اهمیت کار و نقش آن در شکوفایی استعدادهای نهفته انسان ، موضوعی است که مورد توجه بسیاری از روان شناسان و جامعه شناسان عصر حاضر قرار گرفته است. امروزه ، خلاقیت و نوآوری و تنوّع طلبی در جوان، بیش از هر دوره دیگری می تواند به ظهور و تکامل شایسته خود برسد ، گرچه تحقیق چنین امری، نیازمند نوعی بسترسازی مناسب و آماده سازی امکانات است که نباید از آن غافل بود.
جوان به عنوان نیروی کار انسانی که سرشار از انرژی ، انگیزه و روحیه مبارزه طلبی و خطرپذیری برای رسیدن به تجربه ای جدید است ، نیازمند به راهبردی مؤثر و کارآمد است تا بتواند از نیروی کار خود ، نهایت استفاده را ببرد. مدیریت استراتژیک (راهبردی) ، تنها در مواقع بحرانی به کار نمی آید ، بلکه هرگاه وضعیت اجتماعی ، نیازمند تصمیمی تأثیرگذار ، یا ایجاد محیطی رقابتی و سرشار از انگیزه باشد ، باید آن را موقعیتی استراتژیک به شمار آورد و به نحوی مطلوب ، به مدیریت آن پرداخت.
در این مقاله ، گامی نیز به عقب برداشته شده تا آنچه اکثر کشورها با آن روبه رو هستند و چالش و بحران بزرگ قرن حاضر را به خود اختصاص داده است ، تا حدّی شناسانده شود. سخن از بی کاری و آغاز دوره ای سراسر التهاب و نگرانی به نام «کاریابی» یا در جستجوی کار بودن است. سرخوردگی ، افسردگی و ناامیدی ، انحراف اخلاقی و بی انگیزه بودن ، نتیجه این دوران است که سعی شده نحوه صحیح برخورد با این دوره (که گریبانگیر همه جوامع و اقشار است) به طور اجمال ، بیان شود.
انتخاب شغل و حرفه متناسب با روحیه ، استعداد و تخصص جوان ، از دیگر بخش های این نوشتار است. کار در صورتی می تواند نیازهای عاطفی جوانان را مرتفع سازد که متناسب با توانایی و شخصیت روانی آنان باشد. روان شناسان سعی بسیار کرده اند تا بتوانند در این زمینه، آزمون هایی را به منظور شناسایی کلی استعداد و شخصیت فرد، طراحی کنند و تا حدودی هم موفق بوده اند.
بخش پایانی این نوشتار، به آسیب شناسی کار اختصاص دارد و آنچه که می تواند امنیت شغلی جوانان را به خطر اندازد ، به طور اجمال ، واکاوی شده است. اگر ایجاد بستر مناسب به منظور بالا بردن کیفیت بهداشت روانی ، مهم و حیاتی به شمار می رود ، حفظ آن دستاورد نیز اهمیت کمتری ندارد. واکسینه کردن نیروی کار جوانان در برابر آفت هایی که جوان و حرفه اش را به خطر می اندازد ، هدفی است که امروزه مدیریت نوین منابع انسانی بدان توجهی خاص دارد.
جوان ، کار و گذر از بحران
تاریخ پیدایش کار ، با تاریخ آفرینش انسان ، همزاد است. نیاز انسان به کار ، همانند نیاز به آب و غذاست. همان طور که آب و غذا ، تشنگی و گرسنگی را برطرف می سازند ، کار نیز برای انسان ، حیاتی است. انسان، نیاز به آرامش و راحتی دارد ، دوستدار امنیت و آسایش فکری و روانی است و فقط با کار است که می تواند به آنها دست یابد. اشتغال یا سرگرم بودن به کار و حرفه ای خاص ، انسان را به آسایش مادّی و روانی می رساند؛ به او کمک می کند تا در زندگی ، پلّه های ترقّی را یکی پس از دیگری طی کند؛ سطح مادی زندگی خویش را بهبود بخشد و آینده ای مطمئن و روشن را برای خود و خانواده اش تأمین کند.
از جنبه روان شناختی ، کار ، عامل تعیین کننده ای در تأمین بهداشت روانی جوانان به شمار می رود و مراحل تعیین کننده و تأثیرگذاری را در سال های ورود به دوره جوانی ، پیش روی آنها قرار می دهد.
سخن از مرحله نه چندان خوشایند امّا تأمل برانگیزِ کاریابی است. یکی از شکننده ترین و حساس ترین مراحل در دوره جوانی همین مرحله است که جوان با کورسویی از امید، به دنبال شغلی هر چند نامناسب با استعدادها یا تحصیلات دانشگاهی خویش است. جوان در این دوره ، نیاز به استقلال دارد و در پی اثبات توانایی های خویش به خانواده و اجتماع است. او نیازی حیاتی به احراز شخصیت و هویّت دارد تا در سایه آن بتواند مسئولیت پذیری ، تشکیل خانواده و تأمین آتیه خود و خانواده اش را معنا و مفهومی درخور بخشد. امّا گذر از این مرحله ، صرف نظر از طول مدّت آن ، وقفه ای تأثیرگذار را در زندگی جوانان رقم می زند. جوان که از دوران کودکی با شروع تحصیلات ابتدایی خود ، تمام مراحل تحصیلی را پشت سر هم، طی کرده و اکنون با هر سطحی از تحصیلات ، به مرحله ثمردهی و بهره گیری از اندوخته هایش رسیده است ، حال نمی تواند با این مقطع حسّاس از زندگی (کاریابی) که میان او و آینده جدایی انداخته ، به راحتی کنار بیاید.
ابعاد روان شناختی کار
جوان که تا پیش از اشتغال ، به لحاظ اقتصادی، کاملاً به خانواده اش وابسته بوده ، امروز می تواند خود مستقلاً به درآمدزایی برسد. شیرینی دریافت اوّلین دستمزد یا حقوق ، برای جوانان ، فراموش ناشدنی است. برای نخستین بار ، او موفق شده است تا نتیجه تلاش خویش را ببیند. به طور کلی ، احساس استقلال ، یکی از نیازهای مهمی است که جوان می تواند با کار ، آن را در خود ارضا کند.
نیاز روان شناختی دیگری که در این دوره در اوج خود قرار دارد ، هویّت یابی یا در جستجوی هویت بودن است. جوان که از لحاظ روحی ، شکننده ترین و ظریف ترین دوران زندگی اش را تجربه می کند ، با ضمیر کنجکاو و جستجوگر خود ، همواره به دنبال هویت خویش است. او می خواهد به خود معنا ببخشد ، سازمان روانی جدیدی را پی ریزی کند و مطابق آن در اجتماع و خانواده خویش شناخته شود. کار ، می تواند جوان را در هویت بخشی به خود ، یاری رساند و او را از قرار گرفتن بر سر دو راهی و در نهایت بلاتکلیفی ، نجات دهد.
جوان ، همواره از پذیرش مسئولیت ، استقبال می کند. این کار ، دو علت عمده دارد : یکی افزایش توجه خانواده و اجتماع به اوست؛ چرا که جوان درمی یابد که دیگر نقش پررنگی در زندگی یافته و می تواند در پیشبرد اهداف اجتماع ، مؤثر باشد و از این که اجتماع ، او را فردی مفید و یا به تعبیر دیگر «مرد» به شمار آورد ، لذّت می برد. دلیل دیگر آن که، جوان با پذیرش مسئولیت ، خود را در سطحی فراتر از آنچه قبلاً می شناخته ، می بیند و به گونه ای ناهشیارانه احساس می کند که باید برای تشکیل خانواده آماده گردد. او همچنین احساس می کند که سطح انتظارات خانواده و محیط از او بالاتر رفته و با شروع کار ، در پی اثبات خود به دیگران است و دوست دارد که همه، او را فردی مؤثر و مسئولیت پذیر به شمار آورند. بنا بر این ، از اینکه سربار دیگران باشد ، بیزار است. در واقع ، شخصیت اصلی او در همین دوران ، پی ریزی خواهد شد.
دوره جوانی ، دوره طلایی زندگی انسان است؛ زیرا انرژی و توان این مرحله از زندگی با دیگر مراحل ، قابل مقایسه نیست. جوان در اوج توان فیزیکی (جسمی) و روانی قرار دارد. خلاقیت فکری ، قدرت تجزیه و تحلیل ، توان حل مسئله ، ارائه راه کارهای مؤثر و ... همه و همه در جوانی می توانند به اوج شکوفایی خود برسند و تا پایان عمر ، انسان را در زندگی همراهی کنند؛ امّا بی توجهی به ارزش جوانی و گذران عمر (که به تعبیر علی(ع): «بمانند ابری تیزرو در حرکت است»1) اثرات زیانبار و غیر قابل جبرانی را به دنبال دارد. سعدی ، چنین انزار می دهد که:
بودم جوان که گفت مرا پیر اوستاد
فرصت غنیمت است نباید ز دست داد
در جای دیگر می گوید:
کاشکی قیمت انفاس بدانندی خلق
تا دمی چند که مانده است غنیمت شمرند!
معیارهای انتخاب شغل
با رشد و پیشرفت فزاینده فناوری از اواخر قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم ، از دست دادن فرصت ها معنای خاصی می یابد. یکی از بهترین مواردی که می تواند به جوانان در استفاده از فرصت ها کمک کند ، انتخاب صحیح و عالمانه شغل است. کار و حرفه می تواند آینده جوان را ترسیم کند. از این روست که انتخاب صحیح کار و پیشه ، در پیشبرد اهداف جوانان مؤثر است.
در گزینش صحیح کار ، چهار عامل می تواند نقش داشته باشد:
1. تخصّص : میزان دانش و آگاهی ای که فرد در طول سالیان تحصیل در هنرستان ، دانشگاه یا سایر مراکز علمی در رشته ای خاص کسب می کند ، تخصص آن فرد را در زمینه شخصی نشان می دهد. تخصص می تواند در مقاطع مختلفی مطرح باشد؛ مانند دیپلم ، کاردانی ، کارشناسی ، کارشناسی ارشد ، دکتری و ... که هر کدام ، تسلط فرد را در آن رشته نشان می دهند. حال ، این سؤال مطرح می شود که آیا تنها داشتن تخصص ، برای فرد کفایت می کند؟ آیا فقط می توان با داشتن تخصص در حرفه ای موفق بود؟ پاسخ این سؤال ، منفی است ؛ چرا که تخصص به هر میزان هم که بالا باشد اگرچه لازم است ، اما شرط کافی به شمار نمی آید ؛ زیرا فقط می تواند پشتوانه ای نظری (علمی) باشد.
2. استعداد : با خودآورده هایی را که به شکل پتانسیلی (نیرویی) نهفته در وجود هر شخص قرار دارد و در افراد گوناگون ، میزان آن از نظر کمّی و کیفی متغیّر است ، «استعداد» می نامند. به عنوان مثال ، فردی به راحتی می تواند محاسبات ریاضی را به صورت ذهنی انجام دهد. شخص دیگری در طراحی ، مهارت خاصّی دارد و ... . استعداد ، در روان شناسی امروز دنیا از جایگاه والا و قابل اعتنایی برخوردار است. روان شناسان برای تعیین نوع و میزان استعداد افراد ، آزمون های متعددی را طراحی کرده اند تا بدین وسیله افراد را برای انتخابی سالم در مورد شغل و حرفه یاری دهند. گفتنی است این عامل مهم نیز به تنهایی نمی تواند سلامت و مطلوبیت گزینش شغل را تضمین نماید؛ بلکه فقط یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در فرایند انتخاب شغل به شمار می رود.
3. احساسات : هر انسانی برخوردار از تمایلات روحی و احساسی مخصوص به خود است. جوان نیز با توجه به روحیه سرکش ، جستجوگر و حسّاس خود ، تنوع و گونه گونی بسیاری در احساسات خود نسبت به دیگر همنوعان دارد. این که جوانی با مشکلات خود ، منطقی و عاقلانه برخورد می کند یا انفعالی و شکننده ، حاکی از همین عامل احساس است.
برخی با صبر و حوصله به دنبال راه حلّ مسئله پیش آمده می گردند و برخی دیگر ، زانوی غم در بغل می گیرند. درون گرا و برون گرا بودن جوانان ، فعال یا منفعل بودن در امور اجتماعی و خوش بین یا بدبین بودن آنان می تواند مجموعه ای از پاسخ های احساسی متفاوت آنها را آشکار سازد که در انتخاب شغل ، تأثیر بسزایی دارد.
4. مشورت : بهره گیری از مشاوران و روان شناسان مجرّب می تواند با درنظر گرفتن سه عامل یاد شده ، پایان مطمئن و موفقّی را در فرایند مهم انتخاب شغل ، رقم زند. علم روان شناسی با پیشرفت سریع خود توانست با ایجاد تخصّص ها و گرایش های گوناگون ، خدمت بزرگی به جوامع انسانی بنماید. به عنوان مثال ، فقط در گرایش مشاوره (که از زیر شاخه های روان شناسی است) ، شاهد تخصّص های متعدّدی همچون : مشاوره های ژنتیکی ، زناشویی ، گروهی ، صنعتی و شغلی هستیم.
اکنون می توان با تلفیق میان چهار عامل پیش گفته ، به انتخابی صحیح و کامل در مورد کار و حرفه دست یافت. به معنای دیگر ، مشاور می تواند با درنظر گرفتن میزان تخصص و مهارت جوان و هم چنین اطلاع یافتن از میزان و نوع استعدادها و احساسات نهفته وی ، راه کاری مناسب برای انتخاب شغل ، در برابر جوان قرار دهد.
آسیب شناسی کار
آنچه بیش از پیش در کشورهای جهان سوم به چشم می آید ، نبود امنیت شغلی و حرفه ای است. امنیت شغلی، مهم ترین عامل بهبود عملکرد مؤسسات ، ادارات و شرکت ها به شمار می آید ؛ چون به دلیل ضابطه مند بودن پیکره و ساختار سازمان ، نیروی کار ، در آن ، از احساس امنیت برخوردار است و این احساس مثبت ، موجب بالارفتن عملکرد فردی می شود.
در کشورهای جهان سوم یا درحال توسعه ، به دلیل جانشین بودن رابطه به جای ضابطه ، نبود فضای انتقاد و گفتگو و نقد و نوآوری ، سوء مدیریت ، عدم باور جوانان و حکمفرما بودن نظام های دیوان سالارانه ، (بوروکراتیک) که تحمّل شایسته سالاری را ندارند ، نه تنها شاهد بهبود عملکرد نیستیم ، بلکه هدر رفتن نیروهای جوان کارآمد را به شکل فرار مغزها و مهاجرت نخبگان و یا هرز رفتن آنان شاهدیم. جوانی که با پشتکار خود به حرفه ای دست یافته است ، فشار روانی بسیاری را در طول اشتغال خود ، تحمل می کند. او در حین انجام دادن کار ، دیگر به فکر بهره وری بیشتر نیست؛ بلکه صرفا سپری شدن زمان را به نظاره می نشیند.
چنین جوامعی نیاز به آزادی های سیاسی ـ اجتماعی (از جمله : آزادی انتقاد و نوآوری) ، برابری فرصت ها ، امنیت و ثبات شغلی و ایجاد حسن رقابت در میان نیروی کار جوانِ خود دارند. جوان باید در محل کار خود احساس امنیت ، مفید بودن و توان رقابت داشته باشد و این هم به دست نخواهد آمد ، مگر با تزریق انگیزه و هدفی که مدیران با سعه صدر و حُسن مدیریت خود ، مبان دامن می زنند. به وجودآمدن تعارضات فردی و گروهی ، عدم انگیزه و حس رقابت جویی ، سوء مدیریت خرد و کلان ، عدم باور جوانان و ... همه و همه به عدم امنیت شغلی و عقب ماندگی جوامع می انجامد.
افزون بر عواملی که در خارج از اختیار جوان به او ضربه می زند ، از خطراتی که او برای خود و آینده شغلی خود پدید می آورد نیز نباید غافل بود. صحبت از بلندپروازی است. این ویژگی را می توان یکی از بارزترین مشخصه های دوران جوانی به شمار آورد. جوان ، به جهت سرشار بودن از انرژی بدنی و ذهنی ، داشتن روانی متلاطم و غرایزی سرکش ، نمی تواند بلندپروازی اش را پنهان کند. وجود چنین عاملی از نظر آسیب شناختی ، به تنهایی آسیب زا نیست؛ امّا افزایش میزان دخیل شدن آن در رفتار روانی شخص می تواند خطرآفرین باشد.
با توجه به آنچه گذشت ، کار و اشتغال را باید برای جوانان، امری ضروری دانست ؛ چرا که از طرفی شکوفایی استعدادها و از سوی دیگر، تأمین آینده درخشان آنان ، در گرو آن است. از نظر دین هم کار و سرگرم بودن به حرفه ای، برای همه افراد اجتماع ضروری است؛ امّا برای جوانان، معنای ویژه ای دارد . دوری از گناه و فساد که نتیجه کار به حساب می آید ، فاکتور تضمین کننده بسیار قدرتمندی در سلامت کار و روان شخص و جامعه به شمار می رود. بنا بر این ، هم جوان و هم اجتماع بایستی خود را از هر لحاظ برای بسترسازی مناسب در جهت بهبود بهره وری در کار آماده کنند. لذا فرصتی برای آزمون و خطا باقی نمی ماند و بایستی با قدرت و سرعت، به پیش رفت.
|