پالایش فرد و جامعه از وسوسه های شیطانی فرد آلوده به گناه و اسیر هواهای نفسانی نمی تواند اعتقاد به معاد را در خود رشد دهد و جامعه مبتلا به وسوسه های شیطانی نمی تواند بستر مناسب برای تعمیق باورهای دینی و ایمان به قیامت باشد . پس باید نسبت به تهذیب فرد و پالایش جامعه از گناه و فساد اقدام نمود .
بهترین زمان برای تهذیب و تزکیه افراد، سنین کودکی و نوجوانی است، زیرا کودکان و نوجوانان در مناسب ترین دوران یادگیری قرار دارند و تلاش برای تربیت و تهذیب آنان همانند حکاکی بر روی سنگ است که پایدار و ماندگار خواهد بود; العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر . آموزش و پرورش پویا و موفق می تواند زمینه تربیت انسان های دین باور و معتقد به قیامت را فراهم آورد . لذا سرمایه گذاری در این نهاد اجتماعی و به کارگیری نیروهای توانمند و مجرب در آن، زمینه ساز تربیت انسان های مطلوب خواهد بود .
در پالایش و پیرایش جامعه از آلودگی ها و کژی ها فعالیت های تبلیغی و هنری نقش مؤثر و سازنده دارد . نکته قابل تامل در این زمینه آن است که: هر چند در اصلاح جامعه، اصالت با ایجاد «مصونیت » است و باید با فعالیت های آموزشی و تربیتی صحیح، افراد جامعه را در برابر گناهان و وسوسه های شیطانی مصون ساخت، لیکن ایجاد «محدودیت » برای سالم سازی جامعه ضروری و اجتناب ناپذیر است . اگر در جامعه ای فیلم های ضد اخلاقی به راحتی رد و بدل شود، مجلات و عکس های مبتذل و نامناسب تولید و توزیع شود، رمان های سکولاریستی به سهولت منتشر گردد، مواد مخدر به راحتی مبادله شود و . . . آسیب پذیری شدت خواهد یافت و تربیت دینی به سختی گسترش می یابد . به همین دلیل، مولای متقیان حضرت علی (ع)، الگوی حاکمان اسلامی، برای تحکیم حکومت دینی در یک دست «نهج البلاغه » و در دست دیگر «ذوالفقار» داشت تا با گسترش «مصونیت » و ایجاد «محدودیت » زمینه را برای رشد باورهای دینی و اعتقاد به قیامت فراهم آورد .
5. تبیین دقیق زهد و آخرت گرایی و توسعه اقتصادی از دیدگاه اسلام
همان گونه که در جزء دوم بخش موانع گذشت، عدم پاسخ گویی روشن و جامع به سؤالات مطروحه در زمینه دنیاپرستی، دنیا خواهی، آخرت گرایی، مال اندوزی، توسعه اقتصادی، عدالت اجتماعی و . . . از دیدگاه مکتب توحید، سبب می شود افراد جامعه پاسخ خویش را در مکاتب اقتصادی رایج جستجو کنند که این مکاتب نیز بر اساس اندیشه های اومانیستی و سکولاریستی، انسان را «این دنیایی » می دانند و میل به آخرت و آخرت گرایی را در او ضعیف و نابود می سازند . از مجموعه آیات و روایات می توان نکات زیر را در زمینه نگرش اسلام به دنیا و آخرت و روابط بین آنها برداشت نمود:
(6) در اندیشه اسلامی، دنیا و آخرت دو امر جدا از هم و رو در روی یکدیگر نیستند، بلکه هر یک مرحله ای از مراحل هستی محسوب می شوند
ارتباط این دو جهان; همانند ارتباط ظاهر و باطن شی ء واحد است که با عبور موفقیت آمیز از دنیا می توان به سعادت اخروی ست یافت . رسول اکرم (ص) می فرماید: «الدنیا مزرعة الآخرة .» و امام علی (ع) فرمودند: «الدنیا دار مجاز لا دار قرار فخذوا من ممرکم لمقرکم ».
(7) رهبانیت و اعراض از دنیا با جهان بینی و فلسفه خوش بینانه اسلام درباره هستی ناسازگار است و این نوع آخرت گرایی انحرافی در بینش اسلامی مطرود است . پیامبر اکرم (ص) صریحا فرمودند: «لا رهبانیة فی الاسلام .»
(8) در نتیجه، کاهلی، تنبلی، سربار دیگران بودن، در تهیدستی خودساخته فرو رفتن در این مکتب مذموم است .
زهد اسلامی بیانگر انتخاب زندگی ساده و بی تکلف و پرهیز از تجمل و لذت گرایی است . زاهد واقعی سعی می کند ملاک ها و ارزش های آن جهانی را وارد زندگی این جهانی کند و مسؤولیت های اجتماعی را به نحو مطلوب انجام دهد .
تضاد دنیا و آخرت و دشمنی آنها با یکدیگر و به منزله مشرق و مغرب بودن آنها نسبت به هم
(9) همه مربوط به جهان دل و ضمیر انسان و دلبستگی ها و وابستگی هاست . به بیان دیگر، دنیاپرستی و ماده گرایی و در اسارت وابستگی و علائق دنیوی بودن قبیح و مذموم است; «حب الدنیا راس کل خطیئة ».
توسعه در اندیشه دینی منحصر در بعد اقتصادی نیست، بلکه شامل تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی می شود . در نتیجه، جامعه اسلامی باید نسبت به بهره وری مطلوب از مواهب الهی و دستیابی به توسعه همه جانبه تلاش نماید . و فقر و تهیدستی را از بین ببرد .
آبادانی و سازندگی جامعه باید در راستای تحقق اهداف اجتماعی اسلام که همان برقراری عدالت و قسط اجتماعی است، ساماندهی شود که هدف ارسال پیامبر الهی نیز دستیابی به قسط و عدالت اجتماعی است; «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط .».
(10) با عنایت به نکات فوق، می توان نتیجه گرفت که در مکتب حیات بخش اسلام، انسان ها موظف اند با کار و تلاش، زمینه سازندگی دنیا و آخرت خود را فراهم آورند، لیکن وابسته و اسیر علایق دنیوی نباشند . دنیا را معبر و خانه موقت زندگی برای دستیابی موفق به آخرت و سرای جاویدان بدانند . هر مسلمان وظیفه دارد با تمام توان کار کند و از راه حلال سرمایه و ثروت به دست آورد، لیکن وابسته به ثروت خود نباشد و تمام مال و ثروت را برای خود و خانواده خود نخواهد، بلکه با مال خود آخرت خویش را آباد سازد .
چنان که امام مجتبی (ع) در وصایای خود می فرمایند: «کن لدنیاک کانک تعیش ابدا و کن لآخرتک کانک تموت غدا .»
(11) هم چنین امام کاظم (ع) در سفینة البحار به نقل از تحف العقول می فرمایند:
«لیس منا من ترک دنیاه لدینه او ترک دینه لدنیاه »
(12) بنابراین، اگر کلیه مراکز و نهادهای تبلیغی و فرهنگی تلاش نمایند تا تصویری منطبق بر برداشت های فوق از دنیا و آخرت و رابطه بین آنها در جامعه ارائه نمایند، این ذهنیت ضمن ایجاد پویایی و تحرک و سازندگی، از غفلت نسبت به آخرت و معاد جلوگیری می کند و یاد مرگ را زنده نگه می دارد . علاوه بر این، اگر کلیه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی و قانونمندی ها و ساماندهی ها بر اساس برداشت های مزبور صورت پذیرد، زمینه ایجاد فقر و تهیدستی و یا استغنا و ثروت اندوزی در افکار فردی و جمعی از بین می رود .
این برداشت از پیدایش فاصله طبقاتی و جنگ فقر و غنا در جامعه جلوگیری می کند و بستر اجتماعی را برای اجرای احکام الهی و رویش شکوفه های دین باوری مستعد می سازد . در غیر این صورت، تقویت معرفت دینی و روحیه آخرت گرایی با سختی مواجه خواهد شد که امام علی (ع) آن شهید عدل و عدالت فرموده اند: «العدل حیاة الاحکام »
(13) این گونه برداشت ها که به صورت پراکنده در کتب متعدد وجود دارد، باید به دست دین شناسان آشنا با دنیا و صاحب نظران دین باور به صورت یک «نظام فکری و علمی » تدوین و عرضه شود و سرلوحه کلیه برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها قرار گیرد تا برنامه های توسعه و برنامه های آینده نگر (مانند برنامه 1400 و یا برنامه فقرزدایی) مبتنی بر این نظام فکری تدوین و اجرا شوند .
پی نوشت ها:
6 .در تدوین برداشت های مذکور، از کتب شهید مرتضی مطهری به ویژه مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی و سیری در نهج البلاغه استفاده فراوان شده است .
7) .نهج البلاغه، خطبه 201 . دنیا خانه موقت است، نه خانه اصلی . پس از خانه موقت برای قرارگاه دائمی خویش توشه برگیرید .
8) .بحارالانوار، ج 15، جزء اخلاق، باب 14 .
9) .نهج البلاغه، حکمت 103 .
10) .سوره حدید (57)، آیه 24 . ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب و میزان به ایشان دادیم تا مردم به قسط قیام کنند .
11) .وسائل الشیعه، ج 2، ص 535 . و برای دنیایت چنان باش که گویی جاویدان خواهی ماند و برای آخرت چنان باش که گویی فردا می میری .
12) . از ما نیست آن کس که دنیای خویش را به بهانه دین و یا دین خویش را برای دنیا رها کند .
13) . غرر الحکم، ج 1، ح 440 . عدل، حیات احکام الهی است.