در بخشی از این تحلیل آمده است:
نکته مهم دیگر تاکید آقای باهنر بر پرهیز از تندروی و نیز حمایت از دولت
بود. «من تصورم این است که در دو سوی جریان یک عده تندرو هستند که
میخواهند فضا را تند نگه دارند و تندترش کنند و من این را به مصلحت
استقرار دولت و رسیدن به اهداف نظام نمیدانم. من گفتهام که الان دیگر
موفقیت دولت را موفقیت نظام میدانم. شاید تا چند روز قبل رقیبمان بود اما
امروز حتی آنهایی که اعتقاد دارند دولت ضعیف است، باید همراه آن باشند و
کمک کنند.» اگر همه نیروهای منتقد دولت، ضمن حفظ مواضع انتقادی خودشان این
نگاه به دولت را میداشتند، در این صورت سطح تنشها بسیار پایین میآمد و
آرامش برقرار میشد. آرامشی که برای رسیدن نیروها به تفاهم ملی از هر چیز
دیگری ضروریتر است. تاکید بر عبور از چهرههای کاریزماتیک و تشکیلات یا
حرکتهای فردمحور نیز دیگر نکته مهم اظهارات آقای باهنر بود. «اگر قرار
باشد برای آینده فکری شود، باید بگویم که دیگر دوران چهرههای کاریزماتیک
در سپهر سیاست در حال تمام شدن است و باید «ساختار»، جایگزین این نگاه
شود.»
انتخابات نشان داد که هر چند فرد مهم است ولی همهچیز نیست. افراد در
ذیل تشکیلات حزبی و سیاسی است که میتوانند کارآمدی داشته باشند. و الا با
رفتارهای خودسرانه و شخصی خود یک جناح را با فقیرتر کردن سیاست به عقب
خواهند برد. با گذشت ٤٠ سال از انقلاب وقت آن رسیده است که هر دو جناح اصلی
کشور خود را در قالب تشکیلاتی فراگیر و مردمی و دارای برنامه، سازماندهی
کنند و از طریق این سازمانها با یکدیگر رقابت کنند. تحلیل آقای باهنر از
موضوع سهمخواهی از کابینه و دولت نیز بسیار واقعبینانه است. ایرادی ندارد
که هر گروه سیاسی سعی کند افراد نزدیک به خود یا کمتر مخالف خود را وارد
کابینه کند ولی این کوشش نباید به تقابل یا زمینگیر شدن رییسجمهور در امر
انتخاب وزرا یا فرآیند کسب رای اعتماد آنان شود. امیدواریم این نوع ادبیات و
مفاهیم در سپهر سیاسی ایران جایگزین ادبیات تخریبی موجود شود.
45302