ماهان شبکه ایرانیان

سیره پیامبر اعظم (ص)

دنیای مسیحیت از دیر زمان تلاش کرده است تا از اسلام و سیره حضرت محمد (ص) برداشت ناروایی را به مسلمان ها تحمیل و تلقین کند

دنیای مسیحیت از دیر زمان تلاش کرده است تا از اسلام و سیره حضرت محمد (ص) برداشت ناروایی را به مسلمان ها تحمیل و تلقین کند. در حقیقت آنها کوشیده اند بعضی از عقاید و تفکرات آبای کلیسا را به اسلام نسبت دهند و از این طریق، وجهه آن را خدشه دار کنند؛ مثلاً می گویند: حضرت محمد (ص)، زن را عنصری پلید و ناقص می داند که از دنده چپ مرد خلق شده است، در حالی که خودشان روح زن را برزخ بین انسان و حیوان می پندارند و جز حضرت مریم (س)، سایر زن ها را ناقص می شمارند. بر این اساس پاسخ گویی به این هجمه ها و انگ ها، به ویژه در سال جاری که به نام پیامبر اعظم (ص) مزیّن شده، ضروری می نماید و باید که سیره و سیرت آن رسول گرامی بیش از پیش کاویده و عیان شود تا هم چراغ راه مؤمنان گردد و هم بر خرافات و برداشت های ناروا درباره شخصیت آن حضرت خط بطلان بکشد.

آشنایی با سیره پیامبر (ص)، یکی از منابع معرفت اسلام و قرآن است، چرا که سیره آن حضرت، ترجمان قولی و عملی قرآن است. وانگهی، سبک رفتار و محتوای گفتار، سکوت در برابر اعمال دیگران و امضای سنت های اجتماعی و مردود دانستن آنها برای همه مسلمانان، حجت شرعی و درس دینی می باشد که باید آنها را عملیاتی سازند.

بر خلاف پندار بعضی از مسلمان ها که تا سخن از شیوه رفتار پیامبر و یا ائمه دین به میان می آید می گویند: آنها معصوم اند و ما کجا، آنها کجا، باید گفت: این انگاره، سخن نادرستی است؛ کار پاکان، سرمشق عملی ما و به مثابه تشریح و بیان عملی دین است. بنابر این لازم است آن بزرگواران را الگو قرار دهیم و بر طبق رفتار آنان سلوک نماییم، چرا که آنها با تمام امتیازاتی که دارند، از جنس بشرند و مانند دیگران زندگی می کنند.

پیش از بیان گوشه هایی از سیره پیامبر اعظم (ص)، شایسته است معنای «سیره» شکافته و شناخته شود.

سیره در لغت و اصطلاح

سیره در زبان عربی از ماده «سِیْر» است و «سِیْر» یعنی حرکت، سیر کردن و راه رفتن. «سیره» بر وزن فِعْلَه است و فِعله در ادبیات عربی بر نوع ماده اش دلالت می کند. بر این اساس، سیره یعنی نوعی سلوک و راه رفتن؛ همانند «جِلْسَه» که بر نوعی نشستن اطلاق می شود. آن چه مهم است، شناختن سبک رفتار پیغمبر است نه مجرد بیوگرافی وی. اغلب کتاب هایی که نویسندگان سنّی و شیعه درباره سیره نوشته اند، سیر و حرکت رسول (ص) است، نه سیره و شیوه عملی آن حضرت؛ مثلاً کتاب «سیره حلبی» سیر است نه سیره؛ یعنی در زمینه رفتار پیغمبر نوشته شده، نه سبک رفتار او.

در توضیح و تبیین گفتار فوق، نوشته پیش رو، راهنماست.

امام علی (ع) و معاویه هر دو سیاست مدار بودند اما سبکشان در سیاست فرق می کرد. معاویه اهل حیله و نیرنگ بود ولی امام علی (ع) طبق سیره رسول اکرم (ص)، عدالت، مساوات، صداقت و صراحت را به کار می گرفت. آن حضرت در نهج البلاغه می فرماید: «به خدا سوگند، معاویه از من زیرک تر و سیاست مدارتر نیست؛ او حیله و نیرنگ به کار می برد و فسق و فجور می کند. اگر نیرنگ و حیله، ناپسند نبود، بی گمان من سیاست مدارترین مردم به این سبک بودم... .»(1)

سپس می فرماید: «من چگونه سیاست نیرنگ را در پیش گیرم که می دانم فریب و نیرنگ، عمل فاسقانه و فاجرانه و در سر حدّ کفر است و در قیامت هر غدّاری با پرچمی محشور می گردد.»(2)

نمونه هایی از سیره پیامبر اعظم (ص)

1 - رفتار با زنان

رسول اکرم (ص) با آیات قرآن و سیره عملی خویش، عکس العمل مناسبی را در عصر جاهلیت از خود بروز دادند و به بانوان، شخصیت و حیات تازه ای بخشیدند و فرمودند: از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زن و عطر و نماز که نور چشم من است.

امام صادق (ع) درباره سیره آن حضرت می فرماید: «و کان رسول اللّه یسلّم علی النّساء و یردّون علیه السلام؛(3) خط مشی رسول خدا (ص) این گونه بود که به زنان سلام می داد و آنان نیز پاسخ می دادند.»

رسول اکرم (ص) بارها به اصحابش می فرمودند: «الا خیرکم خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائی؛(4) آگاه باشید بهترین شما کسانی اند که با زن ها نیکورفتار باشند و من برای زن هایم بهترین شما می باشم». و در حدیثی دیگر فرمودند: «انسان با شخصیت، زنش را محترم می شمارد ولی آدم پست آن را بی مقدار می داند.»(5)

از علائم خوش رفتاری آن حضرت با همسرانش این بود که در محیط خانه کار می کرد، لباس و کفش خود را می دوخت، گوسفند و شتر را می دوشید و در گرفتاری های خانوادگی آنان را یاری می کرد. گاهی که خدمت گزار خانه خسته می شد شخصاً گندم و جو را دستداس می کرد.(6)

2 - زندگی زاهدانه و متواضعانه

آن بزرگوار روی زمین غذا می خورد و مانند بندگان می نشست. هر کس دعوتش می کرد می پذیرفت، چه عبد و فقیر بود و چه ثروت مند و غنی، همواره دسته جمعی غذا میل می کردند و در هیچ کجا دیده نشد که پیامبر اجازه بدهد نیم خورده او را برای شفا بردارند، در حالت تکیه غذا نمی خوردند، سیر نشده از سر سفره بر می خاستند و خدا را حمد و سپاس می کردند.

3 - مشورت با یاران

آن حضرت در امور مهم نظامی با اصحابش مشورت و نظرخواهی می کرد و در آزاد کردن بعضی از بستگانش، رضایت مجاهدان را می طلبید. در جنگ «بدر» و «احد» شورای نظامی تشکیل داد و از فکر و نظر یارانش استفاده نمود، این در حالی بود که آنها عاشق فرمان بری از او بودند. این شیوه را بعضی از خلفای راشدین نیز بعد از آن حضرت پی گرفتند و با حضرت علی (ع) به شور می پرداختند، هر چند در برخی امور که با قدرتشان منافات داشت، آن را ترک می کردند.

4 - ایمان خالص

برخی از مردم خدا را با تردید می پرستند؛ یعنی آن گونه نیست که به تمام جهات و در هر حالی و موقعیتی که قرار دارند، خداپرست باشند، بلکه بسیاری از آنان برای دنیا و رسیدن به آمال مادی، خدا را پرستش می کنند. اگر خیری به آنها برسد خدای را سپاس می گزارند و دلشان آرام می گیرد، اما همین قدر که امتحان و آزمایش شوند و ضرری متوجه آنان گردد به آن پشت می کنند.(7)

اما سیره پیامبر از ایمان همه جانبه اش به خدا مایه می گیرد و در تمام احوال خدا را می پرستد، چه آن گاه که در شعب ابوطالب در محاصره دشمن و بایکوت اقتصادی قرار دارد و گرسنگی بچه ها، به ویژه فاطمه (س) جگر او را می سوزاند و چه آن زمان که در اوج قدرت بود؛ در هر حال، در نهایت اشتیاق، خدای را سپاس می گوید و ذره ای از ایمانش به او کم نمی شود.

5 - دوستی و مدارا با مردم

رسول معظّم (ص) مطابق جهان بینی اسلامی، بندگان خدا را مظهر آیات الهی می دانست و آنان را بسیار دوست می داشت و بر سعادت و هدایت آنها حریص بود. سختی های زندگی مادی و ضلالت و گمراهی قومش برای وی غم انگیز و مصیبت بار بود. به همین دلیل وقتی یک یهودی به دروغ ادعای طلب کاری می کند و او را از حرکت باز می دارد و عمامه اش را به گردن وی می پیچاند، آن حضرت عکس العمل خشونت باری نشان نمی دهد و اصحابش را نیز از تعرض به وی نهی می نماید و همین مهربانی، آن یهودی را شرم سار می کند به طوری که بی اختیار شهادتین را می گوید.(8)

امام سجاد (ع) در خطابه شورانگیز شام می فرماید: من فرزند آن رادمردی هستم که وقتی مردم پابرهنه بودند او هم پابرهنه راه می رفت و هنگامی که آنان کفش پوش شدند او هم نعلین برای خود انتخاب نمود.

وقتی در مکه و طائف پیشانی او را شکستند، پیامبر (ص) به جای نفرین، آنان را دعا کرد و فرمود: «بار پروردگارا! قوم من لیاقت دارند و نمی فهمند، آنان را هدایت فرما». در جنگ احد پیشانی اش را شکستند، از مکه اخراجش کردند، ولی پس از فتح مکه، از ابوسفیان ها گذشت و فرمود: «انتم الطلقا؛ شما آزاد هستید.»

از شعب ابوطالب که آزاد شد باز هم به سراغ مردم رفت و آنان را به اسلام دعوت کرد، چرا که او طبیب دل سوزی بود که به سراغ مریض هایش می رفت و به درمان آنان می پرداخت. اینها همه نشان دهنده شرح صدر و اوج مهربانی کسی است که هیچ گاه کینه کسی را به دل نگرفت و هیچ کسی را از خود نرنجاند.

به قول امام راحل (ره) «در شدت شفقت و رأفت آن بزرگوار بر همه عائله بشری همین بس که قرآن در آیات اول سوره شعراء می فرماید: «لعلّک باخعٌ نفسک الاّ یکونوا مؤمنین؛(9) ای رسول ما! تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که می خواهی جان عزیزت را از غم ایمان نیاوردن آنان هلاک سازی.»

6 - عبادت و استغفار

درباره عبادت آن حضرت از طرق مختلف نقل شده است که چون وقت نماز می رسید چنان منقلب می شد که گویا از مدت ها قبل منتظر فرا رسیدن چنین وقتی بوده و در این حال نه او کسی را می شناخت و نه کسی او را.(10) به راستی همان گونه که خود بارها فرمود، نور چشمش در نماز و روزه بود: «قرة عینی فی الصلوة و الصیام».(11)

تقیّد به نماز و روزه یک حقیقت عملی و نظری برای آن حضرت محسوب می شد. روزی به ابوذر غفاری فرمود: ای اباذر! خداوند متعال نماز را محبوب دل من ساخته است، همان گونه که غذا را محبوب دل گرسنگان و آب را مطلوب تشنگان قرار داده است؛ ولی گرسنه و تشنه از غذا و آب سیر می شوند اما من هرگز از نماز سیر نمی شوم.(12) سنت رسول خدا (ص) در عبادت چنان بود که هر ماه سه روز را روزه می گرفت: 1 - پنج شنبه اول ماه که روز عرضه اعمال است؛ 2 - چهارشنبه اول از دهه دوم ماه که روز نحس مستمر و نزول عذاب است؛ 3 - پنج شنبه آخر ماه از دهه آخر که مجدداً روز عرضه اعمال می باشد.(13)

سیره دائمی رسول خدا (ص) در دعا این بود که هر روز هفتاد مرتبه استغفار می کرد و هفتاد بار توبه می نمود: «کان رسول الله یستغفر الله فی کل یوم سبعین مرة و یتوب الی الله سبعین مرة».(14)

هرگاه از سفر بر می گشت ابتدا وارد مسجد می شد و دو رکعت نماز اقامه می کرد و سپس وارد خانه می شد.»(15)

سیره عملی پیامبر (ص) در عرصه عبادت و بندگی، در واقع ترجمه ای از اسلام و قرآن به حساب می آمد. آن حضرت همواره بر اساس اصول جهان بینی و ایمان اسلامی عمل می کرد، به همین دلیل در تبشیر و انذار نیز صادق و صریح بود. امام صادق (ع) می فرماید: روزی رسول معظّم در کوه صفا حرکت کردند و برای حاجی ها خطبه ای ایراد نمودند و فرمودند: «یا بنی هاشم یا بنی عبد المطلب انّی رسول اللّه الیکم و انّی شفیق علیکم و انّ لی عملی و لکل رجل منکم عمله...؛ ای فرزندان بنی هاشم و عبد المطلب! من رسول خدا هستم و برای شما مبعوث شده و دوستی مهربان برایتان می باشم، ولی آگاه باشید من مرهون عمل خود هستم و هر یک از شما نیز در گرو اعمالتان می باشید؛ نگویید: محمد از ماست و به زودی جای گزین او می شویم. بدانید دوستان راستین من از شما و غیر شما، جز افراد با تقوا نخواهند بود. اگر فردای قیامت و زر و وبال دنیا را بر پشت خود حمل کنید، من شما را نخواهم شناخت و اگر مردمی بیایند که ثواب آخرت را به دوش می کشند آنان را خواهم شناخت. پس با زاد و توشه تقوا و اخلاص وارد عرصه محشر شوید.(16)

7 - آسان گیر در فروع و قاطع در اصول

پیامبر (ص) در فروع زندگی آسان گیر بود، با کسی قهر نمی کرد و خطای دیگران را می بخشید. ولی در اصول قاطع بود؛ در اجرای عدالت، آن جا که حیثیت اسلام در خطر بود و در امور سیاسی مردم و مسائل حکومتی، اهل مسامحه نبود. آن حضرت می فرماید: اگر کسی صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست.(17)

8 - جنگ برای خدا و پیشبرد اسلام

امام راحل (ره) درباره سیره نبوی پیامبر (ص) در جنگ می فرمودند: «رسول اکرم مقصدشان این نبود که مشرکین مکه را از میان ببرند یا مشرکین جزیرة العرب را نابود کنند، مقصد این بود که دین اسلام را منتشر کنند و حکومت، حکومت قرآن باشد. چون کفار گاهی مانع بودند از این که حکومت اسلامی تحقق پیدا کند، منتهی به جنگ می شد... به طوری که اگر معارض با این نبود معلوم نبود جنگی پیش بیاید.»(18)

بنابر این هدف از جنگ ها، رفع موانع تبلیغ دین بود. در یکی از اعزام ها به حضرت علی (ع) فرمود: سعی کن مشرکان را هدایت کنی، کشتن کار مطلوبی نیست. اگر یک نفر به دست تو هدایت شود بهتر است از آن چه که آفتاب بر آن می تابد.

9 - استقامت در سختی ها

قیام برای خدا و استقامت در میدان جنگ و سختی ها، از سیره های عملی پیامبر (ص) بود و این استقامت، ریشه در ایمان خالص و عاشقانه او به خدای متعال داشت. خداوند در سوره هود به او و تبعیت کنندگانش امر می کند که در مأموریت خویش ثابت قدم باشند [و از هیچ چیزی جز خدا نهراسند]: «فاستقم کما امرت و من تاب معک».(19)

استقامت رسول خدا و همراهان او بسیار طاقت فرسا و سنگین بود، گاهی با یک عدد خرما هفت نفر تغذیه می کردند. آن حضرت برای مبارزه با گرسنگی بارها سنگ بر شکم می بست. آری، تسلّای مداوم اصحاب در مقابل آوارگی ها، توطئه ها، شایعات منافقین و خیانت برخی از مسلمان نماها، همگی صبر و استقامت بسیار می طلبید و پیامبر (ص) سرآمد استقامت کنندگان بود.

10 - میهمان نوازی

مقداد بن اسود می گوید: من به اتفاق دو تن از دوستانم نزد برخی از اصحاب پیامبر اکرم (ص) مراجعه کردیم و گفتیم: ما مسافر و خسته ایم، ما را به میهمانی بپذیرید. هیچ کدام از آنها قبول نکردند. در نهایت محضر رسول خدا (ص) شرف یاب شدیم و ماجرا را عرضه داشتیم. بلافاصله ما را به یکی از خانه هایش برد که سه ماده بز در آن جا نگه داری می شد، فرمود: شیر آنها را بدوشید و میل کنید.(20)

11 - عدالت گستری

در بیان عدالت رسول اسلام (ص) گفته اند که ایشان به اندازه ای در اجرای عدالت، دقیق و متعهد بود که حتی نگاهش را در میان اصحاب و مردم تقسیم می کرد. با این که بر قاضی محکمه، نگاه عادلانه به طرفین دعوا لازم است، لیکن پیامبر اکرم (ص) که بر پا دارنده عدالت و قسط اسلامی است، نگاهش را نیز عادلانه بین مردم توزیع می فرمودند.(21)

12 - ایثار و از خودگذشتگی

حضرت رسول (ص) در جنگ ها و سختی ها خود و اهل بیتش را بر سایر رزمندگان مقدّم می داشت؛ چنان که حضرت علی (ع) در یکی از نامه هایش به معاویه می نویسد: «هر گاه آتش جنگ زبانه می کشید و دشمنان هجوم می آوردند، اهل بیت خود را پیش می فرستادند تا به وسیله آنان اصحابش را از سوزش شمشیرها و نیزه ها حفظ فرماید؛ چنان که عبیدة بن حارث در جنگ بدر و حمزه در احد و جعفر در موته شهید شدند.

آن بزرگوار هرگز از مقام و موقعیت خود استفاده نمی کرد بلکه محرومیت را برای خود و خانواده هایش می خرید تا مردم در آسایش باشند.

13 - تواضع

ابوذر غفاری نقل می کند: رسول خدا (ص) میان اصحاب می نشست و گاهی که فردی غریب و ناشناس می آمد و آن حضرت را نمی شناخت از جمع می پرسید: محمد کدام یک از شماست. آن بزرگوار همواره در میان اصحابش حلقه وار می نشست تا امتیازی پیدا نکند، می فرمود: «ان الله یکره من عبده ان یراه متمیزاً بین اصحابه؛(22) خداوند کراهت دارد از آن بنده ای که خود را برجسته تر از اصحابش بنگرد.»

آن حضرت در مسجد سازی و حفر خندق در میادین جنگ، شخصاً شرکت می کرد، احدی از بستگان اسیر خود را بدون اجازه رزمندگان و گذشت صاحبان حق، آزاد نمی کرد. داستان اسارت شوهر دخترش زینب و هم چنین خواهر رضاعی اش دختر حلیمه، شاهد گویایی بر این حقیقت است. هرگز به مردم وعده های کذایی نمی داد، همواره قانون مدار و منظم و منضبط بود و دیگران را نیز به آن تشویق می کرد.

این موارد و نمونه های بسیاری دیگر از سیره عملی پیامبر عظیم الشأن (ص) که بیان نشد، فراتر از آن چیزی است که این مقال بتواند آن را به تمام و کمال بازگو کند. اما همین بس که محمد (ص) اسوه کامل و حسنه اخلاق و نمونه عملی و عینی بنده خالص خداست که مؤمنان خداجو باید او را سرمشق دین و دنیای خود قرار دهند تا سعادت ابدی را نصیب خویش گردانند. این نوشتار را با شعری زیبا به پایان می بریم:

چند بت بشکست احمد در جهان

تا که یا رب گوی گشتند امّتان

گر نبودی کوشش احمد، تو هم

می پرستیدی چو اجدادت صنم

این سرت وارست از سجده صنم

تا بدانی حقّ او را بر اُمم

گر توانی شکر این رستن بگو

کز بت باطن همی برهاند او

مر سرت را چون رهانید از بتان

هم بدان قوّت تو دل را وا رهان

سر زشکر دین از آن بر تافتی

کز پدر میراث ارزان یافتی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان