دروزیه فرقه ای هستند که نامشان از کلمه درزی به معنی خیاط گرفته شده است زیرا مؤسس این طایفه محمد بن اسماعیل درزی مکنی به ابوعبدالله است . و برخی او را نشتکین (انوشتکین) نوشته اند و گویند ایرانی الاصل و اهل بخارا بوده است، نامبرده در سال 407ه، ق وارد مصر شد و به خدمت الحاکم بامرالله خلیفه فاطمی درآمد و برای او کتابی تصنیف کرد که در آن آمده است:
«روح آدم به علی بن ابی طالب علیه السلام انتقال یافت و از او به اسلاف «الحاکم بامرالله » حلول کرد تا به خود وی رسید» .
ابوعبدالله درزی در این بدعت با حمزة بن علی همداستان گردید و فرقه ای با همیاری مؤذنی به نام علی بن احمد حبال پدید آورد . از آنجا که عقاید وی با غلو و خرافات توام بود و با فرهنگ اسلامی مغایرت داشت، مردم مصر بر علیه او شوریدند و نامبرده از بیم رسوایی به سرزمین شام مهاجرت کرد تا این که به تحریک رقیبش حمزة بن علی زوزنی توسط غلامان ترک کشته شد، عده ای هم گفته اند: الحاکم او را برای نشر دعوت به سوریه و لبنان کنونی فرستاد و وی در نبردی که با مغولان داشت، به سال 411ه، ق به قتل رسید (5) .
در مورد ضبط این کلمه فرهنگ نویسان عرب گفته اند، صحیح آن درزی به فتح اول است و منسوب است به درزه به معنی دوزنده و جولا، اما گروهی لقب دروزی را به آنان داده اند (6) . گرچه دروزی ها خود را به اسماعیل درزی نسبت می دهند، اما از وی اکراه دارند زیرا او به اموری قائل بود که مخالف اعتقادات آنان می باشد . برخی نسبت آنان را به طیروز از بلاد فارس دانسته اند (7) . بنیامین تعلیلی اهل اندلس (متوفی به سال 1173م) می نویسد:
«دروز از سلاله ایتورائیائی هستند که در عهد جانشینان اسکندر به کشتار و غارت اشتهار داشتند و رومیان ایشان را در کوههای لبنان اسکان دادند و در قرن هفدهم دروزی ها از بقایای نصارای لاتین بودند که از کشتار اشرف سلطان مصر در عکا نجات یافتند» .
اما مورخان جدید این روایت را درست نمی دانند (8) .
در مجموع می توان گفت: دروزیه فرقه ای انشعابی از اسماعیلیان است که اساس آن را ترکیبی از باورهای شیعه، زرتشتی، مسیحی و باورهای اساطیری متاثر از فرهنگ بومی و اقلیمی منطقه که در طی قرون، تحولاتی داشته و اضافاتی را پذیرفته تشکیل می دهد، آنان آداب و رسوم ویژه ای دارند و چنانکه گفته شد، و در باب انتساب آنان و اصالت نژادی این فرقه اختلاف وجود دارد که جمع بین این نظرها به جهاتی مشکل است (9) . رنگ موی آنان تیره و قهوه ای، رنگ تخم چشمشان زرد روشن می باشد، اگرچه پرمو هستند، ولی موی سرشان از دوران جوانی شروع به ریزش می کند . غالبا به اهالی باوارایای آلمان و ایتالی شباهت دارند ولی در عین حال با مردم مدیترانه آمیخته اند و یک نژاد دورگه تشکیل داده اند، اگرچه مردمان خالص مدیترانه هم در قلمرو آنان مشاهده می گردد (10) ، آنان نه تنها در لبنان، بلکه در سوریه و فلسطین اشغالی نیز به سر می برند . آنان در مناطق کوهستانی سکنی می گزینند، و خود را موحدون می خوانند و در مقایسه با ارمنی ها، جامعه ای بومی تلقی می گردند، پنج شنبه شب ها در خانه های مخفی کوچکی به نام خلوت به صورت انجمن های مذهبی دور هم جمع می شوند و اماکن مقدس محلی را زیارت می کنند، عقاید آنان به طور موفقیت آمیزی مخفی مانده و معمولا جامعه ای کاملا بسته و غالبا روستایی را تشکیل می دهند . آنان در کنار مارونی ها در بخش جنوبی و مرکزی جبل لبنان، خاصه در نواحی شوف و متن (18% و 24% از سکنه این نواحی) زندگی می کنند . زمانی شمار دروزی ها در این نقاط چنان زیاد شد که این منطقه جبل الدروز نام گرفت . علاوه بر آن، دروزی ها در شیب های غربی جبل هرمون و در قسمت بالای وادی تیم متمرکز شده اند . در این منطقه 37% از جمعیت شهرستان ریاق را دروزی ها تشکیل می دهند، جمعیت اندکی از آنان در بیروت استقرار دارند اما در دیگر نقاط لبنان عملا حضور ندارند (11) . در حدود 270000 نفر دروز در لبنان و در حدود همین میزان در سوریه و 000/50 نفر نیز در اراضی اشغالی فلسطین به سر می برند (12) .
گرچه تنها بزرگان و افراد صاحب شان دروزی از تفصیل و شرح عقاید این فرقه آگاهی دارند، اما باید خاطرنشان ساخت که این فرقه با التزام به رسوم مذهبی و مباحث کلامی، خود را از سایر مذاهب اسلامی تفکیک کرده اند . ارکان اعتقادی در نزد آنان عبارت است از راستگویی، حفظ دوستان، ترک جمیع ادیان، اجتناب از شرک و بهتان، اقرار به وحدانیت خداوند و رضا و تسلیم در برابر او در همه حال، اعتقاد به تناسخ و حلول .
رسم ازدواج با محارم با آنکه شرعا نزد آنان منع دارد، اما در عمل بین دروزی ها اتفاق می افتد، تمایلات اباحی گری که این فرقه بدان متهم شده اند، در واقع نزد آنها مرسوم و مشهور است . رنگ عقاید باطنیه، در عقاید، سنن و کتب آنها جلوه گر است . اگرچه خود را از اسماعیلیه جدا می دانند و عقاید آنها را مردود می شمارند، اما الحاکم بالله، خلیفه فاطمی را زنده می دانند و مرگش را انکار می کنند . دروزی ها نسبت به امیر یا کارگزاری که بر آنها حکومت می کند، فرمانبرداری واقعی و توام با نوعی معنویت و قداست دارند مقدسات مذهبی در نزد آنان بر پنج رکن استوار است:
الف: عقل کلی و آن علة العلل است که او را امام اعظم حمزة بن علی بن احمد زوزنی می دانند . نامبرده نزد دروزیان امام الموحدین لقب دارد و قائم الزمان نیز نام گرفته است . حمزه زوزنی منسوب به زوزن ایران است . او در سال 405ه، ق به مصر آمد و در سن سی و سه سالگی دعوت خود را به همراه گروهی از یارانش آغاز کرد (13) . این امر مسلم است که سازمان دهنده اصلی دعوت دروزی حمزة بن علی زوزنی بوده است . او در خفا پرستشگاهی برای عبادت الحاکم خلیفه فاطمی ترتیب داد، تشکیلات تبلیغاتی محکمی پدید آورد و رهبران آن را به پیروی از سلسله مراتب اسماعیلی عناوین لاهوتی بخشید . مرکز فعالیتش مسجد ریدان در حوالی باب السفر در بیرون شهر قاهره (مرکز مصر) بود .
ب: نفس کلیه و او کسی است که دانش و معرفت را از حمزة بن علی آموخت و به ادریس زمان اخنوخ اوان و شیخ ملقب گردید . او همان ابوابراهیم اسماعیل بن محمد بن حامد تمیمی، داماد یا پدر زن حمزه زوزنی می باشد .
ج: کلمه و او سفیر قدرت، شیخ رضی، فخرالموحدین، بشیر المؤمنین و عماد المستجیبین ابوعبدالله محمد بن وهب قرشی است .
د: بال سمت راست (جناح الایمن) نظام المستحبین و عز الموحدین ابوالخیر سلامة بن عبدالوهاب سامری است .
ه: بال سمت چپ، شیخ مقتنی، زبان اهل ایمان و سند موحدان بهاءالدین ابوالحسن علی بن احمد سموقی مشهور به الضیف (مهمان) .
دروزیه کتب و رسائل مقدسی دارند که تعداد آنها به 111 جلد می رسد و نسخه های خطی متعددی از آنها در کتابخانه های اروپایی نگاهداری می شود، آنان عقیده دارند خداوند در وجود آدمیان حلول می کند . همچنین به تناسخ قائلند و می گویند نیکان به صورت زیبا متناسخ می شوند اما افراد بدکار به شکل سگ ها درمی آیند . مراتب مبلغ دینی آنها دو طبقه است: اول داعی که به او فاتح گویند، دوم ماذون یا نقیب یا مکاسر و او کسی است که باب مرید را می گشاید .
به اعتقاد این فرقه معرفت ذات خداوند و صفات و تجلیات او در هفت رکن جای می گیرد:
1 . حب الحق (دوست داشتن مؤمنان طریقت خودشان) .
2 . تبری از عقاید درزی که بنیان گذار مذهبشان بود و او را شیطان خوانند .
3 . اعتراف به وجود مبدا لات به ناسوت در هر زمان .
4 . خشنودی و تسلیم به افعال ربنا (خلیفه الحاکم بامرالله فاطمی) .
5 . خضوع کامل در برابر وی .
6 . تسلیم بدون قید و شرط در مقابل اراده ربنا .
7 . انجام این قواعد بر هر مرد و زن دروزی واجب است (طائفة الدروز تاریخها و عقایدها، دکتر کامل حسین، طبع مصر، اضواء علی مسلک التوحید الدروزیه، سامی نسیب و مکارم، بیروت، دارصادر، 1966م، مذاهب الاسلامیین، دکتر عبدالرحمان بدوی، طبع بیروت، ج 2، ص 509 - 635، دائرة المعارف الاسلامیة، طبع مصر، ج 9، ص 193 - 194 و ص 214 - 222 .
جامعه دروز خود را در بین مسلمانان از مسلمانان; و در بین مسیحیان، خود را نصارا می شمارند و به همین دلیل آمیزه ای از عناصر اسلامی و مسیحی در آداب فرقه ای آنان قابل مشاهده است، تنها عده کمی از مردانی که مراسم عبادت را فرا می گیرند، پایشان به برگزاری آیین های نهانی و سری باز می شود، دروزی ها اماکن مشخص و معینی برای عبادت ندارند، بزرگان خود را عقال و عوام را جهال نام دارند . جمعیت دروز به ده خانواده بزرگ تقسیم می شوند که بر هر یک رئیسی فرمان می راند (سرزمین و مردم سوریه، ص 55، فرهنگ فرق اسلامی، ص 194، لغت نامه، دهخدا، ص 10684) .