ماهان شبکه ایرانیان

جایگاه سیاست از نظر شیخ بهائی

شرایط امر به معروف و نهی از منکر: به اعتقاد شیخ بهایی امر به معروف و نهی از منکر مشروط بر چهار شرط است:
اول، علم آمر و ناهی به معروف و منکر و بازشناسی آن دو از یکدیگر؛
دوم، اصرار مأمور یا منهی بر ترک واجب یا ارتکاب حرام و عدم ظهور نشانه های باز ایستادن او از گناه؛
سوم، احتمال تأثیر امر و نهی؛
چهارم، متوجه نشدن ضرر مالی، بدنی و عرضی به آمر و ناهی و یا هر مسلمان دیگر به واسطه امر و نهی او.
از نظر شیخ شرایط چهارگانه فوق مختص امر به معروف و نهی از منکر عملی است که با دست یا با زبان صورت می گیرد و اما حسبه قلبی که از آن به انکار قلبی نیز تعبیر می شود مشروط به مجموع شرایط مذکور نیست.42 بنابراین انکار قلبی انواع مختلفی پیدا می کند که شیخ به سه مورد آن اشاره کرده است:
صورت اول، اعتقاد به وجوب آنچه ترک می شود یا تحریم آنچه انجام می پذیرد داشته و قلبا راضی به ترک واجب و فعل حرام نباشد. این نوع از امر به معروف و نهی از منکر قلبی فقط مشروط به شرط اول از شرایط چهارگانه مذکور یعنی شناخت معروف و منکر است؛
صورت دوم، دشمن داشتن مرتکب کبیره و بغض به اوست که در سنّت از آن به «بغض للّه » تعبیر می شود. این نوع از امر به معروف و نهی از منکر قلبی مشروط به دو شرط اول، یعنی علم به معروف و منکر و اصرار مرتکب معصیت بر تداوم آن است؛
صورت سوم، اظهار کراهت عملی و غیرزبانی از ارتکاب معصیت و مرتکب کبیره است، مانند ترک سخن گفتن و معاشرت با مرتکب معصیت، و این قسم مشروط به شرط چهارم یعنی عدم توجه ضرر جانی، مالی و عرضی به آمر و ناهی و یا هر مؤمن دیگری است؛ بنابراین انکار قلبی نیز مطلق و بدون شرط نیست. به اعتقاد شیخ، اطلاق امر به معروف و نهی از منکر بر انکار قلبی در مراحل سه گانه آن و حتی بر تمام انواع امر به معروف و نهی از منکر عملی به جز امر و نهی لسانی از باب مجاز و مسامحه است. هر چند وی اطلاق این مفهوم بر مراتب مختلف امر به معروف و نهی از منکر را با استناد به «حقیقة شرعیّه» قابل تصحیح می داند.
مؤلف در ادامه بحث از شرایط امر به معروف و نهی از منکر می گوید: برخی از علما شرط دیگری را نیز افزوده اند و آن این که خود آمر و ناهی باید مرتکب گناه نگردد و به عبارتی شرط پنجم امر به معروف و نهی از منکر، عدالت آمر و ناهی است. در اثبات این شرط به آیات زیر استدلال شده است:
«آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید اما خودتان را فراموش می نمایید»43 و این آیه که خداوند گویندگان بدون عمل را مذمت کرده است: «نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید».44
همچنین به عبارتی از حدیث معراج پیامبر صلی الله علیه و آله تمسک شده است:
روی عن النبی صلی الله علیه و آله انّه قال مررت لیلة اسری بی بقوم تقرض شفاهم بمقاریض من نار فقلت من أنتم فقالوا کنّا نأمر بالخیر و لانأتیه و ننهی عن الشرّ و نأتیه؛ که آن حضرت فرمود: در شب معراج به عده ای برخوردم که لب های آنها را با قیچی های آتشین می بریدند، از ایشان پرسیدم شما چه کسانی هستید و چه کرده اید؟ گفتند ما کسانی هستیم که در دنیا به نیکی امر می کردیم ولی خود انجام نمی دادیم و از بدی منع می کردیم ولی خود آن را به جا می آوردیم.
و نیز به عباراتی نظیر «إن هدایة الغیر فرع الأهتداء؛ راهنمایی دیگران فرع راه یافتگی هدایت کننده است» و «الاقامة بعد الاستقامة؛ و به پاداشتن دیگران بعد از قیام به پا دارنده است»، مطلب فوق تأیید شده است.
ولی شیخ بهایی شرط اخیر را رد می کند و می گوید: حق آن است که عمل آمر و ناهی، شرط امر و نهی او نیست، زیرا بر کسی که مرتکب حرام می گردد و از دیگری نیز همانند فعل خود را مشاهده می کند دو چیز واجب است: نخست این که خود او این فعل حرام را ترک کند؛ دوم این که دیگری را که مرتکب مشابه عمل او شده، نهی کند و با ترک یکی از دو واجب، واجب دیگری که امر و نهی است ساقط نمی گردد. اما آنچه را خداوند در آیه فوق مذمت کرده، عدم عمل و عدم التزام آمر به آنچه امر می کند است نه این که خداوند امر به معروف این شخص متخلف را نکوهش کرده باشد که چرا به نیکی و احسان امر کرده است. اما جواب از حدیث اسراء نیز از همین قرار است، زیرا آنها به امر و نهی خود عذاب نشده اند، بلکه عذاب آنها به دلیل ترک واجب و فعل حرام از سوی آنها بوده است. به علاوه فاعل گناه های صغیره اجماعا باید از منکر نهی کند، زیرا ارتکاب صغایر نه اصرار بر آن مضر عدالت او نیست. با این که مرتکب صغیره نیز قطعا در مدلول آیه و حدیث فوق داخل است. بالأخره محظوری که شرط پنجم به دنبال دارد این است که امر به معروف و نهی از منکر باید منحصر در معصومان علیهم السلام یا کسانی که از زمان بلوغ یا از زمان توبه هیچ گناه کبیره و صغیره ای از ایشان صادر نگردیده است، باشد و لازمه این سخن، گسترش فساد و سدّ باب حِسْبَه و ترک امر به معروف و نهی از منکر خواهد بود.45
بنابراین نوع نگرش شیخ به شرط پنجم در جهت همگانی کردن این فریضه جالب توجه است. به هر تقدیر با تأمل و دقت در زندگی سیاسی شیخ می توان دریافت که اصل امر به معروف و نهی از منکر از جمله دلایل مهم وی در معاشرت با حاکم جائر بوده است. وی به قصد احیای این فریضه در دستگاه سلطنت حضور یافت و از امکانات حکومت در ترویج بزرگ ترین معروف ها یعنی گسترش و تبلیغ احکام دین و معارف شیعی بهره جست، و در کنار سلطان صفوی، او را به احکام شریعت هدایت نمود و حتی الامکان از مکر و فساد و ظلم و تعدی او جلوگیری کرد؛46 برای مثال، شیخ بهایی شاه عباس را از قتل فرزندش صفی میرزا نهی کرد که از مصادیق بارز و شواهد قطعی این ادعاست، هر چند تلاش او به ثمر نرسید.47
پی نوشت ها
________________
42. همان، ص 106.
43. بقره (2) آیه 44.
44. صف (61) آیه 3.
45. بهاء الدین محمد عاملی، اربعین، ص 107 108.
46. امام روح اللّه خمینی، صحیفه نور، ج1، ص 259.
47. علی دوانی، مفاخر اسلام، ج8، ص 84.
* مقاله حاضر بخشی از تحقیقی است که با عنوان «اندیشه سیاسی شیخ بهایی» در پژوهشکده اندیشه سیاسی اسلام انجام شده است.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان