسن ، انک طلبت الاعرابی الذی باعک الناقة لتوفیه الثمن ؟ فقلت: ای والله ، فداک ابی وامی ، فقال: یا ابا الحسن ، الذی باعک الناقة جبرئیل ، والذی اشتراها منک میکائیل ، والناقة من نوق الجنة ، والدراهم من عند رب العالمین ، فانفقها ولا تخف اقتارا (128) .
[53] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: ان علیا وصیی وخلیفتی ، وزوجته فاطمة سیدة نساء العالمین ابنتی ، والحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة ولدای ، من والاهم فقد والانی ، ومن جفاهم فقد جفانی ، ومن برهم فقد برنی ، وصل الله من وصلهم ، واقطع من قطعهم ، ونصر من نصرهم ، واعان من اعانهم ، وخذل [الله] من خذلهم . اللهم من کان له من انبیائک ورسلک ثقل واهل بیت فعلی وفاطمة والحسن والحسین اهل بیتی وثقلی ، فاذهب عنهم الرجس ، وطهرهم تطهیرا (129) .
[54] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من سره ان یجمع الله له الخیر کله فلیتوال علیا بعدی ، ولیوال اولیاءه ، ولیعاد اعداءه (130) .
[55] وبالاسناد الی ابن قدامة القدامی (131) ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من من الله علیه بمعرفة اهل بیتی وولایتهم فقد جمع الله له الخیر کله (132) .
[56] وبالاسناد الی زید بن علی ، عن آبائه ، عن امیرالمؤمنین علیه السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، من احبنی واحبک واحب الائمة من ولدک ، فلیحمد الله علی ولادته ومولده (133) ; فانه لا یحبنا الا من طابت ولادته ، ولا یبغضنا الا من خبثت ولادته (134) .
[57] وبالاسناد عن الاصبغ بن نباتة ، قال: قال امیر المؤمنین علیه السلام: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: انا سید ولد آدم ، وانت - یا علی - والائمة من ولدک (135) سادة امتی . من احبنا فقد احب الله ، ومن ابغضنا فقد ابغض الله ، ومن والانا فقد والی الله ، ومن عادانا فقد عادی الله ، ومن اطاعنا فقد اطاع الله ، ومن عصانا فقد عصی الله (136) .
[58] وبالاسناد الی سلمان الفارسی ، قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: یا معشر المهاجرین والانصار ، ا لا ادلکم علی ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی ابدا ؟ قالوا: بلی یا رسول الله . قال: هذا علی - اخی ووصیی ووزیری ووارثی وخلیفتی - امامکم ، فاحبوه بحبی ، واکرموه لکرامتی ; فان جبرئیل امرنی ان اقول لکم (137) .
[59] وبالاسناد الی زید بن ارقم ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ا لا ادلکم علی ما ان استدللتم به لن تهلکوا ولن تضلوا ؟ قالوا: بلی یا رسول الله ، قال: ان امامکم وولیکم علی بن ابی طالب ، فوازروه وناصحوه وصدقوه ; فان جبرئیل امرنی بذلک (138) .
[60] وبالاسناد الی الباقر علیه السلام ، عن ابی برزة ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم: ان الله عزوجل عهد الی فی علی بن ابی طالب علیه السلام عهدا . قلت: یا رب ، بینه لی . قال: اسمع . قلت: سمعت . قال: ان علیا علیه السلام رایة الهدی ، وامام اولیائی ، ونور من اطاعنی ، وهو الکلمة التی الزمتها المتقین ، فمن احبه احبنی ، ومن اطاعه اطاعنی (139) .
[61] وبالاسناد الی ابی جعفر الباقر علیه السلام ، فی حدیث طویل یقول فیه: ان الله - تبارک وتعالی - لما اسری نبیه صلی الله علیه و آله وسلم قال له: یا محمد ، انه اذا انقضت نبوتک ، وانقضی اجلک ، فمن لامتک بعدک ؟ فقلت: یا رب ، انی قد بلوت خلقک ، فلم اجد احدا اطوع لی من علی بن ابی طالب ، فقال الله عزوجل : و لی یا محمد ، [فمن لامتک؟ فقلت: یا رب انی قد بلوت خلقک ، فلم اجد احدا اشد حبا لی من علی بن ابی طالب . فقال عزوجل : ولی یا محمد] فابلغه انه رایة الهدی ، وامام اولیائی ، ونور لمن اطاعنی (140) .
[62] وبالاسناد الی الصادق علیه السلام ، عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لیلة اسری بی الی السماء کلمنی ربی - جل جلاله - ، فقال: یا محمد ، فقلت: لبیک ربی ، فقال: ان علیا حجتی بعدک علی خلقی ، وامام اهل طاعتی ، من اطاعه فقد اطاعنی ، ومن عصاه فقد عصانی ، فانصبه علما لامتک یهتدون به بعدک (141) .
[63] وبالاسناد الی ابی جعفر الباقر علیه السلام ، عن ابیه ، عن جده علیهم السلام ، قال: خرج رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ذات یوم وهو راکب ، وخرج علی علیه السلام وهو یمشی ، فقال له: یا ابا الحسن ، اما ان ترکب ، واما ان تنصرف ; فان الله عزوجل امرنی ان ترکب اذا رکبت ، وتمشی اذا مشیت ، وتجلس اذا جلست ، الا [ان] یکون حد من حدود الله لابد لک من القیام والقعود فیه ، وما اکرمنی الله بکرامة الا وقد اکرمک بمثلها ، وخصنی بالنبوة والرسالة ، وجعلک ولیی فی ذلک ، تقوم فی حدوده وفی صعب اموره ، والذی بعث محمدا بالحق نبیا ما آمن بی من انکرک ، ولا اقر بی [من] جحدک ، ولا آمن بالله من کفر بک ، وان فضلک لمن فضلی ، وان فضلی لفضل الله ، وهو قول ربی عزوجل : « قل بفضل الله وبرحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون » (142) فبفضل الله نبوة نبیکم ، وبرحمته ولایة علی بن ابی طالب علیه السلام ، «فبذلک » قال: بالنبوة والولایة ، «فلیفرحوا» یعنی الشیعة و «هو خیر مما یجمعون » یعنی مخالفیهم من الاهل والمال والولد فی دار الدنیا .
والله یا علی ، ما خلقت الا لیعبد ربک ، ولتعرف بک معالم الدین ، ویصلح بک دارس السبل (143) ، ولقد ضل من ضل عنک ، ولن یهتدی الی الله من لم یهتد الیک والی ولایتک ، وهو قول ربی عزوجل : « وانی لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدی » (144) یعنی الی ولایتک .
ولقد امرنی ربی - تبارک وتعالی - ان افرض من حقک ما افرضه من حقی ، وان حقک لمفروض علی من آمن بی ، ولولاک لم یعرف حزب الله ، وبک یعرف عدو الله ، ومن لم یلقه بولایتک لم یلقه بشی ء ، ولقد انزل الله عزوجل : « یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » یعنی فی ولایتک یا علی «وان لم تفعل فما بلغت رسالته » (145) ولو لم ابلغ ما امرت به من ولایتک لحبط عملی ، ومن لقی الله عزوجل بغیر ولایتک فقد حبط عمله ، وعدا ینجز لی ، وما اقول الا قول ربی - تبارک وتعالی - ، وان الذی اقول لمن الله عزوجل انزله فیک (146) .
[64] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ان الله - تبارک وتعالی - اوحی الی انه جاعل لی من اهلی اخا ووارثا وخلیفة ووصیا ، فقلت: یا رب ، من هو ؟ [فاوحی الی عزوجل : یا محمد ، انه امام امتک ، وحجتی علیها بعدک . فقلت: یا رب ، من هو؟] فاوحی الی: یا محمد ، ذاک من احبه ویحبنی ، ذاک المجاهد فی سبیلی ، المقاتل لناکثی عهدی ، والقاسطین فی حکمی ، والمارقین من دینی ، ذلک ولیی حقا ، زوج ابنتک ، وابو ولدیک ، علی بن ابی طالب علیه السلام (147) .
[65] وبالاسناد الی الحسن بن علی علیهما السلام ، قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: انا سید النبیین ، وعلی بن ابی طالب سید الوصیین ، والحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة ، والائمة بعدهما سادة المتقین ; ولینا ولی الله ، وعدونا عدو الله ، وطاعتنا طاعة الله ، ومعصیتنا معصیة الله (148) .
[66] وبالاسناد الی الصادق علیه السلام ، عن آبائه ، عن علی علیه السلام قال: لقد هممت بتزویج فاطمة بنت محمد - صلوات الله علیها - حینا ، ولم اتجرا ان اذکر ذلک للنبی صلی الله علیه و آله وسلم ، وان ذلک لیختلج فی صدری لیلا ونهارا ، حتی دخلت علی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، [فقال: یا علی . قلت: لبیک ، یا رسول الله] قال: هل لک فی التزویج ؟ قلت: الله ورسوله اعلم . واذا هو یرید ان یزوجنی بعض نساء قریش ، وانی لخائف علی فوت فاطمة ، فما شعرت بشی ء حتی اتانی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فقال: اجب رسول الله واسرع . فما راینا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اشد فرحا منه الیوم ، فاتیته مسرعا ، فاذا هو فی حجرة ام سلمة ، فلما نظر الی تهلل وجهه [و] یتبسم ، حتی نظرت الی بیاض اسنانه تبرق ، فقال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: [ابشر] یا علی ; فان الله قد کفانی ما اهمنی من امر تزویجک . فقلت: وکیف ذلک یا رسول الله ؟ فقال: اتانی جبرئیل علیه السلام ومعه سنبل من الجنة وقرنفلها ، فناولینها ، فاخذتهما وشممتهما . فقلت: ما سبب هذا السنبل والقرنفل ؟ فقال: ان الله - تبارک وتعالی - امر سکان الجنة من الملائکة ومن فیها ان یزینوا الجنان کلها بمغارسها واشجارها وثمارها وقصورها ، وامر ریحها هبت بانواع العطر والطیب ، وامر حور عینها بالقراءة بسورة یس وحمعسق .
ثم نادی مناد من تحت العرش: الا ان الیوم یوم ولیمة علی بن ابی طالب علیه السلام ، [الا انی اشهدکم انی قد زوجت فاطمة بنت محمد من علی بن ابی طالب]، رضی منی بعضهما لبعض ، ثم بعث الله - تبارک وتعالی - سحابة بیضاء ، فمطرت علیهم من لؤلؤها وزبرجدها ویواقیتها ، وقامت الملائکة فنثرت من سنبلها وقرنفلها ، وهذا مما نثرت الملائکة .
ثم امر الله تعالی ملکا من ملائکة الجنة یقال له راجیل (149) ، ولیس فی الملائکة بابلغ منه ، فقال: اخطب یا راجیل ، فخطب بخطبة لم یسمع بمثلها اهل السماء ولا اهل الارض ، ثم نادی مناد: الا یا ملائکتی وسکان جنتی ، بارکوا علی علی بن ابی طالب علیه السلام حبیب محمد ، وفاطمة بنت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، فقد بارکت علیهما . الا انی زوجت احب النساء الی بعد النبیین والمرسلین . فقال راجیل الملک: یا رب ، وما برکتک فیها باکثر مما راینا فی جنانک ودارک ؟
فقال عزوجل : یا راجیل ، ان من برکتی علیهما ان اجمعهما علی محبتی ، واجعلهما حجة علی خلقی . وعزتی وجلالی لاخلقن منهما خلقا ، ولانشان منهما ذریة اجعلهم خزانی فی ارضی ، ومعادن لعلمی ، ودعاة الی دینی ، بهم احتج علی خلقی بعد النبیین والمرسلین .
فابشر یا علی ; فان الله عزوجل اکرمک کرامة لم یکرم بمثلها احدا ، وقد زوجتک ابنتی فاطمة علی ما زوجک الرحمان ، وقد رضیت لها بما رضی الله لها ، فدونک اهلک ; فانک احق بها منی ، ولقد اخبرنی جبرئیل علیه السلام: ان الجنة مشتاقة الیکما ، ولولا ان الله قدر ان یخرج منکما ما یتخذه علی الخلائق حجة لاجاب فیکما الجنة واهلها . نعم الاخ انت ، ونعم الختن (150) انت ، ونعم الصاحب انت ، وکفی برضی الله رضی .
فقال علی علیه السلام: فقلت: یا رسول الله ، بلغ من قدری حتی ذکرت فی الجنة ، وزوجنی الله فی ملائکته ! فقال صلی الله علیه و آله وسلم: ان الله اذا اکرم ولیه واحبه ، اکرمه بما لا عین رات ولا اذن سمعت، فاحباها الله لک یا علی ، فقال علی علیه السلام: «رب فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: آمین (152) .
[67] وبالاسناد الی الصادق علیه السلام ، عن آبائه ، عن امیر المؤمنین علیه السلام ، قال: قال [لی] رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علی منبره: یا علی ، ان الله عزوجل احب (153) لک حب المساکین والمستضعفین فی الارض ، ورضیت بهم اخوانا ، ورضوا بک اماما ، فطوبی لمن احبک وصدق علیک ، وویل لمن ابغضک وکذب علیک .
یا علی ، انت العالم بالامة (154) ، فمن احبک فاز ، ومن ابغضک هلک .
یا علی ، انا مدینة العلم ، وانت بابها ، وهل تؤتی المدینة الا من بابها ؟
[یا] علی ، اهل مودتک کل اواب حفیظ ، وکل ذی طمر (155) لو اقسم علی الله باسمه لابر قسمه .
یا علی ، اخوانک کل طاهر زاک مجتهد ، یحب فیک ویبغض فیک ، محتقر عند الناس ، عظیم المنزلة عند الله .
یا علی ، محبوک عند الله (156) فی دار الفردوس ، لا یاسفون علی ما خلفوا من الدنیا .
یا علی ، انا ولی لمن والیت ، وانا عدو لمن عادیت . یا علی ، من احبک فقد احبنی ، ومن ابغضک فقد ابغضنی .
یا علی ، اخوانک ذبل الشفاه ، تعرف الرهبانیة فی وجوههم .
یا علی ، اخوانک یفرحون فی مواطن: عند خروج انفسهم ، وانا شاهدهم وانت ، وعند المساءلة فی قبورهم ، وعند العرض الاکبر ، وعند الصراط اذا سئل الخلق عن ایمانهم فلم یجیبوا .
یا علی ، حربک حربی ، وسلمک سلمی ، وحربی حرب الله ، ومن سالمک فقد سالمنی ، ومن سالمنی فقد سالم الله .
یا علی ، بشر اخوانک بان الله عزوجل قد رضی عنهم ، اذ رضیتک لهم قائدا ورضوا بک ولیا .
یا علی ، انت امیر المؤمنین ، وقائد الغر المحجلین .
یا علی ، شیعتک المنتجبون ، ولولا انت وشیعتک ما قام لله عزوجل دین ، فلولا من فی الارض منکم لما انزلت السماء قطرها .
یا علی ، لک کنز فی الجنة ، وانت ذوقرنیها ، وشیعتک تعرف بحزب الله .
یا علی ، انت وشیعتک القائمون بالقسط ، وخیرة الله من خلقه .
یا علی ، انا اول من ینفض التراب عن راسه وانت معی ، ثم سائر الخلق .
یا علی ، انت وشیعتک علی الحوض ، تسقون من احببتم ، وتمنعون من کرهتم ، وانتم آمنون یوم الفزع الاکبر فی ظل العرش ، یفزع الناس ولا تفزعون ، ویحزن الناس ولا تحزنون ، فیکم نزلت هذه الآیة: «ان الذین سبقت لهم منا الحسنی اولئک عنها مبعدون » (157) وفیکم نزلت: «لا یحزنهم الفزع الاکبر وتتلقاهم الملائکة هذا یومکم الذی کنتم توعدون » (158) .
یا علی ، انت وشیعتک تطلبون فی الموقف ، وانتم فی الجنان منعمون .
یا علی ، ان الملائکة والخزان مشتاقون الیک (159) ، وان حملة العرش والملائکة المقربین لیخصونکم بالدعاء ، ویسالون الله لمجیئکم (160) ، ویفرحون بمن قدم علیهم منکم ، کما یفرح الاهل بالغائب القادم بعد طول الغیبة .
یا علی ، شیعتک الذین یخافون فی السر ، وینصحونه فی العلانیة .
یاعلی ، شیعتک الذین یتنافسون فی الدرجات ; لانهم یلقون الله عزوجل وما علیهم من ذنب .
یا علی ، اعمال شیعتک تعرض علی [فی] کل جمعة ، فافرح بصالح ما یبلغنی من اعمالهم ، واستغفر لسیئاتهم .
یا علی ، ذکرک فی التوراة ، وذکر شیعتک قبل ان یخلقوا بکل خیر ، وکذلک فی الانجیل ، فاسال اهل الانجیل واهل الکتاب عن الیا ، یخبروک مع علمک بالتوراة والانجیل ، وانهم لیغلطون (161) الیا ، وما یعرفونه وما یعرفون شیعته ، وانما یعرفونهم بما یجدونه فی کتبهم .
یا علی ، ان اصحابک ذکرهم فی السماء اکثر واعظم من ذکر اهل الارض لهم بالخیر ، فلیفرحوا بذلک ولیزدادوا اجتهادا .
[یا علی] ان ارواح شیعتک لتصعد الی السماء فی رقادهم ووفاتهم ، فینتظر کما ینتظر الناس الی الهلال شوقا الیهم ، ولما یرون من منزلتهم عند الله .
یا علی ، قل لاصحابک العارفین بک ، یتنزهون عن الاعمال التی یفارقها عدوهم ، فما من یوم ولیلة الا ورحمة من الله - تبارک وتعالی - تغشاهم ، فلیجتنبوا الدنس .
یا علی ، اشتد غضب الله عزوجل علی من قلاهم ، وبرئ منک ومنهم ، واستبدل بک وبهم ، ومال الی عدوک ، وترک شیعتک (162) واختار الضلال ، ونصب الحرب لک وشیعتک ، وابغضنا اهل البیت وابغض من والاک ونصرک واختارک وبذل مهجته وماله فینا .
یا علی ، اقراهم منی السلام من لم ارهم ولم یرنی ، واعلمهم انهم اخوانی الذین اشتاق الیهم ، فلیلقوا علمی الی من یبلغ القرون من بعدی ، ولیتمسکوا بحبل الله ولیعتصموا به ، ولیجتهدوا فی العمل ; فانا لا نخرجهم من هدی الی الضلالة ، واخبرهم ان الله عزوجل عنهم راض ، وانهم یباهی بهم ملائکته ، وینظر الیهم کل جمعة برحمته ، ویامر الملائکة ان تستغفر لهم .
یا علی ، لا تغرب (163) عن نصرة قوم یبلغهم او یسمعون انی احبک ، فاحبوک بحبی ایاک ، فدانوا الله عزوجل بذلک ، واعطوک صفو المودة فی قلوبهم ، واختاروک علی الآباء والاخوة والاولاد ، وسلکوا طریقک ، وقد حملوا علی المکاره فینا فابوا الا نصرنا وبذل المهج فینا ، مع الاذی وسوء القول ، وما یقاسونه من مضاضة ذلک ، فکن بهم رحیما ، واقنع بهم ; فان الله اختارهم بعلمه لنا من بین الخلق ، وخلقهم من طینتنا ، واستودعهم سرنا ، والزم قلوبهم معرفة حقنا ، وشرح صدورهم ، وجعلهم مستمسکین بحبلنا ، لا یؤثرون علینا من خالفنا مع ما یزول من الدنیا عنهم . ایدهم الله ، وسلک بهم طریق الهدی ، واعتصموا به والناس فی غمة الضلالة متحیرون فی الاهواء ، عموا عن الحجة وما جاء من عند الله ، فهم یصبحون ویمسون فی سخط الله ، وشیعتک علی منهاج الحق والاستقامة ، لا یستانسون الی من خالفهم ، ولیست الدنیا منهم ، ولیسوا منها ، اولئک مصابیح الدجی (164) .
[68] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: صلینا العشاء الآخرة ذات لیلة مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فلما سلم اقبل [علینا] بوجهه ثم قال: اما انه سینقض کوکب من السماء مع طلوع الفجر ، فیسقط فی دار احدکم ، فمن سقط ذلک الکوکب فی داره فهو وصیی وخلیفتی والامام بعدی ، فلما کان قرب الفجر جلس کل واحد منا فی داره ینتظر سقوط الکوکب ، وکان اطمع القوم فی ذلک ابی العباس بن عبد المطلب ، فلما طلع الفجر انقض الکوکب من الهواء ، فسقط فی دار علی بن ابی طالب علیه السلام ، فقال النبی صلی الله علیه و آله وسلم لعلی علیه السلام: یا علی ، والذی بعثنی بالنبوة لقد وجبت لک الوصیة والخلافة والامامة بعدی ، فقال المنافقون - عبد الله بن ابی واصحابه -: لقد ضل محمد فی محبة ابن عمه وغوی ، ما ینطق فی شانه الا بالهوی ، فانزل الله «والنجم اذا هوی × ما ضل صاحبکم » یعنی فی محبة علی بن ابی طالب علیه السلام «وما غوی × وما ینطق عن الهوی » یعنی فی شانه «ان هو الا وحی یوحی » (165) . (166)
[69] وبالاسناد الی عائشة ، قالت: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: انا سید الاولین والآخرین ، وعلی بن ابی طاب سید الوصیین ، وهو اخی ووارثی وخلیفتی علی امتی ; ولایته فریضة ، واتباعه فضیلة ، ومحبته الی الله وسیلة ، فحزبه حزب الله ، وشیعته انصار الله ، واولیاؤه اولیاء الله ، واعداؤه اعداء الله ، وهو امام المسلمین ، ومولی المؤمنین ، وامیرهم بعدی (167) .
[70] وبالاسناد الی علی بن موسی الرضا ، عن آبائه علیهم السلام ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: من سره ان ینظر الی القضیب الیاقوت الاحمر الذی غرسه الله بیده ویکون مستمسکا به ، فلیتول علی بن ابی طالب والائمة من ولده ; فانهم خیرة الله وصفوته ، وهم المعصومون من کل ذنب وخطیئة (168) .
[71] وبالاسناد الی زید بن ثابت ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من احب علیا فی حیاته وبعد موته ، کتب الله عزوجل له من الامن والایمان ما طلعت علیه الشمس وغربت ، ومن ابغضه فی حیاته وبعد موته [مات میتة] جاهلیة ، وحوسب بما عمل (169) .
[72] وبالاسناد الی الباقر علیه السلام ، عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لعلی: یا علی ، ما بت حبک فی قلب امرئ مؤمن فزلت به قدمه علی الصراط ، الا ثبتت [له قدم] حتی یدخله الله عزوجل بحبک الجنة (170) .
[73] وبالاسناد الی الکاظم علیه السلام ، قال: بینا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم جالس اذ دخل علیه ملک له اربعة وعشرون وجها ، فقال له رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: حبیبی جبرئیل ، لم ارک فی هذه [مثل] الصورة ، فقال الملک: لست بجبرئیل ، انا محمود (171) ، بعثنی الله عزوجل ان ازوج النور من النور ، فقال: ممن من ؟ فقال: فاطمة من علی . فلما ولی الملک اذا بین کتفیه: «محمد رسول الله ، علی وصیه » ، فقال له رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: منذ کم کتب هذا بین کتفیک ؟ قال: من قبل ان یخلق الله عزوجل آدم باثنین وعشرین الف عام (172) .
[74] وبالاسناد الی الباقر علیه السلام ، قال: اوحی الله عزوجل الی محمد صلی الله علیه و آله وسلم: یا محمد ، انی خلقتک ولم تک شیئا ، ونفخت فیک من روحی کرامة منی ، اکرمتک بها حتی اوجبت لک الطاعة علی خلقی جمیعا ، فمن اطاعک فقد اطاعنی ، ومن عصاک فقد عصانی ، واوجبت ذلک فی علی وفی نسله من اختصصت منهم لنفسی (173) .
[75] وبالاسناد الی الاصبغ بن نباتة ، قال امیر المؤمنین علیه السلام فی بعض خطبه: ایها الناس ، اسمعوا قولی واعقلوه عنی ; فان الفراق قریب ، انا امام البریة ، ووصی خیر الخلیقة ، وزوج سیدة نساء هذه الامة ، وابو العترة الطاهرة والائمة الهادیة ، انا اخو رسول الله ووصیه ووزیره وصاحبه وصفیه وحبیبه وخلیله ، انا امیر المؤمنین ، وقائد الغر المحجلین ، وسید الوصیین ، حربی حرب الله ، وسلمی سلم الله ، وطاعتی طاعة الله ، وولایتی ولایة الله ، وشیعتی اولیاء الله ، وانصاری انصار الله ، والذی خلقنی ولم اک شیئا ، لقد علم المستحفظون من اصحاب محمد صلی الله علیه و آله وسلم ان الناکثین والقاسطین والمارقین ملعونون علی لسان [النبی] الامی ، وقد خاب من افتری (174) .
[76] وبالاسناد الی الصادق علیه السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، انت اخی ووارثی ووصیی وخلیفتی فی اهلی وامتی ، فی حیاتی وبعد مماتی ، محبک محبی ومبغضک مبغضی . یا علی ، انا وانت ابوا هذه الامة . یا علی ، انا وانت والائمة من ولدک سادة فی الدنیا وملوک فی الآخرة ، من عرفنا فقد عرف الله ، ومن انکرنا [فقد] انکر الله (175) . عزوجل
[77] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: قال الله عزوجل : لو اجتمع الناس کلهم علی ولایة علی ما خلقت النار (176) .
[[78] وبالاسناد الی زیاد الکرخی ، قال: سمعت ابا عبد الله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام] یقول: لو ان عدو علی جاء الی الفرات وهو یزخ زخیخا (177) ، قد اشرف ماؤه علی جنبتیه ، فتناول منه شربة وقال: «بسم الله » ، واذا شربها قال: «الحمد لله » ، ما کان ذلک الا میتة او دما مسفوحا او لحم خنزیر (178) .
[79] وبالاسناد الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: اتانی جبرئیل وهو فرح مستبشر ، فقلت له: حبیبی جبرئیل ، مع ما انت فیه من الفرح ، ما منزلة اخی وابن عمی علی بن ابی طالب عند ربه ؟ فقال جبرئیل: یا محمد ، والذی بعثک بالحق نبیا ، واصطفاک بالرسالة ، ما هبطت فی وقتی هذا الا لهذا . یا محمد ، الله العلی الاعلی یقرا علیک السلام ، [و] یقول: محمد نبی رحمتی ، وعلی مقیم حجتی ; لا اعذب من والاه وان عصانی ، ولا ارحم من عاداه وان اطاعنی !
قال ابن عباس: ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم: «اذا کان یوم القیامة اتانی جبرئیل وبیده لواء الحمد وهو سبعون شقة ، الشقة منه اوسع من الشمس والقمر ، فیدفعه الی ، وآخذه وادفعه الی علی بن ابی طالب » ، فقال رجل (179) : یا رسول الله ، وکیف یطیق علی علی حمل اللواء وقد ذکرت انه سبعون شقة ، الشقة منه اوسع من الشمس والقمر ؟ فغضب علیه ، ثم قال: یا رجل ، انه اذا کان یوم القیامة اعطی علیا من القوة مثل قوة جبرئیل ، ومن الجمال مثل جمال یوسف ، ومن الحلم مثل حلم رضوان ، ومن الصوت مثل صوت داود ، ولولا ان داود خطیب فی الجنان لاعطی مثل صوته ، وان علیا اول من یشرب من السلسبیل والزنجبیل (180) ، وان لعلی وشیعته من الله عزوجل مقاما محمودا یغبطه به الاولون (181) [والآخرون] .
[80] وبالاسناد الی علی بن موسی الرضا ، عن ابیه ، عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: علی منی ، وانا من علی ، قاتل الله من قاتل علیا ، لعن الله من خالف علیا . علی امام الخلیقة بعدی ; من تقدم علیه فقد تقدم علی ، ومن فارقه فقد فارقنی ، ومن آثر علیه فقد آثر علی. انا سلم لمن سالمه ، [و] حرب لمن حاربه ، وولی لمن والاه ، وعدو لمن عاداه (182) .
[81] وبالاسناد الی الصادق علیه السلام ، عن ابیه ، عن علی علیه السلام ، قال: قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: اذا کان یوم القیامة یؤتی بک - یا علی - علی عجلة (183) ناقة من نور ، وعلی راسک تاج له اربعة ارکان ، علی کل رکن ثلاثة اسطر: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی ولی الله » ، وتعطی مفاتیح الجنة ، ثم یوضع لک کرسی معرف بکرسی الکرامة ، فتقعد علیه ، ثم تجمع لک الاولون والآخرون فی صعید واحد ، وتامر بشیعتک الی الجنة ، وباعدائک الی النار ، فانت قسیم الجنة ، وانت قسیم النار ، ولقد فاز من تولاک ، وخسر من عاداک ، فانت فی ذلک الیوم امین الله ، وحجة الله الواضحة (184) .
فهذا نهایة ما استطرفناه من کتاب الامالی للصدوق ، واما من غیره:
[ما نقله المؤلف من غیر کتاب الامالی]
[82] فمنه ما رواه صاحب کتاب المقامات مرفوعا الی ابن عباس ، قال: رایت علیا یوما فی سکک (185) المدینة یسلک طریقا لم یکن [له] منفذ ، فجئت فاعلمت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فقال: ان علیا علم الهدی ، والهدی طریقه . قال: فمضی علی ذلک ثلاثة ایام ، فلما کان الیوم الرابع امرنا ان ننطلق (186) فی طلبه .
قال ابن عباس ، فمضیت الی الدرب الذی رایته فیه ، واذا بیاض درعه فی ضوء الشمس یلمع مثل البرق ، فاتیت مسرعا فاعلمت رسول الله بقدومه ، فقام الیه فلاقاه واعتنقه ، وحل عن الدرع بیده ، فجعل یتفقد جسده . فقال له عمر: کانک تظن انه کان فی الحرب ! فقال له النبی صلی الله علیه و آله وسلم: یا عمر ، والله لقد ولی امیر المؤمنین علی اربعین الف ملک ، وقتل اربعین الف عفریت ، واسلم علی یده اربعون قبیلة من الجن فی هذه الوقعة ; اخبرنی جبرئیل من ربی بذلک .
واعلم - یا عمر - ان الشجاعة عشرة اجزاء ; تسعة منها فی علی ، وواحدة فی سائر الناس . والشرف عشرة اجزاء ، تسعة منها فی علی ، وواحدة فی سائر الناس ، وان علیا منی بمنزلة الذراع من الید ، وبمنزلة الراس من الجسد ، وهو یدی التی اصول بها ، وسیفی الذی اجالد فیه الاعداء ، وان المحب له مؤمن صادق ، والمخالف له کافر منافق ، والمقتفی لاثره لاحق (187) .
[83] ومن کتاب الفردوس ، عن جابر رضی الله عنه ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: مکتوب علی باب الجنة: لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی ولی الله ، اخذت ولایته وعهده علی الذر قبل خلق السماوات والارض بالفی عام ، فمن سره ان یلقی الله وهو عنه راض فلیتوال علیا وعترته ، فهم نجبائی واولیائی وخلفائی (188) .
[84] وعنه صلی الله علیه و آله وسلم (189) قال: اول ما خلق الله نوری ; ابتدعه من نوره ، واشتقه من جلال عظمته ، فاقبل نوری یطوف بالقدرة حتی وصل الی جلال العظمة فی ثمانین الف سنة ، ثم سجد لله تعظیما ، ففتق منه نور علی ، فکان محیطا بالعظمة ، ونور علی محیط بالقدرة ، ثم خلق العرش واللوح والقلم والشمس والقمر والنجوم وضوء النهار وضوء الابصار ، والعقل والمعرفة ، وابصار العباد واسماعهم وقلوبهم من نور علی علیه السلام ، ونوره مشتق من نوری ، ونوری مشتق من نور الله تعالی ; فنحن الاولون ، ونحن الآخرون ، ونحن السابقون ، ونحن اللاحقون ، ونحن الشافعون المشفعون ، ونحن کلمة الله ، ونحن خاصة الله ، ونحن احباء الله ، ونحن وجه الله ، ونحن امناء الله ، ونحن خزنة وحی الله وسدنة (190) غیب الله ، ونحن معدن التنزیل ، وعندنا معنی التاویل ، وفی ابیاتنا (191) هبط جبرئیل ، ونحن مختلف امر الله ، ونحن منتهی غیب الله ، ونحن محال قدس الله ، ونحن مصابیح الحکمة ومفاتیح الرحمة وینابیع النعمة ، ونحن شرف الامة وسادة الائمة . ونحن الولاة ، ونحن الهداة ، ونحن الدعاء والسقاة والکماة ، وحبنا [طریق النجاة] وعین الحیاة ، ونحن السبیل والسلسبیل ، والمنهج القویم ، والصراط المستقیم .
من آمن بنا آمن بالله ، ومن رد علینا رد علی الله ، ومن شک فینا شک فی الله ، ومن عرفنا عرف الله ، ومن تولی عنا تولی عن الله ، ومن تبعنا اطاع الله ، ومن خالفنا فقد عصی الله ، ونحن الوسیلة الی الله ، والوصلة الی رضوانه ، ولنا العصمة والخلافة والرشد والهدایة ، وفینا النبوة والامامة والولایة ، ونحن معدن الحکمة وباب الحکمة وباب الرحمة ، ونحن کلمة التقوی والمثل الاعلی والحجة العظمی ، والعروة الوثقی التی من تمسک بها نجی ، وتمت له البشری (192) .
[85] وروی عن الصادق علیه السلام ، عن ابیه ، عن جده امیر المؤمنین علیه السلام ، انه قال: ان الله تعالی خلق نور محمد صلی الله علیه و آله وسلم قبل خلق المخلوقات کلها باربعمئة الف سنة واربعة وعشرین الف سنة ، وخلق معه اثنی عشر حجابا ، والمراد بالحجب الائمة الاثنی عشر علیهم السلام ، فهم الکلمة التی یکلم الله بها ، ثم ابدی منها سائر الکلمة ، والنعمة التی [افاضها و] افاض منها سائر النعم ، والامة التی اخرجها واخرج منها سائر الامم ، ولسانه المعبر عنه ، ویده المبسوطة بالفضل والکرم ، وقوامه علی عباده بالحکم والحکم (193) .
[86] عن ابی حمزة الثمالی ، قال: سمعت علی بن الحسین علیهما السلام یقول: «ان الله تعالی خلق محمدا وعلیا والطیبین من عترته من نور عظمته ، واقامهم اشباحا قبل سائر المخلوقات » ، ثم قال لی: ا تظن ان الله تعالی لم یخلق خلقا سواکم ؟ بلی والله لقد خلق الله تعالی الف الف آدم والف الف عالم ، وانتم والله فی آخر تلک العوالم (194) .
[87] وعن ابی حمزة الثمالی من کتاب الوحدة: ان الله تعالی تفرد فی وحدانیته ، ثم تکلم بکلمة فصارت نورا ، ثم خلق من ذلک النور محمدا وعلیا وعترته ، ثم تکلم بکلمة اخری فصارت روحا ، ثم سکنها فی ابداننا ، فنحن روح الله وکلمته ; احتجب بنا عن خلقه ، فما زلنا فی ظل عرشه نسبحه ونقدسه ، حیث لا شمس ولا قمر ولا عین تطرف ، ثم خلق شیعتنا من نورنا ، وانما سموا شیعة لانهم خلقوا من شعاع نورنا (195) .
[88] قیل: جاء رجل الی الصادق وقال: یا مولای ، اخبرنی لماذا رفع النبی صلی الله علیه و آله وسلم علیا علی کتفه یوم غدیر خم ؟ فقال: «لیعرف الناس مقامه ورفعته » ، فقال: زدنی یا مولای ، فقال: «لیعلم الناس انه احق من غیره بمقام رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم من بعده » (196) ، فقال له: زدنی ، فقال: «هیهات ، والله لو اخبرتکم باکثر من هذا لقمت عنی وانت تقول: ان جعفر بن محمد کاذب فی قوله او مختلا فی رایه (197) ، وکیف یطلع علی الاسرار غیر الابرار ؟ [وقال علی بن الحسین علیهما السلام:
انی لاکتم من علمی جواهره
کیلا یری الحق ذوجهل فیفتتنا
وقد تقدم فی هذا ابو حسن
الی الحسین واوصی قبله الحسنا]
ولا غرو ، فقد کان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول للملا من قریش: قولوا: لا اله الا الله ، فیقولون ، ثم یقول: اشهدوا انی محمد رسول الله ، فیشهدون ; ثم یقول: صلوا الی هذه البنیة ، فیصلون ; ثم [یقول]: صوموا [رمضان فی الهواجر] فیصومون ، ثم یامرهم باخراج الزکاة فیزکون ، ثم یقول: حجوا واعتمروا ، فیحجون ویعتمرون ; ثم یدعوهم الی الجهاد وترک الحلائل والاولاد فیجیبون ، ثم یقول: ان ولیکم بعدی علی ، فیعرضون ، فینادیهم لسان التوبیخ وهم لا یسمعون: «قل هو نبا عظیم × انتم عنه معرضون » (198) ، ثم یتلو علیهم منادی الحال وهم لا یشعرون: «یعرفون نعمة الله ثم ینکرونها واکثرهم الکافرون (199) » (200) .
[89] وروی (201) ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قال لعلی علیه السلام: یا علی ، انت الذی احتج الله بک علی الخلائق حین اقامهم اشباحا فی ابتداء خلقهم ، وقال لهم: «الست بربکم قالوا بلی » (202) ، فقال: ومحمد نبیکم ؟ قالوا: بلی ، فقال: وعلی امامکم ؟ قال: فابی الخلق عن ولایتک والاقرار بفضلک . عتوا عنها استکبارا الا قلیلا منهم ; هم اصحاب الیمین ، وهم اقل القلیل ، وان فی السماء الرابعة ملکا یقول فی تسبیحه: سبحان من دل هذا الخلق القلیل من هذا العالم الکثیر علی الفضل الجلیل (203) .
[90] ومن کتاب الوحدة ، عن ابن عباس انه [قال:] مبغض علی یخرج من قبره وفی عنقه طوق من نار ، ومن خلفه ملائکة یلعنونه (204) حتی یرد الموقف (205) .
[91] ومن کتاب بصائر الدرجات عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، انه قال: یا علی ، والذی بعثنی بالحق ، واصطفانی علی سائر الخلق ، لو صبت الدنیا باسرها لمنافق ما احبک ، ولو ضربت خیشوم المؤمن بسیفک ما ابغضک ، فلا یحبک الا مؤمن ، ولا یبغضک الا منافق (206) .
[92] وعنه صلی الله علیه و آله وسلم ، انه قال: المخالف لعلی بعدی کافر ، والمشرک به مشرک وغادر ، والمحب له مؤمن صادق ، والمبغض له منافق ، والمحارب له مارق ، والراد علیه زاهق ، والمقتفی لاثره لاحق ، والموالی له: الی الخیرات سابق (207) .
[93] وفی الحدیث القدسی: ولایة علی حصنی ، فمن دخل حصنی امن من عذابی (208) .
[94] وعن ابن عباس ، قال: خطب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یوم غدیرخم فقال: معاشر الناس ، ان الله اوحی الی انی مقبوض ، وان ابن عمی علیا هو اخی ووصیی وولیی وخلیفتی ، والمبلغ عنی ، وهو امام المتقین ، وقائد الغر المحجلین ، ویعسوب الدین ; ان استرشدتموه ارشدکم ، وان تبعتموه نجوتم ، وان اطعتموه فالله اطعتم ، وان عصیتموه فالله عصیتم ، وان بایعتموه فالله بایعتم ، وان نکثتم بیعته فبیعة الله نکثتم ، وان الله تعالی نزل علی القرآن وعلی سفیره ، فمن خالف القرآن ضل ، ومن ابتغی علمه من غیر علی زل .
معاشر الناس ، ان اهل بیتی خاصتی وقرابتی ، واولادی وذریتی ، ولحمی ودمی ، وودیعتی عندکم ، وانکم مجموعون غدا ، ومسائلون عن الثقلین ، فانظروا کیف تخلفونی فیهم ، فمن آذاهم فقد آذانی ، ومن ظلمهم فقد ظلمنی ، ومن نصرهم فقد نصرنی ، ومن اعزهم فقد اعزنی ، ومن طلب الهدی من غیرهم فقد کذبنی ، فاتقوا الله وانظروا ماذا انتم قائلون غدا ، وانی [خصم لمن کان] خصمهم ، ومن کنت خصمه فالویل له (209) .
[95] ومن کتاب اللباب مرفوعا الی ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: «ستکون بعدی فتنة مظلمة ، لا ینجو منها الا من تمسک بالعروة الوثقی » ، فقیل: یا رسول الله ، وما العروة الوثقی ؟ قال: هو علی بن ابی طالب (210) .
[96] ثم قال: یا علی ، انت صاحب حوضی ، ووارث علمی ، وحامل لوائی ، ومنجز وعدی ، ومفرج همی ، وکاشف الکرب عن وجهی (211) ، ومستودع مواریث الانبیاء ، وانت امین الله فی ارضه ، وخلیفته علی خلقه ; وانت مفتاح النجاة ، وطریق الهدی ، وامام التقی ، والحجة علی الوری ; وانت العلم المرفوع فی الدنیا ، والصراط المستقیم یوم القیامة ، وقسیم الجنة والنار (212) .
[97] وروی مرفوعا الی ابی ذر رضی الله عنه ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من ناصب علیا فی الخلافة بعدی فهو کافر (213) .
[98] وعن الاسماخ بن الخزرج ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی لا یتقدمک بعدی الا کافر ، ولا یتخلف عنک الا کافر ، فانت نور الله فی بلاده ، وحجته علی عباده ، وسیف الله علی اعدائه ، ووارث علوم انبیائه ، انت کلمة الله العلیا وآیة الکبری ، ولا یقبل الله الایمان الا بولایتک (214) .
[99] وعن ابن عباس ، عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: ان یوم القیامة یوم شدید اطول (215) ، فمن اراد منکم ان ینجو من اهوال یوم القیامة فلیتوال ولیی ، ولیتبع وصیی وخلیفتی وصاحب حوضی وحامل لوائی علی بن ابی طالب ; فانه غدا علی الحوض یذود عنه اعداءه ، ویسقی منه اولیاءه ، فمن لم یشرب منه لم یزل ظمآنا لا یروی ابدا ، ومن شرب منه لم یظما بعده ابدا . الا وان حب علی علامة بین الایمان والنفاق ، فمن احبه کان مؤمنا ، ومن ابغضه کان منافقا ، ومن سره ان یمر علی الصراط کالبرق الخاطف وتدخل الجنة بغیر حساب ، فلیتوال ولیی وخلیفتی علی اهلی وامتی علی بن ابی طالب علیه السلام ; فانه باب الله والصراط المستقیم .
علی یعسوب الدین ، وقائد الغر المحجلین ، ومولی من انا مولاه ، لا یحبه الا طاهر الولادة زاکی العنصر ، ولا یبغضه الا من خبث اصله وولادته ، ولما کلمنی ربی لیلة المعراج قال لی: یا محمد ، اقرا علیا منی السلام ، وعرفه انه امام اولیائی ، ونور من اطاعنی ، فهنئه بهذه الکرامة منی والتحیة عنی (216) .
[100] وعن ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، من احبک فقد احبنی ، ومن سبک فقد سبنی . یا علی ، انت منی ، وانا منک ، وروحک [من] روحی ، وطینتک من طینتی ، وان الله تعالی خلقنی وایاک ، واصطفانی وایاک ، واختارنی للنبوة واختارک للامامة ، فمن انکر امامتک فقد انکر نبوتی . یا علی ، انت وصیی وخلیفتی ; امرک امری ونهیک نهیی . اقسم بالذی بعثنی بالنبوة وجعلنی خیر البریة ، انک حجة الله علی خلقه ، وامینه علی وحیه ، وخلیفته علی عباده ، وانت مولی کل مسلم ومسلمة ، وامام کل مؤمن ومؤمنة ، وقائد کل تقی الی الجنة . وبولایتک صارت امتی مرحومة ، وبعداوتک صارت الفرقة المخالفة ملعونة ، وان الخلفاء من بعدی اثنا عشر ; انت اولهم ، والقائم آخرهم ، الذی یفتح الله به مشارق الارض ومغاربها ، وکانی انظر الیک وانت واقف علی شفیر جهنم ، وقد تطایر شرارها وعلا زفیرها واشتد حرها ، وانت آخذ بزمامها ، فتقول لک جهنم: یا علی ، اجرنی فقد اطفا نورک لهبی ، فتقول لها: قری یا جهنم ، خذی هذا واترکی هذا ، وهذا لک وهذا لی (217) .
[101] ومن کتاب الامالی (218) ، عن سعید بن جبیر ، قال: اتیت الی ابن عباس اساله عن فضل علی بن ابی طالب واختلاف الناس فیه ، فقال: یا ابن جبیر ، والذی اختار محمدا خاتما لرسله ، لو کان نبت الارض واشجارها اقلاما والبحار مدادا والانس والجن کتابا مشتغلین بالکتابة من یوم خلق الله الدنیا الی آخرها ، ما کتبوا معشار ما آتاه الله من الفضل والمناقب والمعجزات (219) .
[102] وعن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: حب اهل بیتی ینفع فی عشرة مواطن مهولة: اولها عند الموت ، وفی القبر ، وعند القیام من الاجداث ، وعند تطایر الکتب ، وعند المیزان ، وعند الصراط ، وعند الحساب ، وعند الحوض ، وعند دخول الجنة والنار ، فمن احب ان یکون آمنا فی هذه المواطن فلیوال علی بن ابی طالب وعترته ; فانهم خلفائی واولیائی ; علمهم علمی ، وحلمهم حلمی ، وادبهم ادبی ، وحبهم حبی ; سادة الاولیاء ، وقادة الاتقیاء ، وبقیة الانبیاء ; وولیهم ولیی ، وعدوهم عدوی (220) .
[103] وقال صلی الله علیه و آله وسلم لحذیفة بن الیمان: یا حذیفة ، ان علیا حجة الله علی خلقه ، فالایمان به الایمان بالله ، والکفر به کفر بالله ، والشرک به شرک بالله ، والشک فیه شک فی الله ، والالحاد فیه الحاد فی الله ، والانکار له انکار لله ، بل یهلک فیه رجلان ولا ذنب له: محب غال ، ومبغض قال (221) .
[104] ومن کتاب المناقب مروی عن ابن عمر، قال: سالت النبی صلی الله علیه و آله وسلم عن فضل علی بن ابی طالب علیه السلام فقلت: یا رسول الله ، ما منزلة علی منک ؟ فغضب وقال: ما بال قوم یذکرون رجلا له عند الله منزلة کمنزلتی ، وله مقام کمقامی الا النبوة ، یا ابن عمر ، ان علیا منی بمنزلة الروح من الجسد ، وان علیا منی بمنزلة النفس من النفس ، وان علیا منی بمنزلة الراس من الجسد ، وان علیا منی بمنزلة الزر من القمیص . یا ابن عمر ، ان من احب علیا فقد احبنی ، ومن احبنی فقد احب الله ، ومن احب الله وجبت له الجنة ، ومن ابغض علیا فقد ابغضنی ، ومن ابغضنی فقد ابغض الله ، ومن ابغض الله استحق النار .
الا ومن احب علیا لا یخرج من الدنیا الا مغفورا له ، ویشرب من ماء الکوثر ، ویاکل من شجرة طوبی ، ویری مکانه فی الجنة . الا ومن احب علیا هانت علیه سکرات الموت ، وجعل قبره روضة من ریاض الجنة . الا ومن احب علیا کتبه الله من اهل الجنة ، ویشفع فی ثمانین من اهله وقرابته وجیرانه . الا ومن عرف علیا واحبه بعث الله الیه ملک الموت کما یبعث الی الانبیاء ، وکفاه شر اهوال یوم القیامة ، وجنبه اهوال منکر ونکیر ، وفتح له فی قبره مسیرة سنة ، وجاء یوم القیامة ابیض الوجه ، یزف الی الجنة کما تزف العروس الی خدرها (222) . الا ومن احب علیا اظله الله تحت ظل عرشه ، وآمنه من الفزع الاکبر . الا ومن احب علیا سمی امین الله . الا ومن احب علیا جاء یوم القیامة وعلی راسه تاج الکرامة مکتوبا علیه: «اصحاب الجنة هم الفائزون » (223) وشیعة علی هم المفلحون . الا ومن احب علیا مر علی الصراط کالبرق الخاطف . الا ومن احب علیا لا ینصب له میزان ، ولا نشر له دیوان ، وتفتح له ابواب الجنان ، وتغلق عنه ابواب النیران . الا ومن احب علیا ومات علی حبه صافحته الملائکة ، وزارته ارواح الانبیاء . الا ومن احب علیا اعطاه الله بکل عرق فی جسده وشعرة فی بدنه مدینة فی الجنة . الا وان علیا سید الوصیین وامام المتقین وخلیفتی علی الخلق اجمعین ; طاعته طاعتی ، ومعرفته معرفتی .
یا ابن عمر ، والذی بعثنی بالحق نبیا لو ان احدکم صف قدمیه واقفا بین الرکن والمقام ، یعبد الله تعالی الف عام ، ثم الف عام ، ثم الف عام ، صائما نهاره قائما لیله ، وکان له ملؤ الارض ذهبا فانفقه فی سبیل الله ; وکان عباد الله ملکه فاعتقهم ، وقتل بعد ذلک شهیدا بین الصفا والمروة ، ثم لقی الله یوم القیامة باغضا لعلی ، لم یقبل الله له عملا ابدا ، وزج باعماله فی النار ، وحشر مع الخاسرین .
یا ابن عمر ، واعلم ان علیا هو المنتجب بالوصیة ، المنتخب من الطینة الزکیة ، الحاکم بالسویة ، العادل فی القضیة ، العالی البینة ، امام سائر البریة ، بعل فاطمة الرضیة ، والد العترة الزکیة ، لیث الحروب ، ومفرج الکروب ، الذی لم یفر من معرکة قط ، ولا ضرب شیئا بسیفه الا قط ، ولا لقی کتیبة الا انهزمت ، ولم یقاتل تحت رایة الا غلبت ، ولا یفلت من باسه بطل ، ولا ضرب بسیفه شجاعا الا قتل ، ولم یرافق سریة الا کان النصر معها ، ولم یلق جحفلا (224) الا ولوا مدبرین وانقلبوا صاغرین ، وکانت وثبته الی عمرو بن [عبد] ود العامری اربعین ذراعا ، ورجوعه الی خلف عشرین ذراعا ، وضرب الکافر - عمرو بن [عبد] ود - یوم احد فقطعه وجواده ولبده ودرعه نصفین ، ثم حمل علی سیفه عشر کتیبة جمعها سبعون الف بطل ، ففرقها وبدد شملها ، ومزقها حتی افناهم عن آخرهم الا قلیلا منهم ، حتی تحیر الفریقان من باسه ، وتعجبت الاملاک من حملاته .
المنازل ، والخطب النازل ، والقسورة (228) الذی لیس له منازل . ولایته فریضة ، واتباعه فضیلة ، ومحبته الی الله وسیلة . من احبه فی حیاته وبعد وفاته کتب الله له من الامن والایمان ما طلعت علیه [الشمس] وغربت (229) .
[105] وعن ابن عباس ، قال: جاء رجل الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم [فقال:] هل ینفعنی حب علی فی معادی ؟ فقال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: «لا اعلم حتی اسال جبرئیل » ، فنزل جبرئیل مسرعا فقال له النبی صلی الله علیه و آله وسلم: هل ینفع هذا الرجل حب علی فی معاده ؟ قال: «لا اعلم حتی اسال اخی اسرافیل » ، ثم ارتفع فسال اسرافیل ، فقال: «لا اعلم حتی اناجی رب العزة » ، فاوحی الله تعالی الی اسرافیل: قل لجبرئیل: یقول لمحمد: یا محمد ، انت منی حیث شئت ، وعلی (230) منک حیث انت منی ، ومحبو علی منی حیث علی منک ، ومحب علی فی الجنة (231) .
[106] وعن ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: اذا کان یوم القیامة امر الله تعالی مالکا ان یسعر النیران ، وامر رضوان ان یزخرف الجنان ، ثم یمد الصراط وینصب المیزان تحت العرش ، وینادی مناد: «محمد ، قرب امتک الی الحساب » ، ثم یمد علی الصراط سبع قناطر ، [بعد] کل قنطرة مسیر سبعة آلاف سنة ، وعلی کل قنطرة ملائکة یحفظون الناس ، فلا یمر علی هذه القناطیر مسرعا الا من والی علیا واهل بیته ، وعرفهم وعرفوه ، ومن لم یوالهم سقط فی النار علی ام راسه ولو کان معه عبادة سبعین الف عابد ; لانه لا یرجح فی الحشر میزان ، ولا یثبت علی الصراط قدم انسان الا بحب علی وذریته ، والیه الاشارة بقوله تعالی: «یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا وفی الآخرة » (232) یعنی فی دار الدنیا ولی علی یغلب خصمه ، وفی الآخرة یثبت قدمه علی الصراط (233) .
[107] ومن فضائله ان یوم دحو الباب جاءت صفیة بنت الملک الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وکانت من احسن الناس وجها ، فرای فی وجهها شجة (234) ، فقال: ما هذه وانت ابنة الملک ؟ فقالت: ان علیا لما قدم الی الحصن وهز الباب اهتز الحصن وسقط من کان علیه من النظارة وارتجف بی السریر ، فسقطت لوجهی فشجنی جانب السریر ، فقال لها رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا صفیة ، ان علیا عظیم عند الله تعالی ، وانه لما هز الحصن اهتزت السماوات السبع والارضون السبع ، واهتز عرش الرحمان غضبا لعلی علیه السلام (235) .
[108] ومنها انه فی ذلک الیوم لما ساله عمر بن الخطاب فقال: یا ابا الحسن ، لقد اقتلعت حصنا منیعا ولک ثلاثة ایام ما اکلت قوتا وانت خمیص البطن ، فهل قلعتها بقوة بشریة ؟ فقال: ما اقتلعتها بقوة بشریة ، ولکن قلعتها بقوة الهیة ، ونفس بلقاء (236) ربها مطمئنة رضیة (237) .
[109] ومنها انه فی ذلک الیوم لما شطر مرحبا شطرین ، والقاه مجدلا (238) ، جاءه جبرئیل باسما ضاحکا متعجبا ، فقال له النبی صلی الله علیه و آله وسلم: مما تعجبت یا جبرئیل ؟ فقال: ان الملائکة تنادی فی صوامع [و] جوامع السماوات: «لا سیف الا ذو الفقار ، ولا فتی الا علی بن ابی طالب » ، واما اعجابی: فانی لما امرت ان ادمر قوم لوط حملت مدائنهم وهی سبعة مدائن ، فاقتلعتها من الارض السابعة السفلی الی السماء السابعة العلیا علی ریشة من جناحی ، ورفعتها حتی اسمعت الملائکة الذین هم حملة العرش صیاح دیوکهم وبکاء اطفالهم ، ووقفت بها الی الصبح انتظر الامر من الله تعالی ; والیوم لما ضرب علی ضرب الهاشمیة وکبر (239) ، امرت ان اقبض فاضل سیفه حتی لا یشق الارض نصفین ، ویصل الی الثور الحامل لها ، فیشطر شطرین (240) ، فتنقلب الارض باهلها ، فکان فاضل سیفه علی اثقل من سبع مدائن لوط . هذا ، واسرافیل ومیکائیل قد قبضا علی عضده فی الهواء (241) .
[110] وعن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، انه قال: اذا کان یوم القیامة نادی مناد: یا اهل الموقف ، هذا علی خلیفة الله فی ارضه ، وحجته علی عباده ، فمن تعلق بحبله فی الدنیا فلیتعلق به الیوم . الا ومن ائتم بامام فلیتبعه الیوم ، ولیذهب معه حیث یذهب (242) .
[111] ومن بعض فضائله علیه السلام انه مر فی طریق فسایره خیبری ، فمر بواد قد سال ، فرکب الخیبری دابته (243) وعبر علی الماء ، ثم نادی الی امیر المؤمنین: یا هذا ، لو عرفت کما عرفت لجزت کما جزت (244) ، فقال له امیر المؤمنین علیه السلام: قف مکانک ، ثم اومی الی الماء فجمد وسار الیه ، فلما رای الخیبری ذلک انکب علی قدمیه یقبلهما وقال: یا فتی ، فما الذی قلت حتی حولت الماء حجرا ؟ فقال له امیر المؤمنین: فما قلت انت عبرت علی الماء ؟ فقال الخیبری: انا دعوت الله باسمه الاعظم ! فقال له امیر المؤمنین: وما هو ؟ فقال: سالته باسم وصی محمد صلی الله علیه و آله وسلم . فقال امیر المؤمنین علیه السلام: انا وصی محمد . فقال الخیبری: انه لحق ; انا اشهد ان لا اله الا الله ، وحده لا شریک له ، واشهد ان محمدا عبده ورسوله ، وان علیا امیر المؤمنین وصی محمد . فقال: ثم اسلم واحسن اسلامه (245) .
[112] ومنها ما رواه عمار بن یاسر ، قال: اتیت الی مولای علی بن ابی طالب ، فرای فی وجهی کآبة من الفقر ، وهم الدین ، فقال: ما بک ؟ فقلت: دین [اتی] مطالب به . فاشار الی حجر ملقی وقال لی: خذ هذا الحجر فاقض به دینک . فقال عمار: انه بحجر . فقال له امیر المؤمنین: ادع الله بی یحوله لک ذهبا . قال عمار: [فدعوت باسمه فصار الحجر ذهبا ، فقال لی: خذ منه حاجتک] فقلت: وکیف آخذ منه بغیر نازل (246) ؟ فقال: یا ضعیف الیقین ، ادع الله بی حتی یلین لک وتاخذ منه علی قدر حاجتک ; فان باسمی الان الله الحدید لداود علیه السلام . قال عمار: فدعوت الله باسمه ، فلان لی ، فاخذت منه قدر حاجتی ، ثم قال لی: ادع الله باسمی حتی تصیر باقیه حجرا کما کان . ففعلت کما امرنی ، وانصرفت مسرورا (247) .
[113] وعن ابی عبد الله علیه السلام: ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قال لامیر المؤمنین: یا علی ، انت دیان هذه الامة ، والمتولی حسابها ، وانت رکن الله الاعظم یوم القیامة . الا وان المآب الیک ، والحساب علیک ، والصراط الیک (248) ، والمیزان میزانک ، والموقف موقفک (249) .
[114] وعن ابن عباس: ان الله یولی محمدا حساب النبیین ، ویولی علیا حساب الخلق اجمعین ، فالکل لهم والیهم ; لان الله تعالی خلق الدنیا والآخرة لهم ولاجلهم ، ولم یشرک معهم احدا الا شیعتهم ، فالداران ملکهم ، والوجودان ملکهم ، والعبد فی نعم سیده یتقلب کیف شاء ، وآل محمد هم النعمة الظاهرة والباطنة ، ودلیله قوله تعالی: «واسبغ علیکم نعمه ظاهرة وباطنة » (250) فمن سکن هذه المملکة ولم یشکر لآل محمد فانه لم یشکر الله ، ومن لم یشکر الله فقد کفر ، فمن لم یشکر لآل محمد فقد کفر (251) .
[115] ومن کتاب بصائر الدرجات عن ابی عبد الله علیه السلام ، قال: ما من میت یموت فی شرق الارض وغربها محب [لنا] او مبغض الا ویحضره علی والرسول صلی الله علیه و آله وسلم ویلعناه (252) ، واذا نفخ فی الصور ، وبعثر ما فی القبور ، وعادت النفس الی جسدها المحشور ; فانها لا تری الا محمدا وعلیا علیهما السلام (253) .
[116] وروی عن انس بن مالک ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: مررت لیلة اسری بی الی السماء بملائکة الرحمة ، فاذا انا بملک جالس علی منبر من نور ، والملائکة محدقون به ، فقلت: یا اخی جبرئیل ، من هذا الملک الکریم علی الله ؟ فقال لی: ادن منه فسلم علیه . فدنوت منه وسلمت علیه ، فاذا هو اخی علی بن ابی طالب ، فقلت: یا اخی جبرئیل ، سبقنی علی الی السماء الرابعة؟ فقال لی: لا یا محمد ، ولکن الملائکة شکت حبها لعلی بن ابی طالب ، فخلق الله هذا الملک من نور علی صورة علی بن ابی طالب ، واجلسه علی منبر من نور ; لتزوره الملائکة فی کل لیلة جمعة سبعین الف مرة ، وهم یسبحون الله ویقدسونه ، ویهدون ثوابه لمحبی علی بن ابی طالب (254) .
[117] قیل (255) : ان المامون امر وزیره باحضار جماعة من اهل الاحادیث ، وجماعة من اهل علم الکلام والفقه واهل الصرف والنحو . قال: فجمعت له سائر العلماء حتی اجتمع عنده اکثر من اربعین رجلا من علماء السنة ، فجعل المامون یحدثهم ویؤنسهم حتی اطمانوا فی مجالسهم ، ثم قال لهم: ارید اجعلکم بینی وبین الله حجة فی یومی هذا ، فمن کان منکم حاقنا او له حاجة فلیقم الی قضاء حاجته ثم یاتی . ففعلوها امرهم ، ثم قال لهم: ایها القوم ، انما احضرتکم لاحتج بکم عند الله ، فاتقوا الله ولا تهابون جلالتی من قول الحق حیث کان ، ورد الباطل من حیث اتی ، فاشفقوا علی انفسکم من النار ، وتقربوا الی الله تعالی باتباع الحق ، فناظرونی فی جمیع عقولکم ; فانی رجل ازعم ان علی بن ابی طالب هو خلیفة رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بلا فصل ، فان کنت مصیبا فصیبوا (256) قولی ، وان کنت مخطئا فردوا علی ، وان شئتم سالتکم ، وان شئتم سالتمونی .
فقالوا: نسالک ، فقال المامون: هاتوا وقلدوا کلامکم رجلا منکم ، فاذا تکلم وکان عند احدکم زیادة فلیزد ، وان اتی بخلل فسددوه .
فقال واحد منهم: انما نحن نزعم ان الخلیفة بعد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ابابکر ; لان الروایة المجمع علیها جاءت عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: «اقتدوا بالذین (257) من بعدی » وهما ابوبکر وعمر ، فلما امر النبی صلی الله علیه و آله وسلم بالاقتداء بهما علمنا انه لم یامر الا بخیر الناس .
فقال المامون: الروایات کثیرة ، فاما ان تکون کلها حقا [و] جاز ان یکون کلها باطلة من حیث انها تنقض بعضها بعضا ، ولو کان کلها باطلة کان فی بطلانها بطلان الدین واندراس الشریعة ، فلما بطل الوجهان ثبت الوجه الثالث بلا خلاف ، وهو ان بعضها حقا وبعضها باطلا ، فاذا کان ذلک فلابد من دلیل علی ما یتحقق منه لیعتقد به وتترک خلافه ، فاذا کان دلیل الخبر فی نفسه باطلا کان الخبر باطلا ، وذلک ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم احکم الحکماء ، واولی الخلق بالصدق ، وابعد الناس من الامر بالمحال بلا خلاف ، وان هذین الرجلین لا یخلو من ان یکونا متفقین من کل جهة او مختلفین ، فان کانا متفقین من کل جهة کانا سواء فی العدد والصورة والجسم ، وهذا معدوم ، ولا یوجد قط اثنین بمعنی واحد من کل جهة ، واذا کانا مختلفین فکیف یجوز الاقتداء بهما ؟ وهذا تکلیف ما لا یطاق ; لانک اذا اقتدیت بواحد خالفت الآخر . والدلیل علی اختلافهما ان ابابکر سبی اهل الردة وعمر ردهم الی اوطانهم ، واختلفا ایضا ان ابابکر ولی خالد بن الولید ولایة ، وعمر امر بعزله ، لانه قتل مالک بن نویرة ، فان ابابکر امر بعزله ; واختلفا ایضا ان عمر حرم المتعتین ، ولم یفعل ذلک ابوبکر ، فعلم ان قول النبی صلی الله علیه و آله وسلم اقتدوا بالذین من بعدی یرید بهما کتاب الله وعترته .
فقال آخر من اصحاب الحدیث: ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال: لو کنت متخذا خلیلا لاتخذت ابابکر . فقال المامون: هذا باطل ; لان النبی صلی الله علیه و آله وسلم آخا بین اصحابه واخر علیا ، فقال: «ما اخرتک الا لنفسی » ، ثم آخا علیا فی یوم غدیر خم ، فای الروایتین اصح منه ؟
فقال آخر: ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال علی المنبر: خیر هذه الامة بعد نبیها ابوبکر وعمر ! فقال المامون: هذا لحدیث باطل ; لان النبی صلی الله علیه و آله وسلم لو علم انهما خیر هذه الامة ما ولی علیهما اسامة بن زید ، وقال علیه السلام: «لعن الله من تخلف عن جیش الاسامة » ، وکیف یکونان خیر هذه الامة وعلی علیه السلام عبد الله قبلهما ، وعبده بعدهما ، والنبی صلی الله علیه و آله وسلم قال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه ؟ فای الروایات اصح ؟
فقال: لما یخلف ابوبکر اغلق بابه وقال: اقیلونی فلست بخیرکم وعلی فیکم ! فقال علی علیه السلام: اذا قدمک رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فمن ذا یؤخرک ؟ فقال المامون: هذا باطل من روایاتکم ; لانه قعد عن البیعة حتی قبضت فاطمة علیها السلام ، ووجه آخر انه اذا کان النبی صلی الله علیه و آله وسلم استخلفه فکیف یجوز له ان یستقیل ؟ فای الحدیثین اصح ؟
فقال آخر منهم: ان علیا علیه السلام قال: من فضلنی علی ابی بکر وعمر جلدته حد المفتری ! فقال المامون: کیف یجوز ان یقول علی علیه السلام: «آخذ الحد علی من لا یجب علیه حد» ، فیکون متعدیا لحدود الله تعالی ؟ وقد رویتم عن ابی بکر انه قال: «ولیتم ولست بخیرکم وعلی فیکم » ، فای الرجلین اصدق عندکم: قول ابی بکر علی نفسه ، او قول علی علیه السلام علی ابی بکر ، مع تناقض الحدیثین فی نفسه ؟
فقال آخر: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: «ابوبکر وعمر سیدا کهول [اهل الجنة]» ، قال المامون: هذا الحدیث محال لانه لا یکون فی الجنة کهل وقد رویتم ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال لعجوز اسمها اشجعیة ممازحا لها: لا یدخل الجنة عجوز ! فبکت ، فقال لها: لا باس علیک ان الله تعالی یقول: «انا انشاناهن انشاء × فجعلناهن ابکارا × عربا اترابا × لاصحاب الیمین » (258) فهذا صریح القرآن ، وان زعمتم ان ابابکر ینشا شابا اذا دخل الجنة ، فقد رویتم ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال: «الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة من الاولین والآخرین وابوهما خیر منهما» ، فای الروایات اصح ؟
فقال آخر: ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم نظر الی عمر یوم عرفة ، فتبسم فی وجهه وقال: ان الله تعالی باهی بعباده عامة ، وباهی بعمر خاصة ، فقال المامون: هذا الحدیث باطل ; لان الله تعالی لم یکن لیباهی بعمر ویدع نبیه صلی الله علیه و آله وسلم ، فیکون عمر فی الخاصة ، والنبی مع العامة ، فلیست هذه الروایة باعجب من روایاتکم الفاسدة ; لانکم رویتم عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: «دخلت الجنة ، فسمعت حس (259) نعلین ، فمدیت نظری واذا بلال عند ابی بکر قد سبقنی الی الجنة » ، فاذا قالت الشیعة: ان علیا افضل من ابابکر ، اضطربتم ، فانتم جعلتم عبد ابی بکر افضل من النبی ; لان السابق افضل للمسبوق . وکما رویتم ان الشیطان یفر من [ظل] عمر خوفا منه .
ورویتم ان الشیطان القی علی لسان النبی صلی الله علیه و آله وسلم الخطا والنسیان ، فای الروایات اصح ؟
فقال آخر منهم: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لو نزل العذاب ما نجی الا عمر بن الخطاب ! فقال المامون: هذا لحدیث باطل ; لان الله تعالی قال فی کتابه العزیز: «وما کان الله لیعذبهم وانت فیهم » (260) فجعلتم عمر افضل من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، ویکون اذا انزل العذاب هلک العالم کلهم والنبی معهم ، ولا ینجو الا عمر ، فکیف هذا ؟
فقال آخر: لقد قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: وضعت فی کفة المیزان ، ووضعت امتی فی الکفة الآخر فرجحت ، ثم وضعت مکانی ابابکر فرجح بهم ، ثم وضع عمر فرجح بهم ، ثم رفعت المیزان . فقال المامون: هذا باطل ; لانه لا یخلو من ان یکون اجسامهم متساویة او اعمالهم ، فان قلتم التساوی بالاجسام فلا یخفی علی احد انه محال ، وان قلتم بالافعال فلم یوجد الامة کلها فی زمن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، وانتم تتناسلون الی یوم القیامة ، فکیف یرجح ما لیس بموجود ؟ فهذا محال .
ثم قال: اخبرونی بم یتفضل الانسان ؟ فقال واحد منهم: بالاعمال الصالحة ، فقال المامون: من فضل صاحبه علی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ؟ ومن کان افضل عملا فی زمان النبی صلی الله علیه و آله وسلم وبعدوفاته من جملة الصحابة ؟ فهل وجدتم او سمعتم فی عصرنا هذا من هو اکثر من علی جهادا او حجا او صوما او صلوة او صدقة ؟ فقالوا باجمعهم: لا یلحقه فاضل طول الابد .
فقال: انظروا الی ما روت ائمتهم الذین اخذتم عنهم ادیانکم ، ما قالوا فی فضائل علی علیه السلام ، وقیسوا الیها ما رووا فی فضائل العشرة الذین شهدوا له بالحسنی . قال: فاطرق القوم جمیعا ، فقال لهم المامون: ما لکم لا تتکلمون ؟ قالوا: قد استقصینا ولم یبق عندنا من الاحادیث شیئا ، فالآن قد حصحص الحق ، فقال المامون: اسالکم سؤالا ، فقالوا له: قل ما شئت ، فقال: اخبرونی ای الاعمال کانت افضل یوم بعث الله نبیه بالرسالة ، فقالوا: افضل الاعمال السبق الی الاسلام ; فان الله تعالی قال فی کتابه العزیز: «والسابقون السابقون × اولئک المقربون » (261) قال: فهل علمتم احدا اسبق من علی علیه السلام الی الاسلام ؟ فقالوا: لا ، لکنه سبق حدیثا ، لم یجر علیه حکم ولا تکلیف ، وابوبکر اسلم کهلا وقد جری علیه الحکم والتکلیف ، وبین هاتین الحالتین فرق .
فقال المامون: اخبرونی عن اسلام علی: الهاما من قبل الله تعالی ، ام بدعاء النبی صلی الله علیه و آله وسلم ؟ فان قلتم: «الهاما من الله تعالی » ، فقد فضلتموه علی النبی صلی الله علیه و آله وسلم ; لان النبی صلی الله علیه و آله وسلم لم یلهمه الله الاسلام ، بل اتاه جبرئیل داعیا من الله ومعرفا له بطریق الاسلام ، وان قلتم: «بدعاء النبی صلی الله علیه و آله وسلم » ، فهل دعاه من قبل نفسه او بامر الله تعالی ؟ فان قلتم: «دعاء النبی صلی الله علیه و آله وسلم من تلقاء نفسه » ، فهذا خلاف ما وصف الله تعالی نبیه فی کتابه العزیز حیث قال: «وما انا من المتکلفین » (262) الآیة ، وقوله: «وما ینطق عن الهوی × ان هو الا وحی یوحی » (263) الآیة ; وان کان من قبل الله تعالی فقد امر نبیه ان یدعوه الی الاسلام من دون صبیان الناس ، لاثبات الحجة علیهم ، فدعاه ثقة به وعلما بتایید من الله ایاه .
وحجة اخری: اخبرونی عن الحکیم: هل یجوز له ان یکلف خلقه ما لا یطیقونه ؟ فان قلتم: «نعم » فقد کفرتم ، وان قلتم: «لا» فکیف یجوز له ان یامر نبیه بدعاء لم یمکنه قبول ما یؤمر به ; لصغره وحداثة سنه وضعفه عن القبول ؟
ووجه آخر: هل رایتم او سمعتم ان النبی دعا احدا من صبیان اهله وقومه او غیرهم ، فیکون لعلی اسوة بهم ؟ فان قلتم: «لم یدع غیره » فهذه فضیلة لعلی علیه السلام علی جمیع الناس .
ثم قال المامون: اخبرونی: ای الاعمال افضل بعد السبق الی الاسلام ؟ فقالوا: الجهاد فی سبیل الله تعالی ، قال: فهل سمعتم احدا لجاهد اکثر من علی علیه السلام ، او سیفه احد الی الجهاد فی جمیع غزوات النبی صلی الله علیه و آله وسلم ؟ اما فی وقعة بدر فقد قتل علی علیه السلام من المشرکین الفا وستین رجلا ، وقتلوا جمیع اصحابه اربعین رجلا ، فمن له الفضل علی جمیع الصحابة ؟ فقال قائل منهم: ان ابابکر کان مع النبی صلی الله علیه و آله وسلم فی عریشة یدبر له الامور ، فقال المامون: لقد جئت بشی ء عجیب ! کان ابوبکر یدبر الامور للنبی ، او یشارکه فی التدبیر ؟ فهذا محال ; فانه ان قلتم: «انه کان یدبر له الامور» فیکون النبی لیس له رای یدبر به اموره ، وهذا کفر ; وان قلتم: «یشارکه فی التدبیر» فیکون النبی افتقر الی رای غیره ، ومن المعلوم انه لو لزم النبی یدبر امرا فلا یفعله الا برای جبرئیل عن الله .
ووجه آخر: اذا کان ابوبکر مع النبی صلی الله علیه و آله وسلم فی العریش ، وعلی علیه السلام فی الجهاد ، فمن یکون له الفضل ؟ فان کان فضیلة ابی بکر تخلفه عن الحرب ، فیجب ان یکون کل متخلف فاضلا افضل من المجاهدین فی سبیل الله تعالی ، والله عزوجل یقول فی کتابه العزیز: «فضل الله المجاهدین باموالهم وانفسهم علی القاعدین درجة » ، وقوله تعالی: «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» (264) . قال: فاطرق القوم ولم یردوا جوابا ، فقال المامون ; لکبیر لهم .
فقال لاسحاق بن حماد: یا اسحاق ، اقرا سورة هل اتی علی الانسان ، فقراها حتی بلغ الی قوله تعالی: «ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا» الی قوله «کان سعیکم مشکورا» (265) الآیة ، فقال المامون: فیمن نزلت هذه الآیات ؟ فقالوا: فی علی وفاطمة والحسن والحسین ، فقال المامون: هل بلغکم ان علیا علیه السلام حین اطعم المسکین والیتیم والاسیر قال: «انما نطعمکم لوجه الله » علی ما وصف الله تعالی فی کتابه ؟ فقالوا: نعم ، فقال المامون: تبصروا کیف انزل الله تعالی هذه الآیة تمثالا وکمالا لعلی ، فهل نزلت آیة فی فضل ابی بکر ؟
فقال اسحاق: نزلت آیة فی ابی بکر فی قوله تعالی: «ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا» (266) الآیة ، فنسبه الله تعالی الی صحبة نبیه صلی الله علیه و آله وسلم فقال المامون: یا اسحاق ، ما اقل علمک باللغة والکتاب ! افما یجوز ان یکون الکافر صاحبا للمؤمن ؟ فای فضیلة لابی بکر فی هذه الآیة ؟ ا ما سمعت قوله تعالی: «قال لصاحبه وهو یحاوره اکفرت بالذی خلقک من تراب ثم من نطفة ثم سواک رجلا» (267) الآیة ، لقد جعله له صاحبا ، وقال الهذلی:
ولقد غدوت وصاحبی وحشیة
تحت الرداء بصیرة بالشرقی (268)
وقال الازدی: ولقد دعوت الوحش فیه مصاحبی (269) .
فصیر الهذلی الفرس صاحبه ، وصیر الازدی الوحش صاحبه .
واما قوله تعالی: «لا تحزن ان الله معنا» (270) فان الله تعالی مع البر والفاجر ; ا ما سمعت قوله تعالی: «ما یکون من نجوی ثلاثة الا هو رابعهم و خمسة الا هو سادسهم و ادنی من ذلک و اکثر الا هو معهم این ما کانوا» (271) واما قوله: «لا تحزن » فاخبرنی - یا اسحاق - عن حزن ابی بکر ، کان طاعة او معصیة ؟ فان قلت: «ان حزنه کان طاعة » فقد جعلت النبی صلی الله علیه و آله وسلم ینهی عن الطاعة ، وهذا بخلاف صفة النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، وان قلت: «انه معصیة » ، فای فضیلة تکون للعاصی ؟ فسکت ولم یرد جوابا .
فقال المامون: اخبرنی عن قوله تعالی: «فانزل الله سکینته علیه » (272) فی من نزلت هذه الآیة ؟ فقال اسحاق: نزلت فی ابی بکر ; لان النبی صلی الله علیه و آله وسلم کان مستغنیا عن السکینة ، فقال المامون: کذبت - یا اسحاق - علی الله تعالی ; اخبرنی عن قوله تعالی: «ویوم حنین اذ اعجبتکم کثرتکم فلم تغن عنکم شیئا وضاقت علیکم الارض بما رحبت ثم ولیتم مدبرین × ثم انزل الله سکینته علی رسوله وعلی المؤمنین » (273) الآیة . اتدری - یا اسحاق - من المؤمنون الذین ذکرهم الله فی هذا الموضع ؟ فقال: لا اعلم ، فقال المامون: یا اسحاق ، ان الناس انهزموا یوم حنین فلم یبق مع النبی صلی الله علیه و آله وسلم الا سبعة من بنی هاشم ، علی یضرب بسیفه یمینا وشمالا ، والعباس قابض بلجام بغلة النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، والخمسة محدقون حول النبی صلی الله علیه و آله وسلم خوفا ان یناله سلاح الکفار ، حتی اعطی علی علیه السلام (274) الظفر علی الکفار ، ورجع منصورا الی النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، وعنی بالمؤمنین فی هذا الموضع علیا ومن حضر معه من بنی هاشم ، فمن یکون افضل الصحابة ؟ الذی کان مع النبی صلی الله علیه و آله وسلم ونزلت السکینة علی النبی و علیه ، او من کان معه فی الغار ولم یر اهلا لنزولها ؟!
یا اسحاق ، ومن افضل ؟ من کان مع النبی صلی الله علیه و آله وسلم فی الغار ، او من نام علی فراشه ووقاه بنفسه ، حتی رجع من الهجرة بامر من الله لنبیه ، وامر من النبی له ؟ حتی ان علیا علیه السلام قال له: وتسلم انت یا نبی الله ؟ قال: نعم ، فقال: سمعا وطاعة ، ثم اتی مضجعه واتشح (275) بثوبه ، واحدق المشرکون به ، ولا یشکون فیه انه النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، وقد اجمعوا ان یضربوه من کل بطن من قریش ضربة رجل واحد کیلا یطلب بدمه الهاشمیون کل هذا ، وعلی علیه السلام یسمع من القوم ما عزموا علیه من التدبیر فی تلف نفسه ، فلم یدعه ذلک الی الخروج کما خرج ابوبکر رجله من الغار ، وهو مع النبی المختار وعلی علیه السلام وحده فی الدار ، فلم یزل صابرا محتسبا ، فبعث الله الیه ملائکة یحفظونه من مشرکی قریش ، فلما اصبح قام للصلاة ، فنظر القوم الیه فقالوا له: این محمد ؟ فقال: وما علمی به ؟ قالوا: فانت غریتنا عن لحوق محمد ، ثم انهم ماجو علیه فی جمیع جبال مکة وشعابها فلم یظفروا به ، ولم یزل علیا یزداد خیرا او جهادا بین النبی صلی الله علیه و آله وسلم حتی قبضه الله الیه وهو محمود ومغفور له (276) .
خبر حلیمة (277) السعدیة مع الحجاج علیه اللعنة
[118] قیل: ان الحجاج کان حاکما بالکوفة بعد بنی امیة ، وقد جعل مراصده فیها علی من یذکر علی بن ابی طالب بخیر ، حتی صار کل من یذکر علیا واولاده بخیر یاخذه ویقتله اشد قتلة ، حتی انه قتل خلقا کثیرا من شیعة علی علیه السلام ، فذکرت له حلیمة السعدیة انها من شیعة علی علیه السلام فبعث فی طلبها ، فلما حضرت بین یدیه قال لها: یا حلیمة ، الحمد لله الذی جاء بک الی واحضرک بین یدی ، والله لانتقمن منک باشد الانتقام ! فقالت له: بماذا استوجب منک هذا الامر کله ؟ فقال لها: قد بلغنی انک تقولین ما لا یرضی ، وتضعین الشی ء فی غیر محله ، وانک تفضلین علی بن ابی طالب علی سائر اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم .
فقالت له: اعلم - یا حجاج - انی افضله علیهم وعلی ستة من الانبیاء: اولهم آدم ونوح وابراهیم وسلیمان وموسی وعیسی .
فقال لها: یا عجوز السوء ، والله العظیم ورسوله الکریم ، ان لم تاتنی ببینة تثبت عندی ، والا قتلتک اشد قتلة ، ولاجعلنک عبرة لمن اعتبر ! فقالت له: یا حجاج ، ترید منی بینة واضحة ترضی الله ورسوله وجمیع المسلمین ؟ او لعبث تقتلنی ؟ فقال لها: ان جئتنی ببینة واضحة نص بها الله تعالی فی کتابه العزیز فلک الامان من القتل .
فقالت له: اعلم - یا حجاج - انه لما خلق الله تعالی نبیه آدم علیه السلام ، واسکنه الجنة ، وزوجه امته حواء ; واسجد له الملائکة ، واکرمه وجاءه بنعیم لا یحصی ، وبعد ذلک عصی ربه وغوی ، ولذلک قال الله تعالی فی کتابه العزیز: «وعصی آدم ربه فغوی » (278) وعلی علیه السلام لا یعصی ربه ولا غوی ، بل مدحه الله فی کتابه العزیز فی مواضع کثیرة ، نحو قوله: «انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون » (279) وهذه خص بها علی بن ابی طالب ; لاننا لا بعهد (280) احد من الخلق تصدق بخاتمه فی الصلاة وهو راکع ، غیر علی علیه السلام ، ونحو قوله تعالی: «ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا × انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و شکورا» (281) ولا نعلم ان احدا من الخلق قال للسائل حین تصدق علیه هذا الکلام غیر علی علیه السلام .
فقال الحجاج: صدقت یا عجوز الخیر ، وبماذا فضیلته علی نوح علیه السلام ؟
فقالت: انما فضلته علیه بزوجته فاطمة الزهراء علیها السلام ; لانها سیدة نساء العالمین ، وبعلها سید الوصیین ، التی املکت عند سدرة المنتهی ، عندها جنة الماوی ، وان اباها محمد المصطفی ، واما نوح علیه السلام فکانت زوجته خائنة ، وقد ذمها الله فی کتابه العزیز بقوله تعالی: «ضرب الله مثلا للذین کفروا امراة نوح وامراة لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما» (282) .
فقال الحجاج: صدقت یا عجوز الخیر ، وبماذا فضیلته علی ابراهیم الخلیل ؟ فقالت: اعلم - یا حجاج - ان ابراهیم لما ناجی ربه عزوجل قال: «رب ارنی کیف تحیی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی ولکن لیطمئن قلبی » (283) وسیدی علی علیه السلام قال: لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا . فقال لها: صدقت یا عجوز الخیر . فقالت: اسمع - یا حجاج - تمام الحدیث ، وهو ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال لاصحابه: اعلموا ان الله تعالی نصب لی لیلة المعراج منبرا من نور ، فجلست علیه ، وجعل ابی ابراهیم دونی بدرجة ، وباقی الانبیاء جلوس واحدا بعد واحد ، واذا بعلی علیه السلام راکب ناقة من نیاق الجنة ، وبیده لواء الحمد ، وحوله اقوام وجوههم کاقمار ، وقال ابراهیم علیه السلام: یا حبیبی محمد ، من هذا من الانبیاء ؟ فقال له: لیس هو نبی ، بل هو ابن عمی علی علیه السلام . فقال ابراهیم علیه السلام: ومن هم کالاقمار الذین یمشون حوله ؟ فقلت له: فهؤلاء شیعته ومحبیه من المؤمنین المخلصین . فقال ابراهیم: اللهم بحق محمد وآل محمد اسالک ان تجعلنی من شیعته ! فانزل الله تعالی هذه الآیة علی نبیه محمد صلی الله علیه و آله وسلم: «وان من شیعته لابراهیم × اذ جاء ربه بقلب سلیم » (284) .
فقال لها الحجاج: صدقت ، وبماذا فضیلته علی سلیمان بن داود علیهما السلام ؟ فقالت: اعلم - یا حجاج - ان سلیمان لما ناجی ربه عزوجل قال: «رب اغفر لی وهب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب » (285) وسیدی علی بن ابی طالب علیه السلام عرضت علیه الدنیا بجمیع زینتها ، فقال لها: یا دنیا ، الیک عنی ، غری غیری ، قد طلقتک ثلاثا لا رجعة لی فیک ، حبلک علی غاربک ، فلا حاجة لی فیک ! وکان اکثر اوقاته یبکی ویقول: ما لعلی ونعیم لا یبقی ولذة تفنی ! فانزل الله تعالی فیه هذه الآیة: «تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و فسادا والعاقبة للمتقین » (286) .
فقال الحجاج: صدقت، وبماذا تفضیله علی موسی علیه السلام ؟ فقالت: اعلم - یا حجاج - ان موسی علیه السلام لما امره الله تعالی بالخروج الی المدینة اعتذر الی ربه: انی اخاف من القتل ! واختار انفاذ الامر الی اخیه هارون من شدة خوفه ، فانزل الله فیه هذه الآیة: «فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین » (287) «قال رب انی قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون × واخی هارون هو افصح منی لسانا فارسله معی ردءا یصدقنی انی اخاف ان یکذبون » (288) فاعتذر الی ربه: انی اخاف من القتل ، وان لسانی غیر فصیح ، و «انی اخاف ان یکذبون » ، وسیدی علی بن ابی طالب علیه السلام بات علی فراش النبی صلی الله علیه و آله وسلم لیلة الفزع الاکبر ، وبذل مهجته دونه للحتوف ، ووقاه بنفسه من الاعداء ; ابتغاء لمرضاة الله تعالی ورضاء لنبیه ، ولم یعتذر بوجه من الوجوه ابدا .
فقال لها: صدقت ، وبماذا فضیلته علی عیسی علیه السلام وهو روح القدس ؟ فقالت له: اعلم - یا حجاج - ان الله تعالی اوحی الی نبیه عیسی علیه السلام یعاتبه علی کلام صدر منه مع قومه ، فانزل الله تعالی فی کتابه العزیز یقول: «یا عیسی ابن مریم ءانت قلت للناس اتخذونی وامی الهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی و اعلم ما فی نفسک انک انت علام الغیوب » (289) وان عیسی علیه السلام یوم القیامة یقف موقف الاعتذار ، وان سیدی علی بن ابی طالب علیه السلام قال له اهل سبا لما راوا معجزاته وآیاته وفضائله: یا علی ، انت الهنا ، فقتلهم من آخرهم ولم یبق منهم الا القلیل ، وهو یقول لهم: یا قوم ، انما الهکم اله واحد ، له ما فی السماوات وما فی الارض .
فقال لها: صدقت یا عجوز الخیر . ثم قالت: یا حجاج ، وله فضیلة اخری علی عیسی علیه السلام ، فان مریم بنت عمران لما جاءتها الولادة بعیسی علیه السلام کانت فی المسجد ، فاوحی الله الیها ان تخرج وتتخذ مکانا شرقیا ، واتضع عیسی عند جذع النخلة ، وفاطمة بنت اسد لما جاءها الطلق کانت ناحیة عن البیت الحرام ، فاوحی الله الیها ان تدخل البیت وتضع فیه ، فبهذا فضیلته علیه . فقال لها: صدقت یا حلیمة . ثم انه احسن الیها ، وخرجت عنه مسرورة ، والحمد لله (290) .
[119] وروی عن سلمان الفارسی رضی الله عنه ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قال: «انا مدینة العلم ، وعلی بابها» ، فلما سمع الخوارج بهذا الحدیث حسدوا علی بن ابی طالب علی ذلک ، فاجتمع عشرة نفر من رؤساء الخوارج وقالوا: یسال کل واحد منا لعلی مسالة واحدة ; لننظر کیف یجیب لنا فیها ، فان اجاب کل واحد منا جوابا واحدا علمنا انه لا علم له ، فجاء واحد منهم وقال له: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فاجاب: ان العلم افضل من المال . فقال له: بای دلیل ؟ فقال: لان العلم میراث الانبیاء ، والمال میراث قارون وهامان وفرعون وعاد وشداد . فذهب الرجل الی اصحابه بهذا الجواب فاعلمهم .
فنهض منهم واحد آخر وساله کما سال الاول فقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فقال: العلم افضل . فقال: بای دلیل ؟ فقال: لان المال تحرسه ، والعلم یحرسک . فرد الی اصحابه فاخبرهم فقالوا: صدق علی .
فنهض الثالث وقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فقال: بل العلم افضل . فقال: بای دلیل ؟ فقال: لان لصاحب المال اعداء کثیرة ، ولصاحب العلم اصدقاء کثیرة . فرجع الی اصحابه فاخبرهم .
فنهض الرابع وقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فقال: بل العلم افضل . فقال: بای دلیل ؟ فقال: لان المال اذا تصرفت فیه ینقص ، والعلم اذا تصرفت فیه یزید . فرجع الی اصحابه واخبرهم بذلک .
فقام الخامس وقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فقال: بل العلم . فقال: بای دلیل ؟ فقال علیه السلام: لان صاحب المال یدعی باسم البخل واللؤم ، وصاحب العلم یدعی باسم الاکرام والاعظام . فرد الی اصحابه واعلمهم بذلک .
فنهض السادس وقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فقال علیه السلام: بل العلم ، فقال: بای دلیل ؟ فقال علیه السلام: لان [المال] یخشی علیه من السارق ، والعلم لا یخشی علیه . فذهب الی اصحابه واعلمهم بذلک .
فنهض السابع وقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فاجاب: بل العلم افضل . فقال: بای دلیل ؟ فقال علیه السلام: لان صاحب المال یحاسب علیه یوم القیامة ، وصاحب العلم یشفع لاخوانه یوم القیامة . فرد الی اصحابه فاعلمهم بذلک .
فقام الثامن فقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فاجابه: بل العلم افضل . فقال: بای دلیل ؟ فقال علیه السلام: لان المال یندرس بطول المدة ومرور الایام [و] الزمان ، والعلم لا یندرس ولا یبلی . فرجع الی اصحابه فاخبرهم بذلک .
فقام التاسع وقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فقال: العلم . فقال: بای دلیل ؟ فقال علیه السلام: لان المال یقسی القلب ، والعلم ینور القلب . فرجع الی اصحابه فاخبرهم بذلک .
فقام العاشر وقال: یا علی ، العلم افضل ام المال ؟ فقال: بل العلم . فقال: بای دلیل ؟ قال علیه السلام: لان صاحب المال یتکبر ویتعظم بنفسه ، وربما ادعی الربوبیة ، وصاحب العلم خاشع ذلیل مسکین . فرجع الی اصحابه فاخبرهم بذلک .
فقالوا: صدق رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، ولا شک ان علیا باب العلوم کلها . فعند ذلک قال علی علیه السلام: والله لو سالنی الخلق کلهم - ما دمت حیا - لم اتبرم ، ولاجبت کل واحد منهم بجواب غیر جواب الآخر الی آخر الدهر ، وذلک فضل الله علینا ونعمته (291) .
[120] وعن النبی صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: حب علی بن ابی طالب علیه السلام یمحق الذنوب کما یمحق النار الحطب (292) .
[121] وعن عمر بن الخطاب ، قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لو ان السماوات السبع والارضین السبع وضعن فی کفة میزان ، ووضع ایمان علی فی کفة الاخری لرجح ایمان علی علیه السلام (293) .
[122] ومن کتاب الخصائص عن ابن عباس انه قال: سمعت عمر بن الخطاب یقول: یا قوم ، کفوا عن ذکر علی بن ابی طالب ; فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: فی علی ثلاث خصال ، وددت ان تکون لی واحدة منهن ; فوالله واحدة منهن احب الی مما طلعت علیه الشمس ! وانی کنت انا وابو عبیدة بن الجراح ونفر من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اذ ضرب النبی صلی الله علیه و آله وسلم علی کتف علی بن ابی طالب علیه السلام وقال له: یا علی انت اول المسلمین اسلاما ، وانت اول المؤمنین ایمانا ، وانت منی بمنزلة هارون من موسی ، کذب - یا علی - من زعم انه یحبنی ویبغضک . قال: واخذ النبی صلی الله علیه و آله وسلم بید علی وقال: هذا اول من صلی معی من الرجال ، هذا فاروق هذه الامة ، هذا یعسوب المؤمنین ، هذا اول من یصافحنی یوم القیامة ، هذا الصدیق الاکبر والفاروق الاعظم (294) .
[123] وعن ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لما عرج بی الی السماء نادانی ربی فقال عزوجل : یا محمد ، انی اقسمت بی - وانا الله لا اله الا انا وحدی - انی ادخل الجنة جمیع امتک الا من ابی . فقلت: یا رب ، ومن یابی دخول الجنة ؟ فقال: یا محمد ، انی اخترتک نبیا واخترت علیا ولیا ، فمن ابی عن ولایته فقد ابی دخول الجنة ، وان الجنة محرمة علی الانبیاء کلهم حتی تدخلها انت وعلی وفاطمة وعترتهم وشیعتهم . فسجدت لله شکرا ، ثم قال لی: یا محمد ، ان علیا هو الخلیفة من بعدک ، وان قوما من امتک یخالفونه ، وان الجنة محرمة علی من خالفه ، فبشر علیا ان له هذه الکرامة منی ، وانی ساخرج من صلبه احد عشر نقیبا ، منهم سید یصلی خلفه المسیح بن مریم ، یملا الارض عدلا وقسطا کما ملئت ظلما وجورا (295) ، الحدیث .
[ما نقله المؤلف من کتاب الروضة فی المعجزات والفضائل]
[124] ومن کتاب الروضة لابن بابویه باسناد الی ابن عباس ، قال: کان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی مجلسه ومسجده وعنده جماعة من المهاجرین والانصار ، اذ نزل علیه جبرئیل علیه السلام وقال له: یا محمد ، الحق یقرئک السلام ویقول لک: احضر علیا واجعل وجهک مقابلا الی وجهه .
ثم عرج جبرئیل الی السماء فدعا النبی صلی الله علیه و آله وسلم علیا فاحضره وجعل وجهه الی مقابل وجهه ، فنزل جبرئیل علیه السلام ثانیا ومعه طبق فیه رطب ، فوضعه بینهما ثم قال: «کلا» فاکلا ، ثم احضر طشتا وابریقا وقال: یا رسول الله ، قد امرک الله ان تصب الماء علی یدی علی . فقال له: السمع والطاعة لما امرنی به ربی ! ثم اخذ الابریق وقام یصب الماء علی یدی علی بن ابی طالب علیه السلام ، فقال له علی: یا رسول الله ، انا اولی ان اصب الماء علی یدک . فقال: یا علی ، ان الله - سبحانه وتعالی - امرنی بذلک . وکان کلما صب الماء علی ید علی لم یقع منه قطرة فی الطشت ، فقال علی: یا رسول الله ، انی لم ار شیئا من الماء یقع فی الطشت ! فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، ان الملائکة یتسابقون علی اخذ الماء الذی یقع من یدک ، فیغسلون به وجوههم لیتبرکون به (296) .
[125] ومن الکتاب المذکور عنه ایضا ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من قال لا اله الا الله فتحت له ابواب السماء ، ومن تلاها بمحمد رسول الله ، تهلل وجه الحق واستبشر بذلک ; ومن تلاها بعلی ولی الله ، غفر الله له ذنوبه ولو کانت بعدد القطر (297) .
[126] ومن الکتاب المذکور ، ان علیا علیه السلام کان فی بعض غزواته وقد دنت الفریضة ، ولم یجد ماء یسبغ به الوضوء ، فرمق الی السماء بطرفه والخلق قیام ینظرون ، فنزل جبرئیل ومیکائیل علیهما السلام ومع جبرئیل سطل فیه ماء ، ومع میکائیل مندیل ، فوضعا السطل والمندیل بین یدی امیر المؤمنین ، فاسبغ الوضوء ، ومسح وجهه الکریم بالمندیل ، فعند ذلک عرجا الی السماء ، والخلق ینظرون الیهما (298) .
[127] ومنه عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: اعطیت ثلاثا [وعلی مشارکی فیها ، واعطی علی ثلاثة] ولم اشارکه فیها ، قیل: یا رسول الله ، وما هذه الثلاث التی شارکک فیها علی ؟ قال: لی لواء الحمد وعلی حامله ، والکوثر لی وعلی ساقیه ، و لی الجنة والنار وعلی قسیمهما ; واما الثلاث التی اعطیها علی علیه السلام ولم اشارکه فیها ، فانه اعطی عما ولم اعط مثله ، واعطی زوجته فاطمة ولم اعط مثلها ، واعطی ولدیه الحسن والحسین ولم اعط مثلهما (299) .
[128] ومنه: انس بن مالک قال: سمعت باذنی هاتین والا صمتا ، ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول فی حق علی بن ابی طالب: عنوان صحیفة المؤمن یوم القیامة حب علی بن ابی طالب علیه السلام (300) .
[129] ومن الکتاب المذکور عن ابن عباس ، انه قال: کان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی بیته ، فغدا علی بن ابی طالب علیه السلام وکان یحب ان لا یسبقه احد الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فدخل فاذا النبی صلی الله علیه و آله وسلم فی صحن داره ، واذا راسه فی حجر دحیة بن خلیفة الکلبی ، فقال له علی علیه السلام: السلام علیک ، کیف اصبح رسول الله ؟ فقال: بخیر یا اخا رسول الله . فقال علی علیه السلام: جزاک الله خیرا عنا اهل البیت ! فقال له دحیة الکلبی: انی احبک ، ولک عندی فرجة ارفعها (301) الیک ; انت امیر المؤمنین وقائد الغر المحجلین ، انت سید ولد آدم ما خلا النبیین والمرسلین ، لواء الحمد بیدک یوم القیامة ، انت مع محمد وحزبه ، قد افلح من والاک ، وخسر من یخلف عنک ، محبک محب محمد ، ومبغض محمد مبغضک ، لن ینال شفاعة محمد من عاداک ، ادن منی یا صفوة الله ، فانت احق منی براس اخیک رسول الله .
فاخذ راس النبی صلی الله علیه و آله وسلم فی حجره ، فاستیقظ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وقال: ما هذه الهمهمة ؟ فاخبره الحدیث ، فقال: یا علی ، لم یکن هذا دحیة ، بل هو جبرئیل علیه السلام سماک بما سماک به الله عزوجل ، وقد امر بمحبتک فی صدور المؤمنین وبغضک فی صدور الکافرین (302) .
[130] ومن الکتاب المذکور الی انس بن مالک ، قال: لما کان یوم المؤاخاة (303) ، وآخی النبی صلی الله علیه و آله وسلم بین المهاجرین والانصار ، وعلی علیه السلام واقف یراه ویعلم مکانه ، لم یؤاخ بینه وبین احد ، فانصرف علی علیه السلام باکی العین ، فافتقده النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، فقال: ما فعل علی بن ابی طالب ؟ فقالوا: یا رسول الله ، انه انصرف باکی العین . قال: یا بلال ، اذهب وائتنی به . فمضی بلال فاتی علیا علیه السلام ، وقد دخل منزل فاطمة علیها السلام ، فقالت: ما یبکیک لا ابکی الله لک عینا ؟ قال: یا فاطمة ، ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم آخا بین المهاجرین والانصار وانا واقف یرانی ویعلم مکانی [و] لم یؤاخ بینی وبین احد ! فقالت: لا یحزنک ذلک ، فلعله اخرک لنفسه . فطرق الباب البلال وقال: یا علی ، اجب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم .
فاتی علی علیه السلام الی النبی صلی الله علیه و آله وسلم فقال له النبی صلی الله علیه و آله وسلم: ما یبکیک یا امیر المؤمنین ؟ فقال علی علیه السلام: آخیت بین المهاجرین والانصار وانا واقف ، وانت ترانی وتعرف مکانی ، لم تؤاخ بینی وبین احد ! فقال: یا علی ، اخرتک لنفسی کما امرنی ربی ; قم یا ابا الحسن .
فقام فاخذ بیده و رقی المنبر وقال: اللهم ان هذا منی وانا منه ، الا انه بمنزلة هارون من موسی . ایها الناس ، ا لست اولی بکم من انفسکم ؟ قالوا: بلی یا رسول الله . قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: ومن کنت مولاه فهذا علی مولاه ، ومن کنت ولیه فهذا علی ولیه ، اللهم انی قد بلغت وادیت ما امرتنی به ! ثم نزل وقد سر علی بن ابی طالب علیه السلام ، فجعل الناس یبایعونه ، وعمر بن الخطاب یقول: بخ بخ لک یا ابن ابی طالب ، اصبحت مولای ومولا کل مؤمن ومؤمنة ، زوجة من یعادیک طالقة طالقة طالقة (304) .
[131] وعن ابی ذر ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من نازع علیا فی الخلافة فهو کافر وقد حارب الله ورسوله ، ومن شک فی علی فهو کافر (305) .
[132] وبالاسناد الی عبد الله بن العباس، انه قال: کنت عند النبی صلی الله علیه و آله وسلم اذ اقبل علی بن ابی طالب علیه السلام وهو مغضب ، فقال له النبی: ما بک یا ابا الحسن ؟ قال علیه السلام: آذونی فیک یا رسول الله . فقام صلی الله علیه و آله وهو مغضب وقال: ایها الناس ، من منکم آذی علیا بعثه الله یوم القیامة یهودیا او نصرانیا . فقال جابر بن عبد الله الانصاری: یا رسول الله ، وان شهد ان لا اله الا الله ؟ قال: نعم . قال: وان شهد ان محمدا رسول الله ؟ قال: نعم ، وان شهد ان محمدا رسول الله یا جابر (306) .
[133] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی بشر بن حیادة ، قال: کنت عند ابی بکر وهو فی الخلافة ، فجاءه رجل فقال له: انت خلیفة رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ؟ قال: نعم . قال: اعطنی عدتی منه . قال: وما عدتک ؟ قال: عدتی ثلاث حثوات کان یحثوها لی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم من التمر الصیحانی . قال: فحثی له ابوبکر ثلاث حثوات من التمر الصیحانی کان رسما علی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: فاخذها وعدها ، فلم یجدها مثل ما عهد من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فردها علیه ، فقال ابوبکر: ما لک ؟ قال: خذها فلست بخلیفة . فلما سمع ابوبکر ذلک قال: ارشدوه [الی] علی بن ابی طالب ابی الحسن . قال: فلما دخل به [علی] علی بن ابی طالب ابتدا الامام بما یریده وقال له: ترید حثواتک من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ؟ قال: نعم یا فتی . فحثی له علی علیه السلام ثلاث حثوات ، [فی کل حثوة] ستون تمرة ; لا تنقص واحدة ، ولا تزید واحدة علی الاخری ، فعند ذلک قال الرجل: اشهد انک خلیفة رسول الله حقا ، وانهم لیسوا باهل لما جلسوا فیه . قال: فلما سمع ابوبکر ذلک قال: صدق الله وصدق رسوله حیث یقول - ونحن خارجون من مکة الی المدینة - قال: یا ابابکر ، کفی وکف علی فی العدد سواء . قال: فعند ذلک اکثر الناس القیل والقال ، فخرج عمر وسکتهم ، وخرج ابو الحسن (307) .
[134] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی انس بن مالک ، قال: کنت عند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اذ اقبل علی علیه السلام ، قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: انا وهذا حجة الله علی عباده یوم القیامة (308) .
[135] ومنه بالاسناد المرفوع الی زین العابدین علی بن الحسین علیهما السلام ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: لو ان عبد ا عبد الله تعالی مثل ما قام نوح علیه السلام فی قومه ، وکان له مثل جبل احد ذهبا ، انفقه فی سبیل الله ، ومد الله فی عمره الف سنة ، وحج علی قدمیه ، وقتل بین الصفا والمروة مظلوما ، وخلق الله تعالی من کل شعرة من جسده الف ملک ، لکل ملک الف لسان یسبح الله تعالی بالف لغة ، ثم لم یات الله عزوجل بولایتک یا علی ، اکبه الله علی منخریه فی النار ، ولم یشم رائحة الجنة (309) .
[136] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی حارثة بن زید، قال: شهدت علی (310) عمر بن الخطاب حجة فی خلافته فسمعته یقول: اللهم قد تعلم حبی لنبیک . وکنت مطلعا علیه ، فلما رآنی امسک ، فحفظت الکلام ، فلما انقضی الحج وانصرفت الی المدینة تعمدت الخلوة ، فرایته علی راحلته وحده ، فقلت له: یا امیر المؤمنین ، بالذی هو الیک اقرب من حبل الورید الا اخبرتنی عما ارید اسالک عنه ! فقال: اسال عما شئت . فقلت له: سمعتک یوم کذا وکذا تقول کذا وکذا ، فکانی القمته حجرا ، فقلت له: لا تغضب ; فوالذی انقذنی من الجهالة وادخلنی فی هدایة الاسلام ما اردت بسؤالی لک الا وجه الله (311) . عزوجل
قال: وعند ذلک ضحک وقال: یا حارثة ، دخلت علی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وقد اشتد وجعه ، فاحببت الخلوة معه ، وکان عنده علی بن ابی طالب والفضل بن عباس ، فجلست حتی نهض ابن العباس وبقیت انا وعلی ، فبینت لرسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ما اردت ، فالتفت الی وقال: یا عمر ، جئت لتسالنی الی من یصیر هذا الامر من بعدی ؟ فقلت: صدقت یا رسول الله . فقال: یا عمر ، هذا وصیی (312) وخلیفتی من بعدی ، هذا خازن سری ، فمن اطاعه فقد اطاعنی ، ومن عصاه فقد عصانی ، ومن عصانی فقد عصی الله ، ومن تقدم علیه فقد کذب بنبوتی . ثم ادناه فقبل بین عینیه ، ثم اخذه وضمه الی صدره ، ثم قال: ولیک الله ، ناصرک الله ، والی الله من والاک ، وعادی من عاداک ، وانت وصیی وخلیفتی فی امتی .
ویملا بکاه ، وانهملت عیناه بالدموع ، حتی سالت علی خدیه ، وخد علی بن ابی طالب علی خده ، فوالذی من علی بالاسلام لقد تمنیت تلک الساعة ان اکون مکان علی ، ثم التفت الی وقال: یا عمر ، اذا نکث الناکثون وقسط القاسطون ومرق المارقون ، قام هذا مقامی ، حتی یفتح الله علیه بخیر ، وهو خیر الفاتحین .
قال حارثة: فتعاظمنی (313) ذلک ، وقلت: ویحک یا عمر ، فکیف تقدمتموه وقد سمعت ذلک من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ! فقال: یا حارثة ، بامر کان . فقلت له: من الله ، ام من رسوله ، ام من علی ؟ فقال: لا ، بل الملک عقیم ، والحق لعلی بن ابی طالب (314) .
وابوذر الغفاری وحذیفة بن الیمانی وابراهیم بن النهیان (316) وخزیمة بن ثابت ذو الشهادتین وابو الطفیل وعمرو بن واثلة (317) : انهم دخلوا علی النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، فجلسوا بین یدیه ، والحزن ظاهرة علی وجوههم ، قالوا: فدیناک یا رسول الله باموالنا واولادنا وآبائنا والامهات ، انا نسمع فی اخیک علی بن ابی طالب ما یحزننا ، ا تاذن لنا فی الرد علیهم ؟ فقال صلی الله علیه و آله: وما عساهم یقولون فی اخی ؟ قالوا: یا رسول الله ، [یقولون] ای فضل لعلی بن ابی طالب فی سبقه الی الاسلام وانما ادرکه طفلا ؟ ونحو ذلک ، وهذا یحزننا یا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم . فقال صلی الله علیه و آله وسلم: وهذا یحزنکم ؟ قالوا: نعم یا رسول الله .
فقال: بالله علیکم ، هل علمتم من الکتب المقدمة ان ابراهیم اذ ذهب ابوه وهو حمل فی بطن امه مخافة علیه من النمرود بن بطون الحوامل ، فجاءت به امه فوضعته بین اثلاث بشاطئ نهر متدفق یقال له حرزان (319) ، بین غروب الشمس الی قبال اللیل ، فلما وضعته واستقر علی وجه الارض قام من تحتها ، یمسح وجهه وراسه ویکثر من الشهادة بالوحدانیة ، ثم اخذ ثوبا واتشح به وامه تری ما یصنع ، وقد ذعرت منه ذعرا شدیدا ، فهرول من یدها فادار عینیه فی السماء ، وکان منه انه قال عند نظر الکواکب: هذا ربی . ثم لما رای القمر بازغا قال: هذا ربی . ثم لما رای الشمس قال: هذا ربی . فقال الله: «وکذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات والارض ولیکون من الموقنین » (320) الی آخر القصة .
وعلمتم ان موسی علیه السلام ابن عمران کان قریبا من فرعون ، وکان فرعون فی طلبه یقد بطون الحوامل من اجله ، فلما ولدته امه فزعت علیه فطرحته فی التابوت وکان یقول له: یا اماه ، القینی فی الیم . فقالت له وهی مذعورة من کلامه: انی اخاف علیک الغرق ! قال لها: لا تخافی ولا تحزنی ، والله رادنی علیک . ثم القته فی الیم ، ثم بقی فی الیم لا یطعم طعاما ولا یشرب ماء معصوما (321) ، الی ان یرد الی امه ، ففی سبعین یوما فی الیم ، فاخبر الله عنه فی کتابه المجید «اذ تمشی اختک فتقول هل ادلکم علی من یکفله فرجعناک الی امک » (322) الآیة .
وقصة عیسی بن مریم علیهما السلام اذ کلم امه عند ولادته ، وقصته مشهورة «فناداها من تحتها الا تحزنی » (323) الآیة ، وقد علمتم جمیعا انی افضل الانبیاء ، وقد خلقت انا وعلی من نور واحد ، وان نورنا کان یسمع تسبیحه فی اصلاب آبائنا وبطون امهاتنا فی کل عصر وزمن الی عبد المطلب ، وکان نورنا یظهر فی وجوه آبائنا ، فلما وصل الی عبد المطلب انقسم النور نصفین: نصف الی عبد الله ، ونصف الی ابی طالب عمی ; فانهما کانا اذا جلسا فی ملا من الناس تلالا نورنا فی وجوههما من دونهم ، حتی ان الهوام والسباع یسلمون علیهما لاجل نورنا ، حتی خرجنا الی دار الدنیا ، وقد نزل علی جبرئیل علیه السلام عند ولادة علی ابن عمی ، وقال: یا محمد ، ربک یقرئک السلام ویقول لک: الآن ظهرت نبوتک واعلان وحیک وفضلک وکشف رسالاتک ; اذ ایدک الله باخیک ووزیرک وخلیفتک من بعدک ، والذی اشدد به ازرک ، واعلن به ذکرک ، فقم الیه واستقبله بیدک الیمنی ; فانه من اصحاب الیمین ، وشیعته الغر المحجلون .
قال: فمضیت فوجدت امه والنساء والقوابل من حولها ، واذا بسجاف (324) قد ضربه جبرئیل بینی وبین النساء ، فاول ما وضعته امه استقبلته وفعلت ما امرنی جبرئیل علیه السلام ، فمددت یدی الیمنی نحو امه ، واذا بعلی واضعا یدی الیمنی فی اذنه یؤذن ویقیم بالخفیة ، ویشهد بالوحدانیة لله وبرسالتی ، ثم انثنی الی وقال: السلام علیک یا رسول الله ، [فقلت:] اقرا یا اخی ، فوالذی نفسی بیده لقد ابتدا بالصحف التی انزلها الله علی آدم ، وقام به ابنه شیث ، فتلاها من اولها الی آخرها ، حتی لو حضر آدم لاقر انه احفظ بها منه .
ثم تلا صحف نوح ، ثم صحف ابراهیم ، ثم قرا التوراة ، حتی لو حضر موسی لشهد له انه احفظ بها منه ، ثم قرا انجیل عیسی حتی انه لو حضر [عیسی] لاقر له انه احفظ بها منه ، ثم قرا القرآن الذی انزل الله من اوله الی آخره ، ثم خاطبنی وخاطبته بما یخاطب به الانبیاء ، ثم عاد الی حال طفولیته .
وهکذا احد عشر اماما من نسله یفعل فی ولادته مثل ما فعل الانبیاء ، فما یحزنکم ؟ وما علیکم من قول اهل الشرک بالله ؟ فبالله هل تعلمون انی افضل الانبیاء ، وان وصیی افضل الاوصیاء ، وان ابی آدم لما رای اسمی واسم اخی واسم فاطمة والحسن والحسین مکتوبا علی ساق العرش بالنور قال: هل خلقت - یا الهی - خلقا هو اکرم منی الیک ؟ قال: یا آدم ، لولا هذه الاسماء ما خلقت سماء مبنیة ، ولا ارضا مدحیة ، ولا ملکا مقربا ، ولا نبیا مرسلا ، ولولاهم ما خلقتک . فقال: الهی وسیدی ومولای فبحقهم علیک الا غفرت لی خطیئتی ، وهی الکلمات التی تلقاها آدم من ربه .
فقال: ابشر یا آدم ; فان هذه الاسماء من نسلک وذریتک ، فحمد الله آدم ، وافتخر علی الملائکة ، فهذا فضلنا عند الله تعالی ; لا یعطی نبیا شیئا الا اعطاه لنا . فقام سلمان وابوذر ومن معهم وهم یقولون: نحن الفائزون ! فقال صلی الله علیه و آله وسلم: انتم الفائزون ، ولکم خلقت الجنة ، ولاعدائکم خلقت النار (325) .
[138] ومن الکتاب المذکور ، مرفوعا الی ابن مسعود ، قال: دخلت یوما علی رسول الله فقلت: یا رسول الله - علیک السلام - ، ارنی الحق لاصل الیه ، فقال: یا عبد الله ، الج المخدع ، فولجت المخدع ، وعلی بن ابی طالب علیه السلام یصلی وهو یقول فی سجوده ورکوعه: اللهم بحق محمد عبدک اغفر للمخطئین من شیعتی . فخرجت حتی اخبرت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فرایته یصلی وهو یقول: [اللهم] بحق علی عبدک اغفر للمخطئین من امتی . قال: فاخذنی من ذلک الهلع العظیم ، فاوجز النبی صلی الله علیه و آله وسلم فی صلاته ، وقال: یا بن مسعود ، ا کفر بعد ایمان ؟ فقلت: حاشا وکلا یا رسول الله ، ولکن رایت علیا یسال الله بک ، ورایتک تسال الله بعلی ، فلم اعلم ایکما افضل عند الله عزوجل ؟
قال: اجلس یا بن مسعود . فجلست بین یدیه ، فقال لی: اعلم ان الله خلقنی وعلیا من نور قدرته قبل ان یخلق الخلق بالفی عام ، اذ لا تسبیح ولا تقدیس ، ففتق نوری فخلق منه السماوات والارضین ، وانا والله افضل من السماوات والارضین ، وفتق نور علی فخلق منه العرش والکرسی ، وعلی بن ابی طالب افضل من العرش والکرسی ، وفتق نور الحسن فخلق منه اللوح والقلم ، والحسن - والله - افضل من اللوح والقلم ، وفتق نور الحسین فخلق منه الجنان والحور العین ، والحسین افضل من الجنان والحور العین ، ثم اظلمت المشارق والمغارب ، فشکت الملائکة الی الله تعالی ان یکشف عنهم تلک الظلمة ، فتکلم الله - جل جلاله - کلمة فخلق منها روحا ، ثم تکلم بکلمة اخری فخلق من تلک الکلمة نورا ، فاضاف النور الی تلک الروح واقامها امام العرش ، فزهرت المشارق والمغارب ، فهی فاطمة الزهراء ، ولذلک سمیت الزهراء ; لان نورها زهرت (326) به السماوات .
یا ابن مسعود ، اذا کان یوم القیامة یقول الله - جل جلاله - لی ولعلی: ادخلا الجنة من شئتما وادخلا النار من شئتما ، وذلک قوله تعالی: «القیا فی جهنم کل کفار عنید» (327) فالکافر من جحد نبوتی ، والعنید من جحد ولایة علی وعترته ، والجنة لمحبیه وشیعته (328) .
[احتجاج امیر المؤمنین علیه السلام فی سکوته عن حقه (329) ]
[139] ومن الکتاب المذکور باسناد مرفوع ، انه بلغ امیر المؤمنین علی علیه السلام ان الناس تحدثوا فیه ، وقالوا: ما باله یبایع ابابکر وعمر وعثمان ، فلم ینازعهم کما نازع طلحة والزبیر وعائشة ؟ قال: فجمع الناس ، ثم خرج علیه السلام متردیا بردائه ، ثم رقا المنبر ، فحمد الله واثنی علیه ، وذکر النبی صلی الله علیه و آله وسلم فصلی علیه ، ثم قال: معاشر الناس ، قد بلغنی ان قوما قالوا: ما بال علی لم ینازع ابابکر وعمر وعثمان فی الخلافة کما نازع طلحة والزبیر وعائشة ؟ فما کنت بعاجز ، ولکن لی فی سبعة من الانبیاء اسوة: اولهم نوح علیه السلام ، حیث قال الله مخبرا عنه: «فدعا ربه انی مغلوب فانتصر» (330) فان قلتم: انه لم یکن مغلوبا ، کفرتم بتکذیبکم القرآن ، وان قلتم: انه کان مغلوبا ، فعلی اعذر . والثانی ابراهیم علیه السلام ، حیث اخبر الله بقوله تعالی: «واعتزلکم وما تدعون من دون الله وادعو ربی » (331) فان قلتم: اعتزلهم من غیر مکروه ، فقد کذبتم القرآن ، وان قلتم: رای المکروه فاعتزلهم ، فعلی اعذر . والثالث لوط علیه السلام حیث اخبر الله عن قوله لقومه: «لو ان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید» (332) فان قلتم: کان له قوة ، فقد کذبتم القرآن ، وان کان ما له بهم قوة فعلی اعذر . والرابع یوسف علیه السلام حیث اخبر الله عنه: «قال رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه » (333) فان قلتم: انه ما دعی لمکروه فقد کذبتم القرآن ، وان قلتم: انه دعی لمکروه ، فعلی اعذر . والخامس موسی علیه السلام حیث اخبر الله عنه بقوله: «ففررت منکم لما خفتکم » (334) فان قلتم: فر من غیر خوف علی نفسه ، فقد کذبتم القرآن ، وان قلتم: انه فر من خوف علی نفسه ، فعلی اعذر . والسادس اخوه هارون حیث اخبر الله عنه بقوله: «یا ابن ام ان القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی » (335) فان قلتم: ما کادوا یقتلونه ، فقد کذبتم القرآن ، وان قلتم: کادوا یقتلونه ، فعلی اعذر . والسابع ابن عمی صلی الله علیه و آله وسلم حیث هرب من الکفار الی الغار ; فان قلتم: ما هرب من خوف علی نفسه ، فقد کفرتم ، وان قلتم: هرب من خوف علی نفسه ، فالوصی اعذر .
ایها الناس ، ما زلت مظلوما منذ ولدتنی امی ! حتی ان اخی عقیل کان اذا رمدت عیناه یقول: لا تذروا عینی حتی تذروا عین علی فیذرونی ! وما بی من رمد (336) .
[140] ومن الکتاب المذکور باسناد مرفوع الی ابی ذر ، قال: امرنا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ان نسلم علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، وقال: سلموا علی اخی وخلیفتی فی قومی ، ووارث علمی (337) وولی کل مؤمن ومؤمنة من بعدی . سلموا علیه بامرة المؤمنین ; فانه ولی [کل] من سکن الارض الی یوم العرض ، فان قدمتموه اخرجت لکم الارض برکاتها ; فانه اکرم من علیها .
قال ابوذر: رایت عمر قد تغیر لونه وقال: ا حق من الله یا رسول الله ؟ قال: نعم یا عمر ، حق من الله امرنی به ، وبذلک امرتکم به ، فقام وسلم علیه بامرة المؤمنین ، ثم اقبل هو وابوبکر علی اصحابهما ، وقالا ما قالاه (338) .
[141] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی ابی ذر والمقداد وسلمان - رضی الله عنهم - قالوا: قال لنا امیر المؤمنین علیه السلام: انی مررت بابن الصاکی (339) یوما فقال لی: ما مثل محمد فی اهل بیته الا کمثل نخلة نبتت فی کناسة ! قال: فاتیت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فذکرت له ذلک ، فغضب رسول الله غضبا شدیدا وقام مغضبا ، فصعد المنبر ، ففزعت الانصار ولبسوا السلاح ; لما راوا من غضبه ، ثم قال: ما بال اقوام یعیرون اهل بیتی وقد سمعونی اقول فی فضلهم ما قلت ، وخصصتهم بما خصهم الله به ، وفضل علی عند الله وکرامته ، وسبقه الی الاسلام وبلائه ؟! وانه منی بمنزلة هارون من موسی ، الا انه لا نبی بعدی .
[من زعم ان مثلی فی اهل بیتی کنخلة نبتت فی کناسة ؟] الا ان الله - سبحانه وتعالی - خلق خلقه وفرقهم فرقتین ، فجعلنی من خیرها شعبا وخیرها قبیلة ، ثم جعلها بیوتا فجعلنی من خیرها بیتا ، حتی حصلت فی اهل بیتی وعترتی ، وفی بنتی وابنای واخی علی بن ابی طالب علیه السلام ، ثم ان الله تعالی اطلع علی الارض اطلاعة فاختارنی منها ، ثم اطلع ثانیة فاختار منها اخی وابن عمی ووزیری ووارثی وخلیفتی ووصیی فی امتی ، ومولی کل مؤمن ومؤمنة بعدی ; فمن والاه فقد والی الله ، ومن عاداه فقد عاد الله ، ومن احبه فقد احب الله ، ومن ابغضه فقد ابغض الله ، فلا یحبه الا مؤمن ، ولا یبغضه الا کافر . هو زینة (340) الارض ومن سکنها ، وهو کلمة الله التقوی وعروة الوثقی .
ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم: «یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم ویابی الله الا ان یتم نوره » (341) ایها الناس ، لیبلغ مقالتی منکم الشاهد والغائب ; اللهم اشهد علیهم . [و] ان الله عزوجل نظر الی الارض نظرة ثالثة فاختار منها اثنی عشر اماما ، فهم خیار امتی ، وهم احد عشر اماما بعد اخی ، کل ما قبض واحد قام واحد کمثل نجوم السماء ، کل ما غاب نجم طلع نجم هادین مهدیین ، لا یضرهم کید من کادهم ، ولا خذلان من خذلهم ، لعن الله من خذلهم ، لعن الله من کادهم ، وهم حجج الله فی ارضه ، وشاهد علی خلقه ، من اطاعهم فقد اطاع الله ، ومن عصاهم فقد عصی الله ، هم مع القرآن والقرآن معهم ، لا تفارقوه ولا یفارقهم ، حتی یردوا الحوض ، اولهم علی بن ابی طالب ، وهو خیرهم وافضلهم ، ثم ابنای الحسن ثم الحسین ، ثم فاطمة الزهراء والتسعة من اولاد الحسین ، ثم من بعدهم جعفر بن ابی طالب ، ثم عمی حمزة بن عبد المطلب . انا خیر النبیین والمرسلین ، وعلی خیر الاوصیاء من اهل بیتی ، علی خیر الوصیین ، واهل بیته خیر بیوت النبیین ، وابنتی فاطمة سیدة نساء اهل الجنة من الخلق اجمعین .
ایها الناس ، ا ترجی شفاعتی واعجز عن اهل بیتی ؟ ایها الناس ، ما من احد یلقی الله غدا مؤمنا لا یشرک به شیئا الا ادخله الجنة ولو کانت ذنوبه کتراب الارض . ایها الناس ، انی آخذ بحلقة باب الجنة ، ثم یتجلی لی الله عزوجل فاسجد بین یدیه ، ثم یؤذن لی فی الشفاعة ، فلم اوثر علی اهل بیتی احدا . ایها الناس ، عظموا اهل بیتی فی حیاتی وبعد مماتی ، واکرموهم وفضلوهم ، لا یحل لاحد ان یقوم لاحد غیر اهل بیتی ، الا فانسبونی من انا ؟!
قال: فقاموا الیه الانصار ، وقد اخذوا بایدیهم السلاح وقالوا: نعوذ بالله من غضب الله وغضب رسوله ! اخبرنا یا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم من آذاک فی اهل بیتک حتی نضرب عنقه ؟ قال: فانسبونی: انا محمد بن عبد الله بن عبد المطلب ، ثم انتهی بالنسبه الی نزار ، ثم مضی الی اسماعیل بن ابراهیم خلیل الله ، ثم مضی الی نوح علیه السلام ، ثم قال: اهل بیتی کطینة آدم علیه السلام ، نکاح غیر سفاح ، فوالله لا یسالنی رجل الا اخبرته عن نفسه وعن ابیه . فقام الیه رجل وقال: من انا یا رسول الله ؟ قال: ابوک فلان الذی تدعی الیه . قال: فارتد الرجل عن الاسلام ، ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم والغضب ظاهر فی وجهه: ما یمنع هذا الرجل الذی یعیب اهل بیتی واخی ووزیری وخلیفتی من بعدی وولی کل مؤمن ومؤمنة بعدی ان یقوم یسالنی عن ابیه ، واین هو فی جنة او نار ؟
قال: فعند ذلک خشی عمر علی نفسه ان یبداه رسول الله فیفضحه بین الناس ، فقال: نعوذ بالله من غضب الله وغضب رسوله ، اعف عنا یعف الله عنک ، اصفح عنا جعلنا الله فداک ، اقلنا اقالک الله ، استرنا سترک الله ، فاستحی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ; لانه کان اهل الحلم والکرم والعفو ، ثم نزل عن منبره صلی الله علیه و آله وسلم (342) .
[142] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی الاصبغ ، قال: لما ضرب امیر المؤمنین علیه السلام الضربة التی کانت وفاته فیها ، اجتمع الیه الناس بباب القصر ، وکانوا یریدون قتل ابن ملجم لعنه الله ، فخرج الحسن علیه السلام فقال: معاشر الناس ، ان ابی اوصانی ان اترک امره الی وفاته ، فان کان له الوفاة ، والا نظر هو فی حقه ، فانصرفوا - یرحمکم الله - . قال: وانصرف الناس ولم انصرف ، فخرج ثانیة وقال لی: یا اصبغ ، ا ما سمعت قولی عن قول امیر المؤمنین ؟ قلت: بلی ، ولکنی رایت حاله فاحببت ان انظر الیه ، فاسمع منه حدیثا ، فاستاذن لی - رحمک الله - . فدخل ولم یلبث ان خرج فقال لی: ادخل فدخلت ، فاذا امیر المؤمنین علیه السلام معصب بعصابة ، وقد علت صفرة وجهه علی تلک العصابة ، فاذا هو یرفع فخذا ویضع اخری من شدة الضربة وکثرة السم ، فقال لی: یا اصبغ اما سمعت قول الحسن عن قولی ؟
قلت: بلی یا امیر المؤمنین ، ولکنی رایتک فی حالة فاحببت النظر الیک ، وان اسمع منک حدیثا . فقال لی: اقعد ، فما اراک تسمع منی حدیثا بعد یومک هذا ، اعلم - یا اصبغ - انی اتیت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عائدا کما جئت الساعة ، فقال: یا ابا الحسن ، اخرج فناد فی الناس جامعة واصعد المنبر ، وقم دون مقامی بمرقاة ، وقل للناس: الا من عق والدیه فلعنة الله علیه ، الا من ابق من موالیه فلعنة الله [ علیه]، الا من ظلم اجیرا اجرته فلعنة الله [ علیه] .
یا اصبغ ، ففعلت ما امرنی به حبیبی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فقام من اقصی المسجد رجل فقال: یا ابا الحسن ! کلمت بثلاث کلمات واوجزتهن فاشرحهن لنا ، فلم اردد جوابا حتی اتیت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فقلت ما کان من الرجل . قال الاصبغ: ثم اخذ بیدی علیه السلام وقال: یا اصبغ ، ابسط یدک . فبسطت یدی فتناول اصبعا من اصابع یدی ، وقال: یا اصبغ ، کذا تناول رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اصبعا من اصابع یدی ، کما تناولت اصبعا من اصابع یدیک ، قال: یا ابا الحسن الا وانی وانت ابوا هذه الامة [فمن اعقنا فلعنة الله علیه ، الا وانی وانت مولیا هذه الامة ، فمن ابق عنا لعنه الله ، الا وانی وانت اجیرا هذه الامة] فمن ظلمنا اجرتنا فلعنة الله علیه .
ثم قال: قل: آمین . قلت: آمین . قال اصبغ: ثم اغمی علیه ، ثم افاق فقال لی: ا قاعد انت یا اصبغ ؟ قلت: نعم یا مولای . قال: ازیدک حدیثا آخر ؟ قلت: زادک الله من مزیدات الخیر . [قال:] یا اصبغ ، لقینی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی بعض طرقات المدینة وانا مغموم ، قد تبین الغم فی وجهی ، فقال لی: یا ابا الحسن ، اراک مغموما ! ا لا احدثک بحدیث لا تغتم بعده ابدا ؟ قلت: نعم .
قال: اذا کان یوم القیامة نصب الله منبرا یعلو منابر النبیین والشهداء ، ثم یامرنی الله اصعد فوقه ، ثم یامرک الله ان تصعد دونی بمرقاة ، ثم یامر الله ملکان فیجلسان دونک بمرقاة ، فاذا استقللنا علی المنبر نادی الملک الذی دونک بمرقاة: معاشر الناس ، الا من عرفنی فقد عرفنی ، ومن لم یعرفنی فانا اعرفه بنفسی ، انا رضوان خازن الجنان ، الا ان الله بمنه وکرمه وفضله وجلاله امرنی ان ادفع مفاتیح الجنة الی محمد ، وان محمدا امرنی ان ادفعها الی علی بن ابی طالب ، فاشهدوا لی علیه .
ثم یقوم ذلک الملک الذی تحت ذلک الملک بمرقاة منادیا یسمع اهل الموقف: معاشر الناس ، من عرفنی فقد عرفنی ، ومن لم یعرفنی فانا اعرفه بنفسی ; انا مالک خازن النیران ، الا ان الله بمنه وکرمه وجلاله قد امرنی ان ادفع مفاتیح النار الی محمد ، وان محمدا قد امرنی ان ادفعها الی علی بن ابی طالب ، فاشهدوا لی . فتاخذ مفاتیح الجنان والنیران . ثم قال: یا علی ، فتاخذ بحجزتی ، واهل بیتک یاخذون بحجزتک ، وشیعتک یاخذون بحجزة اهل بیتک . قال: فصفقت بکلتا یدی وقلت: والی الجنة یا رسول الله ؟ قال: ای ورب الکعبة . قال الاصبغ: فلم اسمع من مولای غیر هذین الحدیثین ، ثم توفی - صلوات الله علیه - (343) .
[143] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی سلمان الفارسی والمقداد وابی ذر ، قالوا: ان رجلا فاخر علیا علیه السلام فقال له رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، فاخر اهل الشرق والغرب والعرب والعجم ، فانت اقربهم نسبا وابن عمک رسول الله ، واکرمهم نفسا ، واعلاهم رفعة ، واکرمهم ولدا ، واکرمهم اخا ، واکرمهم عما ، واعظمهم حکما ، واقدمهم سلما ، واکثرهم علما ، واعظمهم عزا (344) فی نفسک وفی مالک ، وانت اقرؤهم لکتاب الله عزوجل واعلاهم نسبا ، واشجعهم قلبا فی لقاء الحرب ، واجودهم کفا ، وازهدهم فی الدنیا ، واشدهم جهادا ، واحسنهم خلقا ، واصدقهم لسانا ، واحبهم الی الله والی ، وستبقی بعدی ثلاثین سنة تعبد الله وتصبر علی ظلم قریش لک ، ثم تجاهد فی سبیل الله اذا وجدت اعوانا ، فقاتل علی تاویل القرآن کما قاتلت علی تنزیله ، ثم تقتل شهیدا ، [و] تخضب لحیتک من دم راسک ، قاتلک یعدل قاتل ناقة صالح فی البغضاء لله ، والبعد من الله . یا علی ، انک من بعدی مغلوب مغصوب ، تصبر علی الاذی فی الله وفی ، محتسبا اجرک غیر ضائع ، فجزاک الله عن الاسلام خیرا (345) .
[144] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی جابر عن امیر المؤمنین علیه السلام ، قال: خرجت انا ورسول الله صلی الله علیه و آله وسلم الی صحراء المدینة ، فلما صرنا فی الحدائق بین النخل صاحت نخلة بنخلة: هذا النبی المصطفی ، وذا علی المرتضی . ثم صاحت ثالثة برابعة: هذا موسی وذا هارون . ثم صاحت خامسة لسادسة: هذا خاتم النبیین وذا خاتم الوصیین . فعند ذلک تبسم النبی صلی الله علیه و آله وسلم وقال: یا ابا الحسن ، ا ما سمعت ؟ قلت: بلی یا رسول الله . قال: ما یسمی هذا النخل ؟ قلت: الله ورسوله اعلم . قال: تسمیه الصیحانی ; لانهم صاحوا بفضلی وبفضلک (346) .
[145] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی جابر ، عن امیر المؤمنین علیه السلام ، قال: حدثنا عمر بن الخطاب ، قال: قد سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: فضل علی بن ابی طالب علی هذه الامة کفضل شهر رمضان علی سائر الشهور ، وفضل علی علی هذه الامة کفضل لیلة الجمعة علی سائر اللیالی ، وفضل علی علیه السلام علی هذه الامة کفضل لیلة القدر علی سائر اللیالی ، فطوبی لمن آمن به وصدق بولایته ، والویل کل الویل لمن جحده وجحد حقه ، حقا علی الله ان یحرم یوم القیامة شفاعة محمد صلی الله علیه و آله وسلم (347) .
[146] ومن الکتاب المذکور مرفوعا الی سلمان الفارسی ، انه قال: کنا عند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اذ دخل اعرابی فوقف علینا وسلم ، فرددنا علیه السلام فقال: ایکم بدر التمام ومصباح الظلام ، محمد رسول الله الملک العلام ؟ ا هو هذا صبیح الوجه ؟ قلنا: نعم . قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: یا اخا العرب ، اجلس . فقال: یا محمد ، آمنت بک قبل ان اراک ، وصدقت بک قبل ان القاک ، غیر انه بلغنی عنک امر . قال: وای شی ء بلغکم عنی ؟
قال: دعوتنا الی شهادة ان لا اله الا الله ، وانک محمد رسول الله فاجبناک ، ثم دعوتنا الی الصلاة والزکاة والصوم والحج فاجبناک ، ثم لم ترض عنا حتی دعوتنا الی موالاة ابن عمک علی بن ابی طالب ومحبته ; ا انت فرضته ام الله فرضه من السماء ؟ فقال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: بل الله فرضه علی اهل السماوات والارض . فلما سمع الاعرابی قال: سمعا لله وطاعتا لما امرتنا به یا رسول الله ; فانه الحق من عند ربنا . قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: یا اخا العرب ، اعطیت فی علی خمس خصال الواحدة منهن خیر من الدنیا وما فیها ! الا انبئک بها یا اخا العرب ؟ قال: بلی یا رسول الله .
قال: کنت جالسا یوم بدر وقد انفضت عنا الغزاة ، فهبط جبرئیل علیه السلام وقال: الله عزوجل یقرئک السلام ویقول لک: یا محمد ، آلیت علی نفسی بنفسی ، واقسمت علی انی لا الهم حب علی بن ابی طالب الا من احببته ، فمن احببته انا الهمته حب علی ، ومن ابغضته الهمته بغض علی .
یا اخا العرب ، ا لا انبئک بالثانیة ؟ قال: بلی یا رسول الله . قال: کنت جالسا بعد ما فرغت من جهاز عمی حمزة ، اذ هبط علی جبرئیل وقال: یا محمد ، الله یقرئک السلام ویقول لک: فرضت الصلاة ووضعتها عن المعتل والمجنون والصبی ، وفرضت الصوم ووضعته عن المسافر ، وفرضت الحج ووضعته عن المقل ، وفرضت الزکاة ووضعتها عن المعدم ، وفرضت حب علی بن ابی طالب ، ففرضت محبته علی اهل السماوت والارض ، فلم اعط احدا رخصة .
یا اعرابی ، ا لا انبئک بالثالثة ؟ قال: بلی یا رسول الله . قال: ما خلق الله شیئا الا جعل له سیدا ، فالنسر سید الطیور ، والثور سید البهائم ، والاسد سید الوحوش ، والجمعة سید الایام ، ورمضان سید الشهور ، واسرافیل سید الملائکة ، وآدم سید البشر ، وانا سید الانبیاء ، وعلی سید الاوصیاء .
یا اخا العرب ، ا لا انبئک بالرابعة ؟ قال: بلی یا رسول الله . قال: حب علی بن ابی طالب شجرة اصلها فی الجنة واغصانها فی الدنیا ، فمن تعلق بغصن من اغصانها ادخلته الجنة .
یا اعرابی ، ا لا انبئک بالخامسة ؟ قال: بلی یا رسول الله . قال: اذا کان یوم القیامة ینصب لی منبر علی یمین العرش ، ثم ینصب لابراهیم علیه السلام منبر محاذی منبری عن یمین العرش ، ثم یؤتی بکرسی عال مشرف زاهر یعرف بکرسی الکرامة ، فینصب لعلی بین منبری ومنبر ابراهیم ، فلما رات عینای احسن من حبیب بین خلیلین .
یا اعرابی ، حب علی بن ابی طالب حق ; فان الله تعالی یحب من یحبه ، وهو معی یوم القیامة ، انا وایاه فی قسم واحد . فعند ذلک قال: سمعا وطاعة لله ولرسوله ولابن عمک علی بن ابی طالب (348) .
[ما نقله المؤلف من امالی الطوسی]
[147] ومن کتاب المجالس للطوسی رحمه الله باسناد الی عبد العزیز سعید الانصاری ، عن ابیه ، عن جده وکانت له صحبة ، عن ام سلمة زوج النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، قالت: حج رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عام حجة الوداع بازواجه ، فکان یاوی فی کل یوم ولیلة الی امراة منهن ، وهو حرام (349) یبتغی بذلک العدل بینهن . قالت: فلما ان کانت لیلة عائشة ویومها ، خلا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بعلی بن ابی طالب علیه السلام یناجیه وهما یسیران ، فاطال مناجاته ، فشق ذلک علی عائشة ، فقالت: انی ارید [ان] اذهب الی علی فاناله - او قالت: اتناوله - بلسانی فی حبسه رسول الله عنی ! فنهیتها ، فنضت ناقتها فی السیر ، ثم رجعت الی وهی تبکی ، فقلت: ما لک یا عائشة ؟
قالت: انی اتیت النبی صلی الله علیه و آله وسلم فقلت: یا ابن ابی طالب ، ما تزال تحبس عنی رسول الله ! فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لا تحولی بینی وبین ابن عمی علی ، انه لا یحاقه فی احد ، وانه لا یبغضه - والذی نفسی بیده - مؤمن ، ولا یحبه کافر . الا ان الحق بعدی مع علی ، یمیل معه حیثما مال ، لا یفترقان جمیعا حتی یردا علی الحوض . قالت ام سلمة: فقلت لها: قد نهیتک ، فابیت الا ما صنعت (350) .
[148] ومن الکتاب المذکور مسندا الی زید بن علی ، عن آبائه - صلوات الله علیهم - ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، انه قال: اما انک المبتلی والمبتلی بک ، الا انک الهادی من اتبعک ، ومن خالف طریقتک [فقد] ضل الی یوم القیامة (351) .
[149] ومنه باسناد الی محدوج بن یزید (352) الذهلی ، وکان فی وفد قومه الی النبی صلی الله علیه و آله وسلم فتلا علیهم هذه الآیة: «لا یستوی اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون » (353) قال: فقلنا او قالوا: یا رسول الله ، من اصحاب الجنة ؟ قال: من اطاعنی وسلم لهذا من بعدی . واخذ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بکف علی علیه السلام وهو یومئذ الی جنبه ، فرفعها فقال: الا ان علیا منی وانا منه ، فمن حاده فقد حادنی ، ومن حادنی اسخط الله عزوجل ثم قال: یا علی ، حربک حربی ، وسلمک سلمی ، وانت العلم بینی وبین امتی .
قال عطیة: فدخلت علی زید بن ارقم منزله فذکرت حدیث محدوج بن یزید ، قال: ما ظننت انه بقی ممن سمع رسول الله یقول هذا غیری ، اشهد لقد حدثنا به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم . ثم [قال:] لقد حاده رجال سمعوا من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قوله هذا ، وقد ردوا (354) .
[150] ومنه باسناد الی جابر بن عبد الله الانصاری ، قال: بینا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی مسجده فی رهط من اصحابه ، فیهم: ابو بکر وابو عبیدة وعمر وعثمان وعبد الرحمان ورجلان من قراء الصحابة من المهاجرین ، [هما] عبد الله بن مسعود (355) ، ومن الانصار ابی بن کعب ، فقرا عبد الله من السورة التی یذکر فیها لقمان ، حتی اتی علی هذه «واسبغ علیکم نعمه ظاهرة » (356) الآیة ، وقرا ابی من السورة التی یذکر فیها ابراهیم علیه السلام «وذکرهم بایام الله ان فی ذلک لآیات لکل صبار شکور» (357) قالوا: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ایام الله نعماؤه ، وبلاؤه مثلاته سبحانه . ثم اقبل - صلوات الله علیه - علی من شهده من اصحابه فقال: انی لاتحولکم بالموعظة تحولا مخافة السامة علیکم ، وقد اوحی الی ربی - جل وعز - ان اذکرکم بانعمه ، وانذرکم بما اقتص علیکم فی کتابه ، وتلا: «واسبغ علیکم نعمه ظاهرة وباطنة » (358) الآیة .
ثم قال لهم: قولوا الآن قولکم: ما اول نعمة خصکم الله وبلاکم بها ؟ فخاض القوم جمیعا ، فذکروا نعم الله التی انعم علیهم واحسن الیهم من المعاش والریاش والذریة والازواج الی سائر ما ابلاهم الله عزوجل به من انعمه الظاهرة ، فلما امسک القوم اقبل رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علی علی فقال: یا ابا الحسن ، قل ; فقد قال اصحابک . فقال: وکیف لی بالقول - فداک ابی وامی - وانما هدانا الله بک؟
قال: ومع ذلک فهات ، قل: [ما] اول نعمة بلاک الله عزوجل وانعم علیک بها ؟ قال: ان خلقنی - جل ثناؤه - ولم اک شیئا مذکورا . قال: صدقت ، فما الثانیة ؟ [قال:] ان احسن بی اذ خلقنی فجعلنی حیا لا مواتا . قال: صدقت فما الثالثة؟ قال: ان انشانی - فله الحمد - فی احسن صورة واعدل ترکیب . قال: صدقت فما الرابعة ؟ قال: ان جعلنی متفکرا واعیا (359) ، لا ابله ساهیا . قال: صدقت فما الخامسة ؟ قال: ان جعل لی شواعر ادرک ما ابتغیت بها ، وجعل لی وفی (360) سراجا منیرا ، قال: صدقت فما السادسة ؟ قال: ان هدانی لدینه ، ولم یضلنی عن سبیله . قال: صدقت فما السابعة ؟ قال: ان جعل لی مردا فی حیاة لا انقطاع لها . قال: صدقت فما الثامنة ؟ قال: ان جعلنی ملکا مالکا لا مملوکا . قال: صدقت فما التاسعة ؟ قال: ان سخر لی سماءه وارضه وما فیهما وما بینهما من خلقه . قال: صدقت فما العاشرة ؟ قال: ان جعلنا ذکرانا قواما علی حلائلنا لا اناثا . قال: صدقت فما بعد هذا ؟ قال: کثرت نعم الله - یا نبی الله - وطابت [وتلا:] «وان تعدوا نعمت الله لا تحصوها» (361) .
فتبسم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وقال: لتهنئک الحکمة لیهنئک العلم یا ابا الحسن ! انت وارث علمی والمبین لامتی ما اختلف فیه من بعدی ، من احبک لدینک واخذ بسبیلک ، فهو ممن هدی الی صراط مستقیم ، ومن رغب عن هداک وابغضک وخلاک ، لقی الله عزوجل یوم القیامة وهو ممن لا خلاق له (362) .
[151] ومنه باسناد الی جابر بن عبد الله ، قال: بعث النبی صلی الله علیه و آله وسلم خالد بن الولید [والیا] علی صدقات بنی المصطلق حی من خزاعة ، وکان بینه وبینهم فی الجاهلیة ذحل (363) ، فاوقع بهم خالد فقتل منهم واستباح (364) اموالهم ، فبلغ النبی صلی الله علیه و آله وسلم ما فعل ، فقال: اللهم انی ابرا الیک مما صنع خالد ! وبعث الیهم علی بن ابی طالب علیه السلام بمال ، وامره ان یؤدی الیهم دیات من قتل من رجالهم ، فانطلق علی علیه السلام فادی الیهم دیات رجالهم وما ذهب لهم من اموالهم ، وبقیت معه [من المال زعبة] فقال لهم: هل تفقدون شیئا من متاعکم ؟ قالوا: ما نفقد شیئا الا میلغة (365) کلابنا . فدفع الیهم ما بقی من المال ، فقال: هذا لمیلغة (366) کلابکم ، وما انسیتم من متاعکم .
واقبل الی النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، فقال: ما صنعت ؟ فاخبره حتی اتی علی حدیثهم ، فقال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: ارضیتنی رضی الله عنک ، یا علی ، انت هاد لامتی ; الا ان السعید کل السعید من احبک واخذ بطریقتک ، الا ان الشقی کل الشقی من خالفک ورغب عن طریقتک ، الی یوم القیامة (367) .
[152] ومنه باسناد الی یزید بن الاصم ، قال: قدم شقیر بن شجرة العامری المدینة ، فاستاذن علی خالتی میمونة بنت الحارث زوجة النبی صلی الله علیه و آله وسلم وکنت عندها ، فقالت: ائذن للرجل . فدخل فقالت: من این اقبل الرجل ؟ قال: من الکوفة . قالت: فمن ای القبائل انت ؟ قال: من بنی عامر . قالت: حییت ازدد قربا ، فما اقدمک ؟ قال: یا ام المؤمنین ، رهبت ان تکبسنی الفتنة لما رایت من اختلاف الناس فخرجت . قالت: فهل کنت بایعت علیا ؟ قال: نعم . قالت: فارجع فلا تزولن عن صفه ; فوالله ما ضل ولا ضل به .
قال: یا امه ، فهل انت محدثتنی فی علی بحدیث سمعته من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ؟ قالت: اللهم نعم ، سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: علی آیة الحق ورایة الهدی ، علی سیف الله سله علی الکفار والمنافقین ، فمن احبه فبحبی احبه ، ومن ابغضه فببغضی ابغضه . الا ومن ابغضنی او ابغض علیا لقی الله عزوجل ولا حجة له (368) .
[153] ومنه باسناد الی هاشم بن مساحق ، عن ابیه ، انه شهد یوم الجمل ، وان الناس لما انهزموا اجتمع هو ونفر من قریش فیهم مروان ، فقال بعضهم لبعض: والله لقد ظلمنا هذا الرجل ، ونکثنا بیعته علی غیر حدث کان منه ، ثم لقد ظهر علینا ، فما راینا رجلا قط کان اکرم تنزها (369) ولا احسن عفوا بعد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم منه ، فتعالوا فلندخل علیه ولنعتذر مما صنعنا . قال: فدخلنا علیه ، فلما ذهب متکلما یتکلم قال: انصتوا اکفکم ، انما انا رجل منکم ، فان قلت حقا فصدقونی ، وان قلت غیر ذلک فردوا علی ، انشدکم بالله ا تعلمون ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قبض وانا اولی الناس برسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وبالناس ؟ قالوا: اللهم نعم .
قال: فبایعتهم ابابکر وعدلتم عنی ! فبایعت ابابکر کما بایعتموه ، وکرهت ان اشق عصا المسلمین ، وان افرق بین جماعتهم . ثم ان ابابکر جعلها لعمر من بعده ، وانتم تعلمون انی اولی الناس برسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وبالناس من بعده ، فبایعت عمر کما بایعتموه ، فوفیت له ببیعته وآزرته (370) ، حتی لما قتل جعلنی سادس ستة ، فدخلت حیث ادخلنی ، وکرهت ان افرق جماعة المسلمین واشق عصاهم ، فبایعتم عثمان فبایعته ، ثم طعنتم علی عثمان فقتلتموه وانا جالس فی بیتی ، ثم اتیتمونی غیر داع لکم ولا مستکره لاحد منکم ، فبایعتمونی کما بایعتم ابابکر وعمر وعثمان ، فما جعلکم احق ان تفتوا (371) لابی بکر وعمر وعثمان ببیعتهم منکم ببیعتی ؟ قالوا: یا امیر المؤمنین ، کن کما قال العبد الصالح: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم » (372) فقال: کذلک اقول ، یغفر الله لکم ، وهو ارحم الراحمین ، مع ان فیکم رجلا لو بایعنی بیده لکنث باسته ، یعنی مروان (373) .
[154] ومنه باسناد الی بکر بن عبد الملک الاعنق البصری ، عن علی بن الحسین ، عن ابیه ، عن جده امیر المؤمنین علیه السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، خلق الله الناس من اشجار شتی ، وخلقنی وانت من شجرة واحدة ; انا اصلها ، وانت فرعها ، فطوبی لعبد تمسک باصلها ، واکل من فرعها (374) .
[155] وعنه صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: من حسد علیا فقد حسدنی ، ومن حسدنی فقد کفر (375) .
[156] وعن انس بن مالک قال: کنت خادما للنبی صلی الله علیه و آله وسلم ، فکان اذا ذکر علی رایت السرور فی وجهه ، اذ دخل علیه رجل من ولد عبد المطلب ، فجلس فذکر علیا ، وجعل ینال منه ، وجعل وجه النبی صلی الله علیه و آله وسلم یتغیر ، فما لبث اذ دخل علی علیه السلام فسلم ، فرد النبی صلی الله علیه و آله وسلم ثم قال: علی والحق معا هکذا - واشار باصبعیه - لن یفترقا حتی یردا علی الحوض . یا علی ، حاسدک حاسدی ، وحاسدی حاسد الله ، وحاسد الله فی النار (376) .
[157] ومنه باسناد الی ابی بصیر ، عن جعفر بن محمد ، عن آبائه علیهم السلام [عن علی علیه السلام]، قال: قال لی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، انه لما اسری بی الی السماء تلقتنی الملائکة بالبشارات فی کل سماء ، حتی لقینی جبرئیل فی محفل من الملائکة ، فقال: یا محمد ، لو اجتمعت امتک علی حب علی ما خلق الله النار .
یا علی ، ان الله تعالی اشهدک معی فی سبعة مواطن حتی آنست بک:
اما اول ذلک: فلیلة اسری بی الی السماء ، قال لی جبرئیل علیه السلام: این اخوک یا محمد ؟ فقلت: خلفته ورائی . فقال: ادع الله عزوجل فلیاتک به ، فدعوت الله عزوجل فاذا مثالک معی ، واذا الملائکة وقوف صفوفا ، فقلت: یا جبرئیل ، من هؤلاء ؟ قال: هؤلاء الذین یباهی الله عزوجل بهم یوم القیامة . فدنوت فنطقت بما کان وما یکون الی یوم القیامة .
والثانیة: حین اسری بی الی ذی العرش عزوجل ، قال جبرئیل: این اخوک یا محمد ؟ فقلت: خلفته ورائی . فقال: ادع الله عزوجل فلیاتک به ، فدعوت الله عزوجل فاذا مثالک معی ، وکشط لی عن سبع سماوات حتی رایت سکانها وعمارها وموضع کل ملک منها .
والثالثة: حیث بعثت الی الجن فقال لی جبرئیل علیه السلام: این اخوک ؟ فقلت: خلفته ورائی . فقال: ادع الله عزوجل فلیاتک به ، فدعوت الله عزوجل فاذا انت معی ، فما قلت لهم [شیئا] ولا ردوا علی شیئا الا سمعته ووعیته .
الرابعة: خصصنا بلیلة القدر وانت معی فیها ، ولیس لاحد غیرنا .
والخامسة: ناجیت الله عزوجل ومثالک معی ، فسالت فیک خصالا ، فاجابنی الیها الا النبوة ; فانه قال: خصصتها بک ، وختمتها بک .
والسادسة: لما طفت بالبیت المعمور کان مثالک معی .
والسابعة: هلاک الاحزاب علی یدی وانت معی .
یا علی ، ان الله اشرف الی الدنیا فاختارنی علی رجال العالمین ، ثم اطلع الثانیة فاختارک علی رجال العالمین ، ثم اطلع الثالثة فاختار فاطمة علی نساء العالمین ، ثم اطلع الرابعة فاختار الحسن والحسین والائمة من ولدها علی رجال العالمین .
یا علی انی رایت اسمک مقرونا باسمی فی ثلاث مواطن (377) ، فآنست بالنظر الیه: انی لما بلغت بیت المقدس فی معارجی الی السماء وجدت علی صخرتها: لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، ایدته بوزیره ، ونصرته به . فقلت: یا جبرئیل ، ومن وزیری ؟ فقال: علی بن ابی طالب . فلما انتهیت الی سدرة المنتهی وجدت مکتوبا علیها: لا اله الا الله ، انا وحدی ، محمد صفوتی من خلقی ، ایدته بوزیره ، ونصرته به . فقلت: یا جبرئیل ، ومن وزیری ؟ فقال: علی بن ابی طالب . فلما جاوزت السدرة وانتهیت الی عرش رب العالمین وجدت مکتوبا علی قائمة من قوائمه: انا الله لا اله الا الله ، انا وحدی ، محمد حبیبی وصفوتی من خلقی ، ایدته بوزیره واخیه ، ونصرته به .
یا علی ، ان الله عزوجل اعطانی فیک سبع خصال: انت اول من ینشق القبر عنه معی ، وانت اول من یقف معی علی الصراط فیقول للنار: خذی هذا فهو لک ، وذری هذا فلیس هو لک . وانت اول من یکسی اذا کسیت ، ویحیی اذا حییت ; وانت اول من یقف معی عن یمین العرش ، واول من یقرع معی باب الجنة ، واول من یسکن معی علیین ، واول من یشرب معی من الرحیق المختوم الذی «ختامه مسک وفی ذلک فلیتنافس المتنافسون » (378) . (379)
[158] ومنه باسناد الی ابن ابی یعفور ، عن ابی عبد الله علیه السلام ، قال: اوحی الله تعالی الی رسوله علیه السلام: قل لفاطمة: لا تعصی علیا ; فانه ان غضب غضبت لغضبه (380) .
فهذا نهایة ما استخرجناه من امالی الشیخ ابی جعفر الطوسی .
[ما نقله المؤلف من الاحتجاج]
ومما استخرجناه من کتاب الاحتجاج للطبرسی احتجاج النبی صلی الله علیه و آله وسلم یوم الغدیر علی الخلق کلهم ، وفی غیره من الایام بولایة امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، ومن ولده من الائمة المعصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - .
[159] قال: حدثنی السید العالم العابد ابو جعفر مهدی بن ابی حرب الحسینی [المرعشی] رضی الله عنه (381) ، قال: اخبرنا الشیخ ابو علی الحسن بن الشیخ السعید ابی جعفر بن الحسن الطوسی رضی الله عنه (382) قال: اخبرنا الشیخ السعید الوالد ابو جعفر - قدس الله روحه - قال: اخبرنی جماعة عن ابی محمد هارون بن موسی التلعکبری (383) ، قال: اخبرنا ابو علی محمد بن همام (384) ، قال: اخبرنا ابو محمد العلوی (385) من ولد الافطس ، وکان من عباد الله الصالحین ، قال: حدثنا محمد بن موسی الهمدانی (386) ، قال: حدثنا محمد بن خالد الطیالسی (387) ، قال: حدثنی سیف ابن عمیرة (388) وصالح بن عقبة (389) ، جمیعا عن قیس بن سمعان ، عن علقمة بن محمد الحضرمی (390) ، عن ابی جعفر محمد بن علی علیه السلام ، قال: حج رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم من المدینة ، وقد بلغ جمیع الشرائع قومه غیر الحج والولایة ، فاتاه جبرئیل علیه السلام وقال له: یا محمد ، ان الله - جل اسمه - یقرئک السلام ویقول لک: انی لم اقبض نبیا من انبیائی ولا رسولا من رسلی الا بعد اکمال دینی وتاکید حجتی ، وقد بقی علیک من ذلک فریضتان مما تحتاج ان تبلغهما قومک: فریضة الحج ، وفریضة الولایة والخلافة من بعدک ; فانی لم اخل ارضی من حجة ولم اخلها ابدا ، فان الله - جل ثناؤه - یامرک ان تبلغ قومک فریضة الحج ، فحج وحج معک کل من استطاع الیه سبیلا من اهل الحضر والاطراف والاعراب ، وتعلمهم من حجهم مثل ما علمتهم من صلاتهم وزکاتهم وصیامهم وتوقفهم من ذلک علی مثال الذی اوقفتهم علیه من جمیع ما بلغتهم من الشرائع .
فنادی منادی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی الناس: الا ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یرید الحج ، وان یعلمکم من ذلک مثل الذی علمکم من شرائع دینکم ، ویوقفکم من ذلک علی مثل ما اوقفکم علیه من غیره ، فخرج رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وخرج معه الناس ، واصغوا الیه لینظروا ما یصنع فیصنعوا مثله ، فحج بهم ، وبلغ من حج مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم من اهل المدینة واهل الاطراف والاعراب سبعین الف انسان او یزیدون ، علی نحو عدد قوم موسی ، السبعین الالف الذین اخذ علیهم بیعة هارون علیه السلام فنکثوا واتبعوا العجل [و] السامری ، وکذلک اخذ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم البیعة لعلی علیه السلام بالخلافة علی عدد اصحاب موسی ، فنکثوا البیعة واتبعوا العجل ، سنة بسنة ومثلا بمثل .
فلما وقف صلی الله علیه و آله وسلم بالموقف اتاه جبرئیل عن الله تعالی ، وقال له: یا محمد ، ان الله عزوجل یقرئک السلام ویقول لک: انه قد دنا اجلک [و] مدتک ، وانا مستقدمک علی ما لا بد منه ولا عنه محیص ، فاعهد عهدک وقدم وصیک ، واعمد الی ما عندک من العلم ، ومیراث علوم الانبیاء من قبلک ، والسلاح والتابوت وجمیع ما عندک من آیات الانبیاء ، فسلمها الی وصیک وخلیفتک من بعدک ، حجتی البالغة علی خلقی علی بن ابی طالب ، فاقمه للناس علما ، وجدد عهده ومیثاقه وبیعته ، وذکرهم ما اخذت علیهم من بیعتی ومیثاقی الذی واثقتهم به ، وعهدی الذی عهدته الیهم من ولایة ولیی ومولاهم ومولی کل مؤمن ومؤمنة علی بن ابی طالب ، فانی لم اقبض نبیا قط من الانبیاء الا من بعد اکمال دینی واتمام نعمتی بولایة اولیائی ومعاداة اعدائی ، وذلک کمال توحیدی ودینی واتمام نعمتی علی خلقی باتباع ولیی وطاعته ، وذلک انی لا اترک ارضی بغیر ولی ولا قیم ; لیکون حجة لی علی خلقی ، ف «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» (391) بولایة ولیی ومولی کل مؤمن ومؤمنة .
علی عبدی ، ووصی نبیی ، والخلیفة من بعده ، وحجتی البالغة علی خلقی ، مقرونة طاعته بطاعة محمد نبیی ، ومقرونة طاعته مع طاعة محمد بطاعتی ، من اطاعه فقد اطاعنی ، ومن عصاه فقد عصانی ، جعلته علما بینی وبین خلقی ، من عرفه کان مؤمنا ، ومن انکره کان کافرا ، ومن اشرک ببیعته کان مشرکا ، ومن لقینی بولایته دخل الجنة ، ومن لقینی بعداوته دخل النار ! فاقم - یا محمد - علیا علما للناس ، وخذ علیهم البیعة ، وجدد عهدی ومیثاقی لهم الذی واثقتهم علیه ; فانی قابضک الی ومستقدمک علی .
فخشی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قومه واهل الشقاق والنفاق ان یتفرقوا ویرجعوا جاهلیة ; لما عرف من عداوتهم ، ولما تنطوی علیه انفسهم لعلی علیه السلام من البغضاء ، وسال جبرئیل علیه السلام ان یسال ربه العصمة من الناس ، وانتظر ان یاتیه جبرئیل علیه السلام بالعصمة من الناس من الله - جل اسمه - ، فاخر ذلک الی ان بلغ مسجد الخیف ، فاتاه جبرئیل علیه السلام فی مسجد الخیف ، فامره بان یعهد عهده ویقیم علیا علما للناس ، ولم تاته العصمة من الله - جل جلاله - بالذی اراد ، حتی بلغ الی کراع الغمیم بین مکة والمدینة ، فاتاه جبرئیل علیه السلام وامره بالذی اتاه فیه من قبل الله تعالی ، ولم یاته بالعصمة ، فقال: یا جبرئیل ، انی اخشی قومی ان یکذبونی ولا یقبلوا قولی فی علی .
قال: فرحل النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، فلما بلغ غدیر خم قبل الجحفة بثلاثة امیال اتاه جبرئیل علیه السلام علی خمس ساعات من النهار بالزجر والانتهال (392) والعصمة من الناس ، فقال: یا محمد ، ان الله عزوجل یقرئک السلام ویقول لک: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » فی علی «فان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس » (393) وکان اولاهم قریبا من الجحفة ، فامره بان یرد من تقدم منهم ، ویحبس من تاخر عنهم فی ذلک المقام ; لیقیم علیا [علما] للناس ، ویبلغهم ما انزل الله تعالی فی علی علیه السلام ، واخبره ان الله تعالی قد عصمه من الناس .
قام (394) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عندما جاءته العصمة منادیا ینادی فی الناس بالصلاة جامعة ، ویرد من تقدم منهم ، ویحبس من تاخر وتنحی عن یمین الطریق الی جنب مسجد الغدیر ; امره بذلک جبرئیل علیه السلام عن الله عزوجل ، وفی الموضع سلمات (395) یحتجر ، فامر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ان یقم (396) ما تحتهن ، وینصب له احجار کهیئة المنبر لیشرف علی الناس ، فتراجع الناس واحبس اواخرهم فی ذلک المکان لا یزولون .
فقام رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فوق تلک الاحجار ، ثم حمد الله تعالی واثنی علیه فقال: الحمد لله الذی علا فی توحده ، ودنی فی تفرده ، وجل فی سلطانه ، وعظم فی ارکانه ، واحاط بکل شی ء وهو فی مکانه ، وقهر جمیع الخلق بقدرته وبرهانه ، مجیدا لم یزل ، محمودا لا یزال ، بارئ المسموکات (397) ، وداحی المدحوات ، وجبار [الارضین و] السماوات ، قدوس سبوح ، رب الملائکة والروح ، متفضل علی جمیع من یراه ، متطول علی من ادناه ، یلحظ کل عین والعیون لا تراه ، کریم حلیم ذو اناة ، قد وسع کل شی ء رحمته ، ومن علیهم بنعمته ، لا یعجل بانتقامه ، ولا یبادر الیهم بما استحقوا من عذابه ، وقد فهم السرائر ، وعلم الضمائر ، ولم تخف علیه المکنونات ، ولا اشتبهت علیه الخفیات ، له الاحاطة بکل شی ء ، والغلبة علی کل شی ء ، [والقوة فی کل شی ء] والقدرة علی کل شی ء ، ولیس مثله شی ء ، وهو منشئ الشی ء حین لا شی ء ، دائم القسط لا اله الا هو العزیز الحکیم ، جل عن [ان] تدرکه الابصار ، «وهو یدرک الابصار ، وهو اللطیف الخبیر» (398) ، لا یلحق احد وصفه من معاینة ، ولا یجد احد کیف هو من سر وعلانیة ، الا بما دل علی نفسه .
واشهد بانه الله الذی ملا الدهر قدسه ، والذی یغشی الابد نوره ، والذی ینفذ امره بلا مشاورة مشیر ، ولا معه شریک ولا وزیر فی تقدیر ، ولا تفاوت فی تدبیر ، صور ما ابدع علی غیر مثال ، وخلق ما خلق بلا معاونة من احد ولا تکلف ولا احتیال ، انشاها فکانت ، وبراها فبانت ، هو الله الذی لا اله الا هو المتقن [الصنعة] الحسن الصنیعة ، العدل الذی لا یجور ، والاکرم الذی الیه ترجع الامور .
واشهد انه الذی تواضع کل شی ء لعظمته (399) ، وخضع کل شی ء لهیبته ، مالک الاملاک ، ومفلک الافلاک ، ومسخر الشمس والقمر ، کل یجری لاجل مسمی ، «یکور اللیل علی النهار ویکور النهار علی اللیل » (400) ، یطلبه حثیثا ، قاصم کل جبار عنید ، ومهلک کل شیطان مرید ، لم یکن معه ضد ولا ند ، احد صمد «لم یلد ولم یولد × ولم یکن له کفوا احد» (401) ، اله واحد ، ورب ماجد ، یشاء فیمضی ، ویرید فیقضی ، ویعلم فیحصی ، ویمیت ویحیی ، ویفقر ویغنی ، ویضحک ویبکی ، له الملک وله الحمد ، بیده الخیر وهو [علی] کل شی ء قدیر ، «یولج اللیل فی النهار ویولج النهار فی اللیل » (402) .
هو العزیز الغفار ، ومستجیب الدعاء ، ومجزل العطاء ، ومحصی الانفاس ، ورب الجنة والناس ، لا یشکل علیه شکل ، ولا یضجره صراخ المستصرخین ، ولا یبرمه الحاح الملحین ، العاصم للصالحین ، والموفق للمفلحین ، ومولی العالمین ، الذی استحق من کل شی ء ان یحمده ویشکره ، [احمده] علی السراء والضراء والشدة والرخاء ، واؤمن به وبملائکته وکتبه ورسله ، اسمع امره واطیع ، وابادر الی کل ما یرضاه ، واستسلم لقضائه ، رغبة فی طاعته ، وخوفا فی عقوبته ; لانه الذی لا یؤمن مکره ، ولا یخاف جوره .
اقر له بالعبودیة علی نفسی ، واشهد له بالربوبیة ، واؤدی ما اوحی الی ; حذرا من ان لا افعل فتحل بی منه قارعة لا یدفعها عنی واحد وان عظمت حیلته ، لا اله الا هو ; لانه قد اعلمنی ان لم ابلغ ما انزل الی فما بلغت رسالته ، وقد ضمن لی - تبارک وتعالی - العصمة ، وهو الکافی الکریم ، فاوحی الی: بسم الله الرحمن الرحیم «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » یعنی فی الخلافة لعلی بن ابی طالب علیه السلام «وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس » . (403)
معاشر الناس ، ما قصرت فی تبلیغ ما انزله ، وانا مبین لکم هذه الآیة ، ان جبرئیل علیه السلام اتی مرارا ثلاثا یامرنی عن السلام - وهو السلام - ان اقوم فی هذا المشهد ، فاعلم کل ابیض واسود ان علی بن ابی طالب علیه السلام اخی ووصیی وخلیفتی والامام بعدی ، الذی محله منی محل هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی ، وهو ولیکم بعد الله ورسوله ، وقد انزل الله - تبارک وتعالی - بذلک آیة من کتابه: «انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون » (404) وعلی بن ابی طالب اقام الصلاة وآتی الزکاة وهو راکع ، یرید الله عزوجل فی کل حال .
وسالت جبرئیل علیه السلام ان یستعفی لی عن تبلیغ ذلک [الیکم] ایها الناس ; لعلمی بقلة المتقین ، وکثرة المنافقین ، وادغال (405) الآثمین ، وختل (406) المستهزئین بالاسلام ، الذی وصفهم الله فی کتابه بانهم «یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم » (407) ، «وتحسبونه هینا وهو عند الله عظیم » (408) ، وکثرة اذاهم لی غیر مرة حتی سمونی اذنا وزعموا انی کذلک ; لکثرة ملازمته ایای واقبالی علیه ، حتی انزل الله عزوجل فی ذلک: «ومنهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو اذن » علی [الذین یزعمون انه اذن «خیر لکم یؤمن بالله ویؤمن للمؤمنین » (409) الآیة] .
ولو شئت ان اسمیهم باسمائهم لسمیت ، وان اومئ الیهم باعیانهم لاومات ، وان ادل علیهم لدللت ، ولکنی - والله - فی امورهم قد تکرمت ، وکل ذلک لا یرضی الله الا ان ابلغ ما انزل الی ، ثم تلا صلی الله علیه و آله وسلم: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » فی علی «وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس » (410) .
فاعلموا - معاشر الناس - ان الله قد نصبه لکم ولیا واماما مفترضا طاعته علی المهاجرین والانصار ، وعلی التابعین لهم باحسان ، وعلی البادی والحاضر ، وعلی الاعجمی والعربی والحر والمملوک والصغیر والکبیر ، وعلی الابیض والاسود ; وعلی کل موجود: ماض حکمه ، جائز قوله ، نافذ امره ، ملعون من خالفه ، مرحوم من تبعه ومن صدقه ; فقد غفر الله له ولمن سمع منه واطاع له .
معاشر الناس ، انه آخر مقام اقومه فی هذا المشهد ! فاسمعوا واطیعوا وانفذوا الامر (411) ; فان الله عزوجل هو ولیکم والهکم ، ثم من دونه رسولکم محمد ولیکم القائم المخاطب لکم ، ثم من بعدی علی ولیکم وامامکم بامر الله من ربکم ، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم القیامة (412) تلقون الله ورسوله . لا حلال الا ما احله الله ، ولا حرام الا ما حرمه ، علمنی (413) الحلال والحرام ، وانا فضیت بما علمنی ربی من کتابه وحلاله وحرامه الیه .
معاشر الناس ، ما من علم [الا وقد احصاه الله فی ، وکل علم علمت فقد احصیته فی امام المتقین ، وما من علم] الا علمته علیا ، وهو الامام المبین .
معاشر الناس ، لا تضلوا عنه ولا تنفروا منه ، ولا تستنکفوا من ولایته ; فهو الذی یهدی الی الحق ویعمل به ، ویزهق الباطل وینهی عنه ، ولا تاخذه فی الله لومة لائم ، ثم انه اول من آمن بالله ورسوله ، والذی فدی رسول الله بنفسه ، والذی کان مع رسول الله ولا احد یعبد الله مع رسول الله من الرجال غیره .
معاشر الناس ، فضلوه فقد فضله الله ، واقبلوه فقد نصبه الله .
معاشر الناس ، انه امام من الله ، ولن یتوب الله علی احد انکر ولایته ، ولن یغفر له ; حتما علی الله ان یفعل ذلک بمن خالف امره فیه ، وان یعذبه عذابا نکرا ابد الابد ودهر الدهور ، فاحذروا ان تخالفوه فتصلوا نارا وقودها الناس والحجارة ، اعدت للکافرین .
ایها الناس ، بی - والله - بشر الاولون من النبیین والمرسلین ، وانا خاتم الانبیاء والمرسلین ، والحجة علی جمیع المخلوقین من اهل السماوات والارضین ، فمن شک فی ذلک فهو کافر کفر الجاهلیة الاولی ، ومن شک فی شی ء من قولی هذا فقد شک فی الکل منه ، والشاک فی ذلک فله النار .
معاشر الناس ، حبانی الله بهذه الفضیلة ; منا منه علی واحسانا منه الی ، ولا اله الا هو ، له الحمد منی ابد الآبدین ودهر الداهرین علی کل حال .
معاشر الناس ، فضلوا علیا ; فانه افضل الناس بعدی من ذکر وانثی ، بنا انزل الله الرزق وبرا (414) الخلق . ملعون ملعون مغضوب مغضوب علی من رد قولی هذا ولم یوافقه . الا ان جبرئیل اخبرنی عن الله تعالی بذلک ، ویقول: من عادی علیا ولم یتوله فعلیه لعنتی وغضبی فلتنظر نفس ما قدمت لغد ، واتقوا الله ان تخالفوه فتزل قدم بعد ثبوتها ، ان الله خبیر بما تعملون .
معاشر الناس ، انه جنب الله المذکور فی کتابه «یاحسرتا علی ما فرطت فی جنب الله » (415) .
معاشر الناس ، تدبروا القرآن ، وافهموا آیاته ، وانظروا الی محکماته ، ولا تتبعوا متشابهاته ، فوالله لن یبین لکم زواجره ولا یوضح لکم تفسیره الا الذی انا آخذ بیده ومصعده الی وشائل بعضده ، ومعلمکم ان من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، وهو علی بن ابی طالب اخی ووصیی ، وموالاته من الله عزوجل انزلها علی .
معاشر الناس ، ان علیا والطیبین من ولده هم الثقل الاصغر ، والقرآن الثقل الاکبر ، وکل واحد منبئ عن صاحبه وموافق له ، لن یفترقا حتی یردا علی الحوض . [هم] امناء الله فی خلقه ، وحکماؤه فی ارضه . الا وقد ادیت ، الا وقد بلغت ، الا وقد اسمعت ، الا وقد اوضحت ، الا وان الله عزوجل قال ، وانا قلت عن الله . عزوجل الا انه لیس امیر المؤمنین غیر اخی هذا ، ولا تحل امرة المؤمنین بعدی لاحد غیره ، ثم ضرب بیده علی عضده فرفعه ، وکان منذ اول ما صعد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، شال علیا حتی صارت رجلیه مع رکبتی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، ثم قال:
معاشر الناس ، هذا علی اخی ووصیی وواعی علمی ، وخلیفتی علی امتی ، وعلی تفسیر کتاب الله والداعی الیه ، والعامل بما یرضاه ، والمحارب لاعدائه ، والموالی علی طاعته ، والناهی عن معصیته ; خلیفة رسول الله وامیر المؤمنین والامام الهادی وقاتل الناکثین والقاسطین والمارقین بامر الله ، اقول: ما یبدل القول لدی بامر ربی ; اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، والعن من انکره ، فاغضب علی من جحد حقه . اللهم انک انزلت علی ان الامامة [بعدی] لعلی ولیک ببیانی (416) ذلک ونصبی ایاه ، بما اکملت لعبادک من دینهم ، واتممت [ علیهم] نعمتک ، ورضیت لهم الاسلام دینا ، فقلت: «ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الآخرة من الخاسرین » (417) ، اللهم انی اشهدک انی قد بلغت .
معاشر الناس ، انما اکمل الله عزوجل دینکم بامامته ، فمن لم یاتم به وبمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه الی یوم القیامة والعرض علی الله عزوجل « اولئک الذین حبطت اعمالهم وفی النار هم خالدون » (418) «لا یخفف عنهم العذاب ولا هم ینظرون » (419) .
معاشر الناس ، هذا علی انصرکم لی واحقکم بی واقربکم الی واعزکم علی ، والله عزوجل وانا عنه راضیان ، وما نزلت آیة رضی الا فیه ، وما خاطب الله الذین آمنوا الا بدا به ، ولا نزلت [آیة] مدح فی القرآن الا فیه ، ولا شهد الله بالجنة فی «هل اتی » الا له ، ولا انزلها فی سواه ، ولا مدح بها غیره .
معاشر الناس ، هو ناصر دین الله ، والمجادل عن رسول الله ، وهو التقی النقی والهادی المهدی ، نبیکم خیر نبی ، ووصیکم خیر الاوصیاء .
معاشر الناس ، ذریة کل نبی من صلبه ، وذریتی من صلب علی .
معاشر الناس ، ان ابلیس اخرج آدم من الجنة [بالحسد]، فلا تحسدوه فتحبط اعمالکم وتزل اقدامکم ; فان آدم علیه السلام اهبط الی الارض بخطیئة واحدة ، وهو صفوة الله عزوجل فکیف بکم وانتم انتم ، ومنکم اعداء الله . الا انه لا یبغض علیا الا شقی ، ولا یتوالی علیا الا تقی ، ولا یؤمن به الا مخلص . فی علی نزلت والله سورة والعصر «بسم الله الرحمن الرحیم × والعصر» (420) الخ .
معاشر الناس ، قد استشهدت الله وبلغتکم رسالتی ، و «ما علی الرسول الا البلاغ المبین » (421) .
معاشر الناس ، آمنوا بالله وبرسوله و النور الذی انزل معه «من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها» (422) .
معاشر الناس ، النور من الله عزوجل فی ، ثم مسلوک فی علی ، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی الذی یاخذ بحق الله وبکل حق هو لنا ; لان الله عزوجل قد جعلنا حجة علی المقصرین والمعاندین والمخالفین والخائبین والآثمین والظالمین من جمیع العالمین .
معاشر الناس ، انذرکم انی رسول الله الیکم ، قد خلت من قبلی الرسل ، ا فان مت او قتلت «انقلبتم علی اعقابکم ومن ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا وسیجزی الله الشاکرین » (423) . الا وان علیا الموصوف بالصبر والشکر ، ثم من بعده ولدی من صلبه .
معاشر الناس ، لا تمنوا علی [الله] اسلامکم فیسخط علیکم ، فیصیبکم بعذاب من عنده ; انه لبالمرصاد .
ومعاشر الناس ، سیکون من بعدی ائمة یدعون الی النار ، ویوم القیامة لا ینصرون .
معاشر الناس ، ان الله وانا بریئان منهم .
معاشر الناس ، انهم وانصارهم واشیاعهم واتباعهم فی الدرک الاسفل من النار ، ولبئس مثوی المتکبرین . الا وانهم اصحاب الصحیفة فلینظر احدهم الی صحیفته .
قال: فذهب علی الناس الا شرذمة امر الصحیفة .
معاشر الناس ، انی ادعها امانة ووراثة فی عقبه (424) الی یوم القیامة ، وقد بلغت ما امرت بتبلیغه حجة علی کل حاضر وغائب وعلی کل احد ; من شهد او لم یشهد ولد او لم یولد ، فلیبلغ الحاضر الغائب ، والوالد الولد الی یوم القیامة ، وستجعلونها ملکا واغتصابا ; الا «یرسل علیکما شواظ من نار ونحاس فلا تنتصران » (426) . معاشر الناس ، ان الله عزوجل لم یکن یذرکم «علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب وما کان الله لیطلعکم علی الغیب » . (427)
[معاشر الناس] انه ما من قریة الا والله مهلکها بتکذیبها ، وکذلک یهلک القری وهی ظالمة ; کما ذکر الله تعالی ، وهذا [علی] امامکم وولیکم وهو مواعید الله ، والله یصدق وعده .
معاشر الناس ، قد «ضل قبلهم اکثر الاولین » (428) والله لقد اهلک الاولین ، وهو مهلک الآخرین (429) .
معاشر الناس ، ان الله قد امرنی ونهانی ، وقد امرت علیا ونهیته ، فعلم الامر والنهی من ربه عزوجل ، فاسمعوا لامره تسلموا ، واطیعوه تهتدوا ، وانتهوا لنهیه ترشدوا ، وصیروا الی مراده ، ولا یتفرق بکم السبل عن سبیله .
[معاشر الناس] انا صراط الله المستقیم الذی امرکم باتباعه ، ثم علی من بعدی ، ثم ولدی من صلبه ائمة «یهدون بالحق وبه یعدلون » (430) ، ثم قرا صلی الله علیه و آله وسلم: «الحمد لله رب العالمین » (431) الی آخرها ، وقال: فی نزلت ، ولهم عمت ، وایاهم ، «الا ان حزب الله هم المفلحون » (433) . الا ان اعداء علی هم اهل الشقاق [والنفاق والحادون وهم] العادون واخوان الشیاطین الذی «یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا» (434) . الا ان اولیاءهم الذین ذکرهم الله فی کتابه ، وهم المؤمنون ، فقال عزوجل : « لا تجد قوما یؤمنون بالله والیوم الآخر یوادون من حاد الله ورسوله » (435) . الا ان اولیاءهم الذین وصفهم الله عزوجل فقال: «الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون » (436) . الا ان اولیاءهم الذین یدخلون الجنة آمنین ، وتتلقاهم الملائکة بالتسلیم ان «طبتم فادخلوها خالدین » (437) . الا ان اولیاءهم الذین قال الله عزوجل : « یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب » . الا ان اعداءهم الذین یصلون سعیرا . الا ان اعداءهم الذین یسمعون لجهنم شهیقا وهی تفور [و] لها زفیر ، «کلما دخلت امة لعنت اختها» (438) . الا ان اعداءهم الذین قال الله عزوجل : « کلما القی فیها فوج سالهم خزنتها الم یاتکم نذیر» (439) . الا ان اولیاءهم «الذین یخشون ربهم بالغیب لهم مغفرة واجر کبیر» (440) .
معاشر الناس ، شتان بین السعیر والجنة ، عدونا من ذمه الله ولعنه ، وولینا من مدحه الله واحبه .
معاشر الناس ، الا وانی منذر ، وعلی هاد .
معاشر الناس ، انی نبی ، وعلی وصی ; الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدی - صلوات الله علیهم اجمعین - ; الا انه الظاهر علی الدین ; الا انه المنتقم من الظالمین ; الا انه فاتح الحصون وهادمها ; الا انه قاتل کل قبیلة من اهل الشرک ; الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عزوجل ; الا انه الناصر لدین الله ; الا انه الغراف (441) من بحر عمیق ; الا انه خیرة الله و مختاره ; الا انه وارث کل علم والمحیط به ; الا انه المخبر عن ربه عزوجل ; الا انه الرشید السدید ; الا انه المفوض الیه ; الا انه قد بشر به من سلف بین یدیه ; الا انه الباقی حجة ولا حجة بعده ، ولا حق الا معه ، ولا نور الا عنده ; الا انه لا غالب له ولا منصور علیه ; الا وانه ولی الله فی ارضه ، وحکمته فی خلقه ، وامینه فی سره وعلانیته .
معاشر الناس ، بینت لکم وافهمتکم ، وهذا علی یفهمکم بعدی . الا وانی عند انقضاء خطبتی ادعوکم الی مصافقتی (442) علی بیعته والاقرار به ، ثم مصافقته بعدی . الا وانی قد بایعت الله ، وعلی قد بایعنی ، وانا آخذکم بالبیعة له عن الله عزوجل ، « فمن نکث فانما ینکث علی نفسه » (443) الآیة .
معاشر الناس ، ان الحج والعمرة من شعائر الله «فمن حج البیت او اعتمر» (444) الآیة .
معاشر الناس ، حجوا البیت ; فما ورده اهل بیت الا استغنوا ، ولا تخلفوا عنه الا افتقروا .
معاشر الناس ، ما وقف بالموقف مؤمن الا غفر الله له ما سلف من ذنبه الی وقته ذلک ، فاذا انقضت حجته استونف عمله .
معاشر الناس ، حجوا البیت بکمال الدین والتفقه ، ولا تنصرفوا علی المشاهد الا بتوبة واقلاع (445) .
معاشر الناس ، اقیموا الصلاة وآتوا الزکاة کما امرکم الله عزوجل ، فان طال علیکم الامد فقصرتم او نسیتم ، فعلی ولیکم ویبین لکم الذی نصبه الله عزوجل بعدی ومن خلفه الله منی [وانا منه]، یخبرکم بما تسالون منه ، ویبین لکم ما لا تعلمون ، فامرت ان آخذ البیعة منکم والصفقة لکم بقبول ما جئت به من الله عزوجل فی علی امیر المؤمنین والائمة الذین من بعدهم منی ، ومنه قائمهم فیهم جاء بالهدی الی یوم القیامة الذی یقضی بالحق .
معاشر الناس ، کل حلال دللتکم علیه وکل حرام نهیتکم عنه ، فانی لم ارجع عن ذلک ولم ابدل . الا فاذکروا ذلک واحفظوه وتواصوا به ولا تبدلوه ولا تغیروه . الا وانی قد اجدد القول ، الا فاقیموا الصلاة وآتوا الزکوة وامروا بالمعروف وانهوا عن المنکر . الا وان راس الامر بالمعروف [والنهی عن المنکر] ان تنتهوا الی قولی وتبلغوه من لم یحضر ، وتامروه بقبوله وتنهوه عن مخالفته ; فانه امر من الله عزوجل ومنی ، ولا امر بمعروف ولا نهی عن منکر الا مع امام [معصوم] .
معاشر الناس ، القرآن یعرفکم ان الائمة من بعده ولده ، وعرفتکم انه منی [وانا] منه ; حیث یقول الله عزوجل : « کلمة باقیة فی عقبه » (446) وقلت: لن تضلوا ما تمسکتم بهما .
معاشر الناس ، التقوی التقوی ، احذروا الساعة ، کما قال الله عزوجل : « ان زلزلة الساعة شی ء عظیم » (447) اذکروا الممات والحساب والموازین والمحاسبة بین یدی رب العالمین والثواب والعقاب ، فمن جاء بالحسنة اثیب ، ومن جاء بالسیئة فلیس له فی الجنان نصیب .
معاشر الناس ، انکم اکثر من ان تصافقونی بکف واحدة ، ولقد امرنی الله عزوجل ان آخذ من السنتکم الاقرار بما عقدت لعلی من امرة المؤمنین ، ومن جاء بعده من الائمة منی ومنه علی ما اعلمتکم ، وان ذریتی من صلبه ، فقولوا باجمعکم: انا سامعون مطیعون راضون منقادون لما بلغت عن ربنا فی امر علی علیه السلام وامر ولده من صلبه من الائمة ، نبایعک علی ذلک بقلوبنا وانفسنا والسنتنا وایدینا ، علی ذلک نحیی ونموت ونبعث ، لا نغیر ولا نبدل ولا نشک ولا نرتاب ولا نرجع عن عهد ، ولا ننقض المیثاق ، وقولوا انا اطعنا الله بذلک وایاک وعلیا والحسن والحسین والائمة الذین ذکرت ; عهدا ومیثاقا من قلوبنا وانفسنا والسنتنا ومصافقة ایدینا ، لا نبتغی بذلک بدلا ، ولا نری من انفسنا عنه حولا ابدا ، اشهدنا الله وکفی بالله شهیدا ، فانت علینا به شهید وکل من اطاع ممن ظهر واستتر وملائکة الله وجنوده وعبیده ، والله اکبر من کل شهید .
معاشر الناس ، ما تقولون ؟ فان الله یعلم کل صوت وخافیة کل نفس ، فمن اهتدی فلنفسه ومن ضل فانما یضل علیها ، ومن بایع فانما یبایع الله ، «ید الله فوق ایدیهم » (448) .
معاشر الناس ، فاتقوا الله وبایعوا علیا امیر المؤمنین والحسن والحسین ، والائمة کلمة [طیبة] باقیة ، یهلک الله بها من غدر ، ویرحم من وعی (449) ، «فمن نکث فانما ینکث ...» (450) الآیة .
معاشر الناس ، قولوا: «سمعنا واطعنا غفرانک ربنا والیک المصیر» (451) وقولوا «الحمد لله الذی هدانا لهذا وما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله لقد جاءت رسل ربنا بالحق » (452) .
معاشر الناس ، ان فضائل علی علیکم عند الله عزوجل ، وقد انزلها فی القرآن اکثر من ان احصیها فی مقام واحد ، فمن انباکم بها وعرفها فصدقوه .
معاشر الناس ، السابقون الی متابعة علی وموالاته والتسلیم علیه بامرة المؤمنین اولئک الفائزون فی جنات النعیم .
معاشر الناس ، قولوا ما یرضی الله عنکم من القول «فان تکفروا انتم ومن فی الارض جمیعا فلن یضروا الله شیئا» (453) اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات ، واغضب [علی] الکافرین ، والحمد لله رب العالمین .
فناداه القوم: نعم ، سمعنا واطعنا امر الله وامر رسوله بقلوبنا والسنتنا وایدینا ، فتداکوا (454) علی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وعلی علیه السلام وصافقوا بایدیهم ، فکان اول من صافق رسول الله الاول والثانی والثالث والرابع والخامس وباقی المهاجرین والانصار وباقی الناس ، الی ان صلیت العشاء العتمة فی وقت واحد ، وواصلوا البیعة والمصافقة ثلاثا ورسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول کلما بایع قوم: الحمد لله الذی فضلنا علی جمیع العالمین ! وصارت المصافقة سنة ورسما ، یستعملها من لیس له حق فیها (455) .
[160] روی عن الصادق انه قال: لما فرغ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم من هذه الخطبة رای فی الناس رجلا جمیلا بهینا (456) طیب الریح فقال: بالله ما رایت [محمدا] کالیوم قط ، ما اشد ما یؤکد لابن عمه ! وانه لعقد عقدا لا یحله الا کافر بالله العظیم وبرسوله الکریم ، فالویل لمن حل عقده .
قال: فالتفت الیه عمر حین سمع کلامه فاعجبته هیئته ، ثم التفت الی النبی صلی الله علیه و آله وسلم وقال: ا ما سمعت ما قال هذا الرجل کذا وکذا ؟ فقال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: یا عمر ، ا تدری من ذلک الرجل ؟ قال: لا . قال: ذاک الروح [الامین] جبرئیل علیه السلام ، فایاک ان تحله ; فانک ان فعلت فالله ورسوله والمؤمنون منک براء .
هذا ، وقد انصف الامام الغزالی حیث قال فی کتابه المسمی بسر العالمین ما هذا لفظه: ولکن اسفرت الحجه وجهها ، واجمع الجماهیر علی متن الحدیث فی خطبة یوم غدیر خم باتفاق الجمع ، وهو یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه ، فقال عمر: بخ بخ لک یا ابا الحسن ; لقد اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة ! فهذا تسلیم ورضی وتحکیم ، ثم بعد هذا غلب الهوی لحب الرئاسة وحمل عمود الخلافة وعقود الشهوة (457) وخفقان الهوی فی قعقعة الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الامصار ، وسقاهم کاس الهوی ، فعادوا الی الخلاف الاول ، فنبذوه وراء ظهورهم ، واشتروا به ثمنا قلیلا ، فبئس ما یشترون (458) ، انتهی .
وهی کما قال ، وقد نقل هذه العبارة بعینها ابن الجوزی فی تاریخه (459) .
[161] ومن کتاب الاحتجاج عن علی بن ابی حمزة (460) ، عن جعفر بن محمد الصادق علیه السلام ، عن آبائه علیهم السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: حدثنی جبرئیل علیه السلام عن رب العزة - جل جلاله - انه قال: من علم ان لا اله الا انا وحدی ، وان محمدا عبدی ورسولی ، وان علی بن ابی طالب خلیفتی ، والائمة من ولده حججی ، ادخلته الجنة برحمتی ، ونجوته من النار بعفوی ، وابحت له جواری ، واوجبت له کرامتی ، واتممت علیه نعمتی ، وجعلته من خاصتی وخالصتی ، ان نادانی لبیته ، وان دعانی اجبته ، وان سالنی اعطیته ، وان سکت ابتداته ، وان اساء رحمته ، وان فر منی دعوته ، وان رجع الی قبلته ، وان قرع بابی فتحته .
ومن لم یشهد ان لا اله الا انا وحدی ، او شهد بذلک ولم یشهد ان محمدا عبدی ورسولی ، او شهد بذلک ولم یشهد ان علی بن ابی طالب خلیفتی ، او شهد بذلک ولم یشهد ان الائمة الاطهار من ولده حججی فقد جحد نعمتی ، وصغر عظمتی ، وکفر بآیاتی وکتبی ، ان قصدنی حجبته ، وان سالنی حرمته ، وان نادانی لم اسمع نداه ، وان دعانی لم استجب دعاءه ، وان رجانی خیبته ، وذلک جزاؤه منی وما انا بظلام للعبید .
فقام جابر بن عبد الله الانصاری فقال: یا رسول الله ، ومن الائمة من ولد علی بن ابی طالب ؟ (قال): قال: الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة ، ثم سید العابدین فی زمانه علی بن الحسین ، ثم الباقر محمد بن علی ، وستدرکه فاذا ادرکته فاقراه منی السلام ، ثم الصادق جعفر بن محمد ، ثم الکاظم موسی بن جعفر ، ثم الرضا علی بن موسی ، ثم التقی محمد بن علی ، ثم النقی علی بن محمد ، ثم الزکی الحسن بن علی ، ثم ابنه القائم بالحق مهدی امتی محمد بن الحسن صاحب الزمان - صلوات الله علیهم اجمعین - ، الذی یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما . هؤلاء - یا جابر - خلفائی واوصیائی واولادی وعترتی ، من اطاعهم فقد اطاعنی ، ومن عصاهم فقد عصانی ، ومن انکرهم او انکر واحدا منهم فقد انکرنی ، بهم یمسک الله السماء ان تقع علی الارض الا باذنه ، وبهم یحفظ الله الارض ان تمید باهلها (461) .
[162] ومن کتاب الاحتجاج عن جعفر بن محمد علیه السلام ، عن ابیه علیه السلام ، عن جده علیه السلام ، قال: [لما] کان من امر ابی بکر وبیعة الناس له وفعلهم بعلی ، لم یزل ابوبکر یظهر له الانبساط ویری منه الانقباض ، فکبر ذلک علی ابی بکر ، واحب لقاءه واستخراج ما عنده والمعذرة الیه مما اجتمع الناس علیه وتقلیدهم ایاه امر الامة وقلة رغبته فی ذلک وزهده فیه ، فطلب منه الخلوة فقال: یا ابا الحسن ، والله ما کان هذا الامر منی ، ولا رغبتی فیما وقعت فیه ، ولا حرصت علیه ، ولا ثقة بنفسی فیما تحتاج الیه الامة ، ولا قوة لی بمال ولا کثرة العشیرة ، ولا استاثرت به دون غیری ، ما لک تضمر علی ما لم استحقه منک ؟ وتظهر لی الکراهة لما صرت فیه؟ وتنظر الی بعین الشنآن لی ؟ فقال علی علیه السلام: فما حملک علیه اذ لم ترغب فیه ولا حرصت علیه ولا وثقت بنفسک فی القیام به ؟ قال: فقال ابوبکر: حدیث سمعت من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: «ان الله لا یجمع امتی علی ضلال » (462) ، ولما رایت اجماعهم علی اتبعت حدیث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، واحلت ان یکون اجماعهم علی خلاف الهدی من الضلال ، فاعطیتهم قود الاجابة ، ولو علمت ان احدا یتخلف لامتنعت .
فقال علی علیه السلام: اما ما ذکرت من حدیث النبی صلی الله علیه و آله وسلم «ان الله لا یجمع امتی علی ضلال » افکنت من الامة ام لا ؟ قال: بلی . وکذلک العصابة الممتنعة عنک ، مثل سلمان وعمار وابی الذر والمقداد وابن عبادة ، ومن معه من الانصار ؟ قال: کل من الامة . قال علی علیه السلام: کیف تحتج بحدیث النبی صلی الله علیه و آله وسلم وامثال هؤلاء قد تخلفوا [عنک]، ولیس للامة فیهم طعن ولا فی صحبة الرسول والصحبة (463) منهم تقصیر ؟ قال: ما علمت بتخلفهم الا من بعد ابرام الامر ، وخفت ان قعدت عن الامر ان یرجع الناس مرتدین عن الدین ، وکان ممارستهم الی ان اجبتهم اهون مؤونة علی الدین وابقاء له من ضرب الناس بعضهم ببعض فیرجعون کفارا ، وعلمت انک لست بدونی فی الابقاء علیهم وعلی ادیانهم .
فقال علی علیه السلام: اجل ولکن اخبرنی عن الذی یستحق هذا الامر بم یستحقه ؟ قال: فقال ابوبکر: بالنصیحة والوفاء ودفع المداهنة والمحاباة وحسن السیرة واظهار العدل والعلم بالکتاب والسنة وفصل الخطاب مع الزهد فی الدنیا وقلة الرغبة فیها وانصاف المظلوم من الظالم للقریب والبعید . ثم سکت ، فقال علی علیه السلام: والسابقة والقرابة ؟ فقال ابوبکر: والسابقة والقرابة .
قال: فقال علی علیه السلام: انشدک بالله یا ابابکر ، ا فی نفسک تجد هذه الخصال او فی ؟ قال: فقال: بل فیک یا ابا الحسن ، قال: انشدک بالله ، انا المجیب لرسول الله قبل ذکران المسلمین ام انت ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انا صاحب الاذان لاهل الموسم والجمع الاعظم للامة بسورة براءة ام انت ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انا وقیت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یوم الغار بنفسی ام انت ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، ا لی الولایة من الله مع ولایة رسول الله فی آیة الزکاة بالخاتم ام لک ؟ قال: بل لک . قال: انشدک بالله ، ا لی من رسول الله المثل من هارون ام لک ؟ قال: بل لک . قال: فانشدک بالله ابی برز رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وباهلی وولدی فی مباهلة المشرکین ام بک وباهلک وبولدک ؟ قال: بل بک . قال: انشدک بالله ، ا لی ولاهلی وولدی آیة التطهیر من الرجس ام لک ولاهل بیتک ؟ قال: بل لک ولاهل بیتک .
قال: فانشدک بالله ، انا صاحب دعوة رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم واهلی وولدی یوم الکساء «اللهم هؤلاء اهلی الیک لا الی النار» (464) ام انت ؟ قال: بل انت واهلک وولدک . قال: فانشدک بالله ، انا صاحب آیة «یوفون بالنذر ویخافون یوما کان شره مستطیرا» (465) ام انت ؟ قال: بل انت .
قال: فانشدک بالله ، انت الفتی الذی نودی من السماء «لا سیف الا ذوالفقار ، لا فتی الا علی » (466) ام انا ؟ قال: بل انت . قال: انشدک بالله انت الذی ردت علیه الشمس وقت الصلاة فصلها ثم توارت ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله انت الذی حباک رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برایته یوم خیبر ففتح الله علی یدیه ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی نفست عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وعن المسلمین بقتل عمرو بن عبد ود ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی ائتمنک رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علی رسالته الی الجن فاجابه ام انا ؟ قال: بل انت . قال: انشدک بالله ، انا الذی طهره الله من السفاح من لدن [آدم] الی ابیه بقول رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: «خرجت انا وانت من نکاح لا من سفاح ، من لدن آدم الی عبد المطلب » (467) ام انت ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انا الذی اختارنی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم [وزوجنی] ابنته فاطمة وقال: «الله زوجک ایاها» (468) ام انت ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انا والد الحسن والحسین سبطیه وریحانتیه اذ یقول: «هما سیدا شباب اهل الجنة وابوهما خیر منهما» (469) ام انت ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، اخوک المزین بالجناحین یطیر بهما مع الملائکة ام اخی ؟ قال: بل اخوک . قال: فانشدک [بالله]، انا الذی دعاه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم والطیر عنده یرید اکله یقول: «اللهم ائتنی باحب خلقک الیک بعدی یاکل معی هذا الطیر» (470) فلم یاته غیری ام انت ؟ قال: بل انت .
قال: فانشدک بالله ، انا الذی بشرنی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بقتال الناکثین والقاسطین والمارقین علی تاویل القرآن ام انت ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انا الذی شهدت آخر کلام رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وولیت غسله ودفنه ام انت ؟ قال: بل انت . قال: انشدک بالله ، انا الذی دل علیه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بعلم القضاء وفصل الخطاب بقوله: «علی اقضاکم » (471) ام انت ؟ قال: بل انت .
قال: فانشدک بالله ، انا الذی امر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اصحابه بالسلام علیه بالامرة فی حیاته ام انت ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی سبقت له القرابة من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی حملک رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علی کتفه فی طرح صنم الکعبة وکسره - ولو شئت ان تنال افق السماء لنلتها - ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی حباک [الله] بالدینار عند حاجته الیه وباعک جبرئیل واضفت محمدا واطعمت ولده ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی قال لک رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: «انت صاحب لوائی فی الدنیا والآخرة » (472) ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی امرک رسول الله بفتح بابه فی مسجده عندما امر بسد ابواب جمیع اهل بیته واصحابه وحل لک ما احل الله له ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی قدمت بین یدی نجوی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم صدقة وناجیته اذ عاتب الله قوما ، فقال: «ااشفقتم ان تقدموا بین یدی نجواکم صدقات » (473) الآیة ام انا ؟ قال: بل انت . قال: فانشدک بالله ، انت الذی قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لفاطمة: «زوجتک اول الناس ایمانا ، وارجحهم اسلاما» (474) فی کلام له ام انا ؟ قال: بل انت .
قال: فلم یزل یورد مناقبه التی جعله (475) الله له ولرسوله دونه ودون غیره ، ویقول له ابوبکر: بل انت . قال: فبهذا وشبهه یستحق القیام بامور [امة] محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، فما الذی غرک عن الله وعن رسوله ودینه ، وانت خلو مما یحتاج الیه اهل دینه ؟ قال: فبکی [ابوبکر] وقال: صدقت یا ابا الحسن ، انظرنی قیام یومی فادبر ما انا فیه وما سمعت منک . قال: فقال علیه السلام: لک ذلک یا ابابکر . قال: فرجع من عنده وطابت نفسه یومه ، ولم یؤذن علیه احد الی اللیل ، وعمر یتردد فی الناس [لما بلغه من خلوته بعلی ، فبات فی لیلته فرای فی منامه کان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم تمثل له فی مجلسه ، فقام الیه ابوبکر یسلم علیه فولی عنه وجهه ، فصار مقابل وجهه ، فسلم علیه فولی وجهه عنه ، فقال ابوبکر: یا رسول الله ، امرت بامر لم افعله ؟ فقال: ارد علیک السلام ، وقد عادیت من والاه الله ورسوله ، رد الحق الی اهله ، فقلت: من اهله ؟ قال: من عاتبک علیه علی . قلت: فقد رددته علیه یا رسول الله ! ثم لم یره .
فاصبح وبکر (476) الی علی علیه السلام وقال: ابسط یدک - یا ابا الحسن - ابایعک . واخبره بما قد رای ، قال: فبسط علی یده ، فمسح علیها ابوبکر وبایعه وسلم الیه وقال له: اخرج الی مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فاخبرهم بما رایت من لیلتی وما جری بینی وبینک ، واخرج نفسی من هذا الامر واسلمه الیک ، قال: فقال علی علیه السلام: نعم .
فخرج من عنده متغیرا لونه عاتبا نفسه ، فصادفه عمر وهو فی طلبه ، فقال له: ما لک یا خلیفة رسول الله ؟ فاخبره بما کان وما رای وما جری بینه وبین علی ، فقال له: انشدک بالله - یا خلیفة رسول الله - والاغترار بسحر بنی هاشم والثقة بهم ، فلیس هذا باول سحر منهم ، فما زال به حتی رده عن رایه ، وصرفه عن عزمه ، ورغبه فیما هو ، بالثبات علیه والقیام به .
قال: فاتی علی المسجد علی المیعاد فلم یر فیه منهم احدا ، فاحس بشی ء منهم ، فقعد الی قبر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: فمر به عمر فقال: یا علی ، دون ما ترید خرط القتاد (477) ! فعلم علیه السلام بالامر ورجع الی بیته (478) ] .
[163] [ومن کتاب الاحتجاج (479) ... عن ابن عباس ، قال: کنت عند امیر المؤمنین بالرحبة ، فذکرت الخلافة وتقدم من تقدم علیه ، فتنفس الصعداء (480) ثم قال: اما والله لقد تقمصها ابن ابی قحافة (481) ، وانه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی ، ینحدر عنی السیل ، ولا یرقی الی الطیر ، فسدلت (482) دونها ثوبا ، وطویت عنها کشحا (483) ، وطفقت ارتئی بین ان اصول بید جذاء ، او اصبر علی طخیة عمیاء (484) ، یشیب فیها الصغیر ، ویهرم فیها الکبیر ، ویکدح فیها مؤمن حتی یلقی ربه ، فرایت ان الصبر علی هاتا احجی (485) ، فصبرت وفی العین قذی ، وفی الحلق شجا ، اری تراثی نهبا ، حتی اذا مضی الاول لسبیله ، فادلی بها الی عمر من بعده ; فیاعجبا ، بینا هو یستقیلها فی حیاته ، اذ عقدها لآخر بعد وفاته ! لشد ما تشطرا ضرعیها ، ثم تمثل بقول الاعشی (486) :
شتان ما یومی علی کورها (487)
ویوم حیان اخی جابر (488)
فصیرها فی ناحیة خشناء یجفو مسها ، ویغلظ کلمها (489) ، ویکثر العثار فیها ، والاعتذار منها ، فصاحبها کراکب الصعبة ، ان اشنق لها خرم ، وان اسلس لها تقحم ، فمنی الناس - لعمر الله - بخبط وشماس ، وتلون واعتراض ، فصبرت علی طول المدة ، وشدة المحنة ، حتی اذا مضی لسبیله ، فجعلها شور فی جماعة زعم انی احدهم ، فیالله والشوری ، متی اعترض الریب فی مع الاول منهم ، حتی صرت اقرن الی هذه النظائر ، لکننی اسففت اذ اسفوا ، وطرت اذ طاروا ، فصبرت علی طول المحنة وانقضاء المدة ، فمال رجل منهم لضغنه ، وصغی الآخر لصهره ، مع هن وهن .
الی ان قام ثالث القوم نافجا حضنیه بین نثیله ومعتلفه ، وقام معه بنو ابیه ، یخضمون مال الله خضم الابل نبتة الربیع ، الی ان انتکث علیه فتله ، وکبت به بطنته ، واجهز علیه عمله ، فما راعنی الا والناس رسل الی کعرف الضبع ، ینثالون علی من کل جانب ، حتی لقد وطئ الحسنان ، وشق عطفای ، مجتمعین حولی کربیضة الغنم ، فلما نهضت بالامر نکثت طائفة ، ومرقت اخری ، وفسق آخرون ، کانهم لم یسمعوا الله - سبحانه وتعالی - یقول: «تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقین » (490) .
بلی والله لقد سمعوها ووعوها ، ولکن حلیت الدنیا فی اعینهم ، وراقهم زبرجها . اما والذی فلق الحبة وبرا النسمة ، لولا حضور الحاضر ، وقیام الحجة بوجود الناصر ، وما اخذ الله علی اولیاء الامر ، ان لا یقروا علی کظة ظالم ولا سغب مظلوم ، لالقیت حبلها علی غاربها ، ولسقیت آخرها بکاس اولها ، ولالفیتم دنیاکم عندی اهون من عفطة عنز .
قال: وقام الیه رجل من اهل السواد - عند بلوغه علیه السلام الی هذا الموضع من خطبته - فناوله کتابا واقبل ینظر فیه ، فلما فرغ من قراءته قال له ابن عباس: یا امیر المؤمنین ، لو اطردت مقالتک من حیث افضیت ؟ فقال: هیهات یا ابن عباس ، تلک شقشقة هدرت ثم قرت ! قال ابن عباس: فوالله ما اسفت علی کلام قط کاسفی علی ذلک الکلام ، الا یکون امیر المؤمنین بلغ منه حیث اراد (491) .
[164] روی عن القاسم بن معاویة ، قال: قلت لابی عبد الله علیه السلام: هؤلاء یروون حدیثا فی معراجهم انه لما اسری برسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رای علی العرش «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، ابوبکر الصدیق » فقال: سبحان الله ، غیروا کل شی ء حتی هذا ؟! قلت: نعم . قال: ان الله عزوجل لما خلق العرش کتب علیه: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله علی امیر المؤمنین » ولما خلق الله عزوجل الکرسی کتب علی قوائمه: «لا اله الا الله ، محمد صلی الله علیه و آله وسلم رسول الله ، علی امیر المؤمنین » ، ولما خلق الله عزوجل اللوح کتب فیه: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » ، ولما خلق الله عزوجل اسرافیل کتب علی جبهته: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » ، ولما خلق الله جبرئیل کتب علی جناحیه: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » .
ولما خلق الله عزوجل الماء کتب علی مجراه: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » ، ولما خلق الله عزوجل السماوات کتب فی اکنافها: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » ، ولما خلق الله عزوجل الارضین کتب فی طباقها: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » ، ولما خلق الله عزوجل الجبال کتب فی رؤوسها: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » ، ولما خلق الله عزوجل الشمس کتب علیها: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » ، ولما خلق الله عزوجل القمر کتب علیه: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی امیر المؤمنین » وهو السواد الذی ترونه فی القمر ، فاذا قال احدکم: لا اله الا الله ، [محمد رسول الله] فلیقل علی امیر المؤمنین (492) .
[165] وعن سلیم بن قیس ، قال: سال رجل علی بن ابی طالب علیه السلام فقال له وانا اسمع: اخبرنی بافضل منقبة لک . فقال: ما انزل الله فی فی کتابه . قال: وما انزل فیک ؟ قال: «افمن کان علی بینة من ربه ویتلوه شاهد منه » (493) انا الشاهد من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وقوله: «ویقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیدا بینی وبینکم ومن عنده علم الکتاب » (494) ایای عنی بمن عنده علم الکتاب . فلم یدع شیئا انزله فیه [الا] ذکره فی مثل قوله تعالی: «انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون » (495) وقوله: «اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم » (496) وغیر ذلک .
قال: قلت: فاخبرنی بافضل منقبة لک من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فقال: نصبه ایای یوم غدیر خم ، فقال لی بالولایة بامر الله عزوجل ، وقوله: «انت منی بمنزلة هارون من موسی » (497) ، وسافرت مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، وکان له لحاف لیس له لحاف غیره ، ومعه عائشة فکان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ینام بینی وبین عائشة لیس علینا لحاف غیره ، فاذا قام الی الصلاة اللیل یحط بیده اللحاف من وسطه بینی وبین عائشة ، حتی یمس اللحاف الفراش تحتنا ، فاخذتنی الحمی لیلة فاسهرتنی فسهر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بسهری ، فبات لیلته بینی وبین مصلاه یصلی ما قدر له ، ثم یاتینی ویسالنی وینظر الی ، فلم یزل کذلک دابه حتی اصبح ، فلما صلی باصحابه الغداة قال: «اللهم اشف علیا وعافه ; فانه اسهرنی اللیلة مما به !» .
ثم قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بمسمع من اصحابه: «ابشر یا علی » قلت: بشرک [الله] بخیر - یا رسول الله - وجعلنی فداک . قال: انی لم اسال الله اللیلة شیئا الا اعطانیه ، ولم اساله لنفسی الا سالت لک مثله ، وانی دعوت الله ان یؤاخی بینی وبینک ففعل ، وسالته ان یجعلک ولی کل مؤمن ومؤمنة ففعل .
قال الرجلان احدهما لصاحبه: ا رایت ما سال الله ؟ فو الله لصاع من [تمر] خیر مما سال ، ولو کان سال ربه ان ینزل علیه ملکا یعینه علی عدوه ، او ینزل علیه کنزا ینفعه واصحابه - فان بهم حاجة - کان خیرا مما سال ، ما دعا علیا الی خیر قط الا استجاب له (498) .
[ما نقله المؤلف من کتاب توضیح الدلائل]
ومما استخرجناه من کتاب توضیح الدلائل علی ترجیح الفضائل (499) فیقسم علی ابواب:
باب فی فضله الذی نطق به القرآن
اعلم ان الآیات بعضها وردت متفقا علیها فی شان هذا الولی البینة ، وبعضها قد اختلف فیها: هل هی لغیره ام هی [له] ؟ فمن الوفاق:
[166] ما روی عن الاصبغ بن نباتة ، قال: قال علی علیه السلام: انزل القرآن ارباعا ; فربع فینا ، وربع فی عدونا ، وربع سنن (500) وامثال ، وربع فرائض واحکام [و] لنا کرائم القرآن (501) .
[167] وعن ابن عباس: ما نزلت «یا ایها الذین آمنوا» الا وعلی امیرها وشریفها (502) .
[168] وفی روایة حذیفة: الا کان علی ولیها .
: عن علی علیه السلام: انا الصراط المستقیم (504) .
[170] سورة البقرة: «الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا ولا اذی لهم اجرهم عند ربهم و خوف علیهم و هم یحزنون » (505) : عن ابن عباس ، قال: کان لعلی بن ابی طالب علیه السلام اربعة دنانیر ; فتصدق بدینار نهارا ، وبدینار لیلا ، وبدینار سرا ، وبدینار علانیة ، فانزل الله هذه الآیة (506) .
[171] سورة آل عمران: «فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم » (507) الآیة ; عن جابر ، قال: قدم علی النبی صلی الله علیه و آله وسلم العاقب والطیب (508) فدعاهما علی الاسلام ، فقالا: اسلمنا یا محمد . فقال صلی الله علیه و آله وسلم: کذبتما ; ان شئتما لاخبرکما بما یمنعکما من الاسلام . قالا: هات انبئنا ! قال صلی الله علیه و آله وسلم: حب الصلیب ، وشرب الخمر ، واکل لحم الخنزیر . قال: فتلاحیا (509) وردا علیه ، فدعاهما الی الملاعنة ، فوعداه علی ان تعادیه الغداة ، قال: فغدا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فاخذ بید علی وفاطمة والحسن والحسین ، ثم ارسل الیهما فابیا ان یجیئا ، واقرا له بالخراج ، قال: فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: والذی بعثنی ، بالحق لو قالا (510) لامطر علیهما الوادی نارا . قال جابر: فنزلت فیهم: «ندع ابناءنا» الحسن والحسین ، «ونساءنا» ونساءنا فاطمة علیها السلام ، «وانفسنا» النبی صلی الله علیه و آله وسلم وعلی علیه السلام (511) .
کذا رواه البصری والواحدی وغیرهم .
[172] سورة المائدة: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» (512) : عن مجاهد ، قال: زلت بغدیرخم فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمة ورضی الرب برسالتی والولایة لعلی (513) .
[173] وقال تعالی: «انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون » (514) : عن ابن عباس: بینا انا جالس علی شفیر زمزم نحدث عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم واذا دخل رجل متلثم ، فکشف العمامة عن وجهه وقال: یا ایها الناس ، من عرفنی [فقد عرفنی]، ومن لم یعرفنی فانا جندب بن جنادة ابوذر الغفاری ، سمعت النبی صلی الله علیه و آله وسلم بهاتین والا صمتا ، ورایت بهاتین والا عمتا ، یقول: علی قائد البررة ، ووقاتل الکفرة ، منصور من نصره ، مخذول من خذله . اما انی صلیت مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یوما من الایام صلاة الظهر ، فسال سائل فی المسجد فلم یعطه احد ، فرفع السائل یده الی السماء وقال: اللهم اشهد انی سالت فی مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فلم یعطنی احد شیئا ! وعلی کان راکعا فاوما بخنصره الیمنی وکان یتختم فیها ، فاقبل السائل حتی اخذ الخاتم من خنصره ، وذلک بعین النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، فرفع النبی صلی الله علیه و آله وسلم راسه عند ذلک الی السماء وقال: اللهم ان اخی موسی علیه السلام سال فقال: «رب اشرح لی صدری × ویسر لی امری × واحلل عقدة من لسانی × یفقهوا قولی × واجعل لی وزیرا من اهلی × هارون اخی × اشدد به ازری × واشرکه فی امری » (515) فانزلت علیه قرآنا ناطقا: «سنشد عضدک باخیک ونجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما بآیاتنا انتما ومن اتبعکما الغالبون » (516) اللهم وانا محمد نبیک وصفیک ، اللهم اشرح لی صدری ، ویسر لی امری ، واجعل لی وزیرا من اهلی علیا ، اشدد به ظهری (517) .
قال ابوذر رضی الله عنه: فوالله ما استتم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم الکلمة حتی نزل علیه جبرئیل من عند الله تعالی فقال: یا محمد اقرا: «انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون » (518) . (519)
شعر الحسان بن ثابت:
ابا حسن نفدیک روحی ومهجتی
وکل بطی ء فی الهدی و مسارع
ا یذهب مدحی والمحیر ضائعا
وما المدح فی جنب الاله بضائع
فانت الذی اعطیت اذ کنت راکعا
فدتک نفوس القوم یا خیر راکع
وانزل فیک الله خیر ولایة
وبینها فی محکمات الشرائع (520)
[174] وقال تعالی: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس » (521) : روی مسندا عن ابی الجارود ، عن ابی حمزة ، قال: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک » فی شان الولایة (522) .
[175] وعن عبد الله بن مسعود قال: کنا نقرا علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » ان علیا مولی المؤمنین «وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس » (523) .
[176] سورة الاعراف: «وممن خلقنا امة یهدون بالحق وبه یعدلون » (524) : عن زاذان ، عن علی علیه السلام قال: تفرق هذه الامة علی ثلاثة وسبعین فرقة: اثنان وسبعون فی النار ، وواحدة فی الجنة ، قال الله عزوجل : « وممن خلقنا امة یهدون بالحق وبه یعدلون » ، وهم انا وشیعتی . رواه الصالحانی (525) .
[177] سورة الانفال: «واذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء او ائتنا بعذاب الیم » (526) : عن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، لما کان بغدیرخم نادی الناس ، فاجتمعوا ، فاخذ بید علی وقال: «من کنت مولاه فعلی مولاه » ، فشاع ذلک وطار فی البلاد ، فبلغ ذلک الحارث بن نعمان الفهری ، فاتی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علی ناقة له ، فترک الابطح عن ناقته واناخها فقال: یا محمد ، امرتنا عن الله ان نشهد ان لا اله الا الله وانک رسول الله فقبلناه منک ، وامرتنا ان نصلی خمسا فقبلناه منک ، وامرتنا بالزکاة فقبلنا ، وامرتنا ان نصوم شهرا فقبلنا ، وامرتنا بالحج فقبلنا ، ثم لم ترض بهذا حتی رفعت بضبعی (527) ابن عمک تفضله علینا ، وقلت: من کنت مولاه فهذا علی مولاه . فهذا شی ء منک ام من الله عزوجل ؟ فقال: والله الذی لا اله الا هو ، ان هذا من الله .
فولی الحارث بن نعمان یرید راحلته وهو یقول: اللهم ان کان ما یقول محمد حقا فامطر علینا حجارة من السماء او ائتنا بعذاب الیم ! فما وصل الی راحلته حتی رماه الله بحجر ، فسقط علی هامته ، وخرج من دبره فقتله ، فانزل الله عزوجل : « سال سائل بعذاب واقع × للکافرین لیس له دافع » (528) . رواه الزرندی (529) .
[178] وقال تعالی: «واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله » (530) : عن زید بن علی علیه السلام ، قال: ذاک علی بن ابی طالب ، کان مؤمنا مهاجرا ذا رحم . رواه الصالحانی (531) .
[179] سورة التوبة: «اجعلتم سقایة الحاج وعمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الآخر وجاهد فی سبیل الله لایستوون عند الله » (532) : عن انس بن مالک قال: قعد العباس بن عبد المطلب وشیبة یفتخران، فقال العباس: انا اشرف منک ، انا عم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، ووصی ابیه ، وساقی الحجیج . فقال شیبة: [انا] اشرف منک ، انا امین الله علی بیته وخازنه ، ا فلا ائتمنک کما ائتمننی ؟ وهما [علی] ذلک یتشاجران حتی اشرف علیهما علی بن ابی طالب علیه السلام فقال له العباس: نحکمه ؟ قال: نعم قد رضیت .
فلما جاءهما قاله العباس: ان شیبة فاخرنی وزعم انه اشرف منی . قال: فما قلت له یا عماه ؟ قال: قلت له: انا عم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، ووصی ابیه ، وساقی الحجیج ، انا اشرف منک . فقال: ما قلت یا شیبة ؟ قال: قلت: بل انا اشرف منک . انا امین الله تعالی علی بیته وخازنه ، ا فلا ائتمنک کما ائتمننی ؟ فقال رضی الله عنه: اجعل لی معکما فخرا ؟ قالا: نعم . قال: انا اشرف منکما ; انا اول من آمن بالوعد والوعید - من ذکور هذه الامة - وهاجر وجاهد . فانطلقوا ثلاثتهم الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فجثوا بین یدیه ، واخبره کل واحد منهم بفخره ، فما اجابهم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بشی ء ، فینزل الوحی بعد ایام ، فارسل النبی صلی الله علیه و آله وسلم الیهم فاتوه فقرا علیهم «اجعلتم سقایة الحاج » الآیة . رواه الامام الزرندی (533) .
[180] سورة یونس: «وبشر الذین آمنوا ان لهم قدم صدق عند ربهم » (534) : عن جابر رضی الله عنه فی قوله تعالی: «وبشر الذین آمنوا ان لهم قدم صدق » قال: ولایة علی بن ابی طالب علیه السلام . رواه الصالحانی (535) .
[181] سورة هود علیه السلام: «ویؤت کل ذی فضل فضله » (536) قال الامام الصالحانی: نزلت فی امیر المؤمنین علیه السلام (537) .
[182] وقال تعالی: «افمن کان علی بینة من ربه ویتلوه شاهد منه » (538) : عن ابن عباس قال: «افمن کان علی بینة من ربه » رسول الله ، «ویتلوه شاهد منه » علی بن ابی طالب علیه السلام خاصة . رواه الزرندی (539) .
[183] سورة یوسف علیه السلام: «ادعوا الی الله علی بصیرة انا ومن اتبعنی » (540) : المراد بقوله: «انا ومن اتبعنی » امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، رواه الامام الصالحانی (541) .
[184] سورة الرعد: «انما انت منذر ولکل قوم هاد» (542) : عن ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: انا النذیر ، والهادی علی بن ابی طالب . رواه الامام الصالحانی (543) .
[185] وقال الله تعالی: «الذین آمنوا وعملوا الصالحات طوبی لهم وحسن مآب » (544) طوبی شجرة فی الجنة ، اصلها فی حجرة علی ، ولیس فی الجنة حجرة الا وفیها غصن من اغصانها . رواه الامام الصالحانی (545) .
[186] وقال تعالی: «وجنات من اعناب وزرع ونخیل صنوان وغیر صنوان یسقی بماءواحد ونفضل بعضها علی بعض فی الاکل ان فی ذلک لآیات لقوم یعقلون » (546) : عن جابر بن عبد الله ، انه سمع النبی صلی الله علیه و آله وسلم یقول: الناس من شجر شتی ، وانا وانت ، یا علی من شجرة واحدة . ثم قرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم الآیة . رواه الامام الصالحانی (547) .
[187] وقال: «کفی بالله شهیدا بینی وبینکم ومن عنده علم الکتاب » (548) : عن ابی جعفر رضی الله عنه فی «ومن عنده علم الکتاب » قال: علی بن ابی طالب علیه السلام . رواه الامام الصالحانی (549) .
[188] سورة الحجر: «ونزعنا ما فی صدورهم من غل اخوانا علی سرر متقابلین » (550) : عن عبد الله بن ملیک ، قال: سمعت علیا یقول: نزلت فی ثلاثة من العرب ، وعد منهم نفسه علیه السلام (551) .
[189] سورة النحل: «هل یستوی هو ومن یامر بالعدل وهو علی صراط مستقیم » (552) : عن ابی جعفر علیه السلام ، قال: علی بن ابی طالب علیه السلام یامر بالعدل وهو علی صراط مستقیم . رواه الامام الصالحانی (553) .
[190] سورة مریم: «ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» (554) عن البراء بن عازب ، قال: قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم لعلی: قل: اللهم اجعل لی عندک ودا فی صدور عبادک ، واجعل لی فی صدور المؤمنین مودة ، قال: فنزلت «ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» ، قال محمد: فلا نلقی مؤمنا الا وفی قلبه ود لعلی بن ابی طالب علیه السلام (555) .
[191] سورة طه: «وانی لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدی » (556) : عن ثابت البنانی فی قوله: «ثم اهتدی » قال: الی ولایة اهل بیته (557) .
[192] وعن ابی جعفر علیه السلام انه قال: «ثم اهتدی » الی ولایتنا اهل البیت . رواهما الزرندی (558) .
[193] سورة الانبیاء: «ان الذین سبقت لهم منا الحسنی » (559) : عن ابی سعید ، قال علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه -: انا منهم . رواه الامام الصالحانی (560) .
[194] سورة الحج: «هذان خصمان اختصموا فی ربهم » الی قوله تعالی: «وهدوا الی الطیب من القول وهدوا الی صراط الحمید» (561) : روی الزرندی [عن] علی علیه السلام ، قال: فینا نزلت هذه الآیة ، فی مبارزتنا یوم بدر (562) .
[195] سورة المؤمن: «وان الذین لا یؤمنون بالآخرة عن الصراط لناکبون » (563) قال: ولایتنا . رواه الامام الصالحانی (564) .
[196] سورة النور: «فی بیوت اذن الله ان ترفع » (565) ، لهم الآیة ، قام رجل الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فقال: ای بیوت هذه یا رسول الله ؟ قال: بیوت الانبیاء . فقام الیه ابوبکر فقال: یا رسول الله ، هذا البیت منها ؟ ای بیت علی وفاطمة ، فقال: نعم ، من افاضلها . رواه الصالحانی (566) .
[197] سورة الفرقان: «وهو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا وصهرا» (567) : عن ابی جعفر علیه السلام ، قال: هو وعلی وفاطمة . رواه الامام الصالحانی (568) .
[198] محمد بن سیرین فی هذه الآیة ، انها نزلت فی النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، وعلی بن ابی طالب علیه السلام هو ابن عمه وزوج ابنته فاطمة ، وکان نسبا وکان صهرا . رواه الامام الزرندی (569) .
[199] سورة الشعراء: «واجعل لی لسان صدق فی الآخرین » (570) : عن جعفر بن محمد علیه السلام ، قال: هو علی بن ابی طالب علیه السلام ، ان ابراهیم عرضت ولایته علیه فقال: اللهم اجعله من ذریتی ، ففعل الله ذلک . رواه الامام الصالحانی (571) .
[200] سورة النمل: «من جاء بالحسنة فله خیر منها وهم من فزع یومئذ آمنون «89»
ومن جاء بالسیئة فکبت وجوههم فی النار» (572) : عن علی علیه السلام: الحسنة حبنا والسیئة بغضنا ، رواه الامام الصالحانی (573) .
[201] سورة القصص: «افمن وعدناه وعدا حسنا فهو لاقیه کمن متعناه متاع الحیاة الدنیا» (574) : عن مجاهد: الآیة نزلت فی علی وحمزة ، وکان المتمتع ابا جهل . رواه الطبری والزرندی (575) .
[202] سورة العنکبوت: «الم × احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا وهم لا یفتنون » (576) : عن علی علیه السلام ، قال: قلت لرسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ما هذه الفتنة ؟ فقال علیه السلام: یا علی ، انک مبتلی ومبتلی بک ، وانک مخاصم فاعد للخصومة . رواه الامام الصالحانی (577) .
[203] سورة السجدة: «افمن کان مؤمنا» (578) الآیة: عن ابن عباس: ان الولید بن عقبة قال لعلی بن ابی طالب علیه السلام: انا ابسط منک لسانا ، واحد منک سنانا ، واملا للکتیبة منک . فقال له علی: اسکت انما انت فاسق ! فانزل الله عزوجل : « افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقان لا یستوون » ، رواه الامام الصالحانی (579) .
[204] ورواه الامام الزرندی ایضا بزیادة: یعنی بالمؤمن علی بن ابی طالب ، وبالفاسق الولید بن عقبة (580) .
[205] سورة الاحزاب: «وکفی الله المؤمنین القتال » (581) : کان عبد الله بن مسعود یقرا: «وکفی الله المؤمنین القتال » بعلی بن ابی طالب «وکان الله قویا عزیزا» . رواه الامام الصالحانی (582) .
[206] قال تعالی: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظر» (583) : عن ابی جعفر علیه السلام: «رجال صدقوا»: حمزة وعلی وجعفر ، «فمنهم من قضی نحبه » ای عهده ، وهو حمزة وجعفر ، «ومنهم من ینتظر» قال: علی بن ابی طالب . رواه الامام الصالحانی (584) .
وفی التفسیر: «قضی نحبه » ای مات حتف نفسه «ومنهم من ینتظر» الموت (585) .
[207] وقال تعالی: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا» (586) : عن ام سلمة - رضی الله عنها - قالت: انزلت هذه الآیة فی بیتی . قالت: وانا جالسة علی باب البیت ، فقلت: یا رسول الله ، ا لست من اهل البیت ؟ قال صلی الله علیه و آله وسلم: انت علی خیر ، انک من ازواج النبی صلی الله علیه و آله وسلم . قالت: وفی البیت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وعلی وفاطمة والحسن والحسین علیهم السلام . رواه الامام الصالحانی ، ورواه ایضا جماعة من المفسرین والمحدثین (587) .
[208] سورة فاطر: «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا» (588) : روی مسندا الی امیر المؤمنین علیه السلام انه قال: نحن هم (589) .
[209] سورة الصافات «وقفوهم انهم مسؤولون » (590) : عن مجاهد ، قال: مسؤولون عن ولایة علی بن ابی طالب علیه السلام (591) .
[210] عن ابی بردة (592) قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ذات یوم ونحن حوله: والذی نفس محمد بیده ، لا تزول قدم عبد یوم القیامة حتی [یساله الله عزوجل ] عن اربع: عن عمره فی ما افناه ، وعن جسده فیما ابلاه ، وعن ماله مما اکتسبه وفیما انفقه ، وعن حبنا اهل البیت . قال: فقال عمر: یا نبی الله ، وما آیة حبکم من بعدک ؟ فوضع یده علی راس علی بن ابی طالب علیه السلام - وهو علی جنبه - فقال: آیة حبنا من بعدی حب هذا واولاده . رواه الصالحانی مسندا الی امام الحافظ ابی نعیم (593) .
[211] سورة الزمر: «والذی جاء بالصدق وصدق به » (594) : عن مجاهد: فی الولایة . قال: وصدق به علی بن ابی طالب علیه السلام . رواه الصالحانی (595) .
[212] سورة الشوری: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ومن یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور» (596) : عن ابن عباس ، قال: لما نزلت «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی » قالوا: یا رسول الله ، من قرابتک هؤلاء الذین تجب علینا مودتهم ؟ قال صلی الله علیه و آله وسلم: علی وفاطمة وابناؤهما - قالها ثلاث مرات - . رواه الصالحانی والامام الطبری (597) .
[213] سورة الزخرف: «ولما ضرب ابن مریم مثلا اذا قومک منه یصدون » (598) : روی مسندا الی الاصبغ ، عن امیر المؤمنین علیه السلام ، قال: قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: ان فیک مثلا من عیسی ; احبه قوم فهلکوا فیه . فقال المنافقون: ا ما رضی له مثلا الا عیسی ؟! فنزلت الآیة . رواه الصالحانی (599) .
[214] سورة محمد صلی الله علیه و آله وسلم: «ولتعرفنهم فی لحن القول » (600) ببغضهم علی بن ابی طالب علیه السلام . رواه الصالحانی (601) .
[215] سورة الفتح: «فاستوی علی سوقه » (602) : عن جعفر بن محمد علیه السلام: ان هذه الکلمة فی شان امیر المؤمنین علیه السلام ; لان دین الاسلام استوی بسیفه . رواه الصالحانی (603) .
[216] سورة ق: «القیا فی جهنم کل کفار عنید» (604) : عن عنایة بن ربعی: ان المامورین بالالقاء النبی صلی الله علیه و آله وسلم وعلی علیه السلام . رواه الصالحانی (605) .
[217] سورة القمر: «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (606) : عن جابر ، قال: کنا عند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فتذکر اصحابنا الجنة ، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ان اول الانبیاء دخولا الجنة علی بن ابی طالب (607) .
[218] وفی هذا الحدیث انه صلی الله علیه و آله وسلم قال: لله تعالی لواء من نور ، وعمود من یاقوت ، مکتوب علی ذلک اللواء: «لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی بن ابی طالب کرم الله وجهه » ، فسر بذلک علی وقال: الحمد لله الذی کرمنا واشرفنا . ثم قال: ابشر یا علی ; فانه ما من عبد یحبک وینتحل مودتک الا بعثه الله یوم القیامة معنا «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (608) .
[219] سورة الرحمن: «مرج البحرین یلتقیان » (609) الآیة ، عن ابن عباس وانس: «مرج البحرین یلتقیان » علی وفاطمة ، و «بینهما برزخ لا یبغیان » قدم النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، «یخرج منهما اللؤلؤ والمرجان » الحسن والحسین علیهما السلام . رواه الصالحانی (610) .
[220] سورة الواقعة: «السابقون السابقون × اولئک المقربون » (611) : عن مجاهد ، عن ابن عمار رضی الله عنه فی هذه الآیة: یوشع بن نون سبق الی موسی بن عمران ، ومؤمن آل فرعون یاسین سبق الی عیسی بن مریم ، وعلی بن ابی طالب علیه السلام سبق الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، وکل رجل منهم سابق امته ، وعلی افضلهم . رواه الامام الصالحانی (612) .
[221] وعن ابن عباس قال: السباق ثلاثة: سبق یوشع بن نون الی موسی ، وصاحب یاسین الی عیسی ، وعلی الی رسول الله . رواه الطبری (613) .
[222] سورة المجادلة: «یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقة » (614) : عن مجاهد ، قال: لقد نزلت آیة ما عملت بها احد قبل علی ، وما عمل بها احد بعده: «یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم » الآیة ، کان عنده دینار ، فصرفه بعشرة دراهم ، فکان کلما ناجی النبی صلی الله علیه و آله وسلم تصدق بدرهم حتی نفدت ثم نسخت . رواه الامام الصالحانی (615) .
[223] وعن مجاهد ایضا فی هذه الآیة ، قال: نهی ان یناجی احد منهم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم حتی تقدم بین یدی ذلک صدقة ، فکان علی رضی الله عنه اول من تصدق فناجاه ، لم یناجه احد غیره ، ثم نزل التخفیف . رواه الامام الحافظ ابوبکر الخطیب (616) .
[224] سورة التحریم ، قوله تعالی: «وان تظاهرا علیه فان الله » الی قوله «وصالح المؤمنین » (617) عن اسماء بنت عمیس ، قالت: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی هذه الآیة قال: صالح المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام . رواه الصالحانی والزرندی (618) .
[225] وقال تعالی: «یوم لا یخزی الله النبی والذین آمنوا معه » (619) : عن ابن عباس ، قال: اول من یکسی من حلل الجنة ابراهیم لخلته من الله ، ثم محمد لانه صفوة الله ، ثم علی یزف بینهما الی الجنان زفا . رواه الصالحانی باسناده (620) .
[226] سورة الحاقة: «وتعیها اذن واعیة » (621) : عن یزید الاسلمی ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لعلی: ان الله امرنی ان ادنیک ولا اقصیک ، وان اعلمک وان تسمع وتعی ، وحق ان تسمع وتعی . قال: فنزلت: «وتعیها اذن واعیة » . قال علی - کرم الله وجهه -: ما سمعت من نبی الله کلاما الا وعیته وحفظته فلم انسه . رواه الصالحانی (622) .
[227] سورة الانسان: «ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا» (623) الآیات: عن ابن عباس ، قال: آجر علی علیه السلام نفسه ، وسقی نخلا بشی ء من شعیر لیلة حتی اصبح ، فلما قبض الشعیر طحن منه شی ء لیاکلوه ، فلما تم انضاجه اتی مسکین یساله ، فاطعموه ایاه ، ثم صنعوا الثلث الثانی ، فلما تم انضاجه اتی یتیم یسال ، فاطعموه ایاه وطووا یومهم ، فنزلت ; وهذا قول الحسن وقتادة (624) .
[228] سورة البینة: «ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة » (625) : عن ابن عباس، قال: لما نزلت هذه الآیة قال صلی الله علیه و آله وسلم لعلی: هو انت وشیعتک ، تاتی یوم القیامة انت وشیعتک راضین مرضیین ، ویاتی اعداؤک غضابا مقمحین . فقال: ومن عدوی ؟ قال: من تبرا منک وغصبک حقک ولعنک ! ثم قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من رحم علیا رحمه الله . رواه الامامان الصالحانی والزرندی (626) .
[229] وعن جابر ، قال: کنا عند النبی صلی الله علیه و آله وسلم فاقبل علی - رحمة الله ورضوانه علیه - فقال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: قد اتاکم اخی . ثم التفت الی الکعبة فضربها بیده فقال: والذی نفسی بیده ان هذا وشیعته لهم الفائزون یوم القیامة . ثم قال: انه اولاکم ایمانا ، واوفاکم بعهد الله ، واقومکم بامر الله ، واعدلکم فی الرعیة ، واقسمکم بالسویة ، واعظمکم عند الله مزیة . قال: فنزلت: «ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة » . رواه الامام الخطیب والصالحانی (627) .
[230] سورة العصر: «الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات » (628) : عن ابن عباس فی قوله: «ان الانسان لفی خسر»: یعنی اباجهل ، و «الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات » یعنی علیا وسلمان . رواه الصالحانی (629) .
باب فی انه اول من آمن بالله
روی صاحب توضیح الدلائل احادیث متکثرة:
[231] منها عن عمر بن الخطاب قال: کنت انا وابو عبیدة وابوبکر وجماعة اذ ضرب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علی منکب علی وقال: یا علی ، انت اول المؤمنین ایمانا ، وانت اول المسلمین اسلاما ، وانت منی بمنزلة هارون من موسی (630) .
[232] وعن ابن عباس: اول من آمن برسول الله من الرجال علی ، ومن النساء خدیجة (631) .
[233] وعن رافع ، قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: اصلی اول یوم الاثنین ، وصلت خدیجة آخر یوم الاثنین ، وصلی علی یوم الثلاثاء من الغد قبل ان یصلی مع رسول الله احد . رواه الطبری والزرندی (632) .
[234] عن امیر المؤمنین علیه السلام ، قال: صلیت قبل الناس بسبع سنین ، رواه الامام ابوبکر الخطیب (633) .
باب رجحان ایمانه علی غیره
ذکر فی توضیح الدلائل عدة اخبار:
[235] منها: عن عمر بن الخطاب ، قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: لو ان السماوات والارض وضعتا فی کفة ، ووزن ایمان علی فی کفة ، لرجح ایمان علی (634) .
[236] عن زید بن علی علیه السلام ، عن ابیه ، عن جده ، عن علی بن ابی طالب رضی الله عنه ، قال: قال لی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یوم فتحت خیبر: لولا ان یقول طوائف من امتی فیک ما قالت النصاری فی عیسی بن مریم ، لقلت فیک مقالة لا تمر بملا من الناس الا اخذوا من تراب رجلیک ، وعن فضل طهورک یستشفون به ، ولکن حسبک ان تکون منی وانا منک ، ترثنی وارثک ، وانت منی بمنزلة هارون من موسی ، الا انه لا نبی بعدی . انت تبرئ ذمتی ، وتقاتل علی سنتی ، وانت فی الآخرة اقرب الناس منی ، وانک غدا علی الحوض خلیفتی ، تذود عنه المنافقین ، وانت اول من ترد الحوض ، وانت اول داخل الجنة من امتی .
وان شیعتک علی منابر من نور مبیضة وجوههم حولی ، اشفع لهم فیکونوا غدا فی الجنة جیرانی ، وان عدوک غدا یرد نارا مسودة وجوههم ، وان حزبک حزبی ، وسلمک سلمی ، وسرک سری ، وعلانیتک علانیتی ، وسریرة صدرک کسریرة صدری ، وانت باب علمی ، وان ولدک ولدی ، ولحمک لحمی ، ودمک دمی ، وان الحق معک ، والحق علی لسانک وفی قلبک وبین عینیک ، والایمان مخالط لحمک ودمک کما خالط لحمی ودمی ، وان الله عزوجل امرنی ان ابشرک انک وعترتک فی الجنة ، وان عدوک فی النار ، لا یرد علی الحوض مبغض لک ، ولا یغیب عنه محب لک . رواه الامام الصالحانی (635) .
باب فی ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم منه وهو منه
رغما لکل جاحد غوی وجاهل غبی .
ذکر صاحب توضیح الدلائل عدة اخبار فی ذلک:
[237] منها: عن عمران بن حصین ، ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قال: ان علیا منی وانا منه ، وهو ولی کل مؤمن ومؤمنة بعدی ، رواه الطبری وقال: اخرجه احمد والترمذی (636) .
قال الامام العلامة المجددی: «فلان منی وانا منه » یراد به غایة الاختصاص وکمال الاتحاد من الطرفین (637) .
وقد تجی ء «من » بمعنی البدل کقوله تعالی: «ارضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة » (638) ای بدل الآخرة ، ف «انا منه ، وهو منی » ، انا بدله ، وهو بدلی ، ای کل منهما قائم مقام الآخر ، ویجوز ان یکون المراد به ما ورد به الحدیث: «انا وعلی من نور واحد» (639) ای کل منا مما منه الآخر ، وذکر نحو ذلک .
باب فی ذکر محبة النبی صلی الله علیه و آله وسلم
[238] عن عائشة ، قالت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لما حضرته الوفاة: ادعو الی حبیبی ! فدعوا له عمر ، فلما نظر الیه وضع راسه ، ثم قال: ادعو الی حبیبی ! فدعوا له علیا ، فلما رآه ادخله فی الثوب الذی کان علیه ، فلم یزل یحتضنه حتی قبض . ورواه الطبری (640) .
[239] وعن عائشة ایضا ، قالت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وهو فی بیتی لما حضره الموت: ادعو الی حبیبی ! فدعوت ابابکر ، فنظر الیه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ثم وضع راسه ، ثم قال: ادعو الی حبیبی ! فقلت: ویلکم ; ادعوا له علیا ، فوالله ما یرید غیره ، فلما رآه فرج الثوب الذی کان علیه ، ثم ادخله فیه ، فلم یزل یحتضنه حتی قبض ویده علیه (641) .
[240] عن ابن عباس: ان علیا علیه السلام دخل علی النبی صلی الله علیه و آله وسلم فقام الیه وعانقه وقبل بین عینیه ، فقال له العباس: ا تحب هذا یا رسول الله ؟ فقال صلی الله علیه و آله وسلم: والله اشد حبا له منی (642) .
[241] عن انس بن مالک ، قال: کان عند النبی صلی الله علیه و آله وسلم طیر فقال: «اللهم ائتنی باحب خلقک الیک یاکل معی من هذا الطائر» فجاء علی فاکل معه ، رواه الطبری (643) .
[242] وعن انس ایضا ، قال: قدمت لرسول الله طیرا ، فسمی واکل لقمة وقال صلی الله علیه و آله وسلم: «اللهم ائتنی باحب الخلق الیک والی » فاتی [علی] علیه السلام فضرب الباب فقلت: من انت ؟ فقال: علی . قلت: ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علی حاجة . قال: ثم اکل لقمة وقال صلی الله علیه و آله وسلم مثل ذلک ، فضرب علی علیه السلام الباب ورفع صوته ، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا انس ، افتح الباب . قال: فدخل ، فلما رآه النبی صلی الله علیه و آله وسلم تبسم ، ثم قال: الحمد لله [الذی] جاء بک ; فانی ادعو فی کل لقمة ان یاتینی الله باحب الخلق الیه والی ، فکنت انت . قال علیه السلام: والذی بعثک بالحق انی لاضرب الباب ثلاث مرات ویردنی انس ! قال: فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لم رددته ؟ قال: کنت احب ان یکون رجلا من الانصار . فتبسم الرسول صلی الله علیه و آله وسلم وقال: ما یلام الرجل فی قومه (644) .
[243] عن سلمة بن الاکوع ، قال: بعث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ابابکر الصدیق برایته الی حصون خیبر یقاتل ، فرجع ولم یکن فتح وقد جهد ، ثم بعث عمر الغد فقاتل ، فرجع ولم یکن فتح وقد جهد ، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله ورسوله ویحبه الله ورسوله ، یفتح الله علی یدیه لیس بفرار . قال سلمة: فدعا بعلی فهو ارمد ، فتفل فی عینیه وقال: خذ هذه الرایة فامض بها حتی یفتح الله علی یدیک . قال سلمة: فخرج بها - والله یهرول هرولة - وانا نلحقه نتبع اثره، حتی رکز رایته فی رضم (645) من الحجارة تحت الحصن ، فاطلع علیه یهودی من راس الحصن فقال: من انت ؟ فقال: علی بن ابی طالب . فقال الیهودی: غلبتم (646) وما انزل علی موسی ! فما رجع حتی فتح الله علی یدیه (647) .
باب فی الحث والتحریص علی ولایته ومحبته ، والمنع والتحذیر عن عداوته
[244] عنه صلی الله علیه و آله وسلم: من احب علیا فقد احبنی ، ومن ابغض علیا فقد ابغضنی ، ومن ابغضنی فقد ابغض الله عزوجل ، رواه الطبری (648) .
[245] وعنه صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: حب علی بن ابی طالب حسنة لا یضر معها سیئة ، وبغضه سیئة لا ینفع معها حسنة . رواه الصالحانی (649) .
[246] عن جابر قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: جاءنی جبرئیل عن الله بورقة آس خضراء مکتوب فیها ببیاض: انی افترضت محبة علی بن ابی طالب علی خلقی ، فبلغهم ذلک . رواه الصالحانی (650) .
[247] عن ابن عباس ، قال: اشهد بالله لسمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: من سب علیا فقد سبنی ، ومن سبنی فقد سب الله عزوجل ، [ ومن سب الله] اکبه علی منخره . رواه الطبری (651) .
[248] عن علی امیر المؤمنین علیه السلام انه قال: قال لی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لو ان عبد ا عبد الله عزوجل مثل ما قام نوح فی قومه ، وکان له مثل احد ذهبا ، فانفقه فی سبیل الله ، ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه ، ثم قتل مظلوما بین الصفا والمروة ولم یوالک یا علی ، لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها . رواه الصالحانی (652) .
[249] عن نافع بن عمر ، قال: سالت النبی عن علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه - ، فغضب وقال: ما بال قوم یذکرون من له منزلة کمنزلتی ! الا ومن احب علیا فقد احبنی ، ومن احبنی رضی الله عنه ، ومن رضی الله عنه کافاه بالجنة . الا ومن احب علیا تقبل الله صلاته وصیامه وقیامه واستجاب له دعاءه . الا ومن احب علیا استغفرت له الملائکة ، وفتحت له ابواب الجنان ، فیدخل من ای باب شاء بغیر حساب . الا ومن احب علیا لا یخرج من الدنیا حتی یشرب من الکوثر ، ویاکل من شجرة طوبی ، ویری مکانه من الجنة . الا ومن احب علیا هون الله علیه سکرات الموت وجعل قبره روضة من ریاض الجنة . الا ومن احب علیا اعطاه الله فی الجنة بعدد کل عرق فی بدنه [حوراء ، ویشفع فی ثمانین من اهل بیته ، وله بکل شعرة فی بدنه] مدینة فی الجنة . الا ومن احب علیا اظله الله فی ظل عرشه مع الصدیقین والشهداء . الا ومن احب علیا نجاه الله من النار .
الا ومن احب علیا یقبل الله منه حسناته ، وتجاوز عن سیئاته ، وکان فی الجنة رفیق حمزة سید الشهداء . الا ومن احب علیا اثبت الله الحکمة فی قلبه ، واجری علی لسانه الصواب ، وفتح له ابواب الرحمة . الا ومن احب علیا ناداه ملک من تحت العرش: یا عبد الله ، استانف العمل ; فقد غفر الله الذنوب کلها . الا ومن احب علیا وضع الله علی راسه تاج الکرامة ، والبسه حلة السلامة . الا ومن احب علیا وتوالاه کتب له براءة من النار ، وجواز علی الصراط ، وامان من العذاب . الا ومن احب علیا لا ینشر [له] دیوان ، ولا ینصب له میزان ، ویقال له: ادخل الجنة بغیر حساب . الا ومن احب علیا امن من الحساب والمیزان والصراط . الا ومن مات علی حب آل محمد صافحته الملائکة ، وزارته الانبیاء ، وقضیت له کل حاجة کانت له عند الله . عزوجل الا ومن مات علی حب آل محمد فانا کفیله بالجنة ; قالها ثلاثا . رواه الصالحانی .
وقال قتیبة بن سعید: کان حماد بن زید یفتخر بهذا الحدیث (653) .
[250] وعن ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: من سره ان یحیی حیاتی ویموت مماتی ویسکن جنة عدن التی غرس الله اشجارها بیده ، فلیوال علیا من بعدی ، ولیوال ولیه ، ولیقتد بالائمة من بعدی ; فانهم عترتی ، خلقوا من طینتی ، ورزقوا فهما وعلما . ویل للمکذبین بفضلهم من امتی ، القاطعین فیهم صلتی ، لا انالهم الله شفاعتی . رواه الامام الصالحانی (654) .
[251] وعن ابن عباس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: حب علی یاکل الذنوب کما تاکل النار الحطب (655) .
[252] عن انس بن مالک ، قال: صعد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم المنبر فذکر قولا کثیرا ، ثم قال: این علی بن ابی طالب ؟ فوثب الیه وقال: ها انا ذا یا رسول الله ، فضمه الی صدره وقبل [بین] عینیه وقال باعلی صوته: یا معاشر المسلمین ، هذا اخی وابن عمی وحبیبی ، هذا لحمی ودمی وشعری ، هذا اسد الله وسیفه فی ارضه علی اعدائه ، علی مبغضیه لعنة الله ولعنة اللاعنین ، والله منه بری ء وانا منه بری ء ، فمن احب ان یتبرا من الله ومنی فلیتبرا من علی ، ولیبلغ الشاهد الغائب . ثم قال: اجلس یا علی ، قد غفر الله لک ذنبک . اخرجه ابو سعد فی شرف النبوة (656) .
باب فی انه مولی من کان النبی صلی الله علیه و آله وسلم مولاه
[253] عن جعفر بن محمد ، عن ابیه ، عن جده: ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عمم علی بن ابی طالب عمامة السحاب، وارخاها بین یدیه ومن خلفه ، ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم: «اقبل » فاقبل ، ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم: «ادبر» فادبر ، فقال صلی الله علیه و آله وسلم: هکذا جاءتنی الملائکة . ثم قال: من کنت مولاه فعلی مولاه ; اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وانصر من نصره ، واخذل من خذله (657) .
[254] وقال صلی الله علیه و آله وسلم ایضا: یا ایها الناس ، من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، والی الله من والاه ، وعادی من عاداه .
ونحو ذلک من الاخبار الواردة من طرقهم ، وهی اکثر من ان یحصی فی هذا المعنی (658) .
باب فی انه وصی النبی صلی الله علیه و آله وسلم ووارثه وولی کل مؤمن ومؤمنة
[255] عن انس ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: [فان] وصیی ووارثی یقضی دینی وینجز موعدی ; علی بن ابی طالب . رواه الطبری (659) .
[256] وعن ابن عباس: ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال: هذا علی بن ابی طالب: اخی ، ووصیی ، ووارث علمی ، واخی فی الدنیا والآخرة . رواه الصالحانی (660) .
[257] عن زیدبن ابی اوفی: ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قال لعلی - کرم الله وجهه -: انت عندی بمنزلة هارون من موسی ، ووصیی ووارثی . قال: یا رسول الله ، ما ارث منک ؟ قال: [ما] اورثت الانبیاء قبلک: کتاب الله ، وسنة نبیهم . رواه الصالحانی (661) .
[258] عن ابن عباس ، قال: قال کعب الاحبار: لما ادرک ابراهیم - صلوات الله وسلامه علیه - الوفاة ، جمع اولاده وهم یومئذ ستة ، ودعا بتابوت ، ففتحه وقال: یا ایها الاولاد ، انظروا الی هذا التابوت . قال: فنظروا فی ذلک ، فراوا بیوتا بعدد الانبیاء کلهم ، وصورة کل واحد منهم وحلیتهم ، وفی آخرهم بیت محمد صلی الله علیه و آله وسلم من یاقوتة حمراء ، فاذا هو قائم یصلی ، وحوله اماثل اصحابه ، وبین یدیه علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه - ، وسیفه علی عاتقه ، مکتوب علی جنبیه: هذا وصی نبی آخر الزمان ، واخوه وابن عمه المؤید بنصره . رواه الصالحانی (662) .
باب فی انه علیه السلام اعلم الناس
[259] عن ابن طاووس ، عن الاعمش ، عن ابی البختری ، قال: رایت علیا - کرم الله وجهه - صعد المنبر بالکوفة ، و علیه مدرعة کانت لرسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، مقلدا بسیفه متعمما بعمامته ، وفی اصبعه خاتمه ، فقال - رضوان الله علیه -: سلونی قبل ان تفقدونی ; فانما بین الجوانح منی علم جم ، هذا سفط العلم - واشار الی بطنه وجوانحه - هذا لعاب رسول الله ، هذا ما زقنی رسول الله زقا من غیر وحی یوحی الی ، فوالله لو ثنیت لی الوسادة فجلست علیه لافتیت اهل التوراة بتوراتهم والانجیل بانجیلهم ، حتی ینطق الله التوراة والانجیل فیقول: صدق علی ، قد افتاکم بما انزل فی ، وانتم تتلون الکتاب افلا تعقلون . رواه الصالحانی باسناده (663) .
وعن ابی الطفیل ، قال: شهدت علیا - کرم الله وجهه - وهو یخطب ویقول: سلونی ; فوالله لا تسالون عن شی ء یکون الی یوم القیامة الا حدثتکم به ، فان تحت الجوانح منی لعلما جما ، سلونی عن کتاب الله ، ما منه آیة الا وانا اعلم: نزلت بلیل ام نهار ، ام بسهل ام بجبل .
[260] وفی روایة اخری: ما نزلت آیة الا وقد علمت فیما نزلت ، واین نزلت ، وعلی من نزلت . ان ربی عزوجل وهب لی قلبا وعقلا ولسانا طلقا ، رواه الزرندی (664) .
[261] وروی ان امیر المؤمنین قال فی جمع من الصحابة ، فیهم ابوبکر وعمر: سلونی قبل ان تفقدونی ، سلونی عن طرق السماء ; فانی اعرف بها من طرق الارض ، فاخذ الناس یسالونه ، ثم قال - کرم الله [وجهه] -: هاه هاه ! ان هاهنا لعلما جما لو اصبت له حملة ، واشار الی صدره (665) .
[262] قال صاحب توضیح الدلائل علی ما هذا لفظه: قال لسان الحق والصواب عمر بن الخطاب فی عدة وقائع وقعت ایام خلافته: لولا علی لهلک عمر ! (666) لما رای من تحقیقه واصابته ، وقال مرة اخری: اللهم لا تنزل بی شدة الا وابوالحسن الی جنبی (667) . وقال مرة اخری: اعوذ بالله من معضلة لا علی لها (668) .
وقد ساله شیئا فاجابه فی بعض الزمن ، فقال: اعوذ بالله ان اعیش فی یوم لست فیه یا ابا الحسن (669) . ثم قال: وناهیک فخرا وسؤددا لمولانا امیر المؤمنین علیه السلام اذا عرف له بالفضل افضل افاضل زمانه ، واعترف بهذا ، وهو اعلم علماء الصحابة یغترف من بحر علومه وبیانه ، وقد قالت ام المؤمنین عائشة الصدیقة - التی هی بالمدح والثناء حقیقة - عند ما قالت: من افتاکم بصوم عاشوراء فقالوا: علی . فقالت: انه اعلم الناس بالسنة . رواه الطبری (670) ، انتهی کلامه .
وفیه کفایة لمن تامل حاله فی عقیدته ، وعند ذلک یحسن قول القائل:
وملیحة شهدت له ضراتها
والفضل ما یشهد به الضراء (671)
باب فی انه قاتل علی تاویل القرآن ،کما کان یقاتل النبی صلی الله علیه و آله وسلم علی تنزیله
[263] عن ابی سعید الخدری ، قال: خرج الینا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وقد انقطع شسع نعله فدفعها الی علی لیصلحها ، ثم جلس وجلسنا حوله ، کانما علی رؤوسنا الطیر ، فقال صلی الله علیه و آله وسلم: ان منکم من یقاتل علی تاویل القرآن کما قاتلت الناس علی تنزیله . فقال ابو بکر: انا هو یا رسول الله ؟ فقال صلی الله علیه و آله وسلم: لا . فقال عمر: انا هو یا رسول الله ؟ فقال صلی الله علیه و آله وسلم: لا ، ولکنه خاصف النعل . قال: فاتینا علیا نبشره بذلک ، فکان لم یرفع راسه ، کانه قد سمعه قبل ; الحدیث . رواه الحافظ ابو بکر الخطیب ، ورواه الزرندی ایضا (672) .
[264] وعن ابی سعید التمیمی ، عن علی - کرم الله وجهه - قال: عهد الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انی اقاتل الناکثین والقاسطین والمارقین . فقیل: یا امیر المؤمنین من الناکثون ؟ فقال: الناکثون اهل الجمل ، والقاسطون اهل الشام ، والمارقون الخوارج . رواه الصالحانی (673) .
حدیث سد الابواب الا باب علی علیه السلام
[265] روی ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قال: ان الله - جل جلاله - امر موسی بن عمران ان یبنی مسجدا طاهرا لا یسکنه الا هو وهارون [وابنا هارون] شبر وشبیر ، وان الله - جل جلاله - قد امرنی ان ابنی مسجدا لا یسکنه الا انا وعلی والحسن والحسین ، سدوا هذه الابواب الا باب علی (674) .
[266] وفی خبر آخر انه قال: سدوا هذه الابواب الا باب علی ! ثم قال صلی الله علیه و آله وسلم: سدوا قبل ان ینزل العذاب ! فخرج الناس مبادئین ، وخرج حمزة یجر قطیفة حمراء وعیناه تذرفان وهو یبکی ویقول: یا رسول الله ، اخرجت عمک ، واسکنت ابن عمک ؟ فقال صلی الله علیه و آله وسلم: ما اخرجتک ولا انا اسکنته ، ولکن الله عزوجل اسکنه (675) .
[267] وعن زید بن ارقم ، قال: کان لنفر من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ابواب شارعة فی المسجد . قال: فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: سدوا هذه الابواب الا باب علی . فتکلم فی ذلک اناس ، فقام صلی الله علیه و آله وسلم فحمد الله واثنی علیه ، ثم قال: اما بعد ، فانما امرت بسد هذه الابواب [غیر باب علی] فقال فیه قائلکم ، وانی - والله - ما سددت شیئا ولا فتحته ، ولکن امرت بشی ء فاتبعته . رواه الطبری وقال: اخرجه احمد (676) .
احادیث فی نفسائه (677) الخاصة به
[268] عن عبد الله بن الوراق ، قال: سمعت ابی یقول: فضل علی - کرم الله وجهه - علی اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سبعین منقبة لم یشارکه فیها احد . رواه الصالحانی (678) .
[269] عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: لمبارزة علی بن ابی طالب لعمر بن عبد ود یوم الخندق افضل من عبادة امتی الی یوم القیامة ، رواه الصالحانی (679) .
[270] وعن عمر بن الخطاب ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ما اکتسب مکتسب مثل فضل علی ; یهدی صاحبه الی الهدی ، ویرده عن الردی . رواه الطبری (680) .
[271] وعن ابی الصلت ، قال: نظر ابو بکر الی علی - کرم الله وجهه - مقبلا فقال: من سره ان ینظر الی اقرب الناس قرابة من بینهم ، واجودهم منزلة ، واعظمهم حرمة ، واعزهم عنده قربة ، فلینظر الیه . واشار الی علی (681) .
باب ان فیه جمیع ما فی الناس من الفضائل، و لیس فی الناس ما فیه
عن العباس بن عبد المطلب الملقب بخیر الاعمام ، انه قال:
ما کنت احسب ان الامر منصرف
عن هاشم ثم منها عن ابی حسن
ا لیس اول من صلی لقبلتکم
واعلم الناس بالآیات والسنن
من فیه ما فی جمیع الناس کلهم
ولیس فی الناس ما فیه من الحسن
واقرب الناس عهدا بالنبی ومن
جبریل عون له فی الغسل والکفن (682)
[272] قال الشیخ الامام ابو الحسن البصری: لما کثر اختلاف الناس فی الصحابة ، فقال اصحاب الحدیث ومن ینتحل السنة: نقدم ابابکر وعمر وعثمان وعلی ، وقال طائفة من اصحاب الحدیث: نقدم ابابکر وعمر ونقف فی عثمان وعلی ، وراینا کل من هؤلاء ینتحل السنة ویدعیها ، فسالنا جمیع اهل هذه المقالات والدعاوی عن اشیاء ، سالناهم عن درجات الفضل التی تنال فیها عند الله الزلفی ، ویتفاضل بها المؤمنون ، فاجمعوا علی اول درجات الایمان وافضلها منزلة عند الله واقلاها قدما: السبق فی الاسلام والهجرة مع الرسول صلی الله علیه و آله وسلم ، واحتجوا بقول الله عزوجل : « والسابقون السابقون × اولئک المقربون » (683) وبقوله: «للفقراء المهاجرین الذین اخرجوا من دیارهم واموالهم یبتغون فضلا من الله ورضوانا» (684) ثم سالناهم عن الدرجة تلی درجة السابقین ، فقالوا: القرابة مع السبق افضل من السبق بغیر قرابة ، واحتجوا بقوله تعالی: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی » (685) وقوله تعالی: «واتقوا الله الذی تساءلون به والارحام » (686) وبنحو ذلک ، فمن وجبت له حرمتان: حرمة السبق وحرمة القرابة ، کان اوجب حقا ممن له حرمة واحدة .
ثم سالناهم عن الدرجة التی تلی القرابة ، فقالوا: العلم بکتاب الله تعالی ، واحتجوا بقوله تعالی: «فسالوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون » (687) ونحو ذلک ، وبقوله صلی الله علیه و آله وسلم: «اذا اجتمعتم فلیؤمکم اقرؤکم لکتاب الله تعالی » (688) ، ثم سالناهم عن الدرجة التی تلی ذلک ، فقالوا: المعرفة بالحکم ، واحتجوا بقوله «یحکم به ذوا عدل منکم » (689) وبقوله: «یحکم بها النبیون » (690) الآیة وبقوله تعالی: «وان احکم بینهم بما انزل الله » (691) ثم سالناهم عن الدرجة التی ذلک ، فقالوا: درجة المجاهدین ، واحتجوا بقوله تعالی: «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنة » (692) وبقوله تعالی: «وفضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» (693) والجهاد اعظم محن الایمان ; لما فیه من التغریر بالنفس وبذل المهجة .
ثم سالناهم عن الدرجة التی تلی ذلک ، فقالوا: الانفاق فی سبیل الله ، واحتجوا بقوله: «انفقوا مما رزقناکم » (694) وبنحوها ، والانفاق غلیظ فی المحبة وهو یعدل البذل للنفس ، فانهما جودان: جود بالنفس وجود بالمال ، ثم سالناهم عن الدرجة التی تلی ذلک ، فقالوا: درجة اهل الورع ، واحتجوا بقوله تعالی: «قد افلح المؤمنون × الذین هم فی صلاتهم خاشعون » (695) ونحوها ، ثم سالنا عن الدرجة التی تلی ذلک ، فقالوا: الزهد فی الدنیا ، الآیة ونحوها .
فلما عرفنا واجتمعوا علیه من هذه الدرجات التی یتفاضل بها المؤمنون قلنا لهم: خبرونا عن هذه الدرجات التی قد اجتمعت فی رجل ، هل یدفعه من یجتمع فیه ؟ قالوا: اللهم لا . قلنا: فما حکمه ؟ قالوا: حکمه انه افضل المؤمنین ، الا ان یکون مؤمن آخر قد اجتمعت فیه هذه الدرجات ، فیکون مساویا . قلنا: فهل عندکم حجة تدفعون بها هذه المقالة ؟ قالوا: اللهم لا ، وذلک ان کل درجة من هذه الدرجات قائمة بعینها ، وقد انزل الله سبحانه فیها کتابا ، وعد علیها ثوابا لا یشبه ما وعد الله علیه فی الدرجة الاخری . فلما اقروا بذلک قلنا: هل نفی شی ء یحتجون به فترجعون عما اقررتم به ؟ قالوا: لا نعرف فی شی ء من القرآن وفی قول قائل ولا معقول .
قلنا لهم: خبرونا عن هذه الدرجات: من الذی اجتمعت فیه کلها ، ومن فیه بعضها ؟ ثم ذکروا جمیع الدرجات ، ولم یجتمع کلها الا فی علی علیه السلام . ثم قال: فلما رایناهم قد ذکروا علیا فی جمیع الدرجات فقلنا لهم: لم ذکرتم علیا فی جمیع هذه الابواب؟ قالوا: لم یخل من هذه الدرجات ، وکلها قائمة فیه مجتمعة عنده دون غیره . قلنا: ا فترجعون عن هذا القول ؟ قالوا: فکیف نرجع عن قول اکده الله تعالی الا یناهت ، والبهت من فعل الیهود (696) ! انتهی .
وهو کما قال ثم ، وعد له بعد ذلک من الفضائل التی لا تحصی ، وقد مر ذکر البعض منها فی تضاعیف الاخبار السالفة .
خاتمة:
تشتمل علی بیان نوادر الاخبار من فضائل علی علیه السلام
[273] عن عائشة ، قالت: رایت ابی یکثر النظر الی وجه علی علیه السلام فقلت: یا ابت ، رایتک تکثر النظر الی وجه علی ؟ فقال: یا بنیة ، سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: النظر الی وجه علی عبادة . رواه الصالحانی (697) .
وقد تکرر مثله عن الصحابة (698) .
[274] عن عبد الله: اقبل علی - کرم الله وجهه - یوم قتل عمرو بن عبد ود علی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وسیفه یقطر دما ، فقال صلی الله علیه و آله وسلم: اللهم اتحف علیا بتحفة لم تتحف بها احدا قبله ، ولا تتحف بها احدا بعده ! قال: فهبط جبرئیل علی النبی صلی الله علیه و آله وسلم باترجة واذا فیها سطران مکتوبان: «هدیة من الطالب الغالب الی علی بن ابی طالب » . رواه الحافظ (699) .
[275] عن جابر ، قال: کنا عند النبی صلی الله علیه و آله وسلم فاقبل علی بن ابی طالب ، فقال: اتاکم اخی . ثم التفت الی الکعبة فضربها بیده فقال: والذی نفسی بیده ; هذا وشیعته هم الفائزون یوم القیامة ، الحدیث . رواه الحافظ ابوبکر الخطیب (700) .
[276] وعن عمار بن یاسر ، انه قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول: یا علی ، ان الله زینک بزینة لم یزین العباد بزینة هی احب الیه منها ، زهدک فی الدنیا وابغضها الیک ، وحبب الیک الفقراء ، فرضیت بهم اتباعا ، ورضوا بک اماما . یا علی ، طوبی لمن احبک وصدق علیک ، هم اخوانک فی دینک وشرکاؤک فی جنتک واما من ابغضک وکذب علیک فحقیق علی الله ان یقیمه مقام الکذابین . رواه الصالحانی (701) .
[277] عن ام سلمة ، قالت: کان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عندی ، فقعدت الیه فاطمة لتسلم ومعها علی ، فرفع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم الیها راسه وقال: ابشر یا علی ! انت وشیعتک فی الجنة (702) .
[278] عن انس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: خلق الله تعالی من نور وجه علی بن ابی طالب علیه السلام سبعین الف ملک یستغفرون له ولمحبیه الی یوم القیامة . رواه الصالحانی (703) .
عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: یا علی ، اذا کان یوم القیامة تعلقت بحجزة الله ، وانت متعلق بحجزتی ، وولدک متعلقون بحجزتک ، وشیعة ولدک متعلقون بحجزتهم ، فتری ان یؤمر بنا . رواه الصالحانی (704) .
[279] وعن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: اذا کان یوم القیامة ضربت لی قبة عن یمین العرش من درة بیضاء ، وضربت عن یسار العرش قبة من یاقوتة حمراء لابراهیم خلیل الرحمان ، وضربت بینهما قبة خضراء لعلی بن ابی طالب ، فما ظنک بحبیب بین حبیبین (705) ؟
[280] وعن انس ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: اذا کان یوم القیامة یؤتی بمنبر طوله ثلاثین میلا ، ثم ینادی مناد من بطنان العرش: این حبیب الله ؟ فاجیب فیقال لی: ارق ! فارقی ، فاکون فی اعلاه ، ثم ینادی الثانیة: این وصیه علی بن ابی طالب ؟ فیجیب فیقال له: ارق ! فیرقی ، فیقف دونی ، فیعلم جمیع الخلائق ان محمدا سید المرسلین ، وان علیا سید الوصیین .
قال انس: فقام رجل من الانصار فقال: یا رسول الله ، فمن یبغض علیا بعد هذا ؟ فقال: یا اخا الانصار ، لا یبغضه من قریش الا مشرک ، ولا من الانصار الا یهودی ، ولا من العرب الا دعی ، ولا من سائر الناس الا شقی . رواه الصالحانی (706) .
[281] زید بن ارقم: ان النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال لعلی: انت معی فی قصری فی الجنة مع فاطمة ابنتی ، ثم تلا «اخوانا علی سرر متقابلین » (707) . رواه الطبری (708) .
[282] عن علی علیه السلام ، قال: کنت امشی مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی بعض طرق المدینة ، فاتینا علی حدیقة فقلت: یا رسول الله ، ما احسنها ! فقال صلی الله علیه و آله وسلم: لک فی الجنة احسن منها ! حتی اتینا علی سبع حدائق اقول: یا رسول الله ، ما احسنها ! فیقول: لک فی الجنة احسن منها ! رواه الطبری (709) .
[283] عن ابی سعید الخدری ، عنه علیه السلام ، قال: لما اسری بی الی سبع سماوات اخذ بیدی حبیبی جبرئیل علیه السلام واجلسنی علی درنوک (710) من درانیک الجنة ، ثم ناولنی سفرجلة ، فانفلقت نصفین ، فخرجت منها حوراء ، فقالت: السلام علیک یا احمد یا رسول الله . قلت: وعلیک ویرحمک الله ، من انت ؟ قال: انا الراضیة ، انا المرضیة ، خلقنی الجبار من ثلاثة انواع: اسفلی من المسک ، ووسطی من العنبر ، واعلای من الکافور وعجنت بماء الحیوان ; قال الجبار: کونی ، فکنت . خلقت لاخیک وابن عمک ووصیک علی بن ابی طالب علیه السلام . رواه الخطیب ورواه الطبری (711) .
[284] وعن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: یا علی ، انک اول من یقرع باب الجنة فتدخلها بغیر حساب (712) .
[285] عن علقمة ، عن عبد الله قال: مرض رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مرضة، فغدا الیه [علی] کرم الله وجهه بالغلس ، وکان یحب [ان] لا یسبقه الیه احد ، فاذا هو صلی الله علیه و آله وسلم فی صحن الدار ، وراسه فی حجر دحیة الکلبی ، فقال: السلام علیک . قال: وعلیک السلام ورحمة الله و [برکاته]، اما انی احبک ، ولک عندی مدیحة ودیعة اردها الیک . قال: قد قال: انت امیر المؤمنین ، وانت قائد الغر المحجلین ، وانت سید ولد آدم یوم القیامة ما خلا النبیین والمرسلین ، لواء الحمد بیدک ، تزف انت وشیعتک الی الجنان زفا ، افلح من تولاک ، وخاب وخسر من تخلاک . من یحب محمدا احبک ، ومن یبغضک لم تنلهم شفاعة محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، ادن الی صفوة الله اخیک وابن عمک ، فانت احق الناس به .
قال: فدنی علی فاخذ براس رسول [الله] اخذا رفیقا ، فصیره فی حجره فانتبه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فقال: ما هذه الهمهمة ؟ فاخبره بالحدیث ، فقال صلی الله علیه و آله وسلم: لم یکن دحیة بن خلیفة ، کان ذلک جبرئیل ، سماک باسماء سماک الله بها ، وهو الذی القی محبتک فی صدور المؤمنین وهیبتک فی صدور الکافرین ، ولک - یا علی - عند الله اضعاف کثیرة . رواه الخطیب الحافظ ابوبکر (713) .
[286] عن محمد بن الحنفیة ، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، قال: رایت فی السماء الرابعة ملکا نصفه من نار ونصفه من ثلج ، وعلی جبهته مکتوب: «نصر الله (714) محمدا بعلی » فبقیت متعجبا . فقال الملک: تعجبت من هذا ؟ کتب الله فی جبهتی ما تری قبل ان یخلق الدنیا بالفی عام . رواه الصالحانی (715) .
[287] عن ابن عباس ، قال: جاء ابوبکر وعلی یزوران قبر النبی صلی الله علیه و آله وسلم بعد وفاته بستة ایام ، قال علی لابی بکر: تقدم یا خلیفة رسول الله . قال ابوبکر: ما کنت لاتقدم [رجلا] سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول فیه: علی منی بمنزلتی من ربی . رواه الطبری (716) .
[288] عن جابر ، قال: دعی رسول الله علیا یوم الطائف فانتجاه ، فقال الناس: لقد طال نجواه مع ابن عمه ! فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ما انتجیته ولکن الله انتجاه . رواه الطبری (717) .
قصة علی علیه السلام مع الاسد
[289] عن الاصبغ احد خواص علی - کرم الله وجهه - ، قال: کنت مع امیر المؤمنین علیه السلام لنصف من شهر شعبان ، وهو یرید موضعا کان یاویه باللیل للصلاة ، وانا معه حتی موضع ورده ، فینزل عن بغلته وسلم الی مقودها فاعن ساعة ، اذ حمحمت البغلة وجعلت تنفر وتقهقر ، ولا ادری ما السبب ! فنظر الی امیر المؤمنین سوادا فقال: سبع ورب الکعبة . فقام علیه السلام من محرابه متقلدا بسیفه ، فجعل یخطو نحو السبع حتی دنا منه ، فقال صائحا به: قف . فخاف الاسد وکل ووقف ، فعندها استقرت البغلة ، فقال امیر المؤمنین علیه السلام: یا لیث ، ما علمت انی اللیث والاسد والقسورة وحیدرة ؟ [ثم قال:] ما جاء بک الینا ایها اللیث ؟ [ثم قال:] اللهم اطلق علی لسانه .
فقال السبع: یا امیر المؤمنین علیه السلام ویا وارث علم النبیین ومفرق بین الحق والباطل ، ما افترست منذ ثلاثة ایام ، وقد اضرنی الجوع ، فرایتکم من فرسخین ، فقلت: اذهب وانظر من هؤلاء القوم ؟ فان کان لی بهم قدرة احصل منهم فریسة . فقال امیر المؤمنین علیه السلام: ا ما علمت انی اسد الله ، وابو الاشبال الاثنی عشر ؟ فعند ذلک امتد الاسد بین یدیه ، وجعل امیر المؤمنین یمسح راسه وهو یقول: ما جاء بک یا لیث ؟ انت کلب الله فی ارضه ! فقال: یا امیر المؤمنین نحن من قبیل ینتحل محبة الهاشمیین ، لا ناکل معاشر السباع رجلا یحبک ویحب عترتک .
ثم قال: یا امیر المؤمنین ، انا مسلط علی من ابغضک من کلاب الشام ، وکذلک اهل بیتی ، وهم فریستنا ، ونحن ناوی النیل . قال: فما جاء بک الی الکوفة ؟ قال: اتیت فی هذه الفیافی لعلی القاک ، وانی لمنصرف من لیلتی هذه الی رجل یقال له سنان بن وائل ، ممن افلت من حزب صفین من اهل الشام ، وهو یرید القادسیة ، وهو رزقی فی هذه اللیلة ، ثم قام من بین یدی امیر المؤمنین علیه السلام ، فقضیت عجبا من هذه الحالة ، فقلت فی نفسی: سبحان الله ! سبع یتکلم مع امیر المؤمنین ، فقال امیر المؤمنین: ویلک ، لم تتعجب ؟ هذا اعجب ، ام الشمس والکواکب ، ام سائر ذلک ؟ والذی فلق الحبة وبرء النسمة ، لو احببت لاری مما علمنی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم من الآیات والعجائب ، ولو اریهم لرجع الناس کفارا !
ثم رجع امیر المؤمنین علیه السلام الی مستقره ، ووجهنی الی القادسیة لاستیقن الحال ، فرکبت من لیلتی فوافیت باب القادسیة قبل ان یقیم المؤذن ، فسمعت الناس یقولون: سنان افترسه الاسد ! فاتیت انا فیمن اتی الیه لننظره ، فما ترک الا راسه وبعض اعضائه مثل الانامل واطراف الاصابع ، واتی علی باقیه کله ، فحملت راسه الی امیر المؤمنین علیه السلام فبقی متعجبا ، واخبرت الناس بما کان من حدیث امیر المؤمنین والاسد ، فجعل الناس یتبرکون بتراب اقدام امیر المؤمنین علیه السلام ویستشفون به ، ثم قام خطیبا فحمد الله واثنی علیه ، ثم قال: معاشر الناس ، ما احبنا رجل فدخل النار ، وما ابغضنا رجل فدخل الجنة ، وانی لقسیم الجنة والنار ، واذا کان یوم القیامة وقفت علی جسر جهنم فاقول: هذا لی ، حتی یجوز اولیائی ، ومشیت حتی الصراط کالبرق الخاطف او کالرعد العاصف ! فقام الناس واخذوا یقولون: الحمد لله الذی فضلک علی کثیر من خلقه ، ثم تلا امیر المؤمنین علیه السلام: «الذین قال لهم الناس » الی قوله: «فضل عظیم » (718) . (719)
[290] عن شباب بن مدحج: کنت مع امیر المؤمنین علیه السلام علی شاطئ الفرات وهو جالس متفکر ، یعقد انامله کهیئة الحاسب ، فتوهمت انه حاسب شیئا ، فبقیت انظر الیه ، فهو قابض فی بحر الفکر وقد انتزع خفیه ووضعها ناحیة ، ثم رفع راسه بعد ان تفکر ساعة وقال: یا شباب ، قل: لا اله الا الله ، محمد رسول الله . فقلتها وقال: یا شباب ، من اخلصها وعرف الولایة حقا حرم دمه ولحمه علی النار .
اذ نعب غراب فجعل یکثر من نعیبه ، فقال امیر المؤمنین: نعیبا لهذا الغراب ، ما افطنه ؟ فقلت: یا امیر المؤمنین ، ا وتدری ما یقول ؟ فقال: نعم ، یقول: احذر الخف ; فان عدو الله فیه ! ثم دنی امیر المؤمنین الی الفرات لیجدد الوضوء ، فطار الغراب فاخذ الخف فی منقاره ، فعلا به الهواء ، ثم قلبه فوقع منه افعی ارقط اسود ، فقتله امیرالمؤمنین علیه السلام ثم قال: الحمد لله وحده ، والصلاة علی نبیه محمد و آله ، یا شباب ، هکذا عهدته صنع مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم . فقلت: بابی انت وامی ، ما یقول الغراب فی نعیبه ؟ قال: یقول: الله وحده ، ومحمد نبیه ، وعلی وصیه . فقال امیر المؤمنین: یا غراب ، من این علمت ان فیه افعی ؟ قال: لم اطر فی هذه البقعة منذ ثلاثمئة سنة الا یومی هذا ، بعثنی الله تعالی لاکلمک واعلمک .
ثم لبس خفه بیدی وقال: یا شباب ، علیک باداء الفرائض ومحبة رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم واهل بیته ، واستودعک الله . ثم انه ودعنی ومضی .
ونحو ذلک من تکلمه عددا من الحیوانات العجم ، ولیس یعجب من مثله علیه السلام (720) .
[291] وعن علی بن ابی ربیعة ، قال: جاءه ابن النباح فقال: یا امیر المؤمنین ، امتلا بیت المال من صفراء وبیضاء ! قال: الله اکبر ! فقام متوکئا علی ابن النباح حتی اتی بیت المال ، فنادی فی الناس ، واعطی جمیع ما فی بیت المال وهو یقول: یا صفراء ، یا بیضاء ، غری غیری ! هاؤها حتی ما بقی منه دینار ولا درهم ، ثم امر بنضحه وصلی فیه رکعتین . رواه الطبری (721) .
[292] وعن ابن عباس ، قال: اشتری علی بن ابی طالب قمیصا بثلاثة دراهم وهو خلیفة ، وقطع کمه من موضع الرسغین وقال: الحمد لله ، هذا من ریاشه (722) .
[293] وعن ابن هارون ، قال: اصبح علی علیه السلام ذات یوم فقال: یا فاطمة ، عندک شی ء تغذینیه ؟ قالت: والذی اکرم محمدا ابی بالنبوة [واکرمک بالوصیة] ما اصبح عندی شی ء اغذیکه ، ولا کان لنا شی ء منذ یومین اطعمناکه . فقال - کرم الله وجهه -: یا فاطمة ، الا اعلمتنی حتی ابغی لکم شیئا ؟ فقالت: استحی من الله ان اکلفک ما لا تقدر علیه ! فخرج - رضوان الله علیه - من عندها واثقا بالله تعالی حسن الظن به ، فاستقرض دینارا ، فبینما الدینار فی یده اراد ان یبتاع لهم ما یصلح لهم ، اذ عرض له مقداد بن الاسود فی یوم شدید الحر قد لوحته الشمس من فوقه وآذته الارض من تحته .
فلما [رآه علی انکر شانه (723) ] قال: یا مقداد ، ما ازعجک عن رحلک هذه الساعة ؟ قال: یا ابا الحسن ، خل سبیلی ولا تسالنی ! فقال علی: یا اخی ، لا یحل لک ان تکتمنی حالک ؟ فقال: اما اذا ابیت ، فبالذی اکرم محمدا بالنبوة ما ازعجنی الا الجهد ، ولقد ترکت اهلی یبکون جوعا ، فلما سمعت بکاء العیال لم تحملنی الارض ، فخرجت مغموما راسی ، فهذه حالی وقصتی ، فهملت عینا علی بالبکاء ، وقال: احلف بالذی حلفت به ، ما ازعجنی غیر الذی ازعجک ، لقد اقترضت دینارا فهاکه آثرک علی نفسی . فدفع الدینار ورجع حتی دخل مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فصلی معه الظهر والعصر والمغرب ، فلما قضی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم صلاة المغرب مر بعلی فی الصف الاول فغمزه برجله ، فمشی علی خلف النبی صلی الله علیه و آله وسلم حتی لقیه عند باب المسجد ، فسلم علیه فرد علیه السلام ، فقال: یا ابا الحسن ، عندک شی ء تعشینا ؟
فاطرق علی ساعة لا یحیر جوابا حیاءا من النبی صلی الله علیه و آله وسلم ان تعرف الحال التی خرج علیها ، فلما نظر الی سکوت علی قال: یا ابا الحسن ، ما لک اما ان تقول لا فانصرف ، او تقول نعم فاجی ء معک ! وکان الله قد اوحی الی نبیه صلی الله علیه و آله وسلم ان تعشی عندهم . قال: فاخذ النبی صلی الله علیه و آله وسلم بید علی ، فانطلقا حتی دخلا علی فاطمة وهی فی مصلی لها ، قد صلت وخلفها جفنة یفور رائحتها ، فلما سمعت کلام النبی صلی الله علیه و آله وسلم خرجت من المصلی فسلمت علیه وکانت اعز الناس علیه ، فرد جوابها ومسح بیده علی راسها وقال: کیف امسیت رحمک الله عشینا ؟ فدخلت فاخذت الجفنة فوضعتها بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، فلما نظر علی - کرم الله وجهه - الیها وشم ریحها رمی بنظره الی فاطمة رمیا شحیحا فقالت له: ما اشد نظرک واشحه ! سبحان الله ، هل اذنبت ذنبا استوجب الخطیئة به ؟
قال: وای ذنب اعظم مما اصبته ! ا لیس عهد بک الیوم وانت تحلفین مجتهدة ما طعمت طعاما منذ یومین ؟ فنظرت الی السماء وقالت: الهی تعلم ما فی السماء والارض ، انی لم اقل الا حقا . قال: وانی لک هذا ؟ لم ار مثله قط ، ولم اشم مثل رائحته ، ولم آکل اطیب منه ! فوضع النبی صلی الله علیه و آله وسلم کفه المبارک بین کتفی علی ثم هزهما وقال: یا علی ، هذا ثواب دینارک واجر صدقتک ، هذا من عند الله «ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب » . ثم استعبر النبی صلی الله علیه و آله وسلم باکیا ، وقال: الحمد لله الذی لم یخرجکما من الدنیا حتی یحل لکما بطعام الجنة فی الدنیا والثواب المدخر فی الآخرة ، وجعل ابنتی مثل مریم «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عند الله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب » (724) . رواه الصالحانی (725) .
[294] وعن علی علیه السلام ، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: یا علی ، کیف انت اذا زهد الناس فی الآخرة ، ورغبوا فی الدنیا ، واکلوا التراث اکلا لما ، واحبوا المال حبا جما ، واتخذوا دین الله دغلا ، ومال الله دولا ؟ قال: قلت: اترکهم وما اختاروا ، واختار الله ورسوله والدار الآخرة ، واصبر علی مصائب الدنیا حتی الحق بک ان شاء الله تعالی [قال: صدقت ، اللهم افعل ذلک به (726) ] .
[قصة دیک الجن]
هذا ، ویحسن ان نختم الکتاب بذکر قصة الحسن الکرکدان المعروف بدیک الجن مع المتوکل علیه اللعنة .
[295] نقل ان المتوکل سهر ذات لیلة من اللیالی واقلقه السهر فطلب ندیما یفرج همه وغمه ، فارسل من یحضر له الحسن الکرکدان المعروف بدیک الجن ، وکان الحسن المذکور شاعرا ماهرا ادیبا ، وکان معروفا بحب اهل البیت ، فلما وصلوا الی داره طرق الشرطة الباب فقال: من فی الباب ؟ فقالوا: نحن رسل الخلیفة ، الخلیفة یدعوک الی حضرته الشریفة . فلما سمع مقالتهم قال: لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم . وقام فی وقته وساعته فاغتسل غسل الاموات ، وتحنط بالذریرة والکافور ، ولبس کفنه ومضی الیه ، فلما وصل الخلیفة قال: السلام علیک یا امیر المؤمنین .
فقال له المتوکل: لا سلام علیک ولا حیاک ولا رعاک ، فقال: علی رسلک یا امیر المؤمنین . فما امر الله عزوجل بهذا حیث یقول: «واذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها» (727) قال: فاستحسن المتوکل کلامه وخجل منه ، فقال له: ادن منی قریبا . فدنی فشم منه رائحة الکافور ، فقال له: ما لی اشم منک رائحة الموتی ؟ قال: لما دعوتنی فی هذا الوقت خفت علی نفسی القتل ، فاغتسلت غسل الاموات ، وحضرت بین یدیک ، افعل ما بدا لک ! فقال: لا تخف ان کنت صادقا ، قد بلغنی عنک کلام وانا اسالک عنه ، فاصدق تنج . قال: سل ; اخبرک بعون الله وحسن توفیقه . قال: بلغنی انک اذا خلوت بنفسک تنشد هذه الابیات:
اصبحت جم بلابل الصدر
ولیت مطویا علی الجمر
ان یحب یوما طل فیه دمی
وان سکنت یضیق بی صدری
قل لی: ما یطل دمک ولا (728) یضیق صدرک ؟ فقال: و لی الامان ؟ قال: قل ولک الامان . فقال:
مما جناه علی ابی حسن
عمر وصاحبه ابوبکر
جعلوک رابعهم ابا حسن
منعوک حق الارث والصهر
والی الخلافة سابقوک وما
سبقوک فی احد ولا بدر
وقتلت فی بدر مشایخهم
فلاجل ذا طلبوک بالوتر
فعلی الذی یرضی بفعلهم
اضعاف ما حملوا من الوزر
فقال المتوکل: قاتلک الله یا کرکدان ! تشتمنی فی وجهی ؟ قال: حاشا الله ، بل اقول الحق ، وشیمتک العدل والانصاف . فقال له: یا کرکدان ، یجوز فی مذهبک واعتقادک ان یزید بن معاویة کان کافرا ؟ قال: نعم وراسک العزیز . قال: فیم ذا ؟ قال: لما قتل الحسین علیه السلام وحمل الیه سبایا الحسین علیه السلام والراس معهم ، حط الراس فی طشت من الذهب قدامه ، وبقی ینظر الی الاوصاف الهاشمیة والبهجة الفاطمیة ویقرع ثنایاه بقضیب کان عنده ، فنعق غراب من اعلی حیطان داره ، فاستوحش من کان فی مجلسه من بنی امیة ، فانشد یقول:
یا غراب البین ما شئت فقل
انما تندب امرا قد فعل
لیت اشیاخی ببدر شهدوا
وقعة الخزرج مع وقع الاسل
لاهلوا واستهلوا فرحا
ثم قالوا یا یزید لا تشل
قد قتلنا القرم من ساداتهم
وعدلناه ببدر فاعتدل
لست من خندق ان لم انتقم
من بنی احمد ما کان فعل
لعبت هاشم فی الملک فلا
خبر جاء ولا وحی نزل
قال: هذا شعر یزید ؟ قال: نعم وراسک العزیز . فقال: قاتله الله ، ما کان اجراه علی الکفر ! لکن یا حسن ، من این اخذ هذا ؟ والی من استند ؟ وعلی رای من اعتمد ؟ قال: علی رای معاویة . قال: یجوز فی مذهبک واعتقادک ان معاویة کاتب الوحی کان کافرا ؟ قال: نعم . قال: بم ذا ؟ قال: لانه لما مرض مرض الموت عادته زوجته فقالت: وحقک لا انکح بعلا بعدک . فقال:
انا اذ مت یا ام الحمیرة فانکحی
فلیس لنا بعد الممات تلاقیا
فان کنت قد اخبرت عن مبعث لنا
اساطیر لهو تجعل القلب واهیا
فقال المتوکل: هذا شعر معاویة ؟ قال: نعم وراسک العزیز . قال: یا حسن ، من این اخذ هذا ، والی من استند ؟ وعلی رای من اعتمد ؟ قال: علی رای ابن الحبشیة صهاک . قال: ا یجوز فی مذهبک واعتقادک انه کان کافرا ؟ قال: نعم . قال: بم ذا ؟ قال: لانه دخل علیه یوم فی رمضان وهو مخمور فقال لزوجته: انبذی لنا تمرا فی ماء لنشربه منه . فقالت له: ا ما تستحی من الله تشرب النبیذ فی شهر رمضان ؟ فانشد یقول:
اوعد فی المعاد بشرب خمر
وانهی الآن عن ماء وتمر
ا بعث ثم حشر ثم نشر
حدیث خرافة یا ام عمر
قال المتوکل: هذا شعره ؟ قال: نعم وراسک العزیز ، فقال: قاتله الله ، ما اجراه علی الکفر ! لکن یا حسن ، من این اخذ هذا ؟ والی من استند ؟ وعلی رای من اعتمد ؟ فقال: علی رای الاول . فقال المتوکل: ما بقی بعد عبادان قریة ، لکن یا حسن ، یجوز فی مذهبک واعتقادک ان الاول کان کافرا ؟ قال: نعم . قال: بم ذا ؟ قال: لانه نادی زوجته فی شهر رمضان: آتینا بغدائنا . فقالت له: ا ما تستحیی من الله یاکل فی شهر رمضان ؟ فانشا یقول:
دعینا نصطبح یا ام بکر
فان الموت نقب عن هشام
ونقب عن ابیک وکان قرما
قدیدالناس فی شرب المدام
یخبرنا ابن کبشة ان سخیا
وکیف حیاة اسداغ وهام
ولکن باطل قد قال هذا
وافک من زخاریف الکلام
ولا یکفیه جمع المال حتی
امرنا بالصلاة وبالصیام
ویعجز ان یکف الموت عنه
ویحیینی اذا بلیت عظامی
فقل الله یمنعنی شرابی
وقل الله یمنعنی طعامی
الا هل مخبر الرحمان عنی
بانی تارک شهر الصیام
وتارک کلما یوحی الیه
حدیث من اساطیر الکلام
ولکن الحکیم رای حمیرا
فالجمنا فتاهت فی اللجام
فقال المتوکل: یا کرکدان ، لقد رفعت القناع وازلت الخداع ، لکن یا حسن ، ارید منک تخبرنی من یکون یستحق ان یکون امیر المؤمنین ، ویسمی نفسه خلیفة رب العالمین ؟ وقال فی نفسه: ان قال عنی سلم وان عنی غیری قتلته . فقال: یا امیر المؤمنین ، لا یستحق ذلک الا من لمس العرق الیابس فاورقه ، ومسک الجمل والعنکبوت فیسحقه ، وقبض خالد بن الولید فطوقه ، وتفضل علی ابن ابی سفیان واعتقه ، وملک نعیم الدنیا فطلقه ، ودفع باب الشرک وغلقه ، وهزم جیش المشرکین ومزقه ، زین الزین وقرة العین ، والمصلی الی القبلتین ، الضارب بالسیفین ، الطاعین بالرمحین ، فارس احد [و] بدر وحنین ، امام الحرمین ، وابو الحسنین ، صفر الیدین من البیضاء واللجین ، المنزه عن کل شین ، العالی النسبین ، وامام الثقلین ، لیث بنی غالب ، مظهر العجائب ، مفرق الکتائب ، اعنی به علی بن ابی طالب علیه السلام .
قال: فلما سمع المتوکل ذلک جلس (729) وقال: والله لقد کان ابن عمی افضل مما قلت . ثم انه ملا فم الحسن الکرکدان من الدر والجوهر ، ورده الی عیاله معافا سالما (730) .
تم الکتاب الموسوم ب «جواهر المطالب فی فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام » ، والحمد لله رب العالمین (731) .
المنابع والمصادر
اسد الغابة فی معرفة الصحابة ، علی بن محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی [ابن الاثیر الجزری] (ت 630 ق)، تحقیق: علی محمد معوض وعادل احمد عبد الموجود ، بیروت: دار الکتب العلمیة ، 1415 ق، الطبعة الاولی .
اعلام الوری باعلام الهدی ، الفضل بن الحسن الطبرسی (ت 548 ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم ، 1417 ق، الطبعة الاولی .
الآحاد و المثانی، احمد بن عمر بن ابی عاصم الشیبانی (ت 287 ق)، تحقیق: باسم فیصل الجوابرة، الریاض: دار الرایة، 1411 ق .
الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد ، محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی [المفید] (ت 413 ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم ، 1413 ق، الطبعة الاولی .
الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة ، علی بن موسی الحلی [ابن طاووس] (ت 664 ق)، تحقیق: جواد القیومی ، قم: مکتب الاعلام الاسلامی ، 1414 ق، الطبعة الاولی .
الامامة والتبصرة من الحیرة ، علی بن الحسین بن بابویه القمی (ت 329 ق)، تحقیق: محمد رضا الحسینی ، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، 1407 ق، الطبعة الاولی .
الایضاح ، الفضل بن شاذان الازدی النیسابوری (ت 260 ق)، تحقیق: میر جلال الدین الحسینی الارموی ، جامعة طهران ، 1351 ش، الطبعة الاولی .
الاتحاف بحب الاشراف، عبد الله بن عامر الشبراوی (معاصر)، قم: منشورات الشریف الرضی، 1363 ش .
الاحتجاج علی اهل اللجاج ، احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی (ت 620 ق)، تحقیق: ابراهیم البهادری - محمد هادی به ، طهران: دار الاسوة ، 1413 ق ، الطبعة الاولی .
الاختصاص ، (المنسوب الی) محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی [المفید] (ت 413 ق)، تحقیق: علی اکبر الغفاری ، قم: مؤسسة النشر الاسلامی ، 1414 ق، الطبعة الرابعة .
الاربعون حدیثا عن اربعین شیخا من اربعین صحابیا ، منتجب الدین الرازی (ت 585 ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الامام المهدی علیه السلام، قم ، 1408 ق، الطبعة الاولی .
الاستغاثة ، علی بن احمد الکوفی (ت 352 ق)، طهران: مؤسسة الاعلمی ، 1373 ش، الطبعة الاولی .
الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر القرطبی المالکی (ت 363ق)، تحقیق: علی محمد معوض وعادل احمد عبد الموجود ، بیروت: دار الکتب العلمیة ، 1415 ق، الطبعة الاولی .
الامالی ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی [الصدوق] (ت 381 ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة البعثة ، قم ، 1407 ق، الطبعة الاولی .
الامالی ، محمد بن الحسن الطوسی (ت 460 ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة ، قم ، 1414 ق، الطبعة الاولی .
بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام ، محمد باقر بن محمد تقی المجلسی (ت 1110 ق)، بیروت: مؤسسة الوفاء ، 1403 ق، الطبعة الثانیة .
بشارة المصطفی لشیعة المرتضی ، محمد بن محمد بن علی الطبری (ت 525 ق)، النجف الاشرف: المطبعة الحیدریة ، 1383 ق، الطبعة الثانیة .
بصائر الدرجات ، محمد بن الحسن الصفار القمی [ابن فروخ] (ت 290 ق)، قم: مکتبة آیة الله المرعشی ، 1404 ق، الطبعة الاولی .
تاریخ بغداد (مدینة السلام)، احمد بن علی الخطیب البغدادی (ت 463 ق)، المدینة المنورة: المکتبة السلفیة .
تاویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (کنز جامع الفوائد)، علی الغروی الحسینی الاسترآبادی (ت 940 ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الامام المهدی (عج)، قم .
التحصین فی صفات العارفین من العزلة والخمول ، احمد بن محمد بن فهد الحلی الاسدی (ت 841 ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة الامام المهدی (عج)، قم: مؤسسة الامام المهدی (عج)، 1407 ق، الطبعة الاولی .
تحف العقول عن آل الرسول ، الحسن بن علی الحرانی [ابن شعبة] (ت 381 ق)، تحقیق: علی اکبر الغفاری ، قم: مؤسسة النشر الاسلامی ، 1404 ق، الطبعة الثانیة .
تفسیر الطبری (جامع البیان فی تفسیر القرآن)، محمد بن جریر الطبری (310 ق)، بیروت: دار الفکر ، 1408 ق ، الطبعة الاولی .
تفسیر القرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، محمد بن احمد الانصاری القرطبی (ت 671 ق)، تحقیق: محمد عبد الرحمان المرعشلی ، بیروت: دار احیاء التراث العربی ، 1405 ق، الطبعة الثانیة .
تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة ، محمد بن الحسن الطوسی (ت 460 ق)، بیروت: دار التعارف ، 1401 ق ، الطبعة الاولی .
الثاقب فی المناقب ، محمد بن علی بن حمزة الطوسی (ت 560 ق)، تحقیق: نبیل رضا علوان ، قم: مؤسسة انصاریان ، 1412 ق، الطبعة الثانیة .
الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة ، محمد بن الحسن الحر العاملی (ت 1104 ق)، قم: مکتبة المفید .
جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابی طالب علیه السلام (المناقب لابن الدمشقی)، محمد بن احمد الباعونی (ت 871 ق)، تحقیق: محمد باقر المحمودی ، قم: مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة ، 1415 ق ، الطبعة الاولی .
خصائص الائمة علیهم السلام (خصائص امیر المؤمنین علیه السلام)، محمد بن الحسین بن موسی الموسوی [الشریف الرضی] (ت 406 ق)، تحقیق: محمد هادی الامینی ، مشهد: مجمع البحوث الاسلامیة التابع للحضرة الرضویة المقدسة ، 1406 ق .
الخصال ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی [الصدوق] (ت 381 ق)، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، 1414 ق ، الطبعة الرابعة .
الدر المنثور فی التفسیر الماثور ، عبد الرحمان بن ابی بکر السیوطی (ت 911 ق)، بیروت: دار الفکر ، 1414 ق ، الطبعة الاولی .
دعائم الاسلام وذکر الحلال والحرام والقضایا والاحکام ، النعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حیون التمیمی المغربی [ابو حنیفة] (ت 363 ق)، تحقیق: آصف بن علی اصغر فیضی ، مصر: دار المعارف ، 1389 ق، الطبعة الثالثة .
دلائل الامامة ، محمد بن جریر الطبری (ت 310 ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة البعثة، قم ، 1413 ق، الطبعة الاولی .
ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی ، احمد بن عبد الله الطبری (ت 693 ق)، تحقیق: اکرم البوشی ، جدة، مکتبة الصحابة ، 1415 ق، الطبعة الاولی .
الذریعة الی تصانیف الشیعة ، آقا بزرک الطهرانی (ت 1389 ق)، بیروت: دار الاضواء، 1403 ق .
الروضة فی المعجزات والفضائل، احد علماء الشیعة ، مطبوع فی آخر علل الشرائع .
روضة الواعظین ، محمد بن الحسن بن علی الفتال النیسابوری (ت 508 ق)، تحقیق: حسین الاعلمی ، بیروت: مؤسسة الاعلمی ، 1406 ق، الطبعة الاولی .
الریاض النضرة فی مناقب العشرة ، احمد بن عبد الله الطبری (ت 694 ق)، بیروت: دار الکتب العلمیة .
زاد المسیر فی علم التفسیر ، عبد الرحمان بن علی بن الجوزی القرشی البغدادی (ت 597 ق)، تحقیق: محمد عبد الله، بیروت: دار الفکر، 1407 ق، الطبعة الاولی .
سنن ابن ماجة ، محمد بن یزید بن ماجة القزوینی (ت 275 ق)، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی ، بیروت: دار احیاء التراث ، 1395 ق ، الطبعة الاولی .
سنن الترمذی (الجامع الصحیح)، محمد بن عیسی بن سورة الترمذی (ت 297 ق)، تحقیق: احمد محمد شاکر ، بیروت: دار احیاء التراث .
السنن الکبری ، احمد بن الحسین بن علی البیهقی (ت 458 ق)، تحقیق: محمد عبد القادر عطا ، بیروت: دار الکتب العلمیة ، 1414 ق ، الطبعة الاولی .
السنة ، احمد بن عمرو بن ابی عاصم الشیبانی (ت 278 ق)، بیروت: المکتب الاسلامی ، 1413 ق ، الطبعة الثالثة .
شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار ، النعمان بن محمد المغربی القاضی [ابو حنیفة] (ت 363ق)، تحقیق: محمد الحسینی الجلالی ، قم: مؤسسة النشر الاسلامی ، 1412 ق، الطبعة الاولی .
صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان ، علاء الدین علی بن بلبان الفارسی (ت 739 ق)، تحقیق: شعیب الارناؤوط ، بیروت: مؤسسة الرسالة ، 1414 ق، الطبعة الثانیة .
صحیح البخاری ، محمد بن اسماعیل البخاری (ت 256 ق)، تحقیق: مصطفی دیب البغا ، بیروت: دار ابن کثیر ، 1410 ق، الطبعة الرابعة .
الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم ، علی بن یونس النباطی البیاضی (ت 877 ق)، اعداد: محمد باقر البهبودی ، طهران: المکتبة المرتضویة ، 1384 ق، الطبعة الاولی .
الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع والزندقة ، احمد بن حجر الهیثمی الکوفی (ت 974 ق)، اعداد: عبد الوهاب بن عبد اللطیف ، مصر: مکتبة القاهرة ، 1385 ق، الطبعة الثانیة .
الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ، علی بن موسی الحلی [ابن طاووس] (ت 664 ق)، قم: مطبعة الخیام ، 1400 ق، الطبعة الاولی .
العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة ، الحسن بن یوسف بن علی المطهر الحلی [العلامة الحلی] (ت 726 ق)، تحقیق: مهدی الرجائی ، قم: مکتبة آیة الله المرعشی ، 1408 ق، الطبعة الاولی .
علل الشرائع ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی [الصدوق] (ت 381 ق)، بیروت: دار احیاء التراث ، 1408 ق، الطبعة الاولی .
عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار ، یحیی بن الحسن الاسدی الحلی [ابن البطریق] (ت 600 ق)، قم: مؤسسة النشر الاسلامی ، 1407 ق، الطبعة الاولی .
عیون اخبار الرضا ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی [الصدوق] (ت 381 ق)، تحقیق: مهدی الحسینی اللاجوردی ، طهران: منشورات جهان .
الغارات ، ابراهیم بن محمد بن سعید [ابن هلال الثقفی] (ت 283 ق)، تحقیق: جلال الدین المحدث الارموی ، طهران: انجمن آثار ملی ، 1395 ق، الطبعة الاولی .
غایة المرام وحجة الخصام فی تعیین الامام ، هاشم بن اسماعیل البحرانی (ت 1107 ق) .
الفردوس بماثور الخطاب ، شیرویه بن شهردار الدیلمی الهمدانی (ت 509 ق)، تحقیق: السعید بن بسیونی زغلول ، بیروت: دار الکتب العلمیة ، 1406 ق، الطبعة الاولی .
الفصول المختارة من العیون والمحاسن ، علی بن الحسین الموسوی [الشریف المرتضی - علم الهدی] (ت 436 ق)، قم: المؤتمر العالمی بمناسبة ذکری الفیة الشیخ المفید ، 1413 ق، الطبعة الاولی .
الفضائل ، شاذان بن جبرئیل القمی (ت 660 ق)، النجف الاشرف: المطبعة الحیدریة ، 1338 ق .
فضائل الشیعة ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی [الصدوق] (ت 381 ق)، تحقیق ونشر: قم: مؤسسة الامام المهدی (عج)، 1410 ق، الطبعة الاولی .
قرب الاسناد ، عبد الله بن جعفر الحمیری القمی (ت بعد 304 ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث ، قم ، 1413 ق ، الطبعة الاولی .
الکافی ، محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی (ت 329 ق)، تحقیق: علی اکبر الغفاری ، بیروت: دار صعب - دار التعارف ، 1401 ق ، الطبعة الرابعة .
کشف الغمة فی معرفة الائمة ، علی بن عیسی الاربلی (ت 687 ق)، تصحیح: هاشم الرسولی المحلاتی ، بیروت: دار الکتاب الاسلامی ، 1401 ق، الطبعة الاولی .
کشف الیقین فی فضائل امیر المؤمنین علیه السلام ، الحسن بن یوسف بن علی بن المطهر الحلی [العلامة الحلی] (ت 726 ق)، تحقیق: علی آل کوثر ، قم: مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة ، 1411 ق، الطبعة الاولی .
الکشکول، یوسف بن احمد البحرانی (ت 1186 ق)، بیروت - دار و مکتبة الحیاة، 1998 م .
کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنا عشر ، علی بن محمد بن علی الخزاز القمی (القرن الرابع)، تحقیق: عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری ، قم: انتشارات بیدار ، 1401 ق .
کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام ، محمد بن یوسف بن محمد الگنجی الشافعی (ت 658 ق)، تحقیق: محمد هادی الامینی ، طهران: دار احیاء تراث اهل البیت علیهم السلام ، 1404 ق، الطبعة الثانیة .
کمال الدین وتمام النعمة ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی [الصدوق] (ت 381 ق)، تحقیق: علی اکبر الغفاری ، قم: مؤسسة النشر الاسلامی ، 1405 ق، الطبعة الاولی .
کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال ، علی المتقی بن حسام الدین الهندی (ت 975 ق)، تصحیح: صفوة السقا ، بیروت: مکتبة التراث الاسلامی ، 1397 ق، الطبعة الاولی .
کنز الفوائد ، محمد بن علی بن عثمان الکراجکی الطرابلسی (ت 449 ق)، اعداد: عبد الله نعمة ، قم: دار الذخائر ، 1410 ق، الطبعة الاولی .
مئة منقبة من مناقب امیر المؤمنین علی بن ابی طالب والائمة من ولده علیهم السلام ، محمد بن احمد بن علی بن الحسن القمی [ابن شاذان] (القرن الخامس)، تحقیق: نبیل رضا علوان ، قم: نشر انصاریان .
المجازات النبویة ، محمد بن الحسین الموسوی [الشریف الرضی] (ت 406 ق)، تحقیق وشرح: طه محمد الزینی ، قم: مکتبة بصیرتی .
مجمع البحرین ، فخر الدین الطریحی (ت 1085 ق)، تحقیق: احمد الحسینی ، طهران: مکتبة نشر الثقافة الاسلامیة ، 1408 ق، الطبعة الثانیة .
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، علی بن ابی بکر الهیثمی (ت 807 ق)، تحقیق: عبد الله محمد الدرویش ، بیروت: دار الفکر ، 1412 ق، الطبعة الاولی .
مختصر بصائر الدرجات ، الحسن بن سلیمان الحلی (القرن التاسع)، قم: انتشارات الرسول المصطفی .
المستدرک علی الصحیحین ، محمد بن عبد الله الحاکم النیسابوری (ت 405 ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا ، بیروت: دار الکتب العلمیة ، 1411 ق، الطبعة الاولی .
المسترشد فی امامة امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، محمد بن جریر الطبری (ت 310 ق)، تحقیق: احمد المحمودی ، مؤسسة الثقافة الاسلامیة، لکوشانبور - طهران ، 1415 ق، الطبعة الاولی .
مسند الامام الرضا علیه السلام ، عزیز الله العطاردی (معاصر)، مشهد: کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام، 1406 ق .
مسند ابی حنیفة، احمد بن عبد الله الاصفهانی (ت 430 ق)، القاهرة: مکتبة الآداب، 1981 م .
مسند ابی داود الطیالسی ، سلیمان بن داود بن الجارود البصری [ابو داود الطیالسی] (ت 204 ق)، بیروت: دار المعرفة .
مسند ابی یعلی الموصلی ، احمد بن علی بن المثنی التمیمی الموصلی (ت 307 ق)، تحقیق: ارشاد الحق الاثری ، جدة: دار القبلة ، 1408 ق، الطبعة الاولی .
مسند احمد بن حنبل ، احمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (ت 241 ق)، تحقیق: عبد الله محمد الدرویش ، بیروت: دار الفکر ، 1414 ق، الطبعة الثانیة .
مشارق انوار الیقین فی اسرار امیر المؤمنین علیه السلام ، رجب البرسی (القرن التاسع)، قم: منشورات الشریف الرضی ، 1415 ق، الطبعة الاولی .
مشکاة الانوار فی غرر الاخبار ، علی الطبرسی (القرن السابع)، تحقیق: مهدی هوشمند ، قم: دار الحدیث ، 1418 ق، الطبعة الاولی .
معانی الاخبار ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی [الصدوق] (ت 381 ق)، تحقیق: علی اکبر الغفاری ، قم: مؤسسة النشر الاسلامی ، 1361 ش، الطبعة الاولی .
المعجم الاوسط ، سلیمان بن احمد اللخمی الطبرانی (ت 360 ق)، تحقیق: طارق بن عوض الله - عبد الحسن بن ابراهیم الحسینی ، القاهرة: دار الحرمین ، 1415 ق، الطبعة الاولی .
المعجم الکبیر ، سلیمان بن احمد اللخمی الطبرانی (ت 360 ق)، تحقیق: حمدی عبد المجید السلفی ، بیروت: دار احیاء التراث العربی ، 1404 ق، الطبعة الثانیة .
مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنا عشر، احمد بن محمد بن عیاش الجوهری (ت 401 ق)، بیروت: دار الاضواء، 1405 ق .
مناقب آل ابی طالب (مناقب ابن شهر آشوب)، محمد بن علی ابن شهر آشوب المازندرانی (ت 588 ق)، قم: المطبعة العلمیة .
مناقب الامام امیر المؤمنین علیه السلام ، محمد بن سلیمان الکوفی القاضی (ت 300 ق)، تحقیق: محمد باقر المحمودی ، قم: مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة ، 1412 ق، الطبعة الاولی .
مناقب ابی حنیفة ، موفق بن احمد الخوارزمی (ت 568 ق)، بیروت: دار الکتاب العربی ، 1401 ق، الطبعة الاولی .
[کتاب] من لا یحضره الفقیه ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی [الصدوق] (ت 381 ق)، تحقیق: علی اکبر الغفاری ، قم: مؤسسة النشر الاسلامی ، الطبعة الثانیة .
نظم درر السمطین فی فضائل المصطفی و المرتضی و البتول و السبطین ، محمد بن یوسف الزرندی (ت 750 ق)، قم: مکتبة الامام امیر المؤمنین علیه السلام، 1377 ش .
نوادر المعجزات فی مناقب الائمة الهداة ، محمد بن جریر الطبری (القرن 4)، تحقیق و نشر: مدرسة الامام المهدی (عج) .
نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار صلی الله علیه و آله ، مؤمن بن حسن مؤمن الشبلنجی (ت 1298 ق)، بیروت: دار الکتب العلمیة ، 1398 ق، الطبعة الاولی .
نهج الایمان ، علی بن یوسف بن جبر (القرن 7)، تحقیق: احمد الحسینی ، مشهد: مجتمع امام هادی علیه السلام ، 1418 ق، الطبعة الاولی .
الهدایة الکبری، حسین بن حمدان الحصیبی (ت 334 ق)، بیروت: مؤسسة البلاغ، 1406 ق .
الیقین باختصاص مولانا علی علیه السلام بامرة المسلمین ، علی بن موسی الحلی [ابن طاووس] (ت 664 ق)، تحقیق: محمد باقر الانصاری ، قم: مؤسسة دار الکتاب ، 1413 ق، الطبعة الاولی .
ینابیع المودة لذوی القربی ، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی (ت 1294 ق)، تحقیق: علی جمال اشرف الحسینی ، طهران: دار الاسوة ، 1416 ق، الطبعة الاولی .
پی نوشت:
1) شرح حال مؤلف ، در مصادر زیر ، قابل دسترسی است:
امل الآمل ، ج 2 ، ص 214 ; روضات الجنات ، ج 5 ، ص 349 ; لؤلؤة البحرین ، ص 66 .
2) الذریعة الی تصانیف الشیعة ، ج 5 ، ص 281 .
3) فهرست نسخه های خطی کتاب خانه آیة الله مرعشی نجفی ، ج 24 ، ص 293 .
4) سوگمندانه ، مراجعات مکرر برای تهیه عکسی از نسخه کتاب خانه حضرت آیة الله مرعشی ، برای استفاده در تصحیح ، نتیجه بخش نبود .
5) لاحظ: الذریعة ، ج 5 ، ص 281 .
قال المحقق الطباطبائی (ره):
توضیح الدلائل علی تصحیح الفضائل ، تالیف شهاب الدین احمد بن جلال الدین عبدالله بن قطب الدین محمد بن جلال الدین عبدالله بن قطب الدین محمد بن معین الدین عبدالله بن هادی بن محمد الحسینی الایجی الشافعی من اعلام القرن التاسع .
ترجم له السخاوی فی الضوء اللامع (ج 1 ، ص 367)، وبیته بیت فقه وحدیث وتصوف ، ینتمون الی الحسین الاصغر ابن الامام زین العابدین علیه السلام ، واصلهم من مکران ، وکانوا حکام البلاد ، ثم ان جده الرابع اعتزل الحکم ، و آثر العزلة والانقطاع ، فهاجر منها الی بلاد فارس ، وتوطن فی ایج شبانکاره ، وتوفی ابوه سنة 840 ، وجده سنة 785 ، وابو جده سنة 763 ، وجد جده سنة 714 ، وکان المؤلف قد الف کتابا فی فضائل الخلفاء الاربعة ، ولما وجد ان فضائل علی علیه السلام کثیرة ، بدا له ان یؤلف فی ذلک کتابا مفردا ، فالف هذا الکتاب فی 409 ورقات ، وهو فی ثلاثة اقسام:
القسم الاول فی فضائل القرآن وحاملیه ، وفیه ثلاثة ابواب .
القسم الثانی فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام ، وفیه 43 بابا .
القسم الثالث فی ذکر بواقی اهل البیت الذین بحبهم وموالاتهم حیاة کل قلب میت ، وفیه اربعة ابواب . (اهل البیت فی المکتبة العربیة ، ص 106) .
6) سورة الشوری ، الآیة 23 .
7) الفصول المهمة ، لابن الصباغ ، ص 13 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 4 ; ج 3 ، ص 359 ; الصراط المستقیم ، ج 3 ، ص 99 ; نظم درر السمطین ، ص 19 .
8) هذان البیتان من مدائح الشافعی ، انظر: شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 489 ; الصواعق المحرقة ، ص 88 ; ینابیع المودة ، ج 2 ، ص 424 ; الاتحاف بحب الاشراف ، ص 29 ; نور الابصار ، ص 105 ; نظم درر السمطین ، ص 18 .
9) سورة الصف ، الآیة 8 .
10) دیوان الشافعی ، ص 35 ; انظر: الصراط المستقیم ، ج 3 ، ص 76 ; فرائد السمطین ، ج 1 ، ص 423 ; جواهر العقدین ، ج 2 ، ص 185 ; ینابیع المودة ، ج 2 ص 373 ، وج 3 ، ص 98 .
11) نقل هذه الابیات باختلاف فی بعض الفاظه:
علی امیر المؤمنین وحقه
من الله مفروض علی کل مسلم
علی وصی المصطفی و ابن عمه
و اول من صلی ووحد فاعلم
انظر: الغدیر ، ج 2 ، ص 228 .
12) لم اعثر له علی مصدر .
13) مئة منقبة ، ص 177 ; امالی الصدوق ، ص 201 ; روضة الواعظین ، ص 114 ; المناقب للخوارزمی ، ص 32 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 109 ; کشف الیقین ، ص 4 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 154 ; تاویل الآیات ، ج 2 ، ص 889 .
14) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 242 ; العمدة لابن بطریق ، ص 296 ; الطرائف ، ص 112 .
15) انظر: الکافی ، ج 1 ، ص 453 ; خصائص الائمة ، ص 64 ; المستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ، ص 117 ; اسد الغابة ، ج 7 ، ص 213 ; الاستیعاب ، ج 4 ، ص 446 .
16) لاحظ: الکافی ، ج 1 ، ص 448 ; امالی الصدوق ، ص 712 ، ح 979 .
17) مئة منقبة ، ص 83 ; بشارة المصطفی ، ص 68 ; کشف الیقین ، ص 7 ; المناقب للخوارزمی ، ص 318 .
18) المناقب للخوارزمی ، ص 144 .
19) المسترشد ، ص 380 ; الخصال ، ص 638 ; الامالی للصدوق ، ص 134 ; المناقب للکوفی ، ص 357 ; الثاقب فی المناقب ، ص 118 ; العمدة ، ص 233 ; الطرائف ، ص 64 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 300 ; ذخائر العقبی ، ص 66 ; کشف الیقین ، ص 9 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 208 ; المعجم الاوسط ، ج 5 ، ص 343 ; المناقب للخوارزمی ، ص 144 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 72 ; کنز العمال ، 33043 و36435 .
20) المناقب للکوفی ، ج 2 ، ص 514 ; العمدة ، ص 357 ; کنز العمال ، ج 11 ، ص 619 ، ح 33008 .
21) المناقب للکوفی ، ص 491 ; المسترشد ، ص 348 ; الکافی ، ج 8 ، ص 110 ; عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 2 ، ص 81 ; امالی الصدوق ، ص 268 ; معانی الاخبار ، ص 119 ; الارشاد ، ج 1 ، ص 87 ; امالی الطوسی ، ص 547 ; بشارة المصطفی ، ص 187 ; اعلام الوری ، ج 1 ، ص 378 .
22) عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 92 ; مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 2 ، ص 132 .
23) شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 89 ; الاحتجاج ، ج 1 ، ص 175 ; ذخائر العقبی ، ص 77 ; المعجم الکبیر ، ج 11 ، ص 55 ، العدد القویة ، ص 248 ; مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 114 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 194 ; کنز العمال ، ج 11 ، ص 614 ، ح 32979 ، وجاء الحدیث مع اختلاف بالفاظ اخر مثل: «فلیات الباب » ، او «فمن اراد المدینة » او «فمن اراد مدینة العلم » .
24) الایضاح ، ص 191 ; المسترشد ، ص 548 ; الکافی ، ج 7 ، ص 424 ، ح 6 ; شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 319 ; دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 86 ; خصائص الائمة ، ص 85 ; من لا یحضره الفقیه ، ج 4 ، ص 36 ; التهذیب ، ج 6 ، ص 306 ; الاختصاص ، ص 111 ; الاحتجاج ، ج 1 ، ص 175 ; الطرائف ، ص 255 ; مناقب آل ابی طالب ، ج 1 ، ص 311 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 110 ; کشف الیقین ، ص 62 .
25) بشارة المصطفی ، ص 103 ; ذخائر العقبی ، ص 56 .
26) قد تواتر هذا الحدیث حتی بین المخالف ، وحتی فی نفس المصادر ، ونحن بصدد ایراد بعضها تنبیها واشارة ; لان المقالة لا یسع اکثر من ذکر هذه الموارد ، وعلی هذا فانظر: مسائل علی بن جعفر ، ص 145 ; قرب الاسناد ، ص 57 ; الکافی ، ج 1 ، ص 294 ، وج 4 ، ص 149 ; من لا یحضره الفقیه ، ج 1 ، ص 229 وج 2 ، ص 559 ; التهذیب ، ج 1 ، ص 10 ; تحف العقول ، ص 459 ; مسند احمد ، ج 1 ، ص 84 و118 ; سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 45 ; سنن الترمذی ، ج 5 ، ص 297 ; السنة لابن ابی عاصم ، ص 591 .
27) انظر: صحیح البخاری ، ج 7 ، ص 119 ; ذخائر العقبی ، ص 57 ; مناقب ابن الدمشقی ، ص 30 ; صحیح ابن حبان ، ج 15 ، ص 368 .
28) امالی الصدوق ، ص 83 ; روضة الواعظین ، ص 100 ; بشارة المصطفی ، ص 153 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 274 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 287 .
29) سورة فصلت ، الآیة 33 .
30) فی الامالی زیادة: ونهیه نهیی .
31) لیس فی الامالی: علی اهل الدنیا .
32) سورة الاعراف ، الآیة 79 .
33) امالی الصدوق ، ص 83 ; روضة الواعظین ، ص 100 ; بشارة المصطفی ، ص 153 ; مناقب آل ابی طالب ، ج 2 ، ص 274 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 287 .
34) امالی الصدوق ، ص 50 ; شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 221 ، ح 203 ; وذکره الشریف الرضی عن عمران بن حصین فی المجازات النبویة ، ص 218 ; مستدرک الحاکم ، ج 3 ، ص 134 ; مسند الطیالسی ، ص 360 .
35) فی المصدرین الاخیرین زیادة: «وفی السماء الدنیا کالقمر باللیل فی الارض » .
36) فی المصدرین: «الحق » بدل «الخلق » .
37) ظاهرة الرجل: عشیرته .
38) حفی بالرجل حفاوة: تلطف به وبالغ فی اکرامه ، واظهر السرور والفرح به .
39) فی المصدرین: «عزا» بدل «عشیرا» .
40) فی المصدرین: «رداه » بدل «زاده » .
41) امالی الصدوق ، ص 57 ; روضة الواعظین ، ص 110 .
42) امالی الصدوق ، ص 61 ; بشارة المصطفی ، ص 18 و161 .
43) امالی الصدوق ، ص 62 ; بشارة المصطفی ، ص 147 .
44) امالی الصدوق ، ص 63 .
45) امالی الصدوق ، ص 64 ; روضة الواعظین ، ص 157 ; شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 490 .
46) فی المصادر: «وارثی » بدل «وارث علمی » .
47) امالی الصدوق ، ص 65 ; کنز الفوائد ، ص 185 ; بشارة المصطفی ، ص 160 .
48) امالی الصدوق ، ص 66 ; روضة الواعظین ، ص 296 ; بشارة المصطفی ، ص 18 .
49) امالی الصدوق ، ص 70 ; عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 2 ، ص 262 ; روضة الواعظین ، ص 157 ; بشارة المصطفی ، ص 15 ; کشف الغمة ، ج 3 ، ص 87 .
50) فی المصدر: لم یهب .
51) امالی الصدوق ، ص 73 ; اثبات الهداة ، ج 2 ، ص 419 .
52) امالی الصدوق ، ص 77 ; بشارة المصطفی ، ص 156 .
53) امالی الصدوق ، ص 100 ; روضة الواعظین ، ص 101 .
54) فی المصدر: الا بالذی امرتم به من حفظهم ; فانهم حامتی .
55) امالی الصدوق ، ص 121 ; بشارة المصطفی ، ص 16 ; التحصین ، ص 598 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 270 .
56) امالی الصدوق ، ص 133 .
57) فی المصدر: «المؤمنین » بدل «الدین » .
58) فی المصدر: انا مدینة الحکمة ، وعلی بن ابی طالب بابها .
59) امالی الصدوق ، ص 188 ; روضة الواعظین ، ص 102 ; بشارة المصطفی ، ص 23 ; اقبال الاعمال ، ج 2 ، ص 264 .
60) امالی الصدوق ، ص 194 ; بشارة المصطفی ، ص 24 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 126 .
61) فی المصدر: ارزاقها .
62) امالی الصدوق ، ص 195 ; علل الشرائع ، ج 1 ، ص 135 ; معانی الاخبار ، ص 62 ; روضة الواعظین ، ص 76 ; امالی الطوسی ، ص 707 ; الثاقب فی المناقب ، ص 197 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 61 .
63) امالی الصدوق ، ص 271 ; مئة منقبة ، ص 34 .
64) لیس فی المصدر لفظ (آدم) .
65) فی المصدر: ناقة من نوق الجنة .
66) امالی الصدوق ، ص 275 ; الخصال ، ص 204 .
67) امالی الصدوق ، ص 278 .
68) سورة الانفال ، الآیة 62 .
69) امالی الصدوق ، ص 284 ; روضة الواعظین ، ص 42 .
70) فی المصدر: الکرة .
71) امالی الصدوق ، ص 284 .
72) امالی الصدوق ، ص 284 ; روضة الواعظین ، ص 42 و116 ; شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 380 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 168 .
73) الحجزة: موضع شد الازار من الوسط ، ویقال: اخذ بحجزته: ای التجا الیه واستعان به .
74) امالی الصدوق ، ص 285 و772 ; بصائر الدرجات ، ص 73 ; الامامة والتبصرة ، ص 111 .
75) فی المصدر: زحزحته بدل اخرجته .
76) امالی الصدوق ، ص 291 ; عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 53 ; بشارة المصطفی ، ص 31 .
77) امالی الصدوق ، ص 306 ; عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 146 ; وفیه «عذابی » بدل «ناری » ; معانی الاخبار ، ص 371 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 296 .
78) امالی الصدوق ، ص 307 ; الخصال ، ص 641 ; روضة الواعظین ، ص 110 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 247 .
79) امالی الصدوق ، ص 314 .
80) امالی الصدوق ، ص 315 ; روضة الواعظین ، ص 296 ; شرح الاخبار ، ج 3 ، ص 579 ; بشارة المصطفی ، ص 32 .
81) امالی الصدوق ، ص 187 و343 ; بشارة المصطفی ، ص 23 .
82) امالی الصدوق ، ص 359 ، فیه زیادة «من بعدی » .
83) فی المصدر: «صاحبی » بدل «خاصتی » .
84) امالی الصدوق ، ص 363 ; بشارة المصطفی ، ص 34 .
85) بصری کحبلی: بلد بالشام ، او قریة ببغداد .
86) فی المصدر: «اختلج » بدل «اختلس » .
87) امالی الصدوق ، ص 373 ; بشارة المصطفی ، ص 34 ; التحصین ، ص 561 .
88) امالی الصدوق ، ص 375 ; بشارة المصطفی ، ص 35 ; التحصین ، ص 563 .
89) امالی الصدوق ، ص 382 ; بشارة المصطفی ، ص 54 .
90) امالی الصدوق ، ص 392 .
91) فی المصدر: مخدوج بن زید الذهلی .
92) قال الجزری: السماط: الجماعة من الناس والنخل .
93) قال الجزری: زج النصل هو ان یکون النقر فی طرف الخشبة ، فتترک فیها زجا لیمسکه ویحفظ ما فی جوفه ، وقال الفیروز آبادی: الزج: الحدیدة فی اسفل الرمح .
94) فی المصدر: نعم الاب ابوک ابراهیم .
95) امالی الصدوق ، ص 402 ; المناقب للکوفی، ج 1 ، ص 302 ; العمدة ، ص 230 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 299 و346 .
96) فی المصدر: «المجتبی » بدل «المختار» .
97) سورة المائدة ، الآیة 56 .
98) امالی الصدوق ، ص 410 ; بشارة المصطفی ، ص 55 .
99) امالی الصدوق ، ص 416 ; الخصال ، ص 403 و414 ; روضة الواعظین ، ص 297 ; بشارة المصطفی ، ص 56 ; مشکاة الانوار ، ص 81 .
100) امالی الصدوق ، ص 427 ; المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 317 .
101) امالی الصدوق ، ص 427 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 268 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 151 و156 ; کشف الیقین ، ص 267 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 70 .
102) امالی الصدوق ، ص 427 ; علل الشرائع ، ج 1 ، ص 144 .
103) ای تخلص وفر .
104) نطح الدابة الرجل: ضربته بحد حافرها . فی المصدر: نفح ، والمعنی فیهما واحد .
105) امالی الصدوق ، ص 428 ; التهذیب ، ج 10 ، ص 228 ، ح 900 .
106) امالی الصدوق ، ص 442 ; روضة الواعظین ، ص 118 ; مئة منقبة ، ص 31 ; بشارة المصطفی ، ص 56 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 28 .
107) امالی الصدوق ، ص 447 ; روضة الواعظین ، ص 118 .
108) قال الجزری: الکبوة: الوقفة کوقفة العاثر ، او الوقفة عند الشی ء یکرهه الانسان .
109) القدم: المضی الی امام .
110) الموجدة: الغضب .
111) فی بعض المصادر: لا عدت الی سب علی .
112) امالی الصدوق ، ص 463 ; امالی الطوسی ، ص 424 ; بشارة المصطفی ، ص 58 ; کشف الیقین ، ص 468 .
113) امالی الصدوق ، ص 464 ، امالی الطوسی ، ص 426 ، نحوه .
114) فی المصدر: مخلث .
115) فی المصدر: برعثباشا .
116) فی المصدر: حفسه .
117) فی المصدر: الصفا .
118) امالی الصدوق ، ص 487 ; الامامة والتبصرة ، ص 21 ; من لا یحضره الفقیه ، ج 4 ; ص 175 ، ح 5402 ; کمال الدین ، ص 212 ; امالی الطوسی ، ص 442 ; بشارة المصطفی ، ص 82 .
119) سورة النساء ، الآیة 14 .
120) امالی الصدوق ، ص 491 .
121) فی المصدر: مندل بن علی العنزی .
122) فی المصدر: عمرو بن عبید .
123) ای اشار بیده .
124) ای فقیر .
125) امالی الصدوق ، ص 521 ; بشارة المصطفی ، ص 170 ; المناقب للکوفی ، ج 2 ، ص 589 ; الثاقب فی المناقب ، ص 233 .
126) القری: ما یقدم الی الضیف .
127) فی المصدر: القبض .
128) امالی الصدوق ، ص 553 ; روضة الواعظین ، ص 124 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 351 .
129) امالی الصدوق ، ص 560 ; من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 179، ح 5404 ; وص 420، ح 5920 ; ن بشارة المصطفی ، ص 16 .
130) امالی الصدوق ، ص 560 ; بشارة المصطفی ، ص 150 .
131) فی الامالی: الفدامی ، وفی بشارة المصطفی: ابی ورامة القدانی .
132) امالی الصدوق ، ص 560 ; بشارة المصطفی ، ص 176 .
133) فی المصدر: علی طیب مولده .
134) امالی الصدوق ، ص 562 ; معانی الاخبار ، ص 161 ، ح 3 ; بشارة المصطفی ، ص 150 و177 .
135) فی المصدر: من بعدک .
136) امالی الصدوق ، ص 563 ; بشارة المصطفی ، ص 151 .
137) امالی الصدوق ، ص 564 ; المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 208 و209 ; وج 2 ، ص 514 ، امالی الطوسی ، ص 223 ; بشارة المصطفی ، ص 109 و164 .
138) امالی الصدوق ، ص 564 ; بشارة المصطفی ، ص 177 .
139) امالی الصدوق ، ص 565 ; معانی الاخبار ، ص 126 ; المسترشد ، ص 628 ; شرح الاخبار ، ج 1، ص 217 ; امالی الطوسی ، ص 513 ; بشارة المصطفی ، ص 119 و151 ; العمدة ، ص 280 ; التحصین ، ص 614 ; الیقین ، ص 23 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 11 .
140) امالی الصدوق ، ص 565 ; بشارة المصطفی ، ص 151 .
141) امالی الصدوق ، ص 566 .
142) سورة یونس ، الآیة 58 .
143) فی المصدر: دارس السبیل .
144) سورة طه ، الآیة 82 .
145) سورة المائدة ، الآیة 67 .
146) امالی الصدوق، ص 582 ; المناقب للکوفی، ج 1، ص 139 ; المسترشد ، ص 607 ; بشارة المصطفی ، ص 179 .
147) امالی الصدوق ، ص 641 .
148) امالی الصدوق ، ص 652 .
149) فی المصدر: راحیل .
150) الختن: زوج البنت او زوج الاخت .
151) سورة النمل ، الآیة 19 .
152) امالی الصدوق ، ص 653 ; روضة الواعظین ، ص 144 ; دلائل الامامة ، ص 85 .
153) فی المصدر: وهب بدل احب .
154) فی المصدر: انت العلم لهذه الامة .
155) الطمر: الثوب الخلق ، وقیل: الکساء البالی من غیر الصوف .
156) فی المصدر: جیران الله .
157) سورة الانبیاء ، الآیة 101 .
158) سورة الانبیاء ، الآیة 103 .
159) فی المصدر: الیکم .
160) فی المصدر: لمحبیکم .
161) فی المصدر: لیتعاظمون .
162) فی المصدر: ترکک وشیعتک .
163) فی المصدر: لا ترغب .
164) امالی الصدوق ، ص 655 ; کفایة الاثر ، ص 184 ; فضائل الشیعة ، ص 14 ; بشارة المصطفی ، ص 180 .
165) سورة النجم ، الآیة 1 - 4 .
166) امالی الصدوق ، ص 659 .
167) امالی الصدوق ، ص 678 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 56 .
168) امالی الصدوق ، ص 679 ; عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 62 .
169) امالی الصدوق، 679; ; علل الشرائع، ج 1، ص 144، ح 10; فضائل الشیعة ، ص 6 ; بشارة المصطفی ، ص 158 .
170) امالی الصدوق ، ص 679 ; فضائل الشیعة ، ص 6 .
171) فی الکافی: «یا محمد» بدل «انا محمود» .
172) امالی الصدوق ، ص 688 ; ; الکافی ، ج 1 ، ص 460 ، ح 8 ; الخصال ، ص 640 ; معانی الاخبار ، ص 104 ; روضة الواعظین ، ص 146 ; نوادر المعجزات ، ص 92 ; دلائل الامامة ، ص 93 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 126 .
173) امالی الصدوق ، ص 701 ; الکافی ، ج 1 ، ص 440 ، ح 4 .
174) امالی الصدوق ، ص 702 ; من لا یحضره الفقیه ، ج 4 ، ص 419 ، ح 5918 ; بشارة المصطفی ، ص 191 .
175) امالی الصدوق ، ص 754 .
176) امالی الصدوق ، ص 755 .
177) ای یدفع بعضه بعضا لکثرته .
178) امالی الصدوق ، ص 755 .
179) فی الامالی: فوثب عمر بن الخطاب فقال ، وفی روضة الواعظین: فوثب الثانی فقال .
180) فی روضة الواعظین زیادة: لا یجوز لعلی قدم علی الصراط الا وثبتت له مکانها اخری .
181) امالی الصدوق ، ص 756 ، روضة الواعظین ، ص 109 .
182) امالی الصدوق ، ص 757 ; بشارة المصطفی ، ص 209 .
183) لیس فی المصدر لفظ: عجلة .
184) امالی الصدوق ، ص 768 .
185) السک من الطرق: الضیق المنسد .
186) فی المصدر: نمضی بدل ننطلق .
187) مشارق انوار الیقین ، ص 220 .
188) الفردوس ، ج 2 ، ص 257 ، ح 3195 ; مشارق انوار الیقین ، ص 53 ; عنه فی الجواهر السنیة ، ص 304 .
189) فی ما رواه جابر بن عبد الله فی تفسیر قوله: «کنتم خیر امة اخرجت للناس » .
190) سدن - سدنا ، وسدانة ، وسدنا: خدم الکعبة ، السادن: خادم الکعبة . یقال: هو سادن فلان وآذنه ، لحاجبه . ج سدنة .
191) فی المصدر: آیاتنا .
192) مشارق انوار الیقین ، ص 39 .
193) مشارق انوار الیقین ، ص 40 .
194) مشارق انوار الیقین ، ص 41 .
195) مشارق انوار الیقین ، ص 42 ; مختصر بصائر الدرجات ، ص 34 .
196) فی المصدر هذه الزیادة: «فقال: زدنی . فقال: لیعلم الناس انه امام بعده والعلم المرفوع » .
197) فی النسخة «مختلا مثل » ، وفی المصدر: «او مجنون » بدل «او مختلا فی رایه » .
198) سورة ص ، الآیة 67 .
199) سورة النحل ، الآیة 83 .
200) مشارق انوار الیقین ، ص 17 .
201) رواه فی المشارق ، عن الحسن بن محبوب ، عن جابر بن عبد الله ، عن ابی عبد الله علیه السلام .
202) سورة الاعراف ، الآیة 172 .
203) مشارق انوار الیقین ، ص 17 ; فیه: الجزیل بدل الجلیل .
204) فی المصدر: علی راسه شیاطین یلعنونه .
205) مشارق انوار الیقین ، ص 18 .
206) لم اجده فی البصائر ، ولکن نقل عنه المشارق ، ص 18 .
207) مشارق انوار الیقین ، ص 18 ، ولیس فیه: والموالی له الی الخیرات سابق . رواه عن سعید بن جبیر عن ابن عباس .
208) مشارق انوار الیقین ، ص 24 . قال فی ذیله:
فحصر الامان من العذاب فی ولایة علی ; لان الاقرار بالولایة یستلزم الاقرار بالنبوة ، والاقرار بالنبوة یستلزم الاقرار بالتوحید ، فالموالی هو القائل بالعدل ، والقائل بالامانة والعدل مع التوحید هو المؤمن ، والمؤمن من آمن ، فالموالی لعلی هو المؤمن الآمن ، والا فهو المنافق الراهق من غیر عکس ، ومثال هذا من قول النبی صلی الله علیه و آله «انا مدینة العلم وعلی بابها» ، والمدینة لا تؤتی الا بالباب ، فحصر اخذ العلم بعده فی علی وعترته .
209) مشارق انوار الیقین ، ص 52 .
210) مشارق انوار الیقین ، ص 53 .
211) لیس فی المصادر: وکاشف الکرب عن وجهی .
212) مشارق انوار الیقین ، ص 52 ; بشارة المصطفی ، ص 54 ; غایة المرام ، ج 1 ، ص 51 و257 و616 و679 .
213) مشارق انوار الیقین ، ص 53 ; العمدة ، ص 91 ; الطرائف ، ص 23 ; کشف الیقین ، ص 293 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 100 .
214) مشارق انوار الیقین ، ص 54 ; مئة منقبة ، ص 53 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 55 ; غایة المرام ، ج 1 ، ص 69 .
215) فی المصدر: شدید الهول .
216) مشارق انوار الیقین ، ص 54 .
217) مشارق انوار الیقین ، ص 57 .
218) هذا ایضا من الامالی ، والظاهر انه من سهو المصنف ، والجدیر اتیانه فی سرد مرویات الامالی .
219) امالی الصدوق ، ص 651 .
220) مشارق انوار الیقین ، ص 59 .
221) مشارق انوار الیقین ، ص 59 .
222) فی المشارق: بعلها .
223) سورة الحشر ، الآیة 20 .
224) الجحفل: الجیش الکثیر ، ومن الرجال: العظیم القدر .
225) بسل - بسولا الرجل: عبس من الغضب او الشجاعة . الباسل: الاسد .
226) فی الاصل: الهابل ، والصحیح ما اثبتناه من المشارق . جلجل الرجل: صوت شدیدا .
227) الهزبر: الاسد .
228) القسورة: الاسد ، الغلام القوی الشجاع .
229) مشارق انوار الیقین ، ص 61 ; فضائل الشیعة ، ص 45 ; مئة منقبة ، ص 66 ; تاویل الآیات الظاهرة ، ج 2 ، ص 864 . فی الثلاثة الاخیرة جاء الحدیث مع اختلاف .
230) فی المشارق: وانا وعلی .
231) مئة منقبة ، ص 43 ; غایة المرام ، ج 1 ، ص 585 ; مشارق انوار الیقین ، ص 67 .
232) سورة ابراهیم ، الآیة 27 .
233) مشارق انوار الیقین ، ص 67 .
234) شج - شجا الراس: جرحه ، کسره ، کان فی راسه شجة ای اثر شجة .
235) مشارق انوار الیقین ، ص 110 .
236) کذا فی المصدر وهو الصحیح ، وفی الاصل: تلقاء .
237) مشارق انوار الیقین ، ص 110 .
238) فی المصدر: مجندلا .
239) فی الاصل: «کنت » بدل «وکبر» .
240) کذا فی المصدر وهو الصحیح ، وفی الاصل: شطرطین .
241) مشارق انوار الیقین ، ص 110 . الحدیث طویل ، فلیراجع المصدر .
242) مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 262 ، وج 3 ، ص 29 .
243) فی المصدر: «مرطه » بدل «دابته » .
244) فی المصدر: لجریت کما جریت .
245) مشارق انوار الیقین ، ص 172 ، رواه عن عیون الاخبار .
246) فی المصدر: «وکیف نلین ؟» بدل «وکیف آخذ منه بغیر نازل؟»
247) مشارق انوار الیقین ، ص 173 .
248) فی المصدر: صراطک بدل الیک .
249) مشارق انوار الیقین ، ص 180 ، رواه عن البرقی من کتاب الآیات .
250) سورة لقمان ، الآیة 20 .
251) مشارق انوار الیقین ، ص 182 .
252) فی المصدر: فیبشره او یلعنه .
253) لم اعثر له فی المصدر المذکور ، بل وجدته عنه فی المشارق ، ص 190 .
تمام الخبر: «لان الحی القیوم - عز اسمه - لا یری بعین البصر ، ولکن یری بعین البصیرة ، والیه الاشارة بقوله: لا تراه العیون بمشاهدة العیان ، ولکن تراه العقول بحقائق الایمان ، ومعناه: تشهد بوجوده ; لانه ظاهر لا یری ، وباطن لا یخفی » .
254) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 138 ; کشف الیقین ، ص 233 .
255) قال الصدوق رحمه الله فی سند هذا الحدیث: حدثنا ابی ومحمد بن الحسن بن احمد بن الولید - رضی الله عنهما - قالا: حدثنا محمد بن یحیی العطار واحمد بن ادریس جمیعا قالا: حدثنا محمد بن احمد بن یحیی بن عمران الاشعری قال: حدثنی ابو الحسین صالح بن ابی حماد الرازی ، عن اسحاق بن حماد بن زید قال: جمعنا یحیی بن اکثم القاضی ، قال: امرنی المامون ... الخ .
256) فی المصدر: فصوبوا .
257) کذا فی الاصل وبعض المصادر ، وفی بعضها: باللذین .
258) سورة الواقعة ، الآیة 35 - 37 .
259) فی المصدر: «خفق » بدل «حس » .
260) سورة الانفال ، الآیة 33 .
261) سورة الواقعة ، الآیة 10 و11 .
262) سورة ص ، الآیة 86 .
263) سورة النجم ، الآیة 3 و4 .
264) سورة النساء ، الآیة 95 .
265) سورة الدهر ، الآیة 9 - 22 .
266) سورة التوبة ، الآیة 40 .
267) سورة الکهف ، الآیة 37 .
268) فی المصدر: بالمشرق .
269) فی المصدر:
ولقد ذعرت الوحش فیه وصاحبی
محض القوائم من هجان هیکل
270) سورة التوبة ، الآیة 40 .
271) سورة المجادلة ، الآیة 7 .
272) سورة التوبة ، الآیة 40 .
273) سورة التوبة ، الآیة 25 و26 .
274) فی المصدر: حتی اعطی الله رسوله صلی الله علیه و آله وسلم الظفر .
275) فی المصدر: وتسجی .
276) عیون اخبار الرضا ، ج 1 ، ص 192 والحدیث بطوله فلیراجع .
277) فی المصدر: خبر حرة السعدیة مع الحجاج ، وفیه: ومما روی عن جماعة ثقاة ، انه لما وردت حرة بنت حلیمة السعدیة (رض) علی الحجاج بن یوسف الثقفی فمثلت بین یدیه فقال لها ... الخ .
278) سورة طه ، الآیة 121 .
279) سورة المائدة ، الآیة 55 .
280) کذا فی الاصل .
281) سورة الانسان ، الآیة 8 و9 .
282) سورة التحریم ، الآیة 10 .
283) سورة البقرة ، الآیة 260 .
284) سورة الصافات ، الآیة 84 .
285) سورة ص ، الآیة 35 .
286) سورة القصص ، الآیة 83 .
287) سورة القصص ، الآیة 21 .
288) سورة القصص ، الآیة 33 و 34 .
289) سورة المائدة ، الآیة 116 .
290) الفضائل ، لابن شاذان ، ص 137 ، مع اختلاف .
291) الکشکول للبحرانی ج 1 ، ص 26 .
292) فضائل الشیعة ، ص 11 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 3 ; ذخائر العقبی ، ص 91 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 252 ، الجمیع: «یاکل » بدل «یمحق » .
293) شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 222 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 292 ; المناقب للخوارزمی ، ص 131 .
294) لم اعثر علیه فی الخصائص ، ولکن نقل عنه العلامة المجلسی فی البحار ، ج 38 ، ص 246 .
295) الجواهر السنیة ، ص 269 ، والحدیث طویل .
296) الفضائل لابن شاذان ، ص 92 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 119 .
297) الفضائل لابن شاذان ، ص 92 ، فیه: المطر بدل القطر .
298) الفضائل لابن شاذان ، ص 111 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 125 .
299) الفضائل لابن شاذان ، ص 111 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 125 .
300) الفضائل لابن شاذان ، ص 112 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 127 .
301) فی المصدر: ازفها بدل ارفعها .
302) الفضائل لابن شاذان ، ص 114 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 127 ; الیقین ، ص 49 و219 .
303) فی کشف الغمة: المباهلة بدل المؤاخاة .
304) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 129 ; العمدة ، ص 169 ; الطرائف ، ص 149 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 328 عن ابن المغازلی فی مناقبه ; کشف الیقین ، ص 208 .
305) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 129 .
306) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 549 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 129 ; کشف الیقین ، ص 295 .
307) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 130 .
308) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 132 .
309) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 132 ; بشارة المصطفی ، ص 94 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 2 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 100 ; کشف الیقین ، ص 226 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 49 ; المناقب للخوارزمی ، ص 68 .
310) فی الفضائل: مع بدل علی .
311) فی الروضة: ما اردت بسؤالی الا وحب الله تعالی قویا .
312) فی الروضة: هذا علی وصیی .
313) فی الفضائل: فغاظنی .
314) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 133 ; المسترشد ، ص 495 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 122 .
315) فی الفضائل: سلیمان بن یاسر العبسی .
316) فی الفضائل: ابوالهیثم بن النبهان .
317) فی الفضائل: وائلة .
318) فی الفضائل: یبقر .
319) فی الروضة: نحوان .
320) سورة الانعام ، الآیة 75 .
321) فی الروضة: مخصوما .
322) سورة طه ، الآیة 40 .
323) سورة مریم ، الآیة 24 .
324) فی الفضائل: بحجاب .
325) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 135 ; روضة الواعظین ، ص 82 ; الهدایة الکبری ، ص 98 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 124 .
326) کذا فی المصدر ، وفی الاصل: ظهرت .
327) سورة ق ، الآیة 24 .
328) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 135 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 127 .
329) اضفناه من حاشیة الاصل .
330) سورة القمر ، الآیة 10 .
331) سورة مریم ، الآیة 48 .
332) سورة هود ، الآیة 80 .
333) سورة یوسف ، الآیة 33 .
334) سورة الشعراء ، الآیة 21 .
335) سورة الاعراف ، الآیة 150 .
336) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 136 ; علل الشرائع ، ج 1 ، ص 150 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 128 ; الطرائف ، ص 425 .
337) فی الفضائل: ووارثی .
338) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 137 ; الفضائل ابن شاذن ، ص 131 .
339) فی الروضة: ابن الصهاک ; وفی الفضائل: بالصهاکی .
340) فی الروضة: رئیس بدل زینة .
341) سورة التوبة ، الآیة 32 .
342) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 138 ; کتاب سلیم بن قیس ، ص 235 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 132 .
343) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 140 ; کتاب سلیم بن قیس ، ص 135 .
344) فی الروضة: غنا .
345) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 142 ; کتاب سلیم بن قیس ، ص 135 .
346) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 144 ; مئة منقبة ، ص 140 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 144 .
347) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 144 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 144 .
348) الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 144 ; الفضائل لابن شاذان ، ص 145 .
349) ای محرم .
350) امالی الطوسی ، ص 475 .
351) امالی الطوسی ، ص 479 و499 .
352) فی المصدر: محدوج بن زید .
353) سورة الحشر ، الآیة 20 .
354) امالی الطوسی ، ص 485 .
355) فی المصدر: عبد الله بن ام عبد .
356) سورة لقمان ، الآیة 20 .
357) سورة ابراهیم ، الآیة 5 .
358) سورة لقمان ، الآیة 20 .
359) فی المصدر: راغبا .
360) لیس فی المصدر: وفی .
361) سورة النحل ، الآیة 18 .
362) امالی الطوسی ، ص 491 .
363) الذحل: الثار ، تقول: لی عندهم ذحول . ای اثار: العداوة والحقد .
364) فی المصدر: استاق بدل استباح .
365) فی الاصل: مبلغة . والمیلغة: الاناء یلغ فیه الکلب .
366) فی الاصل: بمبلغة .
367) امالی الطوسی ، ص 498 .
368) امالی الطوسی ، ص 505 .
369) فی المصدر: سیرة بدل تنزها .
370) لیس فی المصدر لفظ «وآزرته » .
371) فی المصدر: تفوا .
372) سورة یوسف ، الآیة 92 .
373) امالی الطوسی ، ص 506 ; شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 393 ; الجمل ، ص 222 .
374) امالی الطوسی ، ص 610 .
375) امالی الطوسی ، ص 623 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 15 .
376) امالی الطوسی ، ص 624 .
377) فی المصدر: اربعة مواطن .
378) سورة المطففین ، الآیة 26 .
379) امالی الطوسی ، ص 642 .
380) امالی الطوسی ، ص 668 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 29 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 172 .
381) السید ابو جعفر مهدی بن ابی حرب الحسینی المرعشی ، عالم عابد ، یروی عنه الطبرسی صاحب الاحتجاج بحق روایته عن ابیه عن الصدوق محمد بن علی بن بابویه ویروی هو عن جعفر بن محمد ... العبسی الدوریستی . اعیان الشیعة ، ج 10 ، ص 143 .
382) الشیخ ابو علی الحسن بن محمد بن الحسن الطوسی ، کان عالما فاضلا فقیها محدثا جلیلا ثقة ، له کتاب الامالی وشرح النهایة ، قرا علی والده جمیع تصانیفه ، والیه ینتهی اکثر الاجازات عن الشیخ الطوسی . تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 36 .
383) ابو محمد هارون بن موسی الشیبانی ، ثقة جلیل القدر ، عظیم المنزلة ، واسع الروایة ، عدیم النظیر ، وجه اصحابنا ، معتمد علیه ، لا یطعن علیه فی شی ، توفی سنة 385 ه . الکنی والالقاب ، ج 2 ، ص 108 .
384) ابو علی محمد بن ابی بکر همام بن سهیل ، الکاتب الاسکافی ، شیخ اصحابنا ومتقدمهم ، له منزلة عظیمة ، کثیر الحدیث ، ولد یوم الاثنین 6 ذی الحجة سنة 258ه ، وتوفی یوم الخمیس 19 جمادی الثانیة سنة 336 . رجال النجاشی ، ص 294 .
385) یحیی المکنی ابا محمد العلوی ، من بنی زبارة علوی ، سید متکلم فقیه من اهل نیشابور ، له کتب کثیرة ، منها کتاب فی المسح علی الرجلین فی ابطال القیاس ، وکتاب فی التوحید . رجال النجاشی ، ص 345 .
386) محمد بن موسی بن عیسی ابو جعفر الهمدانی السمان ، ضعفه القمیون بالغلو ، له کتاب ما روی فی ایام الاسبوع ، وکتاب الرد علی الغلاة . رجال النجاشی ، ص 260 .
387) ابو عبد الله محمد بن خالد الطیالسی التمیمی ، کان یسکن بالکوفة فی صحراء جرم ، له کتاب نوادر ، مات لیلة الاربعاء 27 جمادی الثانیة سنة 259ه ، وهو ابن 97 سنة . تنقیح المقال ، ج 3 ، ص 114 .
388) سیف بن عمیرة النخعی ، عربی ثقة کوفی ، روی عن ابی عبد الله وابی الحسن علیهما السلام ، له کتاب یرویه جماعات من اصحابنارجال النجاشی ، ص 143 .
389) صالح بن عقبة بن خالد ، الاسدی له کتاب ، اخبرنا احمد بن محمد عن ابی علی بن همام ، قال: حدثنا محمد بن عمران القرشی ، قال: حدثنا الحسن بن الحسین اللؤلؤی ، عن محمد بن اسماعیل بن بزیع ، عن محمد بن ایوب ، عن صالح بن عقبة بن خالد الاسدی . رجال النجاشی ، ص 200 .
390) علقمة بن محمد الحضرمی هو اخو عبد الله بن محمد الحضرمی . رجال الکشی ، ص 354 .
391) سورة المائدة ، الآیة 3 .
392) فی المصدر: الانتهار .
393) سورة المائدة ، الآیة 67 .
394) فی المصدر: «فامر» بدل «قام » .
395) السلمة: الحجارة .
396) ای: یکنس .
397) السمک: السقف ، او من اعلی البیت الی اسفله ، والغایة من کل شی ، والمقصود هنا السماوات وما فیها .
398) . عزوجل سورة الانعام ، الآیة 103 .
399) فی المصدر: لقدرته .
400) سورة الزمر ، الآیة 5 .
401) سورة الاخلاص ، الآیة 4 .
402) سورة فاطر ، الآیة 13 .
403) سورة المائدة ، الآیة 67 .
404) سورة المائدة ، الآیة 55 .
405) الادغال: المخالفة والخیانة ، وادغل فی الامر: ادخل فیه ما یفسده .
406) الختل: الخدیعة .
407) سورة الفتح ، الآیة 11 .
408) سورة النور ، الآیة 15 .
409) سورة التوبة ، الآیة 61 .
410) سورة المائدة ، الآیة 67 .
411) فی المصدر: وانقادوا لامر ربکم .
412) لیس فی المصدر: القیامة .
413) فی المصدر: عرفنی بدل علمنی .
414) فی المصدر: بقی بدل برا .
415) سورة الزمر ، الآیة 56 .
416) فی المصدر: عند تبیانی .
417) سورة آل عمران ، الآیة 85 .
418) سورة التوبة ، الآیة 17 .
419) سورة آل عمران ، الآیة 88 .
420) سورة والعصر ، الآیة 1 و2 .
421) سورة المائدة ، الآیة 99 .
422) سورة النساء ، الآیة 47 .
423) سورة آل عمران ، الآیة 144 .
424) فی المصدر: عقبی .
425) سورة الرحمن ، الآیة 31 .
426) سورة الرحمن ، الآیة 35 .
427) سورة آل عمران ، الآیة 179 .
428) سورة الصافات ، الآیة 71 .
429) فی المصدر زیادة: قال الله تعالی: «الم نهلک الاولین × ثم نتبعهم الآخرین × کذلک نفعل بالمجرمین × ویل یومئذ للمکذبین » . سورة المرسلات ، الآیة 16 - 19 .
430) سورة الاعراف ، الآیة 181 .
431) سورة الفاتحة ، الآیة 2 .
432) سورة یونس ، الآیة 62 .
433) سورة المجادلة ، الآیة 22 .
434) سورة الانعام ، الآیة 112 .
435) سورة المجادلة ، الآیة 22 .
436) سورة الانعام ، الآیة 82 .
437) سورة الزمر ، الآیة 73 .
438) سورة الاعراف ، الآیة 38 .
439) سورة الملک ، الآیة 8 .
440) سورة الملک ، الآیة 12 .
441) غرف الماء بیده: اخذه بها ، وهذا اشارة الی ما اخذه علی علیه السلام من علوم النبی صلی الله علیه و آله الکثیرة التی هی کالبحر العمیق الذی لم یصل الناس الی اعماقه .
442) صفق یده بالبیعة ، وصفق علی یده: ضرب یده علی یده ، والمصافقة: المبایعة .
443) سورة الفتح ، الآیة 10 .
444) سورة البقرة ، الآیة 158 .
445) الاقلاع: الترک ، والمراد منه هنا ترک الذنوب .
446) سورة الزخرف ، الآیة 28 .
447) سورة الحج ، الآیة 1 .
448) سورة الفتح ، الآیة 10 .
449) فی المصدر: و فی .
450) سورة الفتح ، الآیة 10 .
451) سورة البقرة ، الآیة 285 .
452) سورة الاعراف ، الآیة 43 .
453) سورة آل عمران ، الآیة 144 .
454) تداکوا علیه: ازدحموا علیه .
455) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 66 - 84 .
456) فی المصدر: بهیا .
457) فی المصدر: «البنود» بدل «الشهوة » .
458) سر العالمین ، ص 21 ، المقالة الرابعة فی ترتیب الخلافة .
459) المنتظم ، ج 15 ، ص 109 .
460) علی بن ابی حمزة مولی الانصار الکوفی ، روی عن ابی عبد الله الصادق وابی الحسن موسی علیهما السلام ، وصنف کتبا عدة ، منها کتاب جامع فی ابواب الفقه . رجال النجاشی ، ص 188 .
461) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 87 .
462) رواه الحاکم فی المستدرک ، ج 1 ، ص 115 و116 .
463) فی المصدر: لصحبته بدل والصحبة .
464) رواه احمد فی مسنده ، ج 6 ص 296 و305 .
465) سورة الانسان ، الآیة 7 .
466) الکافی ، ج 8 ، ص 110 ; کنز العمال ، ج 5 ، ص 723 ; تفسیر فرات الکوفی ، ص 95 ; تفسیر علی بن ابراهیم ، ج 1 ، ص 116 ; المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 491 و495 ; وج 2 ، ص 536 ; شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 282 .
467) رواه الطبرسی فی الاحتجاج ، ج 1 ، ص 170 ; والبحرانی فی الحلیة ، ج 2 ، ص 309 .
468) راجع: الاحتجاج ، ج 1 ، ص 171 .
469) رواه القاضی نعمان فی الدعائم ، ج 1 ، ص 37 ; والطبرسی فی الاحتجاج ، ج 1 ، ص 171 .
470) رواه الصدوق فی العلل ، ج 1 ، ص 162 ; والترمذی فی السنن ، ج 5 ، ص 300 ، ح 3805 ; والحاکم فی المستدرک ، ج 3 ، ص 130 ; والنسائی فی الخصائص ، ص 51 ; والکوفی فی المناقب ، ج 2 ، ص 489 .
471) رواه الکلینی فی الکافی ، ج 7 ، ص 429 ; وابن شاذان فی الایضاح ، ص 230 ; والقاضی نعمان فی الدعائم ، ج 2 ، ص 333 ; والصدوق فی الخصال ، ص 551 ; والطبرسی فی الاحتجاج ، ج 1 ، ص 175 .
472) رواه الکوفی فی المناقب ، ج 1 ، ص 388 ; والصدوق فی الخصال ، ص 429 ; والخوارزمی فی المناقب ، ص 329 .
473) سورة المجادلة ، الآیة 13 .
474) رواه الصدوق فی الخصال ، ص 552 ; والطبرسی فی الاحتجاج ، ج 1 ، ص 182 .
475) فی المصدر: جعل .
476) ای: اتاه بکرة ، وسبق الیه فی اول احواله .
477) القتاد: شجر صلب له شوک کالابر ، وخرط القتاد: هو انتزاع قشره او شوکه بالید ، ای لا ینال الا بمشقة عظیمة .
478) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 157 - 185 .
479) توجد هذه الخطبة فی نهج البلاغة ، وهی الخطبة المعروفة ب «الشقشقیة » . ورواها الشیخ المفید فی الارشاد ، وابن ابی الحدید فی شرح نهج البلاغة ، ج 1 ، ص 69 .
480) ای المدفوع من التنفس یصعده المتلهف الحزین .
481) وهو ابوبکر بن ابی قحافة ، واسمه عبد الله ، وفی الجاهلیة عتیق ، واسم ابیه عثمان ، والضمیر فی تقمصها عائد الی الخلافة ، وانما لم یذکرها للعلم بها ، وتقمصها جعلها مشتملة علیه کالقمیص کنایة عن تلبسه بها .
482) سدلت: ای ارخیت ، کنایة عن اعراضه عنها ، واحتجابه عن طلبها .
483) الکشح: مابین الخاصرة والجنب ، انزل الخلافة منزلة الماکول الذی منع نفسه عنه ، فلم یشتمل علیه کشحه .
484) طفقت: جعلت ، واخذت ، وشرعت ، وارتنی: افکر طلبا للرای الصائب ، صال: حمل نفسه علی الامر بقوة ، الطخیة: قطعة من الغیم .
ای: جعلت ادبر الفکر واجیله فی امر الخلافة ، واردده فی طرفی نقیض ، اما ان اشهر السیف واصول علی الغاصبین للخلافة والمعتدین علی حقی ، او اترک واصبر ، وفی کلا الحالین خطر: فاما القیام والثورة فبید مقطوعة من غیر ناصر ولا معین ، واما الثانی فلما یؤول الیه الحال ; من اختلاط الامور ، وعدم انتظام الحیاة ، والتمییز بین الحق والباطل ، فکما ان الظلمة والعمی لا یهتدی معهما للتمییز بین الاشیاء ، فکذلک اضطراب الهیئة الاجتماعیة وتشابک المشاکل وازدحامها لا یهتدی معه لوجه الحق .
485) ای اقرب للعقل .
486) هو اعشی قیس ، واسمه میمون بن جندل من بنی قیس . من قصیدة اولها: علقم ما انت الی عامر الناقص الاوتار والواتر .
487) الکور - بالضم -: الرحل او هو مع اداته ، والضمیر راجع الی الناقة فی الابیات السابقة .
488) العقد الفرید ، ج 2 ، ص 286 ; شرح نهج البلاغة لابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 66 .
489) الکلم: الجرح .
490) سورة القصص ، الآیة 83 .
491) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 281 - 288 . وفیه: قال ابن عباس: فما اسفت علی شی ء ، ولا تفجعت کتفجعی علی ما فاتنی من کلام امیر المؤمنین علیه السلام .
492) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 230 .
493) سورة هود ، الآیة 17 .
494) سورة الرعد ، الآیة 43 .
495) سورة المائدة ، الآیة 55 .
496) سورة النساء ، الآیة 59 .
497) رواه المفید فی الامالی ، ص 57 ; الکلینی فی الکافی ، ج 8 ، ص 107 ; والصدوق فی العلل ، ج 2 ، ص 474 ; ومسلم فی صحیح مسلم ، ج 7 ، ص 120 ; والترمذی فی السنن ، ج 5 ص 304 ، والنسائی فی الخصائص ، ص 78 .
498) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 231 .
499) توضیح الدلائل علی ترجیح الفضائل ، مخطوط .
500) فی المصادر: سیر بدل سنن .
501) شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 353 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 321 ; کشف الیقین ، ص 355 .
502) تفسیر فرات الکوفی ، ص 48 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 64 و70 .
503) سورة الفاتحة ، الآیة 6 .
504) الفضائل لابن شاذان ، ص 3 ; الغیبة للنعمانی ، ص 165 ; ورواه المجلسی فی البحار ، ج 26 ، ص 5 .
505) سورة البقرة ، الآیة 274 .
506) شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 346 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 142 .
507) سورة آل عمران ، الآیة 61 .
508) فی بعض المصادر: السید بدل الطیب .
509) لاحی لحاء وملاحاة الرجل: نازعه .
510) فی بعض المصادر: فعلا بدل قالا .
511) الخرائج والجرائح ، ج 1 ، ص 135 ; العمدة ، ص 190 ; الطرائف ، ص 46 ، مناقب ابن المغازلی ، ص 263 ; الدر المنثور ، ج 2 ، ص 39 ، عن ابی نعیم فی الدلائل من طریق الکلبی عن ابی صالح .
512) سورة المائدة ، الآیة 3 و4 .
513) فرائد السمطین ، ج 1 ، ص 74 ; خصائص الوحی المبین ، ص 93 ، شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 201 .
514) سورة المائدة ، الآیة 55 .
515) سورة طه ، الآیة 25 - 32 .
516) سورة القصص ، 35 .
517) فی بعض المصادر: ازری بدل ظهری .
518) سورة المائدة ، الآیة 55 .
519) العمدة ، ص 120 ; الطرائف ، ص 47 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 165 و317 ; تفسیر مجمع البیان ، ج 3 ، ص 361 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 230 .
520) انظر: خصائص الوحی المبین ، ص 75 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 244 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 10 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 265 ; المناقب للخوارزمی ، ص 265 .
521) سورة مائدة ، الآیة 67 .
522) انظر: تفسیر العیاشی ج 1 ، ص 333 و334 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 324 .
523) فرائد السمطین ، ج 1 ، ص 203 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 257 ; الدر المنثور ، ج 2 ، ص 298 ; فتح القدیر ، ج 2 ، ص 60 .
524) سورة الاعراف ، الآیة 181 .
525) مهج الحق ، ص 202 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 296 .
526) سورة الانفال ، الآیة 32 .
527) فی بعض النسخ: بعضد بدل بضبعی ، والضبع: ما بین الابط الی نصف العضد .
528) سورة المعارج ، الآیة 1 و2 .
529) سورة العمدة ، ص 101 من تفسیر الثعلبی المخطوط ، ص 78 ; غایة المرام ، ص 397 .
530) سورة الانفال ، الآیة 75 .
531) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 329 ، عن ابن عباس .
532) سورة التوبة ، الآیة 19 .
533) شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 326 ; الدر المنثور ، ج 3 ، ص 213 .
534) سورة یونس ، الآیة 2 .
535) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 329 ; بشارة المصطفی ، ص 261 ; کشف الیقین ، ص 394 ; الکافی ، ج 1 ، ص 422 ، عن یونس .
536) سورة هود ، الآیة 3 .
537) مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 294 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 323 ; تفسیر القمی ، ج 1 ، ص 321 ، عن ابی الجارود .
538) سورة هود ، الآیة 17 .
539) شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 365 و368 .
540) سورة یوسف ، الآیة 108 .
541) تفسیر فرات الکوفی ، ص 202 .
542) سورة رعد ، الآیة 7 .
543) تفسیر العیاشی ، ج 2 ، ص 203 و204 ; خصائص الوحی المبین ، ص 140 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 381 و384 .
544) سورة الرعد ، الآیة 29 .
545) التحصین ، ص 546 ; الیقین ، ص 62 و249 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 330 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 399 .
546) سورة الرعد ، الآیة 4 .
547) خصائص الوحی المبین ، ص 242 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 375 و376 ; تفسیر القرطبی ، ج 9 ، ص 283 ; الدر المنثور ، ج 4 ، ص 44 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 323 .
548) سورة الرعد ، الآیة 43 .
549) بصائر الدرجات ، ص 233 - 235 فی عدة احادیث بطرق مختلفة ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 309 ; الطرائف ، ص 99 ; تفسیر العیاشی ، ج 2 ، ص 220 ; خصائص الوحی المبین ، ص 213 ، عن ابی حنیفة .
550) سورة الحجر ، الآیة 47 .
551) سورة شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 415 .
552) سورة النحل ، الآیة 76 .
553) مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 374 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 284 .
554) سورة مریم ، الآیة 19 .
555) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 194 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 220 .
556) سورة طه ، الآیة 82 .
557) المناقب للکوفی ، ج 2 ، ص 103 ، مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 281 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 52 .
558) شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 491 و492 ; تفسیر مجمع البیان ، ج 7 ، ص 45 .
559) سورة الانبیاء ، الآیة 101 .
560) شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 501 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 327 .
561) سورة الحج ، الآیة 19 .
562) شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 506 .
563) سورة المؤمنون ، الآیة 74 .
564) شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 233 ، عن الاصبغ ، عن علی علیه السلام ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 271 ; کشف الغمة ج 1 ، ص 331 ; کشف الیقین ، ص 401 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 285 ; خصائص الوحی المبین ، ص 133 ، شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 524 .
565) سورة النور ، الآیة 36 .
566) العمدة ، ص 291 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 326 ; کشف الیقین ، ص 377 ; خصائص الوحی المبین ، ص 20 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 533 .
567) سورة الفرقان ، الآیة 54 .
568) مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 29 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 329 ; کشف الیقین ، ص 392 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 172 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 538 .
569) العمدة ، ص 288 ; نظم درر السمطین ، ص 92 ; خصائص الوحی المبین ، ص 228 .
570) سورة الشعراء ، الآیة 84 .
571) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 326 ; کشف الیقین ، ص 378 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 256 .
572) سورة النمل ، الآیة 89 - 90 .
573) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 331 ; کشف الیقین ، ص 402 ; خصائص الوحی المبین ، ص 220 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 552 .
574) سورة القصص ، الآیة 61 .
575) ذخائر العقبی ، ص 177 ; نظم درر السمطین ، ص 91 .
576) سورة العنکبوت ، الآیة 2 .
577) مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 7 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 323 ; کشف الیقین ، ص 372 .
578) سورة السجدة ، الآیة 18 .
579) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 138 ; الجمل ، ص 116 ; التبیان فی تفسیر القرآن ، ج 8 ، ص 305 ; الطرائف ، ص 101 .
580) کشف الغمة ج 1 ، ص 118 ; تفسیر فرات الکوفی ، ص 327 ; خصائص الوحی المبین ، ص 180 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 572 ; نظم درر السمطین ، ص 92 .
581) سورة الاحزاب ، الآیة 25 .
582) مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 324 ; الفضائل ، ص 139 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 139 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 205 و324 ; کشف الیقین ، ص 134 و376 ; خصائص الوحی المبین ، ص 222 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ص 7 و8 .
583) سورة الاحزاب ، الآیة 23 .
584) مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 289 ; تفسیر القمی ، ج 1 ، ص 307 ; وج 2 ، ص 188 ; التبیان فی تفسیر القرآن ، ج 5 ، ص 318 ; تفسیر مجمع البیان ، ج 5 ، ص 140 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 6 .
585) تفسیر مجمع البیان ، ج 8 ، ص 145 .
586) سورة الاحزاب ، الآیة 33 .
587) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 132 و157 ; شرح الاخبار ، ج 3 ، ص 13 ; الفصول المختارة ، ص 53 ; العمدة ، ص 44 ; تفسیر فرات الکوفی ، ص 334 ، خصائص الوحی المبین ، ص 105 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 85 ، روضة الواعظین ، ص 157 .
588) سورة فاطر ، الآیة 32 .
589) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 323 ; کشف الیقین ، ص 372 ، فی المصدرین: نحن اولئک .
590) سورة الصافات ، الآیة 24 .
591) عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 64 ; معانی الاخبار ، ص 67 ; المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 156 ; امالی الطوسی ، ص 290 ; بشارة المصطفی ، ص 144 ; العمدة ، ص 301 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 126 ; الطرائف ، ص 74 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 311 ; کشف الیقین ، ص 361 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 279 ; تفسیر القمی ، ج 2 ، ص 222 ; تفسیر فرات الکوفی ، ص 355 ; خصائص الوحی المبین ، ص 142 ; شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 423 ; وج 2 ، ص 160 .
592) فی المصدر: ابی برزة .
593) شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 157 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 4 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 103 . لم یوجد فی حلیة الاولیاء .
594) سورة الزمر ، الآیة 33 .
595) شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 346 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 288 ; العمدة ، ص 353 ; الطرائف ، ص 79 ; کشف الیقین ، ص 120 ; خصائص الوحی المبین ، ص 189 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 178 ; روضة الواعظین ، ص 104 .
596) سورة الشوری ، الآیة 23 .
597) عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 166 ، وج 2 ، ص 211 ; المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 131 ; العمدة، ص 47 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 54 ; ذخائر العقبی ، ص 25 ; کشف الیقین ، ص 350 و401 .
598) سورة الزخرف ، الآیة 57 .
599) سورة کشف الغمة ، ج 1 ، ص 328 ; کشف الیقین ، ص 387 .
600) سورة محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، الآیة 30 .
601) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 155 ; شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 153 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 8 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 327 ; کشف الیقین ، ص 382 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 294 ، جمیعا عن ابی سعید الخدری .
602) سورة الفتح ، الآیة 29 .
603) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 322 ; کشف الیقین ، ص 367 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 5 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 257 .
604) سورة ق ، الآیة 24 .
605) شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 265 .
606) سورة القمر ، الآیة 55 .
607) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 328 ; کشف الیقین ، ص 385 .
608) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 328 ; کشف الیقین ، ص 385 ; تفسیر فرات الکوفی ، ص 456 .
609) سورة الرحمن ، الآیة 19 .
610) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 330 ; کشف الیقین ، ص 400 ; تفسیر فرات الکوفی ، ص 459 ; خصائص الوحی المبین ، ص 212 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 286 .
611) سورة الواقعة ، الآیة 10 و11 .
612) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 329 ، عن ابن عباس ; کشف الیقین ، ص 394 .
613) تفسیر فرات الکوفی ، ص 463 ; خصائص الوحی المبین ، ص 149 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 293 ; نهج الایمان ، ص 168 ; ذخائر العقبی ، ص 58 .
614) سورة المجادلة ، الآیة 12 .
615) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 188 و190 ; کشف الیقین ، ص 365 ; خصائص الوحی المبین ، ص 164 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 319 .
616) کشف الیقین ، ص 104 ; جامع البیان ، ج 28 ، ص 27 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 324 .
617) سورة التحریم ، الآیة 4 .
618) نظم درر السمطین ، ص 91 ; خصائص الوحی المبین ، ص 249 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 343 .
619) سورة التحریم ، الآیة 8 .
620) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 323 ; کشف الیقین ، ص 370 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 295 ; خصائص الوحی المبین ، ص 224 .
621) سورة الحاقة ، الآیة 12 .
622) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 329 ; نظم درر السمطین ، ص 92 ; تفسیر فرات الکوفی ، ص 501 ; خصائص الوحی المبین ، ص 172 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 363 و364 .
623) سورة الانسان ، الآیة 5 .
624) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 168 ; ذخائر العقبی ، ص 102 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 270 ; تفسیر مجمع البیان ، ج 1 ، ص 210 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 406 ; زاد المسیر ، ج 8 ، ص 145 .
625) سورة البینة ، الآیة 7 .
626) نظم درر السمطین ، ص 93 ; خصائص الوحی المبین ، ص 224 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 461 .
627) امالی الطوسی ، ص 252 ; بشارة المصطفی ، ص 91 و122 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 151 ، وج 2 ، ص 23 ; المناقب للخوارزمی ، ص 111 .
628) سورة العصر ، الآیة 2 .
629) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 199 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 260 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 327 ; کشف الیقین ، ص 380 ; خصائص الوحی المبین ، ص 228 ; شواهد التنزیل ، ج 2 ، ص 481 .
630) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 159 ; ذخائر العقبی ، ص 58 ; المناقب للخوارزمی ، ص 55 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 37 ; کنز العمال ، ج 13 ، ص 124 .
631) امالی الطوسی ، ص 259 .
632) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 257 و262 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 83 ; ذخائر العقبی ، ص 59 .
633) الخصائص ، ص 402 ; المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 260 و275 و305 ، عن عباد الاسدی ; المسترشد ، ص 264 و332 ; الفصول المختارة ، ص 261 ، من طریق عمرو بن مرة عن ابی البختری ; اعلام الوری ، ج 1 ، ص 360 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 299 ; العمدة ، ص 64 و220 ; الطرائف ، ص 20 و70 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 88 و180 ; ذخائر العقبی ، ص 60 ; کشف الیقین ، ص 167 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 235 ، وج 3 ، ص 232 .
634) شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 322 ; امالی الطوسی ، ص 238 و576 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 191 ; العمدة ، ص 370 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 292 ; ذخائر العقبی ، ص 100 ; کشف الیقین ، ص 110 ; المناقب للخوارزمی ، ص 131 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 268 .
635) الغارات ، ج 1 ، ص 63 ; المسترشد ، ص 634 ; شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 381 ; اعلام الوری ، ج 1 ، ص 366 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 290 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 200 ; المناقب للخوارزمی ، ص 129 .
636) کفایة الاثر ، ص 321 ; المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 449 و490 و492 ; شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 93 و220 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 59 و251 ، وج 3 ، ص 14 ; العمدة ، ص 198 و203 ; الطرائف ، ص 65 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 294 ; ذخائر العقبی ، ص 68 ; کشف الیقین ، ص 252 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 58 ; الخصائص للنسائی ، ص 98 ; مسند ابی یعلی الموصلی ، ج 1 ، ص 293 ; المعجم الکبیر ، ج 18 ، ص 129 ; المناقب للخوارزمی ، ص 153 ; نظم درر السمطین ، ص 98 .
637) انظر: مجمع البحرین ، ج 4 ، ص 238 . فیه: «الجحدری » بدل «المجددی » .
638) سورة التوبة ، الآیة 38 .
639) عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 63 ; کشف الیقین ، ص 11 .
640) ذخائر العقبی ، ص 72 ; کفایة الطالب ، ص 133 ; مسند احمد ، ج 6 ، ص 30 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 175 .
641) ذخائر العقبی ، ص 72 ; الریاض النضرة ، ج 2 ، ص 180 .
642) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 93 ; ذخائر العقبی ، ص 67 ; کشف الیقین ، ص 420 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 73 و240 .
643) العمدة ، ص 249 و252 ; الطرائف ، ص 72 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 148 ; ذخائر العقبی ، ص 61 ; مسند ابی حنیفة ، ص 234 ; المناقب للخوارزمی ، ص 108 ; وجاء الحدیث بالفاظ مختلفة واسانید اخری .
644) ذخائر العقبی ، ص 62 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 52 .
645) الرضم: الواحدة منه رضمة: وهی حجارة مجتمعة لیست بثابتة فی الارض وتکون فی بطون الاودیة .
646) فی بعض المصادر: علوتم .
647) شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 302 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 212 ; المعجم الکبیر ، ج 7 ، ص 35 .
648) ذخائر العقبی ، ص 65 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 198 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 63 .
649) الفضائل ، ص 96 ; الروضة فی المعجزات والفضائل ، ص 119 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 92 و103 و135 ; کشف الیقین ، ص 225 .
650) امالی الطوسی ، ص 619 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 3 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 98 ; کشف الیقین ، ص 225 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 50 .
651) عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 72 ; امالی الصدوق ، ص 157 ; المناقب للکوفی ، ج 2 ، ص 600 ; شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 439 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 107 ; ذخائر العقبی ، ص 66 ; کشف الیقین ، ص 232 ; المناقب للخوارزمی ، ص 137 ; نظم درر السمطین ، ص 105 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 65 .
652) بشارة المصطفی ، ص 94 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 2 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 100 ; کشف الیقین ، ص 226 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 49 ; المناقب للخوارزمی ، ص 67 .
653) بشارة المصطفی ، ص 38 .
654) المسترشد ، ص 359 ; مقتضب الاثر ، ص 16 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 251 ; خصائص الوحی المبین ، ص 30 .
655) فضائل الشیعة ، ص 11 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 3 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 252 .
656) ذخائر العقبی ، ص 92 .
657) نظم درر السمطین ، ص 112 .
658) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 442 ; وج 2 ، ص 441 .
659) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 340 و387 ; العمدة ، ص 76 ; الطرائف ، ص 22 ; ذخائر العقبی ، ص 71 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 107 .
660) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 76 ; التحصین ص 583 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 302 ; نهج الایمان ، ص 100 ; العدد القویة ، ص 174 ; ینابیع المودة ، ج 1 ، ص 397 ; وج 2 ، ص 289 ، مع اختلاف فی الجمیع .
661) الآحاد والمثانی ، ج 5 ، ص 172 ; المعجم الکبیر ، ج 5 ، ص 221 ; نظم درر السمطین ، ص 95 ; امالی الصدوق ، ص 427 ، مع اختلاف .
662) نقله الثعالبی فی العرائس ، ص 149 .
663) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 116 ; کشف الیقین ، ص 55 .
664) نظم درر السمطین ، ص 125 ; الاحتجاج ، ج 1 ، ص 195 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 117 ; ذخائر العقبی ، ص 83 ; المناقب للخوارزمی ، ص 94 .
665) شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 91 و197 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 128 .
666) انظر: الکافی ، ج 7 ، ص 424 ; دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 86 ; من لا یحضره الفقیه ، ج 4 ، ص 36 ; خصائص الائمة ، ص 85 ; التهذیب ، ج 6 ، ص 306 ; الایضاح ، ص 191 ; نوادر المعجزات ، ص 133 ; المسترشد ، ص 548 ; دلائل الامامة ، ص 22 ; الاستغاثة ، ج 2 ، ص 45 ; شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 319 .
667) انظر: المناقب لابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 195 ، ذخائر العقبی ، ص 82 .
668) انظر: نور الابصار للشبلنجی ، ص 79 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 191 ; نظم درر ن السمطین ، ص 131 .
669) انظر: ذخائر العقبی ، ص 82 .
670) انظر: ذخائر العقبی ، ص 78 .
671) اللئالی المنتظمة ، ص 62 .
672) المناقب للکوفی ، ج 2 ، ص 553 و554 ; المسترشد ، ص 358 ; شرح الاخبار ، ج 1 ، ص 337 ; امالی الطوسی ، ص 254 ; المناقب للخوارزمی ، ص 260 .
673) المناقب للخوارزمی ، ص 176 .
674) اعلام الوری ، ج 1 ، ص 320 .
675) انظر: شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 180 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 37 ; المناقب للکوفی ، ج 2 ، ص 463 .
676) امالی الصدوق ، ص 413 ; روضة الواعظین ، ص 118 ; المسترشد ، ص 448 و481 ; العمدة ، ص 175 ; الطرائف ، ص 61 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 338 ; ذخائر العقبی ، ص 76 ; کشف الیقین ، ص 209 ; خصائص امیرالمؤمنین ، ص 73 ; المناقب للخوارزمی ، ص 327 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 186 .
677) کذا ، ولکن الاصح: نفائسه ، ولعل السهو من الکاتب .
678) انظر: الخصال ، ص 572 ، ح 1 .
679) المستدرک للحاکم ، ج 3 ، ص 32 ; تاریخ بغداد ، ج 13 ، ص 19 ; المناقب للخوارزمی ، ص 104 و105 ; فرائد السمطین ، ج 1 ، ص 256 ; الطرائف ، ص 514 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 148 ; الصراط المستقیم ، ج 2 ، ص 72 .
680) ذخائر العقبی ، ص 61 .
681) الاحتجاج ، ج 1 ، ص 178 ; المناقب للخوارزمی ، ص 161 ; جواهر المطالب ، ج 1 ، ص 59 و296 .
682) اعلام الوری ، ج 1 ، ص 362 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 67 ; الصراط المستقیم ، ج 1 ، ص 237 .
تتمة الابیات:
من فیه ما فیهم لا یمترون به
ولیس فی القوم ما فیه من الحسن
ماذا الذی ردکم عنه فنعلمه
ها ان بیعتکم من اول الفتن
683) سورة الواقعة ، الآیة 10 و11 .
684) سورة الحشر ، الآیة 8 .
685) سورة الشوری ، الآیة 23 .
686) سورة النساء ، الآیة 1 .
687) سورة النحل ، الآیة 43 ; الانبیاء ، الآیة 7 .
688) انظر: السنن الکبری ، ج 3 ، ص 125 ; المعجم الکبیر ، ج 17 ، ص 224 .
689) سورة المائدة ، الآیة 95 .
690) سورة المائدة ، الآیة 44 .
691) سورة المائدة ، الآیة 49 .
692) سورة التوبة ، الآیة 111 .
693) سورة النساء ، الآیة 95 .
694) سورة المنافقون ، الآیة 10 .
695) سورة المؤمنون ، الآیة 1 و2 .
696) لم اعثر له علی مصدر .
697) العمدة ، ص 367 و368 ; ذخائر العقبی ، ص 95 ; کشف الیقین ، ص 450 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 255 .
698) انظر: امالی الصدوق ، ص 443 ; المسترشد ، ص 293 ، کلاهما عن ابی هریرة ; شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 579 ، عن انس بن مالک ; امالی الطوسی ، ص 350 ، عن ابی سعید الخدری ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 6 ، عن ابی هریرة ; العمدة ، ص 366 ، عن عمران بن حصین ; ذخائر العقبی ، ص 95 ، عن ابن مسعود ; کشف الیقین ، ص 449 ، عن معاذ بن جبل .
699) المناقب للخوارزمی ، ص 171 ; کفایة الطالب ، ص 77 .
700) امالی الطوسی ، ص 251 ; بشارة المصطفی ، ص 91 و122 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 151 ; وج 2 ، ص 23 ; المناقب للخوارزمی ، ص 111 .
701) امالی الطوسی ، ص 181 ; بشارة المصطفی ، ص 98 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 363 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 162 ; ذخائر العقبی ، ص 100 ; کشف الیقین ، ص 85 ; المناقب للخوارزمی ، ص 116 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 271 .
702) الایضاح ، ص 476 ; بشارة المصطفی ، ص 153 .
703) مئة منقبة ، ص 42 و148 ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 101 ; المناقب للخوارزمی ، ص 71 .
704) مسند الرضا علیه السلام ، ص 68 ; بشارة المصطفی ، ص 136 ; المناقب للخوارزمی ، ص 296 .
705) اربعون منتجب الدین ، ص 70 ; روضة الواعظین ، ص 128 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 29 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 231 .
706) بشارة المصطفی ، ص 201 ; مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 29 .
707) سورة الحجر ، الآیة 15 .
708) المسترشد ، ص 460 ; العمدة ، ص 232 ; ذخائر العقبی ، ص 89 ; المعجم الکبیر ، ج 5 ، ص 221 ; المناقب للخوارزمی ، ص 152 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 227 .
709) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 96 ; ذخائر العقبی ، ص 90 ; کشف الیقین ، ص 460 .
710) الدرنوک - بالضم -: ضرب من الثیاب او البسط .
711) عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 30 ، رواه مسندا ; کشف الغمة ، ج 1 ، ص 136 .
712) ذخائر العقبی ، ص 61 .
713) بشارة المصطفی ، ص 100 ; وروی مثله ابن شاذان فی الفضائل ، ص 114 ; وابن طاوس فی الیقین ، ص 25 ; والاربلی فی کشف الغمة ، ج 1 ، ص 357 ; والخوارزمی فی المناقب ، ص 323 .
714) فی المصدر: اید الله .
715) المناقب للخوارزمی ، ص 309 .
716) ذخائر العقبی ، ص 64 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 58 .
717) کشف الغمة ، ج 1 ، ص 296 ; ذخائر العقبی ، ص 85 ; کشف الیقین ، ص 254 ; سنن الترمذی ، ج 5 ، ص 303 ; المناقب للخوارزمی ، ص 138 .
718) سورة آل عمران ، الآیة 173 174 .
719) الیقین ، ص 65 - 67 ، وص 143 - 145 ، وص 254 - 256 ، مع اختلاف .
720) لم اعثر له علی مصدر .
721) ذخائر العقبی ، ص 101 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 272 .
722) ذخائر العقبی ، ص 101 ; کنز العمال ، ص 41841 ، وفیه: «الرضعین » بدل «الرسغین » .
723) فی الاصل: فلما اکبره ، والصحیح ما اثبتناه من المصدر .
724) اقتباس من الآیة 36 من سورة آل عمران .
725) المناقب للکوفی ، ج 1 ، ص 201 - 204 ; شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 401 ; کشف الغمة ، ج 2 ، ص 97 .
726) ذخائر العقبی ، ص 101 ; مناقب ابن الدمشقی ، ج 1 ، ص 272 ; کنز العمال ، ص 31519 .
727) اشارة الی الآیة ، 86 من سورة النساء .
728) کذا فی الال ، والصحیح ظاهرا: وما
729) فی الاصل: تجلس .
730) لم اعثر له علی مصدر .
731) وجاء فی النسخة بعد ذلک: ویحسن بعد ختم الکتاب ذکر ابیات لکاتبها فی مدح النبی صلی الله علیه و آله وسلم ومدح علی علیه السلام والعترة الطاهرین ، سودت زمن الشباب وبیضت زمن المشیب ، وهی هذه:
ایا نفس توبی قبل قرب المنیة
ولا ترکبی یا نفس درب التعنت
وطیعی ولا تعصی وخافی واحتبی
وهیئ بقایا العمر قبل التفلت
وصومی وصلی واقطعی الدهر بالبکا
وقولی عسی الرحمان یغفر زلتی
وحتی مطایا البر فی طلب العلی
بجزم اعتقاد ثم خالص نیتی
واوصیک تقوی الله فاستمسکی بها
تعیشی بخیر ان حفظت وصیتی
ومهما فعلت الخیر یا نفس فابشری
ستحظین حورا فی نعیم بجنتی
وان قلت ربی یغفر الجرم کله
صدقت ولکن عفوه بالمشیتی
ولا تقنطی من رحمة الله انه
سیبدل سوءا سیئا منه بالتی
وان ضاق ذرع فیک یوما توسلی
بسیدنا المبعوث خیر البریتی
حبیب اله العالمین محمد
فضائله تروی علی کل ملتی
له طلعة تجلی الظلام بنورها
تبارک من زکاه من کل وصمتی
وحیدرة صنو النبی وصهره
مبید سرایا الشرک من حیث والتی
له معجزات باهرات منیرة
علی کل ذی فضل علت وتعلتی
هو العروة الوثقی فتمسک بها
لمستمسک فی عروة ای عروة
هو النور نور الله جل جلاله
علی فخره آیات ربی دلتی
هوالتین والزیتون والشمس والضحی
هو النور والفرقان رکن الشریعة
هو البطل الضرغام والاسد الذی
لیوث الوغا منه استقالت وفرت
ابا حسن یا سیدی انت بغیتی
وانت امامی فی صلاتی وقبلتی
وانت رجائی عند کل کریمة
اذا ما تفاقمت الامور وحجتی
ودینک دینی لیس لی عنه معدل
وملتک یا مولای شرعی وملتی
وقولک قول الله من غیر مریة
وحکمک حکم الله من غیر فریتی
ساحمد ربی اذ هدانی بحبکم
واشکره شکرا ثوابا لنعمتی
الهی بحق المصطفی وابن عمه
وسبطیه والزهراء نعم الوسیلتی
وسبط حسین لیت نفسی لها الفداء
وباقر علم الله مجلی الشریعة
وصادق قول ثم کاظم غیظه
بمن هو فی اقصی البلاد وغربة
بحق جواد ثم هاد لمن هدی
وبالعسکری الطهر نسل الزکیة
بحق الذی یهد [ی] الانام جمیعها
ویحفظهم من کل خوف وفتنتی
اجرنی اجرنی من عذاب جهنم
ولا تحن یوم الحساب بزلتی
وصل علی المختار من آل هاشم
وعترته الهادین اعنی ائمتی
تمت والحمد لله وحده والصلاة علی من لا نبی بعده