ماهان شبکه ایرانیان

اقتدا به یعقوب پیامبر(ع)

یعقوب پیامبر در سن پیری است و دوازده فرزند دارد که ده نفر از آنان در سن جوانی هستند و مردانی توانمند و قوی که اداره امور زندگی او و خانواده اش را به دوش دارند و دو نفر از فرزندان خردسال از جمله یوسف(ع) که آخرین فرزند اوست. فرزندان بزرگ بر این دو نوباوه بخصوص بر یوسف(ع) رشک می برند و او را نور چشمی پدر می دانند که همه ذهن و دل پدر را اشتغال کرده و جایی خالی برای آنان نگذاشته و در صدد برمی آیند با راندن او از صحنه، جایی در چشم و دل پدر برای خود بیابند. بالاخره نقشه آنان بر دور کردن یوسف از پدر و انداختن او به سرزمین دور و ناشناخته و معرفی او به عنوان گرگ خورده قطعی می شود تا پدر نبودِ او را باور کند و دلبستگی اش بدو را کنار بگذارد. نقشه می کشند و به اصرار از پدر یوسف را می گیرند و عصرگاهان با چشم گریان و پیراهن خونی به نزد پدر باز می گردند و اظهار می دارند که یوسف را گرگ دریده است.
در اینجا یعقوب را چاره ای نیست زیرا او برای تحقیق و تفحص و حقیقت یابی جز همین فرزندان کس دیگری ندارد و اینان خود مجریان توطئه اند. علاوه بر آن، فعلاً از اظهار دشمنی با یوسف ابا دارند و خود را دوستدار او معرفی کرده و مدعی شده اند که او را گرگ دریده و چنانچه یعقوب بخواهد پی جویی کند، آنان جری شده و بغض خود آشکار ساخته و بی پروا و علنی حتی پدر را گمراه و مقصر معرفی خواهند کرد که به فرزندانی کوچک و ناتوان دل بسته و چشم از دیدن جوانانی برومند و پرتوان بسته است. پس این مصیبت فعلاً چاره ندارد و جز صبر و تحمل راهی نیست از این رو آن پیامبر بزرگوار فرمود:
[نه این چنین است که مدعی هستید[ بلکه نفس شما کاری را در نظرتان آراسته است] و اقدام زشتی را موجه جلوه داده] و اکنون برای من صبر جمیل بهتر است و خداست که در این باره باید از او یاری خواست.
و سال ها آن بزرگ، صبر و تحمل کرد و فقط به درگاه خدا شکایت برد و از ذات احدیت هم صبر و تحمل خواست و هم گشایش و وصال یوسف و با همین توسل و استغاثه و یاری طلبی بود که امیدش پا بر جا ماند و ناامیدی بر وی غالب نشد و وقتی برادران بعد از بازگشت به مصر او را آگاه کردند که عزیز مصر کمک غذایی به آنان را منوط به بردن برادر کوچک شان کرده، با توجه به سابقه بد آنان، از آنان عهد و پیمان گرفت و آنگاه به امید خدا برادر را با آنان روانه مصر کرد و وقتی در بازگشت از دومین سفر فرزندانش خبر دزدی بنیامین را به او دادند، باز هم تحمل پیشه کرد و به چاره جویی بر آمد و چاره را در روانه ساختن فرزندان برای جستجوی یوسف و برادرش دانست و آنان را هم از ناامیدی بر حذر داشت و به رحمت و گشایش خداوندی امیدوار ساخت و بدین گونه الگو و اسوه مؤمنان در برخورد با مصایب و بلایا گشت.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان