بدون تردید، تقویت شادیها و تفریحهای مثبت و مدیریت درست شادیهای عمومی ضرورتی اجتنابناپذیر برای کاهش و کنترل افسردگیهای فردی و اجتماعی و مقابله با آسیبهای گوناگون است. به قول حکیم توس: «دلات شادمان باید و تندرست/ سه دیگر ببین تا چه بایدت جست.» اما اینکه چگونه هر فردی میتواند شاد باشد و بر احساسات و افکار رنجآور غلبه کند، به پازلی میماند که بسیاری مهارت حل آن را ندارند و در نتیجه ناکامیهای مختلفی را تجربه میکنند. معمولا وقتی از دانشمندی مانند آلبرت انیشتین صحبت میکنیم، سریع به یاد فیزیک و ریاضی میافتیم و قیافه خشک و جدیاش را به یاد میآوریم، در حالی که به گفته خودش، از رموز موفقیت وی باید به سادگی، خیالپردازی، شادی و تفریح اشاره کرد. کسانی که درباره زندگی او تحقیق کردهاند به حیرت افتادهاند که او تا چه اندازه اهل تفریح و سرخوشی بوده است!
همه شما حتما تا به حال درمورد نخستین گام شادمانه زیستن، یعنی مثبتاندیشی و احساسات مثبت شنیدهاید اما در این یادداشت قصد دارم حرفهای تازهای بزنم که شادی را به زندگی شما بیاورد. خیرخواهی و داشتن افکار خیرخواهانه، نشاطآور است. انسانها به طور ذاتی و طبیعی از کمک به دیگران لذت میبرند و نوعی حس رضایت و آرامش درونی را تجربه میکنند. حتی کمک به حیوانات و نجات آنان برای انسان نشاطآور است. غیر از جنبههای روانشناسانه و اجتماعی موضوع، در آموزههای دینی، اخلاقی و ادبی ما نیز بر نیکی کردن به دیگران تاکید شده است:
کسی نیک بیند به هر دو سرا
که نیکی رساند به خلق خدا
دیل کارنگی در کتاب «آیین زندگی» معتقد است ما میتوانیم شادی را در زندگی به خدمت بگیریم و این هنگامی میسر است که به ثروتهای نهفته وجودمان بیشتر بیندیشیم. واقعیت این است که ما کمتر به آنچه داریم، توجه میکنیم و از داشتناش کمتر شادمان میشویم اما اغلب از کمبودها و محرومیتها گله میکنیم. همین ناسپاسی و بیاعتنایی به داشتههاست که ما را دچار تنش روانی دایمی میکند. ما باید با خودمان عهد ببندیم که با یاد نعمتهای خدا و ارج نهادن به آنچه داریم روز خود را آغاز کنیم و با قدرشناسی نسبت به خدمات و خوبیهای سایرین بر نشاط خود و آنان بیفزاییم.
مساله دیگری که شاید تا به حال کسی در مورد نشاطآور بودن آن صحبت نکرده است، برخوردار بودن از یک شبکه خانوادگی دوستانه گسترده و صمیمی است. از آنجا که رابطهخواهی نیاز طبیعی و ضروری ما انسانهاست، کسانی که میکوشند تا روابط صادقانه و بهتری را با بستگان و آشنایان در محیط کار و زندگی برقرار کنند، شادابتر خواهند بود. این افراد لذت همدلی با سایرین و رفع مشکلات توسط آنان به هنگام گرفتاری را به خوبی تجربه میکنند. تاکید پیامبر (ص) هم قابل درک است که: «پاداش نیکی به خویشاوندان را از همه کارهای نیک زودتر میدهند.» به همین دلیل است که داشتن اختلافات فامیلی موجب انزوا و فشار عاطفی میشود. امام سجاد (ع) میفرماید: «از همراهی و همنشینی با کسی که از خویشان خود بریده است برحذر باشید زیرا من چنین فردی را در کتاب خدا لعنتشده یافتم.» امام باقر (ع) نیز میگوید: «صلهرحم و ارتباط مثبت با بستگان موجب پاکی اعمال و افزایش اموال میشود و بلاهای ناگوار را دور میکند.» هنگامی که شبکه گسترده خانوادگی بر نظام حمایتی مناسبی استوار باشد، مناسبات افراد در سطح جامعه نیز از آن متاثر میشود که این خود موجب نشاط مضاعف و آرامش اجتماعی میشود.
چند نکته مهم وجود دارد که رعایت آن موجب شادمانه زیستن میشود:
اول، خوشبینی و تفسیر مثبت داشتن از رخدادهای زندگی که کاملا شادیآفرین است، در حالی که بدبینی و بدگمانی به اطرافیان رنجشآور است. خوشگمانی نسبت به خدا، زندگی و مردم باعث میشود سختیهای زندگی هم برایتان معنادار و قابل تحملتر شود.
دوم، امیدواری مانند نیکبینی و قدرشناسی که نقش شگفتآوری در زندگی سالم و پرنشاط ایفا میکند.
سوم، توقع نامناسب از خود و دیگران که باید متناسب با واقعیتها باشد.
چهارم، یادآوری خاطرههای خوش زندگی و مرور نکردن رویدادهای تلخ. گلهگذاریهای تکرار شونده از رنجهایی که در گذشته بر شما تحمیل شده فقط کدورتهای بین اعضای خانواده را بیشتر میکند؛ و بالاخره دعا و ارتباط عمیق با خداوند است که میتواند امید را کاملا تقویت کند و شادیآور است.
منبع:www.salamat.com