کاپفرر در سیر تولید یک شایعه به آدم هایی اشاره می کند که هر یک در تولید تمام و کمال شایعه نقش دارند. شایعه محصول فعالیتی جمعی است. برای تولید آن همه ی اعضای این ارکستر باید وظیفه ی خود را به خوبی انجام دهند. چه بسا سستی هر یک از این اعضا سبب وقفه در شکل گیری شایعه گردد:
محرک
کسی است که جرقه ی ماجرا را می زند. کسی که در خط مقدم تأثیرپذیری از رخدادی بوده. به طور مثال فردی که با آمدن رئیس جدید موقعیت خود را در خطر می بیند و چون از او بیزار است، شایعه می کند آدمی که فرستاده اند برای بهتر شدن اوضاع نیامده بلکه آمده تا دوستان و آشنایان خود را جانشین مسئولین کلیه ی قسمت های سازمان کند.
مفسر
کسی است که با توضیحات منسجم و منطقی خود ایده ی اولیه را پردازش می کند، شاخ و برگ مناسب به آن می دهد و بخش های اضافه را هرس می کند. محصول کار او شایعه ای شسته رفته و آماده ی انتشار است.
رهبر عقیدتی
کسی است که گروه نظرات او را قبول دارد و متقاعد شدن او راه پذیرش سایر افراد گروه را نیز هموار می کند. رهبر عقیدتی به ظاهر نفع مشخص و واضحی از نشر شایعه نمی برد.
پیروان
کسانی هستند که به دنبال پذیرش شایعه سعی می کنند بقیه را نیز مجاب کنند. برخی مطالعه ها نشان داده که افراد مضطرب و کم سواد بیشتر در این گروه قرار می گیرند.
علاوه بر افراد ذکر شده در روند پخش شایعه گروه های دیگری هم هستند که این حلقه را تکمیل می کنند:
نفع برندگان
کسانی که بدون باور داشتن شایعه از پخش آن نفع می برند. در طی سال های اخیر گروه هایی از نگرانی مردم نسبت به نوسان قیمت ها در بازار استفاده کرده و با توصیه به مردم برای خرید مایحتاج اولیه، بازار کاذبی ایجاد نموده اند و در این میان جیب های خود را پر کرده اند.
فرصت طلبان
کسانی که از شرایط شایعه زده استفاده می کنند تا موضوعات مورد نظر خود را دنبال کنند. مثل مادری که پس از شنیدن خبر کودک ربایی
در شهر مجالی یافته تا به آرزوی خود برسد و نگذارد فرزندش دیگر برای بازی با هم سن و سالان به کوچه برود.
لوده ها
کسانی که اعتقاد به شایعه ندارند، اما از گفتن آن لذت می برند چون اسباب تفریح تازه ای پیدا کرده اند.
منتقل کنندگان بی اثر
کسانی که مدعی اند شایعه را باور نکرده اند اما در قبال وسوسه ی انتقال آن نیز مقاومت نمی کنند. گاهی با این عنوان که می خواهند قضیه را روشن کنند، در این باره با دیگران صحبت می کنند.
مقاومت کنندگان
کسانی که در مقابل شایعه می ایستند.
از دیگر سو، به نظر می رسد در جمعیت هایی مثل مردمان شرق که اعتماد متقابل در بین آن ها بیشتر است، ارتباطات انسانی عمیق تری دارند، عاطفی ترند و می کوشند گره از کار یکدیگر بگشایند، شرایطی پیش می آید که بدون تأمل و احتیاط شنیده های خود را برای یکدیگر بازگو می کنند.
واکنش معمول در برابر شایعه ی دلخواه
وقتی شایعه ای می شنویم که به مذاق مان خوش می آید، در آن صورت شایعه با گوشه ای از وجودمان چنان اتصال محکمی برقرار می کند که واکنش بعدی ما تنها انتقال خشک و خالی آن به فردی دیگر نخواهد بود.
در این حالت می کوشیم با اضافه کردن شاخ و برگ هایی بُرد، اثر و باورپذیری آن را بیشتر کنیم. این گونه، هم قدرت مجاب کنندگی شایعه افزایش می یابد. و هم ما دین خود را در قبال شایعه ای که حرف دل مان را زده است ادا کرده ایم.
منبع مقاله :
آتش پور، سید حمید؛ (1388)، اعتیاد به کار( روان شناسی معتادین به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول