ماهان شبکه ایرانیان

منتظران دروغین-۲

تحلیل و بررسی برخورد یهودیان با پیامبر اکرم(ص) که در قرآن کریم نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بسیار درس آموز بوده و می تواند ما را با شیوه های تبلیغاتی آن ها که حتی امروز هم در بسیاری از رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری وابسته به یهود، در برخورد با جهان اسلام مورد استفاده قرار می گیرد آشنا سازد

اشاره:

تحلیل و بررسی برخورد یهودیان با پیامبر اکرم(ص) که در قرآن کریم نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بسیار درس آموز بوده و می تواند ما را با شیوه های تبلیغاتی آن ها که حتی امروز هم در بسیاری از رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری وابسته به یهود، در برخورد با جهان اسلام مورد استفاده قرار می گیرد آشنا سازد. با توجه به آنچه گفته شد، در این مقاله پس از بررسی علت هجرت یهود به جزیرةالعرب و تحلیل این موضوع که یهودیان چگونه پس از سال ها انتظار بعثت پیامبر اکرم(ص) به انکار او پرداختند، شیوه های برخورد یهودیان جزیرةالعرب با پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان تبیین شده است.

حملة تبلیغاتی یهود علیه پیامبر اکرم(ص)

این بخش از برخوردهای مخالفان یهودی رسول خدا(ص) را می توان به چند دسته تقسیم کرد: تأیید و پشتیبانی تبلیغاتی از قریش، ایجاد تردید و تفرقه میان مسلمانان، تبلیغات وسیع علیه پیامبر و یاران او، تبلیغ علیه اعتقادات مسلمانان، تحریف حقایق و پیشگویی های تورات، تبلیغ علیه ایمان آورندگان از یهود و... که به نمونه هایی ازاین موارد اشاره می شود.

الف) حمایت از مشرکان

زمانی که کافران قریش از عالمان یهود یثرب دربارة رسول خدا(ص) پرسیدند، آنان، فرستادگان قریش را به سؤال هایی رهنمون شدند که از پیامبر(ص) بپرسند و درستی و نادرستی ادعای او را بفهمند. اما وقتی رسول خدا(ص) هجرت کرد و به مناسبتی، گروهی از بزرگان یهود به مکه رفتند، مشرکان از آنان پرسیدند: «دین شما (یهود) بهتر است یا دین محمد(ص)؟» عالمان جهود گفتند بلکه دین شما (بت پرستان) از آیین او برتر است و شما راه یافته تر از او و پیروانش هستید.1 حتی بیشتر مفسران که سبب نزول آیه 51 سورة نساء2 را همین واقعه می دانند، گفته اند: یهودیان به بت های قریش سجده کردند تا به آنان اطمینان دهند.3

ب) تفرقه افکنی

ابن اسحاق گوید: شأس بن قیس یهودی که پیرمردی کینه جو و حسود نسبت به مسلمانان بود بر جمعی از یاران اوسی و خزرجی پیامبر عبور کرد و از این که آنان دوستانه در کنار هم نشسته و به واسطة اسلام، دشمنی های جاهلی را به فراموشی سپرده اند خشمگین شده با خود گفت: اگر اینان متحد باشند جایی برای ما در این سرزمین نخواهد بود. از این رو جوانی یهودی را گفت تا با جماعت انصار بنشیند و خاطرة روز «بُعاث»4 و دیگر جنگ هایی را که بین اوس و خزرج رخ داده زنده کند و اشعاری را که دو طرف در این باره گفته اند برایشان بخواند. جوان چنین کرد و جمع انصار را به تفاخر و منازعه کشاند. یکی از اوس و یکی از خزرج برخاسته و مجادله کردند و یکی از آنان گفت: اگر می خواهید دوباره می جنگیم. دو گروه، خشمگین شده و گفتند چنین می کنیم و برای جنگ، به سوی حره رهسپار شدند. موضوع به اطلاع رسول خدا(ص) رسید و با گروهی از مهاجران، پیش آنان رفت و فرمود:

ای گروه مسلمانان، خدا را در نظر گیرید. آیا به یاد جاهلیت افتاده اید در صورتی که من میان شمایم؟

رسول خدا(ص) با یادآوری هدایت الهی و نجات آنان از کفر و ایجاد الفت بین دل ها به وسیله اسلام، آنان را متوجه خودشان کرد به گونه ای که فهمیدند تسلیم وسوسه های شیطانی شده اند و نقشة دشمن در کمین آنان بوده است. پس به گریه افتادند و با یکدیگر معانقه کردند و همراه رسول خدا(ص) بازگشتند.5 خدای متعال در آیاتی از قرآن، یهودیان و هم چنین مسلمانانی را که فریب آنان را خورده اند، سرزنش کرده است.6

ج) تحریف

نقشه های تبلیغی و دشمنی های قوم یهود از این راه فراوان است. مهم ترین آن ها تحریفاتی است که آنان نسبت به کلام الهی انجام داده و پیشگویی های تورات و انبیای الهی دربارة رسول خاتم(ص) را به گونه ای که خواسته اند تغییر داده اند. البته گونه ای دیگر از تحریف (تحریف لفظی) از سوی یهود صورت گرفته که برخی مربوط به تاریخ بنی اسرائیل7 و برخی مربوط به تاریخ اسلام است که پس از این اشاره خواهد شد.8 از مواردی که قرآن کریم به تحریف از سوی یهود اشاره کرده، آیات 75 تا 79 سوره بقره است. ازامام باقر(ع) در تفسیر این آیات نقل شده است که علمای یهود صفات پیامبر را که در تورات آمده بود تغییر دادند و از عوام قوم خود، که این نشانه ها را بیان می کردند می خواستند که چنین نکنند.9

د) ایجاد تردید

1. یکی از حرکات تبلیغی یهود برای بازداشتن مردم از روی آوردن به اسلام و ایجاد شک در عقیده مسلمانان، این بود که تعدادی از آنان با هم چنین قرار گذاشتند که:

اول روز به آنچه بر محمد(ص) نازل شده، به زبان ایمان می آوریم و آخر روز به آن کافر می شویم و می گوییم ما کتاب های خود را بررسی و با دانشمندانمان مشورت کردیم و دیدیم محمد(ص) کسی نیست که ما گمان می کردیم و دروغ او و نادرستی آیینش بر ما آشکار شد. این کار باعث خواهد شد مسلمانان شک کنند، چون ما را اهل کتاب و عالم تر از خود می دانند. آن گاه از دین خود به آیین یهود بازخواهند گشت.

به همین مناسبت آیه 72 سورة آل عمران10 نازل شد که می فرماید:

گروهی از اهل کتاب گفتند به آنچه بر مسلمانان نازل شد در ابتدای روز ایمان آورید و در انتهای روز کافر شوید شاید از آیین خود بازگردند.11

البته به نظر می رسد کلمة «إلی دینکم»12 در برخی روایات درست نباشد و به این دلیل که «یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی می دانند که مخصوص نژاد بنی اسرائیل است. با این وصف اگر کسی یهودی شود، او را می پذیرند. در تلمود توصیه شده است که هرگاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلت های این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد میدان نیست، پا در آن نگذارد.»13 در آیة مورد بحث نیز کلمة «یرجعون» مطلق آمده است، یعنی نقشة یهود این بود که فقط مسلمانان را از آیین خود برگردانند نه این که به یهودیت بگروند.

در برخی منابع، وجه دیگری برای این آیه آمده و آن را مربوط به داستان قبله دانسته اند؛ یعنی یهودیان گفتند صبح به قبلة تازة مسلمین نماز بخوانید و شب به قبلة خود.14 علامة طباطبایی نیز با انتخاب این قول، به روایتی از امام باقر(ع) اشاره کرده که در تفسیر قمی آمده و مقصود از اول روز را زمان گردیدن قبله دانسته است.15 در هر صورت، آیه اشاره به توطئه ای از اهل کتاب، که مراد از آن در بیشتر آیات قرآن یهودیانند، دارد که در نظر داشتند با شیوه ای تبلیغی، مسلمانان را به تردید اندازند.

2. حرکت دیگری که در ادامة تبلیغات آنان به شمار می رود این است که پس از اسلام آوردن برخی از هم کیشان خود گفتند:

ایمان آورندگان به محمد(ص) اشرار ما هستند و اگر از خوبان ما بودند آیین پدران خود را رها نمی کردند.16

ابن اسحاق و به تبع او طبری، فرود آمدن آیه 113 سوره آل عمران17 را به سبب این گفتة یهود دانسته اند.18 اما به نظر می رسد این از موارد تطبیق و تعیین مصداق باشد نه سبب نزول. چون کسانی که در این داستان نامشان آمده عبارتند از: عبدالله بن سلّام، ثعلبة بن سُعیّه، اسید بن سعیّه و اسد بن عبید؛ و فاصلة اسلام آوردن اینان با یکدیگر بسیار است؛ عبدالله ـ بنا به قول مشهور ـ در ابتدای هجرت ایمان آورده19 و سه نفر دیگر هنگام نبرد بنی قریظه (سال پنجم) به اسلام گرویده اند؛20 مگر این که اسلام آوردن عبدالله بن سلّام را سال هشتم بدانیم21 گذشته از این، طبرسی به نقل از عطاء، سبب نزول آیه را گروهی از مسیحیان دانسته است.23

3. مورخان نوشته اند وقتی اسعد بن زراره که جزء اولین مسلمانان اهل یثرب بود، در ماه های اول هجرت به سبب بیماری از دنیا رفت، یهودیان گفتند «اگر محمد(ص)، پیامبر بود یار او نمی مرد!» رسول خدا(ص) فرمود: من در برابر تقدیر الهی نه برای خود و نه یارانم مقاومتی ندارم.23 شبیه این مطلب را ابن سعد از حیّ بن اخطب گزارش کرده که گفت: اگر او پیامبر بود نسبت به زنان رغبتی نداشت.24

4. در آیة 181 سوره آل عمران آمده است:

به تحقیق خداوند سخن کسانی را که گفتند خدا فقیر است و ما بی نیازیم، شنید. ما گفته آنان را و کشتن بی دلیل پیامبران از سوی ایشان را ثبت می کنیم.

کنایه از این که این سخنان، ادامة همان جنایت های قدیمی ـ مانند کشتن پیامبران ـ است. علامه طبرسی درباره این آیه دو شأن نزول ذکر کرده است: نخست این که وقتی آیة قرض نازل شد،25 یهودیانی چون حیی بن اخطب گفتند خداوند فقیر است که از ما وام می خواهد و ما ثروتمندیم. شأن نزول دیگر این که رسول خدا نامه ای به بنی قینقاع نوشت و آنان را به نماز و زکات و قرض دادن دعوت کرد. حامل نامه که ابوبکر بود درجمع یهود حاضر شد و پیام رسول الله(ص) را رساند. بزرگ آنان فنحاص گفت: اگر این مطلب درست باشد خدا فقیر و ما بی نیاز خواهیم بود، چون اگر غنی بود از ما وام نمی خواست. در اینجا ابوبکر خشمگین شد و به صورت فنحاص زد. آن گاه این آیه فرود آمد.26

5. ابن اسحاق نام تعدادی از دشمنان یهودی پیامبر(ص) را ذکر کرده که نزد انصار می آمدند و آنان را از دادن صدقه نهی می کردند و می گفتند: «می ترسیم به فقر دچار شوید. در انفاق کردن شتاب نکنید، چون نمی دانید آینده چه پیش خواهد آمد.» وی گفته است آیة:

الّذین یبخلون و یأمرون النّاس بالبخل و یکتمون ما ءاتاهم الله من فضله و أعتدنا للکفرین عذاباً مهیناً.27

(متکبران کسانی اند که بخل می ورزند و مردم را به بخل کردن وا می دارند و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده پنهان می کنند. ما برای کافران عذاب پستی آماده کرده ایم.

در این باره نازل شده است.28 علامة طباطبایی می نویسد:

اخبار فراوانی از طرق اهل سنت رسیده که فرمود آمدن این آیات را دربارة یهود می داند. گرچه دنبالة آیات که از اهل کتاب و یهود سخن گفته... این روایات را تأیید می کند، لیکن این اخبار به تطبیق، بیشتر شباهت دارد تا به سبب نزول.29

این که سخن یهود دربارة انفاق، سبب نزول این آیه شده یا آنان مصداقی برای آیه به شمار می روند، دو نظری است که هر کدام مؤیدات و مبعّداتی به همراه دارد. آنچه می تواند مؤید قول دوم باشد این است که:

الف) آیه های قبل و بعد، ارتباطی به موضوع یهود ندارد؛

ب) بسیاری از مفسران هنگام تفسیر این آیه، اشاره ای به این داستان نکرده اند؛

ج) کلمة «یکتمون» که غالباً در آیات قرآن برای حق پوشی یهود به کار رفته است در اینجا همراه «ما ءاتاهم الله من فضله» آمده و مفسران می گویند مقصود «پنهان کردن و انفاق نکردن اموالی است که خداوند عطا کرده است؛»30

د) در آخر آیه تعبیر «کافرین» آمده که می تواند قرینه ای بر عدم ظهور آیه نسبت به یهود باشد.

ه‍) در آیة 25 سورة حدید، بخش اول همین آیه تکرار شده ولی مفسران سخنی از یهود به میان نیاورده اند.

اما آنچه قول اول را تقویت می کند، امور زیر است:

1. سورة نساء و با فاصلة هفت آیه از آیة مورد نظر، بسیاری از مطالب دربارة اهل کتاب و یهود است.

2. کلمه «یکتمون» در آیه های قرآن به معنی حق پوشی و به خصوص دربارة یهودیانی به کار رفته که پیش گویی تورات دربارة پیامبر اکرم(ص) را کتمان کردند. از این رو قرینه ای بر ارادة حق تعالی از این قوم خواهد بود. ابن اسحاق هم «آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده» را به تورات تفسیر نموده و طبرسی گفته است:

بهتر است آیه را اعم از بخل ورزیدن به ادای واجبات و پنهان کردن فضیلتی که خدا داده ـ چه عالم و چه غیر عالم ـ بگیریم.31

3. شیخ طوسی و فخر رازی گرچه به این داستان اشاره ای نکرده اند اما از ابن عباس نقل کرده اند که مراد از اینان یهودند که از اعتراف به آنچه از نشانه های رسول خدا(ص) در تورات می دانستند، بخل ورزیدند و قوم خویش را هم به کتمان (و بخل به این موضوع) سفارش کردند.32 رازی حتی آیة 24 حدید را هم این گونه معنا کرده است.33

4. شهرت یهود به حرص و مال اندوزی و رباخواری می تواند قرینه ای دیگر بر شأن نزول آیة 37 نساء درباره آنان باشد.

5. کافر در این آیه به معنای پوشانندة حق است و ورود آن در آیه منافاتی با یهود ندارد.

ه‍) تمسخر

یکی از آیات قرآن که دربارة روابط یهود با پیامبر(ص) نازل شده، آیة 46 سورة نساء است. در این آیة کریمه که به برخی از رفتارهای نادرست و تمسخرآمیز این گروه اشاره شده، می خوانیم:

برخی از یهودیان، کلمات را از محل خود تحریف می کنند و می گویند شنیدیم و مخالفت کردیم، و با گرداندن زبان خود و مسخره کردن دین می گویند «راعِنا» ولی اگر بگویند شنیدیم و اطاعت کردیم و به جای راعِنا «أُنظُرنا» بگویند برایشان بهتر و عادلانه تر است. اما خدا آنان را به سبب کفرشان از رحمت خود دور ساخته و از این رو جز عدة اندکی، ایمان نمی آورند.»34

در این آیه به چهار مطلب اشاره شده است:

1. تحریف، که در آیات فراوان دیگر نیز بدان پرداخته شده است. اما تحریفی که در اینجا سخن از آن است به قرینة ادامة آیه، لفظی است نه معنوی.35

2. یهودیان به جای آن که در برابر دستورهای الهی و گفتار پیامبر اکرم(ص) بگویند: «شنیدیم و عمل می کنیم» می گفتند: «شنیدیم و مخالفت می کنیم» که نشانة بی ادبی و گستاخی آنان است.

3. عرب هنگام گفت وگو به مخاطب خود می گوید: «إسمع أسمَعَک الله»؛ یعنی بشنو که خدا تو را شنوا قرار دهد. اما یهودیان معاصر پیامبر(ص) به آن حضرت می گفتند: «إسمَع غَیرَمُسمَع» یعنی «بشنو که ناشنوا باشی.»

4. یاران پیامبر(ص) هنگام گفت وگو با آن حضرت با شنیدن سخنان او می گفتند: «راعنا» یعنی ما را رعایت کن و تأمل نما تا سخنانت را به دل بسپاریم یا بنویسیم یا... لیکن جهودان، این واژه را دستاویزی برای تمسخر قرار داده و «راعنا» را به معنای «ما را تحمیق کن» استفاده می کردند؛ یعنی مصدر آن را «رعونت» در نظر می گرفتند که به معنای کودنی است. شیخ طوسی از امام باقر(ع) روایت کرده که این کلمه در زبان عبری دشنام و ناسزا است.36 برخی از مفسران هم گفته اند یهود به جای «راعنا»، «راعینا» می گفت که به معنای چوپان است.37 خدای متعال همان گونه که به مسلمانان فرمود: این کلمه را به کار نبرند و به جای آن «انظرنا» که همان مفهوم (مهلت بده) را دارد،38 استفاده کنند؛ به یهودیان هم می فرماید اگر این واژه را به کار برید به نفع شماست. ابن اسحاق، گویندة این واژة تمسخرآمیز را یکی از بزرگان یهود به نام رفاعةبن زید ذکر کرده است.39

مورد دیگری که با موضوع استهزا تناسب دارد گفتن کلمه «سام»40 به جای کلمه «سلام» است. مفسران مراد از کسانی را که در آیة هشتم سورة مجادله41 به آنان اشاره شده، جهودان دانسته و گفته اند:

آنان به جای سلام که تحیت مورد نظر خداست، به پیامبر(ص) «سام» می گفتند به طوری که دیگران تصور کنند که سلام می دهند اما آن حضرت متوجه این مطلب بود و پاسخ آنان را فقط با «علیکم» می گفت42

با آن که مفسران، شأن نزول این بخش از آیه را یهود دانسته اند؛ علامة طباطبایی شمول آن دربارة این گروه را دارای خفا دانسته و سیاق آیات را منطبق با منافقان و بیماردلان دانسته است.43

حقیقت این است که آیه چندان تناسبی با یهود ندارد و با منافقان بیشتر تطبیق می کند؛ به خصوص که در روایات، واژة «سام» از قول آنان نیز نقل شده است.44 در عین حال به نظر می رسد یهودیان نیز چنین برخوردی با رسول خدا(ص) داشته اند، گرچه این آیه آنان را در نظر نداشته باشد. بخاری و مسلم بابی را دربارة سلام کردن اهل کتاب گشوده و در آن احادیثی را آورده اند که پیامبر(ص) فرموده است به یهود سلام نکنید و جواب سلام آن ها را با «علیکم» بدهید، چون از واژة «سام» استفاده می کنند.45 به همین جهت است که طبرسی، شأن نزول آیه را، هر دو گروه (یهود و منافقان) دانسته است.46 یهودی بودن برخی از منافقان که قبلاً توضیح داده شد، نیز می تواند این نظریه را تأیید کند. این احتمال هم هست که واژة «سام» را یهودیان گفته اند و منافقان از کلمة دیگری برای تحیت استفاده می کرده اند. چنان که در تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم آمده است که منافقان می گفتند: «أنعم صَباحاً» (صبح به خیر) که سلام اهل جاهلیت به شمار می رفت.47

به طور کلی، اهل کتاب و به خصوص یهودیان، رفتارهای تمسخرآمیز زیادی نسبت به مسلمانان داشته اند. در آیة 57 سورة مائده به این موضوع اشاره شده و فرموده است:

با اهل کتاب و کافرانی که دین شما را مسخره می کنند و به بازی می گیرند، دوستی نکنید.

سپس در آیة بعدی، نمونه ای از استهزای آنان به هنگام اذان را، بیان کرده است. مصداق آیة نخست، رفاعة بن زید و سوید بن حارث، دو تن از یهودیان دانسته شده و آیة دوم را هم مربوط به اهل کتاب دانسته اند.48 روشن است که مراد از اهل کتاب در قرآن، به خصوص آیاتی از این قبیل که مسلمانان را از دوستی با آنان نهی کرده، جز یهودیان نخواهند بود، زیرا مسیحیان ارتباطی با مسلمانان نداشته اند و در مدینه از آنان اثری نیست.

و) فریب

یکی از حرکات یهود، توطئه برای شخص پیامبر(ص) و خدشه در دین و ایمان آن حضرت بود و گمان می کردند می توانند او را هم فریب داده یا تطمیع کنند. از این رو جمعی از بزرگان آنان گفتند بیایید پیش او برویم شاید بتوانیم او را بفریبیم و از دینش منحرف سازیم چون او هم بشری بیش نیست. پس حضور آن حضرت آمده گفتند ما بزرگان و علمای یهود هستیم و اگر از تو پیروی کنیم همة یهود به تو می گروند و با ما مخالفتی نخواهند کرد تنها شرط آن، این است که میان ما و گروهی دیگر که نزاعی وجود دارد، داوری کنی و به سود ما حکم دهی. آن گاه به تو ایمان خواهیم آورد و تصدیقت خواهیم کرد. اما پیامبر(ص) از این کار روی گرداند. گفته شده آیة 49 سورة مائده درباره این توطئه سخن گفته و پیامبر(ص) را از پیروی فتنه جویان برحذر داشته است.49

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان