فرایند جهانی شدن

چکیده: جامعه شناسی سیاسی در گذشته به روابط حکومت و جامعه در محدوده دولت ملی مدرن می پرداخت; اما با ظهور فرایندهای جهانی شدن، دولت های ملی رو به ضعف نهاده، پارادایم جامعه شناسی سیاسی در حال تغییر است

اطلاعات، 2/5/80

چکیده: جامعه شناسی سیاسی در گذشته به روابط حکومت و جامعه در محدوده دولت ملی مدرن می پرداخت; اما با ظهور فرایندهای جهانی شدن، دولت های ملی رو به ضعف نهاده، پارادایم جامعه شناسی سیاسی در حال تغییر است . با فرایند جهانی شدن، حاکمیت در مفهوم سنتی اش معنایی اساسا صوری و حقوقی پیدا می کند و دولت های ملی دیگر نخواهند توانست به راحتی بر خلاف مسیر تحولات سیاسی و فرهنگی جهان خودسرانه تصمیم گیری کنند .

جامعه شناسی سیاسی در مفهوم رایج و کلاسیک آن، روابط حکومت و جامعه را در محدوده دولت ملی مدرن بررسی می کند . همه مکاتب و نظریه های عمده در جامعه شناسی سیاسی کلاسیک، از مارکسیسم گرفته تا نخبه گرایی و تکثرگرایی، بر روابط متقابل حکومت و جامعه و به ویژه تاثیرات تبیین کننده نیروها و ساختار اجتماعی بر قدرت سیاسی در چارچوب دولت ملی تمرکز داشته اند . اما اینک با توجه به گسترش فرایندهای جهانی شدن در عرصه های مختلف و در نتیجه تضعیف دولت ملی، خود این فرایندها در عرصه جهانی به عنوان موضوع اصلی جامعه شناسی سیاسی جدید در حال ظهور هستند . بدین سان به نظر می رسد که پارادایم اصلی جامعه شناسی سیاسی در حال تغییر باشد . در پارادایم کلاسیک، مفاهیمی چون دولت ملی، رابطه حکومت و جامعه، طبقه حاکم، نخبگان سیاسی، احزاب و پایگاه اجتماعی رژیم های سیاسی غلبه داشته اند; در حالی که در پارادایم جدید، ساختارهای اقتدار در سطح جهانی، رابطه میان حکومت ها و فرایندهای جهانی شدن در عرصه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ارتباطات و نیز هویت های فراملی طبقاتی، بخش های اجتماعی فراملی و غیره اولویت یافته اند .

مفهوم جهانی شدن به مجموعه فرایندهای پیچیده ای اطلاق می شود که به موجب آن دولت های ملی به نحو فزاینده ای به یکدیگر مرتبط و وابسته می شوند و همین وابستگی و ارتباط است که برای مفهوم حاکمیت ملی و دولت ملی مشکل ایجاد می کند . جهانی شدن در حقیقت یکی از مراحل پیدایش و گسترش تجدد و سرمایه داری جهانی است که سابقه آن به قرن پانزدهم باز می گردد; اما امروزه جهانی شدن بیشتر بر ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این فرایند کلی اطلاق می گردد . به هر حال، جهانی شدن همچنان با گسترش سرمایه داری در سطح جهانی مرتبط است و برخی نیز فرایند دموکراتیزاسیون را یکی از وجوه اصلی جهانی شدن می دانند .

فرایند جهانی شدن را معمولا در چهار حوزه فنی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مطالعه می کنند . در حوزه فنی و تکنولوژیک از وقوع انقلاب صنعتی سوم در پایان قرن بیستم سخن می رود که تحولاتی اساسی در حوزه ارتباطات، مصرف و اطلاعات به همراه آورده است . در حوزه اقتصاد، به تبع تحولات فنی مذکور، تغییرات بی سابقه ای رخ نموده است . جهانی شدن اقتصاد، امکان اجرای اقتصاد کینزی را منتفی ساخته است . دیگر فرایندهای مالی اقتصادی در سطح ملی نمی توانند تابع سازوکارهای داخلی و تصمیم گیری های دولت ها باشند و در نتیجه، کنترل دولت ملی بر اقتصاد ملی به نحو فزاینده ای معنای خود را از دست می دهد و عناصر اصلی سیاست های اقتصادی و مالی ملی، جهانی می شوند . همچنین قدرت شرکت های چند ملیتی یا فراملی افزایش چشمگیری یافته است . بودجه این گونه شرکت ها و بنگاه ها از بودجه بسیاری دولت ها بیشتر است و در سایه امکانات و منابع مالی و تکنولوژیک آنها، تقسیم کار بین المللی جدیدی شکل گرفته است و کل جهان به بازار عملکرد آنها تبدیل شده است .

اما از لحاظ سیاسی، با ظهور و گسترش اختیارات نهادهای سیاسی جهانی، تحولات چشمگیری در حوزه قدرت و حاکمیت دولت های ملی و ماهیت نظام بین الملل رخ نموده است . سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی از جمله مهم ترین بازیگران سیاسی در سطح بین الملل شده اند که قدرت تصمیم گیری مستقل در سطح جهانی دارند . اقتدار این گونه نهادهای جهانی تا حدی نتیجه پیدایش مسائل عمده جهانی، مانند مسائل لایه ازن و گرم شدن جهان، افزایش جمعیت، مسائل زیست محیطی و غیره است .

در سطح فرهنگی باید از ظهور جامعه مدنی جهانی سخن گفت . جنبش های فرهنگی و اجتماعی بین المللی، جزئی از این جامعه هستند و به مسائل و موضوعاتی نظر دارند که از حدود توانایی و دید دولت های ملی بسی فراتر می روند . نقش اصلی سازمان های غیرحکومتی بین المللی، گردآوری اطلاعاتی است که بتوان آنها را به طور مستقیم و غیرمستقیم برای اعمال نفوذ در جهت تضمین رعایت حقوق بشر و آزادی های مدنی از جانب دولت های ملی به کار برد .

بنابراین، با توجه به فرایند جهانی شدن، حاکمیت در مفهوم سنتی آن، چه به مفهوم حاکمیت داخلی در وضع و اجرای قوانین و چه به مفهوم حاکمیت بیرونی یا استقلال دولت های ملی، معنایی اساسا صوری و حقوقی پیدا می کند . خودمختاری دولت ها در عمل مساله ای است که دیگر چندان از مفهوم حقوقی کلاسیک «حاکمیت » قابل استنتاج نیست . ممکن است خودمختاری دولت ها در عرصه های مختلف، محدود یا مخدوش گردد، بدون این که حاکمیت ملی آنها از نظر حقوقی آسیب ببیند . حاکمیت مطلق ملی به معنای قدیمی و کلاسیک آن اینک به نحو فزاینده ای به مفهومی ناممکن و منسوخ تبدیل می گردد . دولت های ملی دیگر نخواهند توانست به راحتی بر خلاف مسیر تحولات سیاسی و فرهنگی جهان خودسرانه تصمیم گیری کنند . استیلای کامل دولت های محلی بر شیوه زیست فرهنگی مردم خود با توجه به گسترش ارتباطات و اطلاعات در سطح جهان، دیگر ممکن نیست و در نتیجه هژمونی ایدئولوژیک و فرهنگی الیگارشی های محلی تضعیف می شود و بدین سان، با توجه به مجموعه تحولات و فرایندهای جاری، چشم انداز تازه ای برای مطالعه قدرت و سیاست پدیدار می شود .

اشاره

1 . نویسنده از نگاه جامعه شناسی به فرایندهایی اشاره می کند که صحنه اقتدار سیاسی را در سطح ملی به شدت تحت تاثیر اقتدار سیاسی و اقتصادی در سطح نظام بین الملل قرار می دهد و به این ترتیب، همزمان با بسیاری از اندیشمندان سیاسی، از تحولات چشمگیری در پارادایم ها و گفتمان های سیاسی در حوزه جامعه شناسی خبر می دهد . البته نباید فراموش کرد که همزمان با ظهور و گسترش پدیده جهانی شدن (globalization) ، در دهه های اخیر پدیده ای دیگر در سطح جهانی ظاهر شده است که از آن به «منطقه ای شدن » (localization) تعبیر می شود . منطقه گرایی که در واکنش به نفوذ سلطه سرمایه داری غرب بر کشورهای پیرامونی مطرح شده و در جست وجوی هویت های ملی، مذهبی و احیای فرهنگ و میراث بومی است، پیش تر به صورت جنبش های اعتراضی و هم اکنون در قالب نهضت های آرام فرهنگی خودنمایی می کند . بنابراین، در کنار فرایند جهانی شدن نباید این گونه فرایندها را که غالبا از ناحیه اندیشه های انتقادی و پست مدرن هم حمایت می شوند نادیده انگاشت . به هر حال، به راحتی نمی توان تحولات سیاسی و فرهنگی را در آینده جهان پیش بینی کرد . عوامل بسیار متفاوت و غالبا پنهانی در این مسیر می تواند تاثیرگذار باشد .

2 . تحلیل ایشان از تاثیرات جهانی سازی غرب هر چند بر شواهد و دلایل بسیار استوار است و به هیچ روی نباید از ابعاد سودمند یا زیانبار آن غفلت نمود، اما این دیدگاه با نگرش متفکران لیبرال دموکراسی که پایان تاریخ را به حاکمیت بی چون و چرای فرهنگ مدرنیته تفسیر می کنند و یکسان سازی جوامع بشری را در دستور کار قرار داده اند، بسیار نزدیک و مشابه است . حقیقت آن است که نه می توان قدرت و انگیزه استقلال خواهی دولت ها و فرهنگ های گوناگون بشری را نادیده گرفت و نه می توان انسان ها را بسان ماشین بی هویت و بی اراده ای انگاشت که تحت فرمان مهندسان اقتصاد جهانی رفتار کنند .

3 . نویسنده با تفکیک ابعاد مختلف پدیده جهانی شدن، از آن به «فرایندهای جهانی شدن » تعبیر کرده است . هر چند تجزیه و تمایز میان رویه های مختلف یک پدیده اجتماعی کاری درست و عالمانه است، ولی پاره پاره کردن اجزای یک کلیت و عدم تبیین ارتباط میان رویه ها و لایه های گوناگون آن، گمراه کننده و سبب بدفهمی است . حقیقت آن است که جهانی شدن در شکل کنونی آن، در متن فرهنگ اومانیستی و سکولاریستی غرب پرورش یافته و در ساختار اقتصادی - سیاسی سرمایه داری جهانی به حیات خود ادامه می دهد . هر نوع تحلیلی که نتواند ریشه های فکری و خاستگاه سیاسی و اقتصادی این پدیده را به درستی نشان دهد، دست کم برای کشورهای جنوب که دیر یا زود به شدت گرفتار پیامدهای آن خواهند شد، سخت گمراه کننده است .

4 . نویسنده محترم، فرایند جهانی شدن را در چهار حوزه مطرح کرده و حوزه چهارم را به سطح فرهنگی اختصاص داده است; اما سطح فرهنگی را به «ظهور جامعه مدنی جهانی » تفسیر کرده است; حال آن که لایه فرهنگی پدیده جهانی شدن بسی فراتر و عمیق تر و پرسابقه تر از مقوله جامعه مدنی جهانی است . آنچه به عنوان جامعه مدنی جهانی از آن یاد می شود و سازمان های غیردولتی (N . G . Os) رکن اصلی آن را تشکیل می دهند، پدیده ای نوظهور و عمدتا مربوط به سه دهه اخیر است . بعد فرهنگی حکومت جهانی غرب، ریشه در مبانی و قواعد علوم اجتماعی جدید دارد که بر پایه پارادایم اومانیستی سکولاریستی بنا شده و با الگو قرار دادن ساختار فرهنگی و اجتماعی غرب، به القای همان مفاهیم و طبقه بندی های ویژه ای برای همه جوامع می پردازد . (1)

نکته جالب اینجاست که غرب و روشنفکران داخلی، به راحتی واژه «جامعه مدنی » را بر ساختار نابرابر قدرت جهانی و تبعیض های آشکار در مدیریت جهان اطلاق می کنند و در همان حال حاضر نیستند به وجود جامعه مدنی در نظام جمهوری اسلامی اعتراف کنند . نفوذ و اقتدار مطلق آمریکا و چند کشور قدرتمند جهان در تصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی نهادهای بین المللی و کنترل پیدا و پنهان بر برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی سازمان ملل چیزی نیست که امروزه بر کسی پوشیده باشد .

پی نوشت:

1) رک .: مقاله «جهانی شدن و آینده جهان اسلام » در همین شماره از بازتاب اندیشه .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر