یکی از متداولترین فشارهای روانی که به کودکان وارد میشود، اضطراب جدایی از خانه یا کسانی است که کودک به آنها دل بستگی دارد. وجود این اضطراب تقریباً از 7 ماهگی تا 6 سالگی یک پدیدهی طبیعی در رشد محسوب میشود. امّا برخی کودکان توانایی سازگارشدن با فشار ناشی از جدایی را ندارند به طوری که جدایی برای آنها مصیبت است. پس از هر بار جدایی با نگرانی به پدر و مادر میچسبند و با فریاد زدن مانع از رفتن والدین میشوند. آنها همیشه نگران آسیب دیدن والدین خود در تصادف یا حوادث دیگر هستند و ممکن است شبها کابوس جدایی ببینند.
برای این دسته از کودکان تنها خوابیدن، بدون پدر و مادر به جایی رفتن و تنها رفتن به مدرسه دشوار است و مانند همهی افراد مضطرب قبل از مواجهه با عاملی که موجب هراس آنها میشود، دچار دردهای جسمانی مانند سردرد و دلدرد میشوند برخی از کودکان و نوجوانان ممکن است دچار حالت استفراغ و حملههای وحشت زدگی ( ترس خیلی زیاد ) شوند، این وضعیّت را اختلال اضطراب جدایی مینامند.
کودک مبتلا به اضطراب جدایی طیف وسیعی از رفتارهای اجتنابی را نشان میدهد به عنوان مثال کودک مایل است در طی ساعات مدرسه از طریق تلفن به والدینش دسترسی داشته باشد، از انجام فعّالیّتهای روزمرّه صبح ( آماده شدن برای رفتن به مدرسه ) طفره برود، یا خانه را دیرتر ترک کند، از رفتن به گردشها یا مکانهایی که مستلزم چند ساعت جدایی از والدین است امتناع کند، از بازی و فعّالیّتهای گروهی با همسالان خود پرهیز کند. کودکانی که رفتار اجتنابی شدیدی را نشان میدهند ممکن است از رفتن به مدرسه یا خوابیدن در اتاق خودشان امتناع کنند و برای اجتناب یا فرار از موقعیّت جدایی، تظاهر به بیماری کرده و بهانههای خیالی بتراشند. در نتیجه، ترک مدرسه، اردوگاه و تلاش برای رفتن به خانه در این کودکان دور از انتظار نیست و ممکن است در این تلاشها آسیب ببینند. این نشانهها در طی روزهای هفته بروز میکنند امّا در پایان هفته و تعطیلات مدرسه اتّفاق نمیافتد.
اگرچه امتناع از مدرسه رفتن متداولترین علامت کودک (%75) است، تنها یک سوم بچّههایی که نسبت به مدرسه بیمیل هستند، این کار را انجام میدهند، زیرا آنها اضطراب جدایی دارند. کودکان، ممکن است بعد از یک دوره غیبت مجاز، مانند بیماری و یا در پی تغییر مدرسه و گاهی بعد از جمع شد تدریجی غیبتها نسبت به مدرسه بیمیل شوند. امتناع از مدرسه ممکن است پیامد یک ترس از شرایط معقول باشد، برای مثال امکان دارد یک کودک از رفتن به مدرسه، به خاطر اجتناب از قربانی شدن توسط قلدر مدرسه، امتناع کند.
اختلال اضطراب جدایی اغلب به دنبال یک عامل فشار زای عمده مانند شروع مدرسه، مرگ یکی از والدین یا انتقال به مدرسه یا محلّهی جدید آغاز میشود و شروع آن با انتقال از یک دورهی رشدی به دورهی بعد ارتباط دارد، مثلاً رفتن به کودکستان یا انتقال از دورهی راهنمایی به دبیرستان. گاهی نیز بیماری جسمی طولانی مدّت که سبب خانه نشین شدن کودک و دور بودن وی ازمدرسه یا بازی با همسالان میشود، نشانههای اختلال اضطراب جدایی را آشکار میسازد.
میزان شیوع
این مشکل اغلب در کودکان نابالغ تشخیص داده شده، هر چند که ممکن است در هر سنّی بروز نماید. معمولاً کودکان خردسال (5 تا8 ساله) ترس از آسیب دیدن والدین یا کسی که به آن دلبستگی دارند، کابوسهای شبانه و یا امتناع از رفتن به مدرسه را نشان میدهند. در کودکان 9 تا 12 ساله، پریشانی شدید در زمان جدایی و در نوجوانان ( 13 تا 16 ساله) اغلب شکایتهای جسمانی و امتناع از مدرسه مشاهده میشود. به علاوه، کودکان خردسال نسبت به نوجوانان نشانههای بیشتری را بروز میدهند.
تقریباً 4 درصد کودکان و نوجوانان دچار اضطراب جدایی تشخیص داده میشوند. به هرحال میزان شیوع میتواند به اندازهی 10 درصد در جمعیّت بالینی باشد. اختلال اضطراب جدایی در دختران نسبت به پسران فراوانی بیشتری دارد.
چگونه میتوانیم کمک کنیم؟
نتایچ پژوهشها بیانگر آن است که این مشکل به هنگام تغییرات رشدی یا دورههایی که فشارهای روانی برای کودک و نوجوان زیاد میشود، مجدّداً عود میکند. بنابراین اگر مشکل این گروه از کودکان در دوران کودکی به ویژه اوّلین سالهای ورود به مدرسه شناسایی و تحت درمان قرار نگیرد احتمال عود آن در دورههای نوجوانی و بزرگسالی و ابتلا به سایر مشکلات اضطرابی و افسردگی در آنها افزایش مییابد. مخصوصاً دختران در معرض خطر ابتلا به هراس از مکانهای اجتماعی باز هستند. علاوه بر این، به علّت درخواستهای مکرّر این گروه از کودکان برای ترک کلاس و غیبتهای گاه و بیگاه از مدرسه، افت تحصیلی و تکرار پایه در آنها افزایش مییابد.
بسیاری از کودکان و نوجوانان در مواجهه با استرسهای محیطی دچار اضطراب میشوند. مهارتهای ذهنی و تواناییهای اجتماعی به آنها کمک میکند تا خود را با شرایط سازگار کنند. در اختلال اضطراب جدایی مانند همهی ترسها بهترین راه کار، این است که کودک و نوجوان را واداریم تا با موقعیّت جدایی روبهرو شود. به کارگیری روش حسّاسیّتزدایی تدریجی توسّط مشاوره متخصّص، به کودک کمک خواهد کرد تا به تدریج وابستگی خود را کاهش داده و مستقل عمل کند. بدون تردید معلّمان و کارکنان مدرسه نیز میتوانند با توجّه به برخی نکات، پیامدهای ناشی از اضطراب را در این گروه از کودکان و نوجوانان کاهش دهند:
1- برخورد محبّتآمیز و رفتار صمیمانهی معلّمان با کودکان مضطرب به ویژه در نخستین روزهای شروع سال تحصیلی علاقهمندی و تمایل آنها را به حضور در مدرسه افزایش خواهد داد.
2- پیش بینی و اختصاص فضای مناسب و آرام در مدرسه به منظور حضور والدین در کنار فرزندان مضطربشان، به کاهش اضطراب آنها کمک خواهد کرد.
3- گاهی وجود برخی عوامل در مدرسه و کلاس درس موجب اضطراب دانشآموز میشود به عنوان مثال، رفتارهای بعضی از همکلاسیها، نشستن در ردیف جلوی کلاس، پرجمعیت بودن کلاس و... .
شناسایی این عوامل و تلاش برای رفع آنها به طور قابل ملاحظهای در کاهش اضطراب کودک و نوجوان مؤثّر خواهد بود.
4- برخی کودکان و نوجوانان مضطرب ممکن است دچار حملات وحشتزدگی شوند. این حملات به هیچوجه کُشنده و خطرناک نیستند و در مورد بیشتر افراد به خودی خود پس از حدود نیم ساعت برطرف میشود. بنابراین میتوان با حفظ خونسردی و به کار بردن عبارتهای دلگرمکننده، فضای آرامش بخشی برای آنها فراهم نمود.
5- از تحقیر کردن و به رخ کشیدن شکستها و عقبماندگیهای درسی کودکان و نوجوانان مضطرب خودداری شود زیرا با این کار، آنها خود را بیش از حد سرزنش میکنند.
6- با توجّه به نقش مهم والدین در کاهش یا تداوم مشکل اضطراب جدایی، آگاه نمودن آنها نسبت به حسّاسیّت موضوع و ضرورت مراجعه به مشاوران متخصّص از اهمّیّت ویژهای برخوردار است.
7- در مواردی که علایم اضطراب جدایی خیلی قدیمی هستند، حسّاسیتزدایی منظّم به صورت واقعی و زنده، برای جدا کردن آرام آرام کودک از والدین به کار برده میشود.
منبع مقاله :
محمدخانی، شهرام؛ ابراهیمزاده، ناهید؛ (1392)، مشکلات روانی و رفتاری دانشآموزان شناسایی و مداخله، تهران: ورای دانش، چاپ دوم