اعتدال، در زندگی فردی و اجتماعی انسان تأثیر دارد. مهم ترین آنها عبارت اند از:
1 تربیت: یکی از راه کارهای تربیت و اصلاح نفس، میانه روی است، زیرا تربیت، در سایه تعدیل قوای نفسانی و کنترل قوه غضب و شهوت و عقل به دست می آید. بر این اساس امام علی(ع) می فرماید: هر گاه به اصلاح خود مایل بودی، میانه رو، قانع و کم آرزو باش. 12
2 نجات انسان: پیامبر اکرم (ص) یکی از اسباب نجات آدمی را اعتدال در هنگام دارایی و نداری می داند. 13 این نجات شامل نجات انسان از ناملایمات زندگی دنیا و عذاب عالم برزخ و قیامت می شود.
3 بی نیازی: امام صادق(ع) می فرماید: (ان ّ القصد یورث الغنی؛14 به درستی که میانه روی، سبب بی نیازی و ثروت می شود). دلیل این بی نیازی آن است که با اعتدال و اندازه گیری در زندگی، فعالیت های اقتصادی مانند مصرف، تولید، و هزینه های زندگی سامان می یابد و از اسراف جلوگیری می شود.
4 سلامتی: سلامت بدن انسان به تعادل قوای جسمانی بستگی دارد. غدد هورمونی اگر کمتر یا زیادتر ترشح کند، سلامت آدمی را تهدید خواهد کرد. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: هر کس سلامتی می خواهد، پس باید میانه رو باشد. 15
5 وحدت: پیامبر اکرم (ص) می فرماید: بر شما باد به میانه روی، زیرا ملتی که میانه رو باشد، هرگز دچار تفرقه نخواهد شد. 16
6 الفت: رسول اکرم(ص) می فرماید: استووا تستِو قلوبکم؛17 معتدل باشید تا دل های شما به هم نزدیک شود). دلیل این الفت و نزدیکی آن است که بسیاری از اختلافات فرقه ها و افراد مختلف جامعه بر اثر افراط و تفریط در مباحث اجتماعی و دینی پدید می آید.
7 آسان شدن مشکلات: امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: میانه روی در کارها را فراگیر، زیرا کسی که میانه روی را فرا گیرد، امور زندگی بر او آسان خواهد شد. 18 انسان میانه رو آمادگی نسبی برای رویارویی با مشکلات اجتماعی را دارد؛ مثلاً کسی که اهل قناعت است و برای کم خرج کردن تمرین کرده، در واقع خود را برای روزهای سخت آماده نموده است.
8 رشد و بالندگی: رسول اکرم(ص) می فرماید: خدای تعالی هر گاه ماندگاری و رشد امتی را بخواهد، اعتدال و پاک دامنی را روزیشان می کند. 19
9 در امان ماندن از هلاکت: امام علی(ع) می فرماید: (لن یهلک من اقتصد؛20 کسی که میانه روی کند، هلاک نمی شود. )
پی نوشت ها 12 غرر الحکم و درر الکلم، ج 3، ص 192.
13 تنبیه الخواطر، ج 1، ص 167.
14 کافی، ج 4، ص 53.
15 غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 226.
16 فردوس الاخبار، ج 1، ص 387.
17 کنز العمال، ح 20575.
18 غرر الحکم و درر الکلم، ج 3، ص 440.
19 در المنثور، ج 3، ص 270.
20 غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 70.