خدایا، در سال های دفاع و شهادت، فراق لاله های پرپر شده، سینه مان را گداخت. هر روز صدها لاله خونین، صدها کبوتر بال گشوده، صدها شهید در خون خفته برای دفاع از دین تو، برای پاسداری از میهن اسلامی، برای حراست از ارزش های اسلامی به آسمان ها هجرت کردند و اینک ما مانده ایم و داغ هزاران عزیز سفر کرده. ما مانده ایم و بار سنگین رسالت شهیدان. ما مانده ایم و پاسداری از خون بر زمین ریخته آنان. عزیزا، به یاری و مَدَدَت، تسلای تنهایی مان باش. از صبر بی پایانت بر درون سوخته مان فرو ریز و در انجام آن رسالت خطیر و در پاسداری از ارمغان آن خون های پاک، پیروزمان دار.
نبردی تازه (هفته دفاع مقدس)
آن روزهای شور و حماسه، آن روزهای رفتن و خروشیدن، آن روزهای پاک دفاع مقدّس، چون خیالی آسمانی گذشت. آن روزها، چشم در چشم دشمن جنگیدیم؛ نه شهادت عزیزان، ما را افسرد و نه تلاش بی پایان خسته مان کرد. چون دریایی خروشان غرّیدیم و ذره ای از اصول و ارزش هامان عقب ننشستیم. اما اینک ای خدای بزرگ، دشمن نه از روبه رو، نه چشم در چشم و نه آشکارا که در نهان، در پشت نقاب فرهنگ و از پس پرده های رنگ رنگ رفاه و تمدن پیش می آید. خدایا، ای بزرگ ترین یاور درماندگان، ای تنها مدد حاجت مندان، یاری مان کن تا در این نبرد سخت نیز سربلند و پیروز بمانیم.