وجه مشخصه شخصیت اسکیزوتیپال یا شبه اسکیزوفرنی (Schizotypal Disorder personality باختصار STPD) افکار، باورها و رفتارهای عجیب و غریب و غیرمعمول است (به اصطلاح عامیانه یه خورده قاتی دارند). این افراد دارای اکثر علایم و نشانه های زیر هستند:
ــ مسائل را بدرستی تفسیر نمی کنند و بیشتر چیزها را به نحوی به خود نسبت می دهند و حالت پیش داوری و قضات فراتر از رفتار و گفتار دیگران دارند. برای مثال، اگر به دوستی سلام کنند و بدلایلی آن فرد متوجه آن نشود آن را بر این حمل می کنند که حتماً او به آن دلیل و این دلیل از دستش ناراحت است و پاسخ او را نداده است؛ با تغییر حالت صورت طرف مقابل (حتی در یک جمع و یا تلویزیون) در هنگام صحبت کردن تفاسیر متعدد و مختلف و غالباً در رابطه با خود می کند (گاهی حالت وهم و خیال)؛ یا اگر امروز به فکر سفر بوده است و بطور اتفاقی در یک برنامه رادیویی در مورد سفر مطلبی پخش شود آن را پاسخ و ارتباطی با فکر خود می داند (نه یک واقعه ای تصادفی)؛ یا اگر ماشینش روشن نشود آن را نشان بر چیزی می داند و برنامه اش را ممکن است تغییر دهد؛ یا اگر فردی در جمع بخندد ممکن است فکر کند که به او می خندد.
ــ دچار تجربیات ادراکی و گاهی توهم می شوند و احساس می کنند که نیروی خاصی دارند که می توانند بر روی وقایع اثر بگذارند و یا آن را پیش بینی کنند. برای مثال اگر مایل بود در برنامه ای شرکت کند ولی امکان آن را نداشت و اتفاقاً آن برنامه بعداً به هم بخورد آن را بدلیل عدم شرکت خود و یا چیزهایی نظیر آن نسبت می دهد؛ « از قبل به دلم برات شده بود که قراره چیزی رخ بده »؛
ــ باورهای عجیب و غریب یا افکار جادویی دارند. اگرچه افراد براساس باورهای اعتقادی و یا مذهبی ممکن است به نیروهای غیبی و جادویی باور داشته باشند، اما در مورد این افراد چنین نیروها و افکاری (از جمله موجودات فضایی، برقراری ارتباط از راه دور، حس ششم، غیبگویی، طلسم و...) ذهن و تمامی زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است؛ خرافات، فال و طلسم بیشتر جنبه های زندگی آنها را فراگرفته است (بسیاری از تصمیم گیری هایشان براساس فال است).
ــ پوشش و ظاهری غیرعادی دارند. این افراد غالباً پوشش نامتعارف دارند (معمولاً همراه با بکار بردن اشیا و نمادهای خاص بامعنی و مفهوم خاص برای خودشان).
ــ صحبت های آنها حالت غیرعادی و کمی نامفهوم و گنگ دارد و بیشتر طرف مقابل را گیج می کنند (کلیشه ای، استعاری، حاشیه روی و...).
ــ شکاک بوده و یا افکار پارانوئید دارند.
ــ دوستان نزدیک و صمیمی چندانی ندارند و از روابط اجتماعی گریزان هستند که بدلیل شکاکی و اشکال در برقراری ارتباط با دیگران است و نه بی میلی شان به آن (بر خلاف اسکیزوئید). اهل شوخی و خنده نیستند و دیگران را در زیر ذره بین می گذارند.
ــ در جمع ها و گروههای ناآشنا حتی پس از چندین جلسه مضطرب بوده و می ترسند که تحقیر شوند و یا مورد سوء استفاده قرار گیرند.
ــ زندگی آنها از یک رکود و سکون برخوردار است و اشتیاق و هیجانی برای چیزی ندارند و از زندگی لذت چندانی نمی برند و از نظر احساسی غیرعادی و عجیب بنظر می رسند (احساس همدلی، همدردی و مهربانی چندانی ندارند).
چند نکته:
* بین 30 تا 50 درصد افراد با شخصیت اسکیزوتیپال دچار درجاتی از افسردگی نیز هستند.
* برخی از افراد اسکیزوتیپال تحت شرایط استرس شدید ممکن است علایم و نشانه های اسکیزوفرنی را نشان دهند (از جمله توهمات شنوایی و یا دیداری). در واقع برخی بر این باورند که این نوع شخصیت خود جزئی از طیف اسکیزوفرنی است.
ابعاد پنج گانه شخصیتی اسکیزوتیپال
این افراد بی ثباتی احساسی، پذیرندگی و تعهدپذیری نسبتاً بالایی داشته ولی درون گرا و ناسازگار هستند (به مطالب قبلی مراجعه کنید).
الگوی فکری شخصیت اسکیزوتیپال
این افراد غالباً در دوران کودکی تحت اذیت و آزار قرار داشته (سوء رفتار فیزیکی، یا جنسی و یا عاطفی) و الگوی فکری زیر تشکیل دهنده ی ضمیر آنها هستند:
* من موجودی خارجی در این دنیای مخوف هستم؛
* از آنجائیکه دنیا خطرناک است بایستی همیشه مواظب خود باشم؛
* هر چیزی بدلیلی رخ می دهد و چیزی اتفاقی و شانسی رخ نمی دهد؛
* گاهی احساسات درونی ام قادر هستند چیزهایی را که قرار است رخ دهند، درک کنند؛
* رابطه و دوستی خطرناک است؛
* من ضعیف و ناقص هستم؛
نکته: اساساً این افراد بر این باورند که دیگران قدرت درک مسائل و چیزهایی که آنها بدان رسیده اند را ندارند و لذا نظر و عقاید دیگران برایشان تقریباً بی اهمیت و بی ارزش است و با هیچ منطق و استدلالی نمی توان آنها را به اشتباه بودن افکارشان قانع نمود.
شیوع و علل اختلال اسکیزوتیپال
شیوع این اختلال شخصیتی 3 تا 6 درصد بوده (در مردان کمی شایعتر از زنان) و هنوز علت اصلی آن شناخته نشده است ولی مجموع عوامل ژنتیکی (سابقه مثبت خانوادگی مربوط به بیماریهای روانی و یا اختلال شخصیتی و کروموزوم X شکسته) و محیطی (تجربیات و دوران کودکی نامناسب) در بروز آن نقش ایفاء می کنند. شیوع همزمان پارانوئید، اسکیزوفرنی و افسردگی در این افراد نسبتاً بالاست.
تشخیص و درمان اسکیزوتیپال
تشخیص با مشاوره و مصاحبه انجام شود ولی ممکن است برخی تستهای شخصیتی به کمک گرفته شوند. درمان آن به طریق روان درمانی (معمولاً گفتگو درمانی) و گاهی دارویی و عمدتاً با هدف بهبود روابط فردی و اجتماعی صورت می گیرد و نه اصلاح شخصیت.
مرز بین خرافات و شخصیت اسکیزوتیپال چیست؟
یک فرد طبیعی با خرافات، صد درصد به تفکر و باور خود معتقد نیست و یک شک ضمنی در آن دارد و هر جا لازم باشد و یا احساس خطری کند باور خود را نادیده می گیرد (نظیر نحسی عدد 13 که فقط در برخی از جنبه های زندگی شخص سایه می افکند، یا عطسه و امثال آن) ولی در فرد اسکیزوتیپ چنین شک و تردیدی وجود ندارد.
منبع مقاله :
ساداتیان، اصغر؛ آذر، ماهیار؛ (1389) آمادگی و شرایط لازم برای ازدواج، تهران: ما و شما، چاپ اول.