یکی از محققین در این زمینه « فاسل » است که چهار نوع معتاد به کار را توصیف کرده است. این چهار دسته عبارتند از:
1 ) معتاد به کار وسواسی ( Compulsive ):
فرد دارای این اعتیاد همیشه مشغول به کار است و کاملاً برای دیگران از جنبه های مورد بحث شناخته شده تر است.
2 ) معتاد به کار افراطی:
این افراد ممکن است در ابتدا به طور معمولی کار کنند، ولی بعدها به مراحلی می رسند که زمان از دست شان در می رود و از نظر روانی و فیزیکی به حدی می رسند که حتی ممکن است از شدت کار زیاد در بیمارستان بستری شوند.
3 ) معتاد به کار پنهانی:
این معتادان بخشی از کار خود را نگه می دارند تا در خانه یا تعطیلات آن را انجام دهند. آن ها از همسر و خانواده ی خود دوری می گزینند و کنترل نهایی کار خود را در اداره انجام می دهند و پیش از این که توقف کنند و کار را خاتمه یافته بدانند، کار ناتمام دیگری را انجام می دهند.
4 ) اعتیاد به کار آنورکسیک( Anorexic ):
این دسته از معتادین به کار از طریق ایجاد وضعیت پر فشار از کار طفره می روند. این امر بدان علت است که عزت نفس آن ها آن گونه با کارشان گره خورده است که نمی توانند حتی ذره ای کم تر از کار کامل را انجام دهند. این عادت به کارکنان « آنورکسیک » این امکان را می دهد که نه تنها از کارشان اجتناب کنند، بلکه از زندگی شان نیز دوری کنند.
علاوه بر « فاسل » فرد دیگری به نام « لیکرون » در سال 2000 میلادی چهار نوع عمده از معتادین به کار را شرح داده است که آنها را به طور مختصر معرفی می کنیم:
الف ) معتاد به کار بولیمیک ( Bulimic ):
این افراد مانند افرادی هستند که « جوع » یا « پرخوری روانی » دارند. به خود می گویند « یا کاری را عالی انجام می دهم یا اصلاً دست به آن نمی زنم ». سبک معتادان به کار بولیمیک، در چرخه ای بین طفره رفتن از کار، زیاده روی در کار و خستگی است. آنان اغلب نمی توانند کارشان را به موقع انجام دهند و آن را به موقع تکمیل کنند و به انتظار آخرین لحظه ها می نشینند و آن قدر در آخرین دقایق و روزها کار می کنند که از فرط خستگی اصطلاحاً منفجر شوند ( از پا درآیند ). در ورای مرحله ی طفره رفتن از کار، این ترس و نگرانی وجود دارد که نتوانند کارشان را به طور کامل انجام دهند و به علت احساسات مربوط به ارتکاب اشتباه، به شدت احساس بی قراری می کنند. آن ها به صورتی وسواس گونه نگران کار خود هستند و به دلیل تأخیر در انجام دادن آن، خود را سرزنش می کنند.
ب ) معتاد به کار سرسخت:
افرادی که در این گروه جای می گیرند، هورمون آدرنالین را از تاریخ ضرب الاجل ترشح می کنند و کارها را زودتر از زمانی که دیر شود، آغاز می کنند. آن ها کلام مشخصی دارند و آن این که « این کار باید تا دیروز تمام می شد ». این سبک اعتیاد به کار با پرخاشگری نیز همراه است و به دیگران آسیب وارد می کند. آن ها « نه » نمی گویند، ولی اولویت هایی را تعیین می کنند و آگاهانه کارها را به دیگران تفویض می کنند یا به تعویق می اندازند. این افراد برای انجام دادن تفکر دقیق به سرعت کار می کنند و در عین حال به جزئیات توجه می کنند. آنان از لحاظ ذهنی دچار دوگانگی هستند و فعالیت های داوطلبانه و سخت گیرانه ی آن ها غالباً نوعی حس بی نیازی به تأیید دیگران و خود ارزشمندی را به آن ها می دهد.
ج ) معتاد به کار با کاستی توجه:
این افراد به طور دایم غرق در فشار کار هستند. افراد دارای سبک مورد نظر، غالباً درهرج و مرج به سر می برند و توفانی از ایده های جدید در ذهن خود دارند. آنان به طور مکرر پروژه های جدیدی را شروع می کنند که هیچ گاه آن ها را به پایان نمی رسانند. این افراد به سرعت عصبانی می شوند، روی میز می کوبند، در ملاقات ها با انگشتان خود بازی می کنند و به سرعت تحریک می شوند. فعالیت های آن ها گاه پر خطر است و برخلاف معتادین به کار بولیمیک که توانایی آغاز یک پروژه یا فعالیت را ندارند و بیش تر تمایل به انجام هر کاری به صورت کمال گرایانه دارند، معتاد به کار همراه با کاستی توجه، بخشی از پروژه ها و فعالیت ها را آغاز می کند و بدون دقت آن ها را انجام می دهد و در نهایت با کسالت بیش از حد آن ها را پی گیری می کند.
د ) معتاد به کار سیورینگ( Savoring ):
این افراد آرام، روشمند و دقیق هستند و اغلب در ترک کار یا اختتام آن با مشکل مواجه می شوند. آن ها معتاد هستند و با یک پروژه مثل الکلی هایی برخورد می کنند که باید حتماً یک الکل درست و حسابی بنوشند. این سبک، یک سبک کمال گرایانه و بی نقص است. کسانی که این نوع اعتیاد به کار را دارند، نمی توانند بگویند که کار در چه زمانی تمام شده است یا می شود، بلکه همیشه از این ترس دارند که پروژه به نحو خوبی انجام نشود. آنان هنگامی که احساس می کنند به انتهای کار نزدیک می شوند، کارهای اضافی برای خود می تراشند. حتی هنگامی که دیگران احساس می کنند که کار پروژه به اتمام رسیده، احساس آنان این است که کار هنوز ناتمام است و به همین دلیل، در تکمیل پروژه های قبلی و آغاز پروژه های جدید مرتباً دچار مشکل هستند.
در هر حال با توجه به طبقه بندی مذکور، عملکرد برخی از معتادین به کار به یکی از این سبک ها نزدیک تر است. برخی دیگر ممکن است ترکیبی از سبک های مورد نظر را داشته باشند. باید دانست که سبک این معتادین هر چه باشد، به بروز مشکلاتی در زندگی شان منجر خواهد شد.
منبع مقاله :
آتش پور، سید حمید؛ (1388)، اعتیاد به کار( روان شناسی معتادین به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول