ماهان شبکه ایرانیان

نفی خشونت و خونریزی

معمولاً اعمال خشونت و بروز خونریزی در مقابل مخالف و دشمن معنا می یابد، ولی به هر حال در خشونت و خونریزی، طرف مقابل هر که باشد و هر عقیده ای داشته باشد انسان است و مخلوق خداوند به شمار می رود و خداوند جان و اعضا و جوارح به او عطا فرموده است و لازمه خشونت این است که انسان ها به جان هم بیفتند و یکدیگر را نابود سازند یا ناقص کنند

معمولاً اعمال خشونت و بروز خونریزی در مقابل مخالف و دشمن معنا می یابد، ولی به هر حال در خشونت و خونریزی، طرف مقابل هر که باشد و هر عقیده ای داشته باشد انسان است و مخلوق خداوند به شمار می رود و خداوند جان و اعضا و جوارح به او عطا فرموده است و لازمه خشونت این است که انسان ها به جان هم بیفتند و یکدیگر را نابود سازند یا ناقص کنند. حضرت علی(ع) تحت هیچ شرایطی خشونت و خونریزی را روانمی دانستند.

 

به دلایل مختلف عقلی، نقلی و سیاسی اجتماعی، امام(ع) بعد از رسول گرامی اسلام(ص) باید به عنوان حاکم و رهبر جامعه قدرت را به دست می گرفت؛11 ولی برای مدت طولانی و چند دوره حکومت، از حق خود چشم پوشید و از اهرم هایی که می توانست استفاده کند، استفاده نکرد. حضرت یکی از مهم ترین دلایل این امر را پیشگیری از بروز خشونت و خونریزی در جامعه ذکر می کند.12

 

امیرمؤمنان(ع) در حکومت خود به شدت از خشونت و خونریزی پرهیز و ابا داشتند و اساسا خشونت و خونریزی با اهداف و مبانی فکری حضرت سازگار نبود، زیرا هدف ایشان از قدرت و حکومت، ساختن جامعه ای آباد با وفور نعمت بود که در تمام جامعه و نظام سیاسی قوانین عدالت جاری باشد و ضعیف بتواند در چارچوب نظام سیاسی بدون لکنت زبان حقّ خود را از قوی بگیرد.13 بنیان جامعه ای آباد و استقرار عدالت در سطح اجتماع و نظام سیاسی، نه با خشونت و خونریزی که با امنیت و آرامش امکان پذیر است. حتی حضرت از اساس با خشونت و خونریزی موافق نبودند؛ به همین دلیل به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: «هرگز کسی را برای مبارزه دعوت نکن»14 و به حاکم مصر سفارش کرد که از صلحی که دشمن، تو را بدان فرامی خواند و رضای خدا در آن است، روی متاب که صلح باعث آرامش سربازان، از بین رفتن غم ها و امنیت شهرها می شود. هم چنین به حاکم فارس نوشت: کار به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز؛ زیرا ستم موجب آوارگی مردم می شود و بیدادگری، شمشیر به میان می آورد.15

 

خوارج مهم ترین و تندروترین گروه مخالف امام بودند. اینان برضد امام علی(ع) به جوسازی و شایعه پراکنی می پرداختند؛ در انظار عمومی به حضرت اهانت می کردند؛ در نماز جماعت امام اخلال ایجاد می کردند و سخنرانی های حضرت علی(ع) را به هم می زدند. خوارج کینه خود را از هر راهی ابراز می کردند و برای مبارزه با حکومت آن حضرت جلسات علنی و سرّی فراوانی تشکیل می دادند. در مقابل این حرکات توهین آمیز و گاه خطرناک و تهدیدآمیز، آن حضرت هیچ واکنش خشونت آمیز و حتی قانونی ای برای دستگیری و مقابله با آنان انجام نمی داد و سهمیه آنان را از بیت المال می پرداخت. حضرت آن ها را راهنمایی می کرد و به بحث منطقی فرامی خواند و تلاشش این بود که آنان را متوجه اشتباهاتشان بکند. تا این که از کوفه خارج شدند، به مناطق اطراف رفتند و دست به اغتشاش و کشتار زدند. به حضرت خبر رسید که «کعب» را کشته و شکم همسر حامله وی را با شمشیر دریده اند و طفل را از رحم خارج کرده، سر بریده اند، حضرت تحمل نکرد و برای استقرار امنیت با لشکری در نهروان فرود آمد. پیکی برای آنان فرستاد و ضمن نصیحت از آنان خواست که از این اقدامات دست بردارند. سپس خود حضرت رفت و با آنان به بحث و استدلال پرداخت که عده زیادی از آنان به راه باطل خود پی بردند، ولی بقیه هم چنان بر عقاید خود و جنگ با علی(ع) پای فشردند و در نهایت جنگ نهروان اتفاق افتاد.16

 

در تمام دوران حکومت علی(ع) حتی یک مورد سراغ نداریم که ایشان بدون اتمام حجت و قبل از بحث و استدلال دست به شمشیر برده باشند، یا شروع کننده جنگ باشند. در سه جنگ عمده امام، یعنی جنگ های جمل، صفین و نهروان، پس از آن که مذاکرات و رفت وآمدها نتیجه نمی داد و طرفین به توافق نمی رسیدند و در نهایت دو لشکر در مقابل هم صف آرایی می کردند، حضرت آخرین تلاش های خود را برای جلوگیری از جنگ به کار می بستند و برای چندمین بار، لحظاتی قبل از شروع جنگ طرف مقابل را به صلح و مذاکره دعوت می کردند.17 در بیشتر موارد نیز قرآن می فرستاد یا سربازی قرآن را در میدان بالا می گرفت و می گفت که بیایید دست از نبرد برداریم و هرچه این قرآن که مورد قبول طرفین است حکم کرد، بپذیریم. پس از آن که این اقدامات مؤثر واقع نمی شد، در نهایت به یاران خود می فرمود: اول شما شروع نکنید و بگذارید دشمن جنگ را آغاز کند.18 این بدین معناست که اگر طرف مقابل جنگ را شروع نمی کرد، هیچ گاه جنگی اتفاق نمی افتاد.

 

در جنگ جمل، شماری از سران دشمن را به اسارت گرفتند و نزد حضرت علی(ع) آوردند. اینان افرادی بودند که از قبل برضد حکومت امام توطئه چینی و مبارزه می کردند و تا لحظاتی قبل هم با امام(ع) می جنگیدند و همه می دانستند که به حدی با حضرت کینه دارند که در آینده نیز برضد ایشان مبارزه خواهند کرد و خواهند جنگید. ظاهرا کشتن چنین افرادی نه تنها معقول، بلکه لازم است؛ ولی حضرت علی با این که می دانست اینان از کینه و دشمنی دست برنمی دارند، آنان را آزاد کرد.19

 

یکی از یاران امیرمؤمنان(ع) در مورد یکی از دشمنان او گزارشی داد و به امام گفت چرا اکنون او را دستگیر و زندانی نکنیم؟ حضرت فرمود: اگر قرار باشد به صرف اتهام مردم را دستگیر و زندانی کنیم همه زندان ها پر می شود. من نمی توانم افراد را پیش از آن که مخالفت و دشمنی آشکار کرده باشند زندان و عقوبت کنم.20 البته در این مورد، مخالفت و دشمنی شخص مذکور آشکار بود ولی منظور امام علی(ع) اقدام عملی و خشونت آمیز برضد حکومت و امنیت ملی بود. حضرت علی(ع) بارها به مردم و حتی مخالفان و دشمنانش می فرمود: من هرگز کسی را به صرف اتهام مؤاخذه، و براساس ظن و گمان کسی را مجازات نمی کنم، فقط با کسی به جنگ خواهم پرداخت که به مخالفت با من برخیزد و دشمنی آشکار کند و در برابر من بایستد. البته باز هم با او نمی جنگم تا هنگامی که او را بخوانم و با او بحث کنم و استدلال های او را بشنوم؛ اگر استدلالی نداشت و از پذیرش سخن حق سر برتافت و هم چنان با ما سر جنگ بود به یاری خدا با او پیکار می کنیم.21 منظور امام از آشکار کردن مخالفت و دشمنی اقدام مسلحانه و خشونت آمیز برضد مردم و امنیت ملی است و آن گروه از مخالفان امام که دست به اقدام مسلحانه و خشونت آمیز نمی زدند، کاملاً آزاد، و از تمام حقوق اجتماعی برخوردار بودند.22

 

حساسیت فوق العاده علی(ع) به حرمت خون و قبح خونریزی در نامه آن حضرت به حاکم مصر متجلی است که با بیانی رسا و قاطع، بزرگ ترین گناه را خونریزی به ناحق می داند. حضرت به پیامدهای منفی فراوان خونریزی در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اعتقادی اشاره می کند و هشدار می دهد که مبادا بخواهی پایه های قدرت و حکومت خود را با ریختن خون محکم کنی که ریختن خون به ناحق، خود موجب تضعیف و تزلزل قدرت و حکومت می شود. سپس به بزرگ ترین و وفادارترین یار و یاور خود مالک اشتر فرمود: اگر کسی را به ناحق کشتی، پیش من و خدا عذری نداری و باید قصاص شوی. فرمایش امام(ع) این گونه است:

 

و بپرهیز از خون ها و ریختن آن ها به ناروا، که چیزی چون ریختن خون به ناحق آدمی را به کیفر نرساند و گناه را بزرگ نگرداند و نعمت را نبرد و رشته عمر را نبُرد و خداوند سبحان روز رستاخیز نخستین داوری که میان بندگان کند در خون هایی باشد که از یکدیگر ریخته اند. پس حکومت خود را با ریختن خونی به حرام نیرومند مکن که خون حرام ریختن قدرت را به ناتوانی و سستی کشاند، بلکه دولت را از صاحب آن به دیگری بگرداند و به کشتن به ناحق، تو را نزد من و خدا عذری به کار نیاید چه در آن قصاص باید... .23

 

کشتنِ به حق، از نظر امام علی(ع)، فقط قصاص و اجرای احکام و حدود الهی و مصرّح در قرآن و سنت نبوی بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان