چکیده
امام خمینی قدس سره به پیروی از سیره ی انبیا و امامان معصوم علیهم السلام نظام اسلامی را زمینه ای برای خدمت مادی و معنوی به مردم می داند. از ویژگی های بارز این اندیشه در خدمت رسانی به انسان ها توجه به ادای تکلیف و انجام وظیفه در راستای کسب رضای پروردگار است. از این رو نهضت امام خمینی قدس سره نیز همانند نهضت انبیا بر دوش طبقات محروم و مستضعف که به تعبیر ایشان «کوخ نشینان» هستند به عنوان صاحبان اصلی انقلاب معرفی می شوند، قرار دارد. با توجه به این دو امر مهم است که با پیروزی انقلاب اسلامی ارائه ی خدمت در دو میدان تأمین نیازهای عمومی و پرورش مغزها و زدودن اشکال مختلف غبار غربت و مظلومیت از این قشر در سرلوحه ی امر قرار می گیرد و امام همواره خویش را مرهون این طبقه می بیند. در نتیجه وظیفه ی اصلی دولت مردان را که خدمت به محرومان باشد پیوسته به آنان توصیه می کند و آن را به عنوان مسأله ی محوری نظام یادآور می شود.
درآمد
خدمت، کاری است که شخصی برای بهره مند شدن دیگران انجام می دهد. این کار (خدمت)، به حسب اثر، فایده و نوع بهره برداری دیگران از آن، دو گونه است. یکی خدمات اولیه؛ مانند تأمین امنیت، بهداشت، راه، ارزاق و تمام خدمات اجتماعی که
(صفحه 17)
دولت برای مردم انجام می دهد، و وزارتخانه هایی برای ارائه ی آنها برپا شده اند.
دو، دیگر خدمات عالیه، یا آنچه موجب هدایت و رشد و تعالی دیگران است.
خدمت از نظر ارزش نیز دو گونه است: نخست خدمت در ازای دریافت مزد و عوض، دوم: خدمت برای خدا. گونه ی اول ارزش اخلاقی ندارد - مگر اینکه قصد خادم، علاوه بر مزد یا هر عوض دیگر، رضای خدا باشد -. خدمت از قبیل گونه ی دوم، کاری است اخلاقی و ارزش معنوی دارد. کارهایی مانند پرداخت خمس، زکات، صدقات، تعلیم رایگان دیگران، درمان رایگان بیماران و دفاع از ملت و آزادی و استقلال آنان، مانند کار بسیجیان و سپاهیان داوطلب از این قبیل است.
در نقطه ی مقابل خدمت، «خیانت» وجود دارد، که تقریباً با نفاق هم معنی است. با این فرق که خیانت درباره ی تعهد و امانت به کار می رود و نفاق درباره ی دین و دیانت. خیانت خلاف حق عمل کردن یا نقض تعهد است و مقابل آن، امانت است. قرآن کریم می فرماید: «لاتحزنوا الله و الرسول» (به خدا و رسول خیانت نکنید)، یعنی به تعهدی که به آنان سپرده اید خیانت نکنید.
چون ملت ثروت، امکانات و اقتدارات خاصی به حکام و کارمندان دولت سپرده است تا بتوانند وظایفی را که برعهده دارند انجام دهند و در واقع به مردم خدمت کنند، اگر حاکم، رئیس جمهور یا نماینده ی مجلس و یا هر کارمند دولتی، پس از دریافت این امکانات، وظیفه ای را که بر گردن دارد انجام ندهد، به ملت خیانت کرده است. بنابراین خادم و خائن بودن کارمند و استاندار و... را می توان تشخیص داد. دولتی که به جای انجام وظیفه و خدمت رسانی به مردم و انجام تعهدات شرعی و قانونی در برابر ملت، بدان پشت پا زده و بی اعتنا باشد، و در عین حال از امکانات عمومی بهره مند باشد، خائن است نه خادم. رکن اساسی هر دولت و حکومتی، مردمند. رسیدگی و خدمت به این قشر، پایه های حکومت را استحکام بخشیده و موجبات دوام و استقرار آن را فراهم می کند. قرآن مجید دو ویژگی «خیرخواهی» و «امانت داری»
[1] را برای عموم پیامبران الهی نام می برد که با داشتن آن دو، به طور صادقانه با مردم روبرو می شدند، کمر به خدمت آنان می بستند، حرف دل خویش را با آنها در میان می نهادند
(صفحه 18)
و حرف دل و درد و رنج آنها را می شنیدند و برای کمک به مردم، و رفع نیاز آنها و برای رفاه و آسایش و پیشرفت مادی و معنوی آنها خود را به زحمت می انداختند.
[2] بدون تردید امام خمینی قدس سره چنین سیره ی پسندیده ای را از انبیا و اولیای الهی به ارث برده بود و پیوندی عمیق و ناگسستنی با ملت خویش و همه ی عاشقان انقلاب برقرار کرد که تا سالیان دراز ادامه خواهد یافت. عشق به مردم و تصمیم قاطع بر حل معضلات و مشکلات آنان و ارائه ی خدمت خالصانه در گفتار و رفتار و تصمیم گیری های ایشان موج می زد. امت اسلامی را با تمام وجود دوست می داشت، خود را وقف آنان کرد و هر چه در توان داشت در راستای مصالح ملی و منافع مردم به کار گرفت. او خود را وام دار مردم می دانست. آنان را ولی نعمت خویش می دانست و خود را خدمت گزار معرفی می کرد.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت ا... خامنه ای :
آن اراده ی نیرومندی که کوه های عظیم در مقابل او به حساب نمی آمدند، همواره در برابر فداکاری ها، شجاعت و احساسات پاک مردم، سر تعظیم فرود می آورد، آن روح بزرگ و کوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تکان می خورد و می لرزید.
[3] امام بارها در کنار تلویزیون - که صحنه های فقر و محرومیت نشان داده می شود - گریه کرده اند، هنگام اقامت در قم، روزها متجاوز از شش ساعت با مردم دیدار می کردند و ابداً ابراز خستگی نمی کردند و در ملاقات های با مسؤولین سفارش می کردند که شما باید خدمت گزار مردم باشید و به اعضای دفتر اخطار می کردند که مبادا با مردم بدرفتاری شود.
[4] (صفحه 19)
اصول و معیار خدمت رسانی در بینش امام خمینی قدس سره اقتدا به سیره و روش انبیا و معصومان علیهم السلام
پیامبران الهی و امام معصوم علیهم السلام دلسوزترین و خدمت گزارترین انسان ها نسبت به جوامع بشری بودند. از یک سو برای هدایت مردم خود را دچار مشکلات طاقت فرسا می کردند، که خود خدمتی بی نظیر است، و وقتی با عدم پذیرش دعوت حق از سوی مردم مواجه می شدند به خاطر گمراهی آنان بسیار تأسف می خوردند.
[5] و از سوی دیگر از نقطه نظر مادی نیز، رسولان الهی و امامان علیهم السلام ، بیشترین کمک را به افراد فقیر می کرده اند. ایثار گری علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام نسبت به یتیم، مسکین و اسیر، که خداوند متعال سوره ی «هل اتی» را درباره شان فرستاد، نمونه ای است از این تعهدها، انسانیت ها، دلسوزی ها و خدمت ها.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند :
من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم
[6] کسی که هر روز به امور مسلمانان همت نگمارد، مسلمان نیست.
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله سؤال شد: محبوب ترین مردم نزد خداوند کیست؟ فرمود:
انفع الناس للناس
[7] آنکه سودش بیشتر به مردم برسد.
به شهادت تاریخ، پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام ، عالمان دینی، سودمندترین، خادم ترین و دلسوزترین افراد جامعه نسبت به توده های انسان ها بوده اند و از نظر مادی و معنوی، فوق العاده در این راه می کوشیده اند و سختی می دیده اند و در طریق بی نیاز کردن مردم، از قید و بندهای ستم و خیانت، بزرگ ترین رنج ها را به جان خریده اند.
از بایسته های نظام مردم سالار و مکتبی، رسیدگی به حقوق توده ی مردم و اقشار آسیب پذیر جامعه است. زیرا حکومت اقتدار خویش را از توده ی مردم می گیرد، وقتی توده ی مردم به حقوق مشروع خود به آسانی دست یابند، پایه ها و بازوان
(صفحه 20)
ومت می شوند، وگرنه به هیچ روی با حکومت همراهی نمی کنند و در تنگناها به کمک حکومت برنمی خیزند. به دست آوردن خشنودی توده ی مردم، از دست اندازی نزدیکان و خواص به جان و مال مردم جلوگیری می کند.
امام علی علیه السلام در فرمان خود به مالک اشتر می نویسد:
پس خدا را! خدا را! در طبقه ی فرودین از مردم، آنان که چاره ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری بر جای ماندگانند، که در این طبقه مستمندی است خواهنده و مستحق عطایی است به روی خود نیاورنده.
[8] لایه های فرودین جامعه، نه زبان طرح خواسته ها و دردهای خود را دارند و نه راه ها و چاره هایی را بلدند که از آن سوی به تکاپو بپردازند و گره از مشکل خود بگشایند. از این رو کمر همت بستن به خدمت به این قشر از وظایف بسیار مهم دولت اسلامی و کارگزاران آن است.
امام راحل قدس سره در این زمینه می فرمایند:
محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ماست.
[9] همدردی با مردم حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
خداوند بر پیشوایان حق، واجب کرده که [زندگی] خویش را با ناتوانان جامعه، برابر نهند، تا تهیدستی، به مستمند فشار نیاورد.
[10] گویا امام راحل قدس سره این سخن حکیمانه را سرمشق زندگی خویش قرار داده بود که همواره همسطح مردم زندگی می کرد و مسکن و خوراک و پوشاک و هزینه ی زندگی شخصی او همیشه در حد زندگی متوسط جامعه بود. هیچ گاه اسیر زرق و برق دنیا و تجمل و زندگی اشرافی نشد و همین ساده زیستی او تسکین دل محرومان بود. زیرا
(صفحه 21)
ی که بخواهد به ملت خود خدمت کند و رفاه و آسایش عمومی را تأمین نماید، باید از دام خودبینی درآید و به راحتی و آسایش خود پشت پازند.
چون مرتب [به نجف] خبر می آوردند که مردم ایران در زندان تحت شکنجه اند، امام حاضر نبود حتی در روز یک ساعت برود کوفه و از هوای آنجا استفاده کند. در همان هوای گرم و در خانه ای که حتی وسایل معمولی خنک کننده نداشت، تابستان را می گذراند.
[11] شیخ انصاری دست گیری از فقرا و بینوایان را جزو وظایف حتمی خود می دانست و از ایام کودکی این شیوه ی خداپسندانه را داشت. از اشخاصی موثق، به طور متواتر، رسیده که در بقعه ی پیر محمد - واقع در محله ی حیدرخانه ی دزفول - فقیری عاجز بود و شیخ هر شب شام خود را به فقیر می داد و با شکم گرسنه می خوابید یا خود به اندک چیزی قناعت می کرد.
[12] امام خمینی قدس سره این سیره و صفت حسنه را تا آخر عمر ادامه داد؛ گاه عملاً دستور می داد به اشخاص نیازمند کمک شود و گاه می فرمود:
[13] و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه ی عدالت اجتماعی همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می کردند، از بزرگ ترین واجبات و اقامه ی آن از والاترین عبادات است.
خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسؤولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روآوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد، و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند، معاذاللّه که این با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه ی معصومین علیهم السلام ، سازگار نیست.
[14] ایشان این خدمت ها و حمایت ها را تکلیف و وظیفه ی شرعی می شمرد و
(صفحه 22)
می فرمود:
ما از خدای تبارک و تعالی، پیروزی این ملت را و این که ما بتوانیم خدمت کنیم بر این جامعه، ما همه مکلفیم و بتوانیم تکلیفمان را ادا کنیم، در مقابل خدای تبارک و تعالی و در مقابل ملت مسلمان، و بتوانیم این مقدار از قدرتی که داریم صرف کنیم در راه خدای تبارک و تعالی برای نجات بندگان خدای تبارک و تعالی و نجات مستضعفین.
[15] حضرت امام قدس سره در تنفیذ حکم ریاست جمهوری وقت - حضرت آیت اللّه خامنه ای - چنین نوشتند:
... رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم، و رأی ملت مسلمان متعهد و تنفیذ کردن آن محدود است به اینکه ایشان به همان نحو که تاکنون خدمت گزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف و به حکم قرآن کریم اشداء علی الکفار رحماء بینهم بوده اند، از این پس نیز به همان تعهد باقی باشند.
[16] ایشان در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری شهید رجایی فرمودند:
... شما باید برای پابرهنه ها و مستضعفین، که در طول تاریخ به استضعاف کشیده شده بودند و آنها را به حساب نمی آوردند و فقط آن طبقه ی بالا را راضی نگاه می داشتند و به اصطلاح کدخدا را می دیدند، ده را می چاپیدند [خدمت کنید
[17] ].
ارج نهادن به محرومان و مستضعفان در قرآن کریم آمده است:
با کسانی که بامداد و شبانگاه، پروردگار خویش را می خوانند و رضای او را می جویند، با شکیبایی قرین باش و دیدگانت به جستجوی
(صفحه 23)
یور زندگانی دنیا، از آنها منصرف نشود. کسی که دل وی را از یاد خویش غافل کرده ایم و هوس خود را پیروی کرده و کارش زیاده روی است، اطاعت مکن.
[18] در ذیل آیه ی فوق آمده است که «مؤلّفه قلوبهم» به پیامبر گفتند: اگر در صدر مجلس بنشینی و این پشمینه پوشان بدبوی را از ما دور کنی، دینت را می پذیریم. آنگاه این آیه نازل شد. پیامبر برخاست و به جستجوی این بینوایان و مستضعفان شتافت، آنان را در آخرهای مسجد دید که به ذکر الهی مشغولند. به آنان فرمود:
خدای را سپاس که زندگیم را به پایان نرساند، تا دستور داد که من در کنار گروهی از امتم باشم و با آنها زندگی کنم. هان، من در زندگی و مرگ با شما هستم.
[19] امام خمینی قدس سره از ابتدای نهضت اسلامی، تلاش وسیعی برای معرفی چهره ی واقعی محرومین و زدودن غبار غربت و مظلومیت از آنان به عمل آورد و این طریق را در طی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه داد.
هدف امام از این تلاش بی وقفه، تثبیت دو نکته بود اول آنکه محرومین و مستضعفان، برخلاف تبیلغات سرمایه داران و مترفین، انسان های شرافتمندی می باشند که از اعتماد به نفس و آرامش روحی کامل برخوردارند و در سایه ی بی اعتنایی به زخارف دنیا خدمت بزرگی به بشریت ارائه داده اند، و از این رو شایسته ی هرگونه خدمت می باشند. دوم آنکه همین واقعیت را به خود محرومان یادآور شوند و اعتقاد آنها را به راهی که انتخاب کرده اند تقویت نمایند.
اصرار حضرت امام قدس سره بر تثبیت این دو نکته نشان می دهد که ایشان برای آزاد کردن محرومین از حقارت تحمیلی که زاینده ی رفتارهای حقارت آمیز نسبت به قشر مستضعف در طول قرون است - اهمیت زیادی قایل بودند و، چون القائات مسموم مستکبرین و صاحبان زر و زور را در این تحقیر و توهین تاریخی مؤثر می دانستند،
(صفحه 24)
معتقد بودند اولین قدم برای خدمت به محرومین و قشر مستضعف، مقابله با این ظلم بزرگ و تثبیت چهره ی مثبت آنها است. به دنبال این خدمت اصلی است که آنان را شایسته ی خدمت رسانی ظاهری و مادی و به کارگیری در امور اجتماعی می شمردند. ترسیم جوهر خط انبیاء و قرآن و عالمان، در گرایش به مستضعفان و خدمت رسانی به آنان، چنین است:
تمام ادیان از میان مستضعفان برخاسته اند، مستضعفین بر تمام ادیان حق دارند. عبادتی بالاتر از خدمت به محرومان وجود ندارد. پیغمبر خودمان که تاریخش نزدیک است، یک شخصی بود که از همین توده ها و جمعیت ها بود و با همین ها بود؛ از بدو بعثت تا آخر. با قدرتمندها و باغ دارها و مکنت دارها و سرمایه دارها، همیشه در جدال بود. پیغمبرها از این توده ها بودند، و قدرتمندها را می ترساندند، نه از قدرتمندها بودند، برای اینکه توده ها را چه بکنند.
[20] کسی که یک مقداری آشنا باشد با منطق قرآن، می بیند که آن است که وادار کرد پیغمبر اسلام را... به اینکه با این مردمی که با منافع توده های مردم مخالف هستند و استثمار می کنند آنها را، با اینها باید جنگ بکنند...
[21] محرومین و مستضعفان صاحبان اصلی کشور در بینش حضرت امام، توده ی مردم که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند، ولی نعمت مسؤولان و صاحبان کشور هستند و به همین جهت در خور هرگونه احترام و خدمت می باشند. به اعتقاد ایشان :
همه ی مقامات جمهوری اسلامی، مرهون فداکاری قشر ضعیف هستند. پیروزی انقلاب، تأسیس حکومت اسلامی، سازماندهی کشور و خنثی کردن توطئه های دشمنان، مرهون ملت است. پایین شهری ها ولی
(صفحه 25)
نعمت ما هستند، آنها ما را از زندان ها بیرون آورده اند و به قدرت رسانده اند و اگر تا آخر عمر به آنها خدمت کنیم، نمی توانیم از عهده ی آنها بربیاییم. خدمت به گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه افتخار است.
[22] این سخنان علاوه بر ارزش فقرا و محرومین و توده ی مردم در چشم حضرت امام، نشان دهنده ی اوج اعتماد بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی به فقرا و محرومین است. همان گونه که می فرمایند:
تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
همواره جامعه ها از دو قشر فقیر و غنی و مستضعف و مستکبر و عوام و خواص، تشکیل شده اند. و این که حکومت بتواند همه ی مردم، چه عوام و چه خواص، را از خود راضی نگه دارد ممکن نیست. راضی نگه داشتن خواص، به نارضایتی و ناخشنودی توده ی مردم می انجامد و خشنود نگه داشتن توده ی مردم، به ناخشنودی خواص، می انجامد، اما از آنجا که خواص تعداد اندکی هستند، حکومت برای پایداری خود و به دست آوردن رضای خداوند، باید تلاش ورزد که توده ی مردم را از خود راضی نگه دارد.
امام علی علیه السلام می فرمایند:
باید از کارها، کاری را بیشتر دوست بداری که نه از حق بگذرد و نه فروماند و عدالت را فراگیرتر بود و رعیت را دل پذیرتر، که ناخشنودی همگان، خشنودی نزدیکان را بی اثر گرداند و خشم نزدیکان، خشنودی همگان (عامه ی مردم) را زیانی نرساند.
[23] امام راحل قدس سره نیز در این زمینه می فرمایند:
مملکت مال زاغه نشینان اطراف تهران است که من خدا می داند غصه می خورم که تا حالا برای اینها فکری نشده است.
(صفحه 26)
نهضت را اینها پیش برده اند. ما مرهون اینها - زاغه نشینان - هستیم.
[24] این انقلاب مهم اسلامی، رهین کوشش های این طبقه است. طبقه ی محروم... یک موی سر شما بر همه ی آن کاخ نشین ها و آنهایی که در این انقلاب هیچ فعالیتی نداشتند، بلکه کارشکنی هم تا آن اندازه که می توانستند می کردند و الان هم هر مقدار که بتوانند می کنند.
[25] قدر این ملت را بدانید و در خدمت گزاری به آنان، خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستم دیدگان - که نور چشم ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاری های آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است - فروگذار نکنید.
[26] امام تصریح دارند که همت و جهاد مستمر مستمندان و طبقه ی محروم مردم است که انقلاب را به پیروزی رسانده و در مقابل این خدمت بزرگی که برای اسلام و مسلمین در عصر حاضر انجام داده اند، شایسته ی هرگونه توجه و خدمتند:
اگر نبود همت این محرومان و همت این روستاییان و همت این جنوب شهری ها، اگر نبود این، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه در مقابل مشکلات می توانستیم مقاومت کنیم.
[27] این پایین شهری ها و این پابرهنه ها، به اصطلاح شما، اینها ولی نعمت ماها هستند.
[28] مستضعفین بر تمام ادیان حق دارند... نهضت ما هم با مستضعفین پیش رفت.
[29] (صفحه 27)
صحنه های جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه ایران اسلامی، صحنه های آزمون عملی برای بازشناخت مدعیان از خادمان واقعی مملکت بود. خطوط مختلف جبهه را نیز اقشار آسیب پذیر، اما مؤمن و متعهد، پر کرده بودند و از این رو، صاحبان انقلاب هستند، هم در پدید آوردن آن و هم در حفظ آن و ناکام گذاردن توطئه های دشمنان. امام روشن بین در این رابطه می فرمایند:
این انقلاب مهم اسلامی، رهین کوشش همین این طبقه است، طبقه ی محروم... یک موی سر شما بر همه ی آن کاخ نشین ها و آنهایی که در این انقلاب هیچ فعالیتی نداشتند، بلکه کارشکنی هم تا آن اندازه که می توانستند می کردند، و الان هم هر مقدار که بتوانند می کنند... شما اگر در تمام جبهه ها نگاه کنید، یک نفر از مردم بالانشین و سرمایه دار را نخواهید دید، و تمامی افراد جبهه ها، از همین افراد محروم و زاغه نشین هستند و این انقلاب مال آنهاست و بقیه فقط تماشاچی هستند.
[30] ما کی هستیم، ما چی هستیم، من قریب هشتاد و چند سال در این دنیا بوده ام و به قدر این چند روزی که این رزمندگان مشغول خدمت هستند من خدمت نکرده ام.
[31] قرب و نزدیکی به خدا و تحقق اراده ی حق یکی از مبانی خدمت به همه ی مردم، به ویژه به قشر محروم و مستضعف، از نگاه امام راحل، این بود که ایشان این امر را اراده و خواست خدا، تکلیف و وظیفه و عبادتی بزرگ می دانست:
خدای تبارک و تعالی است که به اراده ی خودش می خواهد که مستمندان مرفه باشند.
[32] (صفحه 28)
ما باید... برای خدا کار بکنیم، و برای خدا کارکردن این است که ببینیم خدا چی فرموده است، چی گفته است، ما باید بکنیم، فرموده است که به مستمندان باید برسید... به مردم فقیر باید برسید.
[33] پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه ی خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد.
[34] در بینش امام قدس سره :
اسلام آمده است که ضعفا را پرستاری کند، خدمت به ضعفا بکند.
[35] بر این اساس است که می فرماید:
ما می خواهیم منافع مملکت ما صرف این فقرا و بیچاره ها بشود.
[36] ما آمدیم این محروم ها را از محرومیت دربیاوریم.
[37] به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است.
[38] شما مردم شریف ایران، در جریان مبارزه با استعمار و استثمار، پیروزی بزرگی به دست آوردید... اکنون نیز باید با خودیاری و همکاری، برای مبارزه علیه فقر و محرومیت بسیج شوید و با تأیید الهی، به نجات مردم مستضعف کمر همت ببندید.
[39] اکنون که اسلام به عنوان یک ایدئولوژی پاسخگو به مشکلات زمان، پذیرفته شده است، موجبات سستی آن را فراهم نکنیم، با عمل و تفکرمان، نسل جوان را به ایدئولوژی های دیگر سوق ندهیم، و بدانیم که اگر مسائل اصلی مردم و جامعه را بدون جواب بگذاریم و تنها به ظواهر و شعارها بسنده کنیم، زمینه ی همه ی گرایش های ضددینی را فراهم ساخته ایم. نمایندگان ملت باید از قشرهایی باشند که اسلام را پیاده
(صفحه 29)
ده و انقلاب اسلامی را بیمه سازند. آیا با وجود فقر و محرومیت و استضعاف، جامعه ی اسلامی می تواند استوار بماند و اسلامی باشد؟
پاسخ امام چنین است:
یک مملکتی که زاغه نشین هایی، آن چنانی، داشته باشد و مردم به فکر اینها نباشند، این مملکت اسلامی نیست، صورتش اسلامی است، اما محتوا ندارد.
[40] باید مسایل اساسی حل بشود، در اینجا، و پیاده بشود، باید مستضعفین را حمایت بکنند، باید مستضعفین تقویت بشوند، زیر و رو بشوند،... همه باید با هم برادر و در این مملکت همه باشند.
[41] عوامل و ابزار خدمت رسانی نقش قلم و مطبوعات خدمت به مردم و جامعه، انواع و اقسامی دارد. گاه خدمات مادی است از قبیل تأمین مایحتاج عمومی، بهداشت و غیره، و گاه از قبیل خدمت به افکار و مغزها و پرورش و ساخت انسان هاست. به اعتقاد حضرت امام، قلم و مسلسل دو ابزار خدمت اند. اما یکی در خدمت انسان ها و یکی در خدمت ابرقدرت ها. انسان ها وقتی به رشد و کمال می رسند که سلاح ها را تبدیل به قلم، یعنی ابزار خدمت رسانی مفید نمایند:
ما امیدواریم که بشر به رشدی برسد که مسلسل ها را به قلم تبدیل کند. آنقدری که قلم و بیان به خدمت بشر بوده است مسلسل ها نبوده اند. مسلسل ها غالباً درخدمت ابرقدرت ها بوده و برای تباهی بشر بوده اند... قلم و علم و بیان است که می تواند بشر را بسازد، نه مسلسل و سایر قوای تخریب کننده... بشر تا در سایه ی مسلسل و توپ و تانک می خواهد ادامه ی حیات بدهد، نمی تواند انسان باشد و به مقاصد انسانی برسد. آن وقتی مردم به مقاصد اسلامی و انسانی می رسند و به
(صفحه 30)
مال دانش و علم می رسند که قلم ها بر مسلسل ها غلبه کند. اول آیه ای که بر پیغمبر اکرم وارد شده است، هم قرائت را توصیه کرده است، جهتی را که باید قرائت و علم در خدمت او باشد را هم بیان فرموده است. فرموده است: «اقرأ باسم ربک» قرائت و علم و دانش، مطلقاً مطلوب نیست چه بسا دانشی که بر ضد انسانیت و انسان باشد و بر ضد کرامت انسان است. لکن دانشی که جهت داشته باشد، برای خدمت بشر باشد، باسم رب باشد، توجه به ربوبیت و اسم خدا داشته باشد، آن قرائت و آن علم و آن مسلسل هاشان در خدمت انسانند.
[42] به اعتقاد ایشان قلم، مسلسل، تعلیم و تربیت، دانشگاه ها و آموزش و پرورش باید جهت دار و در خدمت راه خدا و بندگان خدا باشد :
همه ی ترقیات بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا کرده است. کوشش کنید که این آموزشی که به مردم می دهید جهت دار باشد. همان طوری که سواد را به آنها یاد می دهید و همان طوری که نوشتن و خواندن را به آنها یاد می دهید، جهت هم به آنها بدهید که برای خدا بخوانند و برای خدا بنویسند، برای خدمت به خلق و برای خدمت به خدا و برای خدمت به اسلام.
[43] در نگاه حضرت امام، مطبوعات و قلم هایی که در زمینه ی اطلاع رسانی مشغول به کارند، باید در خدمت اهداف بلند انقلاب قرار گیرند:
مطبوعات باید به این ملت خدمت کنند و باید همان راه را پیش بگیرند که ملت داشته و به واسطه ی همان پیروز شده است.
[44] و آن همان اسلام و انگیزه های اسلامی است. ولی ایشان از برخی مطبوعات گله مند بودند که این هدف مهم را نادیده گرفته و به جای خدمت به مردم، در خدمت اجانب درآمده و اهداف آنان را تعقیب می کنند.
(صفحه 31)
در راه برپایی نظام اسلامی، بسیاری از بهترین کسان، جان خود را نثار کرده و شهید شده اند و این بالاترین خدمت یک فرد به جامعه و دین است. یادگاران و بازماندگان آنها سزاوار انواع خدمتند.
از دید حضرت امام قدس سره :
خدمت به شهید ارزشش بیشتر از همه خدمت هاست. معلولی که جان خودش را در دست گرفته و تقدیم کرده است، آن هم فداکاری خودش را کرده است، شما که خدمت به شهید می کنید... خدمت به آنها خدمت به نبی اکرم است. خدمت به انبیا است، بدانید که شما در راه شهید دارید خدمت می کنید.
[45] جایگاه حکومت و نقش مسؤولان ملتفت باشید که شمایی که الان به حکومت رسیدید، حکومت نیست، خدمت گزار هستید. اسلام حکومت به آن معنی ندارد، اسلام خدمت گزار دارد... شما خودتان را حاکم مردم ندانید. شما خودتان را خدمت گزار مردم بدانید. این ثوابش پیش خدا بیشتر از این است که خودتان را حکومت بدانید. حکومت همان خدمت گزار است.
[46] حضرت امام پیروزی انقلاب اسلامی را زمینه ی خوبی برای خدمت رسانی به مردم می دانند و به استانداران و سایر دست اندرکاران خدمت رسانی توصیه می کنند قدر مردم را بدانند و تا حد امکان در خدمت آنان باشند و خدمات انجام شده را به اطلاع مردم برسانند تا زمینه ی تبلیغ های سوء را از دست دشمن بگیرند و خدمت را عار ندانند، که رسول اکرم نیز یک خدمت گزار بود:
مردم خیلی خوبند،... ماها بدیم، آنها خوبند، این خوب ها را نگه دارید، و با خودتان همراه کنید،... تمام استداندارها بنا را بر این بگذارند که کارهای خودشان را خوب انجام بدهند، در خدمت مردم باشند، حالی
(صفحه 32)
نند به مردم که حکومت اسلامی، حکومت خدمت است. پیغمبر اکرم خدمت گزار مردم بود، با آن که مقامش آن بود ولی خدمتگزار بود... این قلب های صاف پاک مردم را نگه دارید، این کشاورزها و کارگرها بودند که شما را به استانداری رساندند و الا شما را استاندار نمی کردند... ما باید درست توجه داشته باشیم و خدا را حاضر ببینیم همه جا... ما در محضر خدا هستیم، وقتی ما در محضر خدا هستیم، بندگان خدا که عزیز خدا هستند، [اگر] در محضر خدا ما به آنها اذیت بکنیم، این جرم بخشودنی نیست. باید نگه دارید این مردم را، اگر بخواهید کشور شما دوباره اسیر نشود و همه چیز را از شما نگیرند.
[47] و پس از آنکه مردم، فرمان این خدمت گزار بزرگ را پذیرفته و فتنه ای عظیم را، در روز 25 خرداد 1360 ، در نطفه خفه کردند، با گوشزد کردن آثار گران قدر حضور آنان در صحنه، با کلماتی بسیار صمیمی، دوستانه، بی پیرایه و صادقانه از مردم می خواهد که هیچ گاه صحنه های انقلاب را خالی نکنند و مسؤولان آن را تنها نگذارند:
دوستان عزیزم! بسیار دقت کنید و کاملاً به هوش باشید و هوشیارانه، با آرامش کامل، ولی با تمام توان در صحنه باشید که بی شما هیچ کس، هیچ نمی تواند بکند و با شما همه ی دشمنان رسول اکرم و ائمه ی اطهار نابود خواهند شد... خمینی دست یکایک شما را می بوسد و به یکایک شما احترام می گذارد و یکایک شما را رهبر خودش می داند، که بارها گفته ام، من با شما یکی هستم و رهبری در کار نیست.
[48] ایشان در سال های عمر پربرکتش ضمن تأکید بر همه کاره بودن مردم، از مسؤولان می خواهد که به نظر و رأی مردم احترام گذاشته و یکسره خدمت گزار آنان باشند، که این تکلیف است:
بدون این که این ملت همراهی کند ما نمی توانستیم کاری بکنیم، هر
(صفحه 33)
ی داریم از اینهاست و هر چی هست، مال اینهاست، دولت، عامل اینهاست، قوه ی قضاییه، عامل اینهاست، قوه ی اجراییه، عامل اینهاست، قوه ی مقننه، عامل اینهاست. ادای تکلیف باید بکنند، شرکت باید بدهند مردم را در همه ی امور
[49] .
دائماً در نظرتان باشد که ما یک بنده ی خدایی هستیم که این مردم ما را به این محل رساندند و ما برای آنها باید خدمت بکنیم، اصلش مملکت حبسی بود، تمام کشور یک زندانی بود برای همه... همین ملت شما را نجات داده است... بنابراین آن چیزی که اساس است، در این مملکت، هم سیاست اقتضا می کند، هم دیانت اقتضا می کند، هم انصاف و وجدان اقتضا می کند، این است که این خدمت گزارهایی که مجانی برای شما دارند خدمت می کنند و برای حکومت دارند خدمت می کنند، اینها ارجشان را بدانید، و بدانید که اگر خدای نخواسته این پیوند سست شود و گسسته بشود، خدای نخواسته، کار همان است که اول بود، حالا نشود، چند وقت دیگر
[50] .
و من امیدوارم که انشاءا... موفق باشید، و همه مان موفق باشیم، و همه مان عازم خدمت به مردم، اینها بندگان خدا هستند، ما به خدا بخواهیم خدمت کنیم، به این بندگان خدا باید خدمت بکنیم و خدا احتیاج به خدمت ما ندارد.
[51] جهت گیری سیاست های اقتصادی نظام جهت گیری نظام اقتصادی در هر کشوری با اصل محوری آن نظام پیوستگی کامل دارد، لذا باید کاملاً با آن متناسب باشد و همواره در مکاتب مختلف این هماهنگی موجب استحکام نظام می شود. چنانچه این دو اصل با هم هماهنگ نباشند، نه تنها
(صفحه 34)
مکان دست یابی به هدف را از بین می برند، بلکه ممکن است شرایط اضمحلال نظام را (مانند شوروی سابق) فراهم آورند. حضرت امام قدس سره ، در راستای هموار کردن راه خدمت رسانی به مردم و به ویژه توده های محروم، این قدم را برداشته و در تبیین جهت اقتصاد اسلامی می فرمایند:
ارائه ی طرح ها و اصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام، در راستای حفظ منافع محرومان و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه ی اسلام با زراندوزان، بزرگ ترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود.
[52] در این فراز، ایشان با تأکید خاصی (اصولاً) اشاره دارند که جهت گیری اقتصاد اسلام حفظ منافع محرومین است. تنها آنچه باقی می ماند، تبیین و اجرای عملی آن است. این جهت گیری مشخص می کند که آنچه باید از برآیند نظام اقتصادی اسلام حاصل شود، حمایت از محرومین و مستضعفین است. از منظر ایشان گرایش و روح اقتصاد اسلام این جهت گیری است. لذا اگر این روح را از آن بگیریم دیگر جانی در کالبد اقتصاد اسلامی نخواهد بود. تضاد اصلی سرمایه داری (و سوسیالیسم) با این جهت گیری است:
بدون شک، جهان خواران، به همان میزان که از شهادت طلبی و سایر ارزش های ایثارگرانه ی ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند.
[53] ایشان سیستمی را که باید جایگزین سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام (در حال حاضر) شود، با تکیه بر اسلام، سیستمی می دانند که دربرگیرنده ی منافع محرومین و در خدمت پابرهنه ها باشد، و این خدمت را وظیفه ی علما و کارشناسان اسلامی می دانند:
این به عهده ی علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام،
(صفحه 35)
ها و برنامه های سازنده و دربرگیرنده ی منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگناها و فقر معیشت به درآورند.
[54] مجلس، که مجلس شورای اسلامی است، نمایندگان باید اهداف اسلام را پیاده کنند و در چارچوب ایدئولوژی انقلاب، که اسلام است، حرکت می کنند و باید جوهر ماهوی اسلام را تحقق بخشند. نمایندگان، وکلای توده های میلیونی مردم و صاحبان اصلی انقلابند، نه نماینده ی قشری خاص، لذا از دید حضرت امام قدس سره ، مجلسیان در تدوین قوانین و لوایح نیز باید به جهت و سمت اصلی انقلاب، یعنی خدمت به محرومان، حرکت کنند.
اینها (مستضعفین) کشته داده اند. اینها خون داده اند، اینها سهیم هستند، همه ی سهم مال اینهاست.
[55] نمایندگان محترم مجلس با طرح قوانین و لوایح به سمتی حرکت کنند که مشکلات اساسی کشور مرتفع و سیاست های زیربنایی کشور در امور فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، در راستای کمک به محرومین و رفع استضعاف مدرن، به مورد اجرا درآید.
[56] امام قدس سره ، در تاریخ 28/12/59 ، خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، فرمودند:
لعلک باخعٌ نفسک - شاید تو می خواهی خود را هلاک کنی. غصه می خورد از بس برای این مردم، غصه ی پیامبر برای کفار بود، غصه می خورد که اینها نمی فهمند دارند چه می کنند، اینها دارند برای خودشان جهنم می سازند. چرا ما یک ذره ای، یک بارقه ی کوچکی از این «نفس» مطمئنه ی شریف در قلبمان نباشد که برای این ملت کار کنیم، نه برای خودمان؟ اگر همه کوشش کنیم که برای ملت کار بکنیم همه چیز اصلاح
(صفحه 36)
می شود. بیایید به فکر این باشیم که ما برای این امت هر کاری می خواهیم بکنیم، این مقام را برای امت خرج کنیم، این پست را برای امت بگیریم.
[57] ... امید آن است که رسیدگی به حال مستضعفین و مستمندان کشور، که قسمت اعظم ملت مظلوم را دربرمی گیرد، در رأس برنامه ها قرار گیرد. و در نخستین مجلس شورای اسلامی طرح های جدی، در رفاه حال این طبقه محروم، داده شود، تا در پیشگاه خداوند متعال بعضی از دیون خودتان را به این طبقه ی عزیز که جان خود را برای اسلام و آزادی و استقلال کشور، در طبق اخلاص گذاشته و پیروزی را برای انقلاب اسلامی به ارمغان آوردند، ادا کرده باشید... طرح ها و پیشنهادهایی را که مربوط به عمران و رفاه حال ملت، خصوصاً مستضعفین، است انقلابی و با سرعت تصویب کنید...
[58] ترسیم چهره ی واقعی مستکبران اساساً دشمن اصلی نهضت های پیامبران الهی، از دیدگاه قرآن کریم، همواره، مترفان و سرمایه داران هستند، که پیام ها و آرمان های انبیا، آنان را به وحشت انداخته و آن پیام ها را با اهداف و منافع نامشروع خویش در تضاد می بینند، قرآن کریم، به صورت یک قاعده ی کلی، در مقابل تمامی پیامبران که در هر جامعه ای مبعوث می شدند، گروهی خوش گذران و سرمایه دار (مترفین) را معرفی می نماید که با تکیه بر اموال و اولاد خویش به رسالت پیامبران کفر می ورزیدند:
وَ ما اَرْسَلْنا فی قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ اِلاّ قالَ مُتْرَفوُها اِنّا بِما اُرْسِلْتُمْ بِه کافِروُنَ وَ قالُوا نَحْنُ اَکْثَرُ اَمْوالاً وَ اَولاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعُذَّبینَ
[59] به اعتقاد حضرت امام قدس سره انبیا آمدند تا به همراهی محرومان با مستکبران نبرد
(صفحه 37)
نند، آنان را به مقام شایسته خود برسانند و این بالاترین خدمت به این قشر است. از آن پس نیز نباید هیچ گاه این نبرد فراموش شده و از خدمت رسانی به جبهه ی فقرا و تقویت بنیه ی آنها غفلت شود:
مردم به دو دسته تقسیم شده اند: ظالم و مظلوم، در یک طرف صدها میلیون گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته است و در طرف دیگر اقلیت هایی از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سیاسی که عیاش و هرزه گرد و فاسدند. مردم گرسنه و محروم که خود را از ظلم حاکم غارت گر نجات بدهند تا زندگی بهتری پیدا کنند و این کوشش ادامه دارد، ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم.
[60] باید مصلحت زجر کشیده ها و جبهه رفته ها و شهیدها و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یک کلام مصلحت پابرهنه ها و گودنشین ها و مستضعفین بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی، مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پشتیبان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیا فروشان چهره ی کفر زدایی و فقر ستیزی روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند، و لکه ی ننگ دفاع از مرفهین بی خبر از خدا را بر دامن مسؤولین نچسبانند.
[61] آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی و مستضعفین و محرومین جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه اند، و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهین بی درد، با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند، و به مبارزه راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند، آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه و
(صفحه 38)
فاه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیا خواهی و آخرت جویی، دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند، و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم.
[62] از دیدگاه حضرت امام راحل قدس سره ، جنگ فقر و غنا در سراسر تاریخ در جریان بوده و در این مبارزه ی بی امان، خدمت به جبهه ی محرومان و مستضعفان یک تکلیف است. این امر نه اختصاص به زمان خاص دارد و نه ویژه ی مکان معینی است. دعوت به تصاحب قدرت در جهان، حل مشکلات و مسائل مسلمانان، حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان را از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی معرفی می نمایند
[63] و با فریاد رسا اعلام می دارند:
فریاد برائت ما فریاد فقر و تهیدستی و گرسنگان و محرومان و پابرهنه هایی است که حاصل عرق جبین و زحمات شبانه روزی آنان را زراندوزان و دزدان بین المللی به یغما برده اند و حریصانه از خون دل ملت های فقیر و کشاورزان و کارگران زحمتکشان، به اسم سرمایه داری و سوسیالیزم و کمونیزم، مکیده و شریان حیات اقتصاد جهان را به خود پیوند داده اند و مردم جهان را از رسیدن به کمترین حقوق حقه ی خود محروم نموده اند.
[64] ایشان در این زمینه، به فرمایش و سیره ی علوی تمسک نموده و می فرمایند:
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید من حکومت را به این علت قبول کردم که خداوند تبارک و تعالی از علمای اسلام تعهد گرفته و آنها را ملزم کرده که در مقابل پرخوری و غارت گری ستمگران و گرسنگی و محرومیت
(صفحه 39)
تم دیدگان ساکت ننشینند و بیکار نایستند.
[65] مسأله ی خدمات عمومی، تعدیل حقوق ها، محرومان و نیازمندان و در کل مسأله ی توده ی محروم، از مسائلی است که باید در حکومت اسلامی مورد توجه خاص قرار گیرد. و چون در حکومت های به ظاهر دینی یا ضد دینی به این امور توجه نشده، تبدیل به حالت تضاد و جنگ و نزاع دائمی درآمده است و ما وظیفه داریم مظلوم و محروم را نجات دهیم، ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم.
همین وظیفه است که امیرالمومنین علیه السلام در وصیت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر می دهد و می فرماید:
و کونا للظالم خصماً و للمظلوم معیناً
دشمن ستمگر و یاور و پشتیبان ستم دیده باشید.
[66] ختام سخن، رهبری و خدمت گزاری چنانکه قبلاً گذشت، امام راحل قدس سره پیامبر صلی الله علیه و آله را یک خدمت گزار می نامد و اصولاً یکی از عناوینی که بیان گر دیدگاه اسلام، در زمینه ی حقوق مردم در نظام اسلامی، است، عنوان «اجیر» است؛ یعنی خدمت گزار. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
الا و انی انا ابوکم، الا و انی انا مولاکم، الا و انی انا اجیرکم
[67] آگاه باشید که همانا من پدر شما هستم، آگاه باشید که همانا من زمام دار شما هستم، آگاه باشید که همانا من اجیر [خدمت گزار] شما هستم.
اجیر به کسی می گویند که در مقابل انجام خدمتی برای مردم، از آنان حقوقی دریافت می کند. اما پیامبر اسلام چونان سایر انبیا هیچ گونه مزد مادی از مردم
(صفحه 40)
نمی طلبد، تنها چیزی که به عنوان مزد و حقوق از مردم می طلبد، پیاده کردن برنامه های حیات بخش آنان و راه یابی به سوی کمال است:
قُلْ ما اَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاّ مَنْ شاءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلی رَبِّهِ سَبیلاً
[68] بنابراین رهبر در نظام اسلامی خدمت گزاری است که حقوقش سود مادی برای شخص او ندارد. او از توانایی خود تنها به عنوان امین و نگهبان و اجیر مردم استفاده می کند. در واقع، رهبر، خدمت گزاری است بی مزد و منت و اجیری بدون حقوق.
قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ اَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ اِنْ اَجْرِیَ اِلاّ عَلَی اللّه ِ
[69] براین اساس، امام راحل قدس سره به حقوق مردم در نظام اسلامی اعتقاد کامل داشت و خود را خدمت گزار می نامید و در وصیت نامه ی سیاسی - الهی خود به طور کامل از این اعتقاد پرده برداشت و با جملاتی زیبا و عمیق از مردم - با آن همه خدمتی که انجام داده بود - عذر قصور و تقصیر خواست:
از خدای رحمان و رحیم می خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیرها بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهی ها و قصورها و تقصیرها بپذیرند و با قدرت و تصمیم و اراده به پیش بروند و بدانند که با رفتن یک خدمت گزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد، که خدمت گزارانی بالا و والاتر در خدمتند.
پایان مقاله
[1] - سوره ی اعراف، آیات 62 ، 68 و 79 و سوره ی هود، آیه ی 34 .
[2] - سوره ی توبه، آیه ی 128 .
[3] - مجله ی حوزه، شماره ی 37 و 38 ، ص 155 - 154 .
[4] - وجدانی، مصطفی، سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی قدس سره ، مصطفی وجدانی، انتشارات پیام آزادی، 1362 ، ج 2 ، ص 73-72 .
[5] - ر. ک: سوره ی توبه، آیه ی 128 و سوره ی شعراء، آیه ی 3 .
[6] - اصول کافی، (مترجم)، ج 3 ، ص 238 .
[8] - نهج البلاغه، نامه ی 53 (عهد نامه ی مالک اشتر).
[9] - صحیفه ی نور، ج 20 ، ص 129 .
[10] - نهج البلاغه، ترجمه ی فیض الاسلام، خطبه ی 200 .
[11] - سرگذشت های ویژه، ج 1 ، ص 12-11 .
[12] - زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 80 .
[13] - صحیفه ی نور، ج 21 ، ص 178 .
[14] - صحیفه ی نور، ج 20 ، ص 129 .
[15] - همان، ج 3 ، ص 234 .
[16] - صحیفه ی نور، ج 15 ، ص 180-179 .
[17] - همان، ج 15 ، ص 182 .
[18] - سوره ی کهف، آیه ی 18 .
[19] - محمد رضا حکیمی - محمد حکیمی - علی حکیمی، الحیاة، ج 2 ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم، 1367 ، صص 53 و 52 .
[20] -صحیفه ی نور، ج 5 ، ص 47 .
[21] - همان، ج 2 ، ص 236 .
[22] - مستضعفین، مستکبرین، دفتر نخست.
[23] - نهج البلاغه، نامه ی 53 .
[24] - صحیفه ی نور، ج 10 ، ص 84 .
[25] - صحیفه ی نور، ج 10 ، ص 46 .
[26] - همان، ج 21 ، ص 182 .
[27] - همان، ج 17 ، ص 246 .
[30] - صحیفه ی نور، ج 14 ص 164 .
[31] - همان، ج 20 ، ص 4 .
[32] - همان، ج 6 ، ص 234 .
[33] - صحیفه ی نور، ج 19 ، ص 13 .
[34] - همان، ج 18 ، ص 58 .
[35] - همان، ج 4 ، ص 59 .
[36] - همان، ج 3 ، ص 175 .
[37] - همان، ج 6 ، ص 129 .
[38] - همان، ج 21 ، ص 201 .
[39] - همان، ج 5 ، ص 274 .
[40] - صحیفه ی نور، ج 5 ، ص 148 .
[42] - صحیفه ی نور، ج 13 ، ص 229 - 228 .
[43] - همان، ج 13 ، ص 229 .
[44] - صحیفه ی نور، ج 13 ، ص 247 .
[45] - همان، صص 274-273 .
[47] - صحیفه ی نور، ج 13 ، ص 190 .
[48] - صحیفه ی نور، ج 15 ، ص 23 .
[49] - همان، ج 20 ، ص 5 .
[50] - صحیفه ی نور، ج 13 ، ص 192 .
[52] - همان، ج 20 ، ص 128 .
[53] - صحیفه ی نور، ج 20 ، ص 129 .
[55] - صحیفه ی نور، ج 5 ، ص 182 .
[56] - همان، ج 20 ، ص 214 .
[57] - همان، ج 14 ، ص 140 .
[58] - صحیفه ی نور، ج 12 ، ص 121 .
[59] - سوره ی سبا، آیات 34-35 .
[60] - امام خمینی، ولایت فقیه، ص 85 .
[61] - صحیفه ی نور، ج 20 ، صص 124-123 .
[62] - صحیفه ی نور، ص 235 .
[63] - همان، ج 20 ، ص 238 .
[65] - امام خمینی، ولایت فقیه، ص 43 .
[67] - شیخ مفید، الامالی، ص 353 .
[68] - سوره ی شوری، آیه ی 23 ، سوره ی سبا، آیه ی 47 ، سوره ی فرقان، آیه ی 57 .
[69] - سوره ی سبا، آیه ی 47 .