مسأله ی تحقیق، در مطالعات کیفی و کمّی، می تواند به صورت سؤال بیان شود. شکل سؤالی بیان مسأله، غالباً ترجیح دارد؛ زیرا ساده ومستقیم می باشد و از نظر سادگی نیز محقق را برای ایجاد طرحی که به سؤال پاسخ دهد، هدایت می کند. سؤالات تحقیق را می توان در سه دسته ی زیر ردهبندی کرد:
1. توصیفی. 2. رابطه ای. 3. تفاوتی.
1. سؤال های توصیفی؛
در این گونه سؤال ها، معمولاً از کلمات «چه می باشد»، «چیست» «و چگونه است»، استفاده می شود. بعضی از اوقات گزاره های مسأله، این عبارات را در بر ندارد؛ ولی به طور ضمنی، این عبارات از آنها استنباط می شود؛ مثلاً گزاره «بررسی تاریخی گسترش مدارس فنی – حرف های» به طور ضمنی، سؤال «گسترش تاریخی مدارس فنی – حرف های چگونه بوده است؟» را در بر دارد. سؤال های تحقیقات توصیفی نیز عبارات «چیست» و«چگونه می باشد» را در بر دارند، مثال: «سطح پیشرفت درسی دانش آموزان پایه ی سوم ابتدایی مدارس تهران، در آزمون پیشرفت تحصیلی چگونه است؟» یا «طرز تفکر دانش آموزان نسبت به مسائل سیاسی - اجتماعی چیست»؟
در مطالعه ی پدیده های پیچیده، از سؤالات توصیفی بسیاری می توان استفاده کرد. در این گونه مطالعات، توصیه می شود که ابعاد مسأله تحقیق، بیان شود و به استنباط ضمنی واگذار نگردد.
2. سؤال های رابطه ای؛
مثال: «چه رابطه ای بین مفهوم خود و پیشرفت تحصیلی وجود دارد؟» در این گونه سؤالها، چگونگی رابطه ی دو یا چند متغیر مورد نظر قرار می گیرد.
3. سؤال های تفاوتی؛
این سؤال ها با تفاوت سطوح متغیرها سروکار دارند و معمولاً به صورت زیر بیان می شوند: آیا بین پیشرفت تحصیلی دختران و پسران پایه ی پنجم ابتدایی، تفاوتی وجود دارد؟
لازم به تذکر است که سؤال های تحقیق، به صورت جهت دار بیان نمی شوند؛ زیرا سؤال، پیشبینی هیچ گونه رابطه ای بین متغیرها نیست و همان طور که در بحث مربوط به فرضیه تحقیق خواهد آمد، پیشبینی جهت روابط میان متغیرها را در بیان فرضیه ها منظور می داریم (بازرگان و دیگران 1385، ص34).