آینده ایران، راهکارهای اصلاح طلبان

چکیده: آینده سیاسی ایران به عواملی همچون راهکارهای به کار گرفته شده توسط جریان های سیاسی، چگونگی بروز خواسته های اجتماعی و جهت گیری نیروهای بین المللی بستگی دارد . با این وصف، نویسنده برای آینده ایران سه وضعیت احتمالی اصلی را پیش بینی می کند .

آفتاب، ش 12

چکیده: آینده سیاسی ایران به عواملی همچون راهکارهای به کار گرفته شده توسط جریان های سیاسی، چگونگی بروز خواسته های اجتماعی و جهت گیری نیروهای بین المللی بستگی دارد . با این وصف، نویسنده برای آینده ایران سه وضعیت احتمالی اصلی را پیش بینی می کند .

1 . وضعیت سیاسی آینده ایران تحت تاثیر چه متغیرهایی تعیین می شود؟ به نظر می رسد که سه عنصر در ترسیم چهره آتی ایران نقشی اساسی خواهد داشت:

1 - 1 . مجموعه راهکارهای انتخاب شده توسط نیروهای شناخته شده سیاسی و چگونگی عملکرد و میزان توان آنها در سازماندهی و بسیج نیروها . در این زمینه یک وضعیت محتمل این است که وضع موجود، یعنی «توازن قوا و زمین گیر شدن اصلاحات » ادامه یابد . اما دو وضعیت محتمل دیگر نیز متصور است: یکی وضعیتی که در آن اصلاح طلبان بتوانند از طریق سازماندهی، گسترش مواضع و رهبری و توان بسیج خویش، نارضایتی مردمی را هدایت کرده و علی رغم پیدایش شرایط شبه انقلابی، با قدرت مندی، سمت و سوی مسالمت آمیز تحولات را به سوی یک جامعه متکثر و مردم سالار حفظ نمایند . وضعیت محتمل دیگر تلاش اقتدارگرایان بر قبضه کامل قدرت و تضعیف نهادهای مدنی از طریق تهییج توده ها و ایجاد یک عرصه سیاست «بسته توده ای » است .

2 - 1 . چگونگی بروز خواسته های اجتماعی و مجاری پی گیری این خواسته ها در عرصه سیاست . در این رابطه توجه به دو موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است . نخست این که آیا خواسته های اجتماعی در قالب های مسالمت جویانه و آرام دنبال می شود و یا این که به «شورش » و روش های غیر متعارف متوسل می گردد؟ موضوع بعدی این است که آیا نیروهای اجتماعی کماکان جریان های شناخته شده سیاسی را (چه درون حاکمیت و چه بیرون از حاکمیت) به عنوان نمایندگان و مجاری پی گیری خواسته های خویش در عرصه سیاست می پذیرند یا این که به دنبال سخن گویان سیاسی خویش در میان نیروهای ناشناخته سیاسی خواهند گشت؟ تداوم رهبری نیروهای سیاسی شناخته شده به تداوم روش های آرام و مسالمت جویانه کنونی منجر خواهد شد . حضور نیروهای ناشناخته به عنوان سخن گویان سیاسی خواسته های اجتماعی، می تواند به تغییر روش ها و تقویت گرایش های «شورش گرانه » بینجامد .

3 - 1 . جهت گیری نیروهای بین المللی و سمت و سوی فشارهای وارد شده از جانب آنها . منظور از نیروهای بین المللی، تنها دولت ها نیستند; بلکه باید افکار عمومی و نهادهای مدنی بین المللی نیز در نظر گرفته شوند . در حال حاضر دو گونه جهت گیری در میان نیروهای بین المللی محتمل به نظر می رسد . یک جهت گیری، جهت گیری علیه نظام سیاسی حاکم بر کشور است . جهت گیری دوم، تقویت فرایندهای مردم سالارانه در کشور است . در این حالت نیروهای بین المللی با پذیرش حاکمیت ملی ایرانیان، می کوشند تا در مناسبات خویش، گرایش های مردم سالارانه درون کشور و نظام را تقویت کنند .

2 . می توان گفت در حال حاضر سه راهکار در مقابل اصلاح طلبان قرار دارد:

1 - 2 . ادامه راهکار «آرامش فعال »

مبانی و جهت گیری های این راهکار را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1 - 1 - 2 . تلاش برای منزوی کردن افراطیون و تندروها; چه در میان اصلاح طلبان باشند، چه در میان محافظه کاران .

2 - 1 - 2 . پذیرش امکان دست یابی به توافق با محافظه کاران بر محور منافع راهبردی اصلاحات و برای حفظ و تداوم کل نظام سیاسی .

3 - 1 - 2 . تداوم چانه زنی در میان نخبگان سیاسی و ادامه گفت وگوهای انتقادی با جناح راست سنتی .

4 - 1 - 2 . تاکید بر تمایز و جدایی جبهه دوم خرداد (اصلاح طلبان درون حاکمیت) از دیگر نیروهای اصلاح طلب و طرفدار مردم سالاری در ایران .

5 - 1 - 2 . تفسیر تهاجم محافظه کاران به عنوان تلاش برای بقا، حفظ خطوط قرمز و حذف جناح تندرو اصلاح طلبان .

6 - 1 - 2 . رجوع حداقلی به آرای مستقیم مردم و دفاع از همه پرسی در حداقل موضوعات (مثل نظارت استصوابی) .

7 - 1 - 2 . پذیرش توانایی بسیار زیاد جناح محافظه کار برای سرکوب و بهره گیری از خشونت برای حفظ قدرت خویش .

8 - 1 - 2 . تاکید بر محور بودن قانون اساسی و حفظ ساز و کارهای قانونی در جریان اقدامات سیاسی .

9 - 1 - 2 . باور به پیشبرد برنامه های اصلاحات از درون نهادهای رسمی به ویژه نهادهای انتخابی نظام .

2 - 2 . راهکار «بازدارندگی فعال »

مبانی و جهت گیری های این راهکار را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1 - 2 - 2 . امکان پیشبرد برنامه اصلاحات از طریق گفت وگو و چانه زنی عادی و طبیعی در عرصه سیاست ایران از میان رفته است .

2 - 2 - 2 . باید از ظرفیت قوه مجریه و مقننه برای افشاگری و شفاف کردن عرصه سیاست، حداکثر بهره برداری صورت پذیرد .

3 - 2 - 2 . درون دولت (قوه مجریه) باید مشی مقاومت و بازدارندگی پذیرفته شود و ساماندهی دولت باید بر این اساس صورت گیرد .

4 - 2 - 2 . اعتراض مسالمت آمیز و قانونی به دستگیری ها و محاکمه های غیر قانونی باید به صورت فعالانه تری ادامه و گسترش یابد .

5 - 2 - 2 . باید به حضور فعال در نهادهای انتخابی ادامه داد و از خروج از قدرت و پشت کردن به آن پرهیز نمود .

6 - 2 - 2 . می باید تاکید بر قانون گرایی تداوم یابد و از هر اقدامی که با ظاهر قانون منافات دارد، پرهیز شود . به هیچ وجه نباید در پی فراتر رفتن از قانون اساسی موجود بود .

7 - 2 - 2 . هر گونه حرکتی باید با جلب نظر اکثریت جبهه دوم خرداد صورت گیرد . از هر گونه پیشتازی و فعال کردن شکاف ها و تفاوت های موجود در جبهه دوم خرداد می باید خودداری شود .

8 - 2 - 2 . بخش افراطی جریان محافظه کار به سرکوب اصلاحات تمایل دارد; اما تنها به سرکوب محدود و کوتاه مدت قادر است .

3 - 2 . راهکار «اقدام هماهنگ »

مبانی و جهت گیری های این راهکار را به صورت زیر می توان خلاصه کرد:

1 - 3 - 2 . گفت وگو و چانه زنی در ساخت قدرت مستقر بی ثمر است . اصلاح طلبان باید به اظهار قدرت و بسیج عمومی تکیه کنند .

2 - 3 - 2 . برای تداوم اصلاحات باید بیشتر بر حقوق مردم و مردم سالاری تاکید کرد; نه ظواهر قانونی و قوانینی که امکان تعبیر مردم سالارانه آنها وجود ندارد .

3 - 3 - 2 . برای پیشبرد اصلاحات باید شجاعت مدنی داشت و خود را هم برای نافرمانی مدنی و هم خروج از قدرت آماده ساخت .

4 - 3 - 2 . در عین آن که باید فعالیت جبهه ای را ادامه دهیم، نباید تنها به بیان خواسته ها و برنامه هایی که مورد توافق تمامی عناصر جبهه بوده و معمولا حداقل خواسته هاست، بسنده کنیم . فعالیت جبهه ای باید با فعالیت حزبی تکمیل گردد .

5 - 3 - 2 . دولت آقای خاتمی و شعارهای این دولت، حداقل خواسته های مردم هستند; نه تمام آن خواسته ها . این دولت را باید به عنوان گامی در مسیر رسیدن به هدف ارزیابی کرد . از این زاویه (خواسته های حداکثری) باید نسبت به نقد دولت اقدام کرد .

6 - 3 - 2 . همه پرسی را باید به روشی برای اصلاحات بنیادی تبدیل کرد و از محدود کردن آن به اصلاحات جزئی و محافظه کارانه ای که در نهایت، ساخت قدرت را حفظ می کند، خودداری نمود .

7 - 3 - 2 . محافظه کاران، بر خلاف ادعاها و نمایش ها، ظرفیت بسیار محدودی برای سرکوب و اعمال خشونت دارند .

3 . با توجه به توضیحات پیش گفته، اینک می توان چند احتمال (گزینه) را در عرصه سیاست ایران مشخص کرد:

1 - 3 . وضعیت اول - این وضعیت با مشخصه های زیر شناخته می شود:

1 - 1 - 3 . موازنه قدرت و زمین گیر شدن اصلاحات ادامه می یابد . دوگانگی غیر کارکردی حاکمیت، کارآیی و اثربخشی حکومت را کاهش داده و توان اعمال سلطه را از حاکمیت می گیرد . در نتیجه این فرایند، دو مشخصه دیگر ظهور می کنند .

2 - 1 - 3 . نیروهای اجتماعی امید خود را به نیروهای شناخته شده سیاسی از دست می دهند و خواهان نمایندگی خویش توسط نیروهای ناشناخته و غیر قابل پیش بینی سیاسی می شوند . توجه به نیروهای ناشناخته سیاسی موجب تقویت گرایش به روش های «شورشی » در پی گیری خواسته ها می گردد .

3 - 1 - 3 . قدرت ها و نهادهای بین المللی فشارهای خویش را متوجه تلاش برای تغییر نظام سیاسی ایران می کنند; نه تقویت مردم سالاری در آن . از این رو می کوشند تا از دادن هر گونه امتیاز و حمایت تقویت کننده نظم و توسعه در ایران خودداری نمایند .

مجموعه عوامل فوق، نظم عمومی کشور را خدشه دار کرده، آن را آسیب پذیر می سازد . تداوم بلندمدت این وضعیت، جامعه را با خطر «فروپاشی » مواجه می سازد .

2 - 3 . وضعیت دوم - این وضعیت با مشخصه های زیر شناخته می شود:

1 - 2 - 3 . اقتدارگرایان و محافظه کاران با پذیرش رهبری بخش ماجراجوی خویش برای حذف اصلاح طلبان اقدام می کنند و اصلاح طلبان نیز برای پرهیز از خشونت و جلوگیری از هزینه های ناشی از تنش، از حاکمیت بیرون می آیند .

2 - 2 - 3 . محافظه کاران حاکم هر گونه مشروعیت سیاسی را از دست می دهند . نیروهای اجتماعی، اصلاح طلبان را کماکان به عنوان گزینه و جانشینی بالقوه مورد توجه قرار داده، برای آنها حقانیت قائل می شوند . اگر اصلاح طلبان فعال برخورد کنند، کماکان می توانند رهبری نیروهای اجتماعی را بر عهده گیرند و آنها را در قالب های مدنی و مسالمت جویانه پیش برند . اما در صورت برخورد غیر فعال اصلاح طلبان، نیروهای اجتماعی به دنبال راه های دیگری برای پیشبرد خواسته های خویش خواهند بود .

3 - 2 - 3 . به دلیل کاهش اعتبار بین المللی نظام (پس از خروج اصلاح طلبان از حاکمیت) فشار بین المللی شدت خواهد گرفت و می تواند تا مرز برخوردهای خشونت آمیز با کشور پیش برود .

با شناختی که از پایین بودن درجه عقلانیت در تصمیم گیری جناح محافظه کار داریم، این وضعیت می تواند کشور را با مشکلات اساسی مواجه ساخته و حتی خطر تهاجم خارجی به آن را افزایش دهد . اما در این وضعیت، بیش از نظم کلی جامعه این نظام سیاسی کشور خواهد بود که با خطر مواجه است . دلیل این امر نیز وجود یک گزینه قدرت مند در بیرون از حاکمیت است که در شرایط بحرانی می تواند نظم را مستقر سازد . معتبر باقی ماندن اصلاح طلبان و روش های اصلاح طلبانه در نزد افکار عمومی مانع فروپاشی خواهد بود .

3 - 3 . وضعیت سوم - این وضعیت با مشخصه های زیر شناخته می شود:

1 - 3 - 3 . اصلاح طلبان با کنار گذاشتن کامل راهکار ادامه آرامش فعال و یا راهکارهای مترادف آن (مانند راهکار اعتدال) موضع فعال تری در عرصه سیاست به خود گرفته، «موازنه وحشت » را می شکنند . از این طریق، خود را به عنوان سخن گوی خواسته ها و نارضایتی های اجتماعی تثبیت کرده و از نیروی اجتماعی برای پیشبرد برنامه سیاسی خویش بهره می گیرند .

2 - 3 - 3 . نیروهای اجتماعی، کم و بیش، سرکردگی اصلاح طلبان طرفدار مردم سالاری را می پذیرند و در چارچوب راهکارهای مدنی مسالمت جویانه آنها حرکت می کنند .

3 - 3 - 3 . اصلاح طلبان در ارتباطی فعال با جهان می توانند جهت گیری نهادهای بین المللی و افکار عمومی و جامعه مدنی جهانی را از فشار برای تغییر نظام سیاسی ایران به تسهیل فرایندهای مردم سالاری، از طریق کمک به توسعه اقتصادی و بهبود شرایط اجتماعی، تغییر دهند . سیاست تشنج زدایی و گسترش گفت وگو و ارتقای تفاهم، ائتلاف بین المللی قدرت مندی در جلوگیری از تهدید امنیت ملی کشور فراهم می آورد .

حاصل عملکرد شرایط فوق در گام نخست «کارکردی شدن حاکمیت دوگانه » و در گام بعد تکمیل شدن مردم سالاری در ایران خواهد بود .

راهکارهای فوق همگی در یک فرض اشتراک دارند و آن این است که نیروهای خارجی و بین المللی، اقدامات خود را متناسب با شرایط داخلی تنظیم می کنند و به طور ناگهانی و با هدف بر هم زدن شرایط موجود اقدامی نمی کنند . در صورتی که این فرض نادرست باشد و نیروهای بین المللی موفق شوند که خود را به عنوان یک نیروی تعیین کننده به جامعه تحمیل نمایند، وضعیتی غیر قابل پیش بینی رخ خواهد داد . از این رو نیروهای ملی (چه دینی، چه غیر دینی) خواهند کوشید که نقش عنصر خارجی را در این میان تقلیل دهند .

4 . متغیری که با وجود تاثیرگذاری بسیار، کمتر مورد توجه و ملاحظه قرار می گیرد، نحوه برخورد «ایرانیان خارج از کشور» با مسائل ایران است . اکثریت ایرانیان خارج از کشور حول چند محور اصلی با ایرانیان داخل کشور اتفاق نظر دارند . مهم ترین این محورها عبارتند از: دفاع از یکپارچگی کشور; باور به حاکمیت ملی و لزوم تصمیم گیری در مورد آینده کشور توسط همه ایرانیان و نفی نقش خارجیان در این کار; مخالفت با روش های قهرآمیز و خشونت محور; لزوم پرهیز از فروپاشی جامعه و رفتن به سوی هرج و مرج . همین محورهای اشتراک کافی است تا نوعی همسویی و همراهی را میان همه ایرانیان میهن دوست سامان دهد .

اشاره

در این مقاله عوامل مؤثر در تحولات سیاسی آینده ایران در سه عامل خلاصه شده است: راه کارها و عملکردهای جناح های سیاسی; چگونگی بروز خواسته های اجتماعی مردم; جهت گیری نیروهای بین المللی . بر این اساس وضعیت های محتمل آینده در سه گزینه زیر پیش بینی می شود: 1 . ادامه وضعیت موجود در زمین گیر شدن اصلاح طلبان که نتیجه آن فروپاشی نظام سیاسی و بروز هرج و مرج است; 2 . خروج اصلاح طلبان از حاکمیت که نتیجه آن تغییر نظام سیاسی کنونی و سپس حاکمیت کامل اصلاح طلبان است; 3 . اقدام فعال و هماهنگ اصلاح طلبان که ثمره آن کارکردی کردن حاکمیت دوگانه و به تدریج حاکمیت کامل اصلاح طلبان و استقرار کامل دموکراسی در ایران خواهد بود . دو نکته زیر را در راستای نقد و تکمیل طرح یادشده می توان ارائه کرد .

1 . این تحلیل که در نگاه نخست تحلیل جامع و همه جانبه ای می نماید، دست کم از دو جهت قابل بررسی و نقد است . از یک سو، با روش نقد بیرونی می توان پرسید که آیا سه عامل یاد شده، همه آن عوامل و عناصری است که در شکل گیری آینده سیاسی ایران نقش آفرینی می کنند یا این که عناصر بسیار و حتی عوامل مهم تری فراموش شده است؟ آیا نیروهای سیاسی کنونی را می توان در تقسیم بندی کلیشه ای اصلاح طلبان و اقتدارگرایان خلاصه کرد؟ آیا آنچه به عنوان خواسته های اجتماعی مردم تلقی شده است، می تواند نمایان گر خواهش ها و گرایش های واقعی مردم باشد؟ همچنین باید گفت نگرش ایشان به نیروهای بین المللی نگرشی یکسویه است و در آن تنها به عوامل و عناصر همسو با جریان غرب و مدرنیته توجه شده و از قطب بندی ها و صف بندی های جدید سیاسی و فکری در جهان، موج قومی بیداری دینی و اصول گرایی در جهان اسلام و سایر کشورها، ناکامی سرمایه داری بین المللی در مدیریت انحصاری جهان و شکل گیری تکثر قدرت و فرهنگ - پست مدرنیسم - صرف نظر شده است . اما از سوی دیگر، با روش نقد درونی، باید پرسید که آیا حتی در صورت پذیرش همه مفروضات نویسنده باز می توان از آن مقدمات و شرایط نتیجه گرفت که تنها سه وضعیت یاد شده برای آینده ایران قابل پیش بینی است؟ باید توجه داشت که درستی و اهمیت این تحلیل در گرو این نکته است که نویسنده محترم بتواند نشان دهد که وضعیت های محتمل آینده را می توانیم در همین سه وضعیت منحصر کنیم . با یک نگرش عمیق تر می توان نشان داد که وضعیت های محتمل دیگری نیز در این شرایط متصور است .

خلاصه آن که علی رغم نظر آقای علوی تبار، توصیف ایشان از وضعیت موجود و عناصر نقش آفرین اجتماعی، بر واقعیت سیاسی و اجتماعی ایران به طور کامل قابل انطباق نیست و شرایط آینده را نمی توان از این منظر تنگ و محدود به تحلیل نشست . به نظر می رسد که جریان موسوم به اصلاح طلبی در ایران، پس از دستیابی به چند موفقیت سیاسی، به سوء فهم دچار شده و غرور و مستی پیروزی، مانع از تشخیص درست شرایط و جایگاه ها شده است .

2 . نکته دیگری که باید بدان توجه کرد، نگرش غیر ارزشی و غیردینی نویسنده در این تحلیل است . به راستی باید پرسید که این تحلیل با آنچه از سوی یک روشنفکر لائیک و ضد انقلاب ارائه می شود، چه تفاوتی دارد؟ سخن در روش و منطق تحلیل نیست که گفته شود باید از ارزش ها و دغدغه های بیرونی فارغ و آسوده بود . سخن در عناصر و مؤلفه های ارزشی و انقلابی این موضوع و مسائل است . چگونه است که آرمان های انقلاب و امام، بینش دینی و انقلابی مردم، اخلاق گرایی و معنویت خواهی جامعه مسلمان ایرانی و ... هیچ کدام در این تحلیل راه نیافته و از موضع اصلاح طلبان یا دیگران در این خصوص و تاثیر این عوامل در کنش ها و واکنش های مردم و جامعه ایران سخن گفته نشده است . اگر روشن فکران دینی و متعهد، در این مواضع از تعهد و دیانت خود چشم پوشی کنند، چگونه می توان میان روشن فکر دینی و روشن فکر سکولار در صحنه عملی جامعه فرق نهاد؟ به نظر می رسد که با افزودن عناصر فوق و نسبت سنجی دوباره میان آنها، بتوان به تحلیلی جدید و متفاوت دست یافت .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر