ماهان شبکه ایرانیان

آموزه های اخلاقی در دعای حضرت مهدی (عج)۲اطاعت و پیروی

در دومین فراز از دعای امام عصر(عج) سخن از اطاعت به میان آمده (اللّهم ارزقنا توفیق الطّاعة) واژه اطاعت در اصل از «طَوع» به معنی فرمانبری از روی اختیار است، در مقابل آن، واژه «کُره» به معنی اطاعت اجباری است. در قرآن در چهار مورد این دو واژه در کنار هم قرار گرفته اند.(۱)

معنی اطاعت

در دومین فراز از دعای امام عصر(عج) سخن از اطاعت به میان آمده (اللّهم ارزقنا توفیق الطّاعة) واژه اطاعت در اصل از «طَوع» به معنی فرمانبری از روی اختیار است، در مقابل آن، واژه «کُره» به معنی اطاعت اجباری است. در قرآن در چهار مورد این دو واژه در کنار هم قرار گرفته اند.(1)

از جمله می خوانیم: «وَ لَهُ اَسلَمَ مَن فِی السَّماواتِ و الاَرضِ طَوعاً وَ کَرهاً؛(2)و تمام کسانی که در آسمان ها و زمین هستند از روی اختیار یا از روی اجبار در برابر فرمان خدا تسلیم هستند.»

به عبارت روشن تر خداوند در جهان هستی دارای دوگونه فرمان است: 1ـ فرمان های تکوینی که همان فرمان های مختلف خداوند در طبیعت است مانند گردش سیارات و خورشید و ماه و آمدن باران و روییدن گیاه، و...

2ـ فرمان های تشریعی، مانند نماز، روزه، حج، احسان، عدالت و...که توسط پیامبران و امامان (ع) و وجدان و عقل به انسان ها ابلاغ می شود، و آنها در انجام این امور دارای اختیار هستند، مؤمنان اطاعت می کنند و کافران سرپیچی می نمایند.

این که در دعای مذکور به خدا عرض می کنیم: «خدایا توفیق اطاعت به ما بده» یعنی به ما ظرفیت و لیاقت و آمادگی بده تا از روی اختیار، فرمان های الهی را موبه مو اجرا کنیم، و در پرتو اجرای آنها بهره مند شویم.

در حقیقت اطاعت از دو عنصر تصمیم راسخ برای انجام دستورهای الهی، و عمل است به گونه ای که آن دستورها در زندگی انسان عینیّت بیابد و آشکار شود. با توجه به این که اطاعت الهی از نظر کمّی و کیفی، گوناگون است، اطاعت کامل اطاعتی است که از روی معرفت و خلوص و سایر شرایط انجام شده، به گونه ای که مورد قبول درگاه الهی شود. بنابراین اطاعت دارای درجات مختلف است و به طور خلاصه به دو قسم ناقص و کامل تقسیم می گردد. آنچه که انسان را به تکامل حقیقی می رساند، اطاعت کامل است، مثلاً بعضی دورکعت نماز می خوانند و آن نماز از نظر کیفیت به گونه ای است که اصلاً قبول نمی شود، و بعضی به گونه ای می خوانند که قبول می شود ولی آن چنان قبولی آن را به صد درجه می رساند، و بعضی نمازی (مثلاً مانند نماز امام علی(ع)) می خوانند که از نظر کیفی، به میلیون درجه از کمال می رسد. توفیق کامل برای اطاعت آن است که سعی کنیم آن را به طور شایسته با همه شرایط انجام دهیم.

با کمال تأسف بعضی از بزرگان ما بر اثر غفلت، و عدم توجه به کیفیّت، در این راستا آن چنان سقوط کرده اند که فرمان خدا را در کنار فرمان شاه، همسان معرفی نموده و گفته اند:

 

چو فرمان یزدان چو فرمان شاه که یزدان خدای است و شه پادشاه

 

اگر منظور از این شاه، طاغوت های تاریخ باشند که غالباً شاهان چنین بودند، باید چنین شعری را شرک آلود دانست، چرا که:

 

میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است

 

اطاعت صحیح و کامل اطاعتی است که بعد از معرفت و عبودیّت و بندگی خدا، و رعایت تقوای الهی انجام پذیرد چنان که در قرآن از زبان حضرت نوح(ع) آمده، او به قوم خود فرمود: «ان اعبدوا اللّه و اتّقوه و اطیعون؛(3) خدا را بندگی کنید، و با رعایت تقوا، از مخالفت با او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید.»

 

اطاعت از دیدگاه قرآن

 

مسأله اطاعت از نظر قرآن از اصول محوری و کلیدی بوده و پایه و مایه ارزش ها و عوامل سعادت و تکامل است، تا آنجا که در قرآن نزدیک به صد مورد، با تعبیرات مختلف و واژه های گوناگون از آن سخن به میان آمده است.(4) مانند این که می فرماید: «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم؛(5) اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) از خودتان را.»

و در مورد دیگر می فرماید: «و من یطع اللّه و رسوله فقد فاز فوزاً عظیماً؛(6) و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است.»

و در مورد دیگر به طور کلی و وسیع می فرماید: «و ما ارسلنا من رسولٍ الّا لیطاع باذن اللّه؛(7) ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا از وی اطاعت شود.» و در آیه هشدار دهنده دیگر می فرماید: «ای پیامبر! بگو خدا را اطاعت کنید و از پیامبرش فرمان برید، و اگر سرپیچی نمایید، پیامبر(ص) مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود. اما اگر از او اطاعت کنید هدایت خواهید شد، و بر پیامبر چیزی جز ابلاغ آشکار (فرمان های الهی) نیست.»(8)

کوتاه سخن آن که قرآن با صراحت یهود و نصاری را که هر کدام مدعی بودند ابراهیم خلیل (ع) از آن ها است، مورد خطاب قرار داده و می فرماید: «انّ اولی النّاس بابراهیم للّذین اتّبعوه...؛(9) سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروی کردند، و همچنین این پیامبر (اسلام) و کسانی که به او ایمان آورده اند از همه به ابراهیم(ع) سزاوارترند.»

از مجموع این آیات و تعبیرات به دست می آید که مسأله اطاعت و پیروی از خدا و رسول و جانشینان بر حق رسول خدا(ص) از ارکان نخستین زندگی هر فرد با ایمان است، که باید در سرلوحه زندگی او قرار گیرد، با توجه به این که این پیروی سودی به خدا نمی رساند، چرا که خداوند بی نیاز مطلق است، بلکه سود آن که تکامل و سعادت و رستگاری دو جهان است، به خود اطاعت کننده می رسد، که ضد آن، سرپیچی و نافرمانی باعث بدبختی و تیرگی دو جهان، و نکبت و عذاب سخت آخرت خواهد شد.

 

اطاعت از دیدگاه پیامبر(ص) و

امامان(ع)

 

باید توجه داشت که اطاعت خداوند یعنی فرمان خدا را روی چشم نهادن، و فرمان شیطان را زیر پا نهادن، ولی سرپیچی از خداوند، یعنی فرمان خدا را زیر پا نهادن، و فرمان شیطان را روی چشم نهادن، بنابراین با تدبر در این موضوع، به زشتی سرپیچی از فرمان الهی پی می بریم و نتیجه می گیریم که اطاعت از خدا موجب خشم شیطان است، ولی اطاعت شیطان موجب خشم الهی است، پس انسان عاقل و با ایمان هرگز نباید با خشنود کردن شیطان یا انسان های ضد خدا، خداوند را خشمگین کند. امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «لا دین لمن دان بطاعة المخلوق فی معصیة الخالق؛ کسی که روش خود را پیروی از مخلوق در برابر نافرمانی خدا قرار دهد، بی دین است.» رسول خدا (ص) نیز فرمود: «کسی که سلطانی را به چیزی که موجب خشم خداوند می شود خشنود کند، از مرز دین خدا خارج شده است.»(10) و امام حسین(ع) فرمود: «من طلب رضا النّاس بسخط اللّه وکله اللّه الی النّاس؛(11) کسی که خشنودی مردم را با این که خشم خدا در آن است بطلبد خداوند او را به مردم واگذار کند.»

و امام سجاد(ع) در ضمن خطبه معروف شام، خطاب به خطیب مزدور یزید که اطاعت از یزید را بر اطاعت از خداوند مقدم داشته بود، فرمود: «و یلک ایّها الخاطب اشتریت مرضاة المخلوق بسخط الخالق فتبوّء مقعدک من النّار؛(12) وای بر تو ای سخنران! که خشنودی مخلوق را به خشم خالق خریدی، پس نشیمنگاه خود را در آتش دوزخ ببین.» یعنی آن کس که اطاعت خلق را از اطاعت خدا مقدم می دارد در حقیت روی آتش نشسته است. و قرآن مجید چنین افراد را که اطاعت طاغوت ها و نیکان و سردمداران ضد خدا را بر اطاعت خداوند مقدم می دارند، با سخت ترین عذاب بر حذر داشته و با تعبیری هشدار دهنده می فرماید: «...یوم تقلب وجوههم فی النّار یقولون یا لیتنا اطعنا اللّه و اطعنا الرّسولا...؛(13) در دوزخ صورت های نافرمانان دگرگون خواهد شد، و می گویند: ای کاش خدا و پیامبر(ص) را اطاعت کرده بودیم و (نیز) می گویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم، و آنها ما را گمراه ساختند ـ پروردگارا! آنان را عذاب دو چندان ده، و آنها را لعن بزرگی فرما.» و از گفتار امام علی (ع) است: «خوشا به حال آن کسی که بر اثر داشتن قلب سلیم، از کسی که موجب هدایت او است پیروی نموده، و از کسی که باعث سقوط و هلاکت او است دوری نماید.»(14)

«از خردمند پیروی کن تا بهره مند گردی، و از جاهل پرهیز کن تا از لغزش ها و خطرها سالم بمانی.»(15) امام سجّاد(ع) در یکی از دعاهای خود به درگاه الهی عرض می کند: «خدایا! بر محمد(ص) و آل او رحمت و درود بفرست، و ما را از کسانی قرار ده که اطاعت و گام نهادن در راستای مقام های پاکان درگاهت را برای آن ها آسان نموده ای، آنان که به حیات جاودان دست یافتند و به درگاهت بر اثر پیروی، نزدیک شدند، و بر اثر خدمت، بر مقام عالی کرامت و آراستگی رسیدند.»(16)

و از سخنان گهربار امیرمؤمنان علی(ع) است: «نیکوترین و شایسته ترین انسان ها به رحمت الهی، آن کسی است که در راه اطاعت خدا قوی و نیرومند باشد.» «اطاعت خدا مایه سود آوری هوشمندان و زبردستان است، و موجب خاموشی آتش خشم خدا می گردد.» «اطاعت الهی دژی محکم برای حفظ و نگهداری انسان از خطرها است. و موجب افزایش نور چشم، و کرامت ملکوتی است.»

نیز فرمود: «طاعة اللّه مفتاح کلّ سداد، و صلاح کلّ فسادٍ؛(17) اطاعت و پیروی از خداوند کلید هر راه درست و مطمئن است، و مایه سامان یافتن هرگونه تباهی است.»

 

نتایج درخشان اطاعت خدا

 

نتایج درخشان اطاعت و پیروی از دستورهای الهی، در دنیا و آخرت، بسیار چشمگیر و گسترده است. و در یک جمله موجب سعادت کامل دنیا و آخرت در همه ابعاد انسانی خواهد شد، بر همین اساس در قرآن در روایات، در این راستا به طور مبسوط سخن به میان آمده است، به عنوان نمونه:

1ـ رسول اکرم(ص) فرمود: «انّه لایدرک ما عند اللّه الّا بطاعته؛(18) انسان به مقامات عالی پیشگاه الهی دست نمی یابد مگر در پرتو اطاعت و پیروی از خدا.»

2ـ امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «اذا اخذت نفسک بطاعة اللّه اکرمتها؛(19) هرگاه اطاعت خدا را در روح و روانت جای دادی، به خودت شخصیت داده و آن را دارای مقام کرامت انسانی نموده ای.»

3ـ روزی حضرت علی (ع) این آیه را خواند: «انّ اولی النّاس بابراهیم للّذین اتّبعوه و هذا النّبی و الّذین آمنوا؛(20) نزدیک ترین مردم به ابراهیم(ع) آنانند که از او اطاعت کردند، و (نیز) مؤمنانی که به این پیامبر(اسلام) پیوستند و از او پیروی نمودند.» آنگاه فرمود: «اِنَّ وَلِیّ مُحَمَّدٍ (ص) مَن اَطاعَ اللّهَ وَ اِن بَعُدَت لُحمَتهُ، وَ اِنَّ عَدُوّ مُحَمَدٍ مَن عَصی اللّهَ وَ اِن قَرُبَت قَرابَتُهُ؛(21) دوست محمد(ص) کسی است که خدا را اطاعت کند هرچند پیوند خویشاوندی او با آن حضرت دور باشد. و دشمن محمّد (ص) کسی است که خدا را نافرمانی کند هرچند خویشاوند نزدیک او باشد.»

4ـ امیر مؤمنان(ع) در ضمن نامه ای به یکی از دوستانش به نام حارث همدانی چنین نوشت: «در همه امور از خداوند اطاعت کن، چه آنکه اطاعت خدا از همه چیز برتر است.»(22)

5 ـ امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال پیامبرش را تربیت و پرورش نمود، تا وقتی که پیامبر(ص) به درجه عالی اطاعت رسید و آنچه را خدا خواست انجام داد، آن گاه خداوند خطاب به او فرمود: «و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین؛(23) و به نیکی ها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان (و با آنها ستیزه مکن)».

وقتی که پیامبر (ص) از این دستور نیز پیروی کرد و آن را اجرا نمود، خداوند او را دارای مرتبه عالی پاکی و طهارت نفس گردانید و به او فرمود: «و انّک لعلی خلقٍ عظیمٍ؛(24) و تو اخلاق بزرگ و برجسته ای داری.» وقتی که پیامبر درجات این مقام را نیز پیمود، خداوند دین خودش را به پیامبر(ص) تفویض نمود، و خطاب به مردم فرمود: «و ما آتاکم الرّسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا؛(25) آنچه را که پیامبر(ص) برای شما آورده بگیرید(و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید.»(26)

6 ـ امیر مؤمنان علی(ع) در ضمن خطبه ای خطاب به مردم فرمود: «فان اطعتمونی فانّی حاملکم ان شاء اللّه علی سبیل الجنّة و ان کان ذا مشقّةٍ شدیدةٍ و مذاقةٍ مریرةٍ؛(27) هرگاه از من پیروی کنید، من به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هرچند سخت و دشوار و پر از تلخی ها باشد.»

در مورد اطاعت قرآن، که از دستورهای الهی است، آن حضرت فرمود: «قرآن را فرا بگیرید که برترین گفتار است و در آن بیندیشید که بهار قلب ها است، و از نور آن شفا بجویید که شفای دل های بیمار است، و آن را به نیکوترین وجه تلاوت کنید که سودبخش ترین سرگذشت ها است، دانشمندی که به غیر دستورهای قرآن پیروی و عمل کند همانند جاهل سرگردانی است که هرگز به هوش نیاید، بلکه مغلوب حجّت الهی، و دچار حسرت و مشمول سرزنش خدا است.»(28)

 

چهار نمونه از نتایج ملکوتی

اطاعت و کیفر معصیت

 

1ـ روایت شده: روزی که امام صادق(ع) پس از پایان مدت تبعید به کوفه، از کوفه به سوی مدینه رهسپار بود، گروهی از بزرگان و پارسایان معروف، از جمله ابن ثوری و ابراهیم ادهم آن حضرت را بدرقه می کردند، این دو نفر که جلوتر رفته بودند در مسیر راه شیری را دیدند، جرئت نکردند به پیش روند، ابراهیم ادهم گفت: صبر کنید تا جعفر بن محمد(امام صادق(ع)) بیاید و نظر دهد. صبر کردند، امام صادق(ع) آمد و سپس به شیر نزدیک شد، و دو گوش شیر را گرفت، و او را از سر راه دور نمود، در این هنگام امام صادق(ع) به حاضران فرمود: «اما انّ النّاس لو اطاعوا اللّه حقّ طاعته لحملوا علیه اثقالهم؛(29) آگاه باشید اگر مردم آن گونه که شایسته اطاعت است، از خداوند اطاعت کنند، به مقامی می رسند که بارهای خود را بر پشت شیر می نهند و از آن (حیوان درّنده) به عنوان مرکب استفاده خواهند کرد.»

2ـ در عصر خلافت مأمون عباسی، زید بن امام موسی بن جعفر(ع) پیش خود بی آنکه امام برحق عصر اجازه دهد در مدینه شورش و قیام کرد، و کوچه ها و خانه ها را به آتش کشید، و جمعی را کشت، از این رو به او زید النّار گفتند. ماجرا را به مأمون عباسی که در خراسان بود گزارش دادند، مأمون فرمان داد او را دستگیر نموده و به خراسان نزدش آوردند، مأمون دستور داد او را نزد امام رضا(ع) بردند تا آن حضرت درباره اش تصمیم بگیرد. او را نزد امام(ع) آوردند، امام (ع) وقتی که زید را دید، با تندی به او فرمود: «سخن افراد ابله کوفه تو را مغرور ساخته که گفتند: «خداوند ذریّه زهرا(س) را از آتش دوزخ مصون داشته است» این حدیث مربوط به حسن و حسین(ع) (نسل بلافصل حضرت زهرا(س)) است، اگر تو می پنداری که تو در عین نافرمانی خدا به بهشت می روی، ولی موسی بن جعفر(ع) در کمال اطاعت خدا نیز به بهشت می رود، بنابراین فرق تو با آن حضرت چیست؟ اگر چنین باشد مقام تو در پیشگاه خداوند گرامی تر از مقام موسی بن جعفر(ع) خواهد شد (که تو با گناه به بهشت می روی، و او با آن همه عبادت و اطاعت) «و اللّه ما ینال احدٌ ما عند اللّه عزّو جلّ الّا بطاعته، و زعمت انّک تناله بمعصیته فبئس ما زعمت؛ سوگند به خدا هیچ کس به مقامات عالی در پیشگاه خدا نمی رسد مگر در پرتو اطاعت و پیروی خدا، ولی تو می پنداری که با گناه و سرپیچی از خدا به آن مقامات می رسی، و به راستی که آنچه می پنداری بسیار زشت است.»

زید عرض کرد: «من برادر تو و فرزند پدر تو هستم. امام رضا(ع) پاسخ داد: «تو مادام که از فرمان خداوند اطاعت نمودی برادر من می باشی (مگر نمی دانی که) حضرت نوح(ع) به خدا عرض کرد: «پروردگارا! این پسرم از خاندان من است، و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حکم کنندگان برتری، خداوند به او پاسخ داد: ای نوح! او از خاندان تو نیست، او عمل غیر صالح می باشد.(30)

بنابراین خداوند پسر نوح (ع) را به علت گناه و نافرمانی او، از خاندان نوح (ع) اخراج نمود.»(31)

این معیار و سنجش مبنی بر این که پیوند مکتبی موجب سعادت است نه پیوند نسبی، در میان همه پیامبران و امامان و اولیای خدا بوده، تا آنجا که به صورت مثال شده که در کوچه و بازار به همدیگر می گویند:

 

گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؟

 

یا گویند:

 

فرزند هنر باش نه فرزند پدر فرزند هنر زنده کند نام پدر

 

یا:

 

چون شیر ژیان سپه شکن باش فرزند خصال خویشتن باش

 

3ـ یکی از احادیث قدسی که در شب معراج، از سوی ذات پاک خداوند به پیامبر اسلام (ص) خطاب شده این سخن است: «عبدی اطعنی حتّی اجعلک مَثلی(او: مِثلی) اذا قلت لشی ءٍ کن فیکون؛(32) ای بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را مظهری از خودم (یا همانند خودم) قرار دهم، در این جهت که وقتی به چیزی بگویی بوده باش، آن چیز بی درنگ تحقق یابد.»

این سخن بلند پایه نشان دهنده نتیجه عظیم ملکوتی اطاعت و بندگی خالص خدا است، که مقام مطیع را به حد خدا گونگی می رساند، و او را اهل کرامت می نماید.

4ـ در مورد مقام ملکوتی امام علی(ع) بر اثر عبودیت و اطاعت الهی، یکی از مطالب آن که آن حضرت در ضمن خطبه قاصعه می فرماید: «من بر اثر اطاعت از پیامبر(ص) که سایه به سایه به دنبالش حرکت می کردم، به مقامی رسیدم که به هنگام نزوح وحی بر پیامبر(ص) صدای ناله شیطان را شنیدم، از رسول خدا(ص) پرسیدم این ناله چیست؟ فرمود: «این شیطان است که از پرستش خویش مأیوس شده، تو آنچه را که من می شنوم می شنوی، و آنچه را که من می بینم می بینی، تنها فرق میان من و تو این است که تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من هستی و بر طریق و جاده خیر گام برمی داری.»(33)

نتیجه این که اطاعت موجب تحصیل مقامات بسیار ارجمند شده و آنچه که موجب رشد و تعالی و پیروزی می شود، و ملاک برتری است، اطاعت است نه حسب و نسب.

بر همین اساس در سیره پیامبر(ص) و امامان(ع) می بینیم که آنها بر اساس همین میزان و معیار، افرادی مانند بلال حبشی و میثم تمّار، و اویس قرنی را که از هرگونه امتیازات ظاهری و نژادی محروم بودند، بر اثر اطاعت از خدا، دوست می داشتند، و از افراد به ظاهر ممتازی که دارای حسب و نسب و موقعیت اجتماعی در سطح بالا بودند، بر اثر نافرمانی، طرد می کردند، مانند دوری پیامبر(ص) از ابولهب که عمویش بود، و نیز طرد جعفر کذّاب (فرزند امام هادی(ع)) توسط امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) و امام عصر(عج) چرا که سیرت پاک، مالک آقایی است، نه صورت زیبای ظاهر منهای باطن پاک و عمل شایسته.

 

تأکید نظری و عملی امامان(ع)

به اطاعت

 

در سیره پیشوایان، در گفتار و عمل، بر مسأله اطاعت، بسیار تأکید شده، آنها در موارد گوناگون در همه جا با تعبیرات و شیوه های مختلف، موضوع اطاعت را مطرح کرده و به شاگردان خود می آموختند، و خود در پیشاپیش آنها در پیشانی اطاعت الهی می درخشیدند.

امامان (ع) تنها دوستی مردم با خاندان پیامبر(ص) را برای نجات کافی نمی دانستند، و همواره به اطاعت و عمل تکیه می کردند، خیثمه یکی از شاگردان امام باقر(ع) می گوید: در محضر امام باقر(ع) بودم هنگام وداع به من فرمود: «ای خیثمه! این پیام ما را به دوستان ما ابلاغ کن که ما هیچ کاری را برای نجات آنها از ناحیه خدا نمی توانیم تضمین کنیم، مگر به اطاعت و عمل صالح خودشان، آنها قطعاً به ولایت و دوستی ما نمی رسند مگر به پرهیز از گناه، و آنها بدانند آن کس در قیامت بیشتر از همه کس حسرت می برد که عدالت را برای دیگران توصیف کند، ولی خودش در عمل با آن مخالفت نماید.»(34)

امام صادق(ع) در سخنی فرمود: «کونوا دعاةً للنّاس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع والاجتهاد و الصّلاة؛(35) مردم را با غیر زبان هایتان دعوت و راهنمایی کنید، آنان باید از شما(اموری از اطاعات مانند) پرهیزکاری، کوشش در راه خدا و نماز و کارهای شایسته را مشاهده کنند.»

امام باقر(ع) به یکی از شاگردانش به نام جابر چنین توصیه کرد: «ای جابر! آیا کسی که ادعای تشیّع می کند، برای او این سخن که دوستدار اهل بیت(ع) هستم کافی است؟ سوگند به خدا شیعه ما نیست مگر کسی که پرهیزکار بوده و از خدا اطاعت کند. شیعیان ما را به این صفات بشناسید: آنها موصوف به تواضع و خشوع و امانت داری هستند و بسیار در یاد خدا می باشند، اهل نماز و روزه هستند. به پدر و مادر احترام می کنند، نسبت به همسایگان فقیر و بدهکار، و یتیمان، مهربانی دارند، راستگو هستند، با قرآن انس دارند، و زبانشان را نسبت به مردم جز به نیکی نمی گشایند، و در همه چیز در مورد خویشانشان امین هستند...ای جابر! سوگند به خدا کسی نمی تواند به خداوند تقرّب جوید مگر به اطاعت، بدان که برات آزادی از آتش دوزخ برای کسی است که در روش همراه و همگون ما باشد، و هیچ کس در برابر خدا، عذر و دلیلی جز به عمل ندارد، آری تنها کسی که مطیع و فرمانبر خدا است، با ما دوست و همراه است، و کسی که از اوامر الهی سرپیچی نماید، دشمن ما است.

«و ما تنال ولایتنا الّا بالعمل والورع؛ و به ولایت و دوستی حقیقی ما جز از راه عمل و پرهیزکاری نمی توان رسید.»(36)

و از سخنان امام صادق(ع) است: «انّما شیعة جعفرٍ من عفّ بطنه و فرجه و اشتدّ جهاده، و عمل لخالقه، و رجا ثوابه و خاف عقابه؛(37) در حقیقت شیعه جعفر صادق(ع) کسی است که شکم و غریزه جنسی خود را از حرام نگهدارد، جهاد و فداکاریش را در راه خدا محکم سازد، و به فرمان پروردگارش عمل نماید، و امید به پاداش الهی، و هراسان از کیفر او باشد.»

آخرین سخن آن که مسأله اطاعت به قدری مهم است، که امام صادق(ع) در زیارتی که در مورد حضرت عباس (ع) مطرح می کند، نخستین سخنش خطاب به او این است: «السّلام علیک ایّها العبد الصّالح المطیع للّه و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین؛(38) سلام بر تو ای بنده خدا و پیرو فرمان خدا و رسول خدا(ص) و مطیع علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع).»

و امام سجّاد خطاب به ماه درخشنده، نخستین گفته اش این است: «ایّها الخلق المطیع...؛(39)ای ماه! آفریده مطیع، پویا و شتابان در راه اطاعت خدا.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان