آن - کسی را بستایید که اندر همه عمر بهر آسایش مردم قدمی بردارد نیک مرد آن که نگردد دل او هرگز شاد
مگر از خاطر کس، بار غمی بردارد
این نیز نوعی رابطه است، رابطه بر اساس خیررسانی، خیرخواهی، شادی بخشی، غم زدایی، مشکل گشایی، محبت آفرینی، کدورت زدایی.
ویژگی «تأثیرگذاری» و «تأثیرپذیری» که در انسان است، می تواند منشأ بسیاری از تحولات فکری، روحی، معیشتی و هدایتی باشد.
انسان، برده احسان است. با نیکی و خدمت، می توان فاتح قلعه دل ها شد و بی سپاه و لشکر، به فتح قلوب پرداخت. به تعبیر حضرت امیر(ع):
«بالإحسانِ تُملَکُ القُلوبُ؛(1)
دل ها را با احسان می توان مالک شد.»
در سخنی از پیامبر اکرم(ص) روایت است:
«عَجِبْتُ لِمَنْ یشتری المَمالیک بِماله ثُمّ یُعتقُهِم، کیفَ لا یشتری الأحرارَ بِمَعْرُوفِهِ؛(2)
در شگفتم از کسی که با مال خود، بردگان را می خرد سپس آزادشان می کند، چگونه با «احسان» خود، آزادگان را خریداری نمی کند!»
توفیق خدمت
با همه ارزش، ثواب و برکاتی که در خیررسانی و خدمت به دیگران است، همه کس موفق به آن نیست. روحیه خدوم بودن و شوق نیکی به دیگران، از روحی زلال و وارسته حکایت دارد. آنان که در بندِ «خویش» و وابسته به «تمنّیات نفسانی»اند، توفیق نمی یابند که خود را وقف جامعه و خدمت به محرومان کنند.
از خدا باید خواست که دست انسان را در گره گشایی از مشکلات مردم فعال سازد و آنچه را که در روایات به عنوان «قضای حاجت مؤمن» مطرح شده است، برای ما فراهم آورد. این گونه انسان های خیّر و خدوم، «بندگانِ ویژه» خدایند و مورد عنایت خاص او. به این حدیث نورانی توجه کنید: امام صادق(ع) به مفضّل بن عمر فرمود:
«خدای متعال، گروهی از بندگانش را آفریده و آنان را برای رفع نیازهای شیعیان ما برگزیده است تا به پاداش این نیکی به آنان بهشت بدهد. اگر بتوانی تو هم از آنان باشی، باش!»(3)
این برگزیدگان الهی، افراد انحصاری نیستند، دایره ای نورانی از خادمان در راه خدا را تشکیل می دهند که هر کس می تواند با احسان و نیکوکاری اش وارد این دایره شود و عضو «حزب خادمان» گردد. تنها شرط ورود به این مجموعه و عضویت در کانون این بندگان ویژه الهی، اهتمام خالصانه و خدایی در رفع نیاز از محرومان و رسیدگی به تهیدستان فقیر و همدلی و همدردی با آنان است.
این گونه است که «دنیا»، بسترساز «آخرت» می شود و «مال»، تبدیل به «بهشت» می گردد و امکانات مادی مردم مؤمن در این دنیا، با نیکوکاری و خدمت شان تبدیل به «ارز آخرتی» می شود و در آن روز که همه نیازمندند، ایشان را کامیاب می سازد و این، وعده تخلف ناپذیر الهی است.
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
بنای کاخ های رفیع آخرت، با مصالحی انجام می گیرد که نامش «صالحات» و «خیرات» است و هر احسانی در دنیا، تبدیل به بخشی از «خانه آخرت» می شود و آن را آباد می کند.
دریغ و حسرت را کسانی خواهند خورد که در این مرحله، برای آن سرای جاودانی فکری نکرده و عملی نیندوخته باشند.
برکت وجودی
خدمت به دیگران، تنها به خرج مال و کمک به معیشت و وضع اقتصادی آنان نیست. حتی واسطه شدن برای حل مشکل، راهنمایی برای رسیدن به مقصود، برخورد خوب و شایسته با ارباب رجوع، اهتمام و تصمیم داشتن به خیررسانی به مردم، شاد کردن غمگینان و غم زدایی از چهره های پریشان و دل های داغ دیده و محزون، همه و همه نوعی خدمت است و پاداش دارد.
از حضرت رضا(ع) روایت است:
«اِنّ للّه عبادا فی الأرضِ یَسْعَونَ فی حوائج النّاس، هُم الآمِنونَ یومَ القیامَةِ، وَ مَنْ اَدخَلَ علی مؤمِنٍ سرورا فَرّحَ اللّه ُ قلبَهُ یوم القیامة؛(4)
خداوند در روی زمین بندگانی دارد که در رفع نیازهای مردم می کوشند. آنان روز قیامت ایمن و آسوده اند. هر کس که بر مؤمنی شادی ببخشد و دل او را خوشحال کند، خداوند در روز قیامت قلب او را شادمان خواهد ساخت.»
این همان «برکت وجودی» است. بعضی ها وجودهای بی برکت اند. نه فکری به حال دیگران می کنند، نه قدمی در راه دیگران برمی دارند و نه مردم امیدی به خیر و احسان آنان دارند. اینان به راستی که محروم واقعی اند، هم از محبت و صفای مردم، هم از پاداش فراوان خدا.
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دمی، یا درمی، یا قلمی یا قدمی
بعضی درختی پربار و سایه افکن بر سر مردم اند. برخی خشک و بی ثمرتر از درخت خشکیده ای که دست کم می تواند هیزمی شود و با سوختن، کلبه محرومی را گرم کند. انسان های بی خیر و برکت از آن چوب و درخت خشکیده هم بی ارزش ترند.
عبادت و خدمت
آنان که با ذکر دعا و نماز و صلوات، در پی گرد آوردن رحمت و اجر الهی اند، خوب است بدانند که عبادت، تنها نماز و ذکر و تسبیح نیست. اگر هدف، قرب به خداست، سودمند بودن برای مردم، آدمی را به خدا نزدیک تر می کند. اگر مقصود، رسیدن به اجر اخروی است، باز هم پاداش این گونه کارها، پراجرتر است. به تعبیر روایات فراوان، قضای حاجت مؤمن، از آزاد کردن هزار بنده، یا مهیّا ساختن هزار اسب برای رزمندگان، یا انجام چندین حج و عمره، بیشتر ثواب دارد.(5)
کسی که خدمت و احسان به دیگران را «عبادت» به شمار آورد، انگیزه الهی اش بیشتر خواهد شد. بخصوص اگر بداند که ثمره آن، به خودش برمی گردد. به فرموده حضرت امیر(ع):
«کُلّ مُصطنِعِ عارفةٍ فانّما یَصْنَعُ اِلی نَفْسِهِ؛(6)
هر کس کار نیک و شایسته ای انجام دهد، به خودش خوبی کرده است.»
در حدیث دیگری اضافه دارد که: پس، از دیگران انتظار ستایش و سپاس نداشته باشد و اگر از او قدردانی نکردند، ناراحت نباشد، چون به خودش خوبی کرده و وجهه و آبروی خویش را حفظ کرده است.(7)
عبادت پیشگان، وقتی به قصد قربت، سودرسانی به مردم را دنبال کنند، پاداشی مضاعف خواهند داشت. به گفته سعدی:
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست
این سخن، در مضامینی حدیثی هم آمده است:
«اِنَّ عابدَ بنی اسرائیل، کانَ اذا بَلَغَ الغایةَ فی العبادةِ صارَ مَشّاءً فی حَوائج النّاسِ عانیا بِما یُصْلِحُهُم؛(8)
عابد بنی اسرائیل، وقتی به نهایت درجه عبادت می رسید، کوشا و پویا در راه نیازهای مردم می شد و به کارهایی می پرداخت که اصلاح امور مردم باشد.»
بعضی از نشانه های عابد راستین، خدمت به خلق خدا بود. این خصلت، آدمی را به مقام «بهترین مردم» می رساند.
مردی خدمت پیامبر خدا(ص) رسید و عرض کرد: دوست دارم که بهترین مردم باشم. رسول خدا(ص) فرمود:
«خَیرُ النّاسِ مَنْ یَنْفَعُ النّاسَ، فَکُنْ نافِعا لَهُمْ؛(9)
بهترین مردم کسی است که به مردم سود برساند. پس برای مردم مفید باش.»
آثار خدمت
جویندگان محبت و محبوبیت، باید خواسته و گمشده خویش را در خدمت صادقانه به مردم بجویند. پیشتر نیز اشاره شد که از این رهگذر، می توان در دل ها نفوذ کرد و با محبوبیت در میان دیگران، زندگی سعادتمندانه و برخوردار از توجه، حمایت، یاری و همکاری آنان بود.
علی(ع) فرموده است:
«مَنْ اَحْسَنَ اِلی النّاسِ، اِستدامَ مِنهُم المَحَبَّةَ؛(10)
کسی که نسبت به مردم نیکوکار باشد، پیوسته از محبت آنالن برخوردار خواهد بود.»
از انبوه روایاتی که مشوّق خدمت به مردم و نیکی به نیازمندان و کوشایی در راه نفع رسانی به جامعه است، برمی آید که این خصلت و عمل، آثار و نتایجی از این قبیل را در پی دارد:
ـ افزایش یاران و دوستداران
ـ تداوم محبت ها و دوستی ها
ـ مالک شدن دل ها و عواطف دیگران
ـ دفع بلاها و گرفتاری ها
ـ محفوظ ماندن از مرگ های ناگوار و بد
ـ ستایش و مدح برخورداران از نیکی
ـ نام نیک و آوازه مطلوب
ـ پاداش مناسب پروردگار و مردم
ـ نیک فرجامی و صالح شدن نسل و فرزندان
ـ تداوم نعمت و فزونی ثروت
ـ طول عمر و شوکت مردمی
ـ ره توشه ای برای آخرت و سهولت حساب قیامت
ـ برخورداری از شفاعت صالحان و بهشتیان
ـ رسیدن به پاداشی چون فردوس برین.
اینها گوشه هایی از ثمرات نیکی و خدمت به دیگران است.
کسی که رابطه اش با دیگران، نه بر اساس سودجویی و غارت و فریب و سوء استفاده، بلکه بر محور خیررسانی و احسان و خدمت باشد، غمخوار دیگران باشد، همدلی و همدردی با مردم داشته باشد، در رنج ها و مشکلات، خود را شریک درد و رنج محرومان بداند و تا حدی که از دستش برمی آید، خدمت کند، از مقربان درگاه خداست.
زندگی او هم باصفا و کرامت است،
نزد فرشتگان و عرشیان هم بلندآوازه است،
در آخرت هم سرای بهشت در اختیار اوست.
این گونه «رابطه»ها را ارج نهیم و تقویت کنیم. چرا که انسان ها اعضای یک پیکرند، و
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
|