مقایسه ی اجتماعی و نقش آن در تلخ و شیرین شدن زندگی
بشر به خاطر اجتماعی بودنش، در جامعه ای زندگی می کند که همه ی افراد آن، از یک سطح اجتماعی برابری، برخوردار نیستند. تفاوت سطح زندگی ها یک پدیده ی«مقایسه ی اجتماعی»را به وجود می آورد. مقایسه ی اجتماعی یعنی:«سنجش موقعیت خود، با وضعیت دیگران». انسان، مایل است خود را ارزیابی کند و موقعیت خود را در تفاوت های اجتماعی، شناسایی نماید. ره آورد این مقایسه، یا شادمانی و رضایت از زندگی، همراه با امید و پویایی است و یا ناخرسندی و نارضایتی از زندگی، همراه با ناامیدی و ناتوانی.
انواع مقایسه
این که پیامد مقایسه ی اجتماعی، رضایت از زندگی باشد یا نارضایتی از زندگی، به نوع مقایسه ای که انسان به کار می برد، بستگی دارد. مقایسه ی اجتماعی، انواعی دارد: مقایسه ی صعودی، مقایسه ی نزولی. به کسی که ما خود را با او مقایسه می کنیم«هدف مقایسه»می گویند. در یک مقایسه، اگر هدف مقایسه در سطح بالاتری باشد، مقایسه ی صعودی گفته می شود و اگر در سطح پایین تری قرار گیرد، مقایسه ی نزولی نامیده می شود.
موضوع یا زمینه ی مقایسه نیز انواعی دارد. گاهی مقایسه در «امور مادی» است و گاهی در«امور معنوی» و گاهی در«روابط اجتماعی». آنچه به بحث ما مربوط می شود، مقایسه ی اجتماعی با موضوعیت امور مادّی است.
اگر از مقایسه ی صعودی در امور مادی استفاده شود، سطح رضایت از زندگی کاهش می یابد که می توان ان را«مقایسه ی کاهنده»نامید. اگر از مقایسه ی نزولی استفاده شود، سطح رضایت از زندگی افزایش می یابد که «مقایسه ی افزاینده»نامیده می شود.
مهارت مقایسه کردن
از آنچه گفتیم روشن می شود مقایسه ی اجتماعی، شمشیر دو لبه ای است که هم می تواند«آرامش»ببخشد و هم می تواند«اضطراب»تولید کند؛ هم می تواند موجب «امید»شود و هم موجب«ناامیدی»؛ هم می تواند سبب «پویایی»شود و هم سبب«ایستایی» و سرانجام، هم می تواند موجب رضایت از زندگی گردد و هم موجب نارضایتی. بنابراین، نمی توان از کنار آن ساده گذشت. این جا مسئله ی دیگری رخ می نماید و آن،«مهارت مقایسه کردن»است. سؤال این است که:ما باید تابع مقایسه هایمان باشیم یا مقایسه ها باید تابع ما باشند؟آیا باید فرایند مقایسه کردن را آزاد و بدون برنامه گذاشت و تبعات آن را پذیرفت و یا باید آن را تحت کنترل و مدیریت درآورد، و از پیامدهای مثبت آن بهره برد؟
مقایسه کردن، خارج از اختیار ما نیست. ما می توانیم بر فرایند مقایسه کردن،«تأثیرگذار»باشیم و آن را «مدیریت»کنیم. بنابراین، با توجه به حساسیت موضوع، به دست آوردن مهارت برای مقایسه ی اجتماعی، یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. باید کاربرد هر مقایسه را به درستی شناخت و آن را در جای خود به کار برد و از استفاده ی نابه جای آن، خودداری کرد، تا سطح رضایت از زندگی افزایش یابد و زندگی، قرین موفقیت گردد و بشر از زندگی خود لذت ببرد.
یک. مقایسه ی کاهنده
انسان به طور طبیعی در امور مادّی از مقایسه ی صعودی استفاده کرده، خود را با کسانی که وضع مالی و مادی بهتری دارند، مقایسه می کند. نمونه ی این مقایسه را داستان قارون در قرآن می توان دید. قارون از ثروت فراوانی برخوردار بود که فقط کلید گنج های او را چند انسان نیرومند حمل می کردند. (1) او زندگی اشرافی و خیره کننده ای داشت. مشاهده ی زندگی او دیگران را به مقایسه وامی داشت و آرزوی زندگی قارونی را در آنان به جوش می آورد. (2)
اما در طرف دیگر، گروهی بودند که هرچند قارون را دیدند، ولی به مقایسه، اقدام نکردند. خداوند از این گروه، تحت عنوان«الّذینَ اُوتُواْ العلمَ»یاد کرده، در مقابل گروه اول که از آنان با تعبیر«الذّینَ یُریدونَ الحَیوهَ الدُّنیا»یاد کرده است. پس ویژگی گروه دوم،«خردمندی و فرزانگی»است (3). و لذا واکنش آنان به گونه ی دیگری بود. قرآن کریم می فرماید:
«وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً وَ لاَ یُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ (4).
و آنان که دارای دانش بودند گفتند: وای بر شما! ثواب الهی برای کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد بهتر است و جز صابران، کسی به آن نمی رسد».
مقایسه ی صعودی، پیامد طبیعی و تخلف ناپذیر تفاوت اجتماعی نیست. می شود تفاوت عمیق، وجود داشته باشد، اما مقایسه ی صعودی صورت نگیرد. مقایسه ی صعودی، محصول اجتناب ناپذیر تفاوت اجتماعی نیست؛ بلکه به ویژگی های افراد بستگی دارد. مقایسه ی صعودی، زاییده ی «دنیاخواهی»است؛ اما خردمندان و فرزانگان به چنین کاری دست نمی زنند؛ هرچند شاهد زندگی قارونی نیز باشند.
این، معجزه ی خردمندی است (5). خردمندان می دانند که زندگی قارونی، یک نعمت نیست. نعمت، آن است که پایدار و سودمند باشد. چیزی که مایه ی معصیت و زوال پذیر است، نمی تواند نعمت باشد. از این رو، گروه دوم، خطاب به گروه اول گفتند:«پاداش الهی، بهتر است». گروه اول نیز وقتی عاقبت قارون را دیدند، به اشتباه خود پی بردند. (6)
این گونه نبود که فقط گروه اول، زندگی قارونی را مشاهده کرده باشد و گروه دوم، آن را ندیده باشد. هر دو گروه دیدند؛ اما گروه اول، مقایسه کرد و گروه دوم، مقایسه ننمود. پس«مشاهده»، منجر به مقایسه نمی شود. حلقه ی مفقود، میان مشاهده و مقایسه، «شگفت زدگی»و «چشم دوختن»است. هر دو گروه، در مشاهده یکسان اند؛ اما گروه اول، زندگی قارونی را با عظمت می دانست«إنَّهُ لَذُو حَظٍّ عظیمٍ»لذا به آن چشم دوخت؛ اما گروه دوم که چنین اهمیتی را در آن زندگی نمی دید، برایش شگفت انگیز نیز نبود؛ به همین دلیل، به آن، چشم نیز ندوخت. به همین جهت، خداوند متعال برای جلوگیری از مقایسه صعودی و تأمین رضامندی می فرماید:
«وَ لاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِی الدُّنْیَا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کَافِرُونَ (7)
اموال و فرزندان آنها تو را به شگفت نیندازد. همانا خداوند اراده کرده که به وسیله ی آنها، آنان را در دنیا عذاب کند و جان دهند در حالی که کافرند».
این آیه، روی «شگفت زدگی»دست گذاشته است و می خواهد که مردم در مواجهه با زندگی های قارونی، شگفت زده نشوند و برای این کار، ماهیت ثروتمندی آنان را ( که وسیله ی عذاب آنها بود) بیان نموده است. کسی که بداند ماهیت مال های قارونی چیست، از دیدن آنها شگفت زده نمی شود و آن گاه که در شگفت نشد، چشم نمی دوزد و چون چشم ندوخت، به مقایسه ی صعودی نیز اقدام نمی کند. چشم ندوختن، کلید مقایسه ی صعودی نکردن است. از این رو، خداوند متعال خواسته است که به زندگی های قارونی، چشم ندوزیم:
«وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقَى (8)
و به آنچه گروه هایی از آنان را از آن برخوردار کردیم، چشم مدوز؛ که شکوفه های زندگی دنیا هستند و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است. »
در این آیه ی شریفه، از این قبیل اموال به عنوان«شکوفه»یاد شده است که عمری کوتاه و ناچیز دارد. در مقابل،«رزق»خداوند یاد شده که دو ویژگی دارد:«خیر بودن» و «پایدار بودن». اگر چنین است، نعمت های دنیایی قارون ها چیز ارزشمندی نیست که چشم ها را به خود خیره کند و آن گاه که چشم ها خیره نشدند، مقایسه ی صعودی نیز رخ نمی دهد؛ چون درواقع، رتبه ی بالاتری وجود ندارد تا آرزوی آن برده شود و این گونه می توان به زندگی آرام و رضایت بخشی فکر کرد.
کارکرد روانی مقایسه ی صعودی
در زندگی، چیزهای فراوانی وجود دارند که می شود به خاطر آنها زندگی بانشاط و شادی داشت. مقایسه ی صعودی سبب می شود که انسان آنچه را در خود دارد، نبیند و پیوسته حسرت زندگی دیگران را بخورد. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
بپرهیزید از این که به آنچه در دست فرزندان دنیاست، چشم بدوزید؛ چرا که هرکس به ان چشم بدوزد... نعمتی را که نزد اوست، کوچک می شمرد و در نتیجه، سپاس گزاری او کاهش می یابد. (9)
زندگی در این دنیا برای هیچ کس کامل نیست. بدون شک، زندگی«داشته ها» و «نداشته ها»ی فراوانی دارد. اگر انسان به داشته های خود توجه کند و از آنها لذت ببرد، راحت تر می تواند نداشته ها را تحمل کند. اما اگر کسی داشته های خود را نبیند، زندگی را یکسره محرومیت می داند و در آن، هیچ نقطه ی امیدی نمی یابد و همه ی زندگی، یکپارچه برای او سختی و تلخی است و واقعاً چنین زندگی ای را نمی توان تحمل کرد. لذا بردباری نیز از میان می رود و فرد، توان تحمل سختی ها را نخواهد داشت و این گونه است که مقایسه ی صعودی، زندگی را به پرتگاه نارضایتی سوق می دهد.
پیامدهای مقایسه ی صعودی
مقایسه ی صعودی (مقایسه کردن خود با افراد فرادست در مادّیات)، پیامدهایی دارد که به طور مستقیم، بر سطح رضایت از زندگی تأثیر می گذارد. این پیامدها عبارت اند از:
1. اندوه
مقایسه ی صعودی، شادی را از دل ها می رباید و لبخند را از لب ها می زداید. امام باقر علیه السلام می فرماید:
هرکس به آنچه در دست دیگران است، چشم بدوزد، اندوه او طولانی می گردد و خشم او آرام نمی گیرد. (10)
در این حدیث، به «طولانی شدن»حزن اشاره شده است. در حدیث دیگری، پیامبرخدا صلی الله علیه و آله به «شدت»حزن پرداخته، می فرماید:
کسی که به آنچه در دست دیگران است، چشم بیندازد، اندوهش فراوان می شود و خشم او آرام نمی گیرد (11).
2. حسرت
کسی که مقایسه ی صعودی کند، فهرست بلندی از نداشته ها را برای خود تهیه می کند و به خاطر آنچه ندارد، پیوسته افسوس می خورد و کسی که پیوسته چنین باشد، همانند کسی است که می خواهد جان دهد. روزی جبرئیل علیه السلام بر پیامبرخدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: ای پیامبرخدا، خداوند متعال بر تو سلام می فرستد و می گوید: بخوان:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. «وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ»... (12)
به نام خداوند بخشایشگر مهربان. و چشمان خود را مدوز به آنچه گروه هایی از آنان را از آن بهره مند ساختیم. »
پس از نزول این آیه ی شریف، پیامبرخدا صلی الله علیه و آله به کسی گفتند این پیام را به گوش مردم برساند که:
هرکس با ادب الهی تربیت نشود، از حسرت خوردن بر دنیا، نَفَسش به شماره می افتد. (13)
مقایسه ی صعودی، آن قدر زندگی را بر انسان سخت می کند که گویی انسان در حال جان کندن است و در این شرایط نمی توان زندگی آرام و لذت بخشی را انتظار داشت.
3. ناسپاسی و بی تابی
ناسپاسی مربوط به نعمت هاست و بی تابی، مربوط به سختی ها. انسان موفق، کسی است که از سویی از انچه دارد، آگاه بوده، نسبت به آن، شاکر باشد و از سوی دیگر، نسبت به سختی ها بردبار بوده، از بی تابی کردن بپرهیزد. کسی که شاکر نیست، از آنچه دارد، بی خبر است و یا آنچه را دارد، نعمت نمی داند و لذا از آن، لذت نمی برد و کسی هم که بردبار نیست، سختی ها را تحمل نمی کند و بی تاب می گردد و همین، مشکل او را افزایش می دهد و در مجموع، نبودِ سپاس گزاری و بردباری، موجب نارضایتی از زندگی می گردد.
ناسپاسی و بی تابی نیز ریشه در مقایسه ی صعودی دارند. پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:
کسی که... در دنیای خود به کسی که بالاتر از اوست نگاه کند و نسبت به آنچه ندارد افسوس خورد، خداوند، نه او را شاکر می نویسد و نه بردبار. (14)
دو. مقایسه ی افزاینده
مقایسه ی نزولی ( مقایسه کردن خود با افراد پایین تر در مادّیات)، یکی از عوامل افزایش شادکامی و رضامندی است. به همین جهت، یکی از توصیه های دین به پیروان خود، استفاده از مقایسه ی نزولی است. پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وقتی می خواهد کسی همانند ابوذر را تربیت کند، به او توصیه می کند که از مقایسه ی صعودی پرهیز کرده، از مقایسه ی نزولی استفاده نماید. او خود در این باره می فرماید:
پیامبرخدا صلی الله علیه و آله مرا به هفت چیز سفارش کرد: این که نگاه کنم به کسی که پایین تر از من است و ننگرم به کسی که بالاتر از من است... (15)
اگر انسان، خود را با زندگی های بهتر مقایسه کند، دچار تلخ کامی و احساس ناکامی می گردد و از زندگی خود لذت نمی برد.
اگر چنین اتفاقی افتاد، یکی از بهترین مقابله ها استفاده از مقایسه ی نزولی است. این روش، از آموزه های اولیای دین است. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید:
بپرهیز از این که نگاه کنی به کسی که برتر از توست... پس اگر از این کار (نگاه به بالادست)چیزی بر تو وارد شد، به یادآور زندگی پیامبرخدا صلی الله علیه و آله را که غذایش از جو و شیرینی اش خرما و هیزمش شاخه های خشک شده ی نخل بود، هرگاه یافت می شد. (16)
گاهی انسان، تصور می کند بد بودن وضع زندگی به خاطر پشت کردن خدا به انسان بوده، نشانه ی نگون بختی است. بررسی زندگی افرادی همچون پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و دیگر اولیای دین، این تصور باطل را می زداید؛ چون انسان می بیند کسانی هم که برترین انسان ها بوده اند، از زندگی های معمولی و بلکه سخت، برخوردار بوده اند و بدین سان، آرام می گیرد و از آن احساس ناخوشایند و آن تصور نادرست، دور می گردد. همچنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
هرگاه یکی از شما به کسی نگاه کرد که در مال و جمال از او برتر است، به آنچه پایین تر از اوست نگاه کند. (17)
نکته ی جالبی که در این حدیث وجود دارد، این است که همیشه مقایسه کردن در مال و ثروت نیست؛ گاهی ممکن است که انسان در جمال و زیبایی، دست به مقایسه بزند. این مسئله، در میان جوانان و بویژه در میان دختران، بیشتر مشاهده می شود. مقایسه کردن خود با کسانی که زیباترند، موجب غمگینی و رنجوری می شود. این نیز یک مقایسه ی صعودی است. در چنین مواردی با استفاده از مقایسه ی نزولی می توان این احساس ناخوشایند را از خود دور ساخت.
همچنین ممکن است مقایسه ی صعودی در جمال، در یک زندگی خانوادگی شکل گیرد و کسی همسر خود را با همسر زیباتری (چه مرد باشد و چه زن) مقایسه کند. این مقایسه (که می تواند در اثر دیدن خودِ فرد یا تصویر او شکل گیرد)، داوری مقایسه کننده را تحت تأثیر قرار داده، ادراک او را تغییر می دهد. تحقیقات، نشان داده اند که اگر کسی قبل از داوری و ارزیابی درباره ی کسی، فرد یا افراد جذاب تر و زیباتری را دیده باشد، فرد موردنظر، با جذابیت و زیبایی کمتری در نظر او ارزیابی می شود. (18)
همچنین تحقیق دیگری ثابت کرده است که مردان، هنگامی که عکس های زنان بسیار زیبا را می بینند، همسران مورد علاقه ی خود را با جذابیت کمتری ارزیابی می کنند. (19)بنابراین، مقایسه ی صعودی، هم می تواند در بُعد مالی باشد و هم در بعد زیبایی. در هر صورت،برای کاستن از اثرات منفی آن، می توان از مقایسه ی نزولی استفاده کرد.
کارکرد روانی مقایسه ی نزولی
مقایسه ی نزولی، توهّم زا نیست؛ بلکه نقاط مثبت و امیدوارکننده ی زندگی را که زیر سایه ی سیاه مقایسه ی صعودی از دیده ها پنهان شده است، آشکار می کند. مقایسه ی نزولی، از آن دست آموزه هایی نیست که می گوید:«به خود تلقین کن که وضع خوبی داری و از بهترین زندگی ها برخورداری و در بهترین مکان ها ساکن هستی و بهترین شغل و همسر را داری و... ». اینها توهّم خوشی است. آموزه ی دین، نه مقایسه ی صعودی ناامیدکننده را می پذیرد و نه تلقین های توهم زا را. آموزه ی دین، مبتنی بر درک واقعیت ها و شناخت نقاط مثبت موجود است، نه توهّم وجود آنها. پرورش یافته ی دین، نه با ناامیدی زندگی می کند و نه با تخیّل و توهم؛ بلکه با واقعیت ها زندگی می کند و به آنچه دارد می اندیشد.
هنر مقایسه ی نزولی، این است که نقاط مثبت و امیدوارکننده ی زندگی را آشکار می سازد و در برابر دید فرد قرار می دهد. این، کارکرد روانی مقایسه ی نزولی است. پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:
به کسی که پایین تر از شماست، بنگرید و به آن که بالاتر از شماست، نگاه نکنید؛ که این کار، برای آن که نعمت های خدا را ناچیز نشمرید، بهتر است. (20)
انسان متعادل، با کمال شهامت می پذیرد که ممکن است دیگران چیزهایی داشته باشند که او ندارد؛ ولی در عین حال، او چیزهای بسیاری نیز دارد که دیگران ندارند و انسان می تواند به آنها دل خوش کند و امیدوارانه زندگی کند. نادیده گرفتن داشته ها و ناچیز شمردن آنها هنر نیست؛ هنر آن است که انسان حتی با کوچک ترین امکانات، از روحیه ای قوی و بانشاط برخوردار باشد.
پیامدهای مقایسه ی نزولی
1. سپاس گزاری
سپاس گزاری، متوقف بر نعمت شناسی است و مقایسه ی نزولی، چون نعمت ها را آشکار می سازد، موجب سپاس گزاری می گردد. به همین جهت، امام علی علیه السلام می فرماید:
به کسانی که بر آنها برتری داده شده ای، بسیار نگاه کن که این از دروازه های شکر است. (21)
مقایسه ی نزولی را به کار ببندید تا آنچه را دارید، بیابید و از آن، خرسند گردید و شکر آن را به جای آورید. گاهی نعمت های فراوانی در درون زندگی ما و در کنار ما هستند، ولی ما احساس بدبختی می کنیم، چون از وجود آنها خبر نداریم. بیایید این نعمت های ناپیدا را بیابیم.
2. افزونی نعمت
انسان، خواستار افزایش بهره مندی است و تمایل دارد که زندگی خود را توسعه دهد. در این راه، یکی از اولین کارهایی که صورت می گیرد، نارضایتی از وضع موجود و ناسپاسی نسبت به آن است. این در حالی است که کتاب «قانون زندگی»، راه افزایش نعمت را سپاس گزاری از نعمت های موجود می داند.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (22)
اگر سپاسگزار باشید، حتماً بر شما می افزاییم و اگر ناسپاسی کنید، حقیقتاً عذاب من شدید است. »
پس باید سپاسگزار بود و سپاسگزاری، متوقف بر مقایسه ی نزولی است. بنابراین، برای افزایش بهره مندی باید از مقایسه ی نزولی استفاده کرد. بر همین اساس، امام علی علیه السلام می فرماید:
و به کسی که پایین دست توست نگاه کن، تا سپاسگزار نعمت های خدا باشی و شایسته ی افزایش او گردی و ساکن جود او شوی. (23)
3. قناعت کردن
قناعت یعنی راضی بودن به آن چه هست. کسی می تواند قانع باشد که با آنچه موجود است راضی باشد و هنگامی انسان از چیزی راضی می شود که آن را «کافی»بداند. مقایسه ی صعودی است. مقایسه ی صعودی، احساس ناکافی بودن را به همراه می آورد؛ چون موجب ناچیز شماری داشته ها می گردد. اما مقایسه ی نزولی، منجر به احساس کافی بودن می شود؛ چون داشته های زندگی را نمایان می سازد. نمی گوییم مقایسه ی نزولی موجب می شود که انسان تصور کند بالاترین روزی ها را دارد؛ بلکه مقایسه ی نزولی، این احساس را به وجود می آورد که با همین مقدار هم می توان زندگی کرد؛ چون دیگرانی را دیده که در وضع سخت تری زندگی می کنند.
و بدین سان، قناعت شکل می گیرد. قناعت یعنی بسنده کردن به آنچه هست و راه رسیدن به آن، مقایسه ی نزولی است. امام صادق علیه السلام به حمران فرمود:
ای حُمران! نگاه کن به کسی که در زندگی، از تو پایین تر است، و به کسی که در زندگی، از تو بالاتر است. ننگر. که این کار[ مقایسه ی نزولی]تو را نسبت به آنچه برایت تقسیم شده، قانع تر می سازد و بهتر، تو را شایسته ی زیادت پروردگار می کند. (24)
4. افزایش آستانه ی بردباری
وقتی انسان، زندگی های پایین تر را ببیند، از یک سو به آنچه دارد آگاهی می یابد و به سپاس و ستایش خدا می پردازد و از سوی دیگر، متوجه می شود زندگی او آن قدر هم سخت و غیرقابل تحمل نیست. بدین ترتیب، ناراحتی او کاهش می یابد، تنیدگی و فشار روانی او به حداقل می رسد و توان تحمل و بردباری او افزایش می یابد.
پیامبرخدا صلی الله علیه و آله درباره ی این حقیقت می فرماید:
کسی که... در دنیای خود به پایین تر از خود نگاه کند و خدا را به خاطر برتری هایی که به او داده، ستایش کند، خداوند او را سپاسگزار و بردبار می نویسد (25).
توان تحمل نداشتن، همیشه به دلیل بزرگی سختی نیست؛ بلکه به دلیل بزرگ شماری آن است. مقایسه ی صعودی، در اندازه ی سختی زندگی، اغراق کرده، آن را بیش از اندازه ی واقعی اش نشان می دهد؛ اما مقایسه ی نزولی، آن را تعدیل کرده، به اندازه ی خودش و یا حتی کوچک تر از آنچه هست، کاهش می دهد. این کار، موازنه را به نفع صبر و بردباری تغییر می دهد و بدین وسیله، امکان تحمل را افزایش می دهد.
پینوشتها:
1. سوره ی قصص، آیه 76.
2. ر. ک:سوره ی قصص، آیه ی 79.
3. جالب اینجاست که خداوند از افراد، نامی نمی برد و به طور سربسته هم نفرموده گروهی این گونه بودند و گروهی آن گونه؛ بلکه ویژگی هر گروه را ( که منشأ رفتارهای آنان است)بیان کرده است.
4. سوره ی قصص، آیه ی 80.
5. فراتر از این هم هست. آسیه، همسر فرعون، از یک زندگی اشرافی برخوردار بود، ولی از آن دست کشید و گفت:«رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ... » (سوره ی تحریم، آیه 11).
6. ر. ک:سوره قصص، آیه 82.
7. سوره ی توبه، آیه 85 و ر. ک:آیه 55.
8. سوره ی طه، آیه ی 131.
9. بحارالانوار، ج75، ص 368.
10. تفسیرالقمی، ج2، ص 66؛ الزهد، ابن مبارک، ص 47.
11. الکافی، ج2، ص 315؛ تفسیرالقمی، ج1، ص 381.
12. سوره ی طه، آیه ی 131.
13. بحارالانوار، ج71، ص 348؛ فقه الرضا، ص 364.
14. کنزالعمّال، ج3، ص 255، ح6423.
15. الخصال، ج2، ص 345؛ المحاسن، ج1، ص 11.
16. الکافی، ج2،ص 137؛ مشکاه الانوار، ص 130.
17. صحیح البخاری، ج7، ص 187\ ر. ک:اعلام الدین، ص 233.
18. این تحقیق، توسط کنریک در سال 1993م. انجام شده است (ر. ک:روان شناسی اجتماعی یا نگرش به منابع اسلام، ص 253).
19. این تقحیق نیز توسط کنریک و همکاران او در سال 1980م. ، انجام شده است. (ر. ک:همان جا).
20. صحیح مسلم، ج8، ص 213؛ روضه الواعظین، ج2، ص 454.
21. نهج البلاغه، نامه ی 69؛ غررالحکم، ح6158.
22. سوره ی ابراهیم،آیه ی 7.
23. مستدرک الوسائل، ج8، ص 337.
24. الکافی، ج8، ص 244؛ تحف العقول، ص 360؛ علل الشرائع، ج2، ص 559.
25. سنن الترمذی، ج4، ص 74.
منبع مقاله: پسندیده، عباس؛ (بی تا)، هنر رضایت از زندگی، قم: دفتر نشر معارف، چاپ نهم